نام پژوهشگر: محمدتقی پیربابایی

علل بروز تعارض های اجتماعی در حفاظت از میراث معماری مورد پژوهی: تعارض های جامعه بومی سلطانیه با حفاظت از میراث معماری آن شهر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اسلامی تبریز - دانشکده معماری و شهرسازی 1391
  علی رضا رازقی   حمید ندیمی

موضوع «حفاظت از میراث معماری» مسئله ای است پیچیده و پراهمیت که دارای وجوه متعدد می باشد. در امر حفاظت از میراث معماری نوع نسبت مردم با موضوع از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در جامعه حال حاضر ایران، بنا بر شواهد مختلف، نه تنها در این ارتباط نسبت مطلوبی برقرار نمی باشد بلکه تعارض های اجتماعی متعددی نیز وجود دارد. این رساله به تحقیق در علل بروز تعارض های اجتماعی در حفاظت از میراث معماری پرداخته است. علل بروز نسبت های اجتماعی نامناسب با موضوع حفاظت از میراث معماری از طریق یک موردپژوهی معطوف به مجموعه ثبت جهانی گنبد سلطانیه، مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه بومی شهر سلطانیه از آن جهت به عنوان نمونه موردی انتخاب شده است که بنا بر شواهد وضع موجود، در این شهر بروز نسبت های اجتماعی نامناسب با میراث معماری و حفاظت آن و نیز تنش و تعارض های اجتماعی ایجاد شده، وجوه گوناگونی از مسئله را می تواند آشکار نماید. تحقیق حاضر حاصل پژوهشی است در باب مطالعه و شناسایی علل بروز این پدیده، که به اتکا ادبیات حاصل از مستندات پیشین و نیز پیمایش های میدانی گسترده، انجام پذیرفته است. یافته ها و نتایج تحقیق بر مبنای طبقه بندی و تحلیل مصاحبه های عمیق صورت پذیرفته با جامعه بومی شهر سلطانیه و نیز بررسی اسناد، مدارک و پرونده های قضایی مرتبط با موضوع بدست آمده اند. یافته های این تحقیق نشان می دهد که مجموعه ای از عوامل در بروز تنش و تعارض های اجتماعی با موضوع حفاظت از میراث معماری در این شهر موثر بوده است. از جمله مهم ترین عوامل یادشده، موارد زیر را می توان برشمرد: عدم توانمندی جامعه سلطانیه نسبت به شناخت میراث معماری و حفاظت از آن و نیز کمبود هم پیوندی میان اصول و مبانی «میراث معماری» با «نیاز ها و تقاضاهای مردمی»، برخوردهای نظری و اجرایی ناهماهنگ و مقطعی در ارتباط با فرآیندهای حفاظتی، تعارض های شغلی و حرفه ای افراد، نفی خواسته ها و تمایلات اجتماعی با استناد پیوسته و صرف به ضوابط و قوانین حفاظتی موجود و نیز ایجاد فضای سوء برداشت، سوء رفتار و عدم اطمینان نسبت به حفاظت از میراث معماری. نتایج تحقیق نشان می دهد، میان «تقاضاهای اجتماعی» و «فرایندهای حفاظت از میراث معماری» اختلاف معیار وجود داشته و هم پیوندی مناسب میان جامعه و میراث معماری برقرار نشده است، لذا ایجاد تعادل و تعامل اصولی میان نیازها و خواسته های صواب جامعه با فرایندهای حفاظت از میراث معماری به عنوان رویکردی موثر در کاهش تعارض های اجتماعیِ یاد شده، پیشنهاد می گردد. چارچوب نظری تحقیق مبتنی بر تعمیم مباحث روانشناسی اجتماعی به موضوع حفاظت مردمی از میراث معماری می باشد.

معنای فضای شهری با رویکرد واقع گرایانه اسلامی (مورد مطالعه: میدان مرکزی همدان)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اسلامی تبریز - دانشکده معماری و شهرسازی 1391
  حسن سجادزاده   عیسی حجت

جستجوی سرچشمه ها و نارسایی های رویکردها و راهکارهای تجربی و ذهنی مبتنی بر نگرش های غربی و اسلامی در ارتباط با فضای شهری، و اتخاذ رویکرد و روش شناسی پژوهشی جدید و مبتنی بر فلسفه و حکمت اسلامی در رابطه با مفهوم فضای شهری اسلامی به طور عام و میدان های شهری به طور خاص، مسئله اساسی این پژوهش است. بدین منظور، با استعانت از رویکرد «واقع گرایانه اسلامی» که در آن با مرجعیت و اعتباری که برای سه منبع معرفتی حس، عقل و وحی قائل است و با اسلوبی «استنباط گرایانه و اجتهادی»، معنای فضای شهری در شهر اسلامی مبتنی بر ارتباط بنیادین و وثیق ابعادی «وجودی» و «ماهیتی» فضا می باشد. براین اساس، فرایند استنباط مفاهیم فضای شهری اسلامی، بواسطه دو راهبرد و روش «فراتجربی» و «تجربی» در فضا، میسر است. در سطح فراتجربی به تعاملات «درون گرایانه» و «واقع گرایانه» ناشی از حضور وجودی «ذهن» و «اجتماع» در فضا می پردازد. در سطح تجربی نیز به تحلیل نظرسنجی ها، مشاهده ها، مصاحبه ها، پرسش نامه ها و سازمان فضایی و کالبدی میدان مرکزی همدان، پرداخته شد. در بخش پرسش نامه ها، افراد پاسخ دهنده به صورت تصادفی، از کلیه اقشار اجتماعی و جنسیتی و مجموعا 219 نفر، انتخاب گردیدند و داده ها در نرم افزار آماری spss، به وسیله روابط معنادار بین متغیرهای دخیل، مورد استنباط قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که در بعد تعاملات ذهنی(درون گرایانه) با فضای شهری، مفاهیمی نظیر: تقدم خلوت درونی بر خلوت شخصی، تقدم تعلق به فضای خصوصی(درونی) نسبت به فضای شهری، تقدم حضور روزانه در فضای شهری نسبت به حضور شبانه، تقدم حرکت در فضای شهری نسبت به حس توقف و درنگ در آن و کم رنگ بودن حس مالکیت فضایی در فضای شهری قابل تببین و تفسیر می باشد. در بعد «تعاملات اجتماعی» نیز، مفاهیمی چون: تقدم بعد کاری بر بعد تفریحی در فضای شهری، تقدم خاطرات اجتماعی بر خاطرات فردی، نفی قشربندی اجتماعی در فضا، تقدم شلوغی و ازدحام بر خلوت های شخصی و دوطرفه، تقدم تعاملات مردان نسبت به زنان و تقلیل امنیت روانی در فضای شهری، مورد استنتاج و استنباط قرار گرفت.

بازآفرینی عناصر تزئینی کاخ عالی قاپوی اصفهان در فرآیند تولید جعبه کتابت چوبی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اسلامی تبریز - دانشکده هنر 1392
  مزیم امن الرعایا   محمدرضا گرامی

استفاده از عناصر تزئینی در هنرهای اسلامی از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و جزء لاینفک هنرهای اسلامی محسوب می شود. به کارگیری این عناصر در هنرهای اسلامی، از آن جمله معماری از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ بطوریکه کمتر اثر معماری را می توان یافت که در آن عناصر تزئینی به کار نرفته باشد. کاخ عالی قاپو نیز از این امر مستثنی نبوده و عناصر تزئینی بکار رفته در آن سرمنشأ الهام بسیاری از نقوش تزئینی دوره های مختلف بوده است. این کاخ مانند گنجینه ای از طرح مایه های اصیل و بدیع، متضمن هویت و فرهنگ ایرانی است، که تناسبات و ترکیب بندی عناصر اسلیمی و ختایی ویژه ای آن به دست استادانی نظیر رضا عباسی و شاگردانش به انجام رسیده است. برای بررسی عناصر تزئینی کاخ عالی قاپو، پس از عکاسی، طراحی و طبقه بندی تزئینات به تجزیه، تحلیل و آنالیز نقوش آن در قالب یک بحث توصیفی و تشریحی پرداخته شد. نتایج حاصل در مقایسه با نقوش تزئین هنرها و بناهای دیگر نشان از سرمنشأ مشترک اغلب این نقوش تزئینی دارد. بر اساس مطالعات انجام شده، نقوش این کاخ در قالب اسلیمی،ختایی و گل ها به روش گچ بری، کشته بری، نقاشی و طلاچسبانی کار شده است. در راستای اثرمحور بودن پروژه مطالعاتی، بر اساس نتایج حاصل و با الهام از کالبد بنا و نقوش تزئینی آن، نسبت به طراحی و ساخت جعبه چوبی مخصوص کتابت مبادرت گردید.

بررسی دلبستگی به مکان در محله با رویکرد روانشناسی شناختی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اسلامی تبریز - دانشکده معماری و شهرسازی 1393
  زهرا علی نام   محمدتقی پیربابایی

مسأله اصلی در طراحی فضاهای امروزی خلأ شناختی جامعه شناسانه و روانشناسانه از نیازهای پیچیده فردی و اجتماعی انسان امروز نسبت به محل سکونتش است. در شرایط کنونی که محلات شهری با فقدان دلبستگی به مکان و عدم تعلق شهروندان مواجه هستند، تنها بررسی محصول محور ابعاد دلبستگی به مکان کافی نمی باشد. دلبستگی به مکان از جمله کیفیت های فضای شهری است و در عین حال که دارای نوعی خروجی محصول محور می باشد، نیازمند توجه جدی به مراحل و فرایند دلبستگی به مکان نیز است. فرایند دلبستگی به مکان یا دلبستگی مکانی به عنوان مفهومی سه بعدی(شخص، مکان و فرایند)، حوزه های مختلف مطالعات محیطی را دربرمی گیرد. در واکاوی این فرایند بکارگیری علوم مرتبط با فرایند شناخت انسان و ارتباط بین انسان و محیط دارای اهمیت می باشد. از آنجاییکه روان شناسی شناختی به عنوان بخشی از حوزه وسیع تر و گسترده تر علم شناخت، به مطالعه رابطه فرایندهای فکری انسان با محیط می پردازد، آشنایی با ساختارهای شناختی و روش های نوین پژوهشی در این حوزه اطلاعات باارزشی را در اختیار طراحان قرار خواهد داد. هدف اصلی تحقیق بررسی نقش و جایگاه رویکرد روانشناسی شناختی در مطالعه فرایندمحور دلبستگی به مکان می باشد. تحقیق با این پیش فرض که مطالعه فرایندمحور دلبستگی به مکان با بکارگیری رویکرد شناختی در مطالعه این کیفیت محقق می شود، در پی پاسخگویی به این سوال است که " نقش و جایگاه روان شناسی شناختی در چارچوب نظری دلبستگی به مکان کدام است؟". در راستای پاسخگویی به این سوالات تحقیق به دو بخش مفهومی و مصداقی تقسیم شده است. در رویکرد مفهومی تحقیق، ادبیات موضوع به صورت کیفی در دو حوزه دلبستگی به مکان و روانشناسی شناختی از طریق تحلیل محتوا مورد واکاوی قرار گرفته و سپس از طریق استدلال منطقی جایگاه روانشناسی شناختی در فرایند مطالعه دلبستگی به مکان از دید معرفت شناسی و روش شناسی مشخص شده است. روانشناسی شناختی به عنوان رویکردی علمی از دید معرفت شناسی در مطالعه فرایند شناخت بر اساس مولفه های توجه، مفهوم، نقشه شناختی و معنا، با بعد فرایند دلبستگی به مکان ارتباط برقرار می کند و از دید روش شناسی با ارزیابی عوامل موثر بر هر یک از مولفه ها با روش های تحقیق مناسب خود، امکان بررسی فرایند شناخت دلبستگی به مکان با رویکردشناختی را فراهم می کند. در رویکرد مصداقی تحقیق، جهت سنجش اطلاعات بدست آمده، با نمونه گیری هدفمند و با استفاده از روش مطالعات موردی، محله قره باغی ها به عنوان مورد پژوهی تحقیق انتخاب شده است. روش مطالعات متنی-روایی و مشاهدات طبیعی در این مرحله از تحقیق به منظور شناسایی متغیرهای فردی و ارزیابی میزان تأثیر ابعاد فرایند عاطفی، شناختی و رفتاری بر دلبستگی ساکنین به مکان بکار می رود. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بیشترین معیار موثر بر دلبستگی ساکنین ، ارزیابی آنان از عامل احساس است. بیشترین معیار موثر در بعد احساس، حس تعصب و غرور ساکنین نسبت به محله است. رفتار عامل دوم در ارزیابی فرایند دلبستگی ساکنین محله است و بیشترین معیارهای موثر در بعد رفتار ، مشارکت ساکنین در بازسازی محله و شرکت در رویدادهای اجتماعی محله می باشد. بعد شناخت در سومین رتبه از ابعاد فرایند قرار می گیرد. مولفه تداعی و معنایابی موثرترین معیار ارزیابی فرایند شناخت می باشد و فضاهای جمعی محله بیشترین نقش را در تداعی خاطرات برای ساکنین محله ایفا می کنند. یافته های بدست آمده از تحقیق با بررسی تأثیر متغیرهای فردی(نظیر سن، جنسیت، شغل، مدت سکونت و...) قابل تفسیر می باشند. دستاورد این تحقیق در حالت کلان، تبیین اهمیت مطالعات فرایندمحور توسط طراحان و برنامه ریزان شهری می باشد تا علاوه بر طراحی یک مکان مطلوب(محصول)، جنبه های طرح شده در روند کیفیت مورد نظر خود(فرایند) را نیز مدنظر قرار دهند. معرفی معیارهای موثر بر ارتقای ابعاد عاطفی، شناختی و رفتاری فرایند دلبستگی به مکان و میزان اثرگذاری و اهمیت هریک در این فرایند، جزء دستاوردهای خرد این تحقیق می باشند.

فضاهای اداری در عصر الکترونیک طراحی مجموعه اداری و ساختمان فرمانداری شهرستان تبریز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اسلامی تبریز - دانشکده معماری و شهرسازی 1387
  مرتضی ملکی   محمدتقی پیربابایی

چکیده ندارد.