نام پژوهشگر: رضا چمن
بهروز ابراهیمی قهرمانی محمد رضا عبدالحسینی
مقدمه: هموروئید یکی از شایعترین بیماریهای جراحی ناحیه آنورکتال است که با درد و خونریزی بروز می کند. کاهش بروز عوارض بعد از عمل علاوه بر افزایش رضایت بیمار منجر به کاهش مدت بستری و کاهش بار تحمیلی این عوارض بر روی اقتصاد می گردد. مطالعه حاضر،مقایسه ای از لحاظ عوارض بعد از عمل در دو روش جراحی هموروئید به صورت ساب موکوزال در طی دوره دو ماهه بعد از عمل که بیماران مورد پیگیری قرار می گیرند انجام می دهد. مواد وروشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی دو سویه کور ، تعداد127بیمار که به طور اتفاقی به بیمارستان امام حسین شاهرود مراجعه کرده بودند و اندیکاسیون هموروئیدکتومی داشتند مورد مطالعه قرار گرفتند. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه aو b تقسیم شدند که تعداد این دو گروه با هم برابر بودند و یک گروه به روش میلیگان مورگان و گروهی دیگر به روش ساب موکوزال مورد عمل جراحی قرار می گیرند و سپس عوارض بعد از عمل کوتاه مدت و بلند مدت با استفاده از پرسشنامه ای که از قبل تهیه شده بود مورد پیگیری قرار گرفت. نتایج:خارش در 14 نفر از گروه میلیگان مورگان و 3نفر از گروه ساب موکوزال مشاهده شد که اختلاف آماری معنی دار بود. احساس دفع مدفوع در 58 نفر از گروه میلیگان مورگان و44 نفر از گروه ساب موکوزال مشاهده شد که اختلاف آماری معنی دار بود.از نظر احتباس ادراری و بی اختیاری گاز ومدفوع وترشح در روز اول بین دو گروه تفاوتی مشاهده نشد. پس از یک هفته از نظر دردواحتباس ادرارو بی اختیاری گاز ومدفوع و خروج توده هنگام دفع مدفوع بین دو گروه تفاوتی مشاهده نشد.خارش پس از یک هفته در 22 نفر از گروه میلیگان مورگان و 7 نفراز گروه ساب موکوزال مشاهده شد که اختلاف آماری معنی دار بود. ترشح خونابه ای پس از یک هفته در 32 نفر از گروه میلیگان مورگان و 17 نفراز گروه ساب موکوزال مشاهده شد که اختلاف آماری معنی دار بود. عوارض طولانی مدت تنگی آنال و خونریزی وعفونت واکتروپیون در هیچ کدام از دو گروه مشاهده نشد. نتیجه گیری: روش جراحی هموروئیدکتومی ساب موکوزال با توجه به خارش واحساس دفع کمتر در روز اول و خارش کمتر در یک هفته بعد عمل نسبت به عمل جراحی هموروئیدکتومی میلیگان مورگان اولویت دارد.
مهناز ابراهیمی قهرمانی محمد رضا عبدالحسینی
مقدمه:هموروئید یکی از شایعترین بیماریهای جراحی ناحیه آنورکتال است که با درد و خونریزی بروز می کند. کاهش دردبعد عمل علاوه بر افزایش رضایت بیمار باعث کاهش مدت بستری و کاهش بار تحمیلی بر روی اقتصاد جامعه می گردد. مطالعه حاضر مقایسه ای از لحاظ میزان درد و میزان تأثیر مارکائین به عنوان روشی برای پروفیلاکسی درد بعداز عمل،دو روش هموروئیدکتومی باز و بسته انجام می دهد. مواد وروشها: این مطالعه کارآزمایی بالینی دو سویه کور ، تعداد 127بیمار که به طور اتفاقی به بیمارستان امام حسین شاهرود مراجعه کرده بودند و اندیکاسیون هموروئیدکتومی داشتند مورد مطالعه قرار گرفتند. بیماران به صورت تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند دو گروه به روش میلیگان مورگان با وبدون بلوک عصب پودندال و دو گروه بعدی ساب موکوزال با وبدون بلوک عصب پودندال مورد جراحی قرار گرفتند، از نظر میزان مصرف مسکن ودرد بعد از عمل وبروز عوارض مارکائین توسط پرسشنامه ای که از قبل تهیه شده بود موردپیگیری قرار گرفتند . نتایج: گروه a(میلیگان مورگان با بلوک ) 31 نفر،گروه b (میلیگان مورگان بدون بلوک) 33 نفر،گروه c (ساب موکوزال با بلوک ) 31 نفر، گروه d (ساب موکوزال بدون بلوک ) 32 نفر به صورت مقایسه ای مورد مطالعه قرار گرفتند. در بررسی مقایسه ای از نظر هیپرتانسیون و آریتمی و تعداد تنفس، درجه حرارت قبل و بعد از عمل اختلاف آماری معنی داری مشاهده نشد. از نظر میزان مسکن دریافتی اختلاف آماری معنی داری بین گروهها مشاهده نشد اما میزان مصرف مسکن بعد عمل در گروههای دریافت کننده مار کائین به طور معنی داری کمتر بود. از نظر میزان مسکن دریافتی پس از خروج تامپون، در گروه a و c با وجود دریافت مارکائین به مسکن کمتری نسبت به گروهb وd نیاز داشتند. از نظرمیزان کمی درد در ساعت دوم بعد عمل و همچنین 24 ساعت اول بعد از عمل بین گروهها اختلاف آماری معنی داری مشاهده نشد. از نظر میزان کیفی درد در بیمارانی که به روش میلیگان مورگان با بلوک تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند کمترین میزان درد را نسبت به سه گروه دیگر داشته، اما تفاوت معنی داری بین سه گروه بعدی مشاهده نشد. تعداد نبض در گروههای دریافت کننده مارکائین بعد دریافت مارکائین کاهش یافته بود که نشان می دهد مارکائین باعث کاهش تعداد نبض می شود. فشار دیاستولیک بعد از عمل جراحی درمقایسه با قبل از عمل جراحی در گروههای دریافت کننده مارکائین افزایش معنی داری یافته بود. نتیجه گیری :طی بررسی در مطالعه ما به این نتیجه رسیدیم که روش جراحی میلیگان مورگان وساب موکوزال با بلوک جهت تسکین درد نسبت روش جراحی میلیگان مورگان وساب موکوزال بدون بلوک به مسکن کمتری نیاز داشتند .وهمچنین روش جراحی میلیگان مورگان نسبت به روش جراحی ساب موکوزال از نظر کیفی درد ،درد کمتری داشتند .
احسان حسین زاده رضا چمن
مقدمه: سیگار مهمترین عامل قابل پیشگیری مرگ و میر و ناتوانیهای جسمی است. مطالعه حاضر با هدف تعیین آگاهی، نگرش و عملکرد دانش آموزان دبیرستان های شاهرود در خصوص استعمال دخانیات در سال 1390 انجام شد. روش کار: این مطالعه از نوع پژوهش های کاربردی بوده که به شیوه مقطعی انجام شد. در این مطالعه از پرسشنامه ای 57 سئوالی در خصوص آگاهی(12سئوال)، نگرش(23سئوال)، و عملکرد(8سئوال)، و 14 سئوال دموگرافیک که اعتبار و اعتماد(82/0) آن مورد تایید قرار گرفته بود استفاده گردید. با در نظر گرفتن سطح آگاهی نامناسب60% و دقت 5/5% و سطح اشتباه نوع اول معادل 5% ، تعداد نمونه حدود 300 نفر تعیین گردید. با توجه به نمونه گیری خوشه ای و بالحاظ نمودن cluster effectمعادل 5/1 حجم نمونه 450 نفر محاسبه شد. که با عنایت به وجود 15دبیرستان پسرانه در سطح شهر شاهرود برای هر دبیرستان یک خوشه30 نفره و در مجموع450 دانش آموز پرسشنامه را تکمیل نمودند. داده ها در نرم افزار آماری spss وارد کامپیوتر گردید و با آزمون های مرتبط و معتبر آماری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: 9/82% دانش آموزان در گروه سنی 17سال و پایین تر بودند. پس از صدا و سیما (4/48%)، دوستان و همسالان(6/21% )مهمترین منبع دریافت اطلاعات در مورد دخانیات و عوارض و پس از آن خانواده(4/16% )بود. همچنین قسمت اعظم دانش آموزان اوقات فراغت خود را با دوستان و همسالان(1/51% ) پر می نمودند. مصرف قلیان (78/64%) بالاترین فراوانی را داشت. بیشترین فراوانی تجربه مصرف دخانیات مربوط به سنین 14 تا 16 سالگی بوده(5/50% )و پس از آن سن 13-10 سالگی(3/31%) بود. کمتر از ده درصد دانش آموزان تجربه مصرف دخانیات در سن زیر 10 سال داشتند. شیوع مصرف دخانیات در دانش آموزان 1/7% بود. مهمترین علت استعمال دخانیات در دانش آموزان سرگرمی و پس از آن همنشینی با دوستان سیگاری بود. بین استعمال دخانیات و پایه تحصیلی، مصرف سیگار در خانواده و آگاهی دانش آموزان، ارتباط معنی داری مشاهده شد(p?0/05). نتیجه گیری: با توجه به شیوع نسبتا قابل توجه مصرف دخانیات در دانش آموزان و این که مهمترین علت استعمال دخانیات در دانش آموزان سرگرمی و پس از آن همنشینی با دوستان سیگاری بود، بنظر می رسد آموزش دانش آموزان توسط همسالان غیر سیگاری با مشارکت مسئولین و متولیان نظام سلامت و آموزش و پرورش در دبیرستانهای پسرانه می تواند در تغییر نگرش و عملکرد آنان و کاهش این مشکل بهداشتی موثر واقع شود. واژه های کلیدی: آگاهی، نگرش، عملکرد، دخانیات، دانش آموزان
سیده اکرم موسوی رضا چمن
مقدمه: مرگ و میر یکی از مهم ترین عوامل تعیین کننده وضعیت سلامت جامعه محسوب می گردد و دستیابی به اطلاعات صحیح از میزان، روند و علل مرگ در جهت تعیین اولویت ها و مداخلات بخش سلامت حایز اهمیت فراوان است. مواد و روش ها: این مطالعه به صورت مقطعی و با استفاده از اطلاعات موجود در بخش بهداشت دانشگاه علوم پزشکی شاهرود طی سال 1390 انجام گرفت. میزان های خام و هم چنین میزان های اختصاصی سنی و جنسی مرگ محاسبه شد و علل مرگ بر اساس طبقه بندی icd10 تعیین گردید. یافته ها: تعداد مرگ و میر در سال 1390 شهرستان شاهرود 1302نفر بوده و میزان مرگ ومیر خام شهرستان شاهرود در همین سال 5.37 بوده است. میزان مرگ خام در مناطق روستایی در سال 1390 در هزار تولد زنده ودر مناطق شهری در سال 1390 در هزار تولد زنده محاسبه گردید. به ترتیب بیماری های قلبی و عروقی، سرطان و تومور ها، بیماریهای دستگاه تنفسی ، حوادث مربوط به حمل ونقل و بیماری های دوران حول تولد شایع ترین علل مرگ بوده و بیش ترین سال های عمر در اثر بیماری های قلبی و عروقی از دست رفته است. طی مطالعه علل غیر واگیر بالاخص بیماری های قلبی - عروقی مهم ترین علل مرگ و میر بوده اند. امید زندگی بدو تولد برای جمعیت شهرستان شاهرود در سال 1390 بر اساس نتایج جدول عمر 75.82 سال و برای مردان شهرستان شاهرود در همین سال 74.04 سال و برای زنان شهرستان شاهرود 77.70 سال می باشد. نتیجه گیری: گرچه امید زندگی بدو تولد برای جمعیت شهرستان شاهرود از متوسط کشوری بالاتر است ولی اقداماتی در خصوص پیشگیری از بیماریهای قلبی عروقی و سطح اول پیشگیری می تواند در افزایش این شاخص نقش موثری ایفا نماید. کلید واژه : امید به زندگی – مرگ و میر
محمد نوروزی خیابانی رضا چمن
مقدمه: بارداری های ناخواسته و عوارض ناشی از آن، از مهمترین مشکلات مادران در جهان می باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین فاکتورهای موثر بر حاملگی ناخواسته در شهرستان شاهرود انجام شد. روش کار: این مطاله به روش مورد- شاهدی انجام گرفت در این مطالعه موردها 116 و 251 نفر کنترل طی سال 91 به صورت تصادفی انتخاب شده و اطلاعات آنها با استفاده از فرم جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه خود ساخته که اعتبار و اعتماد آن مورد تایید قرار گرفته بود استفاده گردید. تحلیل یافته ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه 16 انجام گرفت و با آزمونهای معتبر آماری همچون logistic regression methodبه صورت تک متغیره(univariate) نسبت شانس خام (crud odds ratio) هر یک از عوامل خطر مورد بررسی به صورت جداگانه محاسبه گردید. در ادامه کلیه متغیر هایی که لااقل در یک لایه سطح معنی داری کمتر از 2/0 ( p value < 0/2 ) داشتند وارد مدل اولیه (basic model) شدند و با استفاده از مدل گام به گام رو به جلو (forward stepwise logistic regression method) که در آن متغیر ها به ترتیب اهمیت یکی یکی به مدل افزوده می شوند تا مدل نهایی با مجموعه متغیر های مهم شکل گیرد، آنالیز چند متغیره صورت گرفت که در پایان این مرحله متغیر هایی که سطح معنی داری کمتر از 05/0 ( p value < 0/05 ) داشتند با بارداری ناخواسته رابطه آماری معنی داری نشان دادند. یافته ها: آنالیز چند متغیره داده های این مطالعه در مدل نهایی نشان داد که استفاده از روش پیشگیری غیر مطمئن در پییشگیری از بارداری، محل سکونت در روستا، تحصیلات پایین مادر (بیسواد) و همچنین سن آخرین فرزند زنده (سنین زیر دو سال) مهمترین عوامل خطر بارداری های ناخواسته هستند در زنان باردار شهرستان شاهرود در سال 1391 بود. نتیجه گیری: تشویق خانم های واجد شرایط به استفاده از روشهای مطمئن پیشگیری از بارداری بلاخص روشهای دائمی تر و ترغیب آنان به دریافت وسیله پیشگیری از واحد های بهداشتی با تاکید بر آموزش صحیح و بازآموزی مرتب گیرندگان خدمت، توجه بیشتر به افزایش آگاهی زنان در مناطق روستایی در استفاده موثر از وسایل پیشگیری از بارداری و اقدام لازم در هنگام موارد اورژانس و فاصله گذاری مناسب بین فرزندان مهمترین اقداماتی هستند که می توانند از بروز بارداری های ناخواسته در شهرستان جلوگیری کنند. واژه های کلیدی: بارداری ناخواسته، بارداری برنامه ریزی نشده ، حاملگی ناخواسته، حاملگی
ندا عزالدین سوسن جعفریان
زمینه: وزن هنگام تولد نه تنها یک شاخص عالی برای سلامت و وضعیت تغذیه ای در مادر است بلکه یک شاخص بسیار مهم برای رشد و تکامل کودک می باشد . مطالعه حاضر با هدف مقایسه شاخص های رشد کودکان 4-6 ساله با و بدون سابقه کم وزنی موقع تولد در سال 1392 انجام شد. مواد و روش¬ها: این مطالعه از نوع همگروهی گذشته نگر است که در سال 1392 انجام شد. داده-های مورد نیاز در خصوص وزن، قد، دور سر و bmi توسط فرم گردآوری داده ها با مراجعه به مراکز بهداشتی درمانی شهر شاهرود با استفاده از پرونده بهداشتی خانوار ها جمع¬آوری گردید. در این مطالعه 202 کودک در گروه lbw و 1087 کودک در گروه nbw مورد مطالعه قرار گرفتند. ارتباطات نیز از طریق آزمون های کای دو، t، محاسبه z-score و مقایسه با نمودارهای سازمان جهانی بهداشت و nchc مشخص گردید. یافته ها: در این مطالعه از1289 کودک تعداد 202 کودک (15.7%) دارای وزن کمتراز 2500 گرم و تعداد 1087 کودک (84.3%) دارای وزن نرمال بدو تولد(وزن بالاتر از 2500 گرم ) بودند. فراوانی افراد مذکر 640 نفر (49.7%) و افراد مونث 649 نفر (50.3%) بودند. بیشترین فراوانی در گروه lbw مربوط به جنس مونث (110 نفر) و در گروه nbw مربوط به جنس مذکر( 548 نفر) می باشد. میانگین وزن گروه lbw در بدو تولد 294.2±2175.3 گرم و در گروه nbw 419±3283.5 گرم می باشد. همچنین میانگین کل وزنی گروه lbw در سن 36-72 ماهگی 3.1±17 کیلوگرم و در کودکان nbw 2.8±17.3 کیلوگرم می باشد که نشان می دهد میانگین وزنی کودکان lbw در سن 36-72 ماهگی 7.4 برابر وزن هنگام تولد و کودکان nbw 5.2 برابر وزن هنگام تولد شده است. میانگین وزنی دو گروه nbw و lbw به تفکیک سن و جنس اختلاف معناداری مشاهده نشد. میانگین قد گروه lbw در بدو تولد 3.1±46.4 سانتیمتر و در گروه nbw 3.2±49.3 سانتیمتر می باشد و همچنین میانگین کلی قد گروه lbw در سن 36-72 ماهگی 9.3±104.7 سانتیمتر و در گروه nbw 9±106.3 سانتیمتر می باشد. در میانگین قدی دو گروه nbw و lbw به تفکیک جنس اختلاف معنی داری وجود نداشت.اما به تفکیک سن تنها در سن 48-60 ماهگی اختلاف معنی داری وجود داشت) قد در گروه lbw 100.2 سانتیمتر و در گروه nbw 102.4 سانتیمتر می باشد p=0.0015). میانگین دور سر بدو تولد در گروه lbw 7±33.4 سانتیمتر و در گروه nbw 1.2± 35 سانتیمتر می باشد. همچنین دور سر گروه lbw در سن 18 ماهگی 46.7 سانتیمتر و در گروه nbw 47 سانتیمتر می باشد که اختلاف معنی داری مشاهده نشد همچنین میانگین دور سر به تفکیک جنس اختلاف معنی داری مشاهده نشد. نتیجه¬گیری: در این مطالعه در سنین 4-6 سالگی ، در دوگروه تفاوت معنادای مشاهده نگردید وکودکان با سابقه lbw نسبت به وزن بدو تولد 7.4 برابر افزایش وزن داشته اند در حالی که در کودکان nbw ، 5.2 برابر افزایش وزن داشته اند.گرچه میانگین وزن، دور سر و قد نوزادان در گروه lbw و nbw در بدو تولد متفاوت بوده ولی نتایج نشان داد که درسن 6-4 سالگی در دو گروه با توجه به مراقبتهای بهداشتی انجام شده به وضعیت مطلوب رسیده بودند. لذا بهبود مراقبتهای بهداشتی کودکان، آموزش والدین، پیگیری مراقبتها و آموزش روند رشد کودکان و تغذیه کمکی به مادران می¬تواند به بهبود وضعیت نوزادان با کم وزنی بدو تولد کمک شایانی نماید. . همچنین به دلیل ریسک بالای بیماری های مزمن در بزرگسالی در کودکان با وزن کم بدو تولد باید تدابیری برای پیگیری و حداقل آگاه کردن والدین جهت پیگیری های لازم از نظر این بیماری ها اتخاذ شود. واژه¬های کلیدی: رشد کودکان، نمایه توده بدنی ، نوزادان با وزن کم بدو تولد،lbw، nbw