نام پژوهشگر: محمدرضا طالبان
زین العابدین اعرابی نوش آبادی علی محمد حاضری
یکی از پدیده های اجتماعی مهم و تاثیر گذار، انقلاب است. انقلاب ها عموماً محصول ائتلاف نیروهای سیاسی مختلف هستند که بر سر مخالفت با رژیم موجود، به اتفاق نظر رسیده اند.در ایران نیز نیروهای سیاسی مختلفی با ایدئولوژی های متفاوت به مخالفت با رژیم پهلوی پرداختند.و به ائتلاف دست زدند.هدف از این تحقیق، بررسی چگونگی شکل گیری ائتلاف انقلابی نیروها و جریان های سیاسی غیر معتقد به اسلامگرایی سیاسی با اسلام گرایان به رهبری امام خمینی در انقلاب اسلامی ایران و نحوه ی فروپاشی آن ائتلاف است.گروه های سیاسی مورد بررسی در این تحقیق عبارتند از جریان کلی اسلام گراهای پیرو امام خمینی، جبهه ی ملی، حزب توده، فدائیان خلق و پیکار. بعنوان مقدمه ی نظری، موضع نظریه پردازان و صاحبنظران انقلاب درخصوص دلایل و مکانیسم های شکل گیری ائتلاف ها در جریان انقلاب و سرنوشت آن ائتلاف ها، مورد اشاره قرار گرفته است روش تحقیق ما در این پایان نامه، مطالعه ی موردی و تکنیک تحلیل ما، رد یابی فرایند بود و روش گرد آوری داده ها نیزاسنادی بود و واحد تحلیل نیز نیروهای سیاسی بودند بنابراین برای بیان مواضع این نیروها، بیانیه های آنها مورد بررسی واقع شد و حتی المقدور از منابع دست اول استفاده گردید.یافته های تحقیق نشان داد گروه های مورد بررسی این تحقیق در جریان بسیج انقلابی از قدرت و توان بسیج گری چندانی برخوردار نبودند و لاجرم ضرورت پیوستن و همراه شدن با موج گسترده ی نیروهای اسلام گرا به رهبری امام خمینی را احساس کردند ، تحقیق نشان داد این نیروها به تدریج از نخستین روزهای پس از پیروزی و در جریان نهادسازی انقلاب، یکی پس از دیگری با جریان کلی اسلامگرایان به تعارض و اختلاف رسیدند و سیر جداییها و انشعابها و نهایتاً حذف آنها طی سه سال محقق گردید البته زمانبندی پیوستن و حذف این نیروهای ائتلافی کاملاً یکسان نبوده است که در متن این تفاوتها نشان داده شده است .
مهدی رفیعی بهابادی محمدرضا طالبان
هدف پژوهش این بود که تحولات دینداری در جامعه ایران را از سال 1353 تا 1388 در آیینه تحقیقات انجام گرفته دنبال کند. با توجه به این که حکومت قبل از انقلاب اسلامی یک حکومت غیر دینی بوده ، اما بعد از انقلاب حکومت جمهوری اسلامی، با انواع سیاست هایی که به کار برد، سعی در اسلامی کردن جامعه از بالا را داشت، سوال اصلی این تحقیق این است که آیا همزمان با اسلامی کردن جامعه از بالا و سیاست های جامعه پذیری سیاسی که حکومت به کار برد، دینداری فردی نیز افزایش یافت یا این که وضع به گونه دیگر است. در قسمت مبانی نظری ما از دو دسته نظریه استفاده کردیم. دسته اول نظریه های سکولاریزاسیون که به بحثی ساختاری می پردازند و اکثر این نظریه ها بر این باورند که دین و دینداری در جهان مدرن به دلایل مختلف رو به افول می رود. در مقابل تئوری های جامعه پذیری سیاسی به نقش عاملیت بها داده و معتقدند که حکومت ها با توجه به منافع و ایدئولوژیشان می توانند افراد جامعه را به طرف آن ایدئولوژی سوق دهند. اما در این پژوهش ما نظریه های سکولاریزاسیون را پایه کار خود قرار داده و بر پایه آن به تدوین فرضیات پرداختیم. در قسمت چارچوب نظری از بین نظریه های سکولاریزاسیون، نظریه اینگلهارت و از طرفی از بین دو نظریه تغییر اجتماعی و چرخه حیات، برای تحلیل تفاوت میزان دینداری در نسل های مختلف، نظریه تغییر اجتماعی را مورد استفاده قرار دادیم. روش این تحقیق، تحلیل ثانوی است و با استفاده از نتایج پیمایش هایی که در سطح ملی از سال 1353 تا 1388 انجام شده است به بررسی تحولات دینداری در جامعه ایران پرداختیم. اهم نتایج به این شرح است: 1- دینداری مردم ایران از سال 1353 تا 1388 در تعداد بیشتری از شاخص ها کاهش و در تعدادی نیز افزایش یافته است. 2- در سال اخیر(1388) دینداری گروه سنی 50 ساله به بالا(جوانان اول انقلاب) نسبت به گروه سنی جوان بیشتر است. 3- احتمالاً بین میزان توسعه اقتصادی-اجتماعی و میزان دینداری رابطه وجود ندارد. 4- احتمالاً بین میزان نابرابری اقتصادی و میزان دینداری رابطه وجود ندارد.
محمد مبشری محمدرضا طالبان
هدف این تحقیق شناخت ارزش های اجتماعی جامعه ایران طی دهه های دوم وسوم انقلاب و مقایسه آن با ارزشهای اجتماعی دهه پنجاه در آینه تحقیقات پهناگر پیمایشی است. با توجه به اینکه رهبران انقلاب اسلامی این انقلاب را انقلاب ارزش ها خوانده اند که با اتکاء به ارزش های معنوی و متعالی به پیروزی رسید و بعد از انقلاب نیز نظام جمهوری اسلامی در صدد تعمیق و گسترش هر چه بیشتر این ارزشها برآمد، سوال اصلی تحقیق اینگونه فرموله شد که ارزش های اجتماعی جامعه ایران در دهه های دوم و سوم انقلاب نسبت به دهه پنجاه چه تغییراتی داشته است. چارچوب مفهومی این تحقیق توصیفی مشتمل بر تعریف مفاهیم ارزش و ارزش های اجتماعی و رویکرد تلفیقی اینگلهارت و رفیع پور در مورد طبقه بندی ارزش های اجتماعی است. در این چارچوب مفهومی پس از ارائه تعریف مورد نظر خود از مفاهیم ارزش و ارزش های اجتماعی، با توجه به تقسیم بندی اینگلهارت و رفیع پور، ارزش های اجتماعی را به دو بعد مادی و فرامادی(معنوی) تقسیم کردیم. ارزش های مادی شامل دو بعد امنیت و اقتصاد و ارزش های فرامادی شامل ابعاد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است.روش تحقیق، تحلیل ثانوی است و با استفاده از نتایج پیمایش هایی که در سطح ملی از سال 1353 تا 1388 انجام شده است به بررسی تطبیقی ارزش های اجتماعی جامعه ایران طی دهه های اخیر نسبت به دهه پنجاه پرداختیم. اهم نتایج به شرح زیر است: 1- میزان اهمیت ارزش های مادی برای جامعه ایران طی دهه های اخیر نسبت به دهه 50 افزایش داشته است. 2- ارزیابی از نسبت ارزش های فرهنگی برای جامعه ایران طی دهه های اخیر نسبت به دهه 50 کاهش یافته است. 3- ارزیابی از نسبت ارزش های اجتماعی برای جامعه ایران طی دهه های اخیر نسبت به دهه 50 کاهش یافته است. 4- ارزیابی از نسبت ارزش های سیاسی برای جامعه ایران در دهه های اخیر در برخی شاخص ها افزایش داشته و در برخی دیگر کاهش داشته است. 5- ارزیابی از میزان ارزش های مادی و ارزش های فرامادی برای گروه سنی 50 به بالا بیشتر از گروه سنی جوانان حال حاضر است.
نادر صنعتی شرقی علی رضا شجاعی زند
مروری بر پیمایش هایی که پیرامون عرفی شدن مردم جهان به انجام رسیده است نشان می دهد که این مطالعات به تاثیر مناسبات فزاینده جهانی بر عرفی شدن مردم جهان کمتر پرداخته اند. بر این اساس، رساله حاضر کوشش نمود تا رابطه جهانی شدن فرهنگی و عرفی شدن مردم کشورهای جهان را با توجه به متغیرهای زمینه ای اثرگذار بر این رابطه مورد بررسی قرار دهد. متغیرهای زمینه ای مورد نظر در این مطالعه عبارتند بودند از: سنت های مذهبی غیر اسلامی، سطح توسعه یافتگی، تمایزات اجتماعی (قومی، زبانی و مذهبی) و میزان رضایت مردم از نظام های سیاسی حاکم در کشورشان. نتایج مطالعه حاضر نشان می داد که جهانی شدن فرهنگی رابطه مستقیم و مثبتی با عرفی شدن مردم جهان دارد. البته با در نظر گرفتن سهم کنترلی سایر متغیرهای منتج از تئوری های رقیب (نظریه مدرنیزاسیون و نظریه بازارهای مذهبی) این اثر به میزان قابل توجهی کاهش می یافت. یافته های دیگر مطالعه حاکی از آن بود که اثر جهانی شدن فرهنگی در کشورهای اسلامی، اثری غیر عرفی کننده و در کشورهای غیر اسلامی اثری عرفی ساز از خود نشان می دهد. همچنین مشخص گردید که جهانی شدن فرهنگی در کشورهایی که از نظر قومی متنوع می باشند؛ به نسبت کشورهایی که از نظر قومی همگون می باشند؛ اثر عرفی کننده بیشتری دارد. علاوه بر این جهانی شدن فرهنگی در نظام های سیاسی غیرسکولار بی ثبات و یا به لحاظ اقتصادی نابرابر اثر قابل توجهی بر عرفی شدن فردی بر جای می گذاشت. مطالعه حاضر با یافته خلاف انتظاری نیز روبرو گردید. یافته های مطالعه نشان می داد که جهانی شدن فرهنگی کاملا مخالف انتظارات نظری مطالعه در جوامعی که از نظر مذهبی همگون می باشند اثر عرفی ساز بسیار بیشتری به نسبت جوامع ناهمگون مذهبی دارد.
صدیقه رمضانی تمیجانی محمدرضا طالبان
چکیده: تجدیدنظر و ایجاد تحول در علوم انسانی موجود که صبغه ای غربی دارد، از جمله موضوعاتی است که از ابتدای پیروزی انقلاب تاکنون با فراز و فرودهایی روبه رو بوده است. در این میان، نکته قابل توجه آن است که علی رغم وجود دغدغه همیشگی، نه تنها تا به حال بررسی های کارشناسانه کافی در نحوه و چگونگی تولید علوم انسانی منبعث و مطابق با اسلام صورت نگرفته، بلکه تلاش در جهت جمع آوری، تدوین و ارزیابی کارهای انجام شده نیز ضعیف بوده است. تحقیق حاضر بر این اساس و با توجه به اهمیت موضوع و نیازهای کنونی موجود و با هدف ایجاد نگاهی عمیق تر؛ به بررسی و عرضه طبقه بندی شده دیدگاههای مختلف صاحبنظران در باب جامعه شناسی اسلامی از چهار حیث «موضوع»، «روش»، «غایت» و «مبادی فلسفی» پرداخته است. در این تحقیق، از روش اسنادی به عنوان روش گردآوری و از تکنیک تحلیل متن برای تحلیل داده ها استفاده شد. جمعیت مورد مطالعه نیز آن دسته از اساتید جامعه شناسی دانشگاههای ایران بودند که در حوزه جامعه شناسی اسلامی سخن گفته و موضع گیری مشخصی داشته اند. نتایج حاکی از آن است که در میان 10 صاحبنظر مورد بررسی که با ایده علوم انسانی اسلامی موافق بوده اند، 9 نفراز حیث «مبادی فلسفی»، بر لزوم تحول در علوم اجتماعی موجود تأکید دارند؛ 7 نفر بر تحول علم از حیث «روش» تأکید نموده اند. 5 نفر از اساتید بر ضرورت تحول در موضوع تأکید نموده اند؛ و تحول در غایت نیز مورد توجه 4 تن از صاحبنظران قرار داشته است. شایان ذکر است که در کنار این مباحث، به نظرات مخالفین این ایده نیز پرداخته شده؛ اما به دلیل مخالفت بنیادی ایشان با ایده علوم انسانی اسلامی از سنخ بندی آنها در کنار دیگر مباحث موافقین اجتناب شده است.
حسین احمدی سعید معیدفر
موضوع تحقیق حاضر بررسی ثبات سیاسی و عوامل موثر بر آن با تاکید بر نقش رانت اقتصادی بود که برای مطالعه این موضوع ، مباحث مطرح در نظریه های کارکردگرایی و نظریه سیستم ها ، نهادگرایی سیاسی ، و رانت و ثبات سیاسی مد نظر قرار گرفت وپس از نقد وبررسی مباحث مذکور ، مدل تحلیلی و فرضیه های تحقیق استخراج شدند . روش گرد آوری داده ها ، تحلیل ثانویه داده های موجود انتخاب شد و مدل و فرضیه های تحقیق با استفاده از داده های 180 کشور که در دوره زمانی 1996 تا 2009 میلادی توسط سازمان های معتبر بین المللی منتشر شده اند مورد آزمون قرار گرفت . بر اساس نتایج تحقیق تاثیر مشروعیت سیاسی به شکل مستقیم و سایر سازه های تحقیق به شکل غیر مستقیم بر ثبات سیاسی تأیید شد . بنابراین فرضیه منتج از نظریه کارکردگرایی و نظریه سیستم ها مورد تایید قرار گرفت و در مورد سایر نظریه ها آثار سازه های مورد تاکید به شکل غیر مستقیم تایید گردیدند. یافته های تحقیق نشان داد که متغیرهای مربوط به منابع اقتصادی دولت (مالیات و رانت اقتصادی) اثر مستقیم بر ثبات سیاسی ندارند و آثار این عوامل به شکل غیر مستقیم یا در ترکیب با سایر سازه ها مورد تایید است .
محسن رجبی علی محمد حاضری
تحقیق حاضر به بررسی تجربی میزان اعتماد دانشجویان به کارگزاران روحانی می پردازد. روحانیون به عنوان کنشگران سیاسی پس از انقلاب و صاحبان قدرت در نظام جمهوری اسلامی ایران محسوب می شوند. مسئله این تحقیق این است که اولا میزان اعتماد دانشجویان به کارگزاران روحانی چقدر است. این مطالعه در شناخت بخش هایی که کسری اعتماد نسبت به کارگزاران روحانی وجود دارد حائز اهمیت است. روش تحقیق مورد استفاده روش تحقیق پیمایشی است. نمونه تحقیق نیز دانشجویان رشته های علوم انسانی، تجربی و ریاضی شهرهای اراک و قم انتخاب شد. نتایج تحقیق حاکی از این بود که: 1-بیشتر دانشجویان مورد مطالعه( نزدیک به 50درصد) اعتمادشان به کارگزاران روحانی متوسط است 2-ارتباط قوی و مستقیمی میان میزان دینداری و میزان اعتماد به کارگزاران روحانی در میان دانشجویان مورد مطالعه وجود دارد. 3-اعتماد به نظام سیاسی دینی از اعتماد به مدیران و مسئولین روحانی و اعتماد به نهادهای محل حضور روحانیت بیشتر است
لعیا شکوهی ستا محمدرضا طالبان
پاسخگویی مناسب به مسائل و مشکلات اجتماعی جوامع اسلامی، تنها از مسیر شناخت هرچه بیشتر مفهوم جامعه از منظر اسلام ممکن و میسر خواهدبود. چرا که، مناظر مختلف به پرسش از چیستی و هستی جامعه نه تنها به شناخت های متفاوتی می انجامد بلکه در نهایت به نظریات مختلفی برای حل مسائل جامعه خواهد رسید. لذا در این پایان نامه سعی شده است تا تلقی امام خمینی(ره) به عنوان رهبر انقلاب اسلامی ایران، از جامعه را یافته و همچنین در راستای تلاش برای دست یابی به تمامی جوانب نظر اسلام در این موضوع، دیدگاه امام خمینی(ره) با دیدگاه ها و اندیشه های اجتماعی دیگر متفکرین اسلامی ایرانی هم عصرشان از جمله علامه طباطبایی، مرتضی مطهری، محمدتقی مصباح یزدی و عبداله جوادی آملی مقایسه شود. در این بررسی از سنخ شناسی »دیوید فریزبی» و «درک سه یر» پیرامون مفهوم جامعه استفاده شده است. در این سنخ شناسی مفهوم جامعه بر اساس نظریات جامعه شناسی بر چهار قسم «جامعه به عنوان واقعیتی خودبنیاد»، «جامعه به عنوان یک مفهوم غایب»، «جامعه به عنوان یک فکرت و یک آرمان» و «جامعه به مثابه دیالکتیک فرد و جامعه» است. روش مورد استفاده محقق در این تحقیق روش «تحلیل متن» می باشد. براساس بررسی های محقق می توان گفت که نظرات امام خمینی(ره)، علامه طباطبایی و مرتضی مطهری از بیشترین شباهت برخوردار بوده و با سنخ اول تعریف شده در این تحقیق همانندی بیشتری دارد. نظرات محمدتقی مصباح یزدی و عبداله جوادی آملی با سنخ دوم این تحقیق شباهت داشته و از همانندی کمتری با نظرات امام خمینی(ره) برخوردار است.
نعیما محمدی علی محمد حاضری
چکیده مسئله تحقیق حاضر وجود تنوع در مطالبات زنان برای رهایی از سرکوب نظام مردسالار در کشورهای عضو کنفرانس اسلامی است که به یک بلوک فرهنگی ـ دینی تعلق دارند. جهت تبیین این مسئله با استفاده از روش مطالعه چندموردی (تکنیک پرسشنامه و تحلیل متن) و با استمداد از تئوری اکسل هونت به بررسی تأثیر ساختارهای سلطه سیاسی، قومیتی و مذهبی در شکل گیری جنبش های زنان در چهار کشور ترکیه، مصر، عربستان سعودی و مالزی پرداخته شد. در هر یک از این کشورها برحسب نوع خاص سلطه گونه های متنوعی از جنبش اجتماعی زنان غالب شده است که تنوع مطالبات زنان را توضیح می دهد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد 66 درصد از تغییرات مربوط به تنوع مطالبات زنان در این جنبش ها تابع ساختارهای سیاسی، قومیتی و مذهبی است. با توجه به این مقدار بخش اول فرضیه تحقیق مبنی بر تابعیت تنوع مطالبات زنان از ساختارهای مذکور تأیید شد. به منظور آزمون تئوری هونت و فرضیات تحقیق از تحلیل درختی با استفاده از نرم افزار cart استفاده شد، نتایج این آزمون نشان داد به دلیل سهم زیاد ساختارهای سیاسی در تبیین تنوع مطالبات زنان، میان جنبش زنان در مالزی و ترکیه از یک سو و جنبش زنان در مصر و عربستان از سوی دیگر مشابهت بیشتری وجود دارد. نتایج به دست آمده همچنین در راستای تأیید فرضیات تحقیق نشان داد جنبش غالب زنان در ترکیه و مصر علیه اختلال در به رسمیت شناسی زنان، در عربستان سعودی علیه انکار در به رسمیت شناسی زنان و در کشور مالزی تابع توان بسیج است.
امین کیانی نژاد محمدرضا طالبان
پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر اعتماد اجتماعی دانشجویان به نهادهای جامعه پذیری سیاسی به انجام رسید. این پژوهش با روش پیمایشی و با نمونه ای 370 نفری از دانشجویان خوابگاهی سال سوم به بالای کارشناسی و دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تهران، به بررسی تجربی اعتماد اجتماعی دانشجویان نسبت به مهمترین نهادهای جامعه پذیری سیاسی دانشگاه تهران (نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه تهران و بسیج دانشجویی دانشگاه تهران) پرداخت. در این راستا دیدگاه های مهمترین نظریه پردازان اعتماد اجتماعی را موردبررسی قرار دادیم و فرضیات تحقیق را از این چارچوب نظری اخذ و سپس آزمون نمودیم. یافته های تحقیق نشان داد که از 7 فرضیه مستقیم تحقیق 4 فرضی? رابطه متغیرهای مستقل (رضایت از زندگی، دینداری، احساس امنیت و مشارکت اجتماعی) با متغیر وابسته (اعتماد اجتماعی) مأخوذ از نظریه های پاتنام، دورکیم، فوکویاما، اینگلهارت و گیدنز، تأیید شدند. ولی 2 فرضیه رابطه متغیرهای مستقل(استفاده از رسانه های جمعی و سود حاصل از اعتماد) با اعتماد اجتماعی که مدعای دیدگاه انتخاب عقلانی و کلمن بود، به دلیل سطح معنی داری بالای 05. و فرضیه رابطه بین متغیر خاستگاه اجتماعی و اعتماد اجتماعی بدلیل عدم همخوانی با چارچوب نظری رد شدند. سه فرضیه غیرمستقیمِ تأثیر دینداری بر افزایش اعتماد اجتماعی از طریق افزایش رضایت از زندگی، احساس امنیت و مشارکت اجتماعی نیز تأیید شدند. واژگان کلیدی: اعتماد اجتماعی (بنیادی، بین شخصی، تعمیم یافته و نهادی) خاستگاه اجتماعی، رضایت از زندگی، سود حاصل از اعتماد، دینداری، احساس امنیت، مشارکت اجتماعی، رسانه های جمعی.
امین محمدزاده محمدسالار کسرائی
پژوهش حاضر با هدف گونه شناسی زائران مرقد امام خمینی (ره) و سنجش میزان رضایت سیاسی آنان طراحی و اجرا گردیده است . نوع تحقیق توصیفی و روش تحقیق حاضر پیمایش بوده است . جامعه آماری مورد بررسی شامل افراد بالای 18 سال بوده است که در ایام عادی به قصد زیارت مرقد امام ( ره ) در صحن داخلی مرقد حضور داشتند . حجم نمونه شامل 400 نفر است که به روش نمونه گیری غیر تصادفی از نوع نمونه در دسترس انتخاب شده اند . تحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزار spss انجام گردیده است علاوه بر توصیف سیمای اجتماعی زائران ، گونه شناسی زائران به وسیله دو متغیر پایگاه اجتماعی – اقتصادی و خاستگاه اجتماعی و از نظر سیاسی به وسیله مفهوم رضایت سیاسی انجام گردید. خاستگاه و پایگاه اجتماعی – اقتصادی بیشتر زائران متوسط بود ( 50.2% و 76.2% ) 26 درصد زائران با خاستگاه اجتماعی پایین در طول دوران پس از انقلاب از پایگاه اجتماعی - اقتصادی متوسط برخوردار گردیده اند . 56 درصد پاسخگویان میزان رضایت سیاسی عام متوسط به بالا داشته اند . بر اساس نتایج آزمون همبستگی پیرسون علی رغم عدم رابطه همبستگی بین خاستگاه و رضایت سیاسی ، بین پایگاه اجتماعی – اقتصادی و رضایت سیاسی رابطه همبستگی معکوس( 0.126 - ) معناداری ( 0.012) وجود دارد ؛ به این معنا که پاسخگویان با پایگاه پایین تر رضایت سیاسی بیشتری داشتند .
رحیم موسوی محمدسالار کسرایی
تا قبل از انقلاب اسلامی بیشتر انقلاب های که در جهان سوم به وقوع می پیوست ،متاثر از انقلاب کمونیستی روسیه 1917بود،اما انقلاب اسلامی بر خلاف همه انقلاب های قبل و بعد از انقلاب روسیه اولین انقلابی بود که به نام اسلام و به عبارتی با شعار جدایی ناپذیری دین از سیاست در سال 57 در ایران به وقوع پیوست،اما از سوی و تقریبا مشابه بیشتر انقلاب های بزرگ جهان ،این انقلاب نیز بعد از پیروزی درگیر جنگ خارجی با کشور همسایه عراق شد،و ما را با این پرسش مواجه ساخت که چرا بعد از نزدیک به دو سال از وقوع انقلاب، درگیر چنین جنگی شد؟ لذا در این تحقیق برای پاسخ دادن به سوال فوق الذکر سعی نموده تا با استفاده از یک چارچوب نظری تلفیقی و بخصوص با بهره بردن از نظریه انقلاب و جنگ استیفن والت، رابطه انقلاب اسلامی و جنگ ایران و عراق را مورد بررسی و کنکاش قراردهیم. اصطلاحات کلیدی:انقلاب،جنگ،جنگ ایران وعراق،ایدئولوژی انقلاب اسلامی
امیر عظیمی دولت آبادی علیرضا شجاعی زند
یک اتفاق به ظاهر ساده و نه چندان غیرمعمول در یکی از شهرهای کوچک تونس در دسامبر 2010 جریانی را پدید آورد که در سال بعد، چهار رژیم دیرپای عربیِ تونس، مصر، لیبی و یمن یکی پس از دیگری از هم فروپاشید و برخی دیگر نظیر بحرین، سوریه، مراکش، الجزایر و اردن بواسطه اعتراضات گسترده مردمی با چالش های جدی مواجه شدند. همزمانی این وقایع و مشابهت هایی که در فرایند وقوع آنها وجود داشت موجی از تحلیل هایی را پدید آورد که بدون توجه به تفاوتهای مهم میان کشورهایی که رژیم هایشان سرنگون شده بودند و نادیده گرفتن شباهت های موجود میان این کشورها با کشورهایی که علیرغم مشابهت ها و شرایط نسبتاً یکسان از چنین تغییراتی مصون مانده بودند، سعی کردند تا تمامی این وقایع را به عنوان واقعه یکدست گونه و مشابه در نظر گرفته و بر اساس یک نظریه و رویکرد عام تبیین نمایند. در این تحقیق با دسته بندی و نقد این رویکردها در قالب پنج رویکرد دموکراتیزاسیون، بیداری اسلامی، اقتدارگرایی، بیداری عربی و توطئه تلاش شد تا تغییرات سیاسی اجتماعی چهار کشور عربی فوق را از منظر انقلاب نگریسته و در پرتو تئوریهای آن –که فهم و تبیین واقعه لاجرم در سایه آنها میسّر است- تبیین نمائیم؛ تئوریهایی که خود پسینی و مسبوق به یک انقلاب خاص هستند و توانایی آنها در تبیین انقلابهای بعدی کامل نبوده و از عهده پیش بینی انقلابهای عربی سال 2011 نیز بر نیامده بودند. لذا راه میانه ای میان اتکای صرف به واقعیت و تئوری(های) انقلاب، اتخاذ شد و یک دستگاه مفهومی متشکل از مهمترین سازه های این تئوریها تدارک دیده شد تا در دیالوگ با واقعیت های کشورهای عربی به این پرسش پاسخ داده شود که: چه علل و با چه ترکیب یا ترکیب هایی منجر به وقوع انقلاب در کشورهای فوق الذکر شده است؟ بر حسب ماهیت تحقیق و به منظور پاسخ به این پرسش، روش تطبیقی تاریخی (کیفی) با تکنیک اختلاف میل و جبر بولی انتخاب گردید و شش کشور عربی (تونس، مصر، لیبی و یمن به عنوان موردهای انقلابی و الجزایر و مراکش به عنوان موردهای غیر انقلابی) در یک دوره زمانی 6 ساله (2005 تا 2010) مورد مطالعه قرار گرفت. با مطالعه این کشورها و مقایسه آنها با یکدیگر و همچنین با خودشان در طول سالهای منتهی به انقلاب بسیاری از سازه های مهم تئوریهای انقلاب، شان علّی خود را از دست داده و نتوانستند تمایزی میان موردهای انقلابی و غیر انقلابی ایجاد نمایند. این مطالعه نشان داد که انقلابهای عربی محصول ترکیب متفاوتی از شروط علّی بوده و عوامل علّی مشترک میان آنها اندک بوده است و تئوریهای موجود انقلاب نمی توانند تبیینی مقنع و مجاب کننده از انقلابهای عربی ارائه بدهند و اعتبار تجربی دیدگاههای نظری موجود در خصوص تحلیل و تبیین این انقلابها با مشکلات جدی مواجه است.
محمدرضا حسنی اکبر علیوردی نیا
مقدمه: کنترل اجتماعی در همه جوامع و گروهها اعمال می شود، اما چگونگی و نحوه اعمال آن در فرهنگ های مختلف متفاوت است. طبق نظریه شرمساری بازپذیرکننده، جامعه باید محیطی فراهم بیاورد که در آن پذیرش متخلف و برگشت او به جامعه، به عنوان هدف اصلی دنبال گردد. نظریه شرمساری بازپذیرکننده، رهیافتی نئودورکهایمی است که بر نقش نیروهای ساختاری و فرهنگی در انسجام اجتماعی و جرم تأکید می گذارد. این نظریه، عدسی های جدیدی پیش روی جامعه قرار می دهد و پیشنهادات و راهکارهای متفاوتی را در حوزه های گوناگون نهادی از جمله خانواده، مدرسه، محله، پلیس، دادگاه و ... عرضه می دارد. اهداف: اهداف تحقیق حاضر عبارتند از: آزمون تجربی و بررسی تأییدپذیری هر کدام از ابعاد نظریه شرمساری بازپذیرکننده، ساخت ابزارهای (مقیاس های) اندازه گیری، بررسی رابطه ابعاد شرمساری بازپذیرکننده با ابعاد بزهکاری، استفاده از متغیرهای میانگر، بررسی کاربست پذیری نظریه شرمساری بازپذیرکننده، بررسی و آزمون مدل های مختلف تحلیلی، بسط نظریه شرمساری و بررسی دلالت های سیاستی نظریه شرمساری بازپذیرکننده.
محمدامین باقری علی محمد حاضری
چکیده ندارد.
علی اکبر آزادواری حسین سراج زاده
چکیده ندارد.
مهدی نورانی ددوست علی محمد حاضری
چکیده ندارد.