نام پژوهشگر: معصومه رضایی نژاد

نقش بی ثباتی داخلی در شکل گیری حکومت پهلوی اول
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران 1380
  معصومه رضایی نژاد   صادق زیبا کلام

انقلاب مشروطه بر اثر اختلافات درونی و فشارهای خارجی نتوانست نظام سیاسی جدیدو کارآمدی جایگزین نظام فرسوده و ناکارای پیشن سازد. اجرای اصلاحات مورد نظر مشروطه خواهان نیازمند وفاق اجتماعی، گسترش دامنه وفاداری های به سطح ملی، میزان حداقلی از توسعه اقتصادی، تمرکز قدرت، ایجاد نهادهای قانون مند و عقلایی و ... بود. پیامد عدم موفقیت مشروطه در ایجاد این چارچوب های قانونی و ناتوانی در تشکیل دولت های باثبات، رشد و گسترش آشوب و هرج و مرج در سراسر کشور بود. درگیری میان نیروهای سیاسی در تهران، وقوع قیام های محلی، طغیان عشایر و تمرد متنفذین، حضور گسترده نیروهای بیگانه در کشور، تغییر پی در پی کابینه ها، رشد خشونت در شهرها و گسترش راهزنی در جاده ها، کاهش فعالیت های اقتصادی و... از رنگ باختن سریع حاکمیت دولت و فقدان وحدت ملی حکایت می کرد. تشکیل کانونهای قدرت محلی که در مواردی شکل کاملا تمرکز گریز به خود گرفت و از حمایت بیگانگان بهره مند شد، حاکمیت ملی را به شدت کم رنگ ساخت و احتمال تجزیه ایران را قوت بخشید. شرایط متحول بین المللی نیز در تشدید معضلات ایران موثر واقع شد. در واقع شکل نگرفتن سامان و ثبات سیاسی - اجتماعی جدید پس از انقلاب مشروطه و ضعف دولت های وقت در حل یا کنترل این بحران ها سبب عمق یافتن بحران و تداوم آن برای سالیان متمادی شد. این دولت ها به دلیل نداشتن نیروی نظامی ملی با فرماندهی واحد و بحران های مالی توان اعمال اقتدار و حل مشکلات را نداشتند. این شرایط به شدت بی ثبات و آکنده از تهدید بر امنیت اقتصادی، اجتماعی و روانی جامعه ایران اثر منفی داشت، جامعه ای که قبلا با عدم توفیق مشروطه در اجرای اصلاحات و نوسازی به یاس و سرخوردگی رسیده بود. اوضاع بی ثبات ایران طی سال های 1299 - 1285 نقش تعیین کننده ای در ضرورت فوری برقراری نظم، امنیت و ثبات و در یک کلاک تشکیل یک حکومت مقتدر داشت زیرا بار دیگر در تاریخ ایران ((امنیت)) به عنوان ارزش برتر سربرآورد، ارزشی که همگان با هر نوع تفکر و گرایشی بر سر آن توافق داشتند. بی ثباتی که در آن سال ها رخ داد همراه با ضرورت های نوسازی اقتصادی - اجتماعی زمینه ساز تحولاتی گشت که به ظهور و قدرت یابی سریع رضاخان و صعود او به مقام سلطنت در ایران انجامید. او به اتکای ارتش نوین ایران که در سال 1300 پس از انتصاب به وزرات جنگ مبادرت به تشکیل آن نمود، توانست آرامش و ثبات نسبی در بخش های مختلف ایران برقرار سازد و با مسلط ساختن نظامیان بر امور کشوری، بر دیگر نیروهای سیاسی سلطه یافته و راه خود را برای صعود به راس هرم قدرت هموار سازد.