نام پژوهشگر: محمدرحیم اسفیدانی
شیوا سلیم خانیان محمدرحیم اسفیدانی
تحقیقات نشان داده است که تعامل مثبت میان کارکنان و مشتریان می تواند به ارزش نام تجاری و عملکرد سازمانی کمک کند. به این منظور پرورش منابع رفتار کارکنان مطابق با ارزش نام تجاری، تمرکزاصلی ساختاربرندداخلی بوده است . نوشته ها پیرامون نام ونشان گذاری داخلی، تاثیرات کنترل بازاریابی، توانمندسازی کارکنان، رهبری وساختارهویت سازمان را مستدلل می کند. با این وجود، همچنان درک روشنی از چگونگی کمک کردن مدیریت منابع انسانی، به عنوان جامع ترین مجموعه هدایت و نظارت بر کارکنان در یک شرکت، به مدیریت نام و نشان گذاری داخلی وجود ندارد. تعداد محدود پژوهش های صورت گرفته در این راستا نیز نشان می دهد که فعالیت های منابع انسانی برندمحور، تاثیرمثبتی بر تعهد به برند کارکنان دارند. با این وجود تجزیه و تحلیل های صورت گرفته در این پژوهش ها، تاثیرات را در سطوح مختلف سازمانی مورد توجه قرارنداده است. نتایج تحقیقات نشان داده است که شیوه ها و روش های منابع انسانی، پایه و اساس مهم مزیت رقابتی سازمانی می باشند. با این حال، پژوهش های پیشین به طورکامل به این مسأله که چگونه شیوه های منابع انسانی ممکن است بر ارزش برند و عملکرد بازار تأثیرگذارد؛ نپرداخته است. از سوی دیگر، در ادبیات نام و نشان گذاری داخلی، به ندرت به روند روانی کارکنان که از طریق آن رفتارهای سازگار با برند توسعه داده می شود، پرداخته شده است. تحقیقات نشان داده است که درگیری و ذوق و تمایل بیشتر، می تواند درنتیجه مالکیت باشد. تملک یا احساس مالکیت می تواند القاکننده و تهییج کننده ی مالکیت روانی یک موجودیت باشد. در این پژوهش که از نظر هدف کاربردی است و روش تحقیق با توجه به روش جمع آوری اطلاعات، توصیفی- پیمایشی، همبستگی محسوب می شود، هدف اصلی محقق بررسی و تعیین تاثیر مدیریت منابع انسانی مبتنی بر برند بر مالکیت روانی برند و رفتار شهروندی برند می باشد. از آمار توصیفی برای نمایش اطلاعات و توزیع فراوانی داده های تحقیق و در داده پردازی از مدل معادلات ساختاری sem)) و نرم افزارهای مورداستفاده جهت تجزیه و تحلیل داده ها بسته های نرم افزاری spss و بسته نرم افزاری amos می باشند. کلیدواژه ها: نام و نشان گذاری داخلی، مدیریت منابع انسانی مبتنی بر برند ، مالکیت روانی برند، رفتار شهروندی برند
امیربهمن اسماعیلیان مسعود کیماسی
در دنیای پر رقابت امروز سازمان ها برای بقاء در دنیای رقابتی و حضور مستمر و فعالانه در بازارها نیازمند آشنایی با خواسته های مشتریان هستند و با توجه به انواع روش های بازاریابی خدمات جدید را به مشتریان معرفی نمایند. این مهم نیازمند برقراری ارتباط با مشتریان و حفظ روابط سازمان با آنها در بلند مدت است تا رفتار خرید و عادات آنان را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهد، بدین وسیله می تواند نیازمندی ها و رفتار خرید آنها را پیش بینی نماید. با داشتن اطلاعات کافی از گروه های مختلف مشتریان و خوشه بندی و طبقه بندی آنان میتوان فعالیت هایی از جمله برنامه ریزی بلند مدت و بازاریابی را به شکل هدفمند طراحی و اجرا نمود تا سازمان تا حد امکان به بهره وری برسد. جامعه آماری تحقیق کلیه مشتریان باشگاه مشتریان بانک ملت می باشد. برای انتخاب نمونه ها با توجه به روش استفاده شده، از تمام اعضاء باشگاه مشتریان بانک ملت که اطلاعات آنها تکمیل شده در پایگاه داده این باشگاه بود برای انجام این تحقیق استفاده گردیده است. از آنجا که هدف پژوهش حاضر تعیین مکانیسم های افزایش وفاداری مشتریان باشگاه مشتریان بانک ملت در غالب یک مدل نظری است لذا تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات، توصیفی ـ پیمایشی است. در این تحقیق ابتدا با ادبیات موضوع آشنا میشویم، سپس با مقوله داده کاوی و کاربردها و برخی تکنیک های آن آشنا خواهیم شد، در ادامه استفاده از نرم افزار imb spss modeler (celementine) و تکنیک های موجود در این نرم افزار معرفی می گردد. چگونگی انجام عملیات داده کاوی و تکنیک های به کار رفته در فصل چهارم آورده شده است. در فصل پنجم به تفسیر نتایج و یافته های تحقیق پرداخته می شودتا تصویر روشن و واضحی از یافته ها ارائه گردد و همچنین در ادامه نیز پیشنهاداتی جهت تقویت تحقیقات آتی ارائه می شود.
سیاوش هندی نژاد اکبر عالم تبریز
چکیده ندارد.
محمدرحیم اسفیدانی علی اکبر فرهنگی
با وجود اینکه مدیریت زنان در سازمانها و مراکز مختلف دستاوردهای خوبی به همراه داشته است ، ولی در سازمانها تمایل عمومی به برگزیدن مدیران مردمعطوف است . در این میان آنچه بیش از شایستگی و توانمندی مورد توجه قرار می گیرد ، جنسیت است . برای دستیابی به علل و عوامل این گرایش بررسی های مختلفی انجام شده است و صاحبنظران عقاید مختلفی ارائه کرده اند.دراین تحقیق محقق به دنبال پاسخ به این سوال است که چرا با وجود اینکه در سالهای اخیر پیشرفتهای محسوسی در زمینه تحصیلات و مشارکتهای اجتماعی زنان حاصل شده است ، ولی تاکنون زنان نتوانسته اند مسیرهای شغلی خود را به درستی طرحریزی و پیاده نمایند؟ به ویژه در کشورما، چرا زنان نتوانسته اند سهم شایسته ای از پست های مدیریتی قوه مجریه را به خود اختصاص دهند؟به منظور پاسخ به سوال تحقیق عوامل مربوط به فرهنگ سازمانی ، نگرش مدیران مرد نسبت به زنان و مهارتهای مدیریتی زنان مورد بررسی قرار گرفته اند.