نام پژوهشگر: مژگان حسنی
مژگان حسنی مجتبی میرمیران
افسانه¬ها بخش مهمی از فرهنگ عامیانه¬ی هر ملت هستند که در قالب داستان¬هایی ساده و در عین حال جادویی و خارق-العاده، آرزوها، باورها، ترس¬ها و عقده¬های خالقان و راویان خود را به خواننده منتقل می¬کنند. افسانه¬های گیلان با تغذیه از اقلیم ویژه¬ی این سرزمین، دارای موجودات و شخصیت¬های خارق¬العاده¬ی منحصر به¬فردی است. این موجودات عجیب نه صرفا زیانکار و نه به¬صورت مطلق نیکوکار و یاری¬گر انسان¬اند. با این حال با نگاهی کلی به رفتارها و خویشکاری¬های آنان می¬توان این موجودات را در دو دسته¬ی خیر و شر یا پاک و پلید جای داد. در افسانه¬های مورد نظر دیو و جن (آل و دوال¬پا) عموما زیانکار، و موجوداتی همچون پری (خاتون چهارشنبه¬سوری و اتیرننه)، سیمرغ و سیاه¬گالش در بیشتر حکایات خیرخواه و یاری-دهنده¬ی انسان هستند. با اندکی کاوش در ادیان و فرهنگ عهد باستان ایران و جهان، ردپای شخصیت¬های فوق¬الطبیعی افسانه¬های گیلان را در آن¬ها می¬یابیم و به سرچشمه¬های غنی این افسانه¬ها پی می¬بریم. بررسی مردم¬شناختی به شیوه¬های زندگی اجتماعی جوامع بشری، عرف و عادات و آداب و رسوم آن¬ها می¬پردازد. علاوه براین یک مردم شناس به دنبال یافتن علت حکمفرمایی هر فرهنگ بر یک جامعه است و با نگاهی کل¬نگر سعی دارد که همانندی میان فرهنگ و آداب ملل مختلف را یافته و ثبت و ضبط نماید. در پژوهش پیش رو تلاش شده است که با بررسی مردم¬شناختی افسانه¬های گیلان، به ریشه¬ و خاستگاه عناصر خارق¬العاده¬ی این افسانه¬ها پی ببریم و علاوه بر آن به موارد مشابه و همانند آن¬ها در افسانه¬های مناطق دیگر ایران و جهان واقف گردیم. به این منظور پژوهش حاضر در چهار فصل تنظیم یافته و برای تدوین آن از منابع و کتب افسانه-ای، اسطوره¬ای و روانشناختی بهره گرفته شده است.
مژگان حسنی محمود طاووسی
بررسی کتیبه های تاریخی هر دوره خاص هنری، علاوه بر اینکه نوع خط و میزان پیشرفت یا عدم رشد هنر خوشنویسی رادر آن دروه خاص مشخص می نماید جز یکی از اسناد معتبر در زمینه بازشناسی های باستانشناسی است و علاوه بر آن می توان دریافت که در آن دوره مورد بررسی چه حوادثی روی داده است. با بررسی کتیبه های موجود در حرم امام رضا (ع) از دوره قاجاریه به نظر می رسد که هنر خوشنویسی در این دوره با توجه به طولانی بودن دوران حکومتی این سلسله قدم در راه تکامل گذاشته است و از آنجا که شاهان این دوره خصوصا فتحعلی شاه، محمدشاه، ناصرالدین شاه توجه خاصی به عنصر خوشنویسی داشته اند، خوشنویسی بویژه در زمینه نسخ و نستعلیق به اوج خود رسیده و هنرمندان بسیاری تربیت شده اند. در نگارش کتیبه های مجموعه مورد تحقیق (حرم امام رضا) از دوره های پیشین خصوصا صفویه بهره گیری فراوان شده است. در مورد تعدد کتیبه ها، اگر نگوییم تعداد آنها بیشتر از دوران صفویه (عروس دوران هنری بعد از اسلام) که لااقل همپای آن می باشد. این تقلید که بدون توجه به اوضاع اقتصادی جامعه آن روز انجام شده است هیچ تاثیری در جلب توجه مردم نسبت به این سلسله نداشته و حوادث دوران پس از ناصرالدین شاه (دوره ای که بیشترین کتیبه های حرم به آن دوره تعلق داشته است) به خوبی مبین این مساله است و پیداست زمانی یک سلسله در دسترسی به اهداف خود موفق خواهد بود که از هنر بعنوان وسیله ای جهت ارضای تمایلات جابرانه خود استفاده ننماید و سعی نماید تا با فراهم نمودن زمینه های شکوفایی هنر هم به خواسته های هنرمندان جامه عمل بپوشاند و هم با توجه به مسایل سیاسی-اجتماعی جامعه خود موانع موجود در جامعه را از سر راه بردارد. گمان می رود سلسله قاجاریه نتوانسته است به اهداف خود که همانا مطرح نمودن خود به عنوان یک سلسله درخشان و بنام و مذهبی بوده است دسترسی یابد زیرا اوضاع اقتصادی و مشکلات سیاسی-اجتماعی، دخالتهای بیگانگان، اعمال خودسرانه شاهان این سلسله و سرانجام بی خبری حکام از امور مملکت داری مانع از تحقق یافتن این امر بوده است و این مسایل هنر این دوره را نیز تا حد زیادی دستخوش تغییرات نموده است و شاید دلیل اینکه خوشنویسی در این دوره دچار غربزدگی نشده است ایرانی بودن عنصر خط و خوشنویسی بوده است ولی سرانجام لجام گسیختگی فرهنگی، اقتصادی و سیاسی-اجتماعی جامعه به طرز عمیقی، در دیگر هنرهای این دوره تاثیر داشته است. بازسازی مجموعه های مذهبی نیز نتوانسته است این سلسله را از انهدام و سقوط نهایی نجات دهد و این شاید مساله ای است که به خوبی از بررسی هنر این دوره می توان دریافت.