نام پژوهشگر: یوسف قویدل رحیمی
سعید رجایی نجف آبادی منوچهر فرج زاده اصل
امروزه تاثیرات جانبی تغییر اقلیم اکثر جنبه های زندگی انسان را تحت تاثیر قرار داده است به طوری که گاه مطالعه تاثیرات مختلف تغییر اقلیم مهم تر از شناسایی و مطالعه خود بحث تغییر اقلیم است. این تحقیق در پی آن است که تاثیر تغییر اقلیم را بر روان آب سطحی مشخص نماید. این امر از طریق مطالعه بارش در ایستگاه های سینوپتیک به همراه ایستگاه های کلیماتولوژی و روان آب سطحی در ایستگاه های دبی سنجی صورت گرفت. در این پژوهش با استفاده از آزمون میانگین متحرک دوره های ترسالی و خشک سالی میان دبی و بارش بررسی شده و در ادامه با استفاده از آزمون ناپارامتری من ـ کندال، سالی را که روند دبی از حالت نرمال خارج گردیده؛ نمایش داده شد. نتایج نشان از دورهای متوالی ترسالی و خشک سالی در سراسر کشور دارد. در ده های اخیر کشور در یک فاز خشکی واقع شده و این امر موجب کاهش روان آب در سراسر کشور گردیده است. طولانی ترین فاز خشکی که تمامی ایستگاه های کشور ثبت شده است، در میان سال های 1380ـ1375 می باشد. این امر موجب جهش در آزمون من کندال و سیر نزولی u در این آزمون شده است. در نتیجه میزان انحراف معیار و خط رگرسیون برای ایستگاه های مورد مطالعه سطح حوضه روند کاهشی در پیش گرفته اند. کاهش انحراف معیار نیز نتیجه کاسته شدن اختلاف فصلی دبی می باشد. کاهش روان آب برای سراسر کشور یکسان نبوده و در برخی مناطق کشور مانند جنوب خزر, حوضه کارون و کل در ایران مرکزی عکس روند معمول در سراسر کشور، شاهد افزایش روان آب سطحی بوده ایم. نتیجه این افزایش، روند صعودی خط رگرسیون و انحراف معیار در این ایستگاه ها می باشد که نتیجه افزایش اختلاف فصلی دبی بوده است.
منصور حلیمی برده زرد منوچهر فرج زاده اصل
امروزه تاثیرات جانبی تغییر اقلیم اکثر جنبه های زندگی انسان را تحت تاثیر قرار داده است. به طوری که گاها مطالعه تاثیرات مختلف تغییر اقلیم مهم تر از شناسایی و مطالعه خود بحث تغییر اقلیم است. این تحقیق در پی آن است که تاثیر تغییر اقلیم بر مصرف برق بخش خانگی ایران شناسایی شود. در این راستا میزان حساسیت بار مصرفی انرژی الکتریکی کشور با تغییرات نیازهای گرمایشی و سرمایشی به عنوان فاکتورهای اقلیمی معرف پتانسیل مصرف انرژی، مورد بررسی قرار گرفت. داده های مربوط به نیازهای سرمایشی در بازه زمانی 1965تا 2005 برای 30 ایستگاه سینوپتیک مراکز استان ها گرفته شد. داده های مصرف برق بخش خانگی مراکز استان های کشور از سایت سازمان توانیر نیز برای 30شرکت برق منطقه ای در دوره آماری 1965 تا 2005 نیز اخذ گردید. روندهای زمانی نیازهای سرمایشی و گرمایشی از طریق آزمون گرافیکی من –کندال بررسی شد. همبستگی بار مصرفی کشور با فاکتورهای اقلیمی مذکور بررسی شد و مشخص گردید که بار مصرفی کشور فقط با نیازهای سرمایشی رابطه معنی دار مستقیمی دارد و بنابر این با استفاده از دو متغییر درجه روزهای سرد و وزن سالانه تعداد مشترکینی که تحت پوشش هر شرکت برق منطقه ای هستند، اقدام به مدل سازی بار مصرفی گردید. برای مدل سازی مکانی از رگرسیون وزن دار جغرافیایی استفاده شد. نتایج گویای آن بود که بار مصرف کشور همبستگی معنی دار و مستقیمی را با نیازهای سرمایشی فصل گرم کشور دارد بالاترین میزان همستگی بار مصرفی روزانه کشور با نیازهای سرمایشی ماه اوت مشاهده شد. نتایج حاصل از مدل سازی بیان گر آن بود که با افزایش هر درجه روز میانگین نیاز سرمایشی روزانه کشور پتانسیل بار مصرفی در حدود 014/0 کل بار مصرفی روزانه هر سال بالا میرود.. همچنین مشاهده شد که تغییر اقلیم از طریق افزایش نیاز به سرد کردن محیط مسکونی و ساختمان در دوره گرم سال درکل موجب تحمیل kwh 106 × 53 باراضافی به شبکه سراسری برق مصرفی بخش خانگی کشور شده است. خرجی کار می تواند در شناسایی مناطق مختلف کشور از لحاظ نیازهای گرمایشی و سرمایشی به عنوان شاخص اقلیمی معرف پتانسیل مصرف انرژی در اختیار برنامه ریزان قرار بگیرد. و همچنین تاکیدی باشد بر شناسایی هر چه بیشتر تاثیرات تغییر اقلیم بر جنبه های مختلف زندگی انسان.
سیامک احمدی یوسف قویدل رحیمی
در این مطالعه با استفاده از داده های ترازهای 1000 تا 500 هکتوپاسکال روزهای اول تا هشتم ژوئن 2007 به تحلیل سینوپتیک توفان حاره ای گونو اقدام شد. عملکرد چند سامانه در ترازهای مختلف جوی سبب به وجود آمدن قوی ترین توفان شش دهه گذشته در منطقه دریای عرب شد. در روز اول ژوئن به دلیل شکل گیری منطقه کم فشار و با همراهی منحنی بسته کم ارتفاع در ترازهای 850 تا 500 توفان گونو از حالت اغتشاش حاره ای خارج شده و به شکل توفان حاره ای با بادهای درون پیچ در آمده است. در روزهای بعدی، عقب نشینی زبانه پرفشار جنب حاره ای آزور در ترازهای 700 و 500 هکتوپاسکال و کاهش فشار تراز دریا در عرض های شمالی تر توفان سبب انتقال توفان گونو به عرض های شمالی تر شده است. سامانه بلوکینگ شمال اروپا شرایط را برای نفوذ زبانه کم ارتفاع سیبری به داخل ایران فراهم نموده که با تزریق هوای سرد به داخل ایران موجب افزایش گرادیان دمایی و تقویت سامانه گونو شده است. در روزهای آخر توفان با تضعیف سامانه بلوکینگ شمال اروپا و عقب نشینی زبانه کم-ارتفاع سیبری و کاهش فرارفت سرد توسط این زبانه و تشکیل کم ارتفاعی بر روی غرب ترکیه، به دلیل کاهش گرادیان فشاری و دمایی بین مناطق غرب و جنوب شرق ایران و نیز قطع دسترسی به منبع رطوبتی و گرمای دریای عرب و عمان، توفان گونو تضعیف شده و در اواخر روز 8 ژوئن مضمحل گشته است. نتایج به دست آمده از تحلیل همگرایی جریان رطوبت نشان داد که بیشترین همگرایی در ترازهای 1000 و 850 هکتوپاسکال صورت گرفته است و ترازهای دیگر نقش کمتری در ایجاد بارش ناشی از توفان گونو در روزهای بارش خرداد 1386 داشته اند. همچنین نتایج نشان داد که منشأ رطوبتی بارش در روز 16 خرداد در تراز 1000 و 850 هکتوپاسکال اقیانوس هند، خلیج عدن، دریای عرب، و در سایر ترازها دریای عرب و دریای عمان می باشند. در روز 18 خرداد بیشترین تأثیر رطوبتی مربوط به دریای عمان و سپس دریای عرب می باشد. عمده فعالیت جبهه زایی در تراز 1000 مربوط به دیده بانی 15:30 و سپس ساعت 21:30 می باشد. دیده بانی های 3:30 و 9:30 جبهه مشخص و تأثیرگذار بر روی بارش را نشان نمی دهد. در تراز 850 هکتوپاسکال دو دیده بانی 15:30 و 21:30 مشخص ترین نقش را دارند و سایر مشاهدات نقش تأثیرگذاری ندارند. در تراز 700 هکتوپاسکال بیشترین نقش جبهه زایی مربوط به تمام مشاهدات روز ششم می باشد که در منتهی الیه جنوب شرق ایران عمل نموده است. در تراز 500 هکتوپاسکال مشخص ترین جبهه ها در تمام دیده بانی ها غیر از دو ساعت 15:30 و 21:30 روز هشتم ژوئن دیده می شود. بنابراین در این تراز بیشترین تأثیر جبهه زایی بر روی بارش های ناشی از توفان گونو در منطقه جنوب شرق ایران دیده می شود.
چنور محمدی یوسف قویدل رحیمی
آب حاصل از بارش منبع تأمین نیازهای بی شمار جانداران به ویژه انسان است و هرگونه کاهش در کم و کیف آن مستقیماً حیات موجودات زنده را تحت تأثیر منفی قرار می دهد. نوسان سال به سال بارش از ویژگی های اساسی و بسیار مهم بارش های سالانه ایران محسوب می شود که آثار زیان بار آن در تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی- امنیتی به نحوی منعکس می شود. چون میزان آب ناشی از بارش یکی از مولفه های اصلی برنامه ریزی در آمایش سرزمین به ویژه تعیین میزان عمران پذیری حوضه های آبخیز است، بر این اساس محاسبه آب در دسترس انسان بسیار مهم می باشد. با در نظر گرفتن پراکندگی های فضایی و زمانی بارش، مد نظر قرار دادن این تغییرات لازم و ضروری است. در این پژوهش بارش قابل اعتماد را برای ایستگاه های دارای آمار بلند مدت با دخالت دادن ضریب تغییرات محاسبه کرده و با توسعه آن در قالب شاخص sadpi ، خشکسالی ایستگاه ها در فاصله سال های 2009-1960 بررسی شده و ویژگی های شدت، سختی، تداوم، فراوانی و گسترش زمانی و فضایی آن تعیین گردیده است. بر اساس نتایج این روش بیش ترین و کم ترین مقدار بارش قابل اعتماد به ایستگاه انزلی (2/1566 میلی متر) و ایستگاه یزد (36/43 میلی متر) مربوط می شود که در ارتباط مستقیم با میانگین بلند مدت ایستگاه می باشد. با خوشه بندی ایستگاه به روش وارد و با استفاده از فاصله اقلیدسی از بارش 31 ایستگاه کشور یک برش 8 خوشه ای به عمل آمد. با در نظر گرفتن نتایج تحلیل خوشه ای، ایستگاه های مربوط به یک خوشه از نظر بارش در دسترس، می توانند دارای مبنای برنامه ریزی یکسانی باشند. بر اساس شاخص sadpi ایستگاه خوی با 12 سال و ایستگاه شاهرود با 2 سال دارای بیشترین و کمترین خشکسالی در طول دوره آماری بوده اند. ایستگاه های همدان و (شاهرود و بندرعباس) به ترتیب بیشترین و کمترین شدت خشکسالی و ایستگاه گرگان و (شاهرود و بندرعباس) نیز به ترتیب سخت ترین و ضعیف ترین خشکسالی ها را تجربه کرده اند. در بین سال های مورد مطالعه سال های 1973 و 2008 هم از نظر گستردگی فضایی و هم شدت در رتبه اول قرار گرفته اند.
مهدی عالی جهان یوسف قویدل رحیمی
چکیده امروزه اثرات گرمایش جهانی بر روی کره زمین بر کسی پوشیده نیست. این پدیده تأثیرات بسیار متفاوتی بر روی اجزاء مختلف سیستم کره زمین داشته و با روند رو به رشد خود طی سال های آتی مشکلات بسیاری را برای موجودات زنده(انسان ها، حیوانات و گیاهان)، در پی خواهد داشت. لذا به دلیل اهمیت این موضوع، پژوهش پیش رو جهت آشکار سازی تأثیر گرمایش جهانی بر روی دماهای(حداقل، متوسط و حداکثر)، به صورت ماهانه و دوره ای(سرد و گرم) انجام گرفته است. برای انجام این پژوهش از دو دسته داده، داده های دمای 17 ایستگاه سینوپتیک کشور و مقادیر متناظر آن، داده های ناهنجاری های دمایی کره زمین طی بازه زمانی 60 ساله(1951تا2010)، میلادی استفاده گردید. جهت نیل به اهداف پژوهش از روش همبستگی پیرسون برای آشکار سازی ارتباط بین داده ها، از روش رگرسیون خطی و پلی نومیال جهت تحلیل روند سری زمانی داده ها، برای نشان دادن پراکندگی مکانی همبستگی بین داده های دمای ایستگاه ها با گرمایش جهانی در سطح کشور از مدل زمین آمار و در نهایت جهت آشکار سازی معناداری تغییر روند دماها از آزمون ناپارامتری من – کندال استفاده شد. نتایج به دست آمده از تحلیل های صورت گرفته نشان دهنده تأثیرپذیری بیشتر دمای متوسط نسبت به دمای حداکثر و حداقل از گرمایش جهانی دارد. دمای حداقل نسبت به دمای حداکثر تأثیر بیشتری از گرمایش جهانی پذیرفته است. تغییرات صورت گرفته بر روی دماهای مطالعه شده ایستگاه ها بیشتر از نوع مثبت و افزایشی بوده و فقط در ایستگاه های خرم آباد ، ارومیه و انزلی در برخی از ماه ها روند منفی و کاهشی دیده می شود. بیش ترین تأثیر گرمایش جهانی بر روی دماهای ایستگاه های مورد مطالعه در ماه های گرم سال بوده که در این ماه ها ایستگاه های جنوبی کشور دارای بیش ترین رابطه همبستگی با گرمایش جهانی می باشند و در ماه-های سرد سال بیش ترین رابطه معنادار در ایستگاه های کرانه ی ساحلی خزر دیده می شود. مطالعه دوره ای(سرد و گرم) دماهای ایستگاه ها نشان از تأثیر بیشتر گرمایش جهانی بر روی دوره گرمایی دارد. بررسی نتایج حاصل شده از آزمون من – کندال، تغییر روند صورت گرفته در دمای متوسط نسبت به دمای حداکثر و حداقل معناداری بیشتری داشته و در مطالعات دوره ای نیز کاملاً نمایان است. واژگان کلیدی: آشکار سازی، گرمایش جهانی، دما، من – کندال، ایران
داریوش حاتمی زرنه یوسف قویدل رحیمی
در میان عناصر اقلیمی، دما می تواند عناصر دیگر مانند بارش، باد، نم نسبی و.... را تحت تاٌثیر قرار دهد. اما در نهایت، ماهیت و کلیت همه ی این عناصر متاٌثر از یک سری عوامل دیگر است که می تواند تحت تاٌثیر دگرگونی ها و افت و خیزهای عناصر و عوامل آب و هوایی مناطق بسیار دورتر از منطقه مورد نظر از جمله شاخص های گردش جوی قرار بگیرد. پژوهش حاضر جهت آشکارسازی تاٌثیر شاخص الگوی پیوند از دور دریای شمال-خزر بر روی دماهای (حداقل، متوسط و حداکثر) ایران، در قالب ماهانه، فصلی و دوره ای(سرد و گرم) انجام شد. داده های مورد استفاده شامل داده های دمای 17 ایستگاه سینوپتیک کشور و مقادیر متناظر آن ، داده های مربوط به شاخص معرف الگوی پیوند از دور دریای شمال-خزر در بازه زمانی 60 ساله از سال ??51 تا ??1? و همچنین داده های سطوح فوقانی جو می باشد. روش اصلی مورد استفاده در مطالعه ی پیش رو، روش همبستگی پیرسون می باشد. نتایج نشان داد که الگوی مذکور بر دماهای حداقل، متوسط و حداکثر کشور تاٌثیرگذار می باشد. در بررسی ارتباط ماهانه ی دماهای حداقل و متوسط ایران با الگوی پیوند از دور دریای شمال-خزر مشخص شد که این ارتباط به ترتیب در ماه های ژانویه، مارس و فوریه معکوس و معنی دار بوده اما ارتباط ماها نه ی دماهای حداکثر در ژانویه، فوریه و مارس معکوس و معنی دار است. بررسی فصلی نیز حاکی از ارتباط معکوس دماهای حداقل و متوسط و حداکثر فصل زمستان با شاخص مذکور بود. به لحاظ دوره ای نیز نتایج بیانگر ارتباط قوی دوره ی سرد و ارتباط نسبتاٌ ضعیف دوره ی گرم دماها با شاخص مورد مطالعه می باشد. مقادیر دمای ایستگاه ها در فاز مثبت کمتر از فاز منفی بود. به لحاظ مکانی، دمای ایستگاه های شمالی، شمال غربی و غربی بیشترین ارتباط را با الگوی مورد مطالعه داشتند. تحلیل های سینوپتیک نشان داد که در فاز مثبت استقرار پشته ی بر روی اروپا و دریای شمال و همچنین قرارگیری ایران در زیر محور ناوه عمیق موجب انتقال هوای سرد عرض های بالا و سرمایش هوای ایران در فاز مثبت شده و این وضعیت در فاز منفی برعکس می باشد.
مسعود صالحیان منوچهر فرج زاده
مهمترین مسئله ای که امروزه توجه بسیاری از دانشمندان را به خود جلب کرده است گرم شدن زمین در اثر گازهای گلخانهای است که این مسئله جهان را در آستانه یک فاجعه بزرگ انسانی و زیست محیطی قرار داده و دانشمندان عامل اصلی آن را انتشار گازهای گلخانه ای ناشی از سوختهای فسیلی و معدنی کشورهای صنعتی می دانند. در این تحقیق داده های مربوط به پارامترهای دمای حداکثر، میانگین و حداقل 17 ایستگاه سینوپنیک کشور و داده های گازهای گلخانه ای برگرفته از ایستگاه شاخص جهانی مونالوآ با هدف مشخص کردن ویژگی های دمایی و شناسایی اثر گازهای گلخانه ای بر روی پارامترهای مختلف دما در بازه های مختلف زمانی و مکانی در ایران مورد بررسی قرار گرفتند.. بر همین اساس روند پارامترهای دمایی(حداکثر، حداقل، میانگین) در ایستگاه های منتخب مورد مطالعه قرار گرفت و در ادامه با استفاده از روش های همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره تاثیر گاز های مختلف گلخانه ای بر پارامترهای دما در مقیاس های زمانی (ماهانه، فصلی، سالانه) و مکانی مختلف مورد تحلیل آماری قرار گرفت، نتایج بدست آمده نشان می دهد که گازهای گلخانه ای بر نوسانات دمای ایران تاثیر گذار بوده اند. گاز های دی اکسید کربن و متان به ترتیب بیشتر از اکسید نیتروژن و هگزافلوراید گوگرد، در هر سه مقیاس زمانی ماهانه، فصلی و سالانه، بر افزایش دمای ایستگاه های کشور تاثیر داشته اند. همچنین نتایج تحلیل فضایی حاکی از آن است که تاثیر پذیری مقادیر مختلف دمای ایران دارای تفاوت های مکانی و زمانی است که این تاثیر در مناطق غربی و جنوبی کشور و به ترتیب در بازه های زمانی ماههای مارس و ژوئن و فصول زمستان و تابستان بیشتر نمایان است. نتایج تحلیل مدل رگرسیون چند متغیره بین دما(حداکثر، میانگین، حداقل) ایستگاه ها و دو گاز اکسیدنیتروژن و هگزافلورایدگوگرد نیز نشان می دهد که دمای ایستگاه شیراز و بوشهر در ماه های فوریه و نوامبر بیشترین تاثیر را از این دو گاز پذیرفته اند.
میثم طولابی نژاد یوسف قویدل رحیمی
اثرات گلخانه ای یکی از تهدیدات جدی محیط زیست هستند و عوارض جانبی آن متوجه تمامی نقاط جهان است. بیشترین تأثیرات گرمایش گلخانه ای به تغییرات اقلیم و تغییر در الگوهای بارندگی و دمای کره ی زمین مربوط است و اثرات این بی نظمی ها از هم اکنون آشکار شده است. بدون شک برای جلوگیری از تشدید آن باید در سراسر دنیا اقدامات لازم به عمل آید. با توجه به اهمیت این موضوع، آشکارسازی نقش گازهای گلخانه ای در نوسانات بارش ایران مورد پژوهش قرار گرفت. جهت بررسی تأثیر این گازها در بارش کشور می بایستی ابتدا وجود ارتباط و همبستگی بین این دو پارامتر مشخص گردد. به همین منظور پس از مطالعه و بررسی روش های مربوطه، روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره انتخاب شدند. بدین جهت داده ی گازهای گلخانه ای از ایستگاه مونالوا در ایالات متحده أخذ و داده های مجموع بارش ماهانه ی ایستگاه های سینوپتیک نیز بر مبنای طول دوره ی آماری گازهای گلخانه ای، صحت داده های آماری و پراکندگی فضایی ایستگاه ها در سطح کشور که دارای آمار بلند مدت تا سال 2010 بودند، از سازمان هواشناسی نیز دریافت گردید. بر همین اساس برای گاز دی اکسیدکربن داده های 31 ایستگاه، گاز متان 34 ایستگاه، و برای دو گاز اکسیدنیتروژن و هگزافلورایدگوگرد، 36 ایستگاه با طول دوره ی آماری مختلف انتخاب شد. سپس بعد از آشکار شدن وجود ارتباط میان گاز های گلخانه ای و پارامتر بارش در مقیاس زمانی (ماهانه، فصلی و سالانه)، نتایج آزمون های آماری مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از این تحلیل ها نشان می دهد که انتشار گازهای گلخانه ای بر نوسانات بارش ایران تاثیر گذار بوده اند. همچنین نتایج حاصل از فراوانی همبستگی ننشان داد که به ترتیب گاز های دی اکسیدکربن و هگزافلوریدگوگرد از خانواده کلروفلوروکربن ها (cfcs )، بیشتر از سایر گازها، در هر سه مقیاس زمانی ماهانه، فصلی و سالانه، بر نوسانات بارش ایستگاه های کشور تأثیر داشته اند. همچنین نتایج تحلیل فضایی حاکی از آن است که تاثیر پذیری مقادیر مختلف بارش ایران دارای تفاوت های مکانی و زمانی است که این تاثیر در مناطق غربی و شمالی کشور در ماه های اکتبر تا مارس و فصول پاییز و زمستان از نوع کاهش و در مناطق شرقی کشور از نوع افزایش بارش نمایان است. همچنین تأثیر این گازها بر بارش ماه های خشک، فصل تابستان و اواخر بهار در مناطق شرق و جنوب شرقی کشور از نوع کاهش بارش خود را به خوبی نمایان کرده است. مناطق مرکزی تقریبا تأثیر پذیری چندانی از این گاز ها نداشته اند. نتایج تحلیل مدل رگرسیون چند متغیره بین بارش ایستگاه ها و دو گاز اکسیدنیتروژن و هگزافلورایدگوگرد نیز نشان می دهد که از میان سایر ایستگاه های کشور، بارش ایستگاه های ایلام، کرمانشاه، گرگان، خرم آباد و مشهد به ترتیب با 8/51، 3/51، 1/46، 5/49 و 2/59 درصد بیشترین تاثیر را از این دو گاز پذیرفته اند.
مهدی اردشیری منوچهر فرج زاده اصل
چکیده: افزایش بروز سرطان و مشکلات بهداشت عمومی از عوامل مهم درک تابش فرابنفش و شاخص آن در سال های اخیر بوده است که ارتقاء این شاخص و خطرات ناشی از آن روز به روز نقش آموزش و پرورش مردم را ضروری می سازد. لذا تعیین آستانه های بحرانی شاخص مورد نظر روی حوزه های گوناگون جفرافیایی از ضروریات هر کشور برای مدیریت و اطلاع رسانی بحران های احتمالی روی نواحی پر خطر است. به منظور بررسی و تحلیل زمانی و مکانی چگالی تابش فرابنفش در سطح کشور، پژوهش حاضر به صورت دو مرحله جداگانه تحلیل زمانی و تحلیل مکانی تابش uv انجام گرفت. به این صورت که برای تحلیل زمانی، داده های مرکز ازن سنجی اصفهان در محدوده زمانی (1380-1390) مورد بررسی قرار گرفت. بررسی روی این داده ها به صورت چهار سری زمانی متفاوت روزانه، ماهانه، فصلی و سالانه انجام گرفت. نتیجه بررسی ها اینکه، حد بیشتر شاخص تابش فرابنفش در ایستگاه اصفهان به مقدار (5/11) بوده که معمولأ در اواسط فصل تابستان و حد کمتر آن به مقدار (5/0) و در اواسط زمستان روی داده است. از طرفی بیشترین تابش آفتاب نیز در بین ساعات 10 صبح تا 4 بعد از ظهر رخ می دهد که در بیشتر اوقات سال شاخص از (3) بالاتر بوده که بایستی اقدامات حفاظتی توسط مردم رعایت گردد تا از صدمات ناشی از آن در امان بمانند. همچنین در این پژوهش مدلهای شاخص uv با استفاده از اطلاعات ماهواره ای بالاترین میزان روزانه تابش فرابنفش خورشید 28 نقطه از کشور ایران برای همه ی ماه های سال ترسیم و بررسی شد. نتایج اولیه تحقیق روی داده های خام ماهواره ای نشان داد که ایران غالباً طی دوره مورد مطالعه در شرایط هوای صاف تحت حاکمیت بالاترین درجه تابش یعنی خطر بسیار شدید قرار داشته است؛ اما نتیجه مطالعه از طریق بازسازی ارقام داده ها با کمک ایستگاه مرجع توانست دو منطقه تابشی متمایز را نشان دهد. منطقه یک، خطر زیاد روی کمربند ساحلی و کوهستانی شمال، سواحل جنوب و جنوب غرب ایران و منطقه دو، خطر بسیار زیاد در نواحی داخلی و ارتفاعات زاگرس مرکزی- جنوبی متمرکز بوده است. از میان مناطق فوق دو تا سه هسته مجزا و پرتنش خطر بسیار زیاد نیز در ماههای خرداد و تیر تشکیل شده که متوسط شاخص حتی به بالای (9) رسیده بود. همچنین یک منطقه ضخیم و پیوسته بالای (8) بر روی کمربند شرقی- غربی استانهای سیستان تا فارس و نوار کوهستانی زاگرس مرکزی شناسایی و ناحیه بندی شده است. قابل ذکر است درطی تغییر فصل از بهار به تابستان (تیرماه) مشاهده شد که مساحت تابش شدید (5/8) روی نواحی زاگرس شمالی گسترده شده و هسته تابشی آن (9) بصورت طولی از شهرکرد به طرف شمال جابجا و استانهای مرکزی و همدان را نیز درگیر ساخته است.
هادی باقری منوچهر فرج زاده
بارش یکی از مهمترین عناصر اقلیمی است که آگاهی از رفتار مکانی و زمانی آن می تواند نقش مهمی در برنامه ریزی های محیطی و طرح های آمایش سرزمین داشته باشد. تکنیک های آمار فضایی امکاناتی را فراهم می سازند تا از طریق آن ها بتوان الگوهای فضایی یک متغیر تصادفی مانند بارش را مورد تحلیل و مدل سازی قرار داد. در این تحقیق با هدف آشکارسازی الگوهای فضایی تعداد روز های بارش حدی ثبت شده ماهانه استان لرستان، اقدام به به کار گیری آزمون خودهمبستگی و تغییرپذیری فضایی گردید. در این راستا از داده های روزانه تعداد روزهای بارش حدی ثبت شده هر ماه، برای 16 ایستگاه سینوپتیک و باران سنجی که از سازمان هواشناسی استان لرستان و سازمان آب منطقه ای استان اخذ گردید استفاده شد. داده های مذکور پس از پردازش ها و مرتب سازی های اولیه و تکمیل نواقص آماری در یک دوره آماری 13 ساله که همه ایستگاه ها داری دوره آماری مشترک باشند، با اختصاص یک سیستم مختصات متریک وارد محیط نرم افزار سیستم های اطلاعات جغرافیایی گردید. در نهایت برای سنجش میزان الگومندی یا تشابه فضایی ماهانه پارامتر مذکور در بین ایستگاه های موردنظر از آزمون خودهمبستگی فضایی moran و شاخص ضریب تغییرات فضایی استفاده گردید. نتایج حاصل از آزمون خودهمبستگی فضایی که جهت آشکارسازی وجود یا عدم وجود تشابه فضایی معنی داری در تعداد روزهای بارش حدی ثبت شده ماهانه (به جز ماه های ژوئیه تا سپتامبر که فاقد روز بارش حدی بوددند) در ایستگاه های سینوپتیک و باران سنجی استان لرستان به کار گرفته شد، نشان داد بالاترین میزان خودهمبستگی فضایی در ماه های ژانویه، دسامبر و فوریه مشاهده می گردد که به ترتیب برابر 61/0 .61/0 و55/0 می باشد که این نکته گویای این واقعیت است که تعداد روزهای بارش حدی ایستگاه های مورد استفاده در این ماه ها دارای مشابهت فضایی معنی داری نسبت به همدیگر بوده وبه عبارت دیگر بارش این ماه ها غالبا تحت تاثیر الگوهای سینوپتیکی یکسانی به وجود آمده اند که در سرتاسر منطقه مورد مطالعه نقش نسبتا یکسانی را ایفا نموده است و نوعی همگونی و الگوی عمومی را بر فرایندهای محلی تحمیل نموده و نقش آن ها را در این ماه ها کم رنگ کرده است. همچنین مشاهده گردید که علی رغم این که بیشترین تعداد روزهای بارش حدی در ایستگاه های مورد استفاده در ماه های آوریل و می ثبت شده بود اما تعداد روزهای ثبت شده هر کدام از ایستگاه ها در این ماه ها به حدی از هم متفاوت بودند که امکان تشخیص و آشکارسازی الگو یا روند فضایی معنی داری در بین ایستگاه های مختلف امکان پذیر نبود. به عبارت دیگر تعداد روزهای دارای بارش حدی ایستگاه های مورد استفاده در این ماه ها استقلال فضایی بارزی را نسبت به هم داشتند به گونه ای که می توان گفت در ماه های فصل بهار عوامل و مختصات محلی هر ایستگاه نظیر ارتفاع جهت شیب ایستگاه میزان و درصد شیب رو به باد یا باد پناه بودن موقعیت ایستگاه و سایر اختصاصات محلی هر ایستگاه در شکل دهی بارش های حدی این ماه ها نقشی بارزتر از عوامل عمومی و یکسان ایفا کرده اند و به عبارت دیگر در ماه های فصل بهار(آوریل و می) عوامل محلی نسبت به ماه های فصل زمستان و پاییز(دسامبر ژانویه و فوریه) نقش پررنگ تری را در شکل دهی بارش های حدی ایفا نموده اند که استقلال فضایی معنی دار تعداد روزهای بارش حدی ماه های آوریل و می گویای این واقعیت است.
راضیه سپه وند یوسف قویدل رحیمی
امواج گرمایی به عنوان یک مخاطره اقلیمی در سال های اخیر رخداد بیشتری داشته اند که این امر از تظاهرات تغییرات آب و هوایی کره زمین به شمار می رود. دراین پژوهش به منظور بررسی آماری و سینوپتیک این پدیده در غرب ایران از داده¬های دمای حداکثر روزانه ایستگاه¬های سینوپتیک استان های لرستان، کردستان، کرمانشاه و همدان در دوره آماری بلند مدت (1961-2010) استفاده شد. برای شناسایی و تحلیل دماهای فرین منطقه غرب از شاخص ابداعی توسط هواشناسان ژاپنی تحت عنوان «انحراف نرمال شده دما» یا ntd، استفاده گردید. در این مطاله چنانچه انحراف نرمال شده دما از 2+ فرارتر رفته و حداقل دو روز تداوم داشته موج گرم رخ داده است. بر این مبنا 14 موج گرمایی فرین در منطقه غرب ایران مورد شناسایی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که وقوع امواج گرمایی در غرب کشور روند کاهشی معنی داری داشته است. نتایج تحلیل سینوپتیک نیز نشان داد که در سطح زمین، تراز های 1000 و 850 هکتوپاسکال کم فشار حرارتی گنگ و عربستان و در تراز های 700 و 500 هکتوپاسکال پرارتفاع جنب حاره در پدیدآیی این مخاطره اقلیمی مشارکت داشته¬اند.
پرستو باغبانان یوسف قویدل رحیمی
توفان تندری از بارزترین اشکال ناپایداری جوی بوده و معمولاً با مخاطرات دیگری همچون صاعقه، بادهای شدید، باران سنگین و تگرگ همراه است. به دلیل اهمیت و صدمات جبران ناپذیر این مخاطره و فراوانی وقوع زیاد آن در مناطق مختلف ایران بررسی آن ضرورت می یابد. لذا بر این اساس در پژوهش حاضر به بررسی توزیع زمانی و مکانی و تاثیر الگوهای پیوند از دور بر توفان های تندری پرداخته شده است. داده های مورد استفاده شامل فراوانی رخداد توفان تندری 25 ایستگاه سینوپتیک کشور و داده های مربوط به شاخص های کلان مقیاس جوی-اقیانوسی موسوم به الگوهای پیوند از دور در بازه زمانی 51 ساله 1960-2010 می باشد. روش های اصلی مورد استفاده، تحلیل خوشه ای و روش همبستگی پیرسون هستند. پس از بررسی ویژگی های آماری توفان های تندری مشخص شد که داده های توفان تندری با توزیع احتمال ویبول سه پارمتره تطابق دارند. همچنین فراوانی و توزیع زمانی و مکانی توفان های تندری ایران و ارتباط آن با الگوهای پیوند از دور تحلیل و پهنه بندی گردید. نتایج تحلیل خوشه ای برای طبقه بندی گروه های همگن نشان داد که از لحاظ فراوانی وقوع رخداد توفان تندری 5 گروه مجزا با بیشترین شباهت درون گروهی شامل منطقه شمال غرب، منطقه غربی، نیمه جنوبی، مناطق شمالی، میانی و شمال شرقی، بخش های مرکزی و شرقی وجود دارد. نتایج تحلیل زمانی و مکانی نشان داد که فراوانی رخداد ماهانه ی این پدیده بیشتر در ماه های می، آوریل و ژوئن و در بازه ی فصلی، بهار و پاییز متمرکز بوده و از نظر مکانی در نیمه ی غربی به ویژه در شمال غرب و غرب توفان های تندری از فراوانی وقوع بیشتری برخوردارند. بررسی ارتباط توفان های تندری ایران با الگوهای پیوند از دور مشخص کرد که این ارتباط در ماه های می، ژوئن، اکتبر و در فصول بهار و پاییز و همچنین در بازه ی سالانه در بخش های جنوبی، غرب و نواحی شرقی کشور با شاخص های دمای سطح اقیانوس آرام (نینوها) و شاخص چند متغیره ی انسو بسیار قوی و معنی دارتر است.
وهاب کمریان مسعود جلالی
بادهای شدید تحت عنوان توفان نامگذاری شده¬اند که به شکلهای متفاوتی و با سرعت زیاد برای مدتی کوتاه می¬وزند و معمولاً با هوای ناپایدار همراه هستند. اگر هوای پایدار رطوبت داشته باشد توفان تندری و اگر خشک باشد توفان گرد و خاک ایجاد می¬شود. پژوهش حاضر با هدف شناسایی الگوهای جوی تأثیرگذار در رخداد توفان¬های تندری در منطقه¬ی شمال غرب ایران (استانهای اردبیل، آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی) صورت پذیرفت. بدین منظور از داده¬های روزانه 16 ایستگاه همدید (در قالب داده¬های هوای حاضر)، طی دوره آماری 1988-2009 استفاده شد. در ادامه کدهای مربوط به توفان¬های تندری شامل کد 17، 29، 91 تا 99 استخراج گردید. از دو شرط؛ تداوم توفان در دو روز متوالی و پوشش 50 درصدی پهنه مورد نظر برای استخراج روزها استفاده گردید و در نهایت 26 روز استخراج شد. از روشهای آماری و آماری - ترسیمی برای رسیدن به اهداف مطالعه بهره گرفته شد. در این راستا از نرم افزارهایی نظیر matlab، surfer/win، spss/win و... استفاده گردید. بر اساس تحلیل خوشه¬ای مشخص گردید که سه سامانه¬ی، کم فشار سودانی- پرفشار سیبری، کم¬فشار قطبی- پرفشار سیبری و در نهایت، کم فشار مستقر بر روی سیبری- پرفشار اسکاندیناوی بیشترین نقش را در رخداد توفان های تندری داشته است. بیشینه تندرها در اردیبهشت و خرداد و کمینه نیز در دی ماه حاصل شد. در مقیاس ساعتی، بیشینه در ساعت 30/18 به وقت محلی (15 به وقت گرینویچ) و کمینه نیز، در ساعت 30/9 صبح به وقت محلی (06 گرینویچ) بدست آمد. روند توفان¬های تندری نیز با استفاده از رگرسیون خطی مورد تحلیل قرار گرفت که نتایج حاکی از وجود روند افزایشی در 15 ایستگاه دارد، در این میان ایستگاه تکاب با روند کاهشی روبرو بوده است. نتایج حاصل از تحلیل خودهمبستگی فضایی موران، ارتباط نقاط مرتفع را با احتمال رخداد توفان تندری تأیید نمود که این موضوع نتیجه¬ی تحلیل همبستگی پیرسون را نیز تأیید می¬نماید. از تکنیک تحلیل طیفی نیز برای پیدا کردن چرخه-های بازگشت توفان¬های تندری استفاده گردید که نتایج نشان داد که در 56 درصد ایستگاهها چرخه¬های معنی¬دار 2 تا 6 ساله وجود دارد.
محمد رضایی یوسف قویدل رحیمی
با ظهور پدیده¬ی گرمایش جهانی، طی سال¬های اخیر رخداد روزهای گرم و امواج گرمایی رو به افزایش بوده است. منطقه جنوب شرق ایران به سبب موقعیت جنب حاره¬ای در معرض این فرین آب و هوایی قرار دارد. در این پژوهش به بررسی ویژگی های آماری و شناسایی الگوهای همدید دماهای فرین بالای دوره¬ی گرم سال در جنوب شرق ایران پرداخته شده است. بدین منظور ابتدا داده های دمای 9 ایستگاه سینوپتیک در منطقه¬ی جنوب شرق اخذ گردید. سپس با اعمال شاخص فومیاکی بر روی میانگین دمای ایستگاه ها، مقادیر خروجی شاخص مذکور به دو طبقه گرم وخنک تقسیم شد و هر طبقه به زیر طبقات مختلف تقسیم گردید. نتایج حاکی از افزایش روند روزهای گرم و کاهش روند روزهای خنک می باشد. جهت بررسی الگوهای همدید تعداد 27 روز ابرگرم و 30 روز بسیار خنک انتخاب گردید. کم فشار حرارتی گنگ به عنوان الگوی سطح زمین و تراز 850 هکتوپاسکال، و زبانه های پرارتفاع جنب حاره در تراز های 700 و 500 هکتوپاسکال در پدیدآیی روزهای ابرگرم نقش آفرینی کرده اند. در روزهای بسیار خنک در سطح زمین و تراز 850 هکتوپاسکال نفوذ پرفشار از شمال دریای مازندران و در ترازهای 700 و 500 هکتوپاسکال جابه جایی پرارتفاع جنب حاره به سوی عرض های بالا و قرار گیری محور ناوه بر روی منطقه مورد مطالعه موجب فرارفت هوای خنک عرض های بالا شده است. الگوهای حاصل از تحلیل خوشه¬ای وارد نیز حاکی از آن است که تنوعی در الگوهای مولد روزهای ابرگرم و بسیارخنک مشاهده نمی-شود. وزش دما در روزهای ابرگرم نشان داد که به سبب وجود هسته¬ی کم فشار حرارتی در سطح زمین و منحنی پرارتفاع بر جنوب شرق ایران، هسته بیشینه دما منطبق بر منطقه مورد مطالعه بوده، و نمی توان گفت وزش گرم از مناطق خارجی صورت گرفته است.
صلاح الدین ماماش مسعود جلالی
به منظور تحلیل و بررسی تغییرات بارش برف سنگین در منطقه شمال شرق ایران آمار بارش برف 4 ایستگاه سینوپتیکی که از مناطق برفگیر محدوده مطالعاتی بوده¬اند از سازمان هواشناسی کشور دریافت گردید. بررسی اولیه نشان داد که بارش برف سنگین در ایستگاه¬های انتخابی در طول دوره آماری مشترک دارای نوسانات زیاد بوده و سیر نزولی در ایستگاه مشهد و نیشابور و سیر صعودی در ایستگاه قوچان و بجنورد مشاهده می¬شود. آزمون من کندال نیز نشان داد که بارش برف سنگین در ایستگاه مشهد روند نزولی معنی دار اما در سایر ایستگاه¬ها فاقد روند معنی دار بوده است. تحلیل عاملی و خوشه¬ای بر روی روزهای انتخابی انجام شده که سه خوشه مشخص گردید. برای یافتن روز نماینده در هر گروه از آزمون همبستگی استفاده شد و روزی که بیشترین همبستگی با میانگین هر خوشه داشت به عنوان روز نماینده تعیین شده است. برای تحلیل سامانه¬های جوی که سبب بارش برف سنگین در منطقه شده نقشه¬های فشار تراز دریا، نقشه تراز 500 هکتوپاسکال، وزش رطوبتی و دمایی تراز 700،850،1000 و 500 هکتوپاسکال استفاده گردید. نتایج حاصل از تحلیل سینوپتیکی نشانگر آن است که استقرار و گسترش زبانه پرفشار سیبری در محدوده مورد مطالعه و رطوبتی که توسط دریای مدیترانه، سیاه و خزر تامین می¬شود ضمناً کاهش دما ریزش برف سنگین در منطقه می¬گردد. با بهره گرفتن از روش تحلیل خوشه وارد 3 الگو اصلی بارش برف سنگین استخراج گردید.در الگو 1و 3 جریانات گرم و مرطوب ناشی از ادغام چرخند دریای مدیترانه، دریای سیاه و دریای خزز نقش اصلی تامین رطوبت این بارش ها را فراهم می آورند به شرط اینکه شرایط برخورد این جریانات با هوای سرد ناشی از سیستم واچرخند سیبری فراهم شده و گرادیان حرارتی بالایی در منطقه شمال شرق ایران به وجود آید. البته در الگوی 2نقش بارز دریای سرخ و خلیج فارس به سبب وجود یک مرکز چرخندی در شمال عربستان و مرکز واچرخندی بر روی سیبری، نقش بارزی در تامین رطوبت جریانات جنوبی از این سیستم سینوپتیکی به روی منطقه مورد مطالعه داشته است.
میثم خالقی یوسف قویدل رحیمی
امروزه مسئله آتش سوزی جنگل ها و نگرانی درباره این پدیده در اقضی نقاط کره زمین به یکی از مهمترین موضوعات و مشکلات حال حاضر جهان تبدیل شده است.این پدیده به عنوان یک عامل مخرب بسیار جدی بر روی اکوسیستم های کره زمین تاثیر داشته و با روند رو به رشد خود طی سالهای آتی مشکلات بسیاری را برای موجودات زنده )انسان ها، حیوانات و گیاهان(، در پی خواهد داشت. لذا به دلیل اهمیت این موضوع، پژوهش پیش رو جهت بررسی الگوی جوی موثر بر آتش سوزیها در جنگل های استان مازندران انجام گرفته است. برای انجام این پژوهش از سه دسته داده، داده های حداکثر دمای روزانه و حداقل رطوبت نسبی 7 ایستگاه سینوپتیک استان، داده های مربوط به ویژگی های دینامیک و ترمودینامیک جو و داده های مربوط به زمان وقوع و وسعت آتش سوزی ها طی بازه زمانی 15 ساله (1995-2010) که از اداره منابع طبیعی استان اخذ شده است. جهت نیل به اهداف پژوهش،ده مورد از آتش سوزی در روزهای مختلف به عنوان نمومه انتخاب شده است. پس از کشیدن نقشه های فشار سطح دریا، ارتفاع ژ ئوپتانسیل در سه تراز 850 ، 700 و 500 هکتو پاسکال، نقشه ضخامت و نقشه های وزش دمایی در چهار تراز 1000، 850، 700 و 500 هکتوپاسکال ، این نقشه ها مورد تحلیل قرارگرفت. نتایج به دست آمده از تحلیل های صورت گرفته نشان دهنده این است که در زمان وقوع آتش سوزی در محدوده استان مازندران در تراز سطح دریا الگوی کم فشار حاکم بوده ، در تراز 500 هکتو پاسکال بر روی شاخ آفریقا ناوه قرار داشته که موجب انتقال هوای گرم عرض های پایین به استان مازندران می شود. همچنین در روزهای آتش سوزی میانگین حداکثر دمای روزانه وحداقل رطوبت نسبی نسبت به میانگین بلند مدت اختلاف فاحشی داشته بطوریکه در مواردی اختلاف دما به بیش از 13 درجه و اختلاف رطوبت نسبی به بیش از 50 درصد رسیده
علی علی کرمی منوچهر فرج زاده اصل
محصول گندم دیم یکی از مهمترین و حیاتی ترین محصولاتی است که با حیات جامعه بشری در ارتباط است، عناصر اقلیمی از جمله دما و بارش تاثیر بارزی در میزان عملکرد محصول دارد، درشهرستان کبودرآهنگ که بزرگترین تولید کننده ی گندم استان همدان است اهمیت این موضوع مضاعف می شود، محصول گندم در دوره های فنولوژیکی خود نیازهای حرارتی خاصی دارد که باید تامین شود و عدم تامین آن کیفیت وکمیت محصول را تحت تاثیر قرار می دهد در میان این عناصر اقلیمی، ظهورامواج گرم در دوره رشد محصول گندم که در شهرستان مذکور مقارن با فصل بهار است، تاثیر بارزی بر کمیت محصول گندم دیم گذاشته که این پدیده نزد کشاورزان بومی منطقه به پدیده بادزدگی شهرت دارد .هدف اساسی این تحقیق بررسی تاثیر ظهور و شدت متغیرهای اقلیمی درجه حرارت در ماه های فصل بهار بر روی عملکرد محصول گندم دیم شهرستان کبودرآهنگ می باشد .در این راستا از داده های 9 متغیر اقلیمی فروردین، اردیبهشت، خرداد برای یک دوره آماری 23ساله 1369 الی 1391 و متناظر با آن از داده های عملکرد محصول گندم دیم شهرستان کبودرآهنگ برای دوره ی آماری مذکور استفاده گردید. برای شناسایی امواج گرم از شاخص میانگین به اضافه ی یک انحراف معیار دماهای حداکثر ایستگاه مذکور برای هر ماه استفاده شد. سپس از روش تحلیل همبستگی برای بررسی ارتباط فاکتورهای امواج گرمایی و عملکرد محصول استفاده شد، در نهایت یک مدل برآوردی نیز با استفاده از رگرسیون چند متغیره ارایه شد، نتایج نشان داد که همبستگی عملکرد محصول با فاکتورهای امواج گرمایی اردیبهشت ماه بالاتر از سایر ماه ها بوده و به ترتیب برای میانگین حداکثر دمای ماهانه، میانگین دمای موج ، و تعداد روزهای گرم برابر 0.57-، 0.54-، 0.42- بوده و در ماه خرداد نیز برای متغیر حداکثر دمای مطلق برابر با 0.42- می باشد. در مدل های خروجی چهار متغیر اقلیمی به عنوان موثرترین معیارها به کار گرفته شده بودند که به ترتیب عبارت بودند از میانگین دمای موج اردیبهشت، حداکثر دمای مطلق خرداد، میانگین دمای موج فروردین، میانگین سرعت باد ماهانه خرداد بر حسب نات(knot). مدل اول تنها 33% از تغییرات عملکرد محصول گندم دیم شهرستان کبودراهنگ را پیش بینی کرده بود. مدل دوم 53% از تغییرات عملکرد محصول گندم دیم شهرستان کبودراهنگ را پیش بینی کرده بود. مدل سوم 65% از تغییرات عملکرد محصول گندم دیم شهرستان کبودراهنگ را با این مدل پیش بینی کرده بود. . مدل چهارم 74% از تغییرات عملکرد محصول گندم دیم شهرستان کبودراهنگ را با این مدل پیش بینی کرده بود.
سلماز مطلبی زاد یوسف قویدل رحیمی
موج سرما مخاطره اقلیمی بسیار مهمی بوده و از بعد اثراتی که بر شئون مختلف زندگی بشر و خسارات جانی و مالی بجا می گذارد، حائز اهمیت علمی-کاربردی است. در این تحقیق به شناسایی، طبقه بندی و تحلیل سینوپتیک امواج سرمایی منطقه شمال غرب ایران پرداخته شده است. بدین منظور داده های دمای حداقل 28 ایستگاه سینوپتیک منطقه شمال غرب ایران در بازه ی زمانی 1951-2010 و داده های جوی اخذ و مورد کنکاش قرار داده شده است.
هادی ظرافتی یوسف قویدل رحیمی
در این پژوهش، جهت بررسی و تعیین آستانه آماری و تحلیل سینوپتیک امواج گرمایی شدید دوره گرم سال در منطقه جنوب غرب ایران، تعداد 13 ایستگاه با طول دوره آماری مختلف در محدوده مورد مطالعه انتخاب و داده های آن ها اخذ شد. بر اساس شاخص نمرات استاندارد شده امواج گرما، به دو طبقه گرم شدید و ابرگرم تقسیم شد. سپس با استفاده از روش تحلیل عاملی 8 روز جهت تحلیل سینوپتیک انتخاب شد. الگوی فشار حاکم در زمان وقوع امواج گرمایی در سطح زمین، وضعیت کم فشار و در تراز 500 هکتوپاسکال پرارتفاع های بسته ناشی از پرارتفاع حنب حاره آزور می باشد. در نهایت جهت ریز مقیاس نمایی با استفاده از مدل اقلیمی regcm4، گرمترین روز در گرمترین موج (1 ژوئیه 2000) در طول دوره آماری 1961 تا 2010 انتخاب شد. نتایج نشان داد که نقش پرارتفاع زاگرس در وقوع و تشدید امواج گرمایی منطقه مورد مطالعه کاملاً بارز می-باشد.
محمدشریف عباسی مسعود جلالی
در این پژوهش الگوهای سینوپتیکی یخبندان های زودرس استان کرمانشاه طی دوره آماری 1992تا 2010 شناسایی شده اند. چارک اول به عنوان آستانه یخبندان های زودرس استان کرمانشاه محاسبه شد که بر این اساس 43 روز را طی دوره مورد مطالعه شامل گردید. از سایت نوا داده های جو بالای فشار سطح دریای 43 روز با تفکیک 5/2 در 5/2 درجه در ساعت (z00) استخراج شد و سپس با نرم افزار مطلب خوشه بندی شد که سه خوشه اصلی استخراج گردید. نقشه ترکیبی الگوهای فشار سطح دریا و وزش دمایی در سه سطح 500، 700 و 850 برای در مختصات صفر تا 100 درجه طول شرقی و 15 تا 70 درجه عرض شمالی هر خوشه با گرادس استخراج گردید. الگوهای گردشی فشار سطح دریا شامل 1- الگوی پرفشار شرق اروپا – سیبری 2- الگوی گردشی فرود عرض های شمالی 3- الگوی گردشی مدیترانه– سیبری می باشد. بررسی سینوپتیکی یخبندان های زودرس استان گرمانشاه از الگوهای خاصی پیروی می کند. به این ترتیب که درفشار سطح دریا یک سامانه پرفشار بر روی شرق اروپا و سیبری شکل می گیرد و زبانه های آن به سمت ایران کشیده می شود. در مواقعی که در شرق اروپا و شمال خزر ناوه شکل می گیرد این زبانه ها از شرق و غرب خزر وارد ایران می شود و نیمه شمالی و ایران از جمله استان کرمانشاه را تحت تاثیر قرار می دهد. زبانه های مرکز پرفشار سیبری و امواج مهاجر غربی با گسترش خود به سوی خاورمیانه عامل تغییرات دمایی است، این زبانه ها با گسترش خود موجب پسروی کم فشارهای خاورمیانه می شود. در تراز 500، 700 و 850 فرود بلند یا یک ناوه عمیق موجب انتقال و ریزش هوای سرد عرض های بالا به ایران و استان کرمانشاه می شود به این ترتیب که اسقرار ناوه و پشته در تراز های بالا در شمال و شرق اروپا و شمال مدیترانه موجب ریزش هوای سرد که پیامد آن وقوع یخبندان زودرس در منطقه مورد مطالعه می شود.
یوسف قویدل رحیمی سعید جهاتبخش اصل
وجود نوسانهای شدید و گاه بسیار شدید در مقدار بارش ایستگاههای استان آذربایجان شرقی در کلیه مقاطع زمانی ماهانه ، فصلی و سالانه از واقعیتهای اقلیمی استان محسوب می گردد که علت آن تغییراتی است که درعبور توده هواهای باران آور از استان ( افزایش یا کاهش عبور) به وجود می آید. نوسان بارش بویژه پارامتر تغییرپذیری بارش ماهانه از مقاطع فصلی و سالانه بسیار بیشتر است . در بین ماههای مختلف سال نیز تغییرپذیری بارش ماههای ژوئیه ، اوت و سپتامبر از دیگر ماهها بیشتر است که این امر در مقطع فصلی تابستان نیز تکرار می گردد. دوره های مختلف ماهانه ، فصلی و سالانه مرطوب و خشک ایستگاهها نیز از نوسان های بارش در طول مقاطع زمانی یادشده حاصل می شوند که در این میان دوره های خشک در کلیه مقاطع از فراوانی بیشتری نسبت به دوره های مرطوب برخوردارند، اما بیشتر اوقات در کل مقاطع حالت یا کیفیت معمولی در ایستگاههای استان آذربایجان شرقی برقرار است. با استفاده از داده های بارش استاندارد شده spi اقدام به تعیین دوره های مرطوب و خشک ایستگاهها شده و با استفاده از مقیاس طبقه بندی spi وضعیت ایستگاهها تعیین شده و سپس با تبدیل spi به داده های بارش استاندارد شده مک کال mcspi و قرار دادن آن در مدل سری زمانی تجزیه ، اقدام به پیش بینی مستقیم دوره های مرطوب و خشک استان در مقاطع فصلی و سالانه شده است . نتایج حاصل از پیش بینی و طبقه بندی فصول و سالهای آتی ایستگاهها بیانگر وجود نوسانات بارش و به تبع آن دوره های ترسالی و خشکسالی است که باید با اتخاذ تدابیر لازم در مورد بحرانهای آتی ( سیل و خشکسالی ) اقدام به مقابله با آنها کرد. با توجه به مدل پیش بینی بکار گرفته شده و دقت برازش مدل که در حد بسیار مطلوبی است می توان تا حد بسیار زیادی به پیش بینی های حاصله اطمینان کرد، که در این صورت در 10 سال آتی در برخی از سالها و فصول در ایستگاههایی چون تبریز با مشکل بسیار جدی مواجه هستیم.