نام پژوهشگر: آرش محمدی
آرش محمدی مسعود ضیا بشرحق
قوانین کاهش آلاینده های موتور لازم می دارد که مقدار ناکس، هیدروکربنهای نسوخته، مونوکسید کربن بطور قابل ملاحظه ای کاهش پیدا کند. مشخصه موتورهای احتراق داخلی آینده میزان آلایندگی بسیار کم و نزدیک به صفر به ( آلاینده های گازی و ذرات معلق) همراه با کمترین مقدار مصرف سوخت ممکن، تحت تمام شرایط کارکرد موتور است. یک موتور احتراق داخلی (بخصوص برای کاربرد در خودروها) باید بتواند در محدوده وسیعی از بارها و سرعتها کار کند. از آنجا که راهکار کلیدی ممکن برای کاهش آلاینده های موتور استفاده از احتراق همگن است از این رو روشهایی جستجو می شود که بتواند این هدف را ممکن سازد. یک راه عملی برای احتراق همگن در موتورهای احتراق داخلی استفاده از محیط متخلخل در محفظه احتراق است. در این کار تحقیقی عملکرد یک نوع موتور، که محیط متخلخل در سر سیلندر آن کار گذاشته شده است با استفاده از دینامیک سیالات محاسباتی بررسی شده است. از آنجا که این تکنولوژی در مراحل ابتدایی شناخت خود می باشد از این رو اثر سه ساختار استوانه ای، مکعب مستطیلی و نیمکره ای برای محیط متخلخل بررسی شده است. اثر پارامترهایی چون زمان پاشش سوخت، مدت زمان پاشش سوخت، دمای اولیه فاز محیط متخلخل، سرعت موتور، ورود مخلوط پیش آمیخته و غیر پیش آمیخته به محفظه محیط متخلخل، محیط متخلخل حلقه ای، درصد تخلخل محیط متخلخل، تغییر مکان محیط متخلخل و ارتفاع محیط متخلخل و اثر مخلوط بسیار رقیق داخل سیلندر و حذف ناحیه چلانش برای پاشش متان بررسی شده است. در بخش انتهایی اثر قطر میانگین حفره ای مختلف برای درصد تخلخل 90 درصد، مقدار جرم سوخت پاشیده شده، دما و فشار اولیه محیط متخلخل برای پاشش سوخت دیزل داخل محفظه محیط متخلخل آورده شده است. از بررسیها این نتیجه حاصل شده که بکارگیری این تکنولوژی برای سوخت مایع نتایج خوبی را جهت کاهش قابل توجه آلاینده ها به همراه دارد.
آرش محمدی فرشاد الماس گنج
با رشد روزافزون سیستمهای بازشناسی خودکار گفتار و گسترش کاربرد سیستمهای فوق در کاربردهای عملی و محیطهای واقعی مبحث بازشناسی گفتار به بستر اصلی تحقیقات دانشگاهی در زمینه پردازش گفتار بدل شده است. مقاوم سازی سیستمهای خودکار بازشناسی گفتار در برابر نویز امری ضروری جهت استفاده از چنین سیستمهایی در محیطهای واقعی است. در این پایان نامه مقاوم سازی بازشناسی گفتار پیوسته در سطح واج در حوزه بازنمایی بستر تحقیقات قرار گرفت و جهت نیل به این هدف از روش ویژگیهای از دست رفته در حوزه بازنمایی استفاده شده است. در روش مورد بررسی ابتدا به هر کدام از اجزاء اسپکتروگرام سیگنال نویزی با توجه به تخریب ناشی از نویز برچسب قابل اعتماد و غیرقابل اعتماد زده می شود و اجزایی که برچسب غیرقابل اعتماد خورده اند از نمایش حذف می شوند. با توجه به افزونگی ذاتی اطلاعات در سیگنال گفتار می توان انتظار داشت که در دقت بازشناسی با استفاده از اجزای باقیمانده و غیرنویزی بهبود حاصل شود. دو رویکرد برای برخورد با اسپکتروگرام ناقص مطرح است: رویکرد ناقص پیش از بازشناسی و استفاده از مدلهای معمول است که در این پایان نامه رویکرد دوم مورد بررسی قرار گرفته است. مساله اصلی در رویکرد دوم چگونگی بازسازی ویژگیهای از دست رفته با استفاده از ویژگیهای قابل اعتماد است. جهت بازسازی پس از پیاده سازی الگوریتمهای پیشنهادی در کارهای پیشین سه ایده جدید ارایه گردید. نخست استفاده از ویژگیهای قابل اعتماد است. جهت بازسازی پس از پیاده سازی الگوریتمهای پیشنهادی در کارهای پیشین سه ایده جدید ارایه گردید. نخست استفاده از خوشه بندی آوایی جهت بهبود روش خوشه بندی معمولی. مدل سازی بردارهای طیفی با استفاده از توزیع لاپلاس و تخمین ویژگیهای از دست رفته بااستفاده از پارامترهای توزیع لاپلاس ایده دوم این پایان نامه بوده و در نهایت سومین ایده بهره گیری از همبستگی های زمانی جهت بازسازی اسپکتروگرام ناقص با استفاده از کالمن فیلتر می باشد.
آرش محمدی پرویز کاملی
در این تحقیق آلیاژهای حافظه پذیر فرومغناطیسx= 0, 2 ,4) ni47mn40sn13-xgax) به روش آلیاژسازی مکانیکی ساخته شدند. عملیات آلیاژسازی مکانیکی به مدت 20 ساعت انجام گرفت و از نمونه ها الگوی پراش اشعه¬ی ایکس گرفته شد. الگوی پراش اشعه ایکس نشان داد که عملیات آلیاژسازی به مدت 20 ساعت کافی است ولی به منظورتک فاز شدن و نظم بلوری بهتر، نمونه¬ها در دمای 850 درجه سانتی گراد بازپخت شدند. به منظور جلوگیری از اکسید شدن نمونه¬ها قبل از عملیات بازپخت، نمونه¬ها در لوله¬های کوارتزتحت خلأ قرار داده شدند. الگوی پراش اشعه ایکس نمونه ها نشان داد که فاز غالب در هر سه نمونه آستنیت است اما قله¬هایی از فاز مارتنزیت در همه¬ی نمونه¬ها دیده شد و با افزایش آلایش گالیم قله¬های مارتنزیتی افزایش یافت. همچنین از الگوی پراش اشعه ایکس مشاهده شد که با افزایش گالیم پارامتر شبکه کاهش می¬یابد. از نمونه¬ها پذیرفتاری مغناطیسی گرفته شد. پذیرفتاری مغناطیسی نشان داد که با افزایش گالیم دمای گذار ساختاری افزایش می یابد ولی دمای گذار مغناطیسی با آلایش گالیم تغییر منظمی ندارد. همچنین پسماند حرارتی به تدریج از بین رفت که این به علت از بین رفتن حوزه¬های مارتنزیتی است. مغناطش سنج نمونه ارتعاشی نشان داد که مغناطش اشباع با آلایش گالیم به مقدار زیادی کاهش یافت اما میدان وادارندگی با آلایش گالیم تقریباً افزایش یافت. مقاومت الکتریکی رفتار فلزگونه در دمای بالا و رفتار نیم رساناگونه در دمای پایین برای نمونه های گالیم 0 و 2 را نشان داد اما نمونه گالیم 4 در سرتاسر بازه دمای اندازه¬گیری رفتاری فلزگونه را نشان داد.
آرش محمدی رضا عباس نیا
فرایند خسارت دیدن یک عضو، طبقه ای از سازه و یا کل آنرا می توان با یک عدد بین صفر و یک مرتبط نمود. آن عدد نشانه خسارت (damage index) نامیده می شود.شاخص های خسارت ممکن بصورت محلی (فقط برای یک عضو) یا کلی (برای کل سازه ) تعریف شوند. اکثر شاخص های محلی خسارت طبیعتا تجمعی می باشند که وابستگی خسارت به دامنه و تعداد نوسان های بارگذاری را منعکس می کنند. شاخص های خسارت می توانند در برنامه ریزی بلیا برای تخمین وسعت محتمل خسارت ساختمان ها در اثر زلزله بکار روند و مسولان را قادر به پیش بینی احتمالی خسارت زلزله و تعداد تلفات و مجروحین و تعداد منازل موقتی مورد نیاز و تعدا نیروهای امدادی لازم و ... بنمایند. مدل های نشانه خسارت مختلفی توسط محققین ارائه شدند که هر کدام دارای نقاط قوت و ضعفی می باشند. در این مطالعه با استفاده از نتایج آزمایشگاهی مربوط به تعدادی ستون بتن آرمه که تحت بار سیکلیک تا مرحله انهدام رسیده اند.چهار مدل خرابی مورد بررسی قرار گرفته و میزان دقت آن ها در تعیین نقطه خرابی باهم مقایسه شده است. در مدلسازی کامپیوتری ستون ها از نرم افزار idarc سود جسته شده است. و نهایتا میزان خطای مدلسازی در محاسبه نقطه تسلیم، که از اهمیت خاصی برخوردار است، تعیین شده است.
آرش محمدی حمید سلطانیان زاده
در این پایان نامه، روشی برای کاهش بعد فضای ویژگی داده های تصاویر تشدید مغناطیسی مغز به سه بعد پیشنهاد می شود. این روش از شبکه عصبی پیشخورد غیر خطی برای تولید ویژگی های جدید استفاده می کند. بجای استفاده از روش استاندارد پس از انتشار خطا، پارامتر توسط الگوریتم ژنی به گونه ای تعیین می شوند که داده های تبدیل یافته در خروجی شبکه عصبی تا به هدف معینی را بهینه نمایند. پنج تابع هدف نیز معرفی می شوند. دو تا از آنها از ماتریسهای پراکندگی تحلیل جداساز فیشر استفاده می کنند (روشهای nlda و cnlda). روش nlda در واقع یکی از توابع هدف تحلیل جداساز می باشد که در اینجا بجای تبدیل خطی، استفاده از تبدیل غیر خطی برای اجرای آن پیشنهاد می شود. در روش cnlda نیز علاوه بر استفاده از تبدیل غیرخطی، پیشنهاد می نماییم محدودیت نگاشت بردارهای میانگین بافتهای عادی به نقاط هدف از پیش تعیین شده در فضای خروجی، به این هدف افزوده شود. سه تابع هدف دیگر، بر مبنای تابع خطای سامون عمل می کنند که اولین آنها، حداقل سازی تابع خطای سامون را به عنوان معیار بکار می برد (روش sammon). در دو تابع دیگر، به ترتیب افزودن شرط حداکثر نمودن کوچترین مقدار ویژه ماتریس کواریانس (روش ms)، و محدودیت تعامد بردارهای میانگین بافتهای عادی (روش cs) به معیار تابع خطای سامون را پیشنهاد می نماییم. داده های فضای ویژگی سه بعدی بدست آمده را می توان از طریق ایجاد تصویر پرسپکتیو از هستوگرام سه بعدی مجسم نمود. با تعیین حدود مرز خوشه های داده در این تصویر پرسپکتیو از هیستوگرام سه بعدی مجسم نمود. با تعیین حدود مرز خوشه های داده در این تصویر پرسپکتیو، بخش بندی تصاویر تشدید مغناطیسی بدست می آید. هر یک از توابع هدف روی تصاویر شبیه سازی شده واقعی آزمایش شدند. نتایج بدست آمده از روشهای پیشنهادی با نتایج روشهای تبدیل خطی بهینه و تبدیل شبکه عصبی پس انتشار به طور کمی و کیفی مقایسه گردیدند. به لحاظ کمی برای تصاویر شبیه سازی شده روشهای sammon و ms خطای بخش بندی به مراتب کمتری نسبت به دیگر روشها تولید نمودند. به لحاظ کیفی نیز این دو روش تمایز برجسته تری بین خوشه های بافتهای غیر عادی ایجاد می نماید. در بخش بندی تصاویر واقعی نیز روشهای sammon و ms خطایی کمتر از سایر روشها ارایه نمودند. همچنین کیفیت فضای ویژگی استخراج شده توسط این دو روش و روش خطی به لحاظ جدا نمون بافتهای غیر ادی، در اکثر موارد از روشهای دیگر بهتر است.