نام پژوهشگر: قدرت الله شفیعی
عباس مرادی سیف آباد علی اصغر مریدی فریمانی
چکیده: میدان نفتی سولابدر یکی از میادین زاگرس،در جنوب گچساران و در بخش جنوبی فرو افتادگی دزفول از زیر پهنه های زاگرس ساده چین خورده با راستای شمال غربی- جنوب شرقی ، که در امتداد میدان نفتی بی بی حکیمه قرار دارد و به وسیله ی سری گسل های پنهان در دو طرف نسبت به میادین شمالی و جنوبی خود (بی بی حکیمه در شمال غرب و شاپور در جنوب شرقی) بالا آمده است. . وجود نفت در سازندهای گروه خامی این میدان در سال 1350 با حفاری چاه شماره-3 به اثبات رسید. درجه سنگینی نفت مخزن در آزمایش های مختلف از 37 تا 42 درجه api گزارش شده است و میزان گاز گوگرد محلول در نفت حدود 1000 قسمت در میلیون می باشد که مخزن را در ردیف مخازن ترش قرار می دهد. در این پژوهش سازوکار چین خوردگی در تاقدیس سولابدر و ارتباط ساختاری آن با تاقدیس زیر سطحی اطراف آن مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. برای تحلیل ساختاری این چین، سه مسیر ساختاری تقریباً عمود بر محور چین و یک مسیر ساختاری تقریباً به موازات محور چین رسم شد. به این منظور با استفاده از نقشه های خطوط هم تراز زیرزمینی افق آسماری و سایر افق های میدان سولابدر که از داده های لرزه نگاری به دست آمده و همچنین داده های به دست آمده از حفاری چاه ها، برش های عرضی و طولی ترسیم و ضخامت واقعی لایه ها بر روی این برش ها ترسیم شد. از آنجا که این چین ها مرتبط با گسل های راندگی هستند، برای تشخیص هندسه آن ها ابتدا از نمودارهای jamison (1987) استفاده شده است. با توجه به نبود سازندهای تخریبی و همچنین عدم رخنمون مناسب از ساختارهای منطقه، امکان برداشت پارامترهای جنبشی ریز ساختاری در منطقه مقدور نبوده است.به همین دلیل برای تحلیل چین ها فقط از داده های هندسی استفاده شد. با مقایسه ی مقاطع عرضی ساختمانی ترسیم شده بر روی تاقدیس سولابدر با الگوهای چین خوردگی ارائه شده می توان ساختار مذکور را در رده ی چین های جدایشی (detachment folds) قرار داد ، زیرا بررسی ویژگی هندسی این تاقدیس در نمودارهای چین های خمش گسلی (fault bend folds) و چین های انتشار گسلی (fault propagation folds) نشان داد که این تاقدیس نمی تواند در این گروه از چین ها قرار بگیرد. برای تأیید نتایج فوق، در این تحقیق از فاکتور دیگری به نام aspect ratio استفاده شده است. محاسبه ی این فاکتور نشان داد که تاقدیس سولابدر جزء چین های جدایشی است. با مقایسه شکل هندسی این تاقدیس با مدل چین های جدایشی mitra (2002& 2003) مشخص شد که تاقدیس سولابدر در مراحل پیشرفته چین خوردگی جدایشی و در مرحله انتقال به چین های انتشار گسلی قرار دارد. محاسبه بعد فرکتالی و بدست آوردن میزان فعالیت تکتونیکی تاقدیس حکایت از این داشت که بخش های d و d’ در جنوب شرقی و بخش a در شمال غربی تاقدیس فعالیت تکتونیکی بیشتری نسبت به سایر بخش ها دارند که می تواند در ارتباط با گسل های تراستی عمقی و سایر پدیده های ساختاری پنهان در این میدان باشند. بنابراین، برخی قسمت های تاقدیس با توجه به بعد فرکتالی بیشتر و فعالیت تکتونیکی کمتر، پتانسیل حفاری بر روی مخزن هیدروکربوری این میدان را دارا می باشند.
قدرت الله شفیعی حیدر زاهد زاهدانی
این رساله شامل دو قسمت اصلی است: دو مشخصه از نگاشتهای جمعی روی b(h) و نگاشتهای جمعی روی جبر عملگرها که قدرمطلق را ثابت نگه می دارند. در فصل اول به مفاهیم مقدماتی و در فصل دوم و سوم به موضوعات اصلی رساله خواهیم پرداخت. مساله ثابت نگه دارنده خطی روی فضاهای با بعد متناهی و تعمیم آنها به فضاهای با بعد نامتناهی در سالهای اخیر توجه بسیاری از ریاضیدانان را به خود جلب کرده است. بویژه، نگاشتهای جمعی که حافظ، طیف، عضو واحد و قدر مطلق می باشند مورد بررسی قرار گرفته اند.و فصل دوم، قسمت اصلی رساله می باشد، که شرایط لازم و کافی را ارائه می دهد که تحت آنها نگاشت جمعی و دوسویی روی b(h) یک -* اتومرفیسم می شود. سرانجام در فصل سوم نشان داده می شود که نگاشت جمعی ---> b(k)