نام پژوهشگر: نامدار یوسفوند

اثر پرکاری تیروئید القاء شده با لووتیروکسین بر روی هورمونهای lh ، fsh و تستوسترون و عناصر کلسیم، منیزیم، مس و روی در سرم موش صحرایی سفید
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده علوم 1390
  یاور صیادی   نامدار یوسفوند

چکیده: هورمونهای تیروئید در تکوین و حفظ همه بافتها شرکت دارند. از این جهت، نقصان عملکرد غده ی تیروئید تقریباً بر همه غدد اندوکرینی دیگر ازجمله هیپوفیز و بیضه، تأثیر می گذارد. کلسیم و منیزیم مواد معدنی ضروری هستند که در چندین سیستم آنزیمی دخالت دارند و بنابراین نقش مهمی در متابولیسم بازی می کنند. هورمونهای تیروئید علاوه برعمل مهم خود، بعنوان تنظیم کننده رشد و متابولیسم بافتها، در تنظیم این عناصر دخالت دارند. از سویی دیگر، عناصر کمیابی مثل مس و روی، نقشی مهم در تنظیم فرآیندهای فیزیولوژیکی متعددی دارند. این دو عنصر، در حفظ عملکرد صحیح تیروئید و جلوگیری از بیماری های این غده، نقش مهمی ایفا می-کنند. اعمال نرمال غده ی تیروئید، به حضور عناصر کمیاب برای سنتز و متابولیسم هورمون های تیروئیدی وابسته است. در این مطالعه، ما اثرات پر کاری تیروئید القاء شده توسط دو مقدار متفاوت از لووتیروکسین را بر میزان هورمون های تستوسترون، لوتئینی و محرک فولیکولی، عناصر کلسیم، منیزیم، مس و روی و نیز وزن بدن، وزن بیضه، هماتوکریت و فاکتورهای دیگر بررسی کردیم. مواد و روش ها: تعداد 50 سر موش سفید صحرایی بالغ جنس نر نژاد ویستار انتخاب و به 5 گروه تقسیم شدند. گروه اول (کنترل)، آب آشامیدنی معمولی دریافت کردند گروه دوم دوز پایین لووتیروکسین (4 میلی گرم درلیتر آب آشامیدنی) و گروه سوم، چهارم و پنجم دوز بالای لووتیروکسین(12میلی گرم در لیتر آب آشامیدنی) را به مدت 35 روز دریافت نمودند. بعد از 5 هفته نمونه های خونی از گروههای اول و دوم و سوم بلافاصله بعد از قطع دارو مستقیماً از قلب حیوان گرفته شدند. از گروه چهارم سه روز بعد از قطع دارو و از گروه پنجم یک هفته بعد از قطع دارو خون گیری بعمل آمد. سطح سرمی هورمون ها توسط روش رادیوایمنواسی، میزان عناصر مس وروی در سرم توسط دستگاه icp-oes و میزان عناصر کلسیم و منیزیم در سرم توسط جذب اتمی اسپکتروفتومتری جذب اتمی شعله-ای اندازه گیری شدند. وزن بدن، وزن بیضه و درصد هماتوکریت نیز به دست آمد. نتایج: بررسی های آماری نشان داد که میزان هورمون های تیروئیدی و تستوسترون، عنصر مس و هماتوکریت در گروه های دوم وسوم(دوز بالا و دوز پایین) بویژه در گروه دوز بالا نسبت به گروه کنترل، افزایش معنی داری یافته بود. هورمون لوتئینی تنها در گروه تیمار دوز بالا افزایش معنی داری را نشان داد. اما پرکاری تیروئید اثری بر روی غلظت هورمون محرک فولیکولی، کلسیم و روی در سرم نداشت. وزن بدن و میزان منیزیم سرم در گروههای هیپرتیروئیدیسم کاهش معنی داری داشت. وزن بیضه ها تغییرات معنی داری نداشت اما نسبت وزن بیضه به وزن بدن در تیمار دوز بالا نسبت به گروه کنترل، افزایش معنی داری پیدا کرد. ضمن اینکه بیشتر این تغییرات در گروههای چهارم و پنجم(گروههای ریکاوری) به حالت طبیعی برگشته بودند. نتیجه گیری: داده های ما، پیشنهاد می کند که پرکاری تیروئید القاء شده با لووتیروکسین می تواند میزان بعضی از فاکتورهای فیزیولوژیک را تغییر دهد. این تغییرات با افزایش میزان لووتیروکسین، افزایش می یابند و وابسته به دوز می باشند. بیشتر این تغییرات با ایجاد شرایط یوتیروئید برگشت پذیرند. و زمان یک هفته جهت ریکاوری زمان مناسبی است.

عنوان پایان نامه به فارسی: مطالعه اثر وابستگی به مورفین بر برخی عناصر کمیاب و هورمون-های جنسی در سرم موش صحرایی نر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده علوم 1390
  مهناز قوسی   نامدار یوسفوند

تحقیقات در مورد این موضوع که سوء مصرف اپیوئیدها باعث القاء تغییر در میزان سرمی عناصر کمیاب می شود کم است، بنابراین این مطالعه این فرضیه را که وابستگی به مورفین و سم زدایی با متادون به وضعیت مینرال ها آسیب می رساند را بررسی نمود. کاهش میل و تحریک جنسی و اختلال نعوذ در مردان معتاد به اپیوئیدها و در مردان مصرف کننده اپیوئیدها برای درمان اعتیاد به هروئین یا درد مزمن گزارش شده است. این مطالعه مکانیسم های فرضی برای اختلال عملکرد جنسی به عنوان یک اثر مورفین و سم زدایی با متادون را، مورد بررسی قرار داد. مواد و روش ها: 60 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار مورد استفاده قرار گرفت. به حیوانات گروه-هایی که دوز ثابت مورفین (fdm) دریافت می نمودند (تعداد=28)، مقدار mg/kg10مورفین تزریق شد و در گروه های کنترل (تعداد=12)، مقدارml/kg1 سالین به مدت 30 روز و روزانه دو بار سالین تزریق شد. در گروه هایی که دوزهای افزایش یابنده مورفین دریافت می نمودند (تعداد=20) ، دوز مورفین مصرفی در روز اول mg/kg10 بود و دوز مورفین روزانه mg/kg2 در هر روز افزایش یافت تا به دوز ماکزیمم mg/kg68 دو بار در روز رسید. مورفین یا سالین به صورت زیرجلدی دو بار در روز با فواصل 12 ساعتی تزریق می شد. در گروه های تجربی و در گروه کنترل علائم سندرم ترک با تزریق mg/kg4 نالوکسان بررسی شد. 8 موش صحرایی وابسته به مورفین از هریک از گروه های fdmو vdmبا استفاده از متادون در طی مدت 14 روز سم زدایی شدند. به منظور ایجاد ترک خودبخودی در طول 14 روز، 8 موش صحرایی از میان موش های وابسته به مورفین با دوز ثابت (تعداد=8) متادون دریافت نکردند. وزن بدن، بیضه ها، سمینال وزیکول ها، محتوای سمینال وزیکول ها، غلظت سرمی fsh و lh، تستوسترون،روی، مس و منگنز تعیین گردید. نتایج: نتایج نشان داد که در گروه وابسته به مورفین با دوز افزایش یابنده (vdm) غلظت های سرمی تستوسترون، lh،mn و نیز وزن بدن، بیضه ها، پروستات، سمینال وزیکول ها و محتوای سمینال وزیکول ها در مقایسه با گروه کنترل کمتر بود و یک افزایش معنادار در غلظت های سرمی cu و zn مشاهده گردید. در گروه وابسته به مورفین با دوز ثابت غلظت های سرمی تستوسترون، lh ، mn و نیز وزن بیضه ها پروستات، سمینال وزیکول ها و محتوای سمینال وزیکول در مقایسه با گروه کنترل پایین تر بود اما وزن بدن، غلظت سرمی، fsh، مس و روی در مقایسه با گروه کنترل اختلاف معناداری نداشت. میزان منگنز در سرم به طور معناداری کمتر از گروه کنترل بود. در گروه سم زدایی شده (fdm + methadone) غلظت های منگنز و تستوسترون در سرم، وزن سمینال وزیکول ها و محتوای مایع درون سمینال وزیکول پایین تر از گروه کنترل اما غلظت روی بالاتر بود. در گروه سم زدایی شده (methadone vdm +) غلظت های سرمی منگنز و تستوسترون، محتوای درون سمینال وزیکول ها و وزن پروستات کمتر از گروه کنترل بود. در گروه sw غلظت های mn و تستوسترون در سرم، وزن سمینال وزیکول ها و محتوای مایع درون سمینال وزیکول ها در مقایسه با گروه کنترل کمتربود اما سطح سرمی مس بالاتر از گروه کنترل بود. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه پیشنهاد می کنند که سوء مصرف مورفین ممکن است از طریق مکانیسم-های مرکزی و محیطی به عملکرد سیستم تولید مثلی در موش صحرایی نر آسیب برساند. هم چنین وابستگی به مورفین بر وضعیت عناصر زیستی اثر می گذارد. سطوح برخی عناصر کمیاب و هورمون-های جنسی پس از سم زدایی و ترک خود به خودی، میل به بازگشت به مقادیر کنترل را داشتند.

بررسی اثرتستوسترون(آندروژن)، فیناستراید(آنتی آندروژن) و گنادکتومی بر میزان عناصر کمیاب روی، کروم، بور و هورمون های انسولین و تیروکسین در سرم موش سفید صحرایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - پژوهشکده علوم 1390
  فاطمه زارعی   نامدار یوسفوند

آندوژن ها از جمله تستوسترون و دی هیدرو تستوسترون هورمون های استروئیدی هستند که توسط سلول های بیضه و نیز مقدار جزئی توسط غده آدرنال تولید می شوند. آندروژن ها معمولاً به عنوان عوامل افزاینده عملکرد مورد استفاده می باشند. ورزشکاران برای بالابردن عملکرد مرتباً از این داروها استفاده می کنند . تحقیقات انجام شده نشان می دهد که غلظت بالای تستوسترون در پلاسما بر میزان ترشح انسولین و هورمون های غده تیروئید اثر دارد و نیز بین استروئیدهای جنسی و عناصر کمیاب ارتباط وجود دارد. هدف از این پژوهش بررسی اثر تستوسترون و داروی فیناستراید که تبدیل تستوسترون به دی هیدروتستوسترون را مهار می کند بر میزان هورمون های انسولین و تیروکسین و عناصر کمیاب روی، کروم و بور در موش های صحرایی نر بالغ بود. روش مطالعه: تعداد 40 موش صحرایی نر بالغ از نژاد ویستار به 5 گروه تقسیم شدند(n=8): 1- گروه کنترل دریافت کننده حجم مساوی از حلال تستوسترون (روغن کنجد ) 2- گروه گنادکتومی شده دریافت کننده حلال تستوسترون 3- گروه گنادکتومی نشده دریافت کننده داروی فیناستراید با دوز روزانهmg/kg 20 4- گروه گنادکتومی نشده دریافت کننده تستوسترون آنانتات با دوز روزانه mg/kg 5 (به صورت تزریق درون صفاقی) 5- گروه گنادکتومی نشده دریافت کننده تستوسترون انانتات با دوز روزانه mg/kg 20 . در هر گروه پس از 35 روز نمونه های سرم جهت اندازه گیری میزان هورمون های انسولین و تیروکسین از طریق روش رادیوایمنواسی و کیت-های ویژه و جهت اندازه گیری میزان عناصر کمیاب روی، کروم و بور توسط طیف سنجی نشری پلاسمایی جفت شده القایی تهیه شد. یافته ها: سطح سرمی هورمون تیروکسین در گروه های گنادکتومی شده p < 0.01))، دریافت کننده فیناستراید ( p < 0.05) و دریافت کننده تستوسترون دوز بالاp < 0.001)) و دوز پایین p < 0.05)) نسبت به گروه کنترل در سطح پایین تری بود. میزان هورمون انسولین در گروه هایی که تستوسترون دریافت کردند نسبت به گروه کنترل افزایش یافت که این افزایش در گروهی که تستوسترون دوز کم (5 mg/kg)، را دریافت کردند معنادار بودp < 0.01)). در گروه گنادکتومی میزان هورمون انسولین به طورمعنادار کاهش یافت( p < 0.05)اما در گروه تیمار با فیناستراید تغییر معناداری در میزان هورمون انسولین در سرم دیده نشد. اندازه گیری عناصر کمیاب سرم در بررسی-های ما نشان داد که، میزان عنصر روی در گروه های دریافت کننده تستوسترون (p < 0.001)و فیناستراید( p < 0.05) نسبت به گروه کنترل به طور معنادارافزایش یافت و در گروه گنادکتومی شده میزان روی به طور معنادار( p < 0.05)کاهش یافت. میزان کروم درگروه های دریافت کننده تستوسترون( p < 0.001) و فیناستراید( p < 0.05) نسبت به گروه کنترل، به طور معنادار کاهش یافت و در گروه گنادکتومی میزان کروم اغزایش یافت اما این افزایش معنادار نبود. میزان بور در گروه دریافت کننده تستوسترون با دوز 5 mg/kg و گروه دریافت کننده فیناستراید نسبت به گروه کنترل، به طور معنادار کاهش یافت( p < 0.05) و در گروه دریافت کننده تستوسترون با دوز mg/kg20 کاهش میزان بور معنادار نبود و نیز در گروه گنادکتومی تغییر معناداری در میزان بور دیده نشد. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده بیانگر آن است که تستوسترون سبب افزایش میزان انسولین در سرم می شود درحالیکه اخته کردن و فیناستراید باعث کاهش میزان انسولین سرم می شود و نیز تستوسترون، بیضه برداری و فیناستراید سبب کاهش میزان تیروکسین در سرم می شود. همچنین مشخص شد که تستوسترون باعث افزایش میزان روی و کاهش کروم و بور می شود.

بررسی شاخص های نرمال آزمون عملکرد ریوی(اسپیرومتری) مردان استان کرمانشاه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده علوم 1390
  بشیر محبی   نامدار یوسفوند

اسپیرومتری در سه دهه اخیر بعنوان یک ابزار اصلی متخصصین ریه مطرح شده است. اسپیرومتری به صورت گسترده بر پایه آزمون عملکرد ریه استفاده می شودکه به طورگسترده در غربالگری، تشخیص، حمایت ونظارت در بیماری های تنفسی استفاده می شود. یکی از مسائل بنیادین در استفاده از این آزمون، مقایسه مقادیر بدست آمده ازافراد با مقادیر نرمال می باشد. تفسیر وطبقه بندی نتایج اسپیرومتری بستگی به مقایسه با مقادیر مرجع بدست آمده از جمعیت های سالم وطبیعی دارد. یکی از مواردی که استفاده از اسپیرومتری را با چالش مواجه ساخته است، نوموگرام های متعدد و مقادیرنرمالی است که از سوی مراجع مختلف به عنوان میانگین های طبیعی در نظر گرفته شده است. لذا هدف از این تحقیق تعیین شاخص های عملکرد ریوی طبیعی و فیزیولوژیک برای جمعیت مردان استان کرمانشاه بود. پس از برآورد تعداد نمونه با روش نمونه گیری تصادفی، 736 نفر از مردان 18 تا 68 سال استان کرمانشاه انتخاب شدند. پس از انتخاب افراد از آنها خواسته شد که پرسشنامه ها را تکمیل کنند. سپس با توجه به اطلاعات پرسشنامه، افرادی که فاقد سابقه ی بیماری های تنفسی و قلبی – عروقی و اعتیاد به دخانیات ومواد مخدربودند، وارد آزمون تنفسی شدند وشاخص های تنفسی ازجمله، ظرفیت حیاتی(vc)، ظرفیت حیاتی قدرتی(fvc)، حجم بازدمی قدرتی در ثانیه اول بازدم(fev1)، جریان بازدمی قدرتی در نیمه میانی بازدم(fef25-75) ونسبت حجم بازدمی قدرتی درثانیه اول به ظرفیت حیاتی قدرتی(fev1/fvc) اندازه گیری شدند. برای اطمینان ازسلامت دستگاه ریوی افراد علاوه بر اطلاعات پرسشنامه، قبل ازآزمون تنفسی ازافرادآزمون اکسی متری بعمل آمد. ابتدا مشخصه های دمو گرافیک نمونه ها ثبت وسپس با دستگاه اسپیرومتر مدل iii spiro lab ساخت کشور ایتالیا آزمون اسپیرومتری از افراد صورت گرفت. با استفاده از نرم افزارgraph pad prism 5 به تجزیه وتحلیل داده ها اقدام شد، وهمچنین با استفاده از رگرسیون خطی میزان همبستگی بین نتایج بدست آمده و مقادیرمرجع تعیین شد. براساس نتایج این مطالعه رابطه معکوسی بین حجمهای ریوی وسن افراد وجود داشت و با افزایش سن میزان حجمهای ریوی کاهش پیدا کرد و همچنین مقدار طبیعی fvc وvcدر مردم استان کرمانشاه نسبت به مقادیر طبیعی مراجع قفقازی کمتر بوددر حالیکه مقادیر1fev همخوانی داشت. البته مقدار شاخص های fvc و1fev بدست آمده در مطالعه ما نسبت به سایر استان های کشور که در آنها مطالعه اسپیرومتری انجام شده، اندکی بیشتر بود که می تواند متاثر ازاختلاف در ابعاد قفسه سینه باشد. کلید واژه ها: اسپیرومتری، مقادیر طبیعی، حجم ها وظرفیت های ریوی، مردان کرمانشاه

اندازه گیری عملکردهای ریوی نرمال زنان استان کرمانشاه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده علوم 1390
  فاطمه خدادادی   نامدار یوسفوند

در این مطالعه مقادیر عملکرد ریوی نرمال زنان کرمانشاه ارزیابی شده است. پارامترهای ریوی نرمال و رنج های آن مطابق قرارداد براساس متغییرهایی مانند سن، جنس، قد، وزن و نژاد محاسبه می شود. نژاد قفقازی توسط انجمن صدری آمریکا و انجمن تنفسی اروپا برای افراد ایرانی پیشنهاد شده است. ما بر روی یک گروه 800 نفره از زنان طبیعی کرمانشاه مطالعه کرده ایم. افراد به طور داوطلبانه و در میان گوه های سنی 18 تا 68 سال در استان کرمانشاه انتخاب شده اند. از هر فرد چهار آزمایش اسپیرومتری متوالی گرفته و بالاترین نتیجه ی آن ثبت شده است.

تحقیق درباره وضعیت عناصر کم مقدار روی (zn)، مس (cu)، منگنز(mn) و بور(b) و تستوسترون در بیماران سوء مصرف کننده دارو تحت سم زدائی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده علوم 1390
  ثریا بابایی   مصطفی اکبری

هدف : در خصوص اثر مواد مخدر بر میزان عناصر کمیاب گزارشات ضد و نقیضی وجود دارد؛ همچنین مطالعات نشان داده بین مصرف مواد اپیوئیدی و میزان هورمون های جنسی در خون ارتباط وجود دارد. هدف این تحقیق بررسی هرچه دقیق تر اثر مواد مخدر و درمان با روش سم زدایی با متادون بر روی میزان هورمون های جنسی و عناصر روی، مس، منگنز و بور در سرم افراد معتاد در مقایسه با افراد نرمال می باشد. مواد و روش ها : 80 مرد کرمانشاهی با سن 18_40 سال، که برای ترک اعتیاد به کلینیک ترک اعتیاد مراجعه کرده بودند. به 4 گروه 20 نفره تقسیم شدند؛ این افراد حداقل یک سال بطور مداوم از این مواد مصرف کرده بودند. مدت سم زدایی با متادون 45-60 روز بود.. گروه کنترل از افراد با رژیم غذایی یکسان با افراد معتاد انتخاب شدند. عناصر کمیاب با دستگاه طیف سنجی نشر اتمی نوری پلاسمایی جفت شده با روش القایی (icp- aes) و هورمون ها با دستگاه رادیو ایمنو اسای(ria) اندازه گیری شدند. بحث و نتیجه گیری: میزان مس در در افراد گروه کراکی وابسته به دارو نسبت به گروه کنترل افزایش نشان داد ولی مقدار روی، منگنز و بور در این افراد با کاهش مواجه بود. در افراد هروئینی بطور مشابهی میزان روی و منگنز کاهش معنی دار داشت. در افراد تریاکی فقط مقدار روی سرم کاهش یافته بود. میزان این عناصر بعد از درمان با متادون به سطح نرمال برگشته بود. میزان lh و تستوسترون در افراد وابسته به دارو قبل و بعد از درمان با متادون بطور معنی داری کاهش یافته بود ولی میزان fsh در این افراد تغییری نداشت. سم زدایی با متادون تاثیری بر بهبود میزان هورمون های lh و تستوسترون در افراد معتاد نداشت و همانند قبل از درمان با متادون بودند.

مطالعه اثرات برهمکنش طولانی مدت متیل فندیت(ریتالین) و فلوکستین بر روی هورمون های محور هیپوفیز-گناد و پرولاکتین در موش صحرایی.ماده
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده علوم 1391
  سیده مایده قسیمی   نامدار یوسفوند

متیل فنیدیت هیدروکلراید (ریتالین) به طور گسترده در کودکان مبتلا به اختلالات کمبود توجه و بیش-فعالی به عنوان داروی افزایش دهنده هوشیاری استفاده می شود. داروهای محرک یا روان گردان به دلیل تاثیر مستقیم بر جایگاه پاداش در سیستم مزولیمبیک، انگیزش افراد را برای ایجاد رابطه های جنسی افزایش می دهند، بنابراین بررسی عملکرد سیستم تولید مثلی در طول مصرف محرکها مورد توجه قرار می گیرد. در این مطالعه تعامل بین فلوکستین با متیل فنیدات هیدروکلرید بر روی سیستم تولید مثل موش صحرایی مشاهده شد. حیوانات مورد استفاده در این تحقیق موش های سفید صحرایی ، جنس ماده نژاد ویستار (با گروه سنی 53-50 روزه و وزن بین 170-130 گرم) از موسسه تحقیقاتی سرم سازی رازی تهیه شد. تمام حیواتات به طور تصادفی به 8 گروه 6 تایی تقسیم شدند: 1 (میلی گرم/ کیلوگرم وزن بدن) سالین (گروه1)، 25/1 (میلی گرم/ کیلوگرم وزن بدن) ریتالین (گروه 2)، 5/2 (میلی گرم/ کیلوگرم وزن بدن) ریتالین (گروه 3)، 5 (میلی گرم/ کیلوگرم وزن بدن) ریتالین (گروه 4)، 10 (میلی گرم/ کیلوگرم وزن بدن) فلوکستین (گروه5)، 25/1 (میلی گرم/ کیلوگرم وزن بدن) ریتالین+ فلوکستین (گروه 6)، 5/2 (میلی گرم/ کیلوگرم وزن بدن) ریتالین+ فلوکستین (گروه 7)، 5 (میلی گرم/ کیلوگرم وزن بدن) ریتالین+ فلوکستین (گروه 8). تمام تزریقات با حجم مساوی 1 میلی لیتر، فلوکستین و سالین ( در ساعت 13 بعدازظهر) یک ساعت قبل از تزریق ریتالین به مدت 30 روز صورت گرفت. 24 ساعت پس از انجام تزریقات تمام موش ها بیهوش شدند و سپس نمونه های خونی گرفته شد. در انتهای آزمایش میزان هورمون های محرک فولیکولی fsh))، لوتئینی (lh)، پروژسترون ، کورتیکوسترون و پرولاکتین در نمونه های سرم ذخیره شده در دمای -80 °c به وسیله کیت های ویژه انسانی با دستگاه کمی لومینسانس سنجش شد. ریتالین در دوز های 5 و mg/kg25/1 وزن تخمدان و نسبت وزن تخمدان به وزن بدن را بطورمعنی دار افزایش داده و در دوز mg/kg 5/2 باعث افزایش پرولاکتین و کاهش کورتیزول و در دوزmg/kg5 باعث کاهش پروژسترون شد. این اثرات با تجویز همزمان فلوکستین تا حدی تعدیل شد. ریتالین lh وfsh را تغییر نداده ولی تجویز ریتالین+ فلوکستین در دوز های ریتالینmg/kg 25/1 و 5/2 هورمون fsh را کاهش داد.

مطالعات بافتی- فیزیولوژیک برهمکنش متیل فنیدات هیدروکلراید (ریتالین) و لیتیم کلراید بر هورمون های محور هیپوفیز- بیضه در موش صحرایی.
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده علوم 1391
  محمد علی سلامت   پریا پرتو

متیل فنیدات هیدروکلراید با نام تجاری "ریتالین" به طور گسترده برای کودکان مبتلا به اختلالات کمبود توجه و بیش فعالی تجویز می شود. ریتالین محرک سیستم عصبی مرکزی بوده از لحاظ ساختاری مشابه آمفتامین و از لحاظ عملکرد مشابه کوکایین می باشد. سوء مصرف داروهای محرک به ویژه ریتالین در میان افراد عادی و به خصوص دانشجویان برای افزایش تمرکز به طور مکرر گزارش شده است. لیتیم به دلیل داشتن اثر محافظتی روی نورون ها برای درمان بیماری های عصبی تجویز می شود. بادر نظر گرفتن این که مصرف ریتالین در دهه گذشته بطور چشمگیری افزایش یافته است، تشخیص نتایج ناشی از مصرف دراز مدت این دارو برای جلوگیری از پتانسیل سوء مصرف آن در تکامل افراد و جوامع منطقی به نظر می رسد. هدف از این مطالعه برهمکنش طولانی مدت ریتالین با لیتیم برساختار و عملکرد دستگاه تولیدمثلی در موش صحرایی نر می باشد. موش های صحرایی نر نژاد ویستار به صورت تصادفی در 8گروه 6 تایی به مدت 30 روز گنجانده شدند: سالین، لیتیم ،3 گروه ریتالین با غلظت های ( 5،1.25،2.5) میلی گرم/کیلوگرم وزن بدن ، 3 گروه ریتالین با غلظت های( 5،1.25،2.5) میلی گرم/کیلوگرم وزن بدن + لیتیم. وزن بدن، وزن بیضه، نسبت وزن بیضه / وزن بدن و پارامترهای حیاتی اسپرم طبق روش who اندازه گیری شدند، علاوه برآن مطالعات بافت شناسی توسط میکروسکوپ نوری به منظور ارزیابی هیستو پاتولوژی وآنالیز های کمی سیکل اسپرماتوژنز انجام شد. در نهایت هورمون های تستوسترون، fsh وlh ،کورتیزول و پرولاکتین توسط روش کمی لومینسانس اندازه گیری شدند. نتایج حاصل از این آزمایش یک کاهش معنادار را برای وزن بدن، وزن بیضه، پارامترهای حیاتی اسپرم (تحرک ،بقا و غلظت اسپرم )، سیکل اسپرماتوژنز (مراحل 2،5و 12) و میزان هورمون تستوسترون در تیمار با ریتالین نسبت به سالین ، همچنین تفاوت قابل توجهی را برای برهمکنش ریتالین با لیتیم نسبت به گروه کنترل ریتالین آنها نشان داد (p<0.05). بر طبق این یافته ها یک دوز پایین لیتیم ،اثر محافظتی در برابر اثرات منفی ریتالین دارد.

اثر درمانی و پیشگیری کننده ی عصاره ی گل سیر و سولفات روی بر دیابت القاء شده با استرپتوزوسین در موش های صحرایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده علوم 1392
  وحید حسنوند   نامدار یوسفوند

مقدمه: بیماری دیابت یکی از شایعترین بیماریهای غدد درون ریز درجهان می باشد .تاکنون تأثیر مثبت بسیاری از گیاهان دارویی در کاهش میزان قندخون یا عوارض ناشی از آن شناخته شده است که گیاه سیر یکی از این گیاهان می باشد. هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر درمانی و پیشگیری کننده ی عصاره گل سیر و سولفات روی بر دیابت القاء شده با استرپتوزوتوسین(stz) در موشهای صحرایی نرمی باشد. روش کار: در این مطالعه تعداد 49سر موش صحرایی نر بالغ از نژاد ویستار به 7 گروه تقسیم شدند(n = 7) که عبارت بودنداز:گروههای شاهد، کنترل، پیشگیرانه عصاره گل سیر، درمانی ترکیب عصاره گل سیر و سولفات روی، درمانی عصاره گل سیر، پیشگیرانه ترکیب عصاره گل سیر و سولفات روی و درمانی سولفات روی. در این آزمایش عصاره هیدروالکلی گل سیر با دوز 360mg/lit در آب آشامیدنی و سولفات روی با دوز 35mg/lit در لیتر آب آشامیدنی در یک دوره تیمار به مدت (45 روز) مورد استفاده قرار گرفت. برای القاء دیابت در موشهای صحرایی از stz با دوز 40mg/ kg به صورت درون صفاقی استفاده گردید. میزان هورمون انسولین از طریق روش رادیوایمونسی و کیت های ویژه، و فاکتورهای بیوشیمیایی سرم مانند قندخون، مقدارکلسترول و تر ی گلیسرید به روش آنزیمی- رنگ سنجی اندازه گیری شد. نتایج :یافته های میزان سرمی هورمون انسولین در گروههای تحت تیمار که عصاره هیدروالکلی گل سیر را به صورت پیشگیرانه یادرمانی، ترکیبی یا جداگانه را به صورت محلول در آب با سولفات روی دریافت کرده بودند نسبت به گروه کنترل در سطح بالاتری بود و افزایش معناداری را نشان داد. میزان تری گلیسرید و ldl تمام گروههای تحت تیمار نسبت به گروه کنترل در سطح بالاتری بود.میزان hdlوقندخون تمام گروههای تحت تیمار با عصاره گل سیر و سولفات روی(در تمام حالات) نسبت به گروه کنترل در سطح پایینتری قرار داشت و کاهش معنادار نشان داد .درصد هماتوکریت تمام گروهای تحت تیمار با عصاره گل سیر و سولفات روی نسبت به گروه کنترل در سطح بالاتری قرار داشته و افزایش معناداری نشان داد. نتیجه گیری: نتایج بدست آمده بیان گر آن است که عصاره گل سیر و سولفات روی به صورت پیشگیرانه وترکیبی هر دو افزاینده انسولین و کاهنده قند خون بوده ولی بر روی سطح کلسترول و تری گلیسرید بی اثر می باشند. کلمات کلیدی: دیابت، انسولین، گل سیر، سولفات روی، قندخون، تری گلیسرید، کلسترول

بررسی اثر درمانی کروسین بر فراموشی قبلی ناشی از کتامین در موش صحرایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده علوم 1393
  حدیث دوستی   نامدار یوسفوند

سیستم گلوتاماترژیک، نقش مهمی در یادگیری و حافظه دارد. تجویز زعفران و یا کروسین موجود در آن تشکیل حافظه را تسهیل می کند. در مطالعه حاضر، اثر کروسین در مهار فراموشی قبلی القاشده توسط کتامین (آنتاگونیست گیرنده های گلوتاماترژیک) با استفاده از دستگاه شاتل باکس در موش صحرایی بررسی شد. مواد و روش ها: برای سنجش یادگیری در موش های صحرایی نر نژاد ویستار )220±200گرم) از مدل step through حافظه اجتنابی مهاری استفاده شد. آموزش همه حیوانات توسط شوکی با شدت جریان یک و نیم میلی آمپر در کف پا انجام گرفت. پس از آموزش موفق، تجویز دارو انجام شد و24 ساعت بعد از آموزش، تأخیر ورود به خانه سیاه(step-through latency= stl) اندازه گیری شد. نتایج: تزریق کتامین mg/kg,i.p.)12) بعد از آموزش باعث تخریب عملکرد حافظه در روز آزمون شد. تجویز کروسین (mg/kg,i.p. 10 یا 5 یا 2) سی دقیقه بعد از تزریق کتامین، به صورت وابسته به دوز، باعث بهبود فراموشی قبلی ایجادشده توسط کتامین گردید. از طرف دیگر تزریق کروسین (mg/kg,i.p. 10 یا 5 یا 2) بعد از آموزش به تنهایی اثری بر حافظه اجتنابی غیرفعال نداشت. نتیجه گیری: با توجه به اثر درمانی تجویز کروسین بعد از آموزش بر فراموشی قبلی ناشی از کتامین، می توان نتیجه گرفت که کروسین در شکل گیری حافظه اجتنابی غیرفعال در موش صحرایی با سیستم گلوتاماترژیک بر هم کنش دارد.

تاثیر دو عصاره گیاه اسپند و دارفلفل بر روی درد در موش سوری نر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده علوم 1392
  شهین مرادی   نامدار یوسفوند

انسان همیشه در مسیر زندگی خود در معرض بیماری های مختلف قرار گرفته و فکر ادامه بقا او را داشته است تا در جهت درمان و تسکین دردها و بیماری های خود به راه های مختلفی متوسل شود. گیاهان از اولین منابع دارویی بودند که از ابتدا جهت درمان مورد استفاده قرار گرفتند. بر اساس تجربه ،آن دسته از گیاهان که درمان موثری بر روی بیماری های مختلف ایجاد می کردند به عنوان گیاهان شفابخش یا گیاهان دارویی شناخته می شدند. امروزه تمایل به سمت استفاده از داروهای سنتی وگیاهی بیشتر شده است .از همین رو بر آن شدیم که در این تحقیق اثرات ضد دردی عصاره هیدروالکلی دو گیاه اسپند و دارفلفل را با وضوح بیشتر بررسی کنیم .از آنجا که تا کنون تحقیق جامع و کاملی روی عصارهیدروالکلی دو گیاه اسپند و دارفلفل به صورت خوراکی انجام نشده است لذا ما در این تحقیق سعی نموده ایم که با روش خوراکی اثرات تسکین دهندگی درد این دو عصاره را بررسی کنیم مواد و روش:همه آزمایش ها روی موش سفید آزمایشگاه از جنس نر با محدوده وزنی 25-20 گرم انجام گرفت. اثر ضد دردی این دو گیاه با استفاده از آزمون فرمالین ارزیابی شد. موش ها به 6 گروه هفت تایی تقسیم شدند.شامل گروه های کنترل ، دریافت کننده عصاره اسپند، دریافت کننده عصاره دارفلفل ، دریافت کننده ترکیب دو عصاره ،گروه روغن مالشی اسپند و روغن مالشی دارفلفل . یافته ها: کلیه گروه ها دارای اختلاف معنا داری در مقایسه با گروه کنترل بودند اما نسبت به هم اختلاف معنا داری را نشان ندادند. نتیجه گیری: نتیجه به این صورت بود که : گروه های دریافت کننده عصاره اسپند و عصاره دارفلفل و همچنین نتیجه آزمایش های صورت گرفته بیانگر خاصیت ضد دردی این دو گیاه می باشد که با آزمون فرمالین بررسی شد.