نام پژوهشگر: علی یوسفی جوجاده
علی یوسفی جوجاده حسن سعادت مصطفوی
ابن سینا از طریق گوناگون جهت اثبات ذات حق استفاده نموده است. یکی از آن روشها برهان مشهور امکان و وجوب می باشد که مبتنی بر تحلیل امکان ذاتی ماهیات است و در آن سه فرض واجب، ممتنع و ممکن متصور است. اما شیخ برهان دیگری نیز بنام برهان وجود دارد که در آن مقسم، موجود است. به این معنا که می گوییم در این عالم موجود هست. حال یا این موجود مصداقی دارد که واجب باشد فثبت المطلوب. و یا مصداقش همه ممکن هستند و برای اینکه به تسلسل نیانجامد ناچار بایستی واجب الوجودی باشد و این همان برهانی است که شیخ ادعا می کند برهان صدیقین است. ابن سینا مانند فارابی بر وجود واجب الوجود بذاته صرف نظر از مشاهده واقع استدلال می کند و مدعی است که تصور وجود به تنهایی به شناسایی واجب الوجود بذاته منجر می شود. چون عقل قادر است از طریق نظری محق به وجود او پی برد. شیخ تاکید دارد که هستی واجب الوجود را نمی توان با برهان اثبات کرد یا به اقامه دلیل در آن باره پرداخت. وجود واجب را می توان فقط از طریق شهود در درون خود درک کرد و شیخ اهمیت زیادی به صفت وحدت حضرت حق داده است. منظور از وحدت، وحدت حقه حقیقه می باشد که نسبت به خدا در عبارات شیخ به دو مورد وحدت ذات و بساطت ذات بکار می رود. ابن سینا همواره بر این نکته تاکید می کند که واجب الوجود هستی محض و هویت مطلق است و وجود مطلقی که بالذات است، البته معلوم نیست. چنین موجودی حق است و هر آنچه جز اوست باطل است حق آن است که وجودش از خودش است. اهمیت صفت علم خدا در فلسفه مشا بدین دلیل است که آنان علم حق را علم عنایی می دانند. و علم عنایی علمی است که سبب وجود معلول در خارج می شود لذا آنرا علم متبوع نیز می دانند. علم خداوند تبارک و تعالی به ذات خود، علم فعلی ذاتی است و به همه موجودات نیز علم حضوری دارد.