نام پژوهشگر: محمودرضا اسدیان مقدم
محمودرضا اسدیان مقدم احمد موثقی
پیدایش اپوزیسیون قانونی از تبعات پارلمانتاریسم، نظام نمایندگی و انتخابات آزاد بوده است. اما با نگاهی به تاریخ معاصر ایران، ما شاهد آنیم که علی رغم ورود دموکراسی ، پارلمانتاریسم، قانون اساسی ، نظام نمایندگی و انتخابات آزاد، به درون نظام سیاسی ایران به دنبال انقلاب مشروطه که در حدود صد سال از آن می گذرد، اما در ایران چندان اثری از اپوزیسیون قانونی جهت مهار گروه حاکم دیده نشده است. در همین راستا رساله حاضر به دنبال یافتن موانع موجود در ساختار سیاسی و فرهنگ سیاسی به ویژه فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی ایران بر سر راه شکل گیری و فعالیت اپوزیسیون قانونی در ایران است. ساخت قدرت در دوران حکومت محمدرضا شاه ساخت قدرت مطلقه بود که ازاوایل قرن شروع به تحکیم کرده بود، این ساخت قدرت با ویژگیهایی چون برقراری قدرت شخصی، سطح پایین نهادمندی سیاسی و نهادسازی سیاسی از درون ساخت قدرت مطلقه، ایجاد انحصار و فضای بسته سیاسی و برقراری سیاست غیررسمی مانع از تکوین احزاب به عنوان مجاری مشارکت و رقابت سیاسی شد. نهادینه شدن حق رای ، استقرار نظام پارلمانی و برگزاری انتخابات آزاد که از ملزومات اپوزیسیون قانونی هستند، در این ساخت قدرت و با این ویژگیها امکان بروز و ظهور پیدا نکردند. چنین ساخت قدرتی ، تقاضای مشارکت و رقابت سیاسی و نهادهای لازم برای اینکار را که از لوازم ایجاد و فعالیت اپوزیسیون قانونی است را نپذیرفت و با افزایش کنترل و انحصار خود بر منابع قدرت احتمال رقابت سیاسی میان گروههای مختلف را کاهش داد و آنها را که توانایی مبارزه و برخورد با حکومت را نداشتند سرکوب نمود. این ساخت قدرت یک جانبه مانع از توزیع مجدد قدرت سیاسی و استقلال عمل نهادهای سیاسی شد. فرهنگ سیاسی در ایران به ویژه فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی، مغایر با مشارکت و رقابت در سیاست بوده ازاینرو چون مانعی جهت ظهور و بروز مخالفت قانونی عمل نموده است. این فرهنگ سیاسی ادامه فرهنگ سیاسی پاترسیونیالیستی یا فرهنگ آمریت-تابعیت بوده است. از ویژگیهای عمده فرهنگ سیاسی تابعیت بی تفاوتی ، بی اعتمادی و بدبینی سیاسی است که اثرات منفی بر شکل گیری و فعالیت اپوزیسیون قانونی داشته است. الگوی رابطه قدرت سنتی در ایران رابطه ای مبتنی بر حکم و اطاعت از بالا و پائین بوده است . تصور وجود رابطه ای میان حاکم و خداوند چنان مشروعیتی به قدرت سیاسی بخشیده که هر گونه رقابت در زندگی سیاسی را امری غیرحقانی قلمداد کرده است. در اینگونه فرهنگ سیاسی سیاست مشغله ای خصمانه و مخالفان سیاسی به عنوان دشمنان تلقی می شوند. میان ساختار قدرت و فرهنگ سیاسی روابطی تشدید کننده باز تولید کننده وجود داشته که از تکوین زمینه های رقابت، سازش و مشارکت سیاسی که از لوازم شکل گیری اپوزیسیون قانونی جلوگیری کردند.