نام پژوهشگر: علی قاسم زاده
افسانه علی مندگاری حمید جعفری قریه علی
شعر عصرمشروطه به دلیل پیشگامی در انعکاس جهان بینی ها وکیفیت تحولات عمیق مضمونی در عرصه های فکری، فرهنگی، سیاسی- اجتماعی در تاریخ ادبیات ایران،شعری پیشرو به شمار می آید.گرچه این نوگرایی در ظاهر می توانست راه هرگونه سنت گرایی را در پرداختن به انواع ادبی ببندد، به دلیل باورمندی شعرای سنت مداری چون ملک الشعرای بهار، ادیب الممالک فراهانی و فرخی یزدی به بهره گیری از ظرفیت های ادبیات کلاسیک، پیوستگی سنت و تجدد ادبی را در بستر شعر مشروطه به جریانی مایه دار تبدیل کرد.دراین میان شاید شاهنامه فردوسی بیش از هر اثرکلاسیک فارسی در شعر عصر مشروطه- چه در اوان پیدایش مشروطه و چه در هنگام استقرار آن- نمود داشته است؛ زیرا ماهیت انقلابی و پرهیجان مشروطه بیشاز هر چیز نیازمند تقویت همگرایی جمعی و قومی بود و خصایص حماسی و ظرفیت های انگیزشی شاهنامه بهترین زمینه برای رسیدن به اهداف ساختاری به حساب می آمد.ازاین رو بخش قابل توجهی از اشعار مشروطه خواهان از جمله بهار، ادیب الممالک فراهانی و فرخی یزدی به استفاده از شگردها و خصایص سبکی شاهنامه معطوف است، به ویژه آن گاه که می کوشند به تناسب دگرگونی در جهان بینی خویش بهقصد تهییج احساسات ملی گرایانه و آزادی خواهانه از ویژگی های حماسی شاهنامه درایجاد هویت جمعی و انقلاب فکری بهره گیرند.
آزاده شیبانی آسیه ذبیح نیا عمران
جام جم اوحدی، که با باور سراینده ی آن در برگیرنده ی همه ی حقایق مورد نیاز انسان برای نجات و رسیدن به کمال است، منظومه ای به زبان فارسی و در قالب مثنوی است. این مثنوی در پنج هزار بیت و به پیروی از وزن و سبک حدیقه الحقیقه ی سنایی سروده شده است ولی از نظر بیان شیرین تر و روان تر از آن است و از نظر مضامین، ضمن نزدیکی به تجارب مردم روزگار خود، در بیان نکته ها و موضوعات اخلاقی، عرفانی و تربیتی اثری ارزشمند و موفق است. در ادبیات فارسی، جام و مترادفات و ترکیبات آن بارها دستمایه ی مضمون آفرینی و رمز پردازی های شاعران و عارفان قرار گرفته است. از آن جایی که "می" با نفی خودی، عارف را به اتحاد با موضوع معرفت خویش می کشاند، جام، رمزی از محل تجلی معرفت واقعی (دل) است. در پهنه ی اندیشه ی هر عارف شاعر یا هر شاعری که ابیاتی عارفانه سروده است، رمزپردازی از جام، شگفت نمی نماید، زیرا به مانند بسیاری از واژه ها چنان توسع معنایی یافته است تا ظرف بیان ژرفای اندیشه ی فلسفی یا عرفانی قرار گیرد. روشن است واکاوی این گستره معنایی و رمز گشایی از واژه ی "جام" که تقریبا از وجوه مشترک زبان عارفانه و دستگاه واژگانی آن هاست، ضمن تبیین کیفیت رمزپردازی و توسع معنایی واژه های عادی، به ما در شناخت جنبه هایی از فرایند ارتباطات کلامی عرفا و ژرف اندیشی بیشتر در نظام اندیشگانی و منظومه معنایی آنها یاری می رساند. از آن جا که تاکنون از یک سو، تحقیقی جامع درباره ی جام و انواع و اقسام و مراتب و اجزای مختلف آن و چگونگی کاربرد آن در دستگاه واژگانی و زبانی صوفیه انجام نشده است و از دیگر سو، درباره ی جام جم اوحدی به عنوان تنها اثر مستقل و متمرکز در باب "جام جم" که بی شک ناظر بر ارتباطی بینامتنی با کاربرد آن در متون پیش از اوست. به طور خاص، پژوهشی صورت نگرفته است، ضرورت چنین تحقیقی آشکار می شود. این پژوهش با روشی توصیفی – تحلیلی تلاش می کند تا ضمن بررسی در زمانی سیر تطور زبانی و معنایی واژه ی "جام" آن را در ساختار مثنوی جام جم اوحدی واکاوی و تحلیل نماید. بنابر نتایج این پژوهش واژه ی "جام" و ترکیب " جام جم" با بهره مندی از پیشینه ی معنایی و کارکردهای رمزناکانه آن در دستگاه زبانی و فکری صوفیه در نزد اوحدی به اوج توسع معنایی می رسد.
حسین بردخونی آسیه ذبیح نیاعمران
قرن هشتم هجری از پرفروغ ترین روزگاران ادبی ایران است که بی گمان استمرار درخشش زبان، فرهنگ و ادب ایران در قرن ششم و هفتم هجری به شمار می آید. ظهور گسترده و پرتعداد شاعران و ادبای بزرگ این دوره، چون حافظ شیرازی را می توان از یکسو نماد اقتدار زبان و فرهنگ فارسی با وجود سلطه ی گسترده ی مغولان بر سرزمین ایران و از دیگر سو نشانه ی پیوند معنادار اقتدار حکومت سیاسی، آفرینش آثار ادبی مایه دار و شاعران و ادبای برجسته دانست. ظهور قله های ادبی در هر دوره و جامعه، نمی تواند آنی و بی پشتوانه ی تاریخی و سنتی انجام گیرد. لذا تئوری پردازان ادبی همواره بروز نویسنده یا شاعر ی برجسته را مدیون سنت تاریخی فراگیر و فعل و انفعال سیاسی-اجتماعی می دانند. "سلمان ساوجی" را باید در شکل گیری جریان سنتی اشعار غنایی و ظهور شاعری چون حافظ - که تلفیق دهنده و به اوج رساننده ی ژانر غنایی-عرفانی به شمار می آید- در کنار خواجوی کرمانی در مرکز حلقه های این سنت تاریخی دانست. اهمیت جایگاه او زمانی آشکارتر می شود که توجه داشته باشیم سلمان در بازسازی و استمرار سنت سروده های غنایی همان راه و روشی را برگزیده که پیش تر نظامی در منظومه های داستانی اش برگزیده بود. بررسی و تحلیل کیفیت داستان پردازی سلمان و بهره مندی او از ظرفیت های هنری زبان و ادبیات فارسی، می تواند در بازشناسی سنت ادبی منظومه سرایی فارسی و پیشینه ی پربار و سترگ آن در آفرینش آثار ادبی ماندگارتر کمکی شایسته بنماید. این پژوهش، به شیوه ی توصیفی- تحلیلی کوشیده است به بررسی و نقد عناصر سازنده ی سبکی در زبان منظومه ی "جمشید و خورشید" سلمان ساوجی بپردازد و از حاصل آن برمی آید که با وجود هنجار گریزی های زبانی و برخی تفنن های ادبی، سلمان نتوانسته است در پردازش عناصر غنایی و حتی توجه به مولفه های ادبی به قدرت و مهارت نظامی در منظومه سرایی برسد. لذا منظومه ی او بیش از اینکه داعی برتری طبع، لفظ و مضمون پردازی اشعار سلمان بر پیشینیان باشد، تلاش او را برای رهایی از اقتدار حضور منظومه پردازی نظامی نشان می دهد.
پیمان آذری سوره محمدقسیم عثمانی
چکیده ندارد.
علی قاسم زاده ناصر نیکوبخت
رنگ به عنوان برجسته ترین عنصر در حوزه محسوسات از دیرباز مورد توجه انسان بوده است و همواره روح آدمی را محسور قدرت نافذ خویش نموده است و اساسا مایه آفرینش و نمایانگر قدرت نقاش زبردست هستی است. امروز رنگ از مهمترین عناصر در بروز خلاقیت های هنری و بهره وری محسوب می شود. همچنانکه بسیاری از بزرگان ادبی و هنری جهان- به اذعان خویش- مدیون استفاده خلاق از رنگها هستند. براین اساس شاعران به عنوان زیباشناسان جهان آفرینش از رنگ ها در عینی تر کردن ایماژهای شاعرانه وکشف و توضیح و روابط میان اجزای تصاویر شعری استفاده کرده اند و گاه از آن در تبیین و تلفیق مفاهیم بیان ناشدنی و فضای نمادین اشعار خویش بهره ها برده اند . در این میان شاعران معاصر به جهت بینش دقیق و نگرش هوشمندانه به عناصر هستی از جمله رنگها و آگاهی از قدرت برانگیختگی آن - برخلاف شاعران کلاسیک - غالبا نگاهی عمیق و دقیق به آن داشته اند. لذا این پایان نامه به بررسی و تحلیل عنصر رنگ در اشعار معاصر و نوع نگاه آنان به مقوله رنگ- با تکیه و تاکید بر اشعار پنج شاعر برگزیده معاصر چون نیما، سپهری، شاملو، موسوی گرمارودی و طاهره صفارزاده به همراه نگاهی گذرا اما انتقادی و مقایسه ای به این عنصر در اشعار کلاسیک پرداخته است.