نام پژوهشگر: حمیدرضا مهرعلی
حمیدرضا مهرعلی حسینعلی افخمی
مدیریت ارتباط اثر بخش از جمله عناصر و ارکان مهم هر سازمانی است که به سبب نادیده گرفتن آن، سازمان ها در رسیدن به اهداف خود با موانع جدی روبرو بوده اند. رساله حاضر نظر به اهمیت مدیریت ارتباطات در دوام و بقای سازمان ها و موسسات صنعتی – تجاری بر آن شده تا نسبت های میان مدیریت ارتباطات و اثربخشی را در صنعت خودروسازی کشور با پرسش از کارکنان و مشتری ها، اندازه گیری نمایئد. هدف اصلی این پژوهش آن است تا نقش مدیریت ارتباط اثربخش را در صنعت خودروسازی نسبت به سایر بخش های این صنعت مورد بررسی و تحلیل قرار داده، جوانب ارتباطی گوناگون آن را نشان دهد. این تحقیق از لحاظ نوع تحقیق کاربردی و ازنظر روش توصیفی –تحلیلی از نوع پیمایش است.روش تحقیق این رساله به لحاظ زمانی، مقطعی است (یعنی سال 1389) و در طول یک زمان مشخص به تبیین عوامل تاثیرگذار بر اثربخشی مدیریت ارتباط می پردازد و از این حیث نه طولی، بلکه پس رویدادی است. به لحاظ مکانی، صنعت خودروسازی کشور، یعنی مدیریت ارتباط سازمان خودروسازی سایپا و ایران خودرو است ابزارگردآوری اطلاعات،پرسش نامه تشکیل می دهد که بر اساس متغیر های مدیریت ارتباطات «سبک های ارتباطی، » کانال های ارتباطی، «شیوه های ارتباطی»، «محتوای ارتباطی» وسطح ارتباطات طراحی و ساخته شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که سطوح مدیران معتقدندکه مسیرها و جریان ارتباطی، مهارت های ارتباطی، محتوای ارتباط وسبک های ارتباطی به کار گرفته شده از سوی مدیران، شیوه های ارتباطی مدیران و استفاده از کانال های ارتباطی مناسب به ترتیب می توانند درمدیریت ارتباطات اثربخش مدیران سطوح مختلف صنعت خودروسازی بیشترین نقش را داشته باشند درحالی که کارکنان و کارگران این صنعت بر این باورند که کانال های ارتباطی، مهارت های ارتباطی، شیوه های برقراری ارتباط، مسیر ها و جریآن های ارتباطی، سبک ها و محتوای ارتباطات هستند می توانند به ترتیب در شکل گیری یک نظام ارتباطی اثربخش در صنعت خودروسازی نقش موثری داشته باشند. همچنین مشتریان این صنعت انتظار دارند که مدیران و کارکنان صنعت خودروسازی در ارتباطات موثر با مشتریان به ترتیب به شاخص های مهارت های برقراری ارتباط، سبک های ارتباط، شیوه های برقراری ارتباط، استفاده از کانال های ارتباطی مناسب، محتوای ارتباطات، مسیر ها و جریآن های ارتباطی توجه بیشتری داشته باشند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که دومتغیر "محتوی ارتباط و مسیرها و جریآن های ارتباطی" هریک با بتای 23/0 بیشتر از سایر متغیرهای مستقل دیگر بر اثربخشی مدیریت ارتباط تاًثیر می گذارد، جهت تاًثیر این متغیرها نیز مثبت و مستقیم است. به بیان دیگر به ازای یک واحد افزایش در شاخص محتوی ارتباط و همچنین شاخص مسیرها و جریآن های ارتباطی، اثربخشی مدیریت ارتباط به اندازه 23/0 واحد افزایش پیدا می کند. کمترین تاثیر نیز متعلق به شاخص های شیوه ارتباطی مدیر و سبک ارتباطی می باشد که دارای بتای 16/0 می باشند.
حمیدرضا مهرعلی محسن خلیجی
چکیده ندارد.