نام پژوهشگر: نگین صفری نژاد بی نظیر

مثنوی و شالوده شکنی تبیین سازوکارها و قرائت ساختارشکنانه مولوی در مثنوی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم انسانی 1391
  نگین صفری نژاد بی نظیر   محمدکاظم یوسف پور

مثنوی مولوی متنی است قاعده گریز و ساختارشکن، که در سطوح مختلفِ صوری، زبانی، روایی و معنایی، شاکله ها و ساختارهای ذهنی و زبانی خواننده و پیش فرض های متعارف و مقبول او را برهم می ریزد. پژوهش حاضر با نگرش انتقادی و پاسخگویی به تصورات رایج و نادرست در گفتمان نقد ادبی ایران، چون: بی ارتباطیِ شالوده شکنی و عرفان و نیز خوانش خطی و جزء نگری، که مثنوی را متنی پریشان، آشفته و متناقض می داند، به تبیین سازوکارهای شالوده شکنی در مثنوی و قرائت شالوده شکنان? مولانا از قصه ها و حکایات می پردازد. اصالت نگرش پیوستاری و کلی، آگاهی و توجه به شالوده شکنی ِ چندوجهی و منشوری و چگونگی و چرایی فراروی ها و فروریزی ها مولانا، افق و منظری متفاوت جلو چشمان مخاطب می گشاید و بستر التذاذ هنری و فهم عمیق تری از مثنوی را فراهم می نماید. شالوده شکنی واکنشی است در برابر جریان ها و بنیان های غالب فلسفی و نظری در غرب، چون متافیزیک حضور، تقابل-های دوگانه، مرکزگرایی، ساختارمندی و قطعیت معنا. شالوده شکنی در انکار معنای نهایی متن و برای کشف و درک معنایی نسبی که هماره به تأخیر و تعویق می افتد، خواننده را به حرکتی مداوم و توقف ناپذیر در بازی بی پایان دال ها و مدلول ها فرا می خواند. مخلوق مولوی، مثنوی، را باید در پیوند با خالق مولوی شناخت. در افق دید مولوی، همه اشیا، اعیان و امور هستی در پیوند با امر متعالی و خالق هستی معنا و اعتبار می یابند. این چشم انداز باعث زایش و پویایی معنا شده و بستر و خوانشی را رقم زده است که در لایه های عیان و نهانِ مثنوی و در خروجی و ماحصل قصه ها، یکی از وابسته ها و ملحقات مفهومی جهان بینی مولوی، چون حرکت، صیرورت، فروریزی قطعیت ها و حتمیت ها، وقوع ناممکن ها و... رخ می نماید مولانا با شالوده شکنی چندبُعدی خویش خواننده را به وادی حیرانی می رساند و آنگاه که این مهم محقق شود، کار مولانا پایان یافته است و نهالش به بار نشسته است.

تاثیر محیط طبیعی-فرهنگی شمال بر شاعران گیلان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز 1381
  نگین صفری نژاد بی نظیر   کاووس حسن لی

این پایان نامه در هشت فصل تنظیم شده است: فصل اول(مقدمه ) است . در فصل دوم (زبان ، طبیعت و شاعر) بررسی می شود. فصل سوم (واژگان بومی و رنگ محلی) است. فصل چهارم(صور خیال) را به بحث می پردازد. فصل پنجم (فرهنگ بومی و باورهای عامه یا فولکلور ) را بررسی می کند. در فصل ششم (بن مایه ها و موتیف ها ) یا بعبارتی تاثیرگذاری پدیده های طبیعی گیلان بر بافت تصویری اشعار، حرکت گسترشی پدیده ها در شعر و تبدیل آنها به نمادها و سمبلهای فرهنگی-اجتماعی و وابسته ها و ملحقات مستقیم و غیرمستقیم پدیده های طبیعی مورد بررسی قرار گرفته است.فصل هفتم(محصولات و دسترنج ها) یا محصولات ، وابسته ها و ملحقات آنها در اشعار که نشانگر اهمیت و ارزش آنها در ذهن و زبان شاعر است ، پرداخته شده است. فصل هشتم(نتیجه گیری) است.