نام پژوهشگر: کامبیز شاهرودی
محمد محمدی ملاسرایی محمد دوستار
امروزه با افزایش رقابت بین شرکت ها و سازمان ها در سطوح ملی وبین المللی و همچنین تغییر و تحولات بسیار در فضای کسب و کار، آنان را بر آن داشته است تا بدنبال عوامل ایجاد ارزش برند باشند تا از این دارایی نامشهود خود برای دستیابی به مزیت رقابتی مناسب و متمایز بهره ببرند. با توجه به اهمیت ارزش برند برای شرکت ها، بررسی اینکه عناصر بازاریابی برند به چه نحو در ایجاد ارزش برند نقش آفرینی می کنند، امری ضروری واجتناب ناپذیر است. تحقیق حاضردر بر گیرنده تاثیر پذیری ارزش برند از عناصر بازاریابی برند در شرکت فومن شیمی می باشد. معیارهای بسیاری در بین استراتژهای بازاریابی وجود دارد که دارای روابط متقابلی هستند، در این تحقیق از چهار استراتژی بازاریابی برند شامل استراتژی های محصول، قیمت، کانال توزیع و ارتباطات، برای ایجاد ارزش برند استفاده شده است. همچنین از مدل تصمیم گیری چند معیاره mcdm با استفاده از تکنیک های anp و demate برای الویت بندی معیارهاو نشان دادن روابط متقابل معیارهای بازاریابی برند برای یافتن فاکتورهای مهمی که می تواننددر ایجاد ارزش برند بکار رود استفاده شده است. شایان ذکر است با استفاده از روش vikor برندهای مطرح شرکت فومن شیمی رتبه بندی گردیده است. جامعه آماری این تحقیق از خبرگان، کارشناسان ارشد و اساتیددانشگاه تشکیل شده است، که آشنا به محصولات فومن شیمی می باشند. در این پژوهش با انتخاب 10 نفر از آنان بعنوان نمونه نسبت به جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه و ابزار پرسشنامه اقدام گردید. نتایج حاکی از آن است که استراتژی محصول با وزن 393/0 دارای بالاترین سطح اهمیت در قیاس باسایر استراتژی ها می باشد. استراتژی قیمت بیشترین تاثیر گذاری را برسایر استراتژی ها دارد و ادراک مشتری از قیمت که از زیر معیارهای این استراتژی با وزن 311/0، مهم ترین فاکتور ایجاد ارزش برند است. همچنین برندکاسپین در محصولات خودرویی بهترین برندشناخته شده است.
مارال ظفراللهیاری محمدحسن قلی زاده
چکیده ندارد.
کامبیز شاهرودی محمدرضا مهرگان
اداره کردن منابع تهیه مواد اولیه، قطعات و خدمات یکی از فعالیتهای حیاتی، بویژه برای شرکتهای تولیدی (خودروسازی) می باشد. استراتژی تهیه و تدارک یک شرکت تاثیر بسیار زیادی بر روی مزیت رقابتی شرکت دارد، بویژه که در حال حاضر گرایش بیشتری به منبع یابی خارجی جهت استفاده و بهره گیری از خدمات طراحی و توسعه محصول، احساس می شود. جنبش اخیری که در زمینه مدیریت تامین کنندگان مواد اولیه و قطعات شروع شده عبارت از توسعه و گسترش روابط نزدیک با تامین کنندگان منتخب، همراه با انتظارات زیادی که بوسیله ایجاد چنین روابطی پیوسته، بین خریدار و تامین کننده بوجود آمده است. استانداردهای (اصطلاحات) مختلفی که برای نشان دادن روابط بین خریدار و تامین کننده بکار برده می شوند عبارتند از: ارتقا و پرورش تامین کننده، شراکت با تامین کننده، اتحاد استراتژیک با تامین کننده و روابط همکاری بین سازمانی، می باشند. هدف از برقراری اینگونه روابط عبارت از، بهبود کیفیت محصول، کاهش دادن هزینه های کل اکتساب مواد، حداکثر کردن توسعه محصول و یا خدمت، کاهش دادن فعالیتهایی که دارای ارزش افزوده ای برای شرکت نیستند، و در نهایت بالا بردن مزیتهای رقابتی شرکت می باشند. در زمان کنونی، واضح است که جهت دستیابی به موقعیت برتر جهانی، یکی از زمینه های اصلی که باید مورد توجه شرکتها قرار گیرد، عبارت از مدیریت زنجیره تهیه و تدارک می باشد. استراتژی سنتی شرکتها که مبتنی بر روابط خصمانه بین خریدار و تامین کننده بوده، که در آن قیمت کالا یکی از عمده ترین فاکتورها در نظر گرفته می شد، تنها جهت دستیابی به مزایای سودآوری کوتاه مدت مفید بوده است. حداکثر کردن کارایی زنجیره تهیه و تدارک مستلزم برقراری روابط کاری نزدیک بین خریدار و تامین کننده می باشد. توسط ایجاد چنین رابطه ای، خریدار و تامین کننده قادر خواهند بود که هرگونه فعالیتهایی را که فاقد ارزش افزوده برای محصول هستند را شناسایی و آنها را حذف کرده و در نهایت آنها این مزایای بدست آمده را به مشتریان انتقال دهند. مهمترین عامل برای دستیابی به حداکثر کارآیی زنجیره تهیه و تدارک عبارت از درک کردن ساختار هزینه فرآیند اکتساب مواد و عواملی که سبب این هزینه ها می شوند. هزینه های اکتساب مواد را می توان به پنج دسته طبقه بندی کرد: هزینه تولید، هزینه حمل و نقل، هزینه انبارداری، هزینه نگهداری موجودی، و هزینه جابجایی در داخل خود کارخانه. بنابراین، در این تحقیق ما در جستجوی مطالعه ویژگیهای زنجیره تهیه و تدارک هستیم و سعی در آن داریم که از تکنیکهای برنامه ریزی خطی برای نشان دادن روابط بین خریدار و فروشنده (تامین کننده)، استفاده کنیم. و در نهایت بتوانیم یک مدل ریاضی ارائه دهیم. مدل ارائه شده، یک مدل تصمیم گیری چند هدفه (modm) می باشد و ما برای حل مدل از نرم افزارهای winqsb و lingo (lindo) که جز نرم افزارهای قوی برای حل مسائل تصمیم گیر چند هدفه و برنامه ریزی آرمانی می باشند، استفاده کرده ایم.