نام پژوهشگر: وحید ساری صراف

تأثیر دو مسابقه ی فوتسال در دو روز متوالی بر ایمونوگلوبولینa، کورتیزول و پروتـئین تام بزاقی زنان ورزشکار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1388
  زینب بابازاده   وحید ساری صراف

نتایج مطالعات در خصوص تغییرات هورمونی و ایمنی بویژه دستگاه ایمنی مخاطی پس از فعالیت بدنی بسیار متناقض و متفاوت است. تنوع رشته های ورزشی، ویژگی تمرین و پاسخ های اختصاصی بدن به نوع تمرینات و مسابقه، بحث ها و زمینه های تحقیقی جدیدی را در ایمونولوژی ورزشی فراروی پژوهشگران گذاشته است. با توجه به اینکه فوتسال به عنوان یک رشته جدید بخصوص برای دختران و از جمله رشته های مهم در مسابقات آموزشگاهی، دانشگاهی و... مطرح است، همچنین با در نظر گرفتن نقش موثر زمان بازیافت کافی در حفظ سلامتی ورزشکاران، نیاز به انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه بیش از پیش احساس می گردد. بنابراین پژوهش حاضر در نظر دارد تاثیر دو مسابقه ی فوتسال طی دو روز متوالی را بر ایمونوگلوبولین a، کورتیزول و پروتئین تام بزاقی زنان ورزشکار، بررسی کند. در این راستا اعضای یکی از تیم های فوتسال بانوان شهر تبریز که شامل 10 نفر(سن: 83/0± 05/20 سال، قد:4/5±165/25 سانتی متر، درصد چربی: 87/1 ± 23/15؛ وزن: 50/8± 8/59 کیلوگرم، اکسیژن مصرفی بیشینه ی: ml/kg/min 06/4±15/43) بود به طور هدفمند انتخاب شدند. آزمودنی ها طی دو روز متوالی به انجام مسابقه ی فوتسال، طی شرایط واقعی، پرداختند. نمونه های بزاقی تحریک نشده ابتدا به صورت پایه دو روز قبل از مسابقات جمع آوری گردید سپس نمونه های بعدی قبل، بلافاصله بعد از مسابقه ی اول و دوم، یک ساعت بعد از مسابقه ی اول و دوم و نیز 24 ساعت پس از مسابقه-ی اول و دوم(برگشت به حالت اولیه)، از آزمودنی ها جمع آوری شد. داده های تحقیق به کمک روش های توصیفی و استنباطی مناسب (تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و ضریب همبستگی پیرسون) در سطح معنی داری 05/0p? مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها نشانگر آن بود که دو مسابقه ی فوتسال طی دو روز متوالی تأثیر معنی داری بر میزان جریان بزاق، غلظت و میزان ترشح ایمونوگلوبولین a، و نسبت ایمونوگلوبولین a به پروتئین تام بزاقی ندارد (05/0 p>)؛ اما باعث تغییر معنی دار در غلظت کورتیزول و پروتئین تام بزاقی می شود(05/0p<). در نهایت نتایج آزمون نشان داد که هیچ گونه رابطه ی معنی داری بین تغییرات ایمونوگلوبولین a و کورتیزول بزاقی وجود ندارد. بنابراین می توان عنوان کرد که دو مسابقه ی فوتسال طی دو روز متوالی موجب اختلال در دستگاه ایمنی مخاطی زنان ورزشکار نمی گردد. هرچند اظهار نظر قطعی در این مورد منوط به انجام تحقیقات بیشتر میباشد.

تأثیر تمرینات ترکیبی تداومی و تناوبی هوازی بر ترکیب بدن، توان هوازی، قدرت عضلانی و برخی شاخص های همودینامیکی و زیست شیمیایی مردان مبتلا به سندرم متابولیک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز 1389
  حمید اسماعیلی   وحید ساری صراف

مقدمه: سندرم متابولیک مجموعه ای از عوامل خطرزای قلبی و عروقی شامل چاقی شکمی، عدم تحمل گلوکز، فشار خون بالا و اختلالات لیپیدی می باشد. برای این افراد اصلاح وضعیت ترکیب بدن، عملکرد های جسمانی، شاخص های قلبی عروقی و متابولیکی در الویت برنامه های درمانی قرار دارد. با توجه به گستردگی نیاز افراد سندرم متابولیک در بخش های مختلف به نظر می رسد تنها نوع خاصی از فعالیت قادر به تأمین این نیازها نباشد و مجموعه ای از تمرینات نیاز است که بتواند در تمام این بخش ها تغیرات مطلوبی ایجاد نماید. بنابراین تحقیق حاضر در نظر دارد تا تأثیر یک دوره تمرینات ترکیبی تداومی و تناوبی (به ترتیب با 70 و90% ضربان قلب بیشینه) را بر ترکیب بدن، توان هوازی، قدرت عضلانی و برخی شاخص های همودینامیکی و زیست شیمیایی سرمی مردان مبتلا به سندرم متابولیک، بررسی کند. روش شناسی تحقیق: تحقیق حاضر در قالب طرح های نیمه تجربی دو گروهی (تمرینی و کنترل) با اندازه گیری مکرر (سه مرحله ای) به مدت چهار ماه اجرا شد. تعداد 30 نفر (مرد) با میانگین سنی 8±54 که بر طبق معیار atp iii مبتلا به سندرم متابولیک بودند برای این مطالعه انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه تمرین و کنترل جایگزین شدند. افراد گروه تمرین به مدت 16 هفته با تکرار سه جلسه در هفته روی تردمیل با شیب 2% بدین صورت به فعالیت پرداختند. 1) گرم کردن: به مدت 5 دقیقه با 50% mhr، 2) دوی تداومی: دویدن نرم یا پیاده روی سریع به صورت متوالی با 70% mhr به مدت 20 دقیقه، 3) دوی تناوبی: دویدن با 90% mhr به صورت تناوبی(4 دقیقه دویدن با90% mhr و 3 دقیقه استراحت فعال با 70% mhr) به مدت 20 دقیقه، و 4) سرد کردن: به مدت 5 دقیقه با 50% mhr. افراد گروه کنترل در این مدت فعالیت های عادی خود را دنبال می کردند. در پایان هفته ی هشتم و شانزدهم، از کلیه ی افراد شرکت کننده در طرح خون گیری دوم و سوم به همراه آزمون های ورزشی به منظور تعیین میزان تغییرات متغیر های وابسته (وزن، درصد چربی، دور کمر، توان هوازی، قدرت عضلات ران، قند و انسولین ناشتای سرم، پروفایل های لیپیدی و ...)، صورت گرفت. داده های حاصله با استفاده از نرم افزار spss 15 در سطح معنی داری 05/0 بررسی شد. یافته های تحقیق: در گروه تمرین در بخش ترکیب بدن، میزان دور کمر، وزن بدن، شاخص توده ی بدنی و چربی زیر پوستی به صورت معنی داری کاهش یافتند. میزان توان هوازی و قدرت عضلات ران از شاخص های جسمانی به صورت معنی داری افزایش پیدا کردند. از شاخص های قلبی عروقی، میزان فشار خون کاهش معنی داری از خود نشان داد و در بخش متابولیکی میزان مقاومت انسولینی به عنوان زیر بنای اکثر اختلالات متابولیکی، قند خون ناشتا، کلسترول تام، ldl و تری گلیسیرید کاهش معنی داری از خود نشان دادند و میزان حساسیت انسولینی بهبود معنی داری یافت(05/0>p) . اما در این گروه میزان افزایش یافته ی hdl به سطح معنی داری نرسید(05/0p>). تنها شاخصی که در گروه کنترل در این مدت به صورت معنی داری تغییر کرد، میزان قدرت عضلات ران بود(05/0>p). نتیجه گیری: نتایج حاصل از مطالعه حاکی از آن است که ترکیب این تمرینات موجب می شود در تمام بخش های مورد نیاز افراد سندرم متابولیک تغییرات مطلوبی ایجاد شود به طوری که 54/54% افراد شرکت کننده در پایان مطالعه جزو افراد سندرم متابولیک نبودند که چنین نتیجه ای در مطالعات قبلی مشاهده نشده بود. بنابراین منطقی می نماید از این تمرینات به عنوان سطح بهینه یی از فعالیت بدنی برای افراد سندرم متابولیک یاد کنیم.

تأثیر یک جلسه تمرین و مکمل سازی کوتاه مدت کوآنزیمq10 بر ظرفیت ضداکسایشی تام، مالون دی آلدهید و کراتین کیناز سرم مردان سنگ نورد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  منصور آقایی   افشار جعفری

مقدمه: در سال های اخیر علاقه مندی به سنگ نوردی به عنوان یک رشته ی مهیج و پرطرفدار به نحو چشمگیری افزایش یافته است. براساس برخی از نتایج، فعالیت ورزشی سنگین مانند سنگ نوردی ممکن است با بروز فشار اکسایشی موجبات صدمه به ماکرومولکولهای بدن و اختلال در بدن را فراهم نماید. یکی از موثرترین راه های مقابله با اثرات نامطلوب فشار اکسایشی ناشی از فعالیت های ورزشی سنگین مانند سنگ نوردی، استفاده از مکمل های ضد اکسایشی مانند کوآنزیم q10 است. با این حال، در رابطه با اثرات ضداکسایشی این ماده ی غذایی بر فشار اکسایشی ناشی از انجام فعالیت های ورزشی مطالعات جامعی صورت نگرفته است. از این رو، تحقیق حاضر به منظور تعیین تاثیر یک جلسه تمرین و مکمل سازی کوتاه مدت کوآنزیم q10 بر مالون دی آلدهید، ظرفیت ضداکسایشی تام و کراتین کینازتام سرمی مردان سنگ نورد انجام شد. روش شناسی: 20 مرد سنگ نورد داوطلب (میانگین سنی3±21 سال، درصد چربی10/2±14/6 و اکسیژن مصرفی بیشینه15/4±38/52 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) به طور تصادفی و دوسویه کور در دو گروه 10 نفره مکمل کوآنزیم q10 (5/2 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن) و شبه دارو (5/2 میلی گرم دکستروز به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن) تقسیم شدند. همه ی آزمودنی ها پس از 14 روز مکمل سازی در یک قرارداد تمرینی سنگ نوردی(با شدت 65% توان هوازی) که شامل صعود 9 مسیر بر روی دیواره مصنوعی بود، شرکت نمودند. خون گیری درسه مرحله: 1- حالت پایه (قبل از مکمل سازی 14 روزه)، 2- پس از مکمل سازی(قبل از تمرین) 3- بلافاصله پس از قرارداد تمرینی انجام شد. شاخص های مالون دی آلدهید، ظرفیت ضد اکسایشی تام، کراتین کیناز تام سرمی، تعداد لکوسیت های خون محیطی و لاکتات پلاسما هر دو گروه طی این سه مرحله اندازه گیری شد. داده های حاصله به صورت میانگین و انحراف استاندارد با استفاده از آزمون های پس تعقیبی بونفرونی و تی مستقل با کمک نرم افزار spss 17 در سطح معنی داری 05/0 بررسی شد. یافته های تحقیق: نتایج حاکی است که مصرف 14 روزه مکمل کوآنزیم q10در حالت پایه بر ظرفیت ضداکسایشی تام و لاکتات پلاسما تأثیر معنی داری می گذارد(05/0p<). به علاوه، یک جلسه تمرین سنگ نوردی باعث افزایش معنی دار در مالون دی آلدهید، کراتین کیناز تام سرم و لکوسیت های خون محیطی شد(05/0p<). به طوری که مکمل سازی با کوآنزیمq10 توانست از افزایش دامنه ی مالون دی آلدهید، لکوسیت های خون محیطی و هم چنین افت توان ضداکسایشی تام جلوگیری به عمل آورد(05/0p<). از طرفی، لاکتات پلاسما و کراتین کیناز تام سرمی دو گروه تفاوت معنی داری پس از یک جلسه تمرین سنگ نوردی نداشت(05/0p>). نتیجه گیری: یافته های این تحقیق نشان داد که یک جلسه تمرین سنگ نوردی و مکملسازی کوتاه مدت کوآنزیمq-10 بر لاکتات پلاسما و ظرفیت ضد اکسایشی تام سرمی پایه مردان سنگ نورد تأثیر دارد. هم چنین، مکمل سازی توانست از افت توان ضداکسایشی تام و افزایش دامنه ی مالون دی آلدهید سرم و لکوسیت های خون محیطی ممانعت به عمل آورد. بنابراین، براساس نتایج مطالعه ی حاضر، مکمل سازی14 روزه کوآنزیمq 10 ممکن است از افت توان ضداکسایشی، آسیب های فشاراکسایشی و آسیب سلولی ناشی از انجام تمرینات سنگ نوردی در مردان سنگ نوردی بکاهد.

تأثیر دو ماه تمرینات نظامی بر ایمونوگلوبولین a، کورتیزول و پروتئین تام بزاقی سربازان ورزشکار و غیر ورزشکار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  حجت شریفی   وحید ساری صراف

مقدمه: خستگی وبضی از کبر بذوی از جمل ع اًملی ب ضمبر میرید ک میت اًوذ عملکرد سبزیکبر بَی ایمیی بذن را تحت تأثیر لرار د ذَ. تأثیر فعبلیت بذوی بر دستگب ایمیی ب ع اًمل زیبدی از جمل سطح آمبدگی آزم دًوی بَ، ضذت ی مذت فعبلیت بستگی دارد. بیببرایه ذَف تحمیک حبضر بررسی پبسخ دستگب ایمیی سرببزان بب آمبدگی بذوی متفبیت ب 2 مب تمریه وظبمی ب دً. مواد و روشهبی کبر: ایه مطبلع ب ریش ویم تجربی اوجبم گرفت ی 30 وفر از سرببزان ) 15 وفر یرزضکبر ی 15 وفر غیر یرزضکبر( 171 سبوتیمتر، یزن /4±4/ 21 سبل، لذ 3 /5±1/ یکی از مراکس آم زًضی ارتص جم رًُی اسلامی ایران بب میبوگیه سه 1 15 ب ص رًت ذَفمیذ /5 ±5/ 22 کیل گًرم بر متر مربع ی درصذ چربی 5 /1 ±2/ 70/43±3/3 کیل گًرم، ضبخص ت دً یٌ بذوی 3 اوتخبه ی در دی گری یرزضکبر ی غیر یرزضکبر لرار گرفتیذ. وتبیج: یبفت بٍَ وطبن داد دی مب تمریه وظبمی تأثیر معییداری بر غلظت ی میسان ترضح iga ، ک رًتیسیل ی وسبت ایم وً گًل بً لًیه a >0/ ب پریتئیه تبم بسالی در گری غیریرزضکبر ) 5 p >0/ ( ی ک رًتیسیل بسالی در گری یرزضکبر دارد ) 5 p (. امب ببعث تغییر معیی- <0/ دار پریتئیه تبم بسالی ی میسان جریبن بساق در یَچکذام از گری بٌَ ومیض دً ) 5 p (. در و بُیت وتبیج آزم نً وطبن داد یَچگ وً رابط یٍ معییداری بیه تغییرات ایم وً گًل بً لًیه a ی ک رًتیسیل بسالی یج دً وذارد. بحث و وتیجهگیری: وتبیج مطبلع وطبن داد ک در پبسخ ب تمریه وظبمی دستگب ایمیی سرببزان غیر یرزضکبر وسبت ب سرببزان یرزضکبر بیطتر تحت تأثیر لرار میگیرد ی و سًبوبت ضذیذتری از خ دً وطبن مید ذَ.

تأثیر مکمل سازی ویتامین هایc و e بر شاخص های دفاع اکسایشی و پراکسیداسیون چربی ها بعد از فعالیت بی هوازی در پسران اسکیت باز سرعتی نوجوان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  حسن ذوالفقاردیدنی   وحید ساری صراف

تحقیق حاضر در قالب طرح های نیمه تجربی دو سویه کور به بررسی تأثیر مصرف مکمل ویتامینe وc پس از فعالیت بی هوازی بر میزان مالون دی آلدئید(mda) و آنزیم های ضداکسایشی سوپراکسید دسموتاز(sod)، گلوتاتیون پراکسیداز(gpx)، کاتالاز(cat) و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام(tac) پرداخته است. بدین منظور،15 نفر اسکیت باز که حداقل دوسال سابقه شرکت در مسابقات لیگ کشوری داشتند، به عنوان نمونه انتخاب شدند(میانگین قد7.03± 161سانتی متر، سن8/1± 14سال و وزن4/6 ±57کیلوگرم) و به طور تصادفی در دو گروه، گروه مکمل (ویتامینe و c) هشت نفر و گروه شبه دارو هفت نفر، تقسیم بندی شدند. هر دو گروه در یک جلسه رکوردگیری1000متر اسکیت سرعت شرکت نموده و نمونه های خونی(مرحل? اول خونگیری)، قبل، بلافاصله و30 دقیقه پس از رکوردگیری جمع آوری شدند. پس از 14 روز مصرف مکمل ویتامینی در گروه مکمل(400 میلی گرم ویتامینc و 200 واحد ویتامین e) و گروه شبه دارو با مصرف دکستروز به همان مدت(روزانه 400 واحد همراه با 250 میلی لیتر آب) و انجام تمرینات مشابه اسکیت، مرحل? دوم خونگیری که دقیقأ مشابه مرحل? اول بود، انجام شد. از روش آماری تحلیل واریانس مکرر برای مقایسه میانگین شاخص های مورد ذکر در سه زمان مختلف(قبل، بلافاصله و30 دقیقه پس از رکوردگیری)، در گروه مکمل و تحلیل واریانس مرکب برای مقایسه تفاوت میانگین همان شاخص ها در سه زمان مختلف، بین دو گروه استفاده گردید. ضابطه تصمیم گیری در این تحقیق در راستای فرضیه های آماری مبنی بر عدم تفاوت معنی دار نتایج خونی گروه ها در حد آلفای(5%) و اطمینان95% و توان آزمون 80% بوده است. برای تجزیه و تحلیل ها و پردازش داده ها از نرم افزار spss استفاده شد. نتایج آنالیز واریانس مکرر در گروه مکمل نشان داد، میزانmda ، فعالیت آنزیم هایgpx و cat بطور معنی داری کاهش یافته(05/0p<) و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام(tac) بطور معنی دار افزایش یافته است(05/0p<).ولی در فعالیت آنزیم sod تفاوت معنی داری دیده نشد .همچنین در تحلیل واریانس مرکب بین گروهی میزانmda ، فعالیت آنزیم های sod،gpx وcat بطور معنی داری کاهش یافته(05/0p<)و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام(tac) بطور معنی دار افزایش یافته است(05/0p<). بر اساس یافته های این تحقیق می توان اظهار داشت که احتمالاً مصرف ویتامین های eو cسبب افزایش ظرفیت آنتی اکسیدانی تام شده است و بدین دلیل اثرات تخریبی اکساینده ها بر غشاء لیپیدی سلول و فعالیت آنزیم های ضداکسایشی، کاهش یافته است. واژه های کلیدی: ویتامین هایc و e ،فعالیت بی هوازی، پراکسیداسیون چربی ها، دفاع اکسایشی، اسکیت بازان سرعت.

ارتباط بین ضربان قلب برگشت به حالت اولیه با برخی از شاخص های چاقی در دانش آموزان پسر 18-15 ساله شهر مرند
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  محمد رضایی   وحید ساری صراف

هدف: بررسی ارتباط بین ضربان قلب برگشت به حالت اولیه پس از فعالیت های بیشینه و زیربیشینه با شاخص های چاقی (wc,whr, bmi %bf,) در دانش آموزان پسر 18-15 ساله شهر مرند روش: برای این مطالعه تعداد 144 نفر از دانش آموزان 18-15 ساله مقطع متوسطه مدارس شهر مرند(میانگین سنی 9/0 ± 8/15 سال، قد 91/4 ± 41/170 سانتیمتر، وزن 6/6 ±3/65 کیلوگرم) با روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند.. ابزارهای جمع آوری اطلاعات: پرسشنامه سلامت، ترازو، قدسنج، فشارسنج، ضربان سنج پولار، مترنواری، کالیپر، آزمون فعالیت بدنی بر روی چرخ کارسنج و آزمون پله. به منظور اندازه گیری ضربان قلب برگشت به حالت اولیه، آزمودنی ها در دو مرحله آزمون فعالیت بدنی(بیشینه و زیر بیشینه) را بر روی چرخ کارسنج انجام دادند و در هر مرحله ضربان قلب در حالت استراحت، فعالیت و 1 دقیقه پس از اتمام فعالیت ثبت شد و مقادیر ضربان قلب برگشت به حالت اولیه(hrr) از کم کردن مقدارضربان قلب پس از 1دقیقه ریکاوری غیر فعال از ضربان قلب ثبت شده در پایان فعالیت به دست آمد. روش آماری: داده های حاصل با استفاده از نرم افزارهای آماری spss16 و excel بررسی شده و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همگن سازی داده ها و آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: بین ضربان قلب برگشت به حالت اولیه پس از فعالیت زیربیشینه با )627/0-wc(r=، )462/0-whr(r=، )781/0-bmi(r=، ) 562/0- %bf(r= همبستگی معکوس معنی داری وجود داشت(01/0>p). همچنین همبستگی معکوس معنی داری بین ضربان قلب برگشت به حالت اولیه پس از فعالیت بیشینه با )663/0- wc(r=، )45/0- whr(r=، )676/0- bmi(r=، )642/0- %bf (r= وجود داشت(01/0>p). اما این ارتباط بین hrr پس از فعالیت های بیشینه (03/0-r=) و زیر بیشینه (075/0-=r) با ضربان قلب استراحتی برقرار نبود (05/0p>).

بررسی و مقایسه اختلالات خوردن در کشتی گیران نخبه نوجوان آزاد و فرنگی ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  نورالله علیزاده   رامین امیرساسان

اختلالات خوردن شامل طیف وسیعی از بیماری ها همراه با افزایش وزن و یا کاهش وزن هستند. شامل دو دسته بی اشتهایی عصبی و پراشتهایی عصبی می شوند. بروز این بیماری عصبی به طور معمول دراواسط تا اواخر نوجوانی(سنین 14تا 18سالگی) آغاز می شود[1]. افراد در بی اشتهایی و کم اشتهایی عصبی دچار کاهش شدید وزن و گاهی دچار سوء تغذیه نیز می شوند. فشار خون پایین، کم خونی، سرگیجه، خستگی زودرس، اختلالات گوارشی به شکل یبوست و نفخ و صداهای روده ای و شکمی، در آنها دیده می شود. مجموعه مواردی که بیان شد می تواند در دوره نوجوانی بشدت رشد (چه رشد جسمی و چه رشد روحی و روانی) را تحت تاثیر قرار دهد. میزان قابل توجهی از اقدام به خودکشی، افسردگی، و اضطراب در مردان دارای اختلالات در غذا خوردن وجود دارد. با این حال، مردم، از اختلالات خوردن در مردان کمتر آگاه می باشند و برنامه های پیشگیری از اختلالات در غذا خوردن برای مردان، کمتر است. محیط های رقابتی یکی از عوامل اجتماعی تأثیر گذار بر بروز اختلالات خوردن می باشد شواهد موجود نشان می دهد که بروز اختلالات خوردن در محیط هایی که افراد توجه بیشتری به وزن خود دارند و نیز در محیط های رقابتی مانند محیط های ورزشی، بیشتر است[2]. شیوع اختلالات خوردن در کشتی گیران برای رسیدن به وزن مخصوص، نگرانی هایی را بوجود آمده است. وجود کلاس های وزنی مختلف در کشتی باعث می شود که ورزشکاران و مربیان به دلایل تاکتیکی تصمیم بگیرند تا تغییراتی را در وزن ورزشکاران ایجاد کنند. این موضوع به مربی این اجازه را می دهد تا ورزشکار را در یک کلاس طبقه وزنی شرکت دهد که انتظار می رود موفقیت بیشتری را در آن وزن بدست آورد. این عوامل باعث می شود که کشتی گیرها در معرض خطر ابتلا به اختلالات خوردن قرار گیرند[3]. لذا هدف تحقیق توصیفی حاضر بررسی اختلالات خوردن در کشتی گیران ایران است. 150 نفر ورزشکار شرکت کننده در رقابت های بین المللی کشتی روز جهانی کودک در تبریز، برای مطالعه انتخاب شدند و سپس به سه گروه سبک وزن، میان وزن، و سنگین وزن، تقسیم شدند. در این تحقیق از پرسشنامه 26 سئوالی اختلالات خوردن (eat-26) استفاده شد که نمره کل آن برای اندازه گیری «اختلالات خوردن» و زیر گروه های آن برای اندازه گیری «رژیم غذایی»، «پراشتهایی و اشتغال ذهنی با غذا» و «کنترل دهانی غذا خوردن» استفاده می شود[4]. از آزمون کلموگروف اسمیرنوف برای آزمون طبیعی بودن داده ها و آنوای یک طرفه مستقل برای مقایسه گروه های وزنی مختلف استفاده شد. نمره کل اختلالات خوردن در گروه سبک وزن برابر 56/30 و در گروه میان وزن برابر 97/20 و در گروه سنگین وزن برابر 87/21 بود. مقایسه میانگین نمرات افراد در گروه های وزنی مختلف با استفاده از آنوای یک طرفه نشان داد که بین کشتی گیران سبک وزن، میان وزن و سنگین وزن «اختلالات خوردن»(320/0p=) و زیر گروه های «رژیم غذایی» (437/0p=) و «پرخوری و اشتغال ذهنی با غذا»(985/0p=)، اختلاف معنی داری وجود نداشت ولی در زیر گروه «کنترل دهانی غذا خوردن»(045/0p=)، تفاوت معنی دار بود(045/0p=). در حالت کلی اختلالات خوردن در کشتی گیران در مقایسه با غیر ورزشکاران، بالاست که توجه کافی مسئولین امر را می طلبد

تاثیر و مقایسه سن و جنس بر ریکاوری فشار خون پس از یک وهله فعالیت وامانده ساز در مردان و زنان سالم غیرورزشکار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - پژوهشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1390
  سمیه ثانی   رامین امیرساسان

هدف از تحقیق حاضر تعیین تأثیر سن و جنس بر ریکاوری فشار خون پس از یک وهله فعالیت وامانده ساز در مردان و زنان سالم غیرورزشکار می باشد. بدین جهت 60 آزمودنی سالم بدون هیچ نوع سابقه ی بیماری (به ویژه بیماری فشار خونی) و سابقه ی مصرف دارو و مکمل، به سه گروه جداگانه تقسیم شدند. گروه اول: 10 مرد 20 تا 30 ساله؛ گروه دوم: 10 زن 20 تا 30 ساله؛ گروه سوم: 10 مرد 30 تا 40 ساله؛ گروه چهارم: 10 زن 30 تا 40 ساله؛ گروه پنجم: 10 مرد 40 تا 50 ساله؛ گروه ششم: 10 زن 40 تا 50 ساله. بلافاصله قبل از آزمون، ضربان قلب و فشار خون افراد دو بار(بعد از 10 و 15 دقیقه استراحت) در وضعیت نشسته روی چرخ کارسنج اندازه گیری شد. در طول آزمون، ضربان قلب و فشار خون(با استفاده از دستگاه اندازه گیری فشار خون) به فاصله ی دو دقیقه اندازه گیری شد. پروتکل آزمون از سه دقیقه گرم کردن در بار کاری 50 وات روی چرخ کارسنج شروع شده و در هر دقیقه 20 وات به بار کاری اضافه می شود تا زمانی که آزمودنی ها به خستگی قابل تحمل برسند. سپس ضربان قلب و فشار خون در اولین دقیقه پس از آزمون اندازه گرفته شد و هر دو دقیقه این اندازه گیری ادامه یافت تا لحظه ای که این دو متغیر به سطح قبل از آزمون برسند(در دقایق 1،3،5،7 و ....). جهت تعیین اثر سن و جنس بر ریکاوری فشار خون، از تحلیل واریانس دوراهه و برای مقایسه زمان ریکاوری فشار خون بین سه رده سنی در گروه مردان و زنان از تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد.همچنین از آزمون t مستقل برای مقایسه زمان ریکاوری فشار خون هر رده سنی بین مردان و زنان استفاده گردبد. کلیه ی محاسبات آماری با استفاده از نرم افزار spss16، در سطح معنی داری 05/0، انجام شد. نتایج نشان داد بین زمان ریکاوری فشار خون، در سه رده سنی زنان سالم غیرورزشکار، تفاوت وجود ندارد(05/0<p). بین زمان ریکاوری فشار خون، در سه رده سنی مردان سالم غیرورزشکار تفاوت وجود دارد(05/0p?). بین زمان ریکاوری فشار خون، در زنان و مردان سالم غیرورزشکار، در سه رده سنی تفاوت وجود دارد(05/0p?).

تأثیر زمان روز و فعالیت ورزشی بر پاسخهای حاد ایمونوگلوبولینa ، کورتیزول، آلفا آمیلاز و پروتئین تام بزاقی در دختران شناگر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1391
  زکیه توکلی   وحید ساری صراف

چکیده: هدف این پزوهش بررسی تأثیر زمان روز (صبح و عصر) و فعالیت ورزشی بر پاسخ های حاد ایمونوگلوبولینa، کورتیزول و آلفاآمیلاز بزاقی و پروتئین تام در دختران شناگر باشگاهی بوده است. بدین منظور 14 شناگر دختر (وزن=75/4±48کیلوگرم، قد=90/5±152سانتیمتر و vo2max=96/3±92/45 میلی لیتر بر کیلوگرم بر دقیقه) به صورت هدفمند انتخاب شدند. هر آزمودنی دو آزمون که هر دو شامل 200×10 متر شنای زیر بیشینه با 80% بهترین زمان تمرینی آن ها و یک دقیقه استراحت بین هر 200 متر شنا بود، با شرایط یکسان در دو ساعت مختلف روز، 00/8 و 00/18 با فاصله 3 روز اجرا کرد. نمونه های بزاقی در هر دو روز آزمون قبل، بلافاصله، یک ساعت و 24 ساعت بعد از فعالیت جمع آوری شد. نتایج تحقیق با استفاد از تحلیل واریانس دو عامله با اندازه گیری مکرر نشان داد: ایمونوگلوبولینa، کورتیزول، آلفاآمیلاز بزاقی و پروتئین تام از چرخه ی شبانه روزی برخوردار بوده و متآثر از زمان روز می باشند. نیز فعالیت ورزشی، باعث تغییرات معنی داری در میزان کورتیزول، آلفاآمیلاز بزاقی و پروتئین تام گردید ولی تغییرات ایمونوگلوبولینa نسبت به فعالیت معنی دار مشاهده نشد. یافته های این پژوهش نشان داد که تعامل زمان روز (صبح و عصر) و فعالیت ورزشی بر پاسخ های حاد ایمونوگلوبولینa، کورتیزول و پروتئین تام معنی دار نیست اما آلفا آمیلاز از این تعامل برخوردار می باشد.

بررسی تغییرات ایمونوگلوبولینa، کورتیزول، آلفاآمیلاز و پروتئین تام بزاقی در پاسخ به دو مسابقه متوالی فوتبال در زنان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1391
  خدیجه رشدی نیری   وحید ساری صراف

تحقیقات نشان می دهد که فعالیتهای شدید و طولانی مدت و کمبود ریکاوری بین جلسات تمرینی و مسابقه ای باعث سرکوب ایمنی می شود. بنابراین هدف از انجام این تحقیق تأثیر دو مسابقه فوتبال با فاصله تقریبی 48ساعت روی ایمونوگلوبولینa، کورتیزول و آلفاآمیلاز بزاقی در زنان فوتبالیست می باشد. بدین منظور 11 نفر از بازیکنان یک تیم فوتبال حاضر در لیگ برتر فوتبال بانوان(با میانگین± انحراف معیار سنی 32/3±69/20 سال، قد 31/3±38/164 سانتی متر ، وزن 13/3±57/54 کیلوگرم، شاخص توده بدنی(bmi) 44/1±33/21 کیلوگرم بر مربع متر، حداکثر اکسیژن مصرفی 50/3±43/48 میلی لیتر بر کیلوگرم در دقیقه و درصد چربی 50/6±21/17) به صورت هدفمند انتخاب شدند. مسابقه اول رأس ساعت 10:00 صبح و مسابقه دوم با فاصله 54 ساعت از مسابقه اول راس ساعت 16:00 بعد از ظهر شروع شد. نمونه های بزاقی در هفت مرحله، قبل و بلافاصله بعد و 24 ساعت بعد از مسابقه اول و دوم جمع آوری شد همچنین نمونه گیری آخر 48ساعت بعد از مسابقه دوم جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون تحلیل واریانس(anova) با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. نتایج نشان داد که غلظت s-iga، کورتیزول و آلفاآمیلاز و پروتئین تام بزاقی بلافاصله بعد از هر مسابقه افزایش معنی داری داشته (001/0>p) و میزان جریان بزاق در طول مسابقه کاهش معنی داری پیدا کرده است(001/0>p). سطوح iga در مسابقه دوم پایین تر از مسابقه اول بود چنانچه 48ساعت بعد از مسابقه دوم غلظت iga اگرچه با قبل مسابقه اول اختلاف معنی داری ندارد ولی سطوح پایین تری را نشان می دهد. حال آنکه تغییرات میزان ترشح siga معنی دار نبود(05/0<p) ، 24ساعت بعداز مسابقه شاخص های اندازه گیری شده به سوی سطوح قبل مسابقه تمایل پیدا کردند. تغییرات شاخص های اندازه گیری شده در مسابقه دوم همانند مسابقه اول بود.ولی.همچنین سطوح کورتیزول در پی مسابقه دوم پایین تر از مسابقه اول بود. میزان ترشح iga و بزاق و پروتئین و آلفاآمیلاز در دو مسابقه با هم تفاوت نداشتند(05/0<p). از این بررسی می توان چنین نتیجه گرفت که بازیکنان بعد از انجام دو مسابقه متوالی با روند کاهشی در سیستم ایمنی مخاطی مواجه نمی شوند.

مقایسه سه نوع مکمل سازی حاد کربوهیدرات، ال کارنیتین و مکمل سازی ترکیبی کربوهیدرات و ال-کارنیتین بر زمان واماندگی ناشی از فعالیت هوازی وتغییرات ضربان قلب دوره ریکاوری درمردان ورزشکار دانشگاهی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1392
  عسگر ایران پور   وحید ساری صراف

اجرای فعالیت طولانی مدت فزاینده، با کاهش ذخایر گلوگز و گلیکوژن عضلانی و کبد و واماندگی و دهیدراسیون در این گونه فعالیت ها همراه می شود. میزان درک فشار ناشی از شدت فعالیت و دهیدراسیون عامل تعیین کننده در بازگشت ضربان قلب به حالت اولیه است. میزان درک فشار از فعالیت به نوبه خود موثر از دهیدراسیون در فعالیت می باشد. امروزه استفاده از مکمل های ورزشی متدی مرسوم درجلوگیری از دهیدراسیون می باشد. با توجه به این که سایر مطالعات مرتبط نیز حاکی از تناقض و ناهمگونی در خصوص تأثیر القای کارنیتین و کربوهیدرات روی زمان خستگی و عملکرد استقامتی هنگام فعالیت ورزشی نزدیک به بیشینه و میزان درک فشار و بازگشت ضربان قلب به حالت اولیه و تغییرات وزن بدن ناشی از فعالیت استقامتی هستند. به نظر می رسد که تفاوت در مصرف کربوهیدرات، ال کارنیتین به تنهایی و یا کارنیتین همراه با کربوهیدرات در شدت های فزاینده ورزشی از عوامل مهم اختلاف در یافته های مذکور باشد. هدف : از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر مکمل سازی کربوهیدرات، ال کارنیتین و ال-کارنیتین همراه با کربوهیدرات را بر عملکرد استقامتی ( زمان رسیدن به خستگی )، بازگشت ضربان قلب به حالت اولیه و تغییرات وزن بدن و میزان درک فشار را در مردان ورزشکار دانشگاهی مورد بحث و بررسی قرار دهیم. روش شناسی تحقیق : بدین منظور تعداد 40 نفر از دانشجویان ورزشکار دانشگاه تبریز به صورت تصادفی هدفداربه عنوان نمونه ای از جامعه دانشجویان ورزشکار دانشگاه تبریز انتخاب شدند. و در 4 گروه ( کنترل، آزمایشی اول : مکمل سازی کربوهیدرات 7%، آزمایشی دوم : مکمل سازی 2 گرم ال کارنیتین ، آزمایشی سوم : مکمل سازی کربوهیدارت 7% و 2 گرم ال کارنیتین به صورت ترکیبی ) تقسیم شدند. در مرحله بعد با مکمل سازی 3 ساعت قبل از فعالیت به اجرای فعالیت ورزشی وامانده ساز ( با استفاده از آزمون فزاینده gxt) تا مرز واماندگی پرداختند. زمان رسیدن به واماندگی و تغییرات ضربان قلب دوره ریکاوری ( دقایق 1 و 5 دوره ریکاوری ) ثبت و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج : تحقیق نشان داد؛ که مکمل سازی حاد کربوهیدرات 7% باعث بهبودی در زمان رسیدن به واماندگی با استفاده از آزمون فزاینده gxt نسبت به گروه کنترل می شود(026/0 ? p )، در حالی که مکمل سازی حاد ال کارنیتین (2گرم) باعث تأثیر معنی داری به لحاظ آماری نشد ( 059/0 ? p )، یافته جالب توجه اینکه، مکمل سازی حاد ترکیبی کربوهیدرات و ال کارنیتین نسبت به دو نوع دیگر مکمل سازی باعث تأثیر معنی داری بهتری بر زمان رسیدن به واماندگی شد(002/0 ? p ). همچنین در آزمون تعقیبی علاوه بر نتایج فوق، ذکر شده مقایسه با گروه کنترل، در مقایسه گروه ها نسبت به گروه های آزمایشی تفاوت معنی داری دیده نشد(00/1 ? p ). نتیجه گیری: با توجه به یافته های این تحقیق و مرور مطالعات قبلی در این زمینه به صورت کلی نتیجه گیری می شود که مکمل سازی کربوهیدرات و ال کارنیتین به صورت ترکیبی بهتر از مکمل سازی کربوهیدرات و ال کارنیتین به صورت جداگانه می باشد. پیشنهادات کاربردی: به سایر محققین محترم پیشنهاد می شود که با توجه به بحث های زیاد در امر مکمل سازی، تحقیق حاضر را با دوزهای متفاوت ال کارنیتین و کربوهیدرات مورد مطالعه قرار دهند. در نهایت امر، پیشنهاد می شود که گام را فراتر از این تحقیق گذاشته و به صورت کاربردی در رشته های مختلف ورزشی استقامتی و منقطع این تحقیق به مرحله اجرا درآورده شود.

بررسی تاثیر خستگی عضله چهارسر ران متعاقب انقباضات درون گرا و برون گرا بر روی حس نیرو در مفصل زانو
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1392
  حسن حمیدی   وحید ساری صراف

چکیده : مقدمه :دستگاه کنترل حرکت در هر لحظه در اجرای برنامه های حرکتی اطلاعاتی را از گیرنده های حس عمقی مفاصل و عضلات دریافت و مورد استفاده قرار می دهد . نقص در اطلاعات حس عمقی به عنوان یک ریسک فاکتور جهت کنترل و در نتیجه آسیب مطرح شده است . با توجه به شیوع بالای آسیب های ورزشی در شرایط خستگی عضلانی و بطور عمده در مفصل زانو و ماهیت متفاوت انقباضات درون گرا و برون گرا تحقیق حاضر به بررسی تأاثیر خستگی عضله چهارسر ران به دنبال فعالیت های درون گرا و برون گرا بر روی حس نیرو در مفصل زانو می پردازد. روش شناسی : تحقیق حاضر در چارچوب طرح های نیمه تجربی روی 20 مرد سالم با دامنه سنی 28-18 سال و وزن 5 69 کیلوگرم در دو مرحله با انقباضات درون گرا و برون گرا و با استفاده از دستگاه دینامومتر برای اندازه گیری دقت بازسازی نیروی عضله چهارسر ران در پای غالب انجام یافت . در مرحله اول آزمودنی ها روی صندلی دستگاه دینامومتر قرار گرفته و بیشینه ی انقباض ایزومتریک (mvc ) عضله چهارسر ران با پای غلب ثبت گردید ? سپس آزمودنی ها در 3 نوبت انقباض عضلانی هدف که همانا 50% mvc می باشد، در زاویه 70 درجه فلکسیون زانو و با استفاده از فیدبک بینایی تولید کردند و بلافاصله همین عمل را بدون فیدبک بینایی در 3 نوبت بازسازی کردند . بعد از این مرحله پروتکل خستگی که شامل بالا رفتن از پله با پای غالب می باشد به عمل آمد . بعد از خستگی عضلانی فرد بلافاصله روی دستگاه دینامومتر حضور یافته و بعد از ثبت mvc جدید ? مراحل ارزیابی مشابه مراحل قبل از خستگی تکرار گردید . مرحله دوم بعد از یک هفته عینا مشابه مرحل اول انجام یافت، با این تفاوت که پروتکل خستگی با انقباضات برون گرا اعمال گردید. یعنی آزمودنی ها با پای غیر غالب حرکات پایین آمدن از پله را تا مرحله خستگی عضلانی ادامه دادند . برای بررسی دقت درک نیرو در زاویه 70 درجه فلکسیون مفصل زانو در شرایط خستگی عضلانی و قبل از آن آزمون خطای مطلق بازسازی نیرو به عمل آمد و داده های حاصله بعد از تعیین همگنی با استفاده از آزمون شاپیرو - ویلک ،توسط آزمون آماری t همبسته در نرم افزار آماری spss17 در سطح معنی دار.05/0>p بررسی شد . یافته های تحقیق : توانایی تولید نیروی حداکثر ارادی توسط عضله در شرایط وقوع خستگی درون گرا و برون گرا نسبت به قبل از خستگی به طور معنی داری کاهش یافته بود . 05/0>p توانایی تولید mvc بعد از خستگی متعاقب انقباضات برون گرا نسبت به mvc بعد از خستگی با انقباضات درون گرا به طور معنی داری پایین بود .05/0< p میانگین خطای مطلق بازسازی بعد از خستگی متعاقب هر دو نوع انقباض درون گرا و برون گرا به طور معنی داری افزایش یافته بود.. 05/0>p میانگین خطای مطلق بازسازی بعد از خستگی برون گرا نسبت به بازسازی بعد از خستگی درون گرا بیشتر بود. 05/0.>p بحث و نتیجه گیری : دقت درک نیرو در شرایط بعد از خستگی عضلانی دچار کاهش می شود و این میزان کاهش در خستگی ناشی از انقباضات برون گرا محسوس تر می باشد . که این امر ممکن است به علت عدم درک صحیح از مقدار نیروی عضلانی اعمالی سبب بروز آسیب های ورزشی شود .

مقایسه تأثیر کوتاه مدت مصرف کافئین با ایبوپروفن بر حداکثر تکرار و شاخص های درک فشار و درد در فعالیت های قدرتی در مردان ورزشکار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  حجت اله برقبانی   وحید ساری صراف

تحقیقات مختلف اثرات نیروزایی کافیین در ورزش های استقامتی به اثبات رسانده است و افزایش متابولیسم چربی و صرفه جویی در مصرف گلیکوژن مکانیسم اصلی این عمل معرفی شده است در نتیجه این عقیده به وجود آمده است که کافیین در تمرینات بی هوازی تأثیر ندارد. با این حال مطالعات اخیر نشان داده است که کافیین باعث بر هم کنش اکتین و میوزین، افزایش کانکولامین ها و کاهش درک درد می شود و می تاند اثرات نیروزایی در فعالیت های بی هوازی داشته باشد. کافیین خواص تسکین دهی دارد و اگر درد یک فاکتور محدود کننده روانی است. کافیین می تواند باعث پیشرفت در عملکرد شود. به علاوه با مقایسه تأثیر کافیین و دیگر مسکن های درد مانند ایبوبروفن می توان اثرات کافیین را بهتر توضیح داد. از این رو در پژوهش حاضر تأثیر مصرف کوتاه مدت کافیین بر شاخص های درک درد (ppi)، درک فشار (rpe)، حداکثر تعداد تکرار (rm) و ضربان قلب (rm) در تمرینات قدرتی بررسی شد. روش شناسی : در این تحقق دو سویه کور، 15 مرد دانشگاهی در یک گروه شرکت کردند. هر جلسه تمرینی شامل چهار حرکت خم کردن آرنج، پرس سینه، خم کردن زانو و باز کردن زانو بود. آزمودنی ها در سه جلسه تمرینی مجزا یک ساعت پس از مصرف کافیین (6 میلی گرم بر کیلوگرم)، ایبوپروفن (400 میلی گرم) و با دارونما به انجام تمرین پرداختند و در این تمرین آزمودنی ها از هر حرکت سه دور تا مرز خستگی و با شدت 12 تکرار بیشینه انجام دادند و در پایان هر دور تمرینی و نیز پس از پایان هر حرکت تمرینی، میزان rpe,ppi,rm,hr اندازه گیری شد. داده های جمع آوری شده با روش آماری تحلیل واریانس (anova) با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های تحقیق: مصرف کافیین در مقایسه با دارونما و ایبوپروفن باعث افزایش معنی دار در hr(باز کردن زانو و پرس سینه)، rm (تمام حرکات) شد و از طرفی کاهش rpe (خم کردن آرنج، پرس سینه، خم کردن زانو) و ppi(خم کردن آرنج، پرس سینه، خم کردن زانو) را سبب شد (p<0/05). نتیجه گیری : نتیجه این تحقیق نشان می دهد مصرف کوتاه مدت کافیین عملکرد تمرینی را به طور معنی داری بهبود می بخشد اما ایبوپروفن چنین اثری نداشته است. بر اساس نتایج این تحقیق می توان مصرف کوتاه مدت کافیین را در تمرینات مقاومتی به ورزشکاران پیشنهاد کرد.

ارتباط بین ضربان قلب برگشت به حالت اولیه پس از فعالیت با برخی از شاخص های چاقی در دانش آموزان پسر 18-15 ساله شهر مرند
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1390
  محمد رضایی   وحید ساری صراف

هدف : بررسی ارتباط بین ضربان قلب برگشت به حالت اولیه پس از فعالیت های بیشینه و زیربیشینه با شاخص های چاقی (wc,whr,bmi%bf) در دانش آموزان پسر 18-15 ساله شهر مرند روش : برای این مطالعه تعداد 144 نفر از دانش آموزان 18-15 ساله مقطع متوسطه مدارس شهر مرند (میانگین سنی 9/0-+8/15 سال، قد 91/4-+41/170 سانتیمتر، وزن 6/6+-3/65 کیلوگرم) با روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات : پرسشنامه سلامت، ترازو، قدسنج، فشار سنج، پولار، مترنواری، کالیپر، آزمون فعالیت بدنی بر روی چرخ کارسنج و آزمون پله. به منظور اندازه گیری ضربان قلب برگشت به حالت اولیه، آزمودنی ها در دو مرحله آزمون فعالیت بدنی (بیشینه و زیربیشینه) را بر روی چرخ کارسنج انجام دادند و در هر مرحله ضربان قلب در حالت استراحت، فعالیت و 1 دقیقه پس از اتمام فعالیت ثبت شد و مقادیر ضربان قلب برگشت به حالت اولیه (hrr) از کم کردن مقدار ضربان قلب پس از 1 دقیقه ریکاوری غیر فعال از ضربان قلب ثبت شده در پایان قعالیت به دست آمد. روش آماری : داده های حاصل با استفاده از نرم افزارهای آماری spss16 و excel بررسی شده و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همگن سازی داده ها و آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: بین ضربان قلب برگشت به حالت اولیه پس از فعالیت زیربیشینه با wc(r=-627/0), whr(r+-462/0), bmi(r+-781/0) , bf(r+-562/0) همبستگی معکوس معنی داری وجود داشت (p<0/01).همچنین همبستگی معکوس معنی داری بین ضربان قلب برگشت به حالت اولیه پس از فعالیت بیشینه با wc(r=-0/663), whr(r=0/45), bmi(r=-0/676), %bf(r=-0/642) وجود داشت (p<0/01). اما این ارتباط بین hrr پس از فعالیت های بیشنه (r=0/03 و زیر بیشینه (r=-0/075) با ضربان قلب استراحتی برقرار نبود (p>0/05). نتیجه گیری : با توجه به اینکه بین ضربان قلب برگشت به حالت اولیه پس از فعالیت همبستگی معکوس معنی داری با شاخص های چاقی بررسی شده وجود داشت، می توان بیان نمود که تغییرات در اندازه این شاخص ها می تواند به عنوان یک عامل پیشگویی کننده برای ضربان قلب برگشت به حالت اولیه و در نتیجه بیماری قلبی-عروقی به کار می رود. و در بین این شاخص ها، شاخص توده بدن (bmi) همبستگی قوی تری با ضربان قلب برگشت به حالت اولیه داشت.

آنالیز ارتعاشات بافت عضلانی بدن انسان به منظور تشخیص خستگی و تعیین پارامترهای بهینه کفش ورزشی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده مهندسی مکانیک 1393
  آرش خاصه تراش   میرمحمد اتفاق

بدن انسان را در هنگام دویدن می¬توان یک سیستم ارتعاشی در نظر گرفت که تحت بارگذاری ضربه¬ای تکراری قرار دارد. این بارهای ضربه¬ای حاصل عکس¬العمل زمین به نیروی وارده از طرف کف پا در فاز فرود است. نشان داده شده است که قرار گرفتن عضلات و استخوان¬ها در معرض این بارگذاری تکراری می¬تواند در آسیب¬های وارده به دستگاه اسکلتی-عضلانی بدن موثر باشد. به طور معمول، سیستم عصبی مرکزی بدن انسان در کنترل این بارها و در کنترل ارتعاشات عضلات از طریق تنظیم مشخصات مکانیکی عضلات نقش مهمی را ایفا می¬کند. پدیده¬ای که تحت عنوان الگوی تنظیم عضلات نامگذاری شده است. اما فرض شده است که با افزایش میزان خستگی دوندگان، توانایی سیستم عصبی مرکزی در کنترل مشخصات مکانیکی عضلات کاهش پیدا می¬کند که می¬تواند منجر به افزایش خطر آسیب به بدن در دویدن طولانی مدت شود. از طرفی، نقش کفش ورزشی به عنوان یک بستر الاستیک در کاهش بارهای ضربه¬ای و ارتعاشات مضر، می¬تواند مهم باشد. در این پایان¬نامه در وهله اول، به مطالعه ارتعاشات عضلات پایین¬تنه در دویدن پرداخته شد. یک روش پیشنهادی بر مبنای peemd برای استخراج مدهای ارتعاشی و پارامترهای مربوط به میرایی این عضلات ارائه گردید. نشان داده شد که روش پیشنهادی، به خوبی قادر به یافتن مشخصه میرایی، نسبت میرایی و اتلاف انرژی حاصل از میرایی برای مدهای مختلف ارتعاشی بافت نرم عضلانی در وضعیت ارتعاشات اجباری ناشی از نیروی عکس¬العمل زمین در هنگام دویدن می¬باشد. نشان داده شد که مشخصه میرایی مدهای فرکانس-بالا، به مقدار قابل توجهی بیشتر از مدهای فرکانس-پایین هستند که می¬تواند نتیجه فعالیت عضلات باشد. همچنین نشان داده شد که اتلاف انرژی حاصل از میرایی برای مدهای فرکانس-پایین، بسیار بیشتر از مدهای فرکانس-بالاست. نتیجه دیگر این بود که نسبت میرایی تمام مدهای استخراج شده، کمتر از یک بوده و در نتیجه ارتعاشات سیستم عضلات در وضعیت زیرمیرا قرار دارد. در گام بعد، ارتعاشات بافت نرم عضلانی در حالت خستگی ناشی از دویدن طولانی مدت، بررسی شد. با استفاده از تبدیل موجک و از طریق محاسبه نزول توان موجک¬ها در زمان، مقدار میانگین میرایی بافت نرم عضلانی در هنگام دویدن برای دو حالت بدون خستگی، و خستگی، محاسبه و مقایسه شد. نتایج، حاکی از آن بود که میرایی بافت نرم عضلانی در اثر خستگی افزایش می¬یابد. همچنین با کاربرد تبدیل فوریه، نشان داده شد که دامنه مدهای مختلف ارتعاشی، در اثر خستگی افزایش می-یابد. علاوه بر این، نشان داده شد که فرکانس طبیعی بافت نرم عضلانی در اثر خستگی کاهش می¬یابد. نهایتا مشخص شد که اتلاف انرژی حاصل از میرایی در اثر خستگی کاهش می¬یابد که با افزایش دامنه ارتعاشی در توافق کامل است. در وهله دوم، نتایج به دست آمده از تست¬های تجربی، برای تکمیل مدل ارتعاشی دویدن به کار برده شد. یک الگوریتم دو مرحله¬ای برای شبیه¬سازی رفتار سیستم عصبی مرکزی در تنظیم بهینه عضلات در هنگام دویدن پیشنهاد شد. نشان داده شد که استفاده از الگوریتم پیشنهادی، به نتایج منطبق بر نتایج تجربی می¬انجامد. سپس با استفاده از الگوریتم پیشنهادی، به طراحی بهینه پارامترهای ارتعاشی کفش ورزشی در حالت بدون خستگی و خستگی شدید پرداخته شد. نشان داده شد که بر اساس بهترین کارکرد سیستم عصبی مرکزی، منطقه¬ای از پارامترهای کفش را می¬توان یافت که احتمالا خطر آسیب¬های ورزشی کمتر باشد. این منطقه، تحت عنوان منطقه امن، نامگذاری شد. علاوه بر این، مطالعه پارامتریکی نیز برای بررسی اثرات تغییر در توزیع جرم بدن و سرعت تماسی پا با زمین بر منطقه امن طراحی بررسی شد. نتایج نشان داد که این منطقه، شدیدا به نسبت جرم صلب به جرم غیرصلب پایین¬تنه و سرعت تماسی پایین¬تنه حساس می¬باشد. ملاحظاتی که می¬تواند در طراحی بهینه کفش ورزشی، بسیار مهم باشد. به طور کلی، نتایج این پایان¬نامه می¬تواند در طراحی سیستم¬های تشخیص وضعیت ورزشکاران، طراحی بهینه کفش ورزشی و تشخیص میزان آمادگی ورزشکاران مورد استفاده قرار گیرد.

تأثیر مصرف کاکائو بر برخی از عوامل انعقادی خون مردان ورزشکار پس از یک جلسه فعالیت فزاینده ی درمانده ساز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1387
  مهدی سلیمانی   وحید ساری صراف

چکیده ندارد.

تاثیر یک مسابقه ی فوتبال بر پاسخ های ایمونوگلوبولین a، کورتیزول و پروتئین تام بزاقی مردان فوتبالیست
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1387
  ایوب مهدی وند   وحید ساری صراف

چکیده ندارد.

رابطه ی غلظتهای لاکتات و کلراید بزاقی با لاکتات خون مردان فوتبالیست، طی یک جلسه فعالیت فوتبال با شدت های فزاینده
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1387
  قادر رحیم زاده   رامین امیرساسان

چکیده ندارد.

تأثیر دو جلسه فعالیت استقامتی طی دو روز متوالی بر ایمونوگلوبولین a ، کورتیزول و پروتئین تام بزاقی دوچرخه سواران نخبه ی جوان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1387
  مسعود اصغرپور ارشد   وحید ساری صراف

چکیده ندارد.

تأثیر مراحل مختلف دوره ماهانه بر شاخص های فیزیولوژیکی و عوامل آمادگی جسمانی دختران ورزشکار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز 1387
  اکرم کریمی اصل   رامین امیر ساسان

چکیده ندارد.

بررسی تأثیر کشش عضلانی ایستا و مصرف قرص سلکوکسیب بر برخی از شاخص های التهابی کوفتگی عضلانی تأخیری پس از دویدن در شیب منفی در پسران ورزشکار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1387
  جعفرصادق محمدزاده   وحید ساری صراف

چکیده ندارد.

تأثیر دوازده هفته تمرین هوازی بر ریخت شناسی تخمدان، هورمون های گونادوتروپین و vo2max زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1388
  لیلا صاری خان خلجانی   رامین امیر ساسان

سندرم تخمدان پلی کیستیک (pcos)، یکی از شایع ترین بیماری های زنان در سنین باروری می باشد. این بیماری با علائمی نظیر پرموئی، بی نظمی قاعدگی، آمنوره، چاقی و نازایی و ... شناخته می شود. pcos با بیماری های دیگری مانند بیماری های قلبی- عروقی، دیابت وغیره همراه است. علل دقیق این بیماری کاملاً شناخته شده نیست. افزایش هورمون لوتئینی (lh) و نسبت هورمون لوتئینی به هورمون محرک فولیکولی (lh/fsh) همچنین افزایش حجم تخمدان ها در pcos دیده می شود. به عنوان یکی از راه های درمان، به کاهش وزن و ورزش اشاره شده است. متاسفانه تحقیقات دقیق، جامع و کاملی در این باره انجام نگرفته است و نیاز است تا در مورد چگونگی تاثیر و نوع برنامه های تمرینی و میزان بهبودی توسط تمرین بدنی تحقیقات بیشتری صورت گیرد. از این رو پژوهش حاضر در راستای تعیین تاثیر تمرین هوازی منتخب بر هورمون های lh و fsh و ریخت شناسی تخمدان های پلی کیستیک در زنان مبتلا به pcos انجام شد. به همین منظور 12 زن مبتلا به pcos با میانگین سنی 22/33 سال، متوسط bmi برابر kg/m2 26/89 و میانگین vo2max برابر t 60/28، در این تحقیق شرکت نمودند. برنامه تمرینی شامل 12 هفته، 3 جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 30 دقیقه کار روی دوچرخه کارسنج با 70% تا 75% اکسیژن مصرفی بیشینه بود. برنامه گرم کردن و سرد کردن به صورت 10 دقیقه حرکات کششی و 5 دقیقه کار روی دوچرخه کارسنج با 50% حداکثر اکسیژن مصرفی اجرا شد. سونوگرافی و نمونه گیری یک روز پیش از آغاز تمرینات و یک روز پس از پایان دوره تمرینی انجام گرفت. سپس داده های به دست آمده با استفاده از آزمون آماری t- همیسته بررسی شد. یافته های به دست آمده حاکی از تغییرات معنی دار در کاهش هورمون لوتئینی و حجم تخمدان های راست و چپ و عدم تغییر معنی دار در هورمون محرک فولیکولی و نسبت lh/fsh و همین طور افزایش چشمگیر و معنی دار در vo2max آزمودنی ها بود. نتایج به دست آمده نشان می دهد که ورزش هوازی بر هورمون lh و مورفولوژی تخمدان پلی کیستیک تاثیرگذار است. بنابراین می تواند به عنوان یکی از راهکارهای بدون هزینه در کاهش عوارض و علائم بیماری pcos پیشنهاد گردد.