نام پژوهشگر: علی اصغر کیانی

بررسی اثر داروی سیتارابین و دانوروبیسین به تنهایی و به همراه ‏‎gm-csf‎‏ و سایمتیدین بر روی سلولهای بنیادی مغز استخوان موش
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1380
  علی اصغر کیانی   حسین مزدارانی

خونسازی یک سیستم پویا بوده و در مغز استخوان انجام می شود تعداد کمی از سلولهای هسته دار مغز استخوان را سلولهای خونساز تشکیل می دهند که اشمل سلولهای بنیادی اولیه، سلولهای پیش ساز و سلولهای پیش تاز هستند. سلولهای بنیادی اولیه و سلولهای پیش ساز توانایی ایجاد کلونی در محیط کشت ‏‎(cfu-c)‎‏ و طحال موش اشعه دیده ‏‎(cfu-s)‎‏ را دارا می باشند. یک سلول خونساز وقتی زنده و فعال به حساب می آید که توانایی ایجاد کلونی و تکثیر را داشته باشد و در غیر این صورت عملا سلولی مرده به حساب خواهد آمد.به علت اهمیت بالایی که سلولهای خونساز دارند حفاظت از آنها در برابر عوامل آسیب رسان مثل اشعه، مواد شیمیایی و داروهای شیمی درمانی امری ضروری است. سنجش عملکرد سلولهای بنیادی خونساز توسط دو سیستم ‏‎in vivo‎‏ و ‏‎in vitro‎‏ انجام می شود که یکی از اصول اولیه این سنجش ارزیابی قابلیت تکثیر و کلونی زایی سلولهای خونساز بوده و در این روشها، سیستم ‏‎in vivo‎‏ ارجح تر از سیستم ‏‎in vitro‎‏ است. در تحقیق حاضر یکی از روشهای سنجش سلول بنیادی در ‏‎in vivo‎‏ به نام سنجش کلونی طحال استفاده شده است.اساس این روش، تزریق سلولهای خونساز مغز استخوان به موش اشغه دیده است (اشعه فوق کشنده) 10-8 روز پس از تزریق سلوهای مغز استخوان، سلولهای بنیادی در طحال موش اشعه دیده، کلونیهای ایجاد می کنند که هر کلونی نماینده یک سلول خونساز اولیه است. با روش سنجش کلونی طحال نشان داده شد که دو داروی ستارابین و دانوروبیسین که از داروهای بسیار مهم در برنامه درمانی لوسمی میلوئید حاد ‏‎(aml)‎‏ هستند در غلظتهای 5 و 10 و 20 میلی گرم بر کیلوگرم اثر سمی این داروها را کاهش داده و باعث افزایش تعداد کلونیهای طحال و افزایش نسبت بقای سلولهای مغز استخوان موش می شود. احتمالا سایمتیدین با خنثی نمودن اثر هیستامین و تعدیل سیستم ایمنی و نیز جمع آوری رادیکالهای آزاد از طریق کاهش فعالیت سیتوکروم ‏‎p450‎‏ و افزایش فعالیت گلوتاتیون اثر تعدیل خود را اعمال می نمایند.‏‎gm-csf‎‏ یکی از مهمترین فاکتورهای رشد خونساز است که بیشترین اثر خود را روی رده های گرانولوسیت - مونوسیت می گذارد. با روش سنجش کلونی طحال نشان داده شد که در 10 میکروگرم بر کیلوگرم ‏‎gm-csf‎‏ با وجودیکه به تنهایی باعث افزایش تعداد کلونیهای طحال می شود اما قدرت افزایش کلونیهای طحال در حضور سیتارابین و دانوروبیسین در غلظتهای 10 و 20 میلی گرم بر کیلوگرم را ندارد و فقط در حضور غلظت 5 میلی گرم بر کیلو گرم، داروهای مذکور قدرت افزایش مختصر کلونیهای طحال را دارند اما به هر حال ‏‎gm-csf‎‏ اثر سمی مذکور را بر سلولهای طبیعی خونساز مغز استخوان موش افزایش نمی دهد.در نهایت نتایج کلی حاکی از این است که ستارابین و دانوروبیسین دارای اثر کشنده روی سلولهای بنیادی مغز استخوان هستند و در کاربرد همزمان این داروها، اثر سمی آنها تشدید می شود و از طرفی ‏‎gm-csf‎‏ نمی تواند سلولهای بنیادی خوساز را در مقابل این داروها حفاظت نماید اما اثر سمی این داروها را بر سلولهای خونساز افزایش نمی دهد.