نام پژوهشگر: مصطفی کرتولی نژاد

رابطه وجود و ماهیت در رساله ‏‎"on being and essence"‎‏
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید بهشتی 1379
  مصطفی کرتولی نژاد   حسن احمدی

هدف عمده ای که من در رساله خود تعقیب می کنم بررسی رابطه وجود و ماهیت از نظر توماس آکوئینی در رساله معروف خود تحت همین نام، است، که نام لاتین آن ‏‎de ente et essentia‎‏ می باشد و ترجمه انگلیسی آن تحت عنوان ‏‎"on being and essence"‎‏ است که ترجمه معمول آن به فارسی ((وجود و ماهیت)) می باشد. البته بهترین ترجمه فارسی واژه ‏‎ente‎‏، ((موجودیت)) است ولی ما مطابق رسم آنرا رساله ((درباره وجود و ماهیت)) ترجمه می کنیم. پایان نامه من از سه بخش تشکیل شده است که دو بخش اول جنبه مقدماتی دارند. در بخش اول در مورد نظر ارسطو درباره جوهر و اصل فردیت صحبتی مختصر شده است. که البته دلیل انتخاب موضوع جوهر در میان نظریات ارسطو این است که وی هرگز وجود را از موجود متمایز نکرده است. مراد از موجود همان جوهر است و از آنجا که ماهیت یکی از بحث های اصلی پایان نامه من است و در واقع همان جوهر قابل تعریف است (یعنی جوهر از آن حیث که آماده تعریف است ماهیت نام دارد.) با موضوع ما ارتباط پیدا می کند. اصل فردیت نیز یکی از موضوعات اساسی رساله ((وجود و ماهیت)) توماس آکوئینی است. که البته تحت این عنوان از آن در این رساله بحث نشده است و جزو آندسته از موضوعات ضمنی این رساله است و نقشی حیاتی در بیان محتوای اصلی رساله ((وجود و ماهیت)) (یعنی بحث فرشتگان) ایفا می کند. بخش دوم مربوط است به نظر بوئتیوس در مورد وجود و اصل فردیت، که باز جنبه مقدماتی دارد زیرا وی فیلسوفی است که توماس آکوئینی کاملا با نظریات او آشنایی داشته و چندین بار در رساله ((وجود و ماهیت)) از او در تایید نظرات خودش یاد کرده است. در این مقاله جا داشت که از ابن سینا نیز در فصلی مجزا بحث شود زیرا توماس آکوئینی بیش از هر کس دیگری متاثیر از ابن سینا است. ولی هر چند آکوئینی تا حدود زیادی از پیشینیان خود بهره برده، امام هر گاه نامی از آنان می برد فقط جنبه انتقاد داشته است و تنها کسی که توماس آکوئینی از او در مقام انتقاد نام نمی برد ارسطو است. بدلیل کوتاهی وقت از ابن سینا فقط در ضمن بحث از وجود و عروض وجود بر ماهیت بطور مفصل صحبت کرده ایم، که البته این نظریه انتقاد شدید توماس آکوئینی قرار گرفت.بحث از خدا بعنوان وجود محض رکن اساسی این رساله و نیز فلسفه توماس آکوئینی است. هدف اصلی وی از نوشتن این رساله متمایز کردن فرشته از خدا بدون قائل شدن ماده برای فرشتگان است. و یکی از مهمترین کارهای وی در جهت این هدف قائل شدند تمایز میان وجود و ماهیت در مخلوقات و رد آن در خدا است. خود او در خلاصه پایان همین رساله آرزو می کند که سخنانش به خدا ختم شود. از اینرو من فصل ((وجود)) را تحت دو عنوان نوشتم که عنوان اول همان ((وجود)) یا فعل بودن است و عنوان دوم ((وجود و علیت فاعلی)) است که در هر دو مبحث و نیز در فصل ماهیت مقدار زیادی به موضوع خدا پرداخته ام. و آخرین فصل را نیز به مساله ((تمایز وجود و ماهیت)) مخلوق و یکسانی وجود و ماهیت در خدا یا جوهر الهی، اختصاص داده ام.