نام پژوهشگر: فاطمه امدادی
فاطمه امدادی روح الله یوسف پور
زمان بندی تخلیه و بارگیری نفت خام، یکی از مهم ترین و حساس ترین عملیاتی است که در پالایشگاه صورت می گیرد. آنالیز بهتر این فعالیت ها، سبب استفاده بهینه از منابع می شود. به دلایل امنیتی و کاهش هزینه تنظیمات ناشی از انتقال نفت خام از باراندازها به تانکرهای نگهداری و سپس از تانکرها به واحدهای تخلیه نفت خام، بارگیری و تخلیه نفت خام به صورت پیوسته، دارای اهمیت زیادی است. مسأله برنامه ریزی و زمان بندی در پالایشگاه از زمان معرفی برنامه ریزی خطی مطرح شده است. روش های مطرح شده برای حل این مسأله به سه گروه روش های دقیق مبتنی بر نمایش گسسته زمان، روش های دقیق مبتنی بر نمایش پیوسته زمن و روش های ابتکاری تقسیم شده اند. اما از معایب اصلی روش برنامه ریزی خطی این است که ، تعداد حالت هایی که باید بررسی شود، با افزایش اندازه مساله به طور نمایی افزایش می یابد. علاوه بر این ، این روش ها به دلیل وجود قیود و تابع هدف غیر خطی و مفروضات متعددی که برای شدنی بودن به آن ها نیاز دارند، ضعیف تلقی می شود. به همین دلیل ما الگوریتم ژنتیک را به عنوان یک روش ابتکاری برای حل این مساله معرفی می کنیم. به همین منظور ابتدا مساله را به شکل یک الگوریتم ژنتیک تبدیل کرده و سپس با اعمال توابع جدید ترکیبی و جهش بر روی آن، به یک جواب جدید می رسیم که از جواب قبلی بهتر است. با ادامه این روند، الگوریتم به یک جواب بهینه همگرا می شود. جواب بهینه این مسأله می تواند در قالب یک نمودار زمان بندی باشد که در آن زمان انجام کارهای مختلف در پالایشگاه تعیین شده است.
فاطمه امدادی ایرج توتونچیان
بررسی تحولات کمی و کیفی اشتغال در کارگاههای بزرگ صنعتی طی دهه های فوق چشم انداز روشنی را نشان نمی دهد. در تحلیل ساختار کمی اشتغال دیدیم که علیرغم افزایش 5/2 برابری شاغلان کارگاههای بزرگ صنعتی بعلت عدم پویایی لازم رشد و توسعه صنعتی طی سه دهه اخیر، شاهد کاهش قدرت جذب اشتغال صنعتی در این واحدها بوده ایم. بگونه ای در مقطع 75-1370 واحدهای صنعتی قسمتی از نیروی شاغل خود را از دست داده است. بررسی توزیع و تولید و شاغلان در صنایع بزرگ نشان داد که هنوز صنایع مصرفی نقش مسلطی بر فعالیتهای کارگاههای بزرگ صنعتی ایفا می کنند. طی دوره فوق سیاستهای صنعتی کشور در جهت گسترش و حمایت صنایع بزرگ به زیان کارگاههای کوچک بوده است. بررسی ساختار کیفی شاغلان این واحدهای صنعتی از حیث سواد و مهارت نشان می دهد که این صنایع (بویژه واسطه ای و سرمایه ای) با کمبود شدید نیروی انسانی متخصص و ماهر در سطح عالی بمنظور انجام تحقیقات و بررسیهای کاربردی مواجه است. یکی از مهمترین پیامدهای کمبود نیروی انسانی متخصص و کارآمد عبارتست از عدم آمادگی لازم برای نوآوری و تکوین تکنولوژیک صنعتی و در نتیجه عدم استفاده از ظرفیت مطلوب تولیدی که باعث کاهش قدرت جذب اشتغال و رشد کند بهره وری صنایع خواهد شد و بدین ترتیب بر رفاه اقتصادی و بر رشد اقتصادی کشور موثر خواهد بود.