نام پژوهشگر: بشری دلریش
مجتبی هاشمی بجارسری جواد عباسی
با از میان رفتن حکومت ایلخانی اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران، دچار نابسامانی شد. منطقه گرایی و قدرت طلبی امیران محلی سبب شد تا به مدت نیم قرن ایران از داشتن یک حکومت یکپارچه محروم بماند. این وضعیت تا زمان روی کار آمدن تیمور همچنان ادامه داشت. تیمور توانست با غلبه بر رقبا و مدّعیان محلی، اساس حکومت خود را محکم کرده و به سرزمین های مجاور یورش بیاورد. یورش های سه گانه او به ایران، منجر به از میان رفتن و یا تسلیم شدن حاکمان گوناگون محلی شد. تیمور پس از منکوب کردن این حاکمان و یکپارچه ساختن حاکمیّت در ایران، اقدام به واگذاری برخی از این مناطق به فرزندان خویش کرد. پس از مرگ تیمور، جانشینانش هرکدام سیاست مجزایی را در برخورد با این گونه ایالات در پیش گرفتند. مناسبات حاکم میان حکومت مرکزی و این مناطق -که از آن تحت عنوان شاهزاده نشین و یا امیرنشین های تیموری یاد می شود- و عوامل دخیل در پیوند قدرت میان این دو، موضوع بررسی این اثر می باشد. این اثر بر آن است تا به روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به مستندات تاریخی، با نگاهی دقیق و جزئی نگر به بررسی مناسبات میان حکومت مرکزی و شاهزاده نشین های تیموری بپردازد.
محمد صادقی پور عبدالله همتی گلیان
رساله یهودیان در اسپانیای اسلامی شامل چهار فصل است که فصل اول آن دربردارنده ی کلیاتی درباره تاریخچه ی سکونت یهودیان در اسپانیا و وضعیت آنان در دوران حاکمیت گوت ها است. در فصل دوم، جایگاه یهودیان در فتح اَنْدَلُس، پراکندگی جمعیت یهودی در شهرها و وضعیت یهودیان در دوران والیان، امارت و خلافت، از جمله شرح حال حَسْدایْ بن شَپْروط و فعالیت های سیاسی، فرهنگی و پزشکی مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل سوم راجع به تشکیلات مذهبی جامعه ی یهود و فعالیت های اقتصادی یهودیان بحث شده و در فصل آخر به فعالیت های فرهنگی علمای یهودی در حوزه ی تورات، زبان و ادبیات عبری و جغرافیا پرداخته شده است. بدون شک این پژوهش کامل نیست و نقایصی دربردارد؛ زیرا نگارنده به تمامی منابع انگلیسی دست نیافته است؛ همچنین به دلیل عدم آشنایی با زبان عبری و اسپانیایی، نتوانسته به طور مستقیم از این منابع استفاده کند؛ گرچه منابع انگلیسی در پژوهش های خود از متون عبری و اسپانیایی زبان استفاده کرده اند. این تحقیق اگر چه به جنبه های سیاسی، اقتصادی و علمی یهودیان اَنْدَلُس تا پایان خلافت امویان در آغاز سده 5ق/11م. پرداخته اما به همه ی پرسش های موجود در این زمینه پاسخ نمی دهد؛ زیرا به مباحثی همچون آداب و رسوم، خوراک، پوشاک، معماری و روابط درون گروهی یهودیان با یکدیگر نپرداخته است. یکی از دلایل اشاره نکردن به این مباحث، کمبود منابع در این باره است؛ البته از آغاز دوران ملوک الطوائف مطالب بیشتری در این زمینه به چشم می خورد. امیدوارم تا این پژوهش زمینه ای را برای پژوهش های کامل تر فراهم آورد و با بررسی وضعیت یهود در دوران ملوک الطوائف، مرابطان و موحدان بتوان به یک چشم انداز کلی از وضعیت جامعه ی یهود در اَنْدَلُس و تعامل آن ها با مسلمانان دست یافت. در پایان این رساله نتیجه می گیریم که: مسلمانان که در ابتدای ورود به اَنْدَلُس در سال 92ق/711م. آشنایی چندانی نسبت به سرزمین اسپانیا نداشتند، از راهنمایی های یهودیان برای فتح این سرزمین بهره بردند. بدون شک یکی از علل همکاری یهودیان با مسلمانان، آزار و اذیتی بود که از گوت ها متحمل می شدند و به دنبال فرصتی بودند تا از آنان انتقام بگیرند. تصویب نشدن قوانینی از سوی حکومت مرکزی علیه یهودیان، نشان دهنده ی زندگی مسالمت آمیز یهودیان در اَنْدَلُس است. کمبود آگاهی درباره ی یهودیان در سده های 2-3ق/8-9م. می تواند حاکی از زندگی آرام آنان با سایر ساکنان اَنْدَلُس و یا بی توجهی تاریخ نگاران آن دوره به سرنوشت یهودیان بوده باشد؛ زیرا در این دوره بیشتر به شورش های داخلی و حملات مسیحیان شمال توجه می شده است. حضور حَسْدایْ بن شَپْروط در دربار امویان اَنْدَلُس حاکی از شایسته سالاری و آزادی دینی در دستگاه حکومتی اموی است. او به سبب تسلط بر زبان های عربی، عبری و لاتینی و تبحر در دانش پزشکی در دربار عبدالرحمن الناصر و حکم المستنصر فعالیت کرد، بدون این که آیین خود را تغییر دهد و به دین اسلام بگرود. مأموریت هایی که از سوی حکام اموی به المنصور یهودی، حَسْدایْ بن شَپْروط، ابن جائو و ابراهیم بن یعقوب طُرْطوشی سپرده شد، نشان دهنده ی ارتباط نزدیک دربار با یهودیان و اعتماد به آنهاست. اقتصاد یهودیان در سایه ی حکومت مسلمانان پیشرفت کرد؛ زیرا قوانینی تصویب نشد تا همچون دوران حاکمیت گوت ها، فعالیت های تجاری یهودیان را محدود کند. عدم وابستگی یهودیان به زمین و سابقه ی طولانی آنان در تجارت کالاهای منقول نیز باعث شد تا آنان بتوانند آزادانه روابط تجاری خود را در اسپانیا و خارج از آن توسعه دهند. جامعه ی یهود در اَنْدَلُس به عنوان یک اقلیت توانست منفعت خود را با منافع دستگاه حکومت سازگار کند و از این طریق به اهداف خود نائل شود؛ زیرا ایشان قومی آواره بودند و نیاز به حمایت حکومت داشتند و در سایه ی همین حمایت بود که توانستند به وضعیت اقتصادی و فرهنگی خویش رونقی دهند.
ربابه معینی بشری دلریش
پس از پایان فرمانروایی مغولان و حکومت ایلخانی، ایران حدود نیم قرن عرصه ای از تجزیه و انحطاط آشکار قدرت سیاسی گردید که هجوم تیمور از ماوراءالنهر به این وضع خاتمه بخشید. این رویداد بروز تغییرات اساسی در اوضاع ایران را فراهم کرد؛ یکی از مهمترین این تغییرات در وضع سیاسی و ساختار حکومتی ایران نمود پیدا کرد. تیمور توانست قدرت های محلی موجود در ایران را از بین ببرد یا مطیع خود گرداند. او هم زمان با تصرف کامل ایران و سرزمین های همجوار، به تدریج حکومت هایی محلی – خانوادگی را در ایالات متصرفی خود به وجود آورد که فرزندان و نوادگانش و گاه امرای جغتایی در رأس آنها قرار داشتند. بدین ترتیب شاهزاده نشین ها یا امیرزاده نشین های تیموری به عنوان حکومت هایی در درون حکومت مرکزی تیموری پدید آمدند. این سنّت سیاسی در زمان جانشینان تیمور تداوم و گسترش یافت و هر یک از این حکومت های ایالتیِ تیموری دارای تشکیلات سیاسی، نظامی و دیوانی مربوط به خود شدند که اگرچه در ابتدا به حکومت مرکزی وابستگی کامل داشتند، اما به تدریج و در عمل از استقلال عمل زیادی برخوردار گشتند. در این پژوهش تلاش بر آن است تا با استخراج اطلاعات از منابع و پژوهش ها و با استفاده از رویکرد تاریخی و روش تحلیلی و توصیفی، چگونگی اداره امور ایالات و ساختار قدرت در آنها در دوره تیموری که بیشتر شاهزاده نشین ها و گاه حکومت های تحت سلطه امرا و حاکمان محلی را در بر می گرفتند، مورد بررسی دقیق و جزئی نگر قرار گیرد.
lمرضیه تشکری جواد عباسی
در نگاهی تحلیلی به تاریخ سیاسی ایران رابطه دین و سیاست همواره موضوعی مهم تلقی میگردد. با حاکمیت مغولان بر ایران و با توجه به خواستگاه فکری آنان و تحولات مذهبی این عصر، این رابطه دچار فراز و نشیبهایی شد. اگرچه آنان سرانجام مسلمان شدند، اما نوع تعامل مغولان با نهادهای دینی و نمایندگان آن، تفاوت هایی با سایر دوره های تاریخ ایران داشت. در عهد حکومت تیموریان با حاکمیت اندیشه سیاسی، نسبتاً متأثر است تفکر یاسایی، از یک سو و تفکر اسلامی – ایرانی از سوی دیگر، رابطه حکومت و نهاد دینی کماکان موضوعی قابل تأمل و تعمق باقی ماند. درباره این رابطه در عصر تیمور و شاهرخ مطالب قابل توجهی در قالب مباحثی چون سیاست دینی آنها، نگاشته شده است. با این حال درباره دوره حد فاصل مرگ شاهرخ تا جلوس سلطان حسین بایقرا(850- 873ق) تا کنون پژوهش مستقلی انجام نشده است. بر این اساس پایاننامه حاضر در پی پرداختن به موضوع رابطه حکومت و نهاد دینی در این عصر است. نتایج حاضر از این پژوهش نشان دهنده نفوذ و قدرت علما و شیوخ صوفی و نیز رابطه و تعامل دوسویه حکومت و این گروه است. هر چند که همیشه تلاش داشتند فاصله را با حکومت، برای حفظ قداست خود، رعایت کنند. علل متعدد از هر دو سو چون تثبیت و تقویت مشروعیت، اعتقاد قلبی، و منافع اقتصادی و سیاسی، دو گروه را به هم نزدیک می کرد و در عین حال این تعامل پیامدهایی در این دوره به دنبال داشت.
حسن میرسعیدی عباس سرافرازی
چکیده سیاستمداران در طول تاریخ معاصر ایران ،همواره از عناصر فعال وموثر در حوادث تاریخی بوده اند،به شکلی که به سختی می توان حادثه ای کوچک یابزرگ را در تاریخ ایران موردبررسی قراردادودر آن به نقش سیاستمداران توجهی نکرد .این گروه از جامعه بنابر استعدادهای فردی وموقعیت خانوادگی خود به مدارج عالی سیاسی رسیده وصاحب نفوذ فراوانی شدند ،میرزا ابوالحسن خان ایلچی (1190قمری تا 1262قمری )یکی از افرادی است که در جامعه آن روز ایران صاحب قدرت ونفوذ فراوانی شد.او توانست در حوادث مهم تاریخ ایران همچون انعقاد عهدنامه های گلستان وترکمانچای نقش بارزی ایفا کندودر جایگاه سفیرایران ،نقش فعالی در روابط فعال دیپلماتیک ایران با کشورهای اروپایی بخصوص روسیه وانگلیس بر عهده داشته باشد .در این کار تلاش شده به روش تاریخی از نوع توصیفی و تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای تا حد امکان زندگی ،شخصیت و فعالیتهای این فرد را مورد بررسی قرار گیرد.. کلید واژه :میرزا ابوالحسن خان ایلچی ،ایران ،قاجار ،روسیه ،انگلیس
حسین رضانژاد بشری دلریش
یکی از ویژگی های تاریخ سیاسی ایران در قرن هشتم هجری قمری،حد فاصل زوال ایلخانان تا روی کار آمدن تیموریان، وجود سلسله های محلی متعددی است که در چهارگوشه ایران تشکیل شدند. در این میان شرق ایران و خراسان محل قدرت نمائی حکومت های متعدد از جمله حکومت سربداران با اتکاء به مذهب تشیع اثنی عشری بود. در جوار سربداران و پیش از آنان، حکومت های سنی مذهب طغاتیموریه، آل کُرت و جانی قربانی ها نیز جهت کسب قدرت سیاسی به تکاپو برخاسته بودند. با تشکیل این حکومت ها در جوار سربداران، این پرسش مطرح می گردد که چه علل و عواملی رویارویی این حکومت های محلی در خراسان را گریزناپذیر می ساخت و پیامدهای حاصل از آن چه بود. به رغم روابط کمرنگ دوستانه حکومت های محلی در خراسان، علل و عوامل متعدد چون مسائل ارضی و گسترش قلمرو بویژه رقابت بر سر تصرف خراسان، تفاوت و تباین مذهبی واختلافات سیاسی، وقوع برخورد و تنش بین حکومت های محلی خراسان را گریزناپذیر می ساخت که در نهایت منجر به ضعف و در نتیجه زوال و سقوط آنان شد. از سوئی آشفتگی اوضاع اقتصادی و اجتماعی، عدم تحقق وحدت سیاسی و عدم شکل گیری دولتی شیعی فراگیر در ایران، از پیامدهای قطعی جدال های سیاسی، مذهبی این حکومت ها بود که نهایتاً زمینه برای ورود امیرتیمورگورکانی به خراسان و تشکیل حکومت واحد در ایران فراهم شد. پژوهش حاضر با شیوه ی تحلیلی ـ توصیفی، با اتکاء به منابع دست اول و تحقیقات جدید بر آن است تا زوایای پنهان و آشکار مناسبات این حکومت های محلی و پیامدهای حاصل از آن را بررسی و تحلیل نماید.
سلیمه افراسیابی بشری دلریش
وزارت از جمله مهمترین مناصب اجرایی ـ اداری در تاریخ سیاسی ایران است. التزام به انتصاب وزیر بگونه ای بودکه با هجوم مغولان(616ق) به ایران از اهمیت و حضور وزیر در نظام سیاسی نکاست و با تشکیل حکومت ایلخانی (654ق) توسط هلاکو این منصب کماکان صاحب نظر و قدرتمند بشمار می رفت. در این میان آن چه در عصر ایلخانی قابل تعمق و تأمل است، حضور دو وزیر با قدرت یکسان و محدوده ی اختیارات مشابه است. خواجه رشیدالدین-فضل الله، سعدالدین ساوجی ، تاج الدین علیشاه و غیاث الدین محمد رشیدی وزرایی هستند که از آن ها با عنوان وزرای اشتراکی یاد شده است. ریشه های وزارت توأمان را باید در نظام اداری پیش از عصر ایلخانی و به ویژه در دوره آل بویه و خوارزمشاهیان جستجو کرد. علاوه بر این گسترش روابط سیاسی، فرهنگی عصر ایلخانی با چین و پیامدهای اثرگذار آن را در ساختار اداری- سیاسی و به ویژه نهاد وزارت را نمی توان نادیده گرفت و ردپایی مناصب اشتراکی از جمله وزارت را در نظام سیاسی- اداری چین نیز می توان یافت . این رساله بر آن است تا به شیوه ی تحلیلی ـ توصیفی و با استناد به منابع دست اول و مطالعات جدید و اسناد و مکاتبات بازمانده از این عصر فلسفه وجودی مناصب اشتراکی، ریشه های آن در نظام اداری ـ سیاسی پیش از عصر ایلخانی همچنین در سیستم اداری چین را بررسی نماید و دایره اعمال قدرت این وزیران به ویژه در عصر ایلخانی و پیامدهای مثبت و منفی آن را مورد بررسی قرار دهد.
زینب رضایی عارفی جواد عباسی
در پی حمله و سلطه مغولان در ایران، ساختارهای سیاسی و بسیاری از مراکز اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی رو به نابودی گذاشت. مغولان بیابانگرد با روحیه و خصلت نظامیگری قدم در این سرزمین گذاشته و همچون پیشینیان ترکتبار حاکم بر ایران، پی به ضرورت بهرهمندی از توان و تجربه دیوان سالاران ایرانی بردند. آنان برای تداوم حکومتشان با کمک این دیوان سالاران در صدد بازسازی کشور برآمدند. خاندان رشیدی از جمله مهمترین خاندان های دیوانی این دوره (694-736ه.ق) بودند. این خاندان در حدود نیمی از کل عصر ایلخانی، یعنی از عصر غازان خان تا پایان این دوره ، حضوری موثر در امور حکومتی داشتند. با این حال تا آنجا که به پژوهش های تاریخی مربوط می شود، بررسی در باره این خاندان بیشتر به شخص خواجه رشیدالدین فضلالدین همدانی محدود شده است. با توجه به این مهم، پژوهش حاضر بر آن است تا زندگانی و نقش تاریخی دومین شخصیت برجسته این خاندان، یعنی خواجه غیاث الدین محمد ابن رشیدالدین را ، مورد بررسی قرار دهد. براساس یافته های این رساله خواجه غیاث الدین محمد را می توان خاتم وزرای مقتدر ایرانی دانست. در سایر ادوار تاریخ ایران نظیر؛عهد تیموری کمتر شاهد قدرتنمائی و تاثیرگذاری وزیران در قیاس با دوره حاکمیت ایلخانان هستیم. عملکرد خواجه غیاث الدین محمد سبب شد یاد و میراث خاندان رشیدی پس از قتل پدر و غارت میراث مادی و معنوی او، در تاریخ ایران باقی بماند. خواجه غیاثالدین با احیاءربع رشیدی و حمایت گسترده از علماء و شعرا و عنایت به متصوفه نقش آشکاری در رونق علمی و ادبی ایران در عصر ایلخانی ایفاء کرد.
مژگان فروزان محمد تقی ایمان بور
خراسان از کهن ترین روزگار تاریخ ایران زمین، بخشی از مهمترین قلمروهای سیاسی- اجتماعی حکومت های ایران به شمار می رفت هر چند مرزهایی به طور دقیق مشخص نیست و در طی تاریخ بسیار دگرگون شده است.اما آنچه مهم به نظر می رسد، خراسان همیشه به عنوان قلمرو شرقی جهان اسلام و مرکزیت شرق قلمرو اسلامی شناخته می شده است. در واقع خراسان پایگاهی بوده است برای نظم بخشی به عملیات مسلمانان در ماوراء النهر، که اجرای آن به عنوان )حکم( اسلامی، برای تازه مسلمانان تکلیفی دینی بود. فتح خراسان برای عرب ها یکی از پیروزیهای مهم به شمار می آمد و با تسخیر آن بخش وسیعی از امپراتوری ایران در اختیار مسلمانان قرار گرفت و تحولاتی در ساختار اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی مردم این ناحیه به وجود آمد. سرزمین خراسان، علاوه برکشاورزی پر رونق و قرار گرفتن در مسیر جاده ابریشم، دروازه ورود ایران از سوی شرق نیز محسوب می شد. خراسان در اواخر عصر ساسانی به سبب گرفتاری داخلی این حکومت، به صورت ایالتی مستقل در آمد؛ در نتیجه، این ایالت از نظر اداری توسط مرزبانان و دهقانان اداره می شد. بنابراین شهرهای خراسان هم زمان با ورود اعراب مسلمان، دارای حاکمیت مستقل بودند و پس از برخورد با مسلمانان به صورت جداگانه پیمان صلح با فاتحان عرب بستند.و طی دو قرن اولیه اسلامی و در دوره ی امویان دارای موقعیت خاص سیاسی اجتماعی و اقتصادی بود که در این پژوهش تلاش بر این است با استفاده از شیوه ی پژوهش های تاریخی و با استناد به منابع تاریخی و خصوصا منابع فارسی و عربی و مورخین ایرانی و اسلامی به اوضاع سیاسی و اجتماعی و اقتصادی خراسان در قرون اولیه اسلامی پیش از حاکمیت عباسیان بر ایران بپردازد
محبوبه امیربیک جواد عباسی
تجارت یکی از قدیمی ترین و اصلی ترین ارکان اقتصاد هر جامعه از جمله جامعه ایرانی به شمار می آید. در عین حال تاریخ تجارت در ایران در دوران های مختلف، وضعیت متفاوتی داشته است و با فراز و فرودهای فراوانی همراه بوده است. جابه جایی حکومت ها، سلطه بیگانگان، جنگ ها و دیگر تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی مذهبی تجارت را تحت تأثیر خود قرار داده اند. در این بین شرایط سیاسی بیش از همه بر موضوع تجارت تأثیرگذار بوده است. پس از دوران حملات مغول به ایران که با ناامنی و رکود در تمامی عرصه ها از جمله تجارت همراه بود، در دوره ایلخانی تجارت رونق خود را بازیافت و حتی در چارچوب امپراتوری مغول برخی ابعاد تازه پیدا کرد. با مرگ ابوسعید ایلخانی در سال 736ه.ق، سلطه ایلخانان بر ایران پایان یافت و در بخش های مختلف ایران چندین حکومت محلی و خاندانی قدرت را در دست گرفتند که تا زمان ورود تیمور به ایران بر سرکار بودند. از آن جاکه اولویت هر یک از این حکومت ها حفظ قلمرو خود و بسط آن بود، موضوعی چون تجارت در این حکومت ها در حاشیه قرار گرفت. اگرچه به جهت منافع حاصل از تجارت برای حکومت ها و جامعه این حکومت های محلی می کوشیدند با نگاهی به دوره ایلخانی، تجارت را به جایگاه قبلی برسانند. با توجه به آشفتگی سیاسی این دوره که عموما از آن با عنوان «عصر فترت» یا «دوره حکومت های محلی» یاد می شود، تصویر روشن و جامعی از وضعیت تجارت در این دوره در دست نیست. بر اساس چنین ضرورتی و با توجه به این که در پژوهش های مربوط به این دوره به طور خاص، موضوع تجارت مورد بررسی قرار نگرفته است، پژوهش حاضر در صدد است تا با گردآوری اخبار و شواهد تاریخی مربوط به تجارت، به بررسی اوضاع تجاری ایران در عصر این حکومت های محلی بپردازد.
لیلا نیک آئین هادی وکیلی
رسم برده¬داری با سابقه¬ای دیرین، در تمدن بشری و عربستان عصر جاهلی امری متداول بود و مقارن با ظهور اسلام برده¬داری به عنوان یک معضل اجتماعی مطرح شد. برخورد کلی اسلام با پدیده اجتماعی بردگی، مبارزه با این سنت غلط از طریق ارائه راهکارهایی برای حذف تدریجی بردگی بود. اما پس از رحلت پیامبر (ص) با پی ریزی سیاست فتوحات توسط خلفا، با ورود اسراء فراوان به جامعه اسلامی، برده¬داری رشد کرد و سران مسلمانان برخوردهای متفاوتی نسبت به این موضوع از خود نشان دادند. در این میان ائمه اطهار (ع) که خلفای راستین رسول¬خدا (ص) در بعد استمرار سیره نظری و عملی آن حضرت بودند، به¬رغم برخی سیاست¬ها و سنت¬های رایج در جامعه، مشی قرآنی و نبوی را ادامه دادند. لذا سیره اهل¬بیت (ع) در مواجهه با مسئله بردگی و بردگان کارنامه اسلام را درخشان کرده است. این نوشتار بر آن است تا نشان دهد که امامان ششم تا دوازدهم چه دیدگاهی نسبت به مسئله بردگی و بردگان داشته¬اند و راهکارهای عملی و نظری آنان در این باره چه بوده است. این¬کار به روش تاریخی، با اسلوب توصیفی و تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه¬ای انجام شده است.
منیره فتوحی فیروزآباد بشری دلریش
چکیده: تاریخ محلی از گرایش های جدید دانش تاریخ است و در شناخت دقیق و درست تاریخ یک کشور، جایگاه ویژه ای دارد. همدان نخستین پایتخت آریایی های ایرانی بود، پس از آن نیز، این شهر در ادوار متعدد تاریخ ایران پایتخت بود و مرکزیت سیاسی و اداری داشت. همدان را دروازه تاریخ و تمدن و فرهنگ ایران دانسته اند و در واقع تاریخ آن فراتر از یک تاریخ محلی برای کشور است، زیرا تاریخ همدان در بسیاری از دوره ها نمود تاریخ ایران است. این شهر در درازای تاریخ دچار فراز و فرودهایی شده است که یکی از مهمترین آن ها یورش مغولان به این شهر بود که ساختار کهن این شهر را در ابعاد متعدد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دچار دگرگونی کرد، لیکن ظرفیت های بالقوه طبیعی شهر، سبب گردید تا اثرات ویرانی مغولان در این کهن دیار مستعجل بوده و شهر به تدریج، موقعیت استراتژیک و کلیدی خود را در جغرافیای ایران بیابد. این پایان نامه بر آن است تا به شیوه ی تحلیلی _ توصیفی و با استناد به منابع دست اول و مطالعات، سرنوشت این شهر را در یورش مغولان و دگرگونی هایی را که در پی این یورش برای همدان اتفاق افتاد، بررسی کند. کلید واژگان: همدان، یورش مغول، جغرافیای تاریخی، جغرافیای طبیعی، عصر ایلخانی
بشری دلریش اللهیار خلعتبری
این رساله تحت عنوان ((جایگاه سیاسی غلامان در تاریخ ایران)) (از سامانیان تا پایان ایلخانیان) از چهال فصل تشکیل شده است. در فصل اول با عنوان ((ورود بردگان به جهان اسلام و جایگاه اجتماعی آنان)) به عوامل گریزناپذیر اسارت و بردگی کفار در زمان حیات پیامبر (ص) توجه گردیده سپس به تشریح دلایل فتوحات و ورود خیل عظیم بردگان به جهان اسلام در زمان خلفای راشدین، بنی امیه، بنی عباس و حکومتهای تاریخ میانه ایران پرداخته شده است. مبحثی نیز به تجارت پرورنق برده و نقش مهم آن در انتقال بردگان به جهان اسلام و ایران اختصاص یافته، همچنین اعتلای اجتماعی و سیاسی بردگان و رعایت حقوق انسانی و آزادی آنها متاثیر از تعالیم اسلام از نظر دور نمانده است. در فصل دوم تحت عنوان ((زمینه های بکارگیری غلامان در نظام های سیاسی ایران)) به تجزیه و تحلیل عوامل موثری چون بی اعتمادی حکومتهای وقت به حامیان محلی و قومی خود، ضرورت های تشکیل سپاه فرامحلی و تنزل تدریجی مشارکت عناصر محلی در سپاهی گری که به استفاده از غلامان در عرصه های سیاسی و نظامی دامن می زد پرداخته است. فصل سوم با عنوان ((زمینه های تفوق غلام ترکان)) درواقع به تشریح و تحلیل عواملی مانند فراوانی نفوس غلام ترکان در ایران، آشنایی یا اشتراک زبانی حکام سلسله های ایران اسلامی با زبان ترکی که موجب گردید تا غلام ترکان در قیاس با غلامان سایر اقوام در عرصه های سیاسی و نظامی تشخص و تمایز بیشتری یابند اختصاص یافته است. اقتدار غلامان در زمان خورزمشاهیان برخلاف سلسله های پیشین به دلایلی چون استفاده گسترده از قبایل خویشاوند و عناصر محلی تازیک کاهش یافت. تنزل موقعیت غلام سپاهیان در دوره ایلخانان با اتکا به عواملی چون یکه تازی امرای مغول، بکارگیری گسترده بردگان در زمین داری و عدم دسترسی آنها به غلامانی شایسته سپاهی گری به افول قطعی منجر شد. عوامل یاد شده محور مباحث فصل پایانی تحت عنوان ((افول اقتدار غلام سپاهیان)) می باشد.