نام پژوهشگر: محمد بومری
امید موسوی محمد بومری
کانسار کرومیت فاریاب در 135 کیلومتری شمال شرقی بندرعباس و در مجموعه اولترامافیکی سرخ بند واقع شده است. این مجموعه، بخشی از یک کمپلکس افیولیتی در منطقه فاریاب است که این توالی افیولیتی شامل آهک های پلاژیک دگرگون شده، نهشته های رادیولاریتی، بازالت های بالشی و گابرو های لایه ای در بخش بالایی و توده های هارزبورژیتی، دونیتی و پیروکسنیتی در بخش زیرین است. مجموعه سرخ بند، توسط دو گسل معکوس متقاطع، با امتداد موازی زاگرس، در بخش های شمال شرقی و جنوب غربی، از سنگ شناسی های پیرامون جدا شده است. کرومیت ها، به صورت لایه ها و عدسی های مجزا در دونیت حضور دارند. سنگ های دربرگیرنده کانسار، از نوع اولترامافیک بوده که به طور بخشی به سرپانتین و منیزیت تبدیل شده اند. این سنگ ها، به طور عمده شامل دونیت، پیروکسنیت و پریدوتیت ها هستند. دونیت های این منطقه، که فراوان تر از دیگر سنگ های اولترامافیک هستند، به رنگ های سبز روشن، تیره و قهوه ای مشاهده می شوند. در معادن مختلف فاریاب، تفاوت های جزئی در رنگ دونیت و همچنین محتوای کرومیت موجود در آن، دیده می شوند. از نظر بافتی، کانسار مذکور دارای تنوع زیادی نبوده و بافت کرومیت ها به طور عمده محدود به انواع افشان، توده ای، گرهکی و نواری همراه با انواع حدواسط هستند. گسل ها و تکتونیک پیچیده منطقه، سبب جابجایی افق های کرومیت در معادن مختلف فاریاب شده اند. ده نمونه از سنگ های اولترامافیک منطقه به روش xrf در دانشگاه یاماگاتای ژاپن مورد تجزیه قرار گرفته اند. بر اساس داده های حاصل از این تجزیه ها، مشخص شده است که mgo و sio2 اکسید های اصلی تشکیل دهنده سنگ های اولترامافیک هستند. به طور کلی در فاریاب، دونیت ها آلومینیوم و کلسیم کم ولی منیزیم زیاد دارند در حالی که هارزبورژیت ها، منیزیم کمتر ولی آلومینیوم و کلسیم زیاد دارند. با توجه به شواهد موجود و با بررسی های مختلف، مشخص شده که کانسار مذکور از نوع آلپی یا پودیفرم است و ویژگی های مشترک با دیگر کرومیت های پودیفرم دنیا دارد. نتایج مربوط به تجزیه سنگ های منطقه نشان می دهند که، مذابی که سنگ های دربرگیرنده کانسار را شکل داده، از نوع ماگمای بونینیتی مربوط به محیط سوپراسابداکشن است. در مورد ژنز و تشکیل کرومیت فاریاب نیز عقیده بر این است که، مجموعه ای از عوامل، که در رأس آن اختلاط ماگمایی قرار دارد، در شکل گیری آن دخالت دارند.
صفیه پلنگ سوار محمد بومری
کانسار کرومیت فاریاب بخشی از مجموعه اولترامافیک سرخ بند است که در انتهای جنوب شرقی زون سنندج – سیرجان و در حد فاصل شمال غرب زون مکران و در فاصله 30 کیلومتری غرب شهر منوجان واقع شده است. کانسار کرومیت فاریاب شامل معادن فطر 6، نعمت، امیر، رضا، شهریار، شجاعی، عزت، آبشار، سهراب و کرامت می باشد. ذخیره قطعی آن 12411000 تن و ذخیره احتمالی 302500000 تن با عیار متوسط 60-30 درصد برآورد گردیده است. مجموعه اولترامافیک سرخ بند از سمت شرق و شمال شرق توسط گسل معکوس رودان با مجموعه دگرگونی بجگان – دورکان به سن پالئوزوئیک زیرین و از سمت غرب و شمال غرب توسط گسل معکوس دستگرد با بخش پوسته ای توالی افیولیتی به سن لیاس تا ماستریشتین ارتباط دارد. مجموعه اولترامافیک سرخ بند از دو بخش شمالی و جنوبی تشکیل شده است. بخش شمالی شامل دونیت، کرومیتیت، اولیوین کلینوپیروکسنیت، ورلیت، هارزبورژیت، اولیوین وبستریت و وبستریت و بخش جنوبی نیز از هارزبورژیت و اندکی دونیت تشکیل شده است. این سنگ ها عمدتاً از چهار کانی اولیوین، ارتوپیروکسن، کلینوپیروکسن و کرومیت و کانی های ثانویه ای همچون سرپانتین و منیزیت تشکیل شده اند. بافت های موجود در این کانسار به دو دسته: 1- بافت های اولیه (توده ای، لایه ای، نودولار و افشان) 2- بافت های ثانویه(کششی، کاتاکلاستیک و میلونیتی) تقسیم می شوند. مطالعه پتروگرافی مثل کشیدگی و خمیدگی بلورهای کرومیت و کلینوپیروکسن و وجود ماکل کینک باند در سنگ های مختلف کانسار کرومیت فاریاب بیانگر این می باشد که این سنگ ها، مربوط به بخش فوقانی توالی گوشته ای می باشند. کرومیت ها عمدتاً عدسی شکل و گاهی به صورت لایه های ناپیوسته در ابعاد مختلف دیده می شوند. سنگ میزبان دونیتی، شدت بالای سرپانتینی شدن و همراهی آنها با افیولیت ها نشان دهنده تیپ آلپی غنی از کروم این ذخایر می باشد. ترکیب کرومیت موجود در هارزبورژیت ها با (14/40–09/33 cr# =) و tio2 بسیار پایین (wt%1/0 – 01/0) و اولیوین (fo = 90-92) ، ارتوپیروکسن(en = 89-90)، کلینوپیروکسن(di = 95-96) و ترکیب نسبتاً یکنواخت (mg# = 61-64) نشان می دهد که هارزبورژیت ها، سنگ های تهی شده و بازمانده هایی از ماگمای تیپ morb در مراکز گسترش اقیانوسی می باشند. = 45-62 wt%) (cr2o3، مقادیر بالای منیزیم اولیوین(fo = 93)، = 9-20 wt%) ,(mgo81 ~ cr# و مقدار پایین wt% 19/0> tio2در کرومیتیت ها، قابل مقایسه با ماگمای مادر نوع بونینیتی است. ذخایر کرومیتیت احتمالا در محیط سوپراسابداکشن بر اثر واکنشی که بین ماگمای بونینیتی و هارزبورژیت تهی شده روی داده است، در بخش گوشته ای افیولیت شکل گرفته اند.
حسین قدیمی محمد بومری
کانسار آهن سه چاهون ( xi ) در حدود 47 کیلومتری شمال شرق بافق در ایالت فلززایی بافق و در خرده قاره ی ایران مرکزی واقع شده است . ایالت فلززایی بافق که از نظر ساختمانی اساساً در حد فاصل گسل پشت بادام در غرب و گسل کوهبنان در شرق گسترش دارد ، شامل کانسارهای متعددی از آهن ، روی و سرب ، منگنز ، اورانیوم ، عناصر نادر خاکی و فسفر می باشد . بعضی از کانسارهای معروف این ایالت عبارتند از : کانسارهای آهن چغارت ، چادرملو ، کانسار سرب و روی کوشک و کانسار اورانیوم ساغند ؛ که این کانسارها استراتی باند بوده و در سازند ریزو در مجموعه ای از سنگ های رسوبی ، دگرگونی و آذرین متعلق به پرکامبرین بالایی- کامبرین واقع شده اند که به طور عمده شامل گدازه ، سنگ های آذرآواری عمدتاً اسیدی ( ریولیت ها ) همراه با واحدهای رسوبی همچون سنگ آهک ، ماسه سنگ ، شیل و واحدهای تبخیری هستند . این مجموعه بر اثر دگرگونی ناحیه ای به رخساره ی شیست سبز تا آمفیبولیت تبدیل شده است و توسط توده های نفوذی از قبیل گرانیتوئیدهای آلکالن و کالک آلکالن و دایک های بازیک کامبرین قطع و دگرسان شده اند . کانسارهای آهن به طور ناپیوسته به وسیله ی سنگ آهک ها ، شیل و ماسه سنگ های مزوزوئیک پوشیده شده اند . کانسار سه چاهون( xi ) در مجاورت و یا داخل سنگ های نفوذی ( گرانیتی و گرانودیوریتی ) واقع شده اند . سنگ های نفوذی و کانسارهای آهن در محدوده ی معدن سه چاهون عمدتاً به وسیله ی آبرفت های کواترنری پوشیده شده اند . به هر حال سنگ های میزبان ، احتمالاً سنگ های گرانیتی و توف های آتشفشانی متعلق به سری ریزو هستند . سنگ های گرانیتی در کانسار سه چاهون عمدتاً گرانودیوریتی و مونزونیتی می باشند و رخنمون های اندک سنگ های آتشفشانی شامل توف آندزیتی و ریولیتی می باشد . علاوه بر این ، سنگ های متعلق به سنوزوئیک به صورت کنگلومرا و ماسه سنگ در مجاورت کانسار رخنمون دارند . از نظر زمین شیمی ، اکثر سنگ های نفوذی و خروجی منطقه ، متعلق به سری ماگمایی کالک آلکالن و محیط ساختاری آن ها ، احتمالاً فرورانش قدیمی است . کانسار سه چاهون ( xi ) از دو نوع کانسنگ کم عیار ( پلاژیوکلاز± کوارتز± فلدسپات پتاسیم دار- مگنتیت ) و کانسنگ پر عیار ( آمفیبول- مگنتیت ) تشکیل شده است و میزان اکسیدهای آن ها از 28 درصد در کانسنگ های کم عیار تا 94 درصد در کانسنگ های پرعیار تغییر می کند . کانسنگ پر عیار بیشتر در قسمت های فوقانی کانسار فراوان بوده و به سمت ژرفا از فراوانی آن کاسته می شود ؛ در مقابل هر چه به سمت عمق پیش می رویم بر کانسنگ کم عیار افزوده می شود . کانه ی اصلی در هر دو نوع کانسنگ مگنتیت است . هماتیت ، همراه با مقادیر کمی کانی های سولفیدی مثل کالکوپیریت و پیریت به صورت رگچه ای و به عنوان فاز تاخیری بعد از تشکیل کانسنگ اصلی در منطقه نیز تشکیل شده اند . از کانی های باطله می توان به اکتینولیت ( کانی غالب است ) ، کلریت ، اپیدوت ، تالک ، فلدسپات ، کلسیت و کوارتز اشاره کرد . از جمله ی دگرسانی هایی که در کانسار سه چاهون قابل مشاهده است می توان به اکتینولیتی شدن ، سیلیسی شدن ، اپیدوتی شدن ، کلریتی شدن و کربناتی شدن اشاره کرد . به نظر می رسد پدیده ی اکتینولیتی شدن قبل از سایر دگرسانی ها در این کانسار اتفاق افتاده باشد . کانسار سه چاهون همانند بقیه ی کانسارهای منطقه ی بافق ، یک کانسار استراتی باند است امّا از چند جهت با این کانسارها متمایز است : 1) مقدار فسفر آن نسبت به کانسارهای چغارت و اسفوردی خیلی پایین است و به نظر می رسد که فسفر در کانسنگ کم عیار و پر عیار این کانسار به یک نسبت تقریباً مساوی وجود داشته باشد و عمده ی نمونه های تجزیه شده دامنه ای زیر ppm 250 نشان می دهند . 2) سنگ میزبان این کانسار بر خلاف بقیه ی کانسارها که خروجی است ، عمدتاً از نوع نفوذی می باشد . 3) مقدار ti و v این کانسار نسبت به سایر کانسارهای منطقه ، بیشتر است . 4) مقدار عناصر خاکی نادر این کانسار نسبت به کانسارهای چغارت و اسفوردی ، خیلی ناچیز است . بیشترین همبستگی مثبت fe2o3 با tio2 بوده و با سایر اکسیدهای عناصر اصلی همبستگی منفی نشان می دهد . به نظر می رسد مقدار عناصر جزئی نظیر مس ، سرب ، روی ، قلع ، کبالت ، کروم ، نیکل ، نقره ، هافنیم ، مولیبدن ، نیوبیوم ، تالیم در این کانسار پایین است . به منظور مطالعه ی توزیع عناصر نادر خاکی در کانسار سه چاهون ، نمونه های متعددی از کانسنگ های مگنتیتی به روش icp-ms در شرکت als-chemex کانادا نیز مورد آنالیز قرار گرفتند که مشخص گردید مگنتیت های سه چاهون از نظر ree ها چندان غنی نیستند . الگوی ree کانسار آهن سه چاهون مشابه با کانسارهای آهن تیپ کیرونا است ، اگر چه مقدار ree آن پایین تر از کانسارهای تیپ کیرونا است . fe ، ni ، v ، cr و ti در کانسنگ آهن سه چاهون مشابه با کانسنگ های آهن آپاتیتی است . کانسارهای آهن آپاتیتی تیپ کیرونا اساساً تحت عنوان کانسارهای تفریق ماگمایی شناخته می شوند .
صدیقه قربانی محمد بومری
چشمه های آبگرم محلات که از مهمترین منابع آب معدنی استان مرکزی به شمار می آیند، در شمال شرق محلات واقع شده اند. این منطقه از نظر زمین شناسی بخشی از کمربند ماگمایی ارومیه-دختر است. سازندهای رخنمون یافته در منطقه متنوع بوده و شامل انواع سنگهای آذرین و سنگهای رسوبی از پرکامبرین تا عهد حاضر می باشند. محل ظهور چشمه های آبگرم و معدنی بر روی رسوبات آبرفتی و تراورتنی قرار دارد که رسوبات کربناته، پرموتریاس، کرتاسه و الیگومیوسن (سازند قم) در نزدیکی آنها قرار دارند. عملکرد تکتونیکی و وجود گسلهای اصلی و فرعی متعدد در منطقه همراه با بالاآمدگی، خردشدگی واحدهای سنگی و تغییر شیب آنها بوده است. منابع آبی منطقه شامل آبخوان آبرفتی با وسعت و ضخامت محدود و نیز کیفیت نامطلوب و آبخوان های سازند های کربناته می باشد. سازند های کربناته به دلیل عوامل زمین شناسی و تکتونیکی و شرایط اقلیمی گذشته از نفوذپذیری و آبدهی مناسبی برخوردارند و منابع کارستی عمیق را در منطقه تشکیل داده اند. وجود دره های کارستی و حفرات زیرزمینی و همچنین چشمه های کارستی و تراورتن ساز در منطقه از شواهد عملکرد پدیده کارست می باشند. ضمن مطالعات زمین شناسی و صحرایی چشمه های آبگرم و آبسرد منطقه از تعدادی از آنها نمونه آب گرفته شد و جهت تعیین مقادیر یون های اصلی به آزمایشگاه سازمان آب منطقه ای شهرستان اراک منتقل شد. بر اساس این مطالعات اکثر چشمه های آبگرم دارای درجه حرارت حدود 46 درجه سانتیگراد، ph کمی اسیدی تا خنثی و ec حدود 2000 میکروزیمنس بر سانتیمتر می باشند. ترکیب شیمیایی چشمه های آبگرم تقریبا یکسان بوده که دلالت بر منشاء واحد آنها دارد. همچنین تیپ و رخساره همه چشمه های نمونه برداری شده سولفاته کلسیک است. احتمالا غلظت بالای یون سولفات در آبهای منطقه به خاطر رسوبات سولفاته (مارن های ژیپس دار سازند قم و رسوبات ژیپس سازند قرمز فوقانی) می باشد. همه چشمه ها اشباع و فوق اشباع از کلسیت بوده و مقادیر pco2 چشمه های آبگرم بیشتر از pco2 اتمسفر می باشد که این عوامل خود نشان دهنده آبخوان عمیق و کارستی این چشمه ها است. رسوبگذاری تراورتن در آنها در نتیجه خروج co2 و تاثیر یون مشترک ( caاز انحلال ژیپس و انیدریت) می باشد. همچنین مطالعه هیدروژئوشیمی چشمه های آبگرم و آبسرد شواهدی از اختلاط را بین این آبها در قسمتهای فوقانی نشان می دهد که این اختلاط با توجه به شور بودن آبهای سرد و کم عمق موجب کاهش دما و افزایش tds آب آنها شده است. دمای عمقی آب نیز به کمک ژئوترمومترهای شیمیایی تخمین زده شد که نتایجی متفاوتی بدست آمد اما باتوجه به ترکیب شیمیایی آبها و نیز محتوی سیلیس بالای آنها تنها نتایج ژئوترمومتری سیلیس میتواند قابل اطمینان باشد، این داده ها دمای عمقی آب را در مخزن هیدروترمال حدود 100 درجه سانتیگراد نشان می دهد.
نسیم الیاس پور محمد بومری
کوه جنجا در فاصله 220 کیلومتری شمال غرب زاهدان واقع شده است. دایکهای پورفیری متعددی با سن میوسن و با روند شرقی – غربی و شمال شرق- جنوب غرب در واحدهای رسوبی با رخساره فلیش در منطقه مورد مطالعه نفوذ کرده اند. کانه زایی اکسیدی و سولفیدی افشان به شکل سوپرژن و هیپوژن ضعیف در سنگهای میزبان مرتبط با این دایکها رخ داده است. سنگ میزبان عمدتا شیلهای کربناتی دگرگون شده ای هستند که تحت عنوان هورنفلس شناخته می شوند. ترکیب دایکهای پورفیری گرانودیوریت تا دیوریت بوده و از کانیهای پلاژیوکلاز، هورنبلند، کوارتز، کلریت و اپیدوت تشکیل شده اند. این دایکها دو نوع اند: دایکهای دگرسان شده و غیر دگرسان شده. مطالعات ژئوشیمیایی در منطقه در دو مرحله انجام گرفته است؛ ابتدا، برای اکتشافات ژئوشیمیایی ناحیه ای در منطقه ای به وسعت 550 کیلومترمربع تعداد 559 نمونه رسوب آبراهه ای و 154 نمونه کانی سنگین برداشت گردید. در مرحله دوم 70 نمونه جهت اکتشافات لیتوژئوشیمیایی و زمین شناسی اقتصادی مطالعه شد. نمونه ها برای 53 عنصر به وسیله icp-ms در شرکت als chmex کانادا آنالیز شده اند. حد و مقدار عناصر در این تحقیق مورد بحث قرار می گیرند. برای هر عنصر پارامترهای آماری مهم از داده های خام محاسبه گردیده که این پارامترها و فاکتورها عبارتنداز: خطای آنالیز، توزیع فراوانی، مقادیر سنسورد، زمینه، حد آستانه، آنومالی، میانگین، مد، انحراف معیار، چولگی، کشیدگی و شاخص غنی شدگی برای عناصر کانی ساز در منطقه محاسبه شده و نقشه توزیع عناصر ترسیم گردیده است. بر اساس نتایج بدست آمده آنومالی هایی از عناصر طلا، مس و سرب مشخص گردید.
عزیز اله بزی محمد بومری
کانسار مگنتیت - آپاتیت اسفوردی در 36 کیلومتری شمال شرق شهر بافق قرار دارد. منطقه معدنی بافق در ایران مرکزی مهمترین ناحیه آهن دار کشور محسوب می شود. این منطقه حاوی بیش از 2000 میلیون تن کانسنگ پر عیار اکسید آهن می باشد. کانسار های آهن در این ناحیه دارای مقادیر متغیری از فسفر، عناصر نادر خاکی، منگنز، اورانیوم و توریوم هستند. کانسار اسفوردی دارای بیشترین مقدار فسفر و عناصر خاکی نادر در منطقه است. این کانسار دارای ذخیره نهایی 17 میلیون تن کانسنگ، با عیار 1/14 درصد فسفر، 28 درصد آهن و 2 درصد عناصر نادرخاکی می باشدکانسنگ اسفوردی عدسی شکل بوده، 90 متر ضخامت، 500 متر طول و 300 متر عرض دارد ماده معدنی در اسفوردی به وسیله مجموعه ی دگرسان شده احاطه شده است. کانی اصلی این مجموعه اکتینولیت است. فراوانترین سنگهای نزدیک به مجموعه متاسوماتیک، ریولیت های دگرسان شده، توف های آتشفشانی جوش خورده و جوش نخورده، شیل، ماسه سنگ، سنگ آهک و دولومیت می باشند. کانه زایی را می توان به سه نوع آهن، فسفر و عناصر نادر خاکی طبقه بندی کرد: 1- کانه زایی آهن عمدتا به صورت مگنتیت توده ای رخ داده و به دو بخش عیار بالا و عیار پایین تقسیم می شود. منطقه عیار بالا از لحاظ فسفر و عناصر نادر خاکی فقیر بوده و بافت های متفاوتی را به نمایش می گذارد. منطقه عیار پایین نسبتا غنی از فسفر و عناصر نادر خاکی بوده و در هم رشدی هایی از مگنتیت و آپاتیت در آن مشاهده می شود. 2- کانه زایی فسفر گسترش بیشتری از کانه زایی آهن دارد. کانسنگ های غنی از فسفر در نزدیکی یا همراه با منطقه عیار پایین آهن قرار گرفته اند. کانه زایی فسفر اساسا به صورت توده های آپاتیتی و رگه هایی در این زون رخ داده است. همچنین کانه زایی آپاتیت در سنگ های دگرسان شده دیواره به صورت درهم رشدی هایی با اکتینولیت و به شکل رگه ای و جانشینی مشاهده می شود. 3- کانه زایی عناصر نادر خاکی به شکل رگه ای و در ارتباط نزدیک با فسفر رخ داده است. کانی های نادر خاکی مانند آلانیت، مونازیت و پاریسیت که غنی از عناصر نادر خاکی سبک هستند، در اسفوردی وجود دارند.
حسام عامری علی اصغر مریدی فریمانی
کانسارزایی آنتیموان بائوت در سنگ های افیولیتی و فلیشی، در شمال غرب زاهدان؛ در امتداد شکستگی های برشی و بصورت رگه و رگچه ای بوجود آمده است. هدف اصلی این پژوهش تحلیل و چگونگی تمرکز کانه زایی آنتیموان در شکستگیها است. با برداشت های صحرایی بعمل آمده از تعدادی گسل (177 گسل)، خش لغزشها و درزه های کششی و برشی (1780 درزه)، تأثیر برش های ریدل و میزان نسبی چرخش در محدوده زون بندی شده محلی در جایگیری و کنترل کانه زایی، محقق شده است. بدلیل نزدیکی منطقه به گسل امتداد لغز نصرت آباد (در 24 کیلومتری)، فعالیت های زون گسلی و سیستم های برشی به طور محلی وجود دارد. تنوع شکستگی های برشی و کششی در زون های گسلی کم عمق موجب شکل گیری شکستگی های برشی ریدل گردیده است. سنگ های داسیتی با راستای شمال، شمال غرب که در 7 کیلومتری معدن رخنمون یافته اند، احتمالاً در ارتباط با کانسارزایی هستند و رابطه ای بین اجزای ساختاری و سیستم های گرمابی در منطقه وجود دارد. در طی فعالیت های زون برشی و ماگمایی تقریباً بعد از زمان ائوسن، شرایط برای حرکت و ته نشست سیالات گرمابی فراهم آمده است. در تداوم اعمال استرس، چرخش های ساعتگرد در شکستگی های ریدل بوجود آمده است. این چرخشها باعث انحراف بلوک های سنگی در طول شکستگی های اولیه گردیده اند که با حضور سیالات تفریق یافته غنی از آنتیموان، تمرکز کانه به طور عرضی در دیواره گسل ایجاد شده است. بیشترین کانسارزایی در نوارهای برشی آنتی تتیک با امتداد 90 تا 110 درجه می باشد. در حالیکه جایگیری کانه در نوارهای برشی سنتتیک (?035 تا ?055) و برشهای p (?320 تا ?330) به میزان کمتر روی داده است. زاویه چرخش و انحراف بلوکها در حدود 20 درجه بصورت ساعتگرد بوده که در اثر تداوم اعمال استرین در زون برشی محلی روی داده است.
حسین کشتگر قاسمی محمد بومری
کانسار آهن چغارت ، در 12کیلومتری شمال شرق شهر بافق و 125 کیلومتری جنوب شرق شهر یزد واقع است .کانسار جزء حوضه رسوبی –آتشفشانی آهن دار بافق است که ازنظر زمین شناسی در زون ایران مرکزی واقع شده است . حوضه رسوبی – آتشفشانی بافق حاوی بیش از 2000 ملیون تن کانسنگ اکسید آهن می باشد. کانسار چغارت دارای ذخیره ی 215 ملیون تن کانسنگ آهن با عیار متوسط 60 درصد اکسید آهن می باشد. کانسارهای آهن در این ناحیه دارای مقادیر متغیری از فسفر ، عناصر نادرخاکی و توریم هستند .کانسارهای آهن بافق استراتی باند بوده و در مجموعه ای از گدازه های آتشفشانی ، سنگ های پیروکلاستیک و اپی کلاستیک همراه با میان لایه های رسوبی با سن پرکامبرین بالایی_کامبرین زیرین که مورد نفوذ سنگ های گرانیتی تا سینیتی و دایک های بازیک قرار گرفته اند ، تشکیل شده اند. کانسنگ آهن چغارت عدسی شکل بوده ، 500 متر ضخامت ، 800 متر طول و 300 متر عرض دارد . کانسنگ چغارت به وسیله ی مجموعه از سنگهای دگرسان شده به رنگ سبز احاطه شده است. کانسنگ و هاله دگرسانی اطراف آن در سنگهای آذرین واقع شده اند. در این تحقیق نمونه های متعددی به روش سیستماتیک برداشته شده است و پتروگرافی ، مینرالوژی و ژئوشیمی سنگهای آذرین، هاله دگرسانی و کانسنگ آهن به منظور پی بردن به ارتباط کانی زایی با فرایندهای ماگمایی، دگرگونی وگرمابی مورد بررسی قرار گرفته است. اگرچه اکثر سنگهای آذرین در اطراف کانسار چغارت سنگهای ولکانیکی ریولیتی و توف های اسیدی هستند ولی تعداد زیادی از نمونه های نزدیک به کانسار نفوذی بوده که عمدتا دارای ترکیب مونزونیت، ریولیت و دیوریت می باشند. سنگهای ولکانیکی و نفوذی از نظر ترکیب شیمیایی عمدتا به سری ماگمایی آلکالن تا کالک-آلکالن تعلق دارند. هاله دگرسانی عمدتا از اکتینولیت و آلبیت تشکیل شده است که رگچه های سیلیس و کربناته زیادی همراه آنها دیده می شود. کانسنگ آهن عمدتا از مگنتیت تشکیل شده که در قسمت های سطحی کم وبیش به مارتیت تبدیل شده است. هماتیت های اولیه نیز به صورت پرکننده فضای خالی گسترش محدودی را نشان می دهند. گانگ در کانسنگ آهن چغارت همان کانی های هاله ی دگرسان شده مثل کوارتز، فلدسپات، آمفیبول، آپاتیت و کلسیت می باشند. آپاتییت به صورت رگه ای و پراکنده و در شکل های ( بی شکل تا منشوری ، پیرامیدال و دی پیرامیدال) و ابعاد مختلف ( تا بیش از 10 سانتیمتر) تشکیل شده است. همراه با آپاتیت کانیهای ریز غنی از عناصر خاکی نادر همچون مونازیت دیده می شود. یکی از ویژگیهای مهم کانسار آهن چغارت حضور رگچه ی قرمز رنگ هیدروتوریت است که در هاله دگرسانی گسترش بیشتری دارد. ترکیب کانسنگ آهن و مگنتیت از نظر مقادیر عناصری چون فسفر، وانادیوم و غیره مشابه با کانسار کایرونا می باشد . کانسار چغارت از لحاظ میزان ترکیب سنگ های دربرگیرنده ،عناصر وانادیوم ، فسفر و با استناد به نمودارهای لوبرگ و هورندال و شباهت نمودارهای توزیع عناصر نادرخاکی آن با کانسار کایرونا جزو کانسارهای مگنتیت-آپاتیت محسوب می شود . برای تشکیل کانسارهای مگنتیت آپاتیت تیپ کایرونا نظریات مختلفی داده شده است از جمله نظریه ی جدایش از ماگما ، ولکانوژنیک و هیدروترمال . هر چند اکثر محققین کانسارهای مگنتیت-آپاتیت نوع کایرونا را به عنوان محصول تبلور از یک ماگمای اکسید آهن غنی از مواد فرار که بوسیله ی نا آمیختگی از یک ماگمای کالک آلکالن تا نسبتا آلکالن جدا شده می شناسند . ولی تشکیل کانسار چغارت با سنگ های ولکانیکی رسوبی میزبان ارتباط نزدیکی دارد و کانسنگ آهن هم زمان با آنها تشکیل شده است و تحت تاثیر فعالیت هیدروترمال مرتبط به توده های نفوذی دگرسان شده و کانی زایی فسفر، عناصر نادرخکی و توریم در آن شکل گرفته است. واژه های کلیدی : ایران مرکزی ، بافق ، کانسار آهن چغارت، مگنتیت - آپاتیت
علی یوسف پور سولا محمد بومری
کانسار سرب و روی کوشک در 45 کیلومتری شمال شرقی بافق، در بلوک پشت بادام در ایران مرکزی، بین دو گسل پشت بادام و کوهبنان واقع است. کارهای مطالعاتی روی این ناحیه با انجام مطالعات کتابخانه ای، صحرایی و آزمایشگاهی دنبال شد. پس از بررسی جزئیات زمین شناسی صحرائی منطقه، بسیاری از نمونه ها توسط میکروسکوپ نوری مطالعه گشته و سپس آنالیز کل نمونه ها توسط xrf صورت گرفته و کانی های آنها تشخیص داده شدند و ترکیب کانی ها نیز با استفاده از روش xrd و epma مورد مطالعه قرار گرفته است. قدیمی ترین واحد زمین شناسی این بلوک توالی ضخیمی از یک کمپلکس متامورفیک مربوط به پرکامبرین است که خود مجموعه ای از سنگ های آذرین، رسوبی، دگرگونی و متاسوماتیک را در بر می گیرد. کانسار کوشک یک توالی اینفراکامبرین- کامبرین تحت عنوان سری ریزو تشکیل شده است. سری ریزو به ترتیب از قدیم به جدید شامل کربنات ها، شیل، ماسه سنگ، ریولیت و سنگ های آذرآواری است. سنگ های پرکامبرین به طور محلی توسط رسوبات پالئوزوئیک بالایی وژوراسیک زیرین پوشانده شده اند. کانی زایی ماسیو سولفید سرب وروی کوشک در واحد شیل سیاه رنگ رخ داده است که این واحد از قسمت زیرین توسط سنگ های آتشفشانی فلسیک و دولومیت احاطه شده و بخش فوقانی آن نیز توسط توف های اسیدی که خود شامل میان لایه هایی از دولومیت، شیل و آهک می-باشد، پوشانده شده است. توالی های پرکامبرین در کوشک تحت نفوذ یک سری دایک ها و استوک های بازیک تا اسیدی قرار گرفته است. این توالی ها با ماسه سنگ های ژوراسیک(ماسه سنگ شمشک) کنتاکت گسله دارد. سنگ های ولکانیک و پیروکلاستیک شامل ریولیت، توف ریولیتی، برش ریولیتی، داسیت و توف های داسیتی است. سنگ های پلوتونیک شامل دیوریت، سینیت و دیاباز است. کانسار متحمل دگرگونی ضعیفی در حد اسلیت شده است. سنگ های آتشفشانی در سری ماگمایی در محدوده کالک آلکالن تا کالک آلکالن غنی از پتاسیم قرار می گیرند که اشاره بر یک محیط تکتونیکی حاشیه قاره ای دارد درحالی که سنگ های پلوتونیک در محدوده wpg واقع می-شوند. کانی زایی در کانسار کوشک را می توان به دو مرحله اصلی تقسیم نمود که شامل: 1- هیپوژن 2- سوپرژن است. کانی زایی هیپوژن خود دارای دو تیپ مجزا است. الف) کانی زایی سولفیدی سرب و روی که به صورت عدسی سولفیدی با طول بیش از یک کیلومتر و امتداد کلی nw-se و شیب 40 تا 50 درجه به سمت غرب رخ داده است و ضخامت آن بین 1 تا 45 متر متغیر است. پاراژنز کانیایی در این عدسی به صورت ساده و شامل پیریت، اسفالریت و گالن است. اثری از سولفید مس در این کانسار مشاهده نمی شود. کانی های سولفیدی بافت های فرامبوئیدی، لایه ای، کلوفرم، توده ای، برشی و متحدالمرکز را از خود نشان می دهد. ب) کانی زایی اکسیدی که در داخل زون گسله رخ می دهد این بخش در جنوب عدسی سولفیدی واقع است و ارتباطی با کانی زایی سولفیدی ندارد. در کانسار سرب و روی کوشک محتوای آهن در اسفالریت بین 2/0 تا 8/0 درصد وزنی تغییر می کند در حالی که پیریت تغییر ترکیبی زیادی را نشان نمی دهد. مقدار نقره در تمامی نمونه های گالن برابر با صفر است. کانی زایی سوپرژن در بالای زون سولفیدی گسترش یافته و به صورت یک کلاهک به رنگ قرمز و زرد رخنمون دارد. زون سوپرژن شامل انواع بسیاری از کانی ها از جمله سولفات ها، فسفات ها کانی های رسی، کربنات های سرب و روی، اکسیدها و هیدروکسیدهای آهن است. کانسار کوشک از نظر بعضی خصوصیات مشابه ماسیو سولفید های ولکانوژنیک و از نظر بعضی خصوصیات مشابه ماسیو سولفید های با میزبان رسوبی(سدکس) است. شیل های میزبان کانسار داخل سکانس ضخیمی از مواد آتشفشانی- رسوبی(ریولیت و آندزیت های کالکوآلکالن) است که از این نظر کوشک مشابه ماسیو سولفید های ولکانوژنیک است. از طرف دیگر کانسار هندسهای صفحه ای دارد و استراتیفورم است و دارای لامیناسیون ریزی از پیریت توده ای، اسفالریت و گالن است و از این نظر کوشک مشابه ماسیو سولفید های با میزبان رسوبی است.
محمد مرادی محمد بومری
کانسار سرب و مس عباس آباد در ??? کیلومتری شمال باختری قزوین در زون طارم از البرز باختری واقع شده است. زمین شناسی منطقه شامل توالی ضخیمی از سنگ های آتشفشانی و آذراواری ائوسن است. از تمام واحدهای سنگی منطقه نمونه برداشت شد و از نظر پتروگرافی و ژئوشیمی مورد مطالعه قرار گرفت. این سنگها شامل الیوین بازلت، بازالت، بازالت آندزیتی و انواع توف ها است. گدازه ها عمدتا دارای پلاژیوکلاز، الیوین و پیروکسن می باشند. سنگ های آتشفشانی از لحاظ زمین شیمی متعلق به سری های ماگمایی آلکالن و کالک-آلکالن بوده که حاکی از جایگاه تکتونیکی حاشیه قاره ای می باشند. کانی زایی در بازالت و بازالت آندزیتی به دو شکل رگه ای و حفره ای رخ داده است. اگرچه اکثر سنگ های ناحیه عباس آباد دچار دگرسانی پروپلیتیک، و سرپانتینی شده اند ولی دگرسانی در اطراف رگه ها شدیدتر و به طور فراگیر دچار دگرسانی های سیلیسی، سریستیی و آرژیلیک گردیده اند. رگه ا های معدنی در ناحیه عباس آباد متعدد بوده و طول آنها از ?? تا ??? متر و ضخامت از ?/? تا ? متر متغیر است. این رگه ها دارای امتداد باختری- خاوری و دارای شیب نزدیک به قائم است. نمونه های برداشت شده از این رگه ها با میکروسکوپ نوری پلاریزه، xrd، epma، و icp مورد بررسی واقع شده است.کانی سازی در رگه ها عمدتا اولیه بوده و شامل پیریت، کالکوپیریت، اسفالریت، گالن و به طور فرعی تنانتیت است. در اثر فرآیند سوپرژن، کولیت، گوتیت، سروسیت، لیناریت و مالاکیت، در بخش های سطحی تشکیل شده اند. نسبت sb/bi، درکانی های کالکوپیریت، گالن و اسفالریت برابر با ???? برآورد می شود که نشان دهنده منشا گرمابی است. fes در اسفالریت ها برابر با ?/? درصد است، که نشان دهنده تشکیل اسفالریت در دمای پایین است. همچنین با استفاده از دیاگرام های پایداری و مقدار آهن اسفالریت، دمای ??? درجه سانتیگراد به دست آمد. ازپاراژنز کانی زایی رگه ای و مقایسه ترکیب شیمیایی کانی های سولفیدی در ناحیه عباس آباد با کانسارهای مشابه در سایر مناطق ایران و جهان نتیجه گرفته می شود که کانی زایی رگه ای در ناحیه عباس آباد دارای منشاء گرمابی کم دما و از نوع سولفیداسیون پایین می باشد. کانی زایی حفره ای نیز در سنگ های بازالتی و آندزیتی ائوسن صورت گرفته است. این سنگ ها دچار دگرسانی های پروپیلیتیک و سریسیتی شده اند. علاوه بر این، بلورهایی از زئولیت (لومونتیت، ناترولیت) نیز در حفره های سنگ های بازالتی تشکیل شده است. در کانی زایی حفره ای مس خالص همراه با مالاکیت، کوپریت و کریزوکوولا و گاهی آزوریت تشکیل شده است. این کانی زائی احتمالا بعد از کانی زائی رگه ای رخ داده است. این احتمال وجود دارد که مس آزاد شده از سنگ های میزبان و رگه های معدنی به وسیله آبهای بالارونده به سنگ های متخلخل و حفره دار رسیده با شند و به علت تغییر فشار در فضاهای خالی رسوب کرده باشند.
مرتضی اسفرم محمد بومری
کانسار ماهور در 130 کیلومتری غرب نهبندان در استان خراسان جنوبی واقع شده است و بخشی از چهارگوش چاه وک(دهسلم) می باشد. منطقه مورد مطالعه از لحاظ تقسیمات زمین شناسی در بلوک لوت واقع می شود. سنگ شناسی منطقه اساساً ترکیبی از سنگ های آذرآواری و آتشفشانی ائوسن مثل داسیت، آندزیت، ریولیت، آندزی بازالت، توف و لیتیک توف می باشد. سنگ های نام برده دارای بافت پورفیری هستند و حاوی پلاژیوکلاز، کوارتز، پیروکسن، آمفیبول، بیوتیت و فلدسپات آلکالن می باشند. سنگ های آتشفشانی در سری ماگمایی کالک آلکالن می باشند و در قوس های آتشفشانی تشکیل شده اند. اگر چه درجه بالای کانی زایی در چند رگه طویل در سنگ های آتشفشانی دگرسان شده در امتداد گسل ها اتفاق افتاده است، کانی زایی سولفیدی در یک منطقه وسیع در اطراف رگه ها رخ داده است. انواع دگرسانی در کانسار ماهور پروپلیتیک، سیلیسی، فیلیک و آرژیلیک می باشد کانی زایی به صورت هیپوژن و سوپرژن رخ داده است. کانی های هیپوژن شامل مگنتیت، کالکوپیریت، پیریت، گالن و اسفالریت و کانی های سوپرژن اکثراً اکسید و هیدروکسید آهن، مالاکیت، آزوریت، آتاکامیت، کالکوسیت، کوولیت، لیناریت، آنگلزیت، سروسیت و سیدریت هستند. بافت های کانسنگ اکثراً پر کننده فضای خالی و پراکنده و به ندرت جدایش، کلوفرم و گل کلمی می باشد. نسبت s/se ، در پیریت، گالن و اسفالریت برابر با 5500، 1362 و 18/3009 می باشد که نشان دهنده منشا گرمابی برای کانی زایی هیپوژن است، همچنین نسبت sb/bi در گالن 15/0 می باشد که مشابه منشا گرمابی است. با توجه به زمین شناسی، انواع دگرسانی، نوع کانی زایی، پاراژنز، ژئوشیمی کانی ها، کانی زایی رگه ای ماهور را یک کانسار اپی ترمال تلقی کرد.
محمدجواد غلامی محمد بومری
منطقه مورد مطالعه در فاصله 160 کیلومتری شمال غرب ایرانشهر و دامنه های شمالی کوه بزمان در استان سیستان و بلوچستان، جنوب شرق ایران واقع شده است. این منطقه از نظر زمین شناختی در زون مکران و کمربند ماگمایی بلوچستان با روند شرقی- غربی قرار دارد. ورقه عربی بر اثر برخورد به صفحه اورآسیا در زون فرورانش، تشکیل کمربند ماگمایی از ترکیه، ایران و شرق پاکستان داده است، که از کرتاسه تا کواترنری ادامه داشته است. در حال حاضر زون فعال فرورانش مکران محصول برخورد صفحه عربی و بلوک لوت در ایران و بلوک هلمند در افغانستان می باشد. بر اثر فرورانش، آتشفشان های نئوژن بزمان، تفتان در ایران و سلطان در پاکستان بصورت کمربند مستقلی در زون ماگمایی بلوچستان تشکیل شده است. زمین شناسی منطقه کانی زایی شده شامل سنگ های بازالت، الیوین بازالت، آندزی بازالت، آندزیت، داسیت و سنگ های آذر آواری می باشد که محصول فوران کوه بزمان است. کانی زایی اصلی در امتداد تعداد متعددی رگه و اطراف آن اتفاق افتاده است. امتداد رگه های معدنی n30e و عرضی بین 5/0 تا 2 متر دارند و طول آن از 500 تا 1000 متر می باشد. بافت این رگه ها عمدتا بصورت بافت نواری، برشی شده، کلوفرم، حفره ای و کوکاد است. کوارتزهای سفید و شیری رنگ خالص و رگه های کالسدونی در مرکز رگه واقع شده است( در امتداد محور رگه ها). سنگ های ولکانیکی دربرگیرنده رگه های کالسدونی و کوارتزهای خالص شیری رنگ بشدت برشی و سیلیسی شده است و حاوی پیریت فراوان است. در اطراف این رگه ها دگرسانی سیلیسی، آرژیلیک، سریسیت و پروپیلیتیک رخ داده است. بیشترین مقدار کانی زایی در ارتباط با قسمت های برشی شده غنی از پیریت در اطراف و در طول رگه سیلیسی می باشد. نمونه برداری از سنگ های منطقه مورد مطالعه انجام شده و بوسیله میکروسکوپ های پلاریزان، xrf، xrd و epma و برای سیالات درگیر مورد آزمایش قرار گرفتند. ماگمای سازنده سنگهای ولکانیکی، از نوع کالکوآلکالن می باشد و محیط تکتونیکی، محیط حاشیه فعال قاره را نشان می دهد. کانی زایی در منطقه بصورت گسترده اتفاق افتاده است و در بالاترین مقدار آن در منطقه 16ppm طلا و 120ppm نقره مشاهده شده است. علاوه بر پیریت، سولفیدهای دیگری نظیر پیریت نقره دار، کالکوپیریت، کوولیت، کوولیت نقره دار، گالن، اسفالریت، تتراهدریت و فازهای نقره دار ناشناخته شناسایی شده است. مهمترین گانگ در منطقه کانی زایی کوارتز می باشد که بصورت بلورهای خودشکل و دانه های میکروکریستالین دیده می شود. کالسدونی بطور متناوب و با بافت نواری در رگه ها بوجود آمده است. علاوه بر گانگ کوارتز، کانی های گانگ دیگر مثل آدولاریا، کلسیت، گچ، زئولیت و فیلوسیلیکات ها قابل مشاهده می باشد. اولین ته نشست سیلیس در منطقه بصورت برشی شدن و ساخت های کوکادی است. کوارتزهای نواری بهمراه کالسدونی آخرین مرحله سیلیس زایی در قسمت های مرکزی رگه است. پیریت اولین سولفیدی است که در بیشتر نمونه های سنگی منطقه تشکیل شده است. کالکوپیریت و کانی های نقره دار در رگچه های نهایی تشکیل شده است و طلا (کمتر از 1 میکرون تا 2-3 میکرون) در برش های هیروترمالی فاز نهایی دیده می شود. اندازه گیری های دمای ذوب یخ در سیالات درگیر نشان می دهد که سیالات در کوارتزهای کانه دار منطقه، شوری 8 تا 12 درصد وزنی معادل نمک طعام است و دمای هموژن سیالات بین 270 تا290 درجه سانتی گراد می باشد. اگر چه شوری و دمای هموژن سیال تاحدودی بالاتر از تیپ اپی ترمال سولفید پایین است ولی کانی شناسی، سبک آلتراسیون، حضور رگه های غنی از سیلیس های نواری، آدولاریا و نزدیکی به آتشفشان های کالکو آلکالن، نشان می دهد که کانی زایی از نوع اپی ترمال طلا- نقره سولفید پایین است.
مجید جمشیدی محمد بومری
اسکارن گربدر در 10 کیلومتری شرق بزمان و در جنوب شرقی آتشفشان بزمان قرار دارد. این منطقه از نظر زمین شناسی بخشی از کمربند ماگمایی سهند – بزمان ( ارومیه – دختر ) است. که در نتیجه فرورانش صفحه اقیانوسی نئوتتیس و تصادم پلیت عربی به زیر پلیت ایران تشکیل شده است. زمین شناسی این منطقه ( گربدر ) عمدتا شامل سنگ های رسوبی کربنیفر و پرمین است. که در آن گرانیتوئید بزمان به سن کرتاسه نفوذ کرده است. این گرانیتوئید از گرانیت، گرانودیوریت، کوارتزمونزونیت و کمی دیوریت و گابرو تشکیل شده است؛ که با دایک ها و رگه های پگماتیتی و سیلیسی همراهی می شود این گرانیتوئید غالبا دارای بافت گرانولار است و عمدتا شامل پلاژیوکلاز، پتاسیم فلدسپات، کوارتز، بیوتیت و هورنبلتد است. گرانیتوئید بزمان از نوع i و متا آلومین و متعلق به سری ماگمایی کالک آلکالن است. که در یک محیط کمان قاره ای قرار دارد. سنگ های گرانیتی که در مجاورت سنگ های رسوبی متاسوماتیسم شده قرار دارند، دچار آلتراسیون های جزئی آرژیلیکی، پروپیلیتی و سریسیتی شده اند. در گربدر متامورفیسم و متاسوماتیسم سنگ های رسوبی کربنیفر- پرمین در مجاورت حاشیه گرانیتوئید بزمان سبب تشکیل اسکارن و کانی زایی مس شده است. اسکارن ها بین مرمرها و سنگ های گرانیتوئیدی قرار دارند. زون اسکارنی می تواند به انواع اسکارن کلسیکی و منیزیمی تقسیم شود. اسکارن نوع کلسیکی می تواند به گارنت اسکارن و پیروکسن اسکارن تقسیم شود. در حالیکه زون اسکارن منیزیمی به وسیله اولیوین و سرپانتین تشخیص داده می شود. زون اسکارنی گارنت شامل سری محلول جامد هیدرو گراسولار – آندرادیت، اپیدوت، کلسیت و رگه های کوارتزی است. زون اسکارنی پیروکسن شامل سری های های محلول جامد دیوپسید – هدنیرژیت و ترمولیت – اکتینولیت به همراه رگه های کوارتزی و کلسیتی است. کانی زایی مس به صورت رگه های کربنات مس دار، سیلیکات مس دار و فسفات مس دار تشکیل شده است. اگرچه کانی های سولفیدی مس دار به ندرت در رخنمون ها دیده شد، اما فراوانی آثار رنگی ذوب شیشه ای ( سرباره ) نزدیک به منطقه معدنی ممکن است نشانه ای از مواد معدنی سولفید دار مس باشد. حاشیه مجاورتی ( اسکارن ) ایجاد شده در گربدر در دو مرحله متامورفیک و متاسوماتیک تکامل یافته است. مرمر و هورنفلس ها در اثر گرمای گرانیتوئید در مرحله متامرفیک ایجاد شده اند. مرحله متاسوماتیک می تواند به دو مرحله پیشرونده و پسرونده تقسیم شود. کانی های بی آب مانند گارنت، پیروکسن و مگنتیت در مرحله پیشرونده و کانی های آبدار آمفیبول، بیوتیت، اپیدوت، سرپانتین و کلریت و رگه های کوارتز و کلسیت به همراه کانی های سولفیدی در مرحله پسرونده تشکیل شده اند. کربنات های مس، سیلیکات های مس و فسفات های مس دار در طی مرحله سوپرژن تشکیل شده اند. داده های حاصل از آنالیزهای مختلف نشان می دهد که تمرکز و تجمع مس در زون اسکارنی غنی از گارنت، و تمرکز سرب و روی در زون اسکارنی غنی از پیروکسن قرار دارد.
غلامرضا عباس زاده محمد بومری
کالدرای آبدر با سن نئوژن بخشی از ساختمان آتشفشان مساحیم در 35 کیلومتری شمال شرق شهربابک، در شمال غربی کمربند آتشفشانی-رسوبیارومیه-دختر واقع است. کالدرای آبدر از نظر زمین شناسی و سن نسبی از قدیم به جدید شامل فوران های آذرآواری اولیه، برش های ولکانیکی، سنگ های ساب ولکانیک همراه با کانه زایی سولفیدی، سنگ های ساب ولکانیک فاقد کانه زایی سولفوری، گدازه ها، دایک ها و مواد آذرآواری تشکیل دهنده دیواره کالدرا می باشد.از لحاظ کانی شناسی، این سنگ ها از پلاژیوکلاز، کوارتز، فلدسپار آلکالن، بیوتیت، هورنبلند و کانی های اپاک به همراه کانی های فرعی زیرکن و اسفن تشکیل شده اند. در منطقه دو تیپ کانی زائی تشخیص داده شده است: 1- نوع پورفیری 2- کانی زایی رگه ای. کانی زایی پورفیری در دیوریت پورفیری قرار دارد با ویژگی های دگرسانی پتاسیک، فیلیک، رسی و پروپیلیتیک و همچنین کانه زایی ضعیف مس، مولیبدن و طلا شناخته می شود.کانسار پورفیری آبدر از نظر کانسارسازی به دو بخش هیپوژن و زون فروشست اکسیدی تقسیم می شود. منطقه هیپوژن بیشتر از کانی های کالکوپیریتو پیریت تشکیل شده است. زون اکسیدی که سطحی ترین زون در کانسار است از کانی های مالاکیت، آزوریت، هماتیت و گوتیت تشکیل شده است. کانی زائی رگه ای شامل رگه های نوع a، b و cمی باشد. در رگه های نوع a کانی زائی ضعیف بوده و بیشتر شامل کوارتز های درشت بلور می باشد. کانی زایی در رگه های نوع cشامل پیریت، گالن، اسفالریت، کالکوپیریت، استیبنیت، تترائدریت، تنانتیت، آرسنوپیریت،کوولیت، هماتیت، مگنتیت، پیرولوزیت و هیدرواکسیدهای آهن است.کانی های باطله نوع c عمدتاً شامل کوارتز، کلسیت،باریت و فیلوسیلیکات ها هستند. همچنین با استفاده از دیاگرام های پایداری و مقدار آهن اسفالریت، دمای ??? درجه سانتیگراد به دست آمد. ازپاراژنز کانی زایی رگه ای و مقایسه ترکیب شیمیایی کانی های سولفیدی در ناحیه آبدر با کانسارهای مشابه نتیجه گرفته می شود که کانی زایی رگه ای در ناحیه آبدر دارای منشاء گرمابی کم دما و از نوع سولفیداسیون پایین و در ارتباط با استراتوولکان مساحیم می باشد.
راضیه قلعه نویی محمد بومری
چندین معدن کرومیتی کوچک از قبیل معادن نصرت آباد، چاه بریش و دومک در طول زون ملانژ افیولیتی، که به عنوان کمپلکس افیولیتی چهل کوره شناخته شده است، وجود دارد. کرومیت های همراه سنگ های افیولیتی از نوع آلپی می باشند. کمپلکس افیولیتی چهل کوره درون سنگ های فلیشی سوچرزون سیستان رخنمون دارد و شامل سنگ های الترامافیک، لنزهای کوچک کرومیتیتی، گابرو، بازالت بالشی و آهک پلاژیک با سن کامپانین – مائستریشتین می باشد. نمونه های برداشت شده از سنگ های میزبان پریدوتیتی، کرومیتیت و سنگ های آلتره شده با روش های میکروسکوپ الکترونی، xrd، xrf و epma مطالعه شدند. سنگ های الترامافیک شامل هارزبورژیت، پیروکسنیت و سرپانتینیت می باشد. این سنگ ها از 4 کانی عمده شامل الیوین، ارتوپیروکسن، کلینوپیروکسن و کرومیت و کانی های ثانویه ای از قبیل سرپانتین و منیزیت تشکیل شده است. بازالت بالشی، بازالت توده ای و گابرو شامل کانی های پلاژیوکلاز و پیروکسن هستند. از نظر شیمیایی، این سنگ ها عمدتا متعلق به ماگماهای تولئیتی که در ارتباط با پشته های میان اقیانوسی هستند می باشند. کرومیت ها به صورت عدسی شکل درون هارزبورژیت ها ایجاد شده اند و به صورت توده ای، افشان، نودولار، رگه های کششی، مجموعه های کاتاکلاستیکی و میلونیتی درون کرومیتیت ها مشاهده می شوند. هارزبورژیت ها با cr#= 36.95-47.51 و به دلیل داشتن الیوین با92-90 درصد وزنی فورستریت، ارتوپیروکسن با 13/91-07/85 درصد وزنی انستاتیت و کلینوپیروکسن با12/92 تا 50/93 mg# درصد وزنی از ماگماهای تهی شده مانند مورب مشتق شده اند. براساس ژئوشیمی کرومیت های معادن دومک با cr#= 65.83- 84.95 و چاه بریش با cr#= 69.70-97.79، ما می توانیم نتیجه بگیریم که این نهشته ها از ماگماهایی که در ارتباط با زون های سوپراسابداکشن می باشند مانند ماگماهای بونینیتی مشتق شده اند. با توجه به شواهد ذکر شده، عدسی های کرومیتیتی مورد مطالعه ممکن است که طی یک فرآیند ماگمایی چند مرحله ای وقتی که آنها بین محیط های تکتونیکی مختلف جابه جا می شدند، شکل گرفته اند.
محسن زنگنه قاسم آبادی محمد بومری
: اسکارن کیبرکوه در فاصله 75 کیلومتری جنوب غربی شهرستان خواف و 390 کیلومتری جنوب غرب مشهد در بلوک لوت قرار گرفته است. زمین شناسی منطقه کیبر کوه شامل سنگ آهک سازند سردر، سنگ آهک پرمین، شیل و ماسه سنگ تریاس فوقانی و ژوراسیک زیرین و سنگ آهک کرتاسه می باشد که بطور کلی در شمال غرب منطقه رخنمون دارند. گرانیتوئید زوزون در ائوسن پایانی- الیگوسن در این منطقه نفوذ کرده است. گرانیتوئید زوزون دارای ترکیب گرانودیوریت، مونزوگرانیت، کوارتزدیوریت، مونزونیت، دیوریت، مونزودیوریت و گابرو می باشد. این گرانیتوئید از نوع i، متاآلومین تا پرآلومین و متعلق به سری ماگمایی کالکوآلکالن پتاسیم بالا و محیط تکتونیکی قوس آتشفشانی (vag)است. به موجب نفوذ گرانیتوئید زوزون سنگهای میزبان و اطراف آن دچار دگرگونی،دگرسانی، و کانی زایی شده اند که می توان به تشکیل هورنفلس، مرمر، اسکارن و دگرسانی سرسیتیک، پروپیلیتیک و سیلیسی اشاره کرد. اسکارن ها بین مرمرها و سنگ های گرانیتوئیدی قرار دارندواز نوع اسکارن کلسیکی است. اسکارن کلسیکی شامل گارنت اسکارن ، پیروکسن اسکارن و آمفیبول اسکارن می باشد. زون اسکارنی گارنت شامل سری محلول جامد هیدرو گراسولار – آندرادیت، کلسیت و رگه های کوارتزی است و زون اسکارنی پیروکسن شامل سری های های محلول جامد دیوپسید – هدنیرژیت و ترمولیت - اکتینولیت به همراه رگه های کوارتزی و کلسیتی است. اسکارن کیبرکوه در دو مرحله متامورفیک و متاسوماتیک تکامل یافته است. مرمر و هورنفلس ها در اثر گرمای گرانیتوئید در مرحله متامرفیک ایجاد شده اند. مرحله متاسوماتیک می تواند به دو مرحله پیشرونده و پسرونده تقسیم شود. کانی های بی آب مانند گارنت، پیروکسن و مگنتیت در مرحله پیشرونده و کانی های آبدار آمفیبول، اپیدوت، وکلریت و رگه های کوارتز و کلسیت به همراه کانی های سولفیدی در مرحله پسرونده تشکیل شده اند. داده های حاصل از آنالیزهای مختلف نشان می دهد تمرکز و تجمع اورانیوم و توریم در تمامی زونهای اسکارنی بویژه زون آمفیبول اپیدوت اسکارن بیشتر از سایر زون ها می باشد و بیش ترین تمرکز سرب، روی و مس در زون گارنت اسکارن یافت می شود. اندازه گیری دمای ذوب یخ در سیالات درگیر نشان می دهد که سیالات موجود در رگه های کوارتز، دارای شوری 2 تا 50/38 درصد وزنی معادل نمک طعام می باشند و دمای همگن شدن سیالات شدن غالباً بین °c 300 تا °c 80/452 و در برخی نمونه ها بیش از °c 500 می باشد.
فاروق عالیان محمد بومری
کانسار آهن دشت سمسور واقع در214 کیلومتری جنوب غربی زاهدان و در حاشیه جنوب شرقی بلوک لوت و در مجاورت رشته کوه های شرق ایران قراردارد. به لحاظ چینه شناسی، واحدهای کرتاسه زیرین تا کواترنر را می توان در این منطقه مشاهده نمود. گسل نصرت آباد با راستای شمال- شمال غرب جنوب- جنوب شرق منطقه را متأثر ساخته است. توده های آذرین منطقه شامل آندزیت و تونالیت تا دیوریت و از نوع کالک آلکالن و متا آلومین می باشند. سنگ های درونی ویژگی گرانیتوئیدهای نوع i را نشان می دهند و ماگماتیسم منطقه، مشخصات نوع کوهزایی و مربوط به قوسهای آتشفشانی را دارند. کانی زایی آهن در سنگهای آهکی و شیست های مجاور با توده های نفوذی تشکیل شده است. دو نوع کانی زایی آهن در منطقه وجود دارد. کانی زایی نوع اول در مرز های گسله با دگرسانی پروپلیتی و آرژلیکی و عمدتا در شیست ها و اسلیت های دیده می شود. کانی زایی نوع دوم عمدتا با اسکارن در درون شکستگی های موجود در سنگ های کربناته دیده می شود ماده معدنی به شکل توده ای، عدسی و رگه ای بوده و عمدتا از مگنتیت تشکیل شده است. در مناطق سطحی مگنتیت به هماتیت و دیگر اکسیدهای آهن تبدیل شده است.آثاری از پیریت و کالکوپیریت نیز همراه کانسنگ آهن مشاهده می شود. از نظر ژئوشیمی مقدار عناصری مانند فسفر، وانادیوم و تیتان در کانسنگ آهن دشت سمسور کم است. به نظر می رسد به موازات تزریق، جایگیری و تبلور توده نفوذی، حجم قابل توجهی از سیالات آهن دار طی نفوذ به داخل سنگهای منطقه ، باعث بروز متاسوماتیسم و نهشته شدن کانسارهای آهن دشت سمسور شده که دارای تشابه زیادی با کانسارهای اسکارن کلسیمی است. کانی های بی آب مانند گارنت، و مگنتیت در مرحله پیشرونده و کانی های آبدار ، اپیدوت وکلریت و رگه های کوارتز و کلسیت در مرحله پسرونده تشکیل شده اند. همچنین بر اساس دادهای ژئوشیمیایی و مقایسه عناصر موجود در مگنتیت، با انواع تیپ های کانی زایی آهن، کانی زایی دشت سمسور شباهت قابل توجهی با کانسارهای آهن اسکارنی و گرمابی دارد.
ناهید کداب محمد بومری
کانسار نازیل در 112 کیلومتری جنوب زاهدان و در زون زمین شناسی شرق ایران (زون جوش خورده سیستان) واقع شده است. زمین شناسی منطقه عمدتاً شامل ترکیبی از سنگ های بازیک می باشند که به وسیله انواع دایک-های حدواسط آندزیتی و داسیتی قطع شده اند. از نظر سنگ شناسی سنگ های بازیک شامل بازالت و گابرو و سنگ های حدواسط عمدتاً شامل آندزیت و داسیت می باشند. کانی های تشکیل دهنده این سنگ ها عمدتاً پلاژیوکلاز، پیروکسن، آمفیبول (هورنبلند)، کوارتز و بیوتیت می باشند. در مقاطع میکروسکوپی بافت غالب سنگ-های آتشفشانی پورفیری است. سنگ های آتشفشانی از لحاظ ژئوشیمیایی متعلق به سری های ماگمایی کالک آلکالن و تولئیتی بوده که حاکی از جایگاه تکتونیکی حاشیه فعال قاره ای و پوسته اقیانوسی (morb) می باشند. کانی زایی در منطقه نازیل در رگه ای به طول تقریباً یک کیلومتر با امتداد شرقی - غربی صورت گرفته است. نمونه های برداشت شده از رگه معدنی با میکروسکوپ نوری پلاریزه، xrf، xrd و icp مورد بررسی واقع شده است. کانی زایی در منطقه به دو صورت هیپوژن و سوپرژن رخ داده است. کانی های هیپوژن پیریت و کالکوپیریت هستند که به صورت انتشاری و رگچه ای در سنگ های میزبان بازالتی یافت می شوند. در اثر فرآیندهای سوپرژن، کانی های سولفیدی اولیه به کانی های اکسیدی و کربناتی ثانویه نظیر هماتیت، گوتیت، لیمونیت، مس خالص، مالاکیت، آتاکامیت و آزوریت در بخش های سطحی و کم عمق تبدیل شده و کانی های سوپرژن را تشکیل می دهند. بافت های کانسنگ اکثراً پرکننده فضای خالی، پراکنده، کلوفرم و گل کلمی می باشد. اگرچه اکثر سنگ های میزبان ناحیه نازیل دچار دگرسانی پروپیلیتیک (اسپیلیتی) و سرپانتینی شده اند ولی دگرسانی در اطراف رگه معدنی شدیدتر و به دگرسانی های سیلیسی، فیلیک، آرژیلیک و پروپیلیتیک تبدیل شده اند. با توجه به پاراژنز کانی زایی رگه ای و ترکیب شیمیایی کانی های سولفیدی در ناحیه نازیل می توان گفت که کانی زایی رگه ای اولیه در ناحیه نازیل دارای منشأ گرمابی کم دما می باشد.
سمانه نصیری بزنجانی محمد بومری
کانسار مس سرچشمه در قطعه شرقی نوار دهج- ساردوئیه که بخشی از کمان ماگمایی ارومیه-دختر است، واقع شده است. این کانسار همراه با یک استوک مرکب است که ترکیبی در محدوده دیوریت، گرانودیوریت تا کوارتز مونزونیتی دارد و بخشی از کانسار در سنگهای ولکانیکی ائوسن تشکیل شده است. دگرسانی گرمابی اولیه اساساً پتاسیک و پروپلیتیک بوده و به دنبال آن دگرسانی های فیلیک و آرژیلیک به وقوع پیوسته است. ناحیه کانی زا در سرچشمه به سه منطقه تقسیم می شود: هیپوژن، سوپرژن سولفیدی و سوپرژن اکسیدی. بر اساس مطالعات میکروسکوپی و مطالعات ریزکاو الکترونی کانی های سولفیدی در معدن سرچشمه پیریت، کالکوپیریت، کالکوسیت، کوولیت، دیژنیت، تنانتیت، بورنیت، انارژیت، کوبانیت و پیروتیت می باشند. نسبت s/se در این سولفیدها کم تا متوسط می باشد که نشان دهنده منشأ ماگمایی- گرمابی برای این کانی هاست. هدف اصلی این تحقیق بررسی کوارتز با استفاده از آنالیز میکروسکوپ الکترونی روبشی- کاتدولومینسانس (sem-cl)می باشد. بررسی کوارتز با استفاده از sem-cl بافت هایی (منطقه بندی، شکستگی های ریز ترمیم یافته، رگه ها و لکه های تاریک (فابریک های عنکبوت مانند)) را در کوارتز مشخص می کند که با استفاده از میکروسکوپ نوری معمولی و تصاویر الکترونی پس پراکنش یافته قابل مشاهده نیستند. منطقه بندی ها مشاهده شده منعکس کننده تغییرات فیزیکی و شیمیایی به هنگام رشد در محیط رسوبگذاری می باشند. کوارتزها در سرچشمه غالباً لومینسانس آبی نشان می دهند. نمونه های سرچشمه حاوی شکستگی های ریز بسیار زیادی می باشند. شکستگی های ریز ترمیم یافته و عنکبوت ها در دانه های کوارتز حضور دارند، اما این ساختارها در همه دانه ها وجود ندارند. بافت های sem-cl برای تشخیص نسل های مختلف کوارتز که در زمان های متفاوت نهشته شده اند به کار برده می شوند. مطالعه کوارتزها در معدن سرچشمه با استفاده از sem-cl حداقل چهار نسل کوارتز (در فنوکریست ها و رگچه ها) را که در شرایط فیزیکوشیمیایی مختلفی تشکیل شده اند، را به نمایش می گذارند: 1) کوارتز q1 با لومینسانس آبی تقریبأ تیره که حجم اصلی رگه ها را تشکیل می دهند. 2) کوارتز q2 با لومینسانس آبی روشن، 3) کوارتز q3 با لومینسانس تیره 4) کوارتز q4 (شکستگی های ترمیم یافته و عنکبوت ها).
احمد سبحانی مهر حبیب بیابانگرد
این اندیس معدنی در شمال غرب زاهدان قرار دارد. دگرسانی های آن شامل دگرسانی های سیلیسی،سریسیتی، آرژیلیکی و پروپلیتیک است. واحدهای سنگی موجود دراین منطقه شامل واحد های توربیدایته، واحدهای آذرین و گرانیتوئیدها هستند. کانی زایی به صورت رگه های مالاکیت دار به همراه مقادیر کمتر آزوریت رخ داده است.کانی زایی بیشتر تحت کنترل واحدهای ساختاری بوده است. کانی های مهم این اندیس معدنی شامل کانی های کالکوپیریت، پیریت و کانی های زون سوپرژن مالاکیت، آزوریت، کالکوسیت و هیدرواکسیدهای آهن می باشند. کانی زایی به دوصورت سوپرژن و هیپوژن رخ داده است. و منشأ کانی زایی با توجه به حضور کانی های سولفیدی اولیه پالکوپیریت و پیریت احتمالا از مجلول های گرمابی حاصل شده اند که احتمالا موتور حرارتی این محلول ها دایک های اذریت و استوک های گرانیتوئیدی می باشند.
راحله مرادی محمد بومری
کانسار آنتیموان- طلا شورچاه در فاصله 60 کیلومتری جنوب شرق زاهدان و در زون جوش خورده سیستان واقع شده است. این کانسار دارای دو بخش کانی زایی به نام های بخش شورچاه در شمال و بخش توزگی در جنوب کانسار نامبرده می باشد. سنگ های آذرین بخش شورچاه شامل گرانیت، دیوریت، گرانودیوریت، دایک های آپلیتی و رگه های سیلیسی می باشند. سنگ های دگرگونی این بخش نیز شامل بیوتیت شیست، گارنت میکاشیست و برش های تکتونیکی هستند. سنگ های آذرین بخش توزگی بصورت دایک های گرانیتی و رگه های سیلیسی بوده و سنگ های دگرگونی آن بصورت شیست و همچنین برش های تکتونیکی دیده می شود. سنگ های هر دو بخش شورچاه و توزگی مراحل مختلف میلونیتی شدن، از پروتومیلونیت تا اولترامیلونیت را نشان می دهند. کانی زایی استیبنیت- طلا در بخش های شورچاه و توزگی بصورت رگه های سیلیسی دیده می شود. رگه های کانی زایی شده در بخش شورچاه توسط گسل های غالباً شمال شرق- جنوب غرب و در بخش توزگی توسط گسل های شمال غرب- جنوب شرق کنترل شده اند. دگرسانی عمدتاً سیلیسی است که دارای هاله ی محدودی از آلتراسیون های سریسیتی و آرژیلیک می باشد. سنگ میزبان رگه های استیبنیت در بخش شورچاه عمدتاً گرانیت و در بخش توزگی شیست می باشد. سولفید اصلی استیبنبت بوده و دیگر سولفیدهای مرتبط با رگه های استیبنت؛ پیریت، کالکوپیریت و آرسنوپیریت هستند. فرآیندهای ثانویه سبب تشکیل هیدروکسیدهای آهن و احتمالاً کانی های آنتیموان دار در بخش اکسیدان شده اند. نمونه برداری سیستماتیک از رگه های معدنی، مناطق دگرسان شده و سنگ های میزبان، هم از مغزه های حفاری و هم از رخنمون ها انجام شد و ضمن مطالعات میکروسکوپی تعدادی از آن ها با xrf آنالیز شدند. بر اساس این مطالعات، دو نوع مختلف از سنگ های گرانیتوئیدی در این منطقه شناسایی شدند. نوع اول با آمفیبول و اسفن و نوع دوم با سرسیت، موسکوویت و کوارتز فراوان مشخص می شوند. به لحاظ ژئوشیمیایی گرانیتوئیدها در دو نوع i و s، متاآلومینوس تا پرآلومینوس بوده و متعلق به سری ماگمایی کالک آلکالن هستند و جایگاه تکتونیکی این گرانیتوئیدها در محدوده ی گرانیتوئیدهای قوس (کمان) آتشفشانی قرار می گیرد. سیالات درگیر موجود در کوارتز همراه با رگه های معدنی نیز مورد مطالعه و اندازه گیری قرار گرفته اند. شوری سیالات درگیر موجود در کوارتز از 21/0 تا71/5 درصد وزنی نمک طعام و دمای همگن شدن نیز از 5/146 تا 9/327 درجه سانتیگراد می باشد که به کانی زایی نوع اپی ترمال تا مزوترمال نزدیک است. کانی زایی احتمالاً در یک محیط ژئوترمال مرتبط با گرانیتوئیدها و دگرگونی ناحیه ای رخ داده است. سیالات هیدروترمال در میان سیستم گسل ها و شکستگی ها به چرخش درآمده اند و با عبور از میان سنگ های اطراف و بخصوص گرانیتوئیدها سبب شسته شدن عناصر از آن ها شده که میلونیتی شدن سنگ ها نیز راه را برای عبور سیالات هموار کرده است. با کاهش دما و فشار، حلالیت عناصر نیز کاهش پیدا کرده و در نهایت آنتیموان و طلا نهشته شده است. احتمالاً طلا در مرکز و در نزدیکی موتور حرارتی و آنتیموان با فاصله از آن نهشته شده است.
خسرو تیموری حبیب بیابانگرد
کانسار آهن رشتخوار در 48 کیلومتری خاوری رشتخوار و 12 کیلومتری شمال روستای شهرک در جنوب خاوری استان خراسان رضوی قرار دارد. از نظر زمین شناسی این کانسار در شمال خاوری بلوک لوت و متعلق به نوار ولکانو پلوتونیک خواف-بردسکن می باشد. سنگ های آذرین حد واسط به صورت استوک، دایک، گدازه و نهشته های پیروکلاستیک در این منطقه رخنمون دارند. این سنگ ها شامل دیوریت های پورفیری، مونزوسینیت پورفیری، آندزیت، بازالت و لیتیک توف می باشند که دارای بافت های پورفیری، گرانولار، میکرولیتیک پورفیری و هیالومیکرولیتیک هستند و از کانی های پلاژیوکلاز، فلدسپات های پتاسیم، آمفیبول و پیروکسن تشکیل شده اند. سنگ های نفوذی از نوع i، متاآلومین تا پرآلومین و در نمودارهای تکتنوماگمایی در محدوده گرانیتوئید های کمان های ماگمایی قرار می گیرند. کانی زایی آهن و مس به صورت رگه هایی با امتداد غالب خاوری-باختری در داخل مجموعه های نفوذی رخ داده است. این رگه ها دارای ضخامتی بین چند سانتیمتر تا 2 متر می باشند و عمدتاً لایه ای و برش شده می باشند. کانی زایی آهن عمدتاً به صورت اسپیکولاریت و مگنتیت است در حالیکه کانی زایی مس ابتدا به صورت کالکوپیریت تشکیل شده و در طی فرآیندهای سطحی به کربنات های مس و هیدروکسیدهای آهن تبدیل شده اند. کانی های گانگ همراه هر دو نوع کانی زایی، شامل کلسیت و کوارتز می باشند. دگرسانی های موجود در منطقه شامل دگرسانی پروپیلیتیک، سریستیک-پروپیلیتیک، سیلیسی و آرژیلیک پیشرفته می باشند که طی آن برخی از کانی ها همچون پلاژیوکلازها، فلدسپات های پتاسیم و آمفیبول ها به سریسیت، کلریت و کانی های رسی دگرسان شده اند. سنگ های دگرسان شده از عناصری همچون cu, cl, ho, cs, dy,fe2o3 غنی شدگی و از عناصری همچون k2o, p2o5, s, ce, ga, zr, ni, nb, rb, yb تهی شدگی نشان می دهند. بنابراین کانی زایی اولیه در دو مرحله اکسیدی و سولفیدی تشکیل شده است ابتدا اکسیدهای آهن در دمای بالا و از آب های خیلی شور در شرایط قلیایی شکل گرفته اند و سپس ضمن کاهش دما، محلول ها اسیدی شده و باعث تشکیل کانی های سولفیدی شده اند. در طول مرحله دوم، سولفیدهای اولیه توسط آب های سطحی و زیرزمینی حل شده است و توسط کانی های سوپرژن جانشین شده اند.
فاطمه کارگری محمد بومری
کانسار منگنز سردشت در فاصله 99 کیلومتری جنوب شرق زاهدان و از نظر زمین شناسی در پهنه فلیش شرق ایران واقع است. به لحاظ چینه شناسی،نهشته هایائوسنتاکواترنررامیتواندراینمنطقهمشاهدهنمود.سنگ های محدوده مورد مطالعه عمدتاً شامل شیل همراه با میان لایه های گدازه بالشی است. کانی زایی در منطقه مورد مطالعه به صورت لایه هایی در امتداد شمال غرب- جنوب شرق قرار دارد. در زیر لایه معدنی، لایه هایی از جنس ژاسپروئید واقع است. نمونه های برداشت شده از کانسنگ به شیوه های میکروسکوپی و تکنیک های آزمایشگاهی از قبیل:xrd، xrf، icp، epmaمورد بررسی قرار گرفته اند. کانی زایی به دو صورت هیپوژن و سوپرژن رخ داده است. کانی های هیپوژن رودوکروزیت و براونیت هستند. در اثر فرایند های سوپرژن کانی های کربناتی و سیلیکاته اولیه، به کانی های اکسیدی، هیدروکسیدی و سیلیکاته ثانویه نظیر پیرولوزیت، منگانیت، براونیت نوع دو، بیکسبیت، هماتیت، مگنتیت و مالاکیت در بخش های سطحی و کم عمق تبدیل شده و کانی-های سوپرژن شکل گرفته است. فراوانترین کانسنگ منگنز براونیت با بافت دانه ای است دیگر بافت های غالب کانسنگ، بافت های سوزنی و گل کلمی می باشد. دگرسانی موجود در منطقه بیشتر در کنار ماده معدنی و از نوع سریسیتیک-پیریت و پروپلیتیک و سیلیسی می باشند. شدت این تغییرات با فاصله از لایه های سیلیسی یا منگنز دار کم می شود. به نظر می رسد که علاوه بر دگرسانی تغییرات حاصل دگرگونی، هوازدگی و حتی فرایند های سوپرژن سیمای کلی منطقه را متحول کرده است. با توجه به مطالعات زمین شناسی، کانی شناسی وژئوشیمیایی می توان گفت که کانی زایی منگنز و لایه های سیلیسی از یک منشأ و مرتبط با ولکانیسم های زیر دریایی قدیمی است که به صورت لایه هایی بر جای گذاشته شده اند و سپس در فرایند های بعدی و در مراحل مختلف و نفوذ محلول های هیدروترمال لایه های دیگری نهشته شده اند.
ندا واحدیان ناصر اسدی
هدف از این پژوهش، بررسی خصوصیات هیدروژئوشیمیایی چشمه های دامنه جنوب شرقی آتشفشان دماوند، واقع در زون زمین شناسی البرز مرکزی و نحوه ارتباط آن ها با سنگ های میزبان می باشد. امکان نیل به اطلاعاتی در خصوص سامانه تغذیه کننده چشمه ها و برهمکنش آب-سنگ در اعماق غیرقابل دسترس، اهمیت این تحقیق را مشخص می سازد. به منظور تجزیه هیدروشیمیایی، از آب هشت چشمه در محدوده مطالعاتی، در چهار فصل مختلف نمونه برداری شد و پارامترهای فیزیکی و شیمیایی آن ها مورد اندازه گیری قرار گرفت. از دیگر سو، ترکیب کانیایی و شرایط هوازدگی سنگ های منطقه بر اساس تحقیقات پیشین و نیز از طریق مشاهدات صحرایی، مطالعه مقاطع نازک و نمونه های دستی تعیین گردید. به منظور توصیف و تحلیل داده ها نمودارهای متداول هیدروژئوشیمیایی ترسیم شد. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های جدید آماری مانند روش تحلیل مولفه های آماری و نیز روش طبقه بندی رده ای با استفاده از نرم افزار spssاستفاده شد. شواهد متعددی همچون وجود رسوب ترکیبات آهن در مظهر برخی از چشمه ها، نمودارهای گیبس، نمودارهای ترکیبی و نمودارهای دمایی چشمه ها، بیانگر برهمکنش میان آبهای زیرزمینی با سنگهای میزبان، اعم از سنگ های رسوبی (سنگ های کربناته و سنگ های شیلی با میان لایه های ژیپسی)، سنگ های آذرآواری و روانه های آتشفشانی می باشد. غالب بودن غلظت یون های کلسیم و منیزیم در آب چشمه ها و همچنین تشکیل شدن اولین مولفه مربوط به شیوه تحلیل مولفه های اصلی، از عناصری چون باریم، کلسیم، منیزیم و استرانسیم، نشانگر غلبه تأثیر سنگ های کربناته، بر آب های زیرزمینی منطقه می باشد. همبستگی های بین مقادیر غلظت یون های کلسیم و سولفات و همچنین تشابه نمودارهای ترکیبی آن ها، بیان گر احتمال وجود میان لایه های ژیپس در اعماق و نقش آن در ترکیب شیمیایی آب چشمه ها است. نمودارهای پایپر نشان می-دهد که اولاً آب چشمه ها از نظر غلظت مواد محلول، در محدوده آب های شیرین قرار داشته و ثانیاً این چشمه-ها به دو رخساره هیدروشیمیایی کربناته کلسیک و سولفاته کلسیک تعلق دارند. بر طبق نمودارهای شولر و ویلکاکس، آب این چشمه ها برای مصارف شرب و کشاورزی مناسبند. الگوی تغییرات دمای چشمه ها و نتایج طبقه بندی رده ای، حاکی از وجود دو سامانه تغذیه ای، شامل سامانه گرم عمقی و سامانه سرد کم عمق بوده و همچنین حکایت از نقش پدیده اختلاط آب دو سامانه مذکور در ایجاد برخی از چشمه های منطقه دارد. به علاوه، وضعیت آرایش نسبتاً خطی چشمه ها در نمودارهای پایپر نیز پدیده اختلاط را مورد تأیید قرار می دهد. بنابراین می توان برای چشمه های مورد مطالعه سه منشأ عمقی، کم عمق و ترکیبی در نظر گرفت.
محمد کاظمی قهفرخی محمد بومری
آنومالی های آهن دشت سمسور در 214 کیلومتری جنوب غرب زاهدان در استان سیستان و بلوچستان واقع شده اند. این منطقه در مرز بین بلوک لوت و فلیش های شرق ایران واقع شده است. زمین شناسی این ناحیه شامل آهک های کرتاسه است که روی واحدهای شیل و اسلیت قرار دارد. استوک های نیمه عمیق و دایک ها در این سنگ های رسوبی نفوذ کرده اند و باعث دگرگونی و دگرسانی سنگ های میزبان و تشکیل کانسنگ های آهن شده اند. نهشته های جوان موجود در منطقه تراورتن، کنگلومرا و آبرفت های جدید هستند. استوک ها و دایک ها به ترتیب اغلب دیوریت کوارتزدار پورفیری و آندزیت پورفیری هستند. کانی زایی آهن به صورت رگه ای و جانشینی در سنگ های کربناته و اسلیت های مجاور با سنگ های نفوذی تشکیل شده اند. کانه های آهن عمدتا شامل مگنتیت به عنوان کانی اولیه و هماتیت، لیمونیت و گوتیت به عنوان کانی های ثانویه هستند. دیگر کانی ها در کانسنگ های آهن پیریت، کالکوپیریت، کلسیت، کوارتز و کربنات های مس هستند. یکی از ویژگی های شاخص منطقه مورد مطالعه تشکیل اسکارن است. اسکارن ها به صورت گارنت توده ای و رگه ی اپیدوتی در سنگ های کربناته و اسلیت ها واقع شده اند. شیمی کانی های اسکارن با میکرو آنالیزور الکترونی (epma) در دانشگاه یاماگای ژاپن انجام شد. گارنت هاتقریبا از نوع آندرادیت خالص و اپیدوت ها متعلق به سری محلول جامد پیستاسیت- کلینوزوئیزیت هستند. اسکارن ها در دو مرحله اصلی متامورفیک و متاسوماتیک شکل گرفته اند. مرمرها و هورنفلس ها به وسیله گرمای نفوذی ها در طی مرحله متامورفیک تشکیل شده اند. مرحله متاسوماتیک می تواند به دو زیر مرحله پیشرونده و پسرونده تقسیم شود. گارنت و قسمتی از مگنتیت در طی مرحله پیشرونده و اپیدوت و سولفیدها در طی مرحله پسرونده شکل گرفته اند. اسکارن پیشرونده با یک سیال دما پایین مشابه با شرایط مزوترمال دنبال شده است. قسمت زیادی از کانسنگ آهن در منطقه مطالعاتی، در شرایط مزوترمال شکل گرفته است. کوارتز موجود در دیوریت کوارتزدار و رگه های کوارتز شامل ادخال های سیال هستند. دماسنجی در سیالات درگیر در آزمایشگاه شرکت کان آذین تهران انجام شد. مطالعه سیالات درگیر نشان می دهد که دمای حاکم بر منطقه از 111 تا 278 و از 331 تا 503 و میزان شوری آن ها به ترتیب از 41/3 تا 8/59 و 39/3 تا 05/23 متغیر است.
زهرا زین الدینی محمد بومری
منطقه چاه فیروزه در 240 کیلومتری غرب شهرستان کرمان، 135 کیلومتری شمال غرب معدن سرچشمه و 35 کیلومتری شمال شهربابک در بخش دهج-ساردوئیه از کمربند ماگمایی ارومیه- دختر واقع شده است. قدیمترین واحدهای زمین شناسی در منطقه چاه فیروزه، سنگهای آتشفشانی و آذرآواری ائوسن شامل توف آندزیتی، توف داسیتی و توف می باشند در این پژوهش تعداد 25نمونه سنگی انتخاب و برای آنالیز icp-aes به شرکت فراوری مواد معدنی کرج فرستاده شد. داده های حاصل به همراه داده هایی که شرکت مس در اختیار گذارده بود مورد بررسی و پژوهش قرار گرفتند. با استفاده از نرم افزارهایexcel وspss برای عناصرمس، مولیبدن، سرب، روی و آهن پارامترهای آماری محاسبه گردید. این پارامترها عبارتند از:چولگی، ماکسیمم، مینیمم و انحراف معیار. سپس هیستوگرام های فراوانی عناصر مس، مولیبدن، سرب و روی ترسیم شد همچنین جهت بررسی نحوه ارتباط و میزان همبستگی عناصر در منطقه، ضریب همبستگی spearman برای تمام عناصر حاصل از آنالیزمحاسبه شد و سپس نمودارهای پراکندگی عنصر مس نسبت به عناصر شاخص دگرسانی ترسیم شد، نمودارها دوتیپ سنگی نشان می دهند که در هر دو تیپ سنگ با افزایش پتاسیم کانی زایی بیشتر شده است. بیشترین میزان مس مربوط به گمانه شماره 44 و در عمق 212-210 متری آن با مقدار 5160/4 درصد مس مشخص شده است و جنس سنگ این عمق کوارتز مونزودیوریت می باشد و دگرسانی که این سنگ نشان می-دهد بیشتر پتاسیک و تا حدودی فیلیک بوده است و اما کمترین میزان مس مربوط به گمانه شماره 81 و در عمق20متری آن با مقدار0041/0 درصد مس بوده است و دگرسانی که این سنگ نشان می دهد دگرسانی پروپیلیتیک ونیز آرژیلیک است.کمترین مقدار مولیبدن مربوط به گمانه 44 و ppm1 در عمق 500-470می باشد، جنس سنگ در این عمق دایک دیوریتی است و دگرسانی آن فیلیک می باشد بیشترین مقدار مولیبدن در گمانه 80 ، ppm 1744 و در عمق 608متری با دگرسانی فیلیک وجود دارد. با کمک روش فرکتال و از طریق نرم افزار data mine studio عیار کانسار تخمین زده شده است و نمودار عیار- حجم، با کمک نرم افزار excelرسم شد که با توجه به این نمودار عیارهای منطبق بر دو نقطه شکست در این نمودار 778/0 و 28/0 می باشد و سه جامعه پرعیار، کم عیار و متوسط عیار مشخص و نقشه سه بعدی مس برای دو جامعه کم عیار و پرعیار کشیده شده است.
فاطمه یاوری محمد بومری
آنومالی مس نخیله در 145کیلومتری شمال غرب زاهدان در استان سیستان و بلوچستان قرار دارد. این منطقه از نظر زمین شناسی در مرز زون فلیش شرق ایران و بلوک لوت واقع شده است. زمین شناسی محدوده مورد مطالعه شامل گدازه های آندزیتی کرتاسه، گدازه های آندزیتی و توف های آندزیتی- داسیتی قرمز رنگ ائوسن می باشدکه در مرکز آن ها یک استوک دیوریتی تا کوارتز- دیوریتی نفوذ کرده است. بر اساس مطالعات پتروگرافی و نتایج آنالیز xrd کانی اصلی در تمامی سنگ های آذرین منطقه پلاژیوکلاز و بافت اصلی سنگ ها پورفیری می باشد. دیگر کانی ها شامل کلینوپیروکسن، آمفیبول، بیوتیت، کوارتز و مقدار زیادی کانی های ثانویه است. بخش بزرگی از سنگ های نفوذی غنی از پیریت می باشند. پیریت ها به صورت رگه ای، رگچه ای و پراکنده در توده نفوذی به وجود آمده اند. کانی زایی مس به صورت رگه های ضخیم پیریت همراه با کالکوپیریت رخ داده است. کانی زایی هیپوژن توسط کالکوپیریت و پیریت مشخص می شود در حالی که کانی زایی سوپرژن توسط کانی های مالاکیت، آزوریت، ژاروسیت، گوتیت، هماتیت و لیمونیت مشخص می گردد. سنگ های نفوذی منطقه غالباً دچار آلتراسیون پروپیلیتیک شده که به صورت یک زون آلتراسیون بیرونی و وسیع مشخص است. آلتراسیون های پتاسیک، فیلیک و آرژیلیک از دیگر آلتراسیون های مهم بوده که مناطق کوچکی را به خود اختصاص داده است. آلتراسیون پتاسیک در بخش مرکزی محدوده و احتمالاً در اعماق استوک قرار دارد. آلتراسیون های فیلیک و آرژیلیک عمدتاً توسط فرآیندهای سوپرژن در منطقه تشکیل شده اند. نمونه برداری از واحدهای سنگی کمترآلتره شده و آلتره شده انجام گرفت و 10 نمونه توسط دستگاه icp آنالیز گردید. پارامترهای آماری از قیبل چولگی، مینیمم، ماکزیمم و انحراف معیار توسط نرم-افزارهایexcel و spss برای نتایج آنالیز نمونه ها و دادهایی که توسط سازمان زمین شناسی ارائه شده بود، محاسبه گردید. سپس نمودار هیستوگرام برای مقادیر مس، طلا و عناصر وابسته ترسیم شد و ضریب همبستگی آنها به میزان متوسط به بالا محاسبه گردید. همبستگی مثبت بین مس، طلا و نقره نشان دهنده احتمالی منشأ مشابه برای آنها می باشد. بیشترین مقدار مس در نمونه های محدوده مورد مطالعه به7000ppm می رسد. آنومالی عنصر مس در شمال شرق منطقه درون دیوریت هایی که در مجاورت با داسیت ها هستند و در زون آلتراسیون فیلیک قرار گرفته است. بیشترین مقدار طلا نیز در نمونه های محدوده مورد مطالعه به 6000ppb می رسد. آنومالی عنصر طلا در غرب محدوده درون سنگ های دیوریتی و در محدوده آلتراسیون فیلیک دیده می شود. مقادیر بالای عناصر سرب و روی و نقره در فاصله دورتری از سنگ های نفوذی مشاهده می شود. آلتراسیون پروپیلیتیک سنگ های منطقه مشابه با زون آلتراسیون پروپیلیتیک ذخایر مس پورفیری می باشد، که توسط کانی های هیدروترمال ثانویه از قبیل اپیدوت، کلریت و پیریت مشخص می شود. احتمالاً کانی زایی پورفیری مس و دیگر مناطق دگرسان به ویژه آلتراسیون پتاسیک در عمق منطقه وجود دارد.
مهدی قدیمی حبیب الله بیابانگرد
در زون فلیش شرق ایران نشانه های زیادی از کانی زایی مس رگه ای دیده می شود که از نظر ژئوشیمی کمتر بررسی شده اند. یکی از این نشانه ها، اندیس معدنی مس چشمه رضایی است که در 84 کیلومتری شمال غرب زاهدان قرار دارد. کانی زایی مس در این منطقه به دو صورت هیپوژن و سوپرژن و بصورت رگه ای و رگچه ای می باشد. در اطراف هر رگه مس دار غالباً یک هاله دگرسانی وجود دارد. مطالعات حاصل از آنالیز های xrd روی این هاله های دگرسانی نشان دهنده وجود دگرسانی آرژیلیک (مشخصاً از نوع بنتونیتی)، پروپیلیتکی و سریسیتیک است. برای بررسی و تحلیل داده های فراوانی و توزیع عناصر در یک پروفیل لیتوژئوشیمیائی عمود بر رگه تعداد 10 نمونه از سنگ های سالم، کانه دار و هاله دگرسانی نمونه بصورت سیستماتیک برداشت گردید و با icp تجزیه شد. نتایج حاصله نشان می دهد مس به ترتیب با نقره، کبالت، مولیبدن و پتاسیم همبستگی مثبت و با عناصر سرب، سدیم آنتیموان و آهن همبستگی منفی نشان می دهد. علاوه بر این تعداد 10 نمونه بصورت سیستماتیک از آبراهه ها نزدیک به رگه های مس دار نیز برداشت گردید، سپس با تحلیل های آماری تک متغیره و چند متغیره احتمال غنی شدگی و ارتباط مس و عناصر همراه آن بررسی شد
صدیقه دامنگیری محمد بومری
.اندیس معدنی شوین در 114 کیلومتری شمال غرب زاهدان در زون فلیش شرق ایران واقع شده است. لیتولوژی های منطقه عمدتاً شامل مجموعه های افیولیتی، واحد¬های فلیشی و رسوبات آبرفتی کواترنری می-باشد. مطالعات پتروگرافی نشان داد که سنگ های اولترامافیک (هارزبورژیت و سرپانتینیت)، مافیک (گابرو، میکروگابرو و بازالت ) و رسوبی (ماسه سنگ و شیل ) می باشد. کانی های تشکیل دهنده مجموعه افیولیتی شامل الیوین، ارتوپیروکسن، کلینوپیروکسن، سرپانتین و پلاژیوکلاز و کانیهای سنگ های رسوبی کوارتز، کانی های رسی و کلسیت می باشد. کانی زایی مس در منطقه به صورت یک رگه شمال غربی – جنوب شرقی عمدتاً به صورت رگچه¬های مالاکیت همراه با هیدرواکسیدهای آهن رخ داده است. نمونه¬های برداشت شده از سنگ میزبان و زون معدنی با میکروسکوپ نوری پلاریزه و xrd مورد بررسی واقع شده است. کانی زایی مس را می توان به دو صورت هیپوژن و سوپرژن مشاهده کرد. کانی های هیپوژن رگچه های پیریت و کالکوپیریت هستند که در هارزبورژیت سرپانتینیزه تشکیل شده اند. اکسیدها وکربنات های مس مانند هماتیت، گوتیت، مالاکیت و آزوریت از سولفیدهای اولیه در اثر فرایندهای سوپرژن تشکیل شده اند سنگ¬های پادیواره و میزبان سنگ¬های اولترامافیک سرپانتینیزه شده – سنگ¬های فرادیواره ماسه سنگ¬های دگرسان نشده می¬باشند. دگرسانی در رگه معدنی عمدتاً دگرسانی آرژیلیک بوده که همراه و اطراف هیدروکسیدهای آهن دیده می¬شود. کانی¬زایی مس در حد فاصل ماسه سنگ¬ها و سرپانتینیت¬ها واقع شده که احتمالاً محل یک گسل است. نمونه های برداشت شده از زون کانی زایی به روش icp مورد آنالیز قرار گرفت (11 نمونه). داده های بدست آمده توسط نرم افزارهایی از قبیل exel و spss برای بدست آوردن پارامترهای آماری: خطای محاسباتی، میانه، مد، حداکثر، حداقل، انحراف معیار، فاکتورهای غنی شدگی و تغییرات جرم مورد پردازش قرار گرفت. سپس هیستوگرام هایی برای مقدار مس و عناصر مرتبط به آن کشیده شد و ضریب همبستگی آن ها نیز محاسبه گردید. همبستگی مثبت بین مس با کادمیوم، روی و فسفر و همبستگی منفی بین مس و عناصر نقره، سرب، مولیبدن و توریم وجود دارد.
علی کریمی محمد بومری
نهشته های متعددی از تراورتن در شرق دشت سمسور تشکیل شده اند. تراورتن ها در این منطقه تنوع زیادی دارند و مشخصات زمین شناسی، کانی شناسی و شرایط تشکیل آن ها ناشناخته است. بعضی از این نهشته ها ممکن است از نظر اقتصادی ارزش معدنی داشته باشند. وجود گسل ها و شکستگی های فراوان در منطقه باعث بالا آمدن آب های حاوی کربنات کلسیم می شود که با ته نشست آن ها نهشته های تراورتن به وجود آمده اند. نهشته های مذکور از لحاظ ژئومورفولوژی به انواع تپه ای، سدی و رودخانه ای تقسیم می شوند که هر یک پویای شرایط خاص تشکیل و نهشته-شدن می باشند. از نظر رنگ این تراورتن ها دارای رنگ های متنوعی از رنگ سفید، کرم، لیمویی و قرمز می باشند. بر اساس منشأ co2 این تراورتن ها به انواع متئوژن و ترموژن تقسیم می شوند. تراورتن های مورد مطالعه تحت تاثیر نئومورفسیم افزایشی و تبلور مجدد قرار گرفته اند. این تراورتن ها دارای انواع بدون تخلخل و متخلخل می باشند. آنالیزهای xrd انجام شده روی تراورتن ها نشان داد که تراورتن های شرق دشت سمسور از لحاظ ترکیب کانی-شناسی شامل کلسیت، آراگونیت، کوارتز و ناخالصی های اکسید آهن می باشند. حضور آراگونیت در این تراورتن ها را می توان به آب های داغ (بالاتر از 43 درجه سانتیگراد) و حضور کلسیت را به آب های سردتر (کمتر از 30 درجه سانتیگراد) این چشمه ها نسبت داد. انجام آنالیز icp روی این تراورتن ها محدوده ی وسیعی از عناصر مختلف را در غلظت های متنوع نشان می دهد. غلظت های بالای عنصر sr مربوط به کانی آراگونیت می باشد. ماتریکس های عنصری تاثیر دیاژنز متئوریک را روی این تراورتن ها نشان می دهد. جهت تعیین منشأ عناصر از نمودارهای عنکبوتی استفاده نمودیم که این نمودارها نشان می دهد سنگ آهک منطقه منشأ عناصر تراورتن ها می باشد.
زهرا کوچکی محمد بومری
مجموعه افیولیتی قاین به صورت به هم ریخته و پراکنده در 25کیلومتری جنوب شهرستان قاین قرار دارنداز نقطه نظر تقسیمات زمین شناسی،این مجموعه ها در زون فلیش شرق ایران قرار می گیرند. مهمترین سنگهای این مجموعهشامل گابرو، هارزبورژیت، پیروکسنیت، لرزولیت، سرپانتنیت و بازالت بالشی در کنار خروجی های نظیر آندزیت ، داسیت، توف و مجموعه های آذرآواری می باشند. عمده کانی های سازنده ی سنگ های مافیک و اولترامافیک، اولیوین و پیروکسن و کانی های سنگ های خروجی پلاژیوکلاز، پیروکسن و هورنبلند می باشند. بافت غالب این سنگ ها افیتیک، گرانولار، پورفیری، تراکیتی و گلومروپورفیری می باشد. شواهد پتروگرافی نظیر حاشیه ی واکنشی، بافت های غربالی و منطقه بندی به ویژه در درشت بلورهای پلاژیوکلاز و بافت های جدایشی کلینوپیروکسن داخل ارتو پیروکسن نشان دهنده شرایط غیر تعادلیتشکیل این کانی ها است. سنگ-های مافیک و اولترامافیک از عناصر نادر خاکی سبک و عناصر لیتوفیل بزرگ یون غنی شدگی و از عناصر نادر خاکی سنگین تهی شدگی نشان می دهند. آنومالی منفی عناصر با شدت میدان بالا نظیرti، nb و ta در سنگ های مورد مطالعه وابستگی آنها را به محیط های اقیانوسی(جزایر اقیانوسی) نشان می دهد. شواهد ژئوشیمیایی مویَد ماهیت تولئیتی برای مجموعه مافیک و الترامافیک می باشد. با توجه به شواهد بافتی و نمودارهای ژئوشیمیایی پریدوتیت ها به سری پریدوتیت های انباشتی و متامورفیک (تکتونیت ها) وابسته اند. ماگمای سازنده ی سنگ های منطقه مورد مطالعه احتمالاً از ذوب بخشی درجه ی پایین یک سنگ منشأ اسپینل لرزولیتی حاصل شده اند. همچنین سنگ های مافیک و اولترامافیک به دلیل دارا بودن منیزیم زیاد، در محدوده افیولیت های هارزبورژیتی وابسته به محیط های سوپراسابداکشن قرار می گیرند. باتوجه به موقعیت زمین شناختی، شواهد صحرایی و ژئوشیمیایی شاید بتوان گفت که مجموعه افیولیتی جنوب قاین به رویدادهای وابسته به فرورانش بلوک لوت به زیر بلوک افغان مرتبطو در موقعیت وابسته به زون های سوپراسابداکشن تشکیل شده اند.
ملیحه شیبانی مقدم محمد بومری
توده گرانیتوئیدی کوه بی بی مریم در فاصله 65 کیلومتری شمال خاوری نهبندان قرار دارد این توده از نظر زمین شناسی، در زون فلیش خاور ایران واقع می شود. این پیکره ی گرانیتوئیدی به سن احتمالی 6/0 ±5/71 میلیون سال (ماستریشتین) درون مجموعه هایی از آمیزه های رنگین کرتاسه پسین و فلیش های ائوسن برونزد دارد. این توده اساسا? دارای طیف ترکیبی از پگماتیت، گرانیت، گرانیت گنیس، گرانودیوریت، دیوریت و تونالیت می باشد کانی های اصلی تشکیل دهنده سنگ های سازنده این توده پلاژیوکلاز، کمی آلکالی فلدسپار، کوارتز، بیوتیت و هورنبلند می باشند. بافت غالب این سنگ ها عمدتا? گرانولار است. حضور برونبوم های میکروگرانولار فلسیک، فراوانی میکاهایی همچون موسکوویت و بیوتیت، بیوتیت های پرمرغی و طاووسی، جهت یافتگی کانی های میکایی در برخی از واحدهای این توده از مشخصات بارز این پیکره ی گرانیتوئیدی می باشد. در نمودارهای هارکر بین اکسیدهای عناصر قلیایی با افزایش مقدار اکسید سیلیسیم روند افزایشی و سایر اکسیدها روند کاهشی نشان می دهند که با روند عمومی تفریق ماگمایی سازگار است. گاه بین اکسیدهای عناصر اصلی،پراکندگی هایی مشاهده می شود که احتمالا? به دلیل ناهمگنی بافتی، درصد درشت بلورها، بافت های نامتعادل موجود در کانی های سازنده ی این سنگ ها می باشد. تغییرات عناصر فرعی مانند ti و nb حاکی از وابستگی این توده به ماگماهای کالک آلکالن است. عناصر خاکی کمیاب بهنجار شده نسبت به کندریت غنی شدگی از عناصر خاکی سبک (lree) و تهی شدگی از عناصر نادر خاکی سنگین (hree) را نشان می دهند که مشابه الگوی موجود در سنگ های وابسته به مناطق فرورانش می باشد، الگوی مشابه و هماهنگ در نمودارهای عنکبوتی گویای وابستگی این توده به یک منشأ واحد می باشد. نمودارهای پتروژنتیکی و تکتنوماگمایی توده گرانیتوئیدهای بی بی مریم نشان می دهند که آن ها دارای وابستگی به محیط زمین ساختی زون فرورانش و تشکیل آن ها با منشأ آمفیبولیتی سازگار می باشد. به نظر می رسد تشکیل این توده در ارتباط با فرورانش بلوک لوت به زیر بلوک هلمند می باشد که ماگمای سازنده آن نهایتا? با پوسته ی قاره ای آلایش یافته است.
اعظم زاهدی محمد بومری
کانسارهای اسکـارنی مس خـوت و پنـاه¬کوه، واقع در 50 کیلومتری شمال غرب شهر تفت، در استان یزد، در بخش میانی کمربند ماگمـایی ارومیه- دختر واقع شده¬اند. منطقه مورد بررسی بخش وسیعی از سازندهای رسوبی پالئوزوئیک پیشین تا کواترنری را در برمی¬گیرد. نفوذ توده گرانیتوئیدی با سن الیگومیوسن در واحدهای کربنـاتی قدیمی¬تر از کرتاسه، منجر به پیدایش رخـدادهای اسکارنی و کانه¬زایی¬هایی وابسته گردیده است. بر اساس ویژگی¬های سنگ¬زمین¬شیمیایی، گرانیتوئیـدهای مورد بررسی، آلومینیـم متوسط، کلسیمی- قلیایی، متعلق به تیپ i و دارای مقادیـر بالای ??18o (11.0‰) بوده که در یک جایگاه زمین¬ساختی ماگمایی مرتبط با قوس آتشفشانی شکل گرفته¬اند. کانه¬زایی در کانسار مس خوت، از نوع جانشینی، شکافه¬پرکن و افشان است که در مرمرها و برون اسکارن¬ها رخ داده است. مرمرهای سولفیدی نسبت به برون اسکارن دارای آنومالی بالاتری در عیار مس هستند، به گونه¬ای که عیار مس در آن¬ها به 64/8 درصد وزنی می¬رسد که به فراوانی کالکوپیریت در این نمونه¬ها اشاره دارد. این مرمرهای سولفیدی غنی در مس دارای آنومالی¬هایی در طلا، روی و سرب نیز هستند. برون اسکارن کانه¬زایی شده، مهـم¬ترین زون در کانسـار خوت بوده که به دو زون گارنت اسکارن و گارنت- پیروکسن اسکـارن تقسیـم¬بندی می¬شود. روابط پاراژنزی و داده¬های ریزدماسنجی میان¬بارهای سیال در گارنت و کلسیت نشان می¬دهد که زایش و تکوین ترکیبی کانی¬های اسکارنی خوت در سه مرحله اصلی رخ داده است: (1): مرحله پیش¬رونده پیشیـن که توسط هدنبرژیـت¬های غنی در منیزیم (hd53.7di42.3-hd86.1di9.5) همراه با آندرادیت¬های آلومینیم¬دار (با xand %بین (69.8-99.5 مشخص می¬گردد. دما در اسکارن پیش¬رونده پیشین در فشار 500 بار از 400 تا 500 درجه سانتیگراد تغییر می¬کند (2): مرحله پیش¬رونده پسین که توسط آندرادیت¬های تقریبا خالص (با xand %بین 98.4 (96.2-مشخص می¬شود. بر اساس داده¬های میان¬بارهای سیال در گارنت، دما و شوری سیالات وابسته در اسکارن پیش¬رونده پسین به ترتیب oc361-267 و 1/21-1/10 درصد وزنی معادل نمک طعام تخمین زده شده است. نهشت اولیه پیروتیت در این مرحله آغاز شده است. (3): مرحله پس¬رونده در برون اسکارن شامل مجموعه¬ای از فرواکتینولیت، کوارتز، کلسیت، اپیدوت، کلریت، اسفالریت، پیریت و کالکوپیریت است که به طور بخشی جانشین مجموعه کانی¬های اولیه در شرایط هیدروستاتیک در طول شکستگی¬های اسکارن پیشین می¬گردد. در این مرحله دما و شوری سیالات در کلسیت به ترتیب به کمتر از 260 درجه سانتیگراد و 8 درصد وزنی معادل نمک طعام می¬رسد. کانسار پناه¬کوه یک سامانه رگه¬ای مس- آهن می¬باشد که شامل دو زون درون اسکارن و برون اسکارن است. برون اسکارن از نوع کلسیمی- منیزیمی بوده که در همبری با مرمرها تشکیل شده است در حالی که درون اسکارن با گسترش محدودی در سنگ¬های آپلیتی تشکیل شده است. کانی¬های غالب در اسکارن کلسیمی شامل گارنت (آندرادیت) و پیروکسن (دیوپسید غنی در آهن) بوده در حالی که در اسکارن منیزیمی شامل فورستریت، دیوپسید، سرپانتین و تالک است. کانی¬شناسی و ترکیبات کانیایی اسکارن پیش¬رونده در اسکارن خوت با شرایط تقریبا اکسیدان و فوگاسیته نسبتا پایین¬تر گوگرد در سطوح پوسته¬ای کم عمق در مقایسه با دیگر سامانه¬های اسکارنی مس- طلا و آهن همخوانی دارد. تهی-شدگی مقادیر ?18o و ?13c در انواع متفاوت کلسیت¬ها در کانسار خوت و پناه¬کوه توسط برهمکنش سیالات ماگمایی =11.0‰) ?18o) با سنگ¬های کربناتی دگرسان نشده در دمای کمتر از 600 درجه سانتی¬گراد، x(co_2 ) کمتر از 05/0 و نسبت آب به سنگ (w/r) %50-25 قابل تفسیر است. مقادیر 34s?? در کالکوپیریت موجود در رخداد اسکارنی و مرمرهای سولفیدی در کانسار خوت نشان¬دهنده مشارکت غالب سیال ماگمایی دارای گوگرد اولیه مشتق شده از گوشته است به طوری که مقادیر 34s?? در این کانسار 34s=1.4-5.2‰)??( مشابه مقادیر ایزوتوپی گوگرد در بسیاری از کانسارهای مس پورفیری معروف و اسکارن¬های مس و مس- طلای وابسته به آنهاست. بنابراین، با توجه به فراوانی واحدهای کربناتی در بخش میانی کمربند ماگمایی ارومیه- دختر به ویژه در منطقه یزد، می¬توان چنین نتیجه¬گیری نمود که پتانسیل اکتشافی چشمگیری برای سامانه¬های پورفیری- اسکارن وجود دارد.
بهنام قاسمی محمد بومری
منطقه مورد مطالعه بیدستر در 157 کیلومتری جنوب زاهدان قرار دارد. در این منطقه واحدهای سنگی از کرتاسه تا کواترنری برونزد دارند و غالباٌ شامل سنگ های رسوبی و آذرین می شوند . سنگ های آذرین بیدستر به صورت خروجی و درونی تشکیل شده اند. سنگ های خروجی که به شکل گدازه و آذرآواری دیده می شوند شامل آندزیت داسیت، آندزیت، داسیت و ریولیت هستند و سنگ های درونی دایک می باشند. بافت های این سنگ ها پورفیری و گرانولار است. کانی های اصلی این سنگ ها پلاژیوکلاز، هورنبلند، بیوتیت و کوارتز و کانی های فرعی آنها آپاتیت، اسفن و مگنتیت می باشند. در تصاویر ماهواره-ای، منطقه مورد مطالعه از مکان کانی زایی به اطراف یک سیر دگرسانی از سریسیت تا پروپیلیتیک را نشان می دهد. ارتباط کانی زایی در ارتباط با کانسار اپی ترمال می باشد.کانی زایی مس در این منطقه به دو صورت هیپوژن و سوپرژن رخ داده است. کانی سولفیدی زون هیپوژن عمدتاٌ پیریت و کالکوپیریت هستند، کانی های زون سوپرژن که از دگرسانی و اکسیداسیون کانی های هیپوژن تشکیل شده اند. کانی های کربناتی مس (مالاکیت و آزوریت)، هیدروکسیدهای آهن (لیمونیت و ژاروسیت) می باشند. مجموعه مورد مطالعه تحت تاثیر دگرسانی های درون زاد و برون زاد قرار گرفته است. دگرسانی اصلی درون زاد و برون زاد شامل دگرسانی پروپیلیتیک، آرژیلیک، سریسیت، سیلیسی و کلریت است. دگرسانی پتاسیک به ندرت در رخنمون ها مشاهده می شود. بررسی های ژئوشیمیایی در این سنگ ها نشان می دهد که آن ها از نظر سری ماگمایی جزء سری کالک آلکالن هستند. الگوی تغییرات عناصر جزئی و کمیاب خاکی که به ترتیب نسبت به مورب و کندریت به هنجار شده اند نشان می دهد که مقادیرlree و lile به ترتیب از مقادیر hree و hese به مراتب بیشتر است. مقادیر بالاتر lree و lile به ترتیب در مقایسه با مقادیر hree و hese، وجود آنومالی منفی در عناصر zr ، ti آنومالی مثبت در عناصرk, rb ,sr حاکی از شکل گیری نمونه های مورد مطالعه در محیطی مرتبط به حاشیه فعال قاره ای است. سنگ های مورد مطالعه از یک ماگمای بازالتی که از ذوب بخشی یک پوسته اقیانوسی فرو رو حاصل شده به وسیله فرایند هضم و تبلور تفریقی (afc) تشکیل شده اند.
نفیصه مزراعی محمد بومری
منطقه نخیلاب واقع در 145 کیلومتری شمال¬غرب زاهدان قرار دارد. از نظر زمین¬شناسی این منطقه در مرز زون فیلیش شرق ایران و بلوک لوت واقع شده است. سنگ¬های منطقه شامل فلیش¬ها، گدازه¬های آندزیتی کرتاسه، توف¬های آندزیتی – داسیتی ائوسن است که در آن یک استوک دیوریتی تا کوارتز دیوریت نفوذ کرده اند. هدف از این مطالعه بررسی اکتشاف ژئوشیمیایی رسوبات آبراهه¬ای، رگه¬های سولفیدی و واحدهای اکسیدشده می¬باشد. نمونه¬ها از سه واحد متفاوت شامل رگه¬های سولفیدی، سنگ¬های اکسیدشده و رسوبات وقطعات بستر آبراهه انتخاب شدند که مقادیر طلا و دیگر عناصر برای 16 نمونه به ترتیب توسط روش fire assay و آنالیز icp تعیین شدند. نتایج پس از تلفیق با داده¬های پیشین موجود توسط نرم افزارهای مختلف مورد تجزیه و تحلیل های آماری قرار گرفتند، پارامتر های آماری، هیستوگرام¬ توزیع پراکندگی و ضریب همبستگی عناصر ترسیم و تعیین شد. سپس با استفاده از gis نقشه پراکندگی هر عنصر جهت تعیین مناطق امید بخش تعیین گردید و در نهایت مقادیر زمینه، آستانه و آنومالی برای عناصر با استفاده از روش فراکتال محاسبه گردید. بر اساس نتایج بدست آمده، بیشترین مقدار طلا در نمونه¬ها ppb3912 و بیشترین مقدار مس ppm17752 تعیین و همبستگی مثبت بین طلا و مس مشاهده گردید. براساس نقشه¬های ترسیم شده آنومالی طلا و مس در غرب بخش مرکزی منطقه و مرتبط با توده دیوریتی می¬باشند. نتایج حاصل از روش¬های فراکتالی بر روی نمونه¬های رسوبی تأیید کننده نتایج آمار کلاسیک بوده و عناصر مس، نقره و آرسنیک را نزدیک به حد اقتصادی و محل آنومالی را منطبق بر واحد دیوریتی نشان می-دهد.
مهری محمدیان محمد بومری
چکیده ندارد.
عبدالرحیم باقری فر محمد بومری
چکیده ندارد.