نام پژوهشگر: شهریار سعیدیان

تعیین میزان آنزیم پاراکسوناز-1 و مالون دی آلدهید در سرم بیماران مبتلا به سرطان معده در استان اردبیل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - پژوهشکده علوم 1388
  شبنم جوادی   شهریار سعیدیان

چکیده زمینه و هدف: سرطان معده شایعترین علت مرگ ناشی از سرطان در کشور ایران است. هدف از این مطالعه تعیین فعالیتهای پارااکسوناز-1 ، آریل استراز و اندازه گیری مقدار مالون دی آلدهید ( mda) در سرم بیماران با سرطان معده است. روش کار: در یک مطالعه شاهد- موردی 20 بیمار مبتلا به سرطان معده مراجعه کننده به کلینیک ارس اردبیل و 30 فرد سالم هماهنگ از نظر جنس وسن بین سالهای 1388-1387مطالعه شدند و فعالیت پارااکسونازی و آریل استرازی آنزیم پارااکسوناز-1 و میزان mdaو پروفایل لیپیدی در سرم آنها با استفاده از روش اسپکتروفتومتری تعیین شد. یافته ها: میزان فعالیت پارااکسونازی آنزیم در سرم افراد مبتلا به سرطان معده ( iu/l95/68±190)، کمتر از افراد سالم iu/l)59/68±258) است (001/0p=). ضمنا میانگین فعالیت آریل استرازی آنزیم در بیماران (u/l 4/28±5/30) بطور معنی داری کمتر از گروه کنترل (u/l 2/163±23/284) می باشد (001/0p<). فعالیتهای استاندارد شده پارااکسوناز و آریل استراز در گروه بیمار پایین تر از گروه کنترل بوده (بترتیب با 001/0 p=و 001/0p<) میزان مالون دی آلدهید نیز افزایش معنی داری در گروه بیمار نسبت به افراد سالم نشان می دهد (001/0p<). همچنین مقدار کلسترول hdl و تری گلیسرید در گروه بیمار کاهش یافته اما میزان کلسترول تام و کلسترول ldl تفاوت معنی داری در دو گروه نشان نمی دهند. نتیجه گیری: از مطالعه حاضر چنین استنتاج می شود که در بیماران مبتلا به سرطان معده: 1- فعالیت پارااکسونازی و آریل استرازی کمتراست. 2 - میزان پراکسیداسیون لیپیدی بیشتر است.

ارزیابی اثر تجویز سیستمیک کاربنوکسولون بر علایم قطع مصرف مرفین در موش صحرایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم پایه 1390
  سارو خطیبی بانه   شهریار سعیدیان

چکیده زمینه و هدف: مکانیسمهای دقیق وابستگی به اپیوئیدها و سندرم قطع مصرف هنوز به طور کامل شناخته نشده اند. از دیر باز مطالعات زیادی در رابطه با مواد وداروهایی که بتوانند این علایم را کاهش دهند صورت گرفته است. هدف از این مطالعه بررسی اثر کاربنوکسولون نوعی مهار کننده ی اتصالات شکافی برعلایم قطع مصرف مرفین در موش صحرایی نر است. مواد و روشها: در این تحقیق از موش های صحرایی نر بالغ از نژاد اسپراگوی داولی در محدوده ی وزنی 275- 225 گرم استفاده شد که حیوانات بطور تصادفی در 8 گروه(8n=) قرار گرفتند. به منظور القای وابستگی مرفین به روش دوزهای فزاینده در یک دوره ی 9 روزه به صورت زیر جلدی به هر حیوان تزریق شد( روز اول: mg/kg5، روز دوم و سوم: mg/kg10، روز چهارم و پنجم: mg/kg15، روز ششم و هفتم: mg/kg 20 و روز هشتم و نهم:mg/kg 25). در روز نهم فقط دوز صبحگاهی مرفین تزریق شد. در روز نهم نیم ساعت بعد از آخرین دوز تزریق مرفین، به گروه کنترل سالین(ml/kg 1) و به 4 گروه درمانی به ترتیب کاربنوکسولون دردوزهایmg/kg100و50و25و5 به صورت داخل صفاقی تزریق شده و مجددا نیم ساعت بعد به همه ی گروه ها نالوکسان(mg/kg, ip 4) تزریق گردیده و به مدت 60 دقیقه علایم سندرم محرومیت شامل(پرش، ایستادن روی پاها، تیمار کردن آلت تناسلی، کشیدن شکم روی زمین، تیمار کردن بدن و حرکات شبیه سگ خیس) ثبت شد. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که کاربنوکسولون نه تنها علایم قطع مصرف را به صورت جداگانه کاهش داد بلکه توانست علایم تام سندرم ترک را نیز به طور معنی داری کاهش دهد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، کاربنوکسولون به عنوان مهار کننده اتصالات شکافی در کاهش علایم قطع مصرف مرفین موثر بوده است. کلمات کلیدی: کاربنوکسولون - مرفین ـ علایم قطع مصرف ـ وابستگی

بررسی فونستیک و تاکسونومیک راست بالان (hexapoda: orthoptera) استان کردستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - پژوهشکده علوم پایه کاربردی 1391
  سید عدنان حسینی   محسن مفیدی نیستانک

چکیده به منظور بررسی فون راست بالان استان کردستان و طی تحقیقی با عنوان بررسی فونستیک و تاکسونومیک راست بالان (hexapoda: orthoptera) استان کردستان در بهار و تابستان سال 1391، بیش از 700 نمونه با مراجعه متناوب به 13 منطقه مختلف و از پیش تعیین شده دراستان ، با استفاده از تور حشرهگیری و یا سایر روشها جمعآوری شده و به آزمایشگاه انتقال یافتد.در آزمایشگاه موزه حشرات هایک میرزایانس و با توجه به ویژگی های مرفولوژیک اندام هایی همچون پیش گرده و کارن های بخش های جلویی و عقبی آن، رگبندی بالپوش و شکل اتصالات رگبالها، مشخصات رنگ، شکل و اندازه ی اندام های مختلف بدن، طول قسمت های مختلف پاها و تعداد خارها، اندام شنوایی روی ساق پای جلویی یا دو طرف اولین حلقه شکم، سرک، صفحات زیر جنسی و فوق مقعدی، شکل و تزئینات اندام زادآوری نر(اپی فالوس، فالیک کامپلکس و تتیلاتور)، دستگاه زادآوری ماده (تخمریز و سایر متعلقات) و ویژگی های دیگر تعداد 41 گونه شناسایی شدند. سپس نتایج با نمونههای تیپ نگهداری شده در موزهی ملی حشرات هایک میرزایانس مقایسه و تایید نام شدند. گونههای تکستارهدار برای اولین بار از منطقه کردستان گزارش میشوند و گونه های دو ستاره دار احتمالا برای فون جهان برای اولین بار گزارش می شوند: tettigoniidae: tettigonia viridissima (l., 1758), platycleis intermedia mesopotamica (ramme, 1927), platycleis escalerai (bol?var., 1899),* tessellana tessellata (charpentier., 1825), *tessellana veyseli (koçak,., 1984),*pholidoptera satunini (uvarov.,1916),*anadrymadusa curvicercis (uvarov.,1916), *decticus albifrons (f., 1775) *decticus annaelisae (ramme,., 1929), *mixodusa siazovi (uvarov., 1930), *squamiana squamiptera (uvarov.,1912),*phaneroptera falcata (poda.,1761), *acrometopa syriaca (b.-w., 1878), saga ephippigera (f.-w., 1846), gryllidae [gryllinae]: acheta domesticus (l., 1758), * melanogryllus desertus (pallas., 1771), acrididae: acrida oxycephala (pallas., 1771),*chorthippus brunneus (thunb., 1815), *chorthippus macrocerus (f.-w., 1846), **chorthippus sp , *dociostaurus maroccanus (thunb., 1815), dociostaurus (stauronotulus) kurdus (uvarov,. 1921), ramburiella (palaeocesa) turcomana (f.-w., 1846), *truxalis robusta (uvarov,. 1916),*notostaurus anatolicus (krauss.,1896), *ochrilidia tibialis (fieber.,1853), *acrotylus insubricus (scopoli., 1786), khayyamia mirzayani kurda (descamps.,1976), oedipoda miniata (pallas., 1771), *oedipoda schochii (b.-w., 1884),*sphingonotus rubescens (walker.,1870),*oedaleus decorus (germar., 1825), *pyrgodera armata (f.-w., 1846),*calliptamus italicus (l., 1758),*calliptamus barbarous (costa.,1836), **calliptamus sp, thisoicetrinus pterostichus (f.-w., 1833),*heteracris littoralis (rumber.,1838); pamphagidae: *paranothrotes ocellatus (mishchenko., 1951), iranotmethis sp; pyrgomorphidae: pyrgomorpha guentheri (burr.,1899) .

مطالعه برهمکنش یونهای فلزی مس و روی با پروتئین بازی میلین ‏‎(mbp)‎‏
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران 1379
  شهریار سعیدیان   علی اکبر صبوری

پروتئین بازی میلیان ‏‎(mbp)‎‏ ، یکی از مهمترین پروتئین های صفحه میلینی می باشد. در محلول آبی، حالت پایدار ترمودینامیکی ‏‎mbp‎‏ (18500 ‏‎mw‎‏) ، یک مارپیچ انعطاف پذیر بوده که در آن، پروتئین شامل حدود بیست درصد ساختار ثانوی صفحه ‏‎b-‎‏ می باشد. در خلاف اثر ‏‎(0.1 - 1.0 mm)cu2+ , zn2+ , ca2+‎‏ تفکیک ‏‎mbp‎‏ را از غشا مهار می کنند.برهم کنش ‏‎mbp‎‏ سیستم عصبی مرکزی گاو با یونهای روی مس با تکنیک های اسپکتروفوتومتری ‏‎uv-vis‎‏ تیتراسیونی همدما، میکروکالیمتری تیتراسیونی همدما و دیالیز تعادلی، در دمای ‏‎‎‏27 درجه سانتی گرداد، در محلول بافرتریس ‏‎30mm‎‏ با ‏‎ph=7/2‎‏ مطالعه شد. mbp دارای یک جایگاه پیوندی برای یون روی می باشد. پیوند یون روی گرماگیر بوده ‏‎( h=+159kj/mol)‎‏ و ثابت تجمعی پیوند آن ‏‎2/27 m-1‎‏ می باشد. نتایج بدست آمده از دو روش قبلی میکروکالیمتری و اسپکتروفوتومتری تیتراسیونی همدما، مشابه بوده و توافق خوبی با نتایج بدست آمده از یک روش محاسباتی جدید آنالیز داده های میکروکالیمتری، بر طبق نمودار اسکاچارد دارد. mbp دارای دو جایگاه پیوندی برای یون مس می باشد. ثابتهای تعادلی تجمعی ذاتی در اولین ودومین جایگاه پیوندی، به ترتیب ‏‎0/083 m-1‎‏ و ‏‎1/74 m-1‎‏ می باشد. از این رو، اشتغال اولین جایگاه پیوندی، باعث افزایش 21 برابر در افینیته جایگاه دوم پیوند می شود. انتالپی های مولار پیوند شدن در اولین و دومین جایگاه پیوندی، به ترتیب، ‏‎-13/5 kj/mol‎‏ و ‏‎-14/8 kj/mol‎‏ می باشد. نتایج بدست آمده با آنالیز داده های میکروکالیمتری توافق خوبی با نتایج بدست آمده از تکنیک دیالیز تعادلی دارد.