نام پژوهشگر: مجید نصیری جوزانی
مجید نصیری جوزانی محمدرضا خاکی
بررسی بنیان های مشترک کارگردانی سه صاحب نام تئوریسین بزرگ تئاتر قرن بیستم یعنی استانیساوسکی، برشت و گرتوفسکی بدون بررسی نقاط افتراقشان امکان پذیر نیست، این پایان نامه کوشیده است هر چند بصورت فشرده ولی علمی ریشه های اشتراک نظر این سه نظریه پرداز بزرگ را در زمینه کارگردانی و اجرا بررسی کند.هدف نهایی این رساله، نزدیک ساختن سیستم های مختلف کارگردانی و بررسی نقاط اشتراک این سه صاحب نام است.پیش از این جستار به طور پراکنده در مورد روش کارگردانی استانیسلاوسکی و برشت کتابهایی به چاپ رسیده است، در مورد گروتوفسکی کتابهای ترجمه شده، از حد انگشتان یک دست تجاوز نمی کند. این نخستین بار است که ویژگیها و مشترکات نظریه های آنان در زمینه کارگردانی در یک مجموعه بررسی می گردد.هر یک از این سه تئوریسین تاثیر شگرفی بر تئاتر قرن بیستم داشته اند. برشت، استانیسلاوسکی و گروتوفسکی، هر کدام دارای سبک و روش خاصی در تربیت بازیگر و برخورد با متن، تماشاگر، ابزار صحنه و بالاخره اجرا هستند.برشت با ایجاد فاصله گذاری در تماشاگر، احساس را به نفع فکر از او دور می سازد. گروتوفسکی یک سری شو ک به تماشاگر می دهد و به لطف کنایه و تداعی، یک تخیل و تصور جمعی در او ایجاد می کند. او تئاتر آزمایشگاهی را پی می ریزد و چون استانیسلاوسکی بازیگر را در کارگاه (آزمایشگاه) تربیت می کند. استانیسلاوسکی سیستم خود را به وجود می آورد و ارجای واقعگرا را مد نظر دارد. همانطور که گروتوفسکی در آزمایشگاه به فکر تماشاگر برتر است، برشت به فکر برتر کردن تماشاگر است.در این رساله سعی شده است با ترجمه و مقایسه متون جدید و ترجمه نشده و نیز با نگاه به منابعی که سالها پیش ترجمه شده است، ویژگیهای هر کدام در مقایسه با هم بررسی و ارزیابی شود.