نام پژوهشگر: مجتبی حسینی نسب نجار
مجتبی حسینی نسب نجار
چکیده: مبنا و بستر مباحث حقوقی را حق تشکیل میدهد که امری سیال و متحول است؛ لذا باید مدعی شد که در چنین بستری کلیه علوم حقوقی و از جمله حقوق بینالملل کیفری متغیر تابع و پویا هستند. و توأم با عقلمند شدن و نظام یافتگی جامعه، که اینها را میتوان متغیرهای مستقل نامید، در جهت بسط و قوام اینچنین عقلمندی گام بر میدارند. یکی از راههای گسترش نظاممندی جامعه، شناسایی رفتارهای ناقض این نظاممندی، و جرم انگاری بر اساس این شناخت و با عنایت به پیشگیری از این رفتارهاست. که در عرصه بینالمللی هم، این موضوع یعنی شناخت رفتارهای ناقض نظاممندی جامعه بینالمللی، منتج به جرمانگاری بینالمللی و درک ظهور جنایت بینالمللی گردیده است. جنایت بینالمللی در حقیقت، خطیرترین نقض هنجار رسمی جامعه بینالمللی است که منجر به مخدوش شدن نظم عمومی بینالمللی و برهم خوردن امنیت بشری میگردد؛ و برخلاف آنچه که در مواردی، در صحنه جرمانگاری بینالمللی مشاهده میشود؛ بنظر میرسد که جنایت بینالمللی دارای ماهیتی سه بعدی باشد که در قالب جمعی بودن، گستردگی و سازمان یافتگی قابل مطالعه و بررسی است. البته این سه بعد از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حضور یکی مستلزم وجود دو بعد دیگر است و فقط برای شناخت بهتر واقعیت جنایت بینالمللی میتوان آنها را به گونهای صوری از یکدیگر متمایز ساخت… منشاء جنایت بینالمللی را میتوان ترجیح یا تحقیر یک گروه و جمع، و تفکیک آن از جامعه بشریت دانست که عمدتاً این موضوع در قالب ایسمهایی همچون شاوینیسم، فاشیسم، دسپوتیسم و… متجلی میشود، وچنین ایسمهایی غالباً با نوع حکومت در تأثیر و تأثر متقابلند؛ که در صورت خروج از حد اعتدال و جمع شدن با روحیه پرخاش و خشونت آدمی (نظریه فروید تا فروم در مورد «تجاوزگری») میتوانند زمینهساز تحقق جنایت بینالمللی شوند. از آنجا که در پهنه حقوق کیفری، چنانچه بزهکار و بزهدیده موجود نباشند جرم و جنایت در خلاء رها میشود و قابل مطالعه نیست لذا برای درک بهتر واقعیت جنایت بینالمللی لازم است بزهکاران و بزهدیدگان این جنایت هم مطمح نظر قرار گیرند. براین اساس بزهکاران بینالمللی تحت دو گروه بزهکاران واقعی و ظاهری قابل کنکاش هستند که جامعه بینالمللی در حال حاضر فقط بزهکاران ظاهری (اشخاص حقیقی) را مدنظر قرار داده است و بزهکاران واقعی (حکومت و جامعه) از دید جامعه بینالمللی مخفی ماندهاند. در عرصه بزهدیدگی بینالمللی هم میتوان بزهدیدگان مستقیم و غیرمستقیم را مورد بررسی قرار داد؛ و بزهدیدگان مستقیم اشخاصی هستند که بیواسطه در اثر جنایت بینالمللی متضرر شدهاند، در حالیکه بزهدیدگان غیرمستقیم، بصورت مختفی و با واسطه، آماج جنایت بینالمللی واقع میشوند. مضافاً آنکه واژگان کلیدی (و به اصطلاح جامعهشناسان مفاهیم عملیاتی) عبارتند از: حقوق بینالملل کیفری، جنایت بینالمللی، بزهکاران بینالمللی، بزهدیدگان بینالمللی.