نام پژوهشگر: علی اکبر افجه
حسین اسفندیاری محمود محمدیان
لذا با توجه به اهمیت موضوع انتقال دانش و نوآوری در بهبود عملکرد سازمانها، تحقیق حاضر به بررسی تاثیر انتقال دانش و عوامل موثر برآن(از قبیل فناوری اطلاعات، فرهنگ، یادگیری و غیره) بر نوآوری سازمانی در شرکت پایانه های نفتی ایران تدوین گردیده است. این تحقیق بر مبنای روش پژوهشی، توصیفی- پیمایشی طراحی شده است. به منظور جمع آوری اطلاعات نیز از نظرات مدیران و کارشناسان در شرکت پایانه های نفتی ایران از طریق پرسشنامه بهره گرفته شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از نرم افزارهای آماری spss و lisrell استفاده گردیده است. نتایج حاصله از تجزیه و تحلیل اطلاعات گردآوری شده گویای آن است که : • انتقال دانش سازمانی از طریق فن آوری اطلاعات بر قابلیت نوآوری در شرکت پایانه های نفتی ایران تأثیر مثبت و معنی داری دارد. • انتقال دانش سازمانی از طریق استراتژی یادگیری بر قابلیت نوآوری در شرکت پایانه های نفتی ایران تأثیر مثبت و معنی داری دارد. • انتقال دانش سازمانی از طریق فرهنگ اعتماد بر قابلیت نوآوری در شرکت پایانه های نفتی ایران تأثیر مثبت و معنی داری دارد. • انتقال دانش سازمانی از طریق ساختار منعطف بر قابلیت نوآوری در شرکت پایانه های نفتی ایران تأثیر مثبت و معنی داری دارد. • انتقال دانش سازمانی بر قابلیت نوآوری در فرآیند در شرکت پایانه های نفتی ایران تأثیر مثبت و معنی داری دارد. • انتقال دانش سازمانی بر قابلیت نوآوری درمحصول در شرکت پایانه های نفتی ایران تأثیر مثبت و معنی داری دارد. بطور کلی نیز این فرضیه به اثبات رسید که: انتقال دانش سازمانی بر قابلیت نوآوری در شرکت پایانه های نفتی ایران تأثیر مثبت و معنی داری دارد.
ارغوان خالقی میرعلی سیدنقوی
مدیریت مبتنی بر توانمندسازی کارکنان، مستلزم به کارگیری کارا و موثر کلیدهای توان افزای نیروی انسانی است. باتوجه به حوزه تخصصی بانک صنعت و معدن، نقش نیروی انسانی متخصص در نیل به اهداف متعالی بانک بسیار پراهمیت بوده و توجه به ارتقای مهارت ها و توانایی های نیروی انسانی مهمترین زمینه جهت افزایش عملکرد بانک خواهد بود. در این پژوهش سعی بر آن است تا به بررسی عوامل موثر بر توامندسازی نیروی انسانی بانک صنعت و معدن تحت عناوین شرایط سازمانی، راهبردهای مدیریتی و منابع خودکارآمدی فردی پرداخته و جایگاه و اولویت این عوامل در سازمان را مشخص سازیم. در مطالعه توصیفی پیمایشی، کارکنان ستاد بانک صنعت و معدن جامعه آماری پژوهش را تشکیل دادند که در این میان 215 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه توامندسازی اسپریتزر و میشرا و مطالعات مربوط به مولفه های تأثیرگذار انجام شد و داده ها با روش تحلیل عاملی و تحلیل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل مورد آزمون قرار گرفتند. بین تمامی شش مولفه عامل راهبردهای مدیریتی یعنی مدیریت مشارکتی، اعتمادسازی، تیم سازی، تفویض اختیار، اعطای استقلال و فراهم نمودن اطلاعات با توانمندسازی روانشناختی ارتباطی مستقیم و قوی مشاهده شد و همچنین بین سه مولفه عامل منابع خودکارآمدی فردی یعنی حمایت، الگوسازی و برانگیختگی هیجانی با توانمندسازی روانشناختی ارتباطی مستقیم و معنادار مشاهده شد. در ارتباط با متغیر شرایط سازمانی، بین مولفه های روشن ساختن اهداف، دسترسی به منابع و نظام پاداش دهی ارتباط معنادار مشاهده شد اما بین مولفه های آموزش و ارزیابی عملکرد با توانمندسازی روانشناختی ارتباط معناداری مشاهده نگردید.
نیکو واعظ علی اکبر افجه
موضوع مورد مطالعه در این تحقیق رابطه عوامل داخلی و خارجی با رفتار کمیته خرید سازمانی می باشد که با هدف بررسی عواملی که بر رفتار کمیته خرید سازمانی اثر می گذارند انجام شده است. تحقیق حاضر بر اساس هدف کاربردی بوده و بر حسب نحوه ی گردآوری داده ها تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری این تحقیق اعضای کمیته خرید مشتریان شرکت صائلا الکترونیک می باشد که تحقیق بر روی یک نمونه 164 نفری از اعضای کمیته خرید انجام گرفت. مدل این تحقیق، مدل رفتار خرید سازمانی هاوکینز است.متغییرهای این تحقیق شامل شامل ارزشهای سازمانی، ادراکات اعضای کمیته خرید، یادگیری سازمانی، تجربه خرید قبلی، انگیزش اعضای کمیته خرید، احساسات اعضای کمیته خرید، ویژگی سازمانی، عوامل فرهنگی، عوامل سیاسی، فعالیت های بازاریابی عرضه کنندگان می باشد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها ازآزمون نرمالیتی، آزمونt و آزمون همبستگی پیرسون و همچنین آزمون فریدمن استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بین رفتار کمیته خرید سازمانی و همه متغییرها رابطه معنا داری وجود دارد. و بر اساس نتایج آزمون فریدمن، ادراکات اعضای کمیته خرید بیشترین رابطه را با رفتار کمیته خرید سازمانی دارند و احساسات اعضای کمیته خرید کمترین رابطه را با رفتار کمیته خرید سازمانی دارد.
توکل شرفی زهره دهدشتی شاهرخ
این تحقیق به بررسی رابطه بین تعارض زندگی خانوادگی – شغلی کارکنان و پیامدهای کاری همکاران می پردازد. ما به دنبال پاسخ به دو سئوال اصلی بودیم. اول اینکه آیا تعارض زندگی خانوادگی - کاری کارمند با غیبت استعلاجی همکاران از طریق همگذری فرسودگی شغلی رابطه مثبت معنادار دارد؟ و سئوال بعدی این بود که آیا تعارض زندگی خانوادگی - کاری کارمند با تمایل به ترک خدمت همکاران از طریق همگذری کاهش مشارکت شغلی رابطه مثبت معنادار دارد؟ به علاوه در این راستا چهار فرضیه فرعی به صورت زیر بیان گردید: تعارض زندگی خانوادگی - کاری کارمند با فرسودگی شغلی وی رابطه مستقیم معنادار دارد، فرسودگی شغلی کارمند با فرسودگی شغلی همکار رابطه مستقیم معنادار دارد، تعارض زندگی خانوادگی - کاری کارمند با مشارکت شغلی وی رابطه معکوس معنادار دارد و مشارکت شغلی کارمند با مشارکت شغلی همکار رابطه مستقیم معنادار دارد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و برمبنای نتیجه توصیفی- همبستگی و نهایتا از نظر راهبرد بکار رفته پیمایشی می باشد. جامعه آماری در این تحقیق کارکنان شعب بانک ملت در استان لرستان است که نیمی از جامعه به عنوان کارکنان و نیمی دیگر به عنوان گروه همکار برای پاسخگویی انتخاب شدند. نمونه گیری به روش خوشه ای یک مرحله ای انجام گرفته و نمونه تحقیق شامل 148 نفر(74 زوج) از کارکنان است که داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه ها جمع آوری گردیده و سپس داده ها با استفاده از نرم افزارهای spss و pls smart مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل مسیر مورد سنجش قرار گرفته و نتایج تحقیق حاکی از عدم تایید فرضیه های اصلی بودند. به عبارت دیگر تعارض زندگی خانوادگی - کاری با غیبت استعلاجی همکاران از طریق همگذری فرسودگی شغلی رابطه معنادار ندارد و همچنین تعارض زندگی خانوادگی - کاری با تمایل به ترک خدمت همکاران از طریق همگذری کاهش مشارکت شغلی رابطه معنادار ندارد. به علاوه سایر نتایج حاکی از تایید فرضیه های فرعی تحقیق بود و می-توان گفت که تعارض زندگی خانوادگی – کاری کارمند با فرسودگی شغلی وی رابطه مستقیم معناداری دارد، فرسودگی شغلی کارمند با فرسودگی شغلی همکار رابطه مستقیم معناداری دارد، تعارض زندگی خانوادگی - کاری کارمند با مشارکت شغلی همکار رابطه معکوس معناداری دارد و در نهایت مشارکت شغلی کارمند با مشارکت شغلی همکار رابطه مستقیم معنادار دارد.
پروانه فخیم قاسم زاده علی اکبر افجه
شرکت هایی که به دنبال بهبود یا متمایز کردن محصولات خود هستند؛ معمولا این کار را با گسترش خطوط تولید خود انجام می دهند و از این طریق برای مشتریان خود تنوع به وجود می آورند. یکی از راه های ایجاد تنوع در محصولات ارائه لوازم جانبی است؛ یعنی این که شرکت ها یک کالا را می فروشند و در قبال هزینه ای بیشتر لوازم جانبی همراه با آن ارائه می-کنند. پایه مطالعه حاضر این است که مصرف کنندگان اغلب از نشانه های جانبی جهت تشخیص ارزش کالا استفاده می-کنند. مطابق با این دیدگاه مطرح می شود که مصرف کنندگان با استفاده از لوازم جانبی ارائه شده همراه با کالا راجع به خود کالا نتیجه گیری می کنند. این لوازم جانبی را می توان به لوازم جانبی هم تراز و لوازم جانبی ناهم تراز تقسیم کردو هر کدام از این لوازم جانبی تاثیرات متفاوتی بر ارزش ادراک شده ی مصرف کننده از کالای پایه دارند. در نتیجه در تحقیق حاضر به بررسی تاثیرات متمایز لوازم جانبی هم تراز و ناهم تراز بر ارزیابی مصرف کننده از کالای پایه پرداخته شده است. جامعه ی آماری این تحقیق را مشتریان ایرا ن خودرو در تهران تشکیل می دهند. نمونه گیری با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای با رویکرد چند مرحله ای انجام شد. به این صورت که تهران به ینج منطقه تقسیم شد و در هر منطقه به طور تصادفی 2 نمایندگی فروش محصولات ایرا ن خودرو انتخاب گردید. سپس در هر کدام از این نمایندگی ها 50 پرسشنامه میان مراجعان به این نمایندگی ها توزیع شد که نتیجه 387 پرسشنامه ی سالم بود. برای تحلیل آماری داده های به دست آمده نیز از آزمون های از آزمون های ویلکاکسون، کولموگروف اسمیرنوف، ضریب همبستگی اسپیرمن و آزمون فریدمن استفاده شد. نتایج نشان می دهد که لوازم جانبی هم تراز با قرار دادن سطح استنباط در همان سطح ویژگی های معمول کالای پایه بر ارزیابی اثر می گذارند(اثر دامنه ای) و با بی کفایت نشان دادن کالای پایه تراز باعث می شود که ارزش ادراک شده ی مصرف کننده از کالای پایه پایین بیاید. در مقابل لوازم جانبی ناهم تراز باعث استنباط کلی تری می شوند و نگرش مصرف-کننده نسبت به لوازم جانبی، نگرش وی را نسبت به کالای پایه تعیین می کند(اثر هاله ای). از آنجایی که انتظار می رود، در بیش تر مواقع شرکت ها لوازم جانبی ناهم ترازی را ارئه کنند که برای مصرف کنندگان مطلوب هستند، نتیجه یک اثر هاله ای مثبت خواهد بود. لیکن هنگامی که دانش مصرف کننده در مورد کالا بالا است، مصرف کننده دیگر تحت تاثیر اثر دامنه ای یا هاله ای قرار نمی گیرد و برای ارزشیابی از لوازم جانبی کمک نمی گیرد.
سید محمد موسوی علی اکبر افجه
چکیده: نیروی انسانی کارآمد و با کیفیت تحقق مزیت رقابت سازمان های رسانه ای را تضمین نموده و زیر چتر آموزش توسعه می یابند. در توسعه منابع انسانی، همواره بایستی ظرفیت های جدید انسانی را شناخت، تا توسعه قابلیت ها و کیفیت های انسانی به صورت یک فرایند دائمی انجام شود. در این پایان نامه پس از بررسی ادبیات موضوع و مستندات داخلی سازمان صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران و نیز مصاحبه با افراد موفق و برجسته سازمان و نیز خبرگان منابع انسانی، ابتدا فهرست اولیه عناصر و عوامل موثر در توسعه سرمایه انسانی در رسانه شناسایی شد و سپس مدل مفهومی توسعه سرمایه انسانی در رسانه انتخاب و نیازهای آموزشی سرمایه انسانی با هدف توسعه سرمایه انسانی تشخیص و برنامه های آموزشی توسعه سرمایه انسانی به اجرا در آمد. نقطه قوت این تحقیق در روش آن می باشد که در محیط واقعی سازمان انجام شد. در مرحله اول تحقیق ابتدا مدل توسعه سرمایه انسانی خاص یک سازمان رسانه ای شناسایی شد و سپس با مصاحبه با خبرگان این مدل اصلاح و تدوین گردید. برای سنجش اثر بخشی آموزش و تست مدل، قبل و بعد از آموزش، پیش آزمون و پس آزمون گرفته شد و شش ماه پس از اجرای برنامه های آموزشی، سنجش اثربخشی دوره های آموزشی انجام و عملکرد از نقطه نظر توسعه رفتاری در راستای نیل به اهداف افق رسانه از دیدگاه مدیران و کارکنان به صورت مقایسه ای سنجیده شد . بر این اساس، در تحقیق حاضر که رسانه ملی را به عنوان مورد مطالعاتی خود انتخاب نموده است، به شناسایی عوامل موثر بر توسعه سرمایه های انسانی در سازمان صدا و سیما و ارتقای موثر امر آموزش و توسعه کیفی سرمایه انسانی سازمان در مشاغل مدیریتی با نظر سنجی از خبرگان پرداخته شده است. براساس نتایج به دست آمده، اثر متغیرهای "شایستگی تکنیکی"، "شایستگی رهبری"، "شایستگی ارتباطی"، "شایستگی ذهنی"، "شایستگی مکمل" و "شایستگی رسانه ای" بر روی "توسعه انسانی رسانه ملی" مثبت و معنادار است. در این بین متغیرهای "شایستگی تکنیکی" و "شایستگی رهبری" بیشترین تأثیر را بر مدل توسعه منابع انسانی رسانه داشته اند. همچنین براساس نتایج به دست آمده، متغیر های "شایستگی رسانه ای"، "شایستگی مکمل" و "شایستگی ارتباطی" پس از متغیر های "شایستگی تکنیکی" و "شایستگی رهبری" اثرگذارترین متغیرهای مدل بوده اند. در این بین متغیر "شایستگی ذهنی" با ضریب 036/0 کمترین تأثیر را بر مدل توسعه منابع انسانی گذاشته است. کلید واژه ها: سرمایه انسانی، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ، شایستگی رسانه ای، شایستگی ذهنی، شایستگی فنی، شایستگی مکمل، شایستگی رهبری، شایستگی ارتباطی، آزمون t زوجی
حسین اسعدی وحید ناصحی فر
منابع انسانی با ارزش ترین عامل تولید و مهمترین سرمایه و منبع اصلی مزیت رقابتی و ایجاد کننده قابلیتهای اساسی هر سازمانی به شمار می آید، پس می توان گفت یکی از موثرترین راه های دستیابی به مزیت رقابتی در شرایط فعلی ، کارآمد تر کردن کارکنان سازمان ها است. دراین راستا رشد، پیشرفت، شکوفایی و ارتقای توانمندی های کارکنان تحت عنوان توانمندسازی کارکنان مورد توجه صاحب نظران و کارشناسان مدیریت منابع انسانی واقع شده است. توانمندسازی تکنیکی نوین و موثر در جهت ارتقای عملکرد سازمان به وسیله بهره گیری از توان کارکنان است. صرف هزینه ها و منابع سازمان برای این توانمندسازی حساسیت کافی برای بررسی عملکرد سازمان و مدیریت و کارکنان را ایجاد می کند. درصورتی که ارزیابی عملکرد با دیدی جامع و با بررسی تاثیر ابعاد مختلفی که در برنامه های توانمندسازی روی آنها سرمایه گذاری شده انجام شود، کارایی و اثربخشی افراد و سازمان را بدنبال خواهد داشت. در این تحقیق برای تبیین ارتباط میان مولفه ها توانمندسازی کارکنان و ارزیابی عملکرد از مدلی که از مدل توانمند سازی ملهم (2003) اقتباس شده، استفاده شده است. نمونه آماری مشتمل بر 175 نفر از کارکنان سطوح کارشناسی و مدیریت شرکت های فعال در زمینه ict و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده انتخاب شدند. داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه جمع آوری شد. روایی پرسشنامه با استفاده از روش روایی محتوایی و نیز تحلیل عاملی مورد بررسی و تایید قرار گرفت و پایایی آن نیز با استفاده از مدل معادلات ساختاری و روش پایایی ترکیبی محاسبه شده که مقدار آن قابل اتکا بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی تاییدی (cfa) و مدل معادلات ساختاری (sem) بر پایه نرم افزار لیزرل استفاده شده است. یافته ها حاکی از آن است که عوامل توانمندسازی کارکنان شامل دانش و مهارت، ارتباطات بین فردی، انگیزه و تفویض اختیار قویا بر نتایج ارزیابی عملکرد کارکنان سطوح کارشناسی و مدیریتی شرکت های ایرانسل و همراه اول تاثیر دارد. مدل ارزیابی شده تحقیق نیز از شاخص های برازندگی خوبی برخوردار است. با توجه به نتایج این تحقیق هرچه میزان دانش و مهارت، ارتباطات بین فردی، انگیزه و تفویض اختیار در این سازمان ها بیشتر باشد، عملکرد کارکنان نتایج بهتری را نشان خواهد داد.
مریم منحصری محمود محمدیان
هر نوآوری برای بازاریابی فرصتهایی را خلق می نماید. تبلیغات در طی سالیان، به دلیل تغییرات تکنولوژیکی، تغییرات بنیادی داشته است. از جمله آن تغییرات تکنولوژیکی می توان به موبایل اشاره نمود که جدیدا به یک کانال مهم تبلیغاتی تبدیل شده است. هدف این تحقیق بررسی عوامل تاثیر گذار بر اهداف مدیریتی در استفاده از تبلیغات پیامکی از طریق موبایل توسط شرکتها می باشد. در این راستا فرضیات تحقیق عبارتند از: • بین قصد شرکتها در استفاده تبلیغات موبایل و نگرش آنها نسبت به توانایی تبلیغات موبایل در ایجاد نام تجاری رابطه مثبت و معنی داری دارد. • بین قصد شرکتها در استفاده تبلیغات از طریق موبایل و درک آنها از توانایی رسانه برای اجرای بازاریابی بر مبنای مکان رابطه مثبت ومعنی داری وجود دارد. • قصد شرکتها در استفاده تبلیغات موبایل با درک آنها نسبت به نگرانی های حریم خصوصی رابطه منفی دارد. • قصد شرکتها در استفاده از تبلیغات از طریق موبایل با ادراک آنها از قابلیت های تکنولوژیکی محیط رابطه مثبت و معنی داری دارد. جامعه آماری این پژوهش شهر تهران بوده ولی از آنجا که بررسی و پژوهش بر روی این حجم جامعه آماری بسیار بزرگ می باشد. لذا به نمونه گیری تصادفی از جامعه آماری اقدام گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد که فرضیه چهارم رد تایید نشده و عبارت صریح تر ادراک از قابلیتهای تکنولوژیکی محیط تاثیر چندانی ندارد. از طرفی دیگر فرضیه ها تایید گردید. به عبارت دیگر توانایی ایجاد نام تجاری و توانایی بازاریابی بر مبنای مکان توسط پیام کوتاه موبایل باعث افزایش پذیرش این استراتژی به عنوان بخشی از استراتژی بازاریابی توسط مدیران می شود و از طرفی با رعایت حریم خصوصی و حفظ امنیت اطلاعاتی مشتریان که بزرگترین نگرانی مدیران در پذیرش این استراتژی است، می توان به نتایج بالاتری دست یافت. واژه های کلیدی: تبلیغات از طریق موبایل، تبلیغات مبتنی بر اجازه، حریم خصوصی، بازاریابی بر مبنای مکان، قابلیت-های تکنولوژیک، تبلیغات پیامکی، sms
میلاد حسین پور علی اکبر افجه
پیادهسازی راهکارهای نرمافزاری منسجم در هر سازمان نیازمند صرف هزینه و زمان زیادی است. در واقع می توان به آن به چشم یک سرمایهگذاری نگریست. با این تفاسیر همه مدیران ضرورت می بینند که نتیجه این صرف هزینه و زمان را در شرکت خود مشاهده کنند. اما گاهی اوقات مسائلی پیش می آید که مانع پیادهسازی موفق این بسته نرمافزاری در شرکت ها شده، و سرمایه های سازمان را تلف می کند. بر همگان واضح و آشکار است که نقش رفتار سازمانی در این امر انکار نشدنی است. اما آنچه که در دو دهه اخیر توجه اندیشمندان علوم رفتار سازمانی را بیش از پیش به خود جلب نموده است، بعد خاصی از رفتار سازمانی با عنوان رفتار شهروندی می باشد. عدم وجود تحقیقات مناسب در این زمینه در کشور، و دغدغه و آشنایی پژوهشگر به دلیل فعالیت در این صنعت، موجب شد که جامعه آماری این پژوهش، سازمان هایی انتخاب شوند که از مجموعه راهکارهای گروه شرکت های برهان سیستم بهره می برند. دادههای تحقیق با استفاده از پرسش نامه و به روش نمونهگیری گروهی جمعآوری شده است. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون کولموگروف – اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی تاییدی و مدل سازی معادلات ساختاری به کمک نرمافزارهای spss16 و lisrel8.5 بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش حاکی از وجود رابطه معنادار بین متغیرهای رفتار شهروندی (نوع دوستی، وظیفهشناسی، ادب و نزاکت، اخلاق اجتماعی، روحیه مثبت اندیشی) با متغیرهای موفقیت برنامهریزی منابع سازمان (کیفیت اطلاعات، کارایی، نوآوری) در جامعه مورد بررسی در زمان انجام پذیرفتن تحقیق می باشد.
سمیه محمدی کمال آبادی علی اکبر افجه
چکیده ندارد.
اصغر حمزه ای قاسم انصاری رنانی
چکیده ندارد.
احسان حسینی پور مهدی حقیقی کفاش
چکیده ندارد.
علی باقری حسن قاسمی
چکیده ندارد.
حمید رضا مناقبی نوایی علی اکبر افجه
چکیده ندارد.
فیروز عابدی حسین رحمان سرشت
چکیده ندارد.
جعفر رضازاده علی اکبر افجه
چکیده ندارد.
احمد دهقانی زهره دهدشتی
چکیده ندارد.
رحیم زارع حسین رحمان سرشت
چکیده ندارد.
امیر ختایی محمود محمدیان
چکیده ندارد.
مهدی بهمنی جلالی حسن قاسمی
چکیده ندارد.
محمد صدری نیا محمود محمدیان
چکیده ندارد.
عباس عمرانی فرد علی اکبر افجه
چکیده ندارد.
مرتضی رفیع جهاندیده علی اکبر فرهنگی
چکیده ندارد.
محمود خسروی علی اکبر افجه
نیروی انسانی یکی از مهمترین ورودیهای سیستم سازمانی می باشد که برنامه ریزی، توسعه، بهبود و بالندگی آن، کارایی سازمانی را افزایش داده و در تحقق اهداف سازمانی نیز نقش بسزایی دارد. انتخاب و انتصاب نیروی انسانی در رده های مختلف سازمانی بایستی تابع معیارهایی باشد تا افرادی دارای شایستگی های لازم جهت تصدی پستهای سازمانی انتخاب و به کار گمارده شوند. این معیارها در هر جامعه و سازمانی دارای وجوه افتراق و اشتراکی می باشد. در اسلام نیز انتخاب افراد شایسته دارای آنچنان اهمیتی است که سهل انگاری و کوتاهی در این امر از بزرگترین خیانتها شمرده شده است . استخراج ملاکهای انتخاب و انتصاب از نهج البلاغه و مقایسه آن با ملاکهای موجود در مدیریت علمی مهمترین هدف این پایان نامه است که به صورت یک بررسی تطبیقی انجام می شود.