نام پژوهشگر: مهدی آقامحمدی
مهدی آقامحمدی عبدالرضا رکن الدین افتخاری
ساختار شکنی های نگر ش پسا مدرن در فرآیندهای تکثر گرا و مرکز گریز به تمایز زدایی از تمامی عرصه های زندگی مدرن منتهی گردید. یکی از این تمایز زدایی ها ما بین کار و اوقات فراغت می باشد که گردشگری را به عنوان گونه ای از گذران اوقات فراغت در یک همتنیدگی کامل با کار قرارداده وبه جزئی از زندگی معاصر تبدیل کرده است . گردشگری امروزه در یک کلیت انسجام یافته و به عنوان یکی از واقیعت های جهانی شدن، بر پایه نوآورهای تکنو لوژیکی ـ اطلاعاتی و قابلیت های انقلاب مدیریتی تغییرات بسیاری را در سطوح تشکیل دهنده خود تجربه کرده و در مفهومی از فشردگی زمان و فضا ،گردشگری را به عنوان پدیده ای جغرافیایی از جابه جایی انسانها در فضا ، جلوه دیگری بخشیده است.یکی از تغییرات ناشی از تحولات پسامدرن در جریان گردشگری رشد سفرهای انفرادی و گروهی و سازمان یافته بر پایه تأملات فرهنگی و(( تجربه چیزهای متفاوت ))می باشد که در روندی از تقویت حس نوستا لژی نسبت به گذشته / اصالت و اهمیت میراث طبیعی ، فرهنگی وتاریخی در دور نمایی گردشگری تسهیل شده است.در این تحقیق به برسی عملکرد تآثیرات منطقه نمونه گردشگری الوند با محوریت مجتمع تفریحی توریستی تله کابین گنجنامه همدان پرداخته می شود. و تبعات و اثرات اقتصادی ، اجتماعی و اکولوژیکی آن در محدوده مورد نظر مورد ارزیابی قرارمی گیرد . روش بررسی توصیفی – پیمایشی و بر اساس اسناد و مدارک کتابخانه ایی ، سایتهای اینترنتی ومطا لعات میدانی ، مصاحبه کنترل شده و تنظیم پرسشنامه می باشد . و همچنین در نهایت با استفاده از ابزار تحلیل مبتنی بر نرم افزار (spss)و مدل (topsis) به تحلیل و الویت بندی میزان اثرات تله کابین بر مناطق عشایری پیرامون پرداخته شد . این مطالعه نشان می دهد که ایجاد مجتمع تفریحی توریستی ، از یک طرف با فراهم آوردن فرصتهای جدید برای بسیاری از نواحی عشایری و روستایی بعنوان وسیله ایی که به این نواحی حیات دوباره می بخشدو موجب توسعه این نواحی می شود و از طرف دیگر توسعه بدون برنامه ریزی شده آن سبب آسیب های اجتماعی و زیست محیطی در نواحی عشایری و روستایی شده است . واژگان کلیدی: پسامدرن ،مجتمع های تفریحی– توریستی ، گنجنامه ، عشایر ، مدل topsis
مهدی آقامحمدی بهرام بهین
تخیل، نویسنده ی پایان نامه را مُلهَم می سازد تا در حیطه های گوناگونی به اندیشه بپردازد؛ از جمله در ادبیات، اخلاقیات، جامعه شناسی، سیاست، روانکاوی، اسطوره شناسی، موسیقی، پیکرتراشی، عکاسی، زبان شناسی، ویروس شناسی، و جانورشناسی. و این امر آشکارا قابل دفاع می باشد. بی تردید، ادبیات، سپهری مستقل است و باز، لایتناهی، و آن چنان در هم تنیده با دیگر سپهر ها که آن را قابل گسست نیست. ادبیات، نه جنبه ی مستعمراتی دارد، نه خصمانه می اندیشد، و نه بیگانه است. در جریان این اندیشه ورزی که رویکردی دانش نامه گون دارد، این پایان نامه بر آن است تا اهمیت ادبیات به عنوان جامعه ای باز را برجسته سازد؛ جامعه ای که در آن آزادی، تساهل، عمل، نقد، کثرت باوری، مسئولیت، و اخلاق اجتناب ناپذیر می باشند. با بنا نهادن ارتباطی طبیعی بین محتوا و صورت، و ایجاد صدایی مختص خود، این پایان نامه تا حد قابل توجهی فراتر از هر آن کتابی می رود که خشک و آمرانه به دانشجویان می آموزد که چگونه بایست پایان نامه ای نوشت که از نگاه دانشگاهی صحیح تلقی شود. بر اساس یکی از لایه های ادراکی اش، این پایان نامه داستان جامعه ای را روایت می کند که در آن شهروندانی ناسازگار و ناموزون، جامعه را دچار آشفتگی می سازند. داستان با ظهور موسیقیدانی که صفاتی منحصر به فرد دارد به انجام می رسد. این پایان نامه ارئه دهنده ی مفهوم جامعه ی باز ادبیات است که اساسا بر پایه ی نظرات کارل پوپر و آیزابرلین در مورد آزادی اجتماعی می باشد. مشکل اساسی این جامعه، آنفولانزای نادیدنی، یعنی میل بی حد ِ فلاسفه و نظریه پردازان به غور در نادیدنی ها به قیمت تباهی دیدنی ها، می باشد. در ریشه ی این آنفولانزا، سوء استفاده از زبان نهفته است. به روشنی قابل فهم است که زبان با تفسیر پیوند خورده است و ایشان تفسیر را نیز مورد سوء استفاده قرار می دهند. راه حل اصلی ارائه شده، حضور ِ موسیقیدانی است که بتواند آن ها را به جمهور افلاطون بازگرداند. این موسیقیدان می بایست سه ویژگی برجسته را دارا باشد: واقعیت آپولونی، استراتژی هاملینی، و آیرونیزم رورتی ای. با استفاده از تصاویر و واژه های ابداعیِ متنوع، این پایان نامه مباحث الهام بخشی را برمی انگیزد.