نام پژوهشگر: علی آهون بر

طراحی و تبیین مدل برنامه ریزی نیروی انسانی در شرکت شتاب خودرو
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران 1379
  علی آهون بر   علی اکبر فرهنگی

در اینجا قصد وارد شدن به بحث نحوه اداره روح و روان و به عبارتی رفتار را نداریم ولی بطور خلاصه اشاره می شود که مطالعاتی که در این خصوص انجام شده تکنیکها و روشهای مختلفی را ابداع و در اختیار مدیران قرار می دهند که از آن جمله سبکهای رهبری، انگیزش، مدیریت تغییر، گروههای غیررسمی و دیگر مسائل رفتاری می باشد. آنچه که در اینجا با آن سرو کار داریم بعد دو قضیه است. یعنی همان در اختیار داشتن نیروی انسانی کافی، با ویژگیهای لازم، در زمان و مکان مناسب در سازمان می باشد. بطور کلی کلیه فعالیتهایی که به اداره انسانها در سازمان منجر می شود تحت عنوان منابع انسانی شناخته می شود و این فعالتیها قبل از ورود افراد به سازمان شروع شده و تا پس از خروج از سازمان نیز ادامه دارند هدایت کننده و جهت دهنده کلیه این فعالیتها برنامه ریزی نیروی انسانی در سازمان می باشد. کارائی و اثربخشی فرایند برنامه ریزی نیروی انسانی تضمین کننده مطلوبیت سایر اعمال مدیریت منابع انسانی سازمان است. واکر برنامه ریزی منابع انسانی را به صورت زیر تعریف می کند:(برنامه ریزی نیروی انسانی عبارت است از فرایند تحلیل نیازهای منابع انسانی سازمانی تحت شرایط متغیر و انجام فعالیتهایی که برای تامین این نیازها ضروری است.)در تحقیق حاضر که در مورد شرکت شتاب خوردو می باشد تاکید و توجه محقق بر فرایند برنامه ریزی نیروی انسانی بوده و درصدد اثبات این مطلب هست که مطلوب انجام شدن مراحل برنامه ریزی نیروی انسانی با تعریفی که از آن خواهد شد چه تاثیری بر وضعیت نیروی انسانی آن دارد.اهمیت منابع انسانی برای سازمانها بر کسی پوشیده نیست. اکثر کتبی که راجع به مدیریت نوشته شده است هنگامی که به بحث منابع انسانی و انسان در سازمان می رسند، باب ویژه ای باز می کنند و تقریبا متفاوت از سایر منابع درون سازمان آن را مورد بحث قرار می دهند . حتی در ارزیابی اقتصادی و قیمت گذاری سرمایه گذاریهای انجام شده در سازمانها منابع انسانی را یکی از دارائیهای با ارزش سازمان می شمارند که بر روی آن قیمت نمی توان گذاشت. البته این قیمتی که به انسان در سازمان داده می شود. دلایل متعدد دارد که بخش عمده آن به ماهیت وجودی انسان و توان بالقوه انسانها در اثر بخش بودن برای سازمانها برمی گردد. از طرف دیگر آنچه به انسان در سازمان اهمیت می دهد همین است که بهره برداری مطلوب از کلیه منابع درون سازمان و نهایتا موفقیت و اثربخشی و کارآئی سازمان وابسته به نحوه عملکرد انسانهای درون سازمانها است. علاوه بر اهمیت و ارزشی که از ابعاد فوق بر نیروی انسانی در سازمان مترتب است، آنچه یک مدیر را ملزم می کند به نیروی انسانی تحت مدیریت خود توجه لازم و کافی داشته باشد، همان پیچیدگی اداره کردن انسانها است. هنگامیکه صحبت از اداره کردن انسانها در سازمان به میان می آید بایست به ابعاد مختلف وجودی انسان توجه داشت که بطور خلاصه یک بعد اداره روح و روان انسانها و بعد دیگر اداره انسانها از نظر ظواهر امر مثل حضور در سازمان، در دسترس بودن و مواردی از این قبیل می باشد. بدیهی است که هر دو جنبه خارج از دیگری نیست و اثرات خوب عمل کردن در یک بعد بر بعد دیگر اثر می گذارد. مثلا تکنیکها و عملکردهای سازمان در مورد ظواهر امر اداره انسان در سازمان بر مسائل مرتبط با روح و روان اثر گذار است و بالعکس. و نهایتا ترکیب نحوه عمل کردن در هر دو جنبه میزان کارائی و اثربخشی انسانها در سازمانها را تعیین می کند.