نام پژوهشگر: ایرج میر
ایرج میر غلامحسین ابراهیمی دینانی
در پژوهش حاضر، با توجه به تفسیرهای متفاوت طرفداران پیوند دین و سیاست این نکته در مد نظر قرار می گیردکه تفسیر نظریه پیوند دین و سیاست تحت تاثیر عوامل مختلف صورت می گیرد. بنابراین می توان این پرسش را مطرح کرد: چه عواملی در تفسیر نظریه یاد شده موثرند؟ فرض نویسنده این است که در بررسی آرای هر اندیشمند سیاسی، لازم است هم ویژگی های شخصیتی وی مورد توجه قرار گیرد و هم اوضاع عصر او. لذا نویسنده تلفیقی از یک اصل کلی از دانش هرمنوتیک و نیز تبارشناسی به مفهوم مورد نظر میشل فوکو را به عنوان چارچوب نظری تحقیق خود در نظر گرفت. بر طبق اصل کلی مورد نظر از دانش هرمنوتیک و نیز تبارشناسی به مفهوم مورد نظر از دانش هرمنوتیک، تفسیر هر مفسر متاثر از پیش فهم ها و علائق اوست و تبارشناسی به مفهوم مورد نظر میشل فوکو، رابطه میان دانش و قدرت را مورد توجه قرار می دهد. به طور کلی، در چارچوب نظری یاد شده بر تاریخمندی تفسیرها تاکید می شود. فصل اول پژوهش به بررسی مفاهیم و معرفی شخصیت های مورد نظر در این تحقیق اختصاص دارد. نکته اصلی درباره رابطه دین و سیاست که در این فصل بیان می شود، این است که با توجه به مصادیق متعدد مفهوم دین نمی توان به طور مطلق از چگونگی رابطه ی دین و سیاست سخت گفت. ضمنا در میان پیروان یک دین نیز معمولا فهم های مختلف از آن وجود دارد. علاوه بر این، دیدگاه هر متفکر درباره چگونگی رابطه دین و سیاست، به فهم او از سیاست نیز بستگی دارد. این نکته به روشنی، چه در استدلال های طرفداران پیوند دین و سیاست و چه در استدلال هواداران جدایی دین از سیاست در دو فصل بعدی به چشم می خورد. در فصل چهارم، تفسیر امام محمد غزالی و در فصل پنجم تفسیر خواجه نصیر الدین طوسی از چگونگی پیوند دین و سیاست ارائه می شود. تفسیر غزالی مبتنی بر سه رکن است که عبارتند از: خلیفه و سلطان و عالم دینی. از سوی دیگر، تفسیرخواجه نصیر الدین طوسی مبتنی بر مدینه فاضله ای است که در راس آن حاکمی واجد خصوصیاتی معین قرار دارد. در فصل ششم، نقش پیش فهم های غزالی از افعال خداوند، سیاست، جامعیت دین و انسان و نیز نقش دلبستگی او به مذهب اهل سنت و تصوف در او به مذهب تشیع و حکمت در تفسیر وی بررسی می شود. سرانجام در فصل هشتم، رابطه تفسیرهای مورد نظر با قدرت از طریق تعیین عوامل موثر در تفسیر غزالی بررسی میشود که عبارتند از: 1. اختلافات فرقه ای، 2. افول عقلگرایی در بین اهل سنت، 3. اهمیت یافتن علمای دینی، 4. محدودیت قدرت خلیفه در مقایسه با سلطان، 5. فعالیت خلافت رقیب مستقر در مصر (خلافت فاطمیان)، 6. تهدید اسماعیلیان. از سوی دیگر، عوامل سیاسی-اجتماعی شناسایی شده موثر در شکل گیری تفسیر خواجه نصیر الدین نیز عبارتند از: 1. اختلافات فرقه ای، 2. حمله مغول و پی آمدهای ناشی از آن، 3. اختلاف و عدم اتحاد حکومت های اسلامی. در این فصل همچنین بیان می شود که نکته مشترک در هر دو تفسیر، وجه اقتدارگرایانه آنهاست. به این ترتیب، وجه تاریخی هر دو تفسیر تایید می شود، زیرا هر دو هماهنگ با ساخت اقتداری قدرت در عصر خود با حکومت های فردی سازگارند.