نام پژوهشگر: فاطمه ستوده نیا

رابطه سبک های اسنادی و خستگی شناختی در بیماران ام.اس با توجه به سبک های مقابله با استرس
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1393
  فاطمه ستوده نیا   محمد حسین عبداللهی

هدف از انجام این پژوهش، تعیین رابطه سبک های اسنادی و خستگی شناختی براساس راهبردهای مقابله با تنیدگی بود. بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از بین جامعه آماری شامل: کلیه مبتلایان زن به بیماری مولتیپل اسکلروزیس که در انجمن ام.اس اصفهان عضو بودند 40 نفر انتخاب شدند و همچنین 40 زن از افراد غیر مبتلا که براساس متغییرهای سن، تحصیلات، وضعیت تأهل و وضعیت اقتصادی با گروه بیماران ام. اس همتا شدند به عنوان گروه مقایسه انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه سبک اسناد(asq)، مقیاس مقابله با موقعیت فشارزا((ciss، مسائل شناختی مربوط به تشخیص افتراقی، پرسشنامه پس آزمایشی بود. تحلیل واریانس یک راهه نشان داد که بین گروه های مختلف در خستگی شناختی تفاوت معنادار وجود دارد f=8/90 و p<0/001. گروه دارای اسناد منفی و تکلیف سخت، خستگی شناختی بالاتری نسبت به دو گروه تکلیف سخت- اسناد مثبت و تکلیف آسان- اسناد مثبت دارند. همچنین گروه دارای تکلیف آسان- اسناد منفی خستگی شناختی بالاتری نسبت به گروه تکلیف آسان- اسناد مثبت دارد. همچنین نتایج تحلیل واریانس چند متغیره حاکی از این است که در بین دو گروه، در راهبرد مساله مدار تفاوت معناداری وجود دارد، به این ترتیب که میانگین راهبرد مساله مدار در گروه با سبک اسناد مثبت و میانگین راهبرد هیجان مدار در گروه با سبک اسناد منفی به صورت معناداری بالاتر از گروه دیگر است. همبستگی بین خستگی شناختی و راهبرد مساله مدار در هردو گروه بیمار و سالم، منفی معنادار است. خستگی شناختی با راهبرد اجتنابی و اسناد مثبت در گروه بیمار همبستگی منفی معنادار داشت. خستگی شناختی با راهبرد هیجان مدار و اسناد منفی در گروه سالم همبستگی مثبت معنادار داشت. نتیجه گیری: در کل نمونه، خستگی شناختی با سبک مساله مدار و اسناد مثبت همبستگی منفی معنادار داشت و با سبک هیجان مدار و اسناد منفی همبستگی مثبت معنادار داشت.