نام پژوهشگر: علی آخوندزاهد
علی آخوندزاهد بیوک علیزاده
ویتگنشتاین همچون کانت به حدود معرفت می اندیشید اما حد معرفت برای او زبان بود. تئوری تصویری معنا که در کتاب تراکتاتوس او مطرح شده بود چنین عنوان می کرد که زبان تصویر واقعیت است و اجزای زبان برابر اجزای واقعیت هستند پس زبان آنجا که چیزی را تصویر نمی کند بی معنا خواهد بود وبدین ترتیب جمله های اخلاقی، دینی و متافیزیک در نظر او فاقد معنا بودند. ویتگنشتاین بعدها از این نظریه برگشت. و به جای تاکید بر معنا بر کاربرد کلمات و جملات تاکید نمود. نظریه بازیهای زبانی چنین مطرح می نمود که معنای کلمات را از استعمال آنها در موقعیتهای مختلف می توان فهمید و کلمات بیرون ازهر متن و موقعیتی فاقد معنا هستند و حد مشترکی ندارند ویتگنشتاین در اینجا بر اختلافات تاکید می نمود. بدین ترتیب وظیفه فیلسوف توضیح مفاهیم نخواهد بود بلکه توصیف بازیهای زبانی است و با توصیف بازیهای زبانی می توان معنای کلمات را فهمید. دین نیز یک بازی زبانی است و جملات و مفاهیم دینی در بازی زبانی دین معنا می یابند. و معیارهای قضاوت درباره مفاهیم هر دینی در خود آن دین مشخص می شود پس استدلالهای مجرد فلسفی در حوزه دین کاربردی ندارند. این نظریه بعدا به فدئیسم ویتگنشتاینی مشهور گردید. فدئیسم با جدا دانستن زبان دین از زبان علم برای دین جایگاهی مشروع در نظر می گرفت و بدین ترتیب دین را از خطر نقدهای علمی مصون نگه می داشت.