نام پژوهشگر: یحیی صالحی لیسار
فاطمه قاسم زاده یحیی صالحی لیسار
فسفر از عناصر پرمصرف ضروری برای گیاهان بوده و مشکل کمبود آن در بسیاری از مناطق بویژه خاکهای اسیدی به فراوانی مشاهده می گردد. میکروارگانیسم های خاک یک نقش کلیدی در دینامیک فسفر خاک بازی می کنند و فراهمی آن را برای گیاهان، از طریق معدنی کردن فسفر آلی در خاک بواسطه فرآیندهائی از قبیل تولید و آزادسازی اسید های آلی، فسفاتازها و فیتازها افزایش می دهند. این باکتریها به عنوان کود زیستی از سال 1950 استفاده می شوند. در این پژوهش سعی خواهد شد پس از جداسازی و خالص سازی باکتری های فیتاز مثبت از خاک در محیطهای کشت اختصاصی، سویه های با کارآئی بالا انتخاب شده و پس از تکثیر آنها به خاک استریل اضافه شوند. در نهایت کشت گیاه ذرت در غالب طرح کاملا تصادفی در خاکهای شاهد و تلقیح شده انجام گرفته و تاثیر این باکتریها بر روی جذب فسفر و رشد گیاه ذرت مورد مطالعه قرار خواهد
زهرا ملاحسینی علیرضا ختائی
فعالیت انسان در عرصه¬های مختلف شهری، کشاورزی و یا صنعتی، ایجاد پسماند¬هایی با ترکیبات متنوع می¬کند. پساب¬ها منجر به آلوده شدن منابع غذایی و آبی می¬شوند و همچنین محیط بسیار مساعدی برای رشد انواع مختلف میکروارگانیسم¬های بیماری زا ایجاد می¬نمایند. در حال حاضر مواد آلی و غیرآلی ناشی از صنایع مختلف به میزان نسبتا زیادی در پساب¬ها رهاسازی می¬شوند. در صورتی که این مواد به چرخه غذایی انسان و یا حیوانات وارد گردند، ممکن است آثار جهش¬زایی و یا حتی سرطان¬زایی را به دنبال داشته باشند. مواد رنگزای سنتتیک، گروهی از آلاینده¬ها هستند که بطور گسترده در صنایع نساجی، چاپ و رنگرزی مورد استفاده قرار می¬گیرند. تخلیه فاضلاب¬های رنگی حاصل از عملکرد صنایع نساجی به منابع آبی، منجر به کاهش نفوذ نور خورشید و اختلال در عملکرد اکوسیستم¬های آبی می¬شود. تخمین زده می¬شود که در سراسر جهان هر ساله 280000 تن مواد رنگزا در فاضلاب¬ها آزاد می¬شوند. روش¬های سنتی تصفیه پساب¬هایی که حاوی مواد رنگزای سنتتیک هستند، به خاطر پایداری شیمیایی این آلاینده¬ها غیر موثر می¬باشد. لذا در سال¬های اخیر تجزیه زیستی با استفاده از میکرو و ماکروارگانیسم¬های مختلف به عنوان روش مناسب برای حذف آلاینده¬ها اعم از آلی و غیر آلی مورد توجه قرار گرفته است. بررسی حذف زیستی ماده ی رنگزا راکتیو سبز 19 توسط جلبک پرسلولی شارا اساس پژوهش حاضر است. همچنین تأثیر عواملی نظیر دما،ph ، غلظت اولیه ماده ی رنگزا و وزن جلبک بر کارایی فرایند تصفیه زیستی ماده ی رنگزا مورد بررسی قرار گرفت و طبق نتایج بدست آمده ph بهینه جهت حذف زیستی راکتیو سبز19، ph اسیدی بود و در دمای ?c25 کارایی تجزیه ی زیستی افزایش یافت. همچنین افزایش مقدار جلبک و غلظت ماده ی رنگزا موجب افزایش تجزیه ی زیستی توسط جلبک شارا گردید. ماده ی رنگزا موجب کاهش در میزان رشد جلبک شارا شد. میزان رنگیزه¬های فتوسنتزی تحت تیمار ماده¬ی رنگزا در جلبک مورد مطالعه کاهش یافت. در ضمن در جهت بررسی تنش اکسیداتیو ناشی از مواد رنگزا، سنجش آنزیم¬های آنتی اکسیدان نظیر کاتالاز، پراکسیداز و میزان فعالیت مالون دی آلدئید مد نظر قرار گرفتند. نتایج بیانگر افزایش فعالیت آنزیم پراکسیداز و کاهش فعالیت آنزیم کاتالاز و همچنین افزایش مالون دی¬آلدئید و فنل تام بود. از آزمایشات تکرار پذیری به منظور بررسی توانایی جلبک در حذف متوالی ماده رنگزا مورد استفاده قرار گرفت.
حمیده بخشایشان اقدم یحیی صالحی لیسار
یکی از مهم ترین اندرکنش¬های بین گیاهان، اثرات آللوپاتی می¬باشد. این پدیده از طریق تولید و ترشح ترکیبات خاصی به محیط پیرامون موسوم به آللوکمیکال¬ها میسر می¬گردد. این ترکیبات زیر مجموعه ای از متابولیت¬های ثانویه هستند و نشان ویژه¬ی گونه و بافت می¬باشند. مبحث آللوپاتی به طور ویژه در زراعت اصولی و کشاورزی پیشرفته موضوع بحث است و اثرات آللوپاتیک به عنوان فاکتوری مهم در گردش زراعی و هم چنین کشت دوم مد نظر قرار می¬گیرند. علف¬های هرز گیاهانی با پتانسیل دگرآسیبی بالا می¬باشند که می¬توانند موجب کاهش عملکرد در زمین¬های زراعی به واسطه¬ی رقابت و دگرآسیبی شوند. تاج خروس وحشی رایج ترین علف هرز در ایران به ویژه منطقه¬ی آذربایجان با اثرات آللوپاتیک شناخته شده می¬باشد. یکی از روش¬های حذف علف¬های هرز از مزارع، استفاده از علف کش¬ها می¬باشد. از آنجائیکه تاج خروس وحشی به انواع مختلفی از علف کش¬ها مقاومت نشان می¬دهد و نیز استفاده از علف کش¬ها نزول کیفیت محصولات زراعی را به دنبال دارد. کشت گیاهان مقاوم به دگرآسیبی تاج خروس وحشی در اراضی مستعد به هجوم این علف هرز می¬تواند افت عملکرد محصول را کاهش دهد. از این رو شناخت گیاهان حساس و مقاوم به دگرآسیبی تاج خروس وحشی می¬تواند روش امیدوار کننده¬ای برای مقابله با این علف هرز باشد. این پژوهش با هدف تعیین حساس ترین و مقاوم ترین گونه¬ها از بین گونه¬های زراعی پیاز، کلزا، خیار، آفتاب گردان، جو، یونجه، لوبیا قرمز، لوبیا سفید، گندم و ذرت نسبت به ترکیبات تاج خروس وحشی و سپس بررسی سازوکارهای فیزیولوژیکی این تاثیرات در دو گونه¬ی ¬حساس و مقاوم انجام گرفت. مرحله¬ی اول با کشت 10 گونه¬ی زراعی بر روی کاغذ صافی با غلظت¬های 0، 5 و 10% از آبشویه¬ی تاج خروس وحشی انجام گرفت و دو گونه¬ی خیار و گندم به ترتیب به عنوان گونه¬ی حساس و مقاوم بر مبنای جوانه زنی و پارامتر¬های رشدی گیاهان انتخاب گردید. نتایج این بخش از آزمایش ارتباط بین گونه¬ی گیاهی و غلظت آبشویه را با اثرات آللوپاتیکی تاج خروس وحشی منعکس ساخت. مرحله¬ی دوم با دو گونه¬ی غربال شده از مرحله¬ی قبل به صورت کشت گلخانه¬ای بر روی بستر جامد (پرلیت) با غلظت¬های 0 و 25/0% از آبشویه دنبال شد و اثرات فیزیولوژیک ترکیبات آللی تاج خروس وحشی بر روی دو گونه¬ی حساس و مقاوم نیز مطالعه گردید. تاثیرات آللوپاتیک تاج خروس وحشی بر روی خیار و گندم در تمامی پارامتر¬های رشدی و فیزیولوژیکی مطالعه شده در این مرحله مشاهده گشت. مهم ترین تاثیرات آبشویه¬ی تاج خروس وحشی را در ایجاد تنش اکسیداتیو، تغییر پارامتر¬های فتوسنتزی، تغییر میزان رنگیزه¬های فتوسنتزی و غلظت پروتئین کل و همچنین اختلال در تمامیت غشا می¬توان دانست که به تبع آن¬ها کاهش رشد و بیومس نیز در گیاهان تحت تیمار مشاهده گشت. در نهایت این مطالعه نشان داد که در بین گیاهان بررسی شده گندم مناسب ترین گونه برای کشت در اراضی تحت هجوم تاج خروس وحشی می¬باشد.
فاطمه صابونچی محمدی یحیی صالحی لیسار
هیدورکربن های آروماتیک چند حلقه ای (pahs) گروهی از آلاینده های آلی می باشند که از 2 یا تعداد بیشتری از حلقه های بنزنی تشکیل شده اند. این ترکیبات از لحاظ بیوشیمیایی و بیولوژیکی فعال هستند و برخی از آن ها جزء مواد بالقوه سرطانزا محسوب می شوند و به طور عمده از احتراق ناکامل موادآلی، سوختن جنگلها، فعالیت آتش فشان ها، شستشوی آسفالت توسط باران و... تولید می شوند. pahs از طریق خاک یا هوا جذب گیاه می شوند و اثرات منفی بر عملکرد آنها دارند. میزان جذب و تاثیر گذاری این ترکیبات در گیاهان به عوامل بسیاری از جمله گونه گیاهی، غلظت های اولیه ترکیب در خاک، جمعیت میکروبی و نیز خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک نظیر دما ،ph و همچنین عوامل محیطی نظیر شدت نور بستگی دارد. گیاه گندم از جمله گیاهان زراعی بسیار مهم می باشد و مطالعات قبلی نشان داده اند که این گیاه توانائی جذب فنانترن از خاک و انتقال آن به اندامهای هوائی را دارا می باشد. از اینرو در این پژوهش اثرات مدت زمان تیمار، شدتهای نوری و نوع بافت خاک بر میزان جذب، انتقال و انباشتگی ترکیب فنانترن و اثر آن بر رشد، غلظت مالون دی آلدهید، کلروفیل و فسفر در گیاه گندم در شرایط آزمایشگاهی در غالب طرح بلوکهای کاملا تصادفی با سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. فنانترن با غلظت ppm50 به خاک اضافه شد.در آزمایش اول، گیاهان در 6 ماه متوالی در این خاک که در ابتدای ماه نخست تیمار دهی شده بود کشت شدند. در آزمایش دوم به خاک شاهد، 25% و 50% ماسه افزوده شد و گیاهان پس از یک ماه کشت شدند. در آزمایش سوم بعد از تیمار دهی ppm50 فنانترن به خاک، گیاهان تحت شدت های نوری 1500 لوکس (نور ضعیف)، 3500 لوکس (نور متوسط) و 8000 لوکس (نور قوی) قرار گرفتند. استخراج فنانترن از نمونه های اندام هوایی توسط حلال های آلی صورت گرفت و آنالیز توسط دستگاه کروماتوگرافی گازی انجام شد. نتایج بدست آمده نشان داد که فنانترن بر روی صفات رشدی و بیوشیمیایی تاثیر منفی داشت. این تاثیرات با افزایش زمان پیری خاک در محیط آزمایشگاهی و خاک استریل آلوده به فنانترن افزایش یافت. آنالیز نمونه های خاک نیز افزایش در فراهمی فنانترن افزوده شده به خاک را با گذشت زمان نشان داد که می تواند به دلیل آزاد شدن این ترکیب از کمپلکس های موجود در خاک باشد. با افزایش درصد ماسه خاک، میزان تاثیر این ترکیب بر گیاه افزایش یافت که منطبق با فراهمی فنانترن در خاک بود. همچنین بیشترین تاثیر این ترکیب در شدت نور متوسط حدود 3500 لوکس بود. در شدت های نوری کمتر و بیشتر از این مقدار تاثیر فنانترن بر گندم کمتر شد. آنالیز غلظت فنانترن در اندام هوایی گیاهان حضور این ترکیبات را در اندام هوایی نشان داد که رابطه مثبت با گذشت زمان داشت.
مهری آریانفر یحیی صالحی لیسار
آللوپاتی را به عنوان اثرات مضر یا مفید مستقیم یا غیرمستقیم گیاهان بر یکدیگر به واسطه تولید ترکیبات شیمیائی موسوم به آللوکمیکال ها معرفی می کنند. گیاه تاج خروس وحشی (amaranthus retroflexus l.) از جمله علف های هرز با پتانسیل بالای آللوپاتیک بر روی گیاهان دیگر است. مطالعات نشان داده است که اثرات آللوپاتیک گیاهان، تحت تأثیر شرایط محیطی مختلف نظیر فراهمی عناصر، رطوبت خاک، بافت خاک، دما، تابش نور و اسیدیته خاک قرار دارند. لذا در این پژوهش اثرات آللوپاتیک گیاه تاج خروس وحشی در شرایط محیطی متفاوت از جمله خاک های با بافت های مختلف، خاک های استریل و غیراستریل، اعمال رژیم های آبی مختلف و اعمال تیمارهای نوری متفاوت بر میزان رشد و عملکرد گیاهان گندم و خیار در شرایط آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفت. نمونه گیاهی از گیاه کامل تاج خروس وحشی خشک و پودر شده برای تهیه آبشویه، مورد استفاده قرار گرفت. جهت تهیه آبشویه 10 گرم از پودرخشک گیاه کامل در100 میلی لیتر آب مقطر به مدت 72 ساعت خیسانده شد و سوسپانسیون تهیه شده صاف گردیده و بعد از استریل شدن بذر گیاهان زراعی برای تیمار به کار گرفته شد. ابتدا گیاهان در شرایط کشت آزمایشگاهی با غلظت های مختلف از آبشویه تیمار شدند تا غلظت موثر تعیین گردد و در مراحل بعدی از این غلظت موثر تعیین شده برای اعمال تیمارها در شرایط مختلف استفاده شد. نتایج به دست آمده از آزمایشات نشان داد که آبشویه گیاه تاج خروس وحشی در غلظت های بالا تأثیر منفی بر روی گیاهان گندم و خیار دارد و میزان کاهش در رشد به غلظت آبشویه وابسته بود. اثرات آللوپاتیک آبشویه گیاه تاج خروس وحشی در خاک های با بافت مختلف به یک شکل نبود. کمبود آب سبب بیشتر شدن اثرات آللوپاتیک شد که احتمالا به دلیل افزایش غلظت موثر آللوکمیکال ها بود. در شدت های نور شدید در بسیاری از پارامترها اثرات آبشویه تحریک کننده بود که احتمالا به دلیل تجزیه ترکیبات آللوکمیکال در شرایط نوری شدید بوده است. اثرات بازدارندگی در خاک های استریل و غیراستریل تیمار شده با آبشویه به یک میزان مشاهده نگردید، با این وجود در مجموع اثرات بازدارندگی در خاک استریل بیشتر مشاهده شد.
امین دالوند جلیل ایرانمنش
رامسر،با آب و هوایی معتدل و مرطوبدر غرب استان مازندرانواقع شده است. رامسر، یکی از نواحی با سطوح پرتوزایی طبیعی بالا در جهان به شمار می¬رود، و از این نظر مناسب ترین منطقه به منظور بررسی آلودگی عناصر پرتوزا محسوب می¬گردد.بنابر این، با توجه به قابلیت هایگلسنگ، به عنوان شاخص زیستی در مانیتورینگ آلودگی زیست محیطی، برای نخستین بار در کشور، مقادیر عناصر پرتوزای226ra، 232th، 40k و 137csو دیگر عناصر (fe، al، mn، ti، zn، pb، cu،ni ، cr،sr،ba، ca، mg، na، k و s) در 7گونه¬یگلسنگ اپی¬فیتیک (21 نمونه)، مورد آنالیز قرار گرفت. هدفاز این کار، بررسی پتانسیل آلودگی ناشی از این عناصرو در صورت امکان معرفی گونه یا گونه-های شاخص با قابلیت انباشت این عناصر بود. نتایج نشان داد که گونه lepraria spp با بیشترینمیانگین غلظت اکتیویته bq.kg-111.8±314.4، 0.68±25.4 و 9.36±1.8 به ترتیب برای 40k، 137csو 232thو بیشترین مقادیر میانگین برای fe، al، mn، ti، cr، pb، zn و s، گونه flavoparmelia- caperata با بیشترینمیانگین غلظت اکتیویته 41.1±1.2 bq.kg-1 برای 226raو بیشترین مقدار میانگین برای sr،گونه xanthoria parietina با بیشترین مقادیر میانگین برای ba و caو گونه¬ی¬parmotremaperlatum با بیشترین مقدار میانگین برای cu، گونه¬های شاخصبرای انباشت این عناصر می¬باشند. همچنین، گلسنگ ramalinafarinacea دارای کمترین میانگین غلظت اکتیویته برای 226ra، 137cs، 232th و کمترین میانگین مقادیر برای تمام عناصر بجز na بود. بنابر این، به¬عنوان گونه¬ای حساس نسبت به انباشت این عناصر معرفی می¬گردد. به¬علاوه، گلسنگ cladonia- rangiformis دارای کمترین میانگین غلظت اکتیویته برای 40kبود. در بین گونه های شاخص معرفی شده، گونه¬ی lepraria spp یک شاخص جدید با قابلیت منحصر به فرد در انباشت137cs، fe، al، mn، ti، cr، pb، zn و s محسوب می¬گردد، که برای نخستین بار در دنیا، از ایران گزارش می¬گردد. عموما، انباشت عناصر پرتوزا و دیگر عناصر در گونه¬هایگلسنگ، ناشی از تفاوت های مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی آنها است. علاوه بر این، نتایج نشان داد که گونه های پوسته¬ای> برگی> بوته¬ای قادر به انباشت 137cs می¬باشند. این می¬تواند ناشی از عوامل متعددی نظیر تفاوت در نسبت سطححجم، تفاوت در نیمه عمر زیستی 137cs، تفاوت در سرعت خودپاکیزگیزیستی مجدد برای 137cs، ویژگی¬های اقلیمی و یا نرخ تبادلات k+ باشد که بر دسترس پذیری 137cs اثر می¬گذارد.همچنین میان برخی عناصر پرتوزا و دیگر عناصر همبستگی¬های مثبت و بالایی مشاهده گردید، که می¬تواند بیانگر مکانیزم های مشابه در ارتباط با جذب آنها باشد. با توجه به موارد فوق، وجود عناصر پرتوزا و دیگر عناصر در نمونه های گلسنگ مورد مطالعه، می¬تواند تاییدی بر آلودگی منطقه به این عناصر و ورود آنها به چرخه¬های بیوژئوشیمیایی باشد. نتایج نشان می¬دهد که گلسنگ¬ها شاخص¬های زیستی مناسبی در ارزیابی آلودگی زیست محیطی می¬باشند.
یحیی صالحی لیسار رقیه حاجی بلند
چکیده ندارد.