نام پژوهشگر: عبدالحمید انگجی
پریا پویان مصطفی اسدی
جنس colutea l. (fabaceae) نُه گونه در ایران دارد: c. cilicica (sect. colutea subsect. arborescentes)، c. persica و c. gracilis (sect. colutea subsect. graciles)، c. x variabilis (sect. rostrata subsect. orientales)، c. buhsei (sect. rostrata subsect. centralasiaticae)، c. gifana (sect. rostrata subsect. gifana)، c. uniflora (sect. rostrata subsect. uniflora)، c. komarovii و c. porphyrogramma (sect. armata). در این میان چهار گونه انحصاری ایران هستند (c. persica، c. gifana، c. uniflora و c. porphyrogramma). این گونه ها در نیمه شمالی (از سواحل رودخانه ارس در غرب تا مرز ترکمنستان در شرق) و مرکز و جنوب کشور پراکنده اند. آخرین کار جامع انجام شده در راستای نوشتن شرح گونه ها و بخشه های این جنس، در فلورا ایرانیکا در سال 1984 منتشر شد. از این رو و از آنجایی که اصولاً تشخیص گونه های این جنس کاری است دشوار، در این پژوهش ضمن مطالعه نمونه های هرباریومی، نمونه های تازه از زیستگا ه های این گونه در سرتاسر کشور جمع آوری شده و مورد بررسی ریختی و مولکولی (rapd-pcr) قرار گرفتند و به این ترتیب شرح به روز بخشه ها، زیربخشه ها و گونه های این جنس نگاشته شد. c. gifana از زیربخشه centralasiaticae به زیر بخشه جدید gifana انتقال یافت. c. uniflora از بخشه armata خارج شد و در بخشه rostrata در زیربخشه جدید uniflora قرار گرفت. برای رفع ابهامات موجود در مورد oreopyhsa microphylla که بر اساس مطالعات مولکولی اخیر در جنس colutea (kazempour et al. 2006) قرار داده شده بود، شرح این گونه نیز نگاشته شد. بررسی های مولکولی انجام شده بوسیله rapd-pcr از یافته های مورفولوژیک حمایت نکرد،و این می تواند حاکی از آن باشد که برای رسیدن به نتایج قابل قبول و دقیق حاصل از مطالعات مولکولی باید از آغازگر های متنوع تری استفاده شود. چنین آزمایشاتی به تنهایی و بدون توجه به ریخت-شناسی گیاهان نمی توانند پاسخ دقیقی بدهند. با توجه به آغازگرهای استفاده شده، احتمالاً انجام issr-pcr، spar-pcr و ltr-pcr نتایج کارآتری بدست می دهد.
عالیه بهاری میر محسن پدرام
با گسترش علم کامپیوتر، زمینه های پژوهشی آن نیز بسیار گسترش یافته و به علوم دیگر راه یافته است. یکی از این زمینه ها علم ژنتیک است. رشته ی بیوانفورماتیک در واقع حاصل ورود این علم به حوزه کامپیوتر است. با شناسایی ژنوم انسان در سال 2003 و همچنین پایان یافتن پروژه hapmap در سال 2007، زیست شناسان به این نتیجه رسیدند که، بیشتر از 99% رشته dna همه انسان ها یکسان و تنها کمتر از 1% آن متفاوت از یکدیگر است. برخی از این تفاوتها، باعث بروز بیماریهای ژنتیکی میشوند. کشف ارتباط و وابستگی ژنها با بیماریهای ژنتیکی، به عنوان یکی از چالشهای اصلی محققان علم ژنتیک، مطرح است. به عبارت دیگر لازم است که ارتباط مجموعهای از تفاوتها بین رشته dna سالم و بیمار، با بروز بیماری خاصی شناخته شود. متداول ترین شکل تغییر ژنتیکی انسانها (که عامل اصلی بیماریهای ژنتیکی می باشند)، در موقعیت های خاصی از توالی dna اتفاق می افتد که چندریختی تکنوکلئوتیدی یا به اختصار اسنیپ نامیده می شود. الگوریتم?های محاسباتی مختلفی برای شناسایی برهم?کنش بین ژن?ها و ارتباط آن?ها با بیماری بکار رفته است. در این پایاننامه شناسایی برهمکنش بین ژنها در حوزه مطالعات مجموعه گسترده ژنوم صورت گرفته است و با وجود دو مجموعه داده مورد و شاهد از روشهای تمایزکاوی برای شناسایی الگوهای تمایزی استفاده شده است. به علت ابعاد زیاد مسئله الگوریتم renimpe که با استفاده از ساختار داده گراف جهتدار و بدون دور ddbz الگوها را استخراج میکند، بکار گرفته شده است. این الگوریتم با چنین ساختار دادهای برای مجموعهای از مجموعه اقلام بوجود آمده است که در این پایاننامه با تغییراتی برای توالی از اسنیپها اجرا شد. الگوهای بدست آمده ترکیب عطفی کمین از اسنیپها میباشد که فراوانی آنها در دو مجموعه داده تفاوت زیادی دارد. بعد از یافتن الگوها با استفاده از آزمون دقیق فیشر مقدار-p برای آنها محاسبه میگردد و نتایج نامربوط حذف میشوند. نتایج آزمایشگاهی بر روی بک مجموعه داده شبیهسازی شده بیانگر آن است که زمان اجرا برای روش پیشنهادی نسبت به روش relurpns که از الگوریتمهای قدرتمند در این زمینه است کمتر میباشد و همچنین از نظر قدرت جداسازی نیز از الگوریتم relurpns بهتر عمل میکند
مریم فیاضی عبدالحمید انگجی
شکی از جمله تنش های محیطی است که به عنوان مهم ترین عامل محدود کننده رشد و تولید گیاهان زراعی منجمله گیاه سویا می باشد. در این پژوهش، تاثیر تنش خشکی بر برخی جنبه های فیزیولوژیکی و مولکولی در گیاه سویا (glycine max l.) مورد بررسی قرار گرفت. گیاهان سویا تحت تیمار تنش خشکی در 4 سطح 25، 50، 75 و 100 درصد ظرفیت زراعی، قرار گرفتند. با افزایش تنش خشکی میزان کلروفیل ها و کاروتنوئیدها و همچنین پروتئین محلول کاهش یافت. فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی کاتالاز، سوپر اکسید دیسموتاز و پراکسیداز برگ و ریشه در گیاه سویا افزایش معنی داری یافت. همچنین با افزایش سطوح مختلف تیمار، محتوای پرولین، محتوای مالون دی آلدئید و هیدروژن پراکسید به طور معنی داری افزایش یافت. آنالیز بیان ژن با استفاده از تکنیک differentiol display-pcr انجام شد. این روش الگوی بیان ژن در نسخه های مرتبط با شرایط تنش را مورد بررسی قرار می دهد. به واسطه ی آزمایشات و پرایمرهای مربوطه، پنج باند در پاسخ به تنش خشکی مشاهده شد. باندهای متمایز توالی یابی شدند. میزان شباهت توالی های به دست آمده با ارائه به بانک ژنی و استفاده از برنامه بلاست، با دیگر توالی ها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که گیاه به شرایط تنش به وسیله تغییر بیان ژن فرآیندهای متابولیکی تنظیمی، به خصوص فتوسنتز پاسخ داده است.
ندا عصاری عبدالحمید انگجی
زمینه : سنگ کلیه یک بیماری چند عاملی شایع در بین جوامع است. در بین کشورهای منطقه، ایران بالاترین آمار بین المللی شیوع سنگ کلیه را داراست . عوامل ژنتیکی و محیطی هر دو در بروز سنگ کلیه تاثیر گذارند. چندشکلی های تک نوکلئوتیدی به عنوان یکی از عوامل فیزیولوژیک موثر در بیماری سنگ کلیه شناخته شده اند. هدف این مطالعه بررسی ارتباط پلیمرفیسمrs 4065ژن اوروکینازو هم چنین پلیمرفیسم rs 548808ژن اینترلوکین ??با تشکیل سنگ کلیه در 70 نفر از بیماران استان تهران می باشد. روش کار : در این بررسی، دو گروه شامل 70 نفر با سابقه سنگ کلیه از نوع کلسیمی و 70 نفر سالم بعنوان گروه شاهد از بیمارستان بقیه الله (عج) تهران از لحاظ شیوع این دو پلیمرفیسم مورد بررسی قرار گرفتند . بررسی این چند شکلی در این تحقیق با روش (as-pcr) allele specific pcrانجام شد که نسبت به روش های قبلی شناساییsnp(single nucleotide polymorphism) ، روشی ساده ، سریع و کم هزینه می باشد.سپس داده ها با استفاده از نرم افزار spss (ver.16.0)مورد آنالیز قرار گرفتند . تست تعادل هاردی واینبرگ برای دو جمعیت بیمار وکنترل با استفاده از آزمون کای دو (کای اسکوار) انجام گردید . یافته ها :در مطالعه حاضر برای پلی-مورفیسماوروکینازفراوانی آلل tجهش یافته میان افراد نرمال 34% و میان افراد بیمار 41% بود.برای پلی مرفیسم ژن اینترلوکین 1? فراوانی آلل c (آلل بیمار) در میان افراد سالم 1?% و در میان افراد بیمار ?3% می باشد .تست تعادل هاردی واینبرگ برای هر دو پلیمرفیسم نشان دهنده ارتباط آلل بیماری زا با بیماری در جمعیت بیمار مورد بررسی بود .مقدار odd ratio برای پلیمرفیسم ژن اوروکیناز 7.? و برای ژن اینترلوکین ??، 4?.3 محاسبه شد . نتیجه گیری : بررسی های آماری نشان داد که بین چند شکلی ناحیه 3’utr ژن اوروکیناز و همچنین پلیمرفیسم +105a/c ژن اینترلوکین ?? با بیماری سنگ کلیه در بیماران مورد بررسی ارتباط معنی دار قابل توجهی وجود دارد (p-value<0.05) .
سمیرا رشیدی پویا عبدالحمید انگجی
پروپیکونازول قارچ کشی گیاهی است که برای مهار آنزیم cyp که در بیوسنتز آرگسترول قارچ ها نقش دارد طراحی شده است. پروپیکونازول بعلاوه ژن های مسیر بیوسنتز کلسترول که پیش ساز هورمون های گنادی محسوب می شود را تنظیم می کند. لذا در تحقیق تجربی حاضر اثر قارچ کش پروپیکونازول بر بافت بیضه و فرآیند اسپرماتوژنز و نیز تغییرات بیان ژنی و اثرات حفاظتی احتمالی سلنیوم مورد بررسی قرار گرفت . 40 رت نژاد sdبه 10 گروه 4 تایی تقسیم شدند شامل گروه های کنترل ، شم (حلال پروپیکونازول ، آب مقطر) ، حلال سلنیوم (نرمال سالین) و7 گروه تجربی: 1 گروه 0/5میلی گرم/کیلوگرم/روز سلنیوم ، 3 گروه پروپیکونازول در سه دوز 10 ، 50 و 75 میلی گرم/کیلوگرم/روز و 3 گروه دیگر پروپیکونازول در همین سه دوز همراه با 0/5میلی گرم/کیلوگرم/روز سلنیوم به مدت 2 هفته، یک روز در میان بصورت درون صفاقی تزریق شد. بعداز تعیین سطوح سه هورمون های لوتئینی کننده(lh)، هورمون محرک فولیکولی(fsh) و تستوسترون ، شمارش اسپرم، تهیه لام های هیستوتکنیک وبررسی تغییرات بیان ژنی بروش rt-pcr، داده ها با استفاده از نرم افزار spss ورژن 19 به روش تست تجزیه واریانس یکطرفه تجزیه و تحلیل گردیدند .اختلاف معنی داری درسطوح هورمون ها درگروه های تجربی در مقایسه با گروه کنترل مشاهده نشد ،اما تعداد سلول های سرتولی ، اسپرماتوگونی ،اسپرماتوسیت اولیه ، اسپرماتید و اسپرم درگروه های تجربی 2 الی 7 (تیمار با پروپیکونازول و تیمار با پروپیکونازول + سلنیوم) در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی دار و بیان ژن های آپوپتوتیک bax ،caspase 9 و dffa مربوط به مسیر سیگنالینگ آپوپتوز افزایش معنی داری را با گروه کنترل نشان دادند که بیانگر فعال شدن آپوپتوز است .کاهش درسلول های پیش ساز اسپرم و افزایش بیان ژن های مسیر آپوپتوز ، نشان می دهد که پروپیکونازول باعث القاء آپوپتوزشده و در روند اسپرماتوژنز اختلال ایجاد کرده است و سلنیوم نتوانسته است آن را بهبود بخشد.