هدف از انجام پژوهش شناخت فرایندهای موثر انجام هر یک از عناصر آمیخته ترفیع و تشویق و همچنین تعیین ترکیب مناسب آن در بازارهای مختلف می باشد. با توجه به افزایش تعداد شرکتهای تولیدی و همچنین بهبود وضعیت تولید در داخل کشور و فشار رقبای توانمند خارجی از یک طرف و کاهش قدرتخرید مردم از سوی دیگر، شرکت ها ناچار به افزایش روزافزون هزینه های سنگین فعالیت های ترفیعی خود می باشند. هزینه هایی که اغلب به عللی چون عدم نگرش وجود نظام گرا، عدم اطلاع از میزان آگاهی و شناخت گروههای مختلف مشتریان نسبت به محصول، عدم شناخت خصوصیات فرهنگی و اجتماعی گروههای مختلف مشتریان، عدم شناخت دقیق دموگرافی گروههای مختلف مشتریان و بالاخره عدم شناخت نگرشهای موجود در بخشهای متفاوت بازار نتایجی در خور توجه به بار نمی آورند و کارایی خود را نشان نمی دهند. بنابراین برای آنکه اثربخشی و کارایی هزینه ها را افزایش دهیم نیازمند مدلی هستیم تا ترکیب مناسب فعالیت های ترفیع را در بازارهای مختلف نشان دهد.