نام پژوهشگر: قاسم رحیمی
سامره سلیمانی رحیم آباد صفر معروفی
به منظور دستیابی به یک روش مناسب و موثر برای حفاظت منابع آب زیرزمینی از آلودگی هایی که در آینده آن را تهدید می کند، محققین و مدیران، سیستم های ارزیابی آسیب پذیری سفره های آب زیرزمینی را به منظور پیش بینی مناطقی که دارای استعداد بیشتری به آلوده شدن نسبت به سایر مناطق هستند، ارائه نموده اند. در این خصوص، جهت تهیه نقشه آسیب پذیری آبخوان دشت ملایر که تأمین کننده آب بخش های کشاورزی، صنعت و شرب منطقه می باشد، از روش های drastic، sintacs و si استفاده گردید. در گام نخست، نقشه حساسیت دشت برای هر یک از مدل های مورد نظر، با توجه به لایه های اطلاعاتی که شامل محدوده آبخوان، بخش اشباعی، عمق سطح ایستابی، میزان تغذیه آبخوان، شرایط خاک، هدایت هیدرولیکی، توپوگرافی و کاربری اراضی می باشند، تهیه گردید. در گام دوم، لایه نیترات با توجه به داده های نیترات اندازه گیری شده از 32 چاه منطقه در طی فصل بهار سال 1389، تهیه شد. به منظور حصول اطمینان از کارکرد روش های مورد استفاده، ضریب همبستگی بین لایه نیترات و نقشه های آسیب پذیری مدل های مذکور محاسبه گردید. با استناد به سطح معنی داری ضریب همبستگی محاسبه شده در مدل های drastic و si، واسنجی مدل های مذکور صورت گرفت و بر همین اساس ضرایب پارامترهای آنها تصحیح شدند. در گام سوم، با هم پوشانی نقشه کاربری اراضی و نقشه آسیب پذیری drastic اصلاحی، نقشه خطر آلودگی آب زیرزمینی بر اساس مدل drastic کشاورزی تهیه شد. در گام چهارم، با استفاده از تلفیق سیستم استنتاج تطبیقی عصبی- فازی و مدل drastic کشاورزی، نقشه جدید پتانسیل آسیب پذیری منطقه به دست آمد. در گام آخر، با مقایسه نقشه های آسیب پذیری مدل drastic اصلاح شده، مدل si اصلاح شده، مدل drastic کشاورزی و نقشه شبکه فازی- عصبی با لایه نیترات منطقه، بهترین مدل برای ارزیابی آسیب پذیری آبخوان دشت ملایر انتخاب شد. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که مدل drastic کشاورزی با ضریب همبستگی 81/0 می تواند به عنوان بهترین روش برای ارزیابی آسیب پذیری آبخوان دشت ملایر مورد استفاده قرار گیرد. بر اساس این نقشه به ترتیب 50/15، 66/71 و 84/12 درصد از سطح دشت در محدوده های آسیب پذیری کم، متوسط و زیاد قرار می گیرد. این نتایج می تواند به مدیران و برنامه ریزان بخش های آب و کشاورزی منطقه در تصمیم گیری های آتی کمک نماید. زیرا بخش مهمی از دشت ملایر در حال حاضر در محدوده آسیب پذیری بحرانی قرار دارد.
سمیه صابریان رنجبر قاسم رحیمی
به تازگی سهم منابع پخشیدگی فسفر خصوصاً در اراضی کشاورزی بطور قابل ملاحظه ای روی تخریب کیفیت منابع آب مورد توجه قرار گرفته است. در این راستا مسیر آبراهه ها که اراضی دیم و زراعی را به آب های سطحی متصل می کند نقش مهمی در هدایت این ترکیبات ایفا می نماید. ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک و رسوب که ممکن است روی جذب فسفر تأثیر گذارباشد، می تواند تفاوت گنجایش نگهداری فسفر خاک را توضیح دهد. هر یک از اشکال فسفر در خاک های مختلف رفتار متفاوتی از نظر جذب و رهاسازی نشان می دهند. هدف این پژوهش بررسی توزیع اندازه ذرات خاک حاصل از فرسایش و رسوب بر تغییرات اشکال مختلف فسفر و هم دماهای جذب آن در قسمتی از حوضه آبخیز سد اکباتان همدان بوده است. 50 نمونه ی خاک سطحی و رسوب از لایه 1-0 سانتیمتری و در محدوده ی زیرحوضه های سد اکباتان برداشت شد. خصوصیات فیزیکی و شیمیایی نمونه ها اندازه گیری شد. جزء های فسفر محلول و تبادلی، فسفر پیوند شده با آهن و آلومینیم، فسفر پیوند شده با کلسیم و فسفر باقی مانده در چهار گروه اندازه ای رس، سیلت ریز، سیلت متوسط و سیلت درشت در تعداد هشت نمونه منتخب از بین50 نمونه ابتدایی بررسی گردید. هم دماهای جذب نیز در هر یک از نمونه ها و گروه های اندازه ای مورد بررسی قرار گرفت. تفاوت معنی داری بین مقادیر فسفر محلول و تبادلی نمونه های خاک و رسوب مشاهده نشد. اما مقادیر فسفر پیوند شده با آهن و آلومینیم در نمونه های رسوب نسبت به نمونه های خاک به طور معنی داری بیشتر بود. درحالیکه مقادیر فسفر پیوند شده با کلسیم درنمونه های خاک به طور معنی داری از نمونه های رسوب بالاتر بود. اشکال فسفر محلول و تبادلی و فسفر پیوند شده با آهن و آلومینیم در ذرات با اندازه رس به طور معنی داری بالاتر از دیگر ذرات بدست آمد. ذرات با اندازه سیلت متوسط دارای مقدار فسفر پیوند شده با کلسیم بیشتری بودند. فسفر باقی مانده در نمونه های رسوب در ذرات رس برابر با 15/4 و در سایر ذرات برابر با صفر میلی گرم بر کیلوگرم بدست آمد. روند تغییرات فسفر با فاصله از محل خروجی حوضه در ذرات رس و سیلت ریز مشابه بودند. فسفر کل با افزایش فاصله از محل خروجی حوضه افزایش یافت. مقادیر فسفر پیوند شده با آهن و آلومینیم در نمونه های رسوب بیشتر از نمونه های خاک بود. این نتیجه می تواند به دلیل واکنش های اکسایش و کاهش بیشتر در نمونه های رسوب باشد. مقادیر حداکثر جذب فسفر در نمونه های خاک مورد بررسی به ترتیب در نمونه های شماره 6، 1، 11 و 9 مشاهده شد که برابر با 1260، 1102، 1018 و 833 میلی گرم فسفر بر کیلوگرم خاک بودند. جذب فسفر نیز توسط معادله خطی لانگ مویر برازش داده شد. دامنه ضریب همبستگی بدست آمده در معادله لانگ مویر برای نمونه ها بین 89/0 تا 95/0 بود. مقادیر بیشینه و کمینه به ترتیب در نمونه های شماره 11 و 8 مشاهده شدند. جذب فسفر در ذرات رس در همه نمونه ها، به جز نمونه شماره 8 دارای بیشترین مقدار بود.
الهام اصغرزاده علی اکبر محبوبی
هدف از این پژوهش ارزیابی اثر ساختمان و بافت خاک بر حرکت فلزهای سنگین در شرایط رطوبتی اشباع و غیراشباع است. در این پژوهش از طرح فاکتوریل با 3 فاکتور در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل بافت خاک ( لوم شنی و لوم رسی)، ساختمان خاک (دست خورده و دست نخورده) و رطوبت خاک (اشباع و غیراشباع) بودند. جهت برقراری جریان اشباع ماندگار، شدت جریانی معادل بیشترین ضریب آبگذری و برای برقراری جریان غیراشباع ماندگار، شدت جریانی معادل سه چهارم کمترین ضریب آبگذری به ستون های خاک اعمال گردید. پس از برقراری جریان ماندگار، حجمی از شیرابه زباله معادل نصف پوروالیوم محاسبه شده برای هر کدام از تیمارها، که محتوی فلزهای سنگین نیکل، مس، روی، کادمیوم و سرب و یون های پتاسیم، سدیم، منیزیم و کلسیم بود به ستون های خاک مربوط به آن تیمار اضافه شد. سپس آبشویی ستون ها تا 5 برابر حجم آب منفذی ادامه یافت. نمونه برداری از زه آب به فواصل 2/0 حجم آب منفذی انجام شد. غلظت فلزهای سنگین روی، کادمیوم، مس، نیکل و سرب توسط دستگاه جذب اتمی و غلظت یون های سدیم و پتاسیم توسط دستگاه فلیم فتومتر در زه آب خروجی اندازه گیری شدند؛ همچنین غلظت کلسیم و منیزیم نمونه ها نیز توسط روش تیتراسیون برگشتی بدست آمدند. نتایج بدست آمده از رسم منحنی های رخنه نشان داد که اختلاف معنی داری در حرکت فلزهای سنگین در تیمار های آزمایشی وجود داشت. در ستون های خاک دست نخورده، اوج منحنی رخنه سریع تر و بالاتر از ستون های خاک دست خورده مشاهده شد، که علت آن را می توان به حضور جریان ترجیحی نسبت داد. در ستون های دست نخورده با بافت لوم رسی، خروج فلزها سریع تر بود، که نشان گر تأثیر مثبت رس در بهبود و توسعه ساختمان خاک و ایجاد مسیرهای ترجیحی بیشتر در خاک های لوم رسی نسبت به خاک های لوم شنی است. در تیمارهای دست خورده نتایج کاملاً عکس تیمار دست نخورده بود، بدین ترتیب که مقدار عناصر خروجی از ستون های لوم شنی بالاتر از ستون های لوم رسی بود؛ در ستون های دست خورده حضور مقادیر بالای رس در خاک های لوم رسی سبب جذب بیشتر عناصر به سطوح ذرات خاک شده و از مقدار عناصر خروجی می کاهد. همچنین نتایج نشان دادند که میزان رطوبت بر مقدار حرکت فلزها تأثیر گذار می باشد؛ بطوریکه در شرایط رطوبتی اشباع خروج فلزها و یون ها نسبت به شرایط غیراشباع دارای مقدار خروجی بیش تر بود و نقاط اوج منحنی های رخنه در حجم های آب منفذی پایین تر ظاهر شدند. نتایج مدل سازی نشان دادند مدل mim، در هر چهار تیمار ستون های خاک و در هر دو شرایط رطوبتی اشباع و غیر اشباع برازش خوبی بر داده های منحنی رخنه کلیه عناصر مورد بررسی دارد. اثر بافت خاک و ساختمان خاک بر پارامترهای برآورده شده ضریب انتشارپذیری (? ) و محاسبه شده انتشارپذیری ظاهری (d)، ضریب جذب (kd) ، عدد پکله (pe) و ضریب دیرآیی (r) با استفاده از نرم افزار hydrus-1d در شرایط جریان اشباع و غیر اشباع بررسی شدند. نتایج نشان دادند که روند کلی مقدار ? و d در هر دو شرایط رطوبتی اشباع و غیر اشباع برای چهار تیمار خاک مورد بررسی به ترتیب لوم رسی دست نخورده < لوم شنی دست نخورده < لوم شنی دست خورده < لوم رسی دست خورده بود. روند کلی تغییرات عدد پکله بین چهار تیمار در هر دو شرایط اشباع و غیر اشباع کاملاً برعکس روند تغییرات انتشارپذیری و ضریب انتشار ظاهری بود. مقادیر ضریب جذب نیز در هر دو شرایط رطوبتی در تیمار لوم رسی ( میانگین نوع ساختمان) بالاتر از تیمار لوم شنی بود. حضور مقادیر بالای رس و سطوح جذبی فعال در بافت لوم رسی سبب افزایش مقدار ضریب جذب در این خاک ها شده است. مقادیر ضریب دیرآیی در هر دو شرایط رطوبتی روندی مشابه را نشان دادند، بطوریکه مقدار ضریب دیرآیی در تیمار لوم رسی دست خورده بالاترین و درتیمار لوم شنی دست نخورده پایین ترین بودند.
حجت شجاع مجیدآباد قاسم رحیمی
فسفر جزء عناصر ضروری برای رشد و محصول دهی گیاهان به حساب می آید. در اکوسیستم های آبی نیز فسفر محدود کننده ترین عنصر برای رشد و شکوفایی جلبک ها شناخته شده است. فرسایش خاک ها در اثر بارندگی ها و رواناب ها، باعث انتقال فسفر به اکوسیستم های آبی گشته و غنی شدن آب های سطحی را تشدید کرده است. بین فسفر پیوند شده به رسوبات و آب، در اکوسیستم های آبی روابط پویایی وجود دارد. یعنی امکان جذب فسفر از آب و یا دفع آن از رسوبات به آب وجود دارد. برای بررسی نقش خصوصیات فیزیکی- شیمیایی رسوبات در جذب و دفع فسفر و همچنین اشکال فسفر در رسوبات و تأثیر آن ها بر کیفیت آب، یک صد نمونه رسوب از عمق 5-0 سانتی متری رسوبات سد اکباتان مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج جزء بندی نشان داد که جزء باقی مانده در بین سایر جزء های فسفر بیشترین درصد را به خود اختصاص داد. این در حالیست که فسفر پیوند شده به آهن و آلومینیوم کمترین جزء بود. این امر می تواند به خاطر آزاد شدن فسفر این بخش به آب در اثر دوره های اکسید و احیای حاکم بر رسوبات باشد. مقدار متوسط فسفر کل در رسوبات پشت سد 18/1250 میلی گرم در کیلوگرم رسوب خشک به دست آمد. بین خصوصیات فیزیکی - شیمیایی رسوبات و ظرفیت جذب فسفر (در غلظت اعمال شده) همبستگی های معنی داری به دست آمد. غلظت فسفر در نقطه ی تعادل (epc0) از غلظت فسفر محلول واکنش پذیر آب (wsp) به شکل معنی داری بیشتر است. این بدان معنی است که تا رسیدن به نقطه ی تعادل، ممکن است فسفر از رسوبات به آب دریاچه ی پشت سد اکباتان آزاد شود. بین انرژی جذب فسفر (k) و آهن آمورف و کریستالی ضعیف همبستگی خطی مثبت بسیار معنی داری به دست آمد. این امر نشان می دهد که در رسوبات پشت سد اکباتان، آهن آمورف و کریستالی ضعیف مهم ترین جاذب فسفر به شمار می آید.
زینب طولابی قاسم رحیمی
کاربرد لجن فاضلاب در زمین های کشاورزی ممکن است خطرآلوده شدن خاک به فلزات سنگین را در پی داشته باشد همینطور توزیع فلزات سنگین را در خاک تحت تأثیر قرار دهد. بررسی توزیع فلزات سنگین در خاک های تحت تأثیر کاربرد لجن فاضلاب و میزان جذب و تجمع فلزات سنگین در سبزیجات کشت شده در این خاک ها ضروری می باشد. در این تحقیق پنج تیمار شامل درصدهای مختلف لجن فاضلاب (صفر به عنوان شاهد، 10، 20، 35 و 50) به خاک (لوم رس شنی) اضافه گردید، سه سبزی (تربچه، ریحان و پیازچه) در تیمارهای مورد بررسی کشت شد. حدود غلظت کل روی، مس، نیکل، کادمیم و سرب در خاک ها قبل از کشت، به ترتیب (84/802-03/110، 83/297-81/31، 77/25- 49/11، 39/1-89/0 و 19/53-73/36) بدست آمد، با افزایش درصدهای لجن فاضلاب، غلظت کل و قابل دسترس فلزات به طور معنی داری (01/0p?) افزایش یافتند. غالب فلزات سنگین در تیمار شاهد تمرکز بالاتری در جزء باقیمانده داشتند. در حالیکه با کاربرد لجن فاضلاب در خاک درصد روی و نیکل در دو فاز آلی و معدنی، کادمیم در فاز تبادلی، مس در فازهای آلی و تبادلی و سرب در دو فاز تبادلی و معدنی افزایش یافت. نوع سبزی و تیمار لجن فاضلاب روی بیومس تولیدی تأثیر بسیار معنی داری (001/0>p) داشتند. تجمع فلزات در ریشه سبزیجات نسبت به بخش هوایی بیشتر بود، روند تجمع فلزات در سبزی ها حاکی از روند مقابل داشت: روی> سرب> مس> نیکل> کادمیم. فاکتور انتقال فلزات از خاک به ریشه، با افزایش میزان لجن در خاک کاهش یافت به طور متوسط بیشترین فاکتور انتقال مربوط به فلز روی (31/10) بود و کادمیم، نیکل، سرب و مس (به ترتیب 72/3، 27/3، 88/1 و 7/1) در رده های بعدی قرار داشتند. روی و مس فراهم در خاک همبستگی مثبت و معنی داری را با میزان فلز موجود در بخش هوایی و ریشه گیاه نشان دادند. در انتهای زمان کشت تمام فلزات بجز کادمیم و سرب درصد کمی را در بخش تبادلی و محلول نشان دادند که به نظر می-رسد با گذشت زمان قابلیت زیست فراهمی فلزات کاهش می یابد.
نسرین حسنعلی زاده قاسم رحیمی
در راستای پیشگیری و حفظ سلامت عمومی مصرف کنندگان سبزی های آبیاری شده با فاضلاب، توجه به آلودگی میکروبی و آلودگی با فلرات سنگین یک ضرورت بنظر می رسد. به این ترتیب هدف این پژوهش بررسی آلودگی خاک و سبزی های آبیاری شده با پساب های شهری، به کلیفرم های روده ای و فلزهای سنگین در شهر همدان بود. برای این کار نمونه های سبزی شامل تره، جعفری، گشنیز، شوید، برگ چغندر و ریحان، که با پساب آبیاری می شد و نیز نمونه های خاک، ماهانه از خرداد تا شهریور از چهار منطقه در حاشیه شهر همدان برداشت شد. میانگین غلظت کل نیکل، روی، مس، کادمیم و سرب در خاک ها به ترتیب 91/18، 38/73، 64/27، 14/0 و 55/36 میلی گرم بر کیلوگرم بود، که هیچکدام از مرز مجاز بیشتر نبودند. اندازه میانگین فلزها (نیکل، روی، مس، سرب، کادمیم) در سبزی ها نیز نشان داد که تنها غلظت کادمیم و سرب به ترتیب با میانگین 4/0 و82/11 میلی گرم بر کیلو گرم ،بیشتر از مرزهای پذیرفتنی گزارش شده از سویfao/who بود. سنجش آلودگی میکروبی پساب ها، نشان داد که، میانگین فراوانی اشرشیاکولی و کلیفروم های لاکتوز مثبت و منفی به ترتیب 78/5 و 98/11 log cfu/100 mlit و بسیار بیشتر از مرزهای پیشنهاد شده برای آب آبیاری به کار برده شده برای سبزی های برگی بود. سنجش آلودگی میکروبی سبزی ها، نشان داد که، میانگین فراوانی اشرشیاکولی برای بخش بیرونی سبزی 56/0 log10 cfu g-1 بود. اشرشیاکولی در حدود 50 درصد از نمونه ها تشخیص داده نشد. و تنها 25 درصد از نمونه ها فراوانی بیشتر از 25/1log10 cfu g-1 داشتند. میانگین فراوانی کلیفرم های لاکتوز مثبت در بخش بیرونی سبزی ها log10 cfu g-113/2 بود و 50 درصد از نمونه ها فراوانی کمتر از log10 cfu g-1 22/2 داشتند. میانگین فراوانی کلیفرم ها لاکتوز منفی در بخش بیرونی سبزی ها 21/2 log10 cfu g-1 بود و 50 درصد نمونه ها فراوانی کمتر از log10 cfu g-1 29/2داشتند. شمارش فراوانی کلیفرم های روده ای بخش درونی سبزی ها، نشان داد که میانگین فراوانی اشرشیاکولی، کلیفرم های لاکتوز مثبت و منفی به ترتیب 3/0، 97/3، 72/3 log10 cfu g-1 بود. همچنین شمارش این کلیفرم ها در خاک پیرامون ریشه این سبزی ها، نشان داد که میانگین فراوانی اشرشیاکولی، کلیفرم های لاکتوز مثبت و منفی به ترتیب 32/5، 81/5 و 39/5 log10 cfu g-1بود.
قاسم رحیمی روح الله یوسفی زشک
چکیده بررسی سطحی روشمند محوطه های باستانی روشی نوین در مطالعات باستان شناسی است که در دو دهه اخیر کاربرد فراوانی یافته است. از میان روشهای گوناگون نمونه برداری سطحی محوطه ها، نمونه برداری روشمند طبقه بندی شده، مناسب ترین روش و با کارایی بالایی است که از نظر مطالعات آماری نیز بهترین نتیجه را بدست می دهد. در این روش به دلیل دقت نسبتاً بالا در جمع آوری مواد فرهنگی، انتخاب نقاط جهت کاوش یا گمانه زنی بسیار آسانتر و با هدف مشخص تری صورت می گیرد. کاربرد این روش از لحاظ بُعد زمانی و مکانی نیز مقرون به صرفه است. با ترکیب و استفاده از اطلاعات بررسی ها و کاوشها می توان به درک دگرگونی های منطقه ای و برون منطقه ای از قبیل دگرگونی های جمعیتی، کشمکش های اجتماعی، توسعه حکومتهای محلی، سلسله مراتب استقرارها و ارتباط فضایی آنها پی برد. با کمک این داده ها امکان بازسازی توسعه تاریخی مناطق استقراری مختلف را می توان فراهم ساخت و به بسیاری از پرسشها پاسخ داد. در بررسی سطحی محوطه میمون آباد(میمنت آباد) سعی شده تا داده های باستان شناختی این محوطه به روش اصولی جمع آوری، ثبت و ضبط، تحلیل و تاریخگذاری نسبی شوند تا بتواند به پرسشهای ما در مورد چگونگی وضعیت استقراری، زیست محیطی و دوره های فرهنگی پاسخ دهد. این بررسی، طی سال های 90- 1389 و بر پایه ی بررسی سیستماتیک طبقه بندی شده انجام شده است. بیشترین یافته های بدست آمده در این بررسی داده های سفالی است که پایه و اساس مطالعات این پژوهش را تشکیل می دهد. بر اساس یافته های سطحی، دوره های استقراری این محوطه شامل دوره سیلکiii6-7 ، سیلکiva و قرون میانی اسلامی است. در مرکز فلات ایران محوطه های دارای استقرار دو دوره سیلکiii6-7 و سیلک iva (دوره اوروک جدید) تنها در دو محوطه سیلک و تپه قبرستان و در لایه های مضطرب آنها شناسایی شده است، ولی در محوطه میمنت آبادآثار و شواهد قوی ای مبنی بر استقرار این دوران بدست آمده و می توان این محوطه را بعنوان یکی از مهمترین محوطه های دارای شواهد فرهنگی مرحله انتقالی پایان دوره روستانشینی جدید به دوره ی آغاز شهرنشینی در مرکز فلات ایران معرفی نمود. واژگان کلیدی: بررسی روشمند، محوطه میمون آباد، دوره آغاز شهرنشینی، سفال
شیوا نصرتی پور محسن شکل آبادی
عاملهای زمین شناختی، خاک شناختی و انسانی کنترل کننده مقدار و توزیع فلزهای سنگین در خاک هستند. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مواد مادری، فرایندهای خاکسازی و فعالیتهای بشری بر مقدار و توزیع برخی فلزهای سنگین در زمینهای اطراف نیروگاه شهید مفتح در منطقه کبودرآهنگ استان همدان، صورت گرفت. شش نوع ماده مادری مختلف شامل شیل (sh)، شیست(sch) ، سنگ آهک(li) ، دشت آبرفتی(qa) ، پادگانه آبرفتی در سطح پایین(qt) و نهشته مخروط افکنه ای در سطح بالا (qf) شناسایی و نحوه تشکیل و تکامل خاک در آنها بررسی شد. بدین گونه که در هر کدام از مواد مادری، تعدادی خاکرخ (حداقل دو و حدبیشتر چهار) تشریح و از افقهای پدوژنیک، ژئوژنیک و مواد مادری نمونه برداری انجام شد. برای بررسی نقش ماده مادری بر مقدار فلزهای سنگین، افزون بر تعیین غلظت کل فلزهای برگزیده، ترکیب کانیهای موجود در مواد مادری نیز تعیین شد. به علاوه، مقدار اکسیدهای آهن پدوژنیک، شامل متبلور و غیرمتبلور در برخی از خاکرخها اندازه گیری گردید. غلظت کل فلزهای کادمیوم، مس، منگنز، نیکل، روی، سرب و آهن در همه افقهای خاک اندازه گیری شد. همچنین، غلظت این فلزها در چهار بخش مختلف شیمیایی، شامل بخش قابل استخراج با اسید استیک، بخش قابل احیا، بخش قابل اکسید و بخش باقیمانده، به روش عصاره گیری متوالی چهار مرحله ای (bcr) تعیین شد. بیشترین مقدار منگنز در خاکهای نهشته های مخروط افکنه ای در سطح بالا و شیستی (3/1194 و 8/1167 میلی گرم بر کیلوگرم) یافت شد، این مشاهده در خاکهای نهشته مخروط افکنه ای در سطح بالا با ترکیب کانی شناسی مواد مادری آن (0/1237 میلی گرم بر کیلوگرم) هماهنگی دارد. بیشترین مقدار فلز روی، مس و نیکل در خاکهای شیلی (به ترتیب،0/136،3/31 و 7/57 میلی گرم بر کیلوگرم) مشاهده شد که بالاترین غلظت این فلزها نیز در ماده مادری شیل (به ترتیب، 1/121، 1/37 و 5/53 میلی گرم بر کیلوگرم) اندازه گیری شد. خاکهای آهکی نسبت به سایر خاک ها دارای کمترین مقادیر فلزهای کادمیوم، مس، منکنز، نیکل، روی، سرب و آهن هستند. کمترین مقدار فلزهای مس، منگنز، نیکل، روی و آهن نیز در سنگ آهک (به ترتیب، 0/7، 0/35، 9/10، 5/8 و 4000 میلی گرم بر کیلوگرم) اندازه گیری شد. با گروه بندی همه افق های خاک و مواد مادری به روش تحلیل خوشه ای، بیشتر افقهای c در خوشه های مربوط به افقهای خاکساز متناظرشان قرار گرفتند که این مشاهده بیانگر اهمیت عامل وراثت در کنترل غلظت فلزهای سنگین است. مستقل از نوع خاک و مواد مادری، بیشترین مقدار فلزهای سنگین، به استثنای منگنز، در بخش باقیمانده اندازه گیری شد. این مشاهده نیز تأیید بیشتری براهمیت نقش مواد مادری بر غلظت فلزهای سنگین در خاکهاست. این در حالی است که غلظت منگنز، در همه خاکرخها، در بخشهای متحرکتر بیشتر است. هر چند عامل وراثت عامل اصلی کنترل کننده غلظت فلزهای سنگین در بیشتر خاکرخها به شمار می رود، با این حال، غلظت فلزهای سنگین در افقهای خاک، بویژه در خاکرخهای آهکی، بیشتر از مقدار آن ها در مواد مادریشان است؛ این پدیده ناشی از غنی شدن فلزها در خاکها در طی فرایندهای خاکسازی است. به علاوه، بیشترین مقدار آهن پدوژنیک در خاکهای آهکی مشاهده شد. وجود مقداری اکسید آهن در سنگ آهک و شدت نسبتاً بالای فرایندهای خاکسازی و آبشوئی در خاکهای آهکی در برابر دیگر خاکها، مقادیر بیشتر آهن پدوژنیک را در این خاکهاتوضیح می دهد. در خاکهای مورد پژوهش، غلظت فلزهای سنگین (به استثنای منگنز) تحت کنترل ماده مادری بوده و سهم فرایندهای خاکسازی در مرتبه دوم می باشد. نتیجه های این پژوهش نشان داد که سهم فعالیت های انسانی (به ویژه نیروگاه برق شهید مفتح و کارخانه ذوب فلزها) در غلظت فلزهای سنگین مورد پژوهش نامحسوس است. هر چند که غلظت بالای فلز سرب در بخشهای متحرک، می تواند هشداری برای افزایش احتمالی این فلز از طریق فعالیتهای صنعتی باشد.
لیلا امرایی قاسم رحیمی
ایران در منطقه خشک و نیمه خشک جهان واقع شده است، به همین دلیل محدودیت منابع آب یکی از مهمترین معضلات موجود در بخش کشاورزی است. استفاده از پساب فاضلاب تصفیه شده شهری و صنعتی با در نظر گرفتن مسائل جانبی، شاید بتواند نیاز آبی و غذایی گیاه را تأمین نماید. بنابراین بررسی اثر کاربرد پساب شهرک صنعتی بوعلی بر برخی از ویژگی های شیمیایی خاک و رشد گیاه تربچه هدف این تحقیق می باشد. آزمایش گلخانه ای کشت تربچه و آبیاری آن با درصدهای مختلف پساب (0، 25%،50%، 75%،100%) در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. نتایج نشان دادکه کاربرد تیمارهای آبیاری سبب افزایش معنی دار پ هاش، قابلیت هدایت الکتریکی ، سدیم محلول و تبادلی، نسبت جذب سدیم، کلسیم و منیزیم محلول، فسفر قابل جذب و آنیون های کلر، سولفات و بی کربنات خاک شد. همچنین نتایج تجزیه خاک نشان داد که غلظت کل و فراهم عناصر سنگین در خاک آبیاری شده با پساب فاضلاب بیشتر از غلظت این عناصر در خاک آبیاری شده با آب معمولی بود، ولی مقدار آن ها از حدود بحرانی عناصر سنگین در خاک کمتر بود و از این لحاظ هیچ گونه تأثیر سوئی بر خاک نداشت. نتایج به دست آمده از این آزمایش مشخص کرد که عملکرد تربچه(وزن خشک و تر) روند منظمی درتیمارهای آزمایشی نشان نداد، حداکثر عملکرد در تیمار 50 درصد و حداقل عملکرد در تیمار 100 درصد مشاهده شد. آبیاری با پساب روی غلظت عناصر سنگین در گیاه تربچه (غده و اندام هوایی) موثر نبود ولی روی غلظت عناصر سدیم، فسفر و پتاسیم تأثیر معنی داری داشت. غلظت سدیم در غده و اندام هوایی تربچه در کلیه تیمارهای آزمایشی روند افزایشی نشان داد در حالی که غلظت پتاسیم روند کاهشی نشان داد، همچنین غلظت فسفر در تیمارهای آزمایشی روند منظمی نشان نداد و حداکثر غلظت آن در تیمار 50 درصد و حداقل آن در تیمار 100 درصد به دست آمد.
هفترانی دودانگه قاسم رحیمی
تثبیت فلزات سنگین توسط کودهای فسفره و ماده آلی از روش های اصلاح خاک های آلوده بشمار می رود. به همین منظور تأثیر کاربرد کودهای فسفاته و آلی بر تحرک فلزات سنگین و جذب آنها بوسیله گیاه در یک خاک لومی آلوده به فلزات سنگین بررسی شد. این آزمایش گلخانه ای در مرحله اول تحت قالب طرح کاملا تصادفی با تیمارهایی شامل کود دی آمونیوم فسفات (160 میلی گرم بر کیلوگرم)، سوپرفسفات تریپل (160 میلی گرم بر کیلوگرم) و کود کمپوست حاصل از زباله-های شهری (2 درصد) در مقایسه با کنترل و در سه تکرار اجرا شد. در مرحله دوم، جذب فلزهای سنگین بوسیله گل های گلایول، لاله و نرگس مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بخش اول نشان داد که کودهای فسفاته باعث کاهش سرب، مس، نیکل و روی زیست فراهم نسبت به شاهد گردید و کمپوست فقط باعث کاهش غلظت سرب زیست فراهم گردید. جذب سرب، کادمیوم، مس ، روی و نیکل بوسیله اندام هوایی و پیاز گلایول در اثر کاربرد کودهای فسفاته نسبت به شاهد کاهش چشمگیری یافت ولی کمپوست موجب کاهش انباشت مس و نیکل در اندام هوایی و پیاز گلایول و جذب روی بوسیله اندام هوایی گیاه گردید. همچنین بخش محلول و تبادلی سرب، روی، نیکل، کادمیوم و مس در اثر استفاده از کودهای فسفاته نسبت به شاهد کاهش پیدا کرد ولی کمپوست فقط باعث کاهش بخش محلول و تبادلی مس و نیکل نسبت به شاهد گردید. یافته های بخش دوم پژوهش نشان داد که با افزایش آلودگی در خاک، جذب سرب، روی و کادمیوم بوسیله بخش هوایی و پیاز گیاه افزایش می یابد. جذب سرب بوسیله برگ های هر سه گیاه برابر بوده و از نظر آماری تفاوت چشمگیری نداشتند. پیاز گلایول مقدار بیشتری سرب نسبت به لاله و نرگس جذب کرد. مقدار کادمیوم در بخش هوایی و پیاز هر سه گیاه اختلاف معنی داری نداشت. لاله نسبت به گلایول مقدار روی بیشتری در برگ های خود انباشته کرد ولی مقدار این عنصر در پیاز هر سه گیاه برابر بود. بنابراین در خاک های آلوده، استفاده از کودهای شیمیایی حاوی فسفر ممکن است از ورود فلزات سنگین به زنجیره غذایی جلوگیری کند. همچنین استفاده از گل های زینتی مانند گلایول، لاله و نرگس پیشنهاد مناسبی برای جایگزینی کاشت محصولات زراعی خوراکی در خاک های آلوده به فلزات سنگین می باشد.
امین چرخ آبی قاسم رحیمی
در سال های اخیر، تمرکز فعالیتهای صنعتی، کشاورزی و شهرنشینی باعث آلودگی و تجمع فلزات سنگین در خاک و گیاهان شده است که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم بر زندگی انسان ها و حیوانات اثر می گذارد. با توجه به اهمیت استان اصفهان از نظر فعالیتهای کشاورزی و صنعتی، این تحقیق با هدف ارزیابی تغییرات مکانی فلزات سنگین (کادمیوم، سرب، نیکل و روی) در خاکهای شالیزاری منطقه لنجان و تهیه نقشه آلودگی این عناصر در خاکهای این منطقه انجام گرفت. بدین منظور، تعداد 90 نمونه خاک سطحی (20-0 سانتیمتر) جمعآوری گردید. همچنین از آنجایی که برنج در رژیم غذایی ساکنین محلی و دامهای آنها نقش مهمی دارد و از طرفی اطلاعات دقیقی در خصوص غلظت فلزات سنگین در برنج کشت شده در این منطقه در دست نیست، بدین منظور 41 نمونه گیاه برنج نیز از منطقه مورد مطالعه برداشت شد. برخی از خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک مانند ph، هدایت الکتریکی، کربنات کلسیم معادل، بافت خاک، ماده آلی و ظرفیت تبادل کاتیونی در نمونهها اندازهگیری شد. نمونههای برنج نیز به سه قسمت ریشه، ساقه و دانه تفکیک گردید و در نهایت مقدار فلزات در نمونههای خاک و برنج با استفاده از دستگاه جذب اتمی تعیین گردید. تخمین مکانی دادهها از طریق ترسیم و محاسبه واریوگرام و روش های درون یابی کریجینگ معمولی و بلوکی به کمک نرمافزارهای 9.3 arcgis و gs+ انجام گردید. بررسی تحلیلهای زمین آماری نشان داد که برای کادمیوم، سرب، نیکل و روی فراهم و نیکل کل، مدل کروی و برای کادمیوم، روی و سرب کل، مدل نمایی بهترین مدل برازش داده شده بود. غلظت فلزات اندازه گیری شده در خاک نشان داد که بر اساس حد استاندارد آلودگی، تمام فلزات نزدیک به مرز آلودگی بودند و در این میان کادمیوم بیشترین میزان آلودگی را در منطقه دارا بود. همچنین میانگین غلظت فلزات کادمیوم، سرب، روی و نیکل در دانه های برنج بهترتیب 27/1، 32/12، 39/19 و 09/1 میلیگرم بر کیلوگرم و در ساقهها بهترتیب 07/1، 22/17، 75/13 و 73/1 میلیگرم بر کیلوگرم وزن خشک گیاه بود. بطور کلی میزان کادمیوم و سرب در ساقه و دانههای برنج بسیار بالاتر از استاندارد fao/who بود که برای انسان و دامهای مصرفکننده خطرآفرین خواهد بود و شرایط بحرانی دارد. بر اساس نقشههای پراکنش فلزات، علاوه بر خصوصیات خاک، عواملی مانند جهت باد غالب، ورود فاضلابهای صنعتی و شهری و مصرف غیراصولی کودها در غلظت فلزات مورد مطالعه تاثیرگذار است. یافته های تحقیق حاضر میتواند در خصوص لزوم توجه بیشتر به مسئله آلودگی در منطقه با تاکید بر مدیریت اصولی به تصمیم گیران کمک نماید.
رقیه باقری علی اکبر صفری سنجانی
غلظت بالای فلزهای سنگین در زیستگاه های آبی و خاکی می تواند آسیب های بزرگی برای زندگی مردم و دیگر جانداران داشته باشد. از روش هایی که برای جداسازی این فلزها از زیستگاه های آبی بهره گیری شده، می توان فرایند جذب را نام برد. در این پژوهش پیامد هوموسی شدن و نقش ریزجانداران سه مانده کاه یونجه، کاه گندم و خاک اره بر جذب و جداسازی سرب از آب های آلوده بررسی شد. مانده ها برای 1، 20 و 60 روز در رطوبت مناسب و دمای آزمایشگاه انکوباسیون شدند. در هر یک از روزهای یاد شده ویژگی های فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیک مانده ها طبق روش های استاندارد مورد بررسی قرار گرفت. از هر مانده دو زیر نمونه سترون و ناسترون تهیه و همدمای جذب و کینتک رهاسازی سرب از مانده ها مورد بررسی قرار گرفت. در مانده های سترون و ناسترون کاه یونجه و کاه گندم توان جذب، نیروی پیوند میان جذب شونده و گیرنده، مطلوبیت جذب و ضریب توزیع به طور چشمگیری با گذشت زمان انکوباسیون در مانده ها افزایش می یافت. گذشت زمان انکوباسیون در مانده های خاک اره سترون و ناسترون نیز به طوری چشمگیری مایه افزایش توان جذب و ضریب توزیع شد، ولی بر نیروی پیوند میان جذب شونده و گیرنده و مطلوبیت جذب تاثیر چشمگیری مشاهده نگردید. گنجایش بیشینه جذب در مانده ها حاکی از روند مقابل داشت: کاه یونجه>کاه گندم>خاک اره. هر چند خاک اره ظرفیت جذب کمتری داشت ولی مطلوبیت جذب در آن بسیار بالاتر از دو مانده دیگر بود و بیشترین تاثیر هوموسی شدن و نقش ریز جانداران نیز بر روی خاک اره بود. رهاسازی سرب در تمامی نمونه ها پس از گذشت زمان آزمایش (4ساعت) به صفر رسید، ولی در مانده های 60 روز پس از انکوباسیون کاه یونجه در حالت ناسترون و همچنین در مانده های 60 روزه سترون و ناسترون کاه گندم تعادل برقرار نگردید. سرعت رهاسازی با گذشت زمان انکوباسیون کاهش می یافت که این نشان از توان بالای نگه داری سرب در مانده های هوموسی شده می باشد. داده های رهاسازی سرب از هر سه مانده در روزهای انکوباسیون 1 و 20 روزه نمونه های ناسترون و هر سه زمان انکوباسیون نمونه های سترون با معادله مرتبه یک همخوانی داشتند. ولی معادله الوویچ بهترین معادله سینتیکی برای توصیف آزاد شدن سرب از نمونه های ناسترون کاه یونجه، کاه گندم و خاک اره هوموسی شده (60 روز پس از انکوباسیون) بود که این می تواند نشانگر مکانیسم های گوناگونی باشد که کنترل کننده فرایندهای سرعت در مانده های هوموسی است. به طور کلی تفاوت میان جذب در بین مانده های سترون و ناسترون نشانه کارکرد و توانایی ریزجانداران است. رویهمرفته کاه یونجه 60 روز هوموسی شده ناسترون با ظرفیت و نیروی پیوند بالاتر، درصد جذب بیشتر و تندی رهاسازی و درصد رهاسازی کمتر به عنوان بهترین جاذب انتخاب و معرفی می گردد.
مسعود شاکرمی صفر معروفی
افزایش مصرف سرانه، استفاده بی رویه از منابع آب و خشکسالی های اخیر باعث شده است در بسیاری از مناطق کشور شرایط بحرانی کمی و کیفی منابع آب بروز نماید. در چنین شرایطی استفاده از آب های نامتعارف از جمله پساب تصفیه خانه های فاضلاب در بخش های مخلتف به ویژه در بخش کشاورزی که عمده مصرف آب را به خود اختصاص می-دهد، اهمیت ویژه ای می یابد. از طرفی طبق سند چشم انداز توسعه و بر اساس بند (ب) ماده 61 قانون برنامه چهارم، وزارت جهادکشاورزی موظف است در جهت مصرف کود های کمپوست و جایگزینی بخشی از آن با انواع کود های شیمیایی سیاست های لازم را اتخاذ نماید و میزان ماده آلی خاک را برای دستیابی به تولید پایدار تا 1 درصد افزایش دهد. بنابراین در این پژوهش، از پسماند ها (فاضلاب و کمپوست) به منظور کشت گیاه ریحان در شرایط لایسیمتری استفاده شد. بدین منظور تعداد 60 لایسیمتر فلزی با سطح مقطع مربع و ارتفاع 126 سانتی متر طراحی و ساخته شد. پس از ساخت و آماده سازی لایسیمترها با خاک سه لایه که بترتیب از بالا به پایین دارای بافت رسی، لوم رسی شنی و لوم شنی بودند، پر شدند. به منظور بازسازی شرایط و ساختمان طبیعی و گسترش منافذ درشت و مسیر های ترجیحی در نیم رخ خاک، بعد از ریختن هر لایه در لایسیمتر، با آب گلخانه چندین بار اشباع شدند. این تحقیق در قالب آزمایش فاکتوریل در دو فاکتور با مبنای طرح بلوک تصادفی و در سه تکرار در گل خانه دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا همدان انجام گرفت. فاکتور اول شامل نوع آب آبیاری: 1. فاضلاب خام،2. فاضلاب تصفیه شده، 3.ترکیب 50 درصد فاضلاب خام و 50 درصد آب شرب،4. ترکیب 25 درصد فاضلاب خام و 75 درصد آب شرب و 5. آب شرب (شاهد) و فاکتور دوم شامل سطح کود کمپوست: 1. چهل تن در هکتار، 2. هشتاد تن در هکتار ، 3. صد و بیست تن در هکتار و 4. خاک شاهد بوده است که به خاک لایه سطحی لایسیمتر اضافی گردید. با توجه به نوع آب و کمپوست مصرفی، بیست تیمار بصورت 1c1w الی تیمار 4c5w انتخاب و نامگذاری شدند.کلیه تحلیل های آماری بر اساس آزمون دانکن و در سطح 95 درصد مورد بررسی قرار گرفتند. در کل یازده آبیاری با فواصل تقریباً یک هفته در طی فصل رشد (حدود شش ماه) انجام گرفت و گیاه ریحان در سه مرحله چیده شد. اثرات توام فاضلاب و کمپوست بر برخی از ویژ گی های فیزیکی خاک (جرم مخصوص ظاهری، جرم مخصوص حقیقی و هدایت هیدررولیکی)، تمرکز فلزات سنگین (گیاه، زه آب و خاک)، ph، شوری، فسفات، نیترات و پتاسیم (زه آب و خاک)، نسبت جذب سدیم (زه آب) و عملکرد و اجزای عملکرد گیاه ریحان اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که بالاترین مقدار پارامترهای وزن های تر و خشک اندام هوایی و ارتفاع بوته مربوط به تیمار 4c1 w می باشد. اما بالاترین مقادیر پارامترهای تعداد ساقه فرعی و طول گل آذین بترتیب در تیمارهای 3c1 wو 3c2 wمشاهده شد. نتایج حاصل از مقایسه میانگین اثر متقابل کمپوست و فاضلاب بر میزان عناصر سنگین موجود در برگ، ساقه و ریشه ریحان نشان دادکه بالاترین میانگین کلیه عناصر سنگین مربوط به تیمار 4c1 wو کمترین مقدار مربوط به تیمار 1c5 wمی باشد. بیشترین و کمترین میزان کلیه عناصر سنگین بترتیب در اندام ریشه و برگ مشاهده شد و اندام ساقه مقدار متوسطی را داشته است. بالاترین و کمترین میزان کلیه عناصر سنگین موجود در زه آب خروجی و خاک در تیمار های 4c1 wو 1c5 wمشاهده شد. نتایج ph و شوری زه آب خروجی از لایسیمتر ها نشان داد که همه تیمار ها میزان ph زه آب را نسبت به تیمار شاهد (1c5w) کاهش داده اند بطوری که بالاترین (76/7) و کمترین (59/7)میزان ph بترتیب در تیمار های1c5w و 4c1 wو رخ داده است. اما بالاترین (s/mµ 44/1698) و کمترین (s/mµ 69/1460) میزان شوری زه آب خروجی بترتیب مربوط به تیمار های 4c1w و 1c1w می باشد. نتایج حاصل از مقایسه میانگین اثرات متقابل فاضلاب و کمپوست بر میزان ph خاک نشان داد بالاترین و کمترین میزان ph خاک مربوط به تیمار های 1c5 w(76/7) و 4c1 w(36/7) می باشد اما از لحاظ آماری اختلاف معنی داری بین هیچ یک از تیمار ها مشاهده نشد. روند تغییرات میزان ph و شوری در اعماق مختاف نشان داد با افزایش عمق خاک به میزان ph خاک افزوده اما از میزان شوری خاک کاسته می گردد. بالاترین ( µs/m1932) و کمترین (µs/m 1078) میزان شوری خاک بترتیب در تیمار های 4c1w و 1c1w مشاهده گردید که از لحاظ آماری معنی دار می باشد. روند تغییرات میزان فسفر قابل جذب در اعماق مختلف از خاک نشان دادکه با افزایش عمق خاک از میزان فسفر خاک به طور چشمگیری کاسته می گردد. همچنین کلیه تیمارها میزان فسفر خاک را نسبت به تیمار شاهد افزایش داده اند بطوری که بیشترین ( mg/kg24/16) و کمترین (mg/kg 76/7) میزان فسفر خاک بترتیب در تیمار های 4c1w و 1c1w مشاهده شد که این اختلاف از لحاظ آماری معنی دار می باشد. بالاترین ( mg/kg91/12) و کمترین (mg/kg 29/3) میزان نیترات زه آب در تیمار های 4c1w و 1c5w مشاهده گردید که این اختلاف از لحاظ آماری معنی دار می باشد. همچنین تمامی تیمار ها میزان نیترات زه آب را نسبت به تیمار شاهد به طور معنی داری و در سطح 5 درصد افزایش داده اند. نتایج حاصل از اثرات تیمار ها بر میزان پتاسیم خاک نشان دادکلیه تیمار ها میزان پتاسیم خاک را نسبت به تیمار شاهد افزایش داده بطوری که بالاترین ( mg/kg39/11) و کمترین (mg/kg 23/5) میزان پتاسیم خاک مربوط به تیمار های 4c1w و 1c5w می باشد. اما اثرات متقابل فاضلاب و کمپوست بر میزان پتاسیم زه آب خروجی معنی دار بود و مقایسه میانگینی انجام نگرفت. بالاترین (55/0) و کمترین (43/0) میانگین نسبت جذب سدیم زه آب در تیمار های 2c5w و 3c1w مشاهده شد که این اختلاف از لحاظ آماری معنی دار می باشد. همچنین بالاترین و کمترین میزان پارامتر های تخلخل و هدایت هیدرولیکی بترتیب در تیمار های 4c1w و 1c5w مشاهده شد که این اختلاف از لحاظ آماری معنی دار می باشد.
محسن یاری قاسم رحیمی
امروزه با افزایش جمعیت، میزان تولید زباله های شهری رو به افزایش است. تولید کمپوست از زباله، روش مناسبی برای کاهش حجم ضایعات شهری و دشواری های ناشی از آن می باشد با این وجود نباید خطر فلزهای سنگین موجود در این کود ها را نادیده گرفت. هدف این تحقیق بررسی اثرات کود کمپوست زباله شهری، بر ریخت های گوناگون فلزهای سنگین در خاک بود.جهت انجام این تحقیق، پنج تیمار کمپوست زباله شهری (0، 20، 40، 80 و 120تن در هکتار) با سه تکرار، و در سه بافت خاک گوناگون برای کشت گیاه ذرت در نظر گرفته شد. همچنین برای مقایسه کمپوست با کودهای آلی دیگر، تیمار های مشابه از کود گاوی و مرغی به خاک با بافت لوم شنی اضافه گردید. گیاه ذرت در تیمار-های مورد بررسی کشت شد. با افزایش سطوح مختلف کمپوست، غلظت کل و قابل دسترس فلز ها بطور چشم گیری (01/0p?) افزایش یافتند ولی تنوع بافت خاک اثری بر افزایش غلظت عناصر سنگین خاک نداشت. همچنین در بافت لوم شنی، کود کمپوست زباله شهری نسبت به دو کود گاوی و مرغی سبب افزایش بیشتر غلظت کل و فراهم روی گردید ولی در سایر عناصر، فقط سطوح کودی سبب افزایش در میزان عناصر سنگین خاک گردید. با افزایش سطوح کودی کمپوست در بافتهای مختلف خاک، غلظت عناصر سنگین در ریخت های گوناگون بطور معنی داری افزایش پیدا کرد. بیشترین غلظت فلز های سنگین در ریخت باقی مانده قرار داشت. بجز فلز نیکل که بیشترین غلظت را در تیمار120 تن در هکتار با بافت لوم شنی داشت، بیشترین غلظت بقیه عناصر سنگین در تیمار 120 تن در هکتار با بافت سنگین مشاهده گردید. تجمع فلز ها در ریشه گیاه ذرت نسبت به بخش هوایی بیشتر بود. با افزایش سطوح کمپوست فقط غلظت عناصر روی و سرب از حد استاندارد در اندام هوایی ذرت عبور کرد و برای سایر عناصر خطر سمیت وجود نداشت. روند فاکتور انتقال به ترتیب مقابل بود: سرب> روی> منگنز> نیکل> مس. با افزایش میزان کمپوست، بیومس خشک نیز افزایش یافت و بیشترین میزان در تیمار 120 تن در هکتار خاک با بافت لوم شنی مشاهده گردید. همچنین در تیمار کود های آلی نیز کمپوست زباله شهری نسبت به دو کود آلی دیگر سبب افزایش بیومس خشک گردید.
میثم رحیمی قاسم رحیمی
امروزه باتوجه به رشد روز افزون جمعیت نیاز به محیط زیستی سالم و به دور از آلودگی¬ها بیش از پیش مشهود است و هرگونه تلاش در جهت مهار آلوده کننده¬های محیط زیست از مهمترین فعالیت¬های انسان امروز محسوب می¬شود. در حال حاضر در اکثر محصولات کشاورزی از جمله گندم تجمع آلاینده هایی نظیر کادمیم به دلیل استمرار مصرف نامتعادل کودها که از دید مصرف کنندگان به دور مانده، بسیار بیشتر از حد مجاز است. در بین فلزات سنگین به کادمیم توجه ویژه¬ای شده است، زیرا به راحتی به وسیله ریشه گیاه جذب می شود وسمیت آن تا20 برابر بیشتر از سایر فلزات است. به منظور بررسی وضعیت کادمیم در اراضی تحت کشت گندم دراستان همدان تعداد 105 نمونه خاک از عمق 0-30 سانتیمتری برداشته شد.همچنین به منظور اندازه گیری کادمیم در گندم 24 نمونه گندم شامل ریشه،ساقه و دانه از کشت زارهای استان برداشت شد. جهت ارتباط بین مقدار مصرف کود شیمیایی و میزان کادمیم مقدار فسفر نیز در نمونه¬های خاک اندازه¬گیری شد. میانگین کادمیم قابل جذب در سه کاربری دیم، آبی و شاهد به ترتیب برابر 154/0، 18/0، 08/0 میلی-گرم در کیلوگرم بود و مقدار کادمیم کل هم به ترتیب برابر 9/1، 22/2، 5/1 میلی¬گرم در کیلوگرم به دست آمد که نتایج نشان داد مقدار کادمیم قابل جذب و کل در اراضی آبی و دیم بیشتر از مقدار کادمیم در اراضی شاهد بود. همچنین مقدار کادمیم در جزءهای مختلف در خاک اندازه گیری شد که بیشترین مقدار به ترتیب در جزء باقی¬ماند، جزء¬کربناتی، جرءآلی و محلول وتبادلی بود. مقدار کادمیم در سه قسمت ریشه، ساقه و دانه در گیاه گندم هم اندازه گیری شد که به ترتیب برابر 08/1، 65/0، 91/0 میلی¬گرم در کیلوگرم بود. اندازه گیری کادمیم دراراضی نشان داد که مقدار این عنصر در اراضی تحت کشت گندم هم درخاک و هم در اندام¬های گیاه گندم بیشتر از حد مجاز بود. نتایج نشان داد میزان ورود عنصر کادمیم به بدن کودکان بیشتر از بزرگسالان و سالخوردگان بود . همچنین نتایج نشان داد که مقدار ورود کادمیم از طریق مصرف گندم در کودکان بیشتر از مقدار rfd (حداکثر غلظتی از عنصر که برای موجودات مشکلی ایجاد نکند) بود ولی در دو گروه سنی بزرگسالان و سالخوردگان کمتراز مقدار rfd بود.
نسرین رضائی برین قاسم رحیمی
این پژوهش به منظور بررسی غلظت روی و سرب در خاک و میزان جذب این عناصر توسط اندام های مختلف گندم در زمین های با کاربری های مختلف (دیم و آبی) در غرب ایران انجام شد. تعداد 105 نمونه خاک سطحی (صفر تا 30 سانتی متر) و 26 نمونه گندم از زمین های دیم و آبی در استان همدان برداشت شد. غلظت روی و سرب کل، قابل جذب (قابل عصاره گیری با dtpa) در خاک و سرب و روی موجود در اندام های مختلف گندم اندازه گیری شد. نتایج نشان داد میانگین روی قابل جذب در خاک دیم و آبی از حد بحرانی آن (2میلی گرم بر کیلوگرم) بیشتر بود. میانگین روی کل در خاک های تحت کشت دیم و آبی از حد استاندارد موجود و خاک شاهد (مرتع کشت نشده) بیشتر بود. کوددهی میزان روی موجود در بخش باقیمانده و آلی را نسبت به دو بخش دیگر (کربناتی و تبادلی) افزایش داد. غلظت روی در همه نمونه های گیاهی از حد بحرانی سمیت (حد بحرانی= 40/98 میلی گرم برکیلوگرم) کمتر بود. حد بحرانی کمبود روی جهت کیفیت در دانه گندم (از دید سلامت تغذیه ای انسان) در ایران 30 میلی گرم بر کیلوگرم گزارش شده است و غلظت روی در دانه همه نمونه های گندم از این مقدار کمتر بود، لذا با توجه به نتایج به دست آمده تمامی گندم کشت شده در منطقه از این لحاظ دچار کمبود روی می باشند. میانگین سرب کل در خاکهای تحت کشت دیم و آبی از خاک شاهد بیشتر بود. کاربرد طولانی مدت کودهای فسفره مقدار سرب را در خاک افزایش دادند اما مقدار آن را به حد بحرانی سمیت نرساندند. غلظت سرب در همه نمونه¬های گیاهی از حد استاندارد موجود بیشتر بود. نتایج نشان داد کوددهی تاثیر قابل ملاحظه ای در توزیع عنصر سرب در بخش های مختلف خاک نداشته است. غلظت سرب و روی قابل جذب در خاک هیچ رابطه ی معنی داری با غلظت این عناصر در گندم نداشت. توزیع نسبی عنصر روی در بافت های مختلف گندم به این صورت بود: ساقه<ریشه<دانه و توزیع نسبی عنصر سرب در بافت های مختلف گندم دیم به این صورت بود: ساقه<دانه<ریشه و در گندم آبی به این صورت مشاهده شد: دانه<ساقه<ریشه. فاکتور انتقال روی و سرب از خاک به ساقه ی گندم به ترتیب برابر03/0 و 1/0 و از خاک به دانه ی گندم به ترتیب برابر 06/0 و 1/0 بود. مقدار فاکتور تجمع زیستی برای سرب (7/0) بیشتر از روی (13/0) بود. تمامی مقادیر فاکتور تجمع زیستی محاسبه شده کمتر از یک بودند.
میلاد جعفری منصف علی اکبر صفری سنجانی
در این پژوهش مواد آلی در دو سطح (بدون آن و 5%کاه گندم)، آلودگی کادمیوم در دو سطح (بدون آن و با 10 میلی گرم بر کیلوگرم خاک )، و سترون کردن در دو سطح (سترون شده و نشده) و همه آن ها در سه تکرار برای دو خاک از همدان و شمال کشور با ویژگی های ناهمگون انجام گرفت. بخش های گوناگون کادمیوم به روش عصاره گیری پی در پی در آغاز و پایان آزمایش اندازه گیری شدند. کادمیوم فراهم خاک ها در عصاره dtpa پس از تیمار خاک در زمان های 1، 10 و 30 دقیقه، 1، 2، 5، 24، 48، 120، 240، 720، 2160 و 3600 ساعت، در خاک های سترون و ناسترون و به کمک دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شد. پارامترهای بیولوژیک خاک پس از 24، 720 و 2160 ساعت اندازه گیری شدند. ریخت های گوناگون مواد آلی خاک، به روش های فیزیکی ( بخشبندی اندازه ای و بخشبندی دانسیته ای ) پس از 1 روز، 1 ماه، 3 ماه و 5 جدا شده و کربن آلی آن ها به روش اکسیداسیون تر اندازه گیری شد. پس از آلودگی خاک شمال، بیشتر کادمیوم در بخش محلول و تبادلی جای گرفته و پس از 5 ماه کاهش اندکی در اندازه آن رخ داد. پس از آلودگی خاک همدان به کادمیوم، این فلز به تندی به بخش های پیوسته به کربنات ها و بخش باقیمانده رفت و اندازه کمی از آن در بخش محلول و تبادلی ماند. همواره نمونه های دارای کاه کادمیوم بیشتری در بخش پیوسته به ماده آلی داشتند. پیامد کاربرد کاه و گذشت زمان بر کادمیوم بخش محلول و تبادلی در هردو خاک در پایه آماری 1% چشم گیر بود. کادمیوم افزوده شده به خاک همدان در همه نمونه ها با گذشت زمان در بخش پیوسته به کربنات ها انباشته شد. گذشت زمان و به کارگیری کاه گندم به عنوان ماده آلی تازه، هر دو بر فراهمی کادمیوم پیامد چشم گیری در پایه آماری 1% داشتند. داده های جذب کادمیوم و کاهش زیست فراهمی آن در خاک لاهیجان و نمونه های ناسترون خاک همدان با معادله های مرتبه یک و مرتبه دو بهترین برازش را داشتند. در همه تیمارها در کوتاه مدت فراهمی کادمیوم در خاک های لاهیجان بیشتر بود ولی پس از گذشت سه ماه در خاک های همدان بیشتر شد. آلودگی کادمیوم در آغاز آزمایش مایه کاهش فراوانی و کارکرد ریزجانداران در خاک لاهیجان شد، ولی بر این ویژگی ها در خاک همدان پیامد چشم گیری نداشت. اکتینومیست ها پایداری بیشتری از خود در برابر آلودگی کادمیوم نشان دادند. با گذشت 24 ساعت از آغاز آزمایش در خاک همدان، کاربرد کاه، آلودگی کادمیوم و برهم کنش آن ها باهم، بر فراوانی قارچ ها، اکتینومیست ها، اندازه تنفس پایه و تنفس برانگیخته پیامد چشم گیر در پایه آماری 1% داشت. اما در هر دو خاک با گذشت سه ماه از آغاز آزمایش، هم کاربرد کاه و هم آلودگی کادمیوم بر بیشتر ویژگی های بیولوژیک خاک پیامد چشم گیر در پایه آماری 1% داشتند. اندازه تنفس پایه و برانگیخته در آغاز آزمایش در نمونه های بدون آلودگی بیشتر بود، اما در پایان، در نمونه های آلوده به کادمیوم تنفس پایه و برانگیخته بیشتری اندازه گیری شد. برای خاک همدان، بیشترین کربن آلی خاک در بخش شن به اندازه 12/14 میلی گرم بر کیلوگرم خاک، و در خاک لاهیجان در بخش سیلت و رس خاک، به اندازه 80/15 میلی گرم بر کیلوگرم خاک در روز نخست آزمایش بود. روهم رفته آلودگی خاک به کادمیوم از تندی فروزینگی کربن آلی در خاک های همدان و لاهیجان کاست و بویژه مایه نگهداری کربن آلی بخش های پایدار (بخش هم اندازه سیلت و رس و بخش سنگین) در خاک شد.
ارسلان شریفی علی اکبر صفری سنجانی
در میان اجزای گوناگون کره زمین و چرخه های بیوژئوشیمیایی خاک، چرخه کربن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. کاربری های گوناگون، کار های کشاورزی و مانند آن بر ویژگی های خاک ها و پویایی کربن در خاک پیامد دارد. هدف این پژوهش بررسی پیامد کاربری زمین و شیوه بهره مندی از خاک بر ویژگی های فیزیکی، شیمیایی، زیستی و اندوخته های کربن آلی خاک در دشت قروه کردستان است. برای این کار نمونه برداری از لایه 20 سانتی متری رویین خاک در دو فصل پاییز و بهار از کاربری های زمین کشاورزی آبی و دیم، چراگاه قرق و چراگاه آزاد در سه تکرار انجام شد. در این بررسی میدانی از یک طرح کاملا تصادفی در چارچوب فاکتوریل با فاکتورهای زمان نمونه برداری (در دوسطح) و جایگاه نمونه برداری (در چهار سطح) در سه تکرار بهره گیری شد. بررسی ویژگی های زیستی خاک نشان داد که بیشترین اندازه تنفس پایه، تنفس برانگیخته، شمار اسپورهای گلومرال ها و همچنین شمار و گوناگونی بندپایان درشت و کرم های خاکی در کاربری چراگاه قرق در فصل بهار و کمترین آن در کشت دیم در فصل پاییز به دست آمد. در بررسی ویژگی های فیزیکی بیشترین جرم ویژه ظاهری در کاربری کشت آبی در فصل بهار و کمترین اندازه آن در کاربری چرای آزاد فصل بهار به دست آمد. بالاترین اندازه میانگین وزنی قطر خاکدانه ها در چراگاه قرق در فصل بهار بدست آمد که ناهمانندی چشم گیری با فصل پاییز همین کاربری و فصل بهار چرای آزاد نداشت. کمترین اندازه آن در کاربری دیم در فصل بهار بدست آمد. دگرگونی کاربری زمین از چراگاه به زمین کشاورزی مایه کاهش پایداری خاکدانه ها و همچنین کربن درون خاکدانه ای در همه اندازه ها شد. بیشترین اندازه کربن درون خاکدانه ای در خاکدانه های بزرگتر از 2، 1-0/25 و0/25-0/053 میلی متر درکاربری قرق در فصل بهار و کمترین آن در خاکدانه های 2-1، 1-0/25 و0/25-0/053 میلی متر در کاربری دیم در فصل بهار بدست آمد. در بررسی ویژگی های شیمیایی خاک بالاترین اندازه پتاسیم فراهم در کاربری قرق در فصل پاییز وکمترین اندازه پتاسیم تبادلی در کاربری کشت دیم در فصل بهار به دست آمد. بیشترین اندازه فسفر فراهم نیز در کاربری کشت آبی در فصل بهار و کمترین اندازه آن در کاربری دیم در فصل پاییز بود. در بررسی اندوخته کربن آلی خاک بیشترین اندازه کربن آلی بخش سنگین در کاربری قرق در فصل پاییز و کمترین اندازه آن در کاربری دیم در فصل بهار بدست آمد. اندازه کربن آلی بخش سبک در چراگاه قرق در فصل بهار بیشترین و در کاربری دیم در فصل بهار کمترین بود. روهمرفته اندازه کربن آلی به ترتیب از کاربری های چراگاه قرق به چراگاه آزاد و از آن به کشت آبی کاهش یافت و در پایان در کشت دیم کمترین بود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که دگرگونی کاربری زمین های دست نخورده به زمین کشاورزی مایه کاهش کیفیت و پایداری خاک ها شده است.
مریم همتی قاسم رحیمی
60 نمونه گرد و غبار از موقعیت های مختلف شهر همدان با 5 کاربری متفاوت (ترافیک بالا، ترافیک کم، پارک و فضای سبز، مسکونی و صنعتی) در خرداد ماه سال 1393 جمع آوری شد و بوسیله دستگاه جذب اتمی و icp ms غلظت فلزات سنگین کادمیوم، روی، مس، سرب، منگنز، آهن، نیکل، کروم و کبالت اندازه گیری شد.
رحیم شیرازی نژاد مهدی نمازی زاده
یکی از مشکلات موجود در حیطه تربیت بدنی ، ارزیابی از فعالیتهای دانش آموزان می باشد . این مشکل در سنین نوجوانی بخاطر تفاوتهای فردی ، نمود بیشتری داشته و بارزتر می باشد . از جمله مواردی که در ارزیابی درس ورزش بکار می رود، آزمون آمادگی جسمانی ایفر می باشد که بصورت یک مجموعه آزمون 6 گانه انجام می گردد. این آزمون در کلیه مدارس و مقاطع در سراسر میهن اسلامی انجام می گیرد . کاربرد این آزمون در سالهای اخیر ، بنوبه خود باعث فراهم شدن مشکلاتی ازجمله نارضایتی بچه ها از نمره ، و اعتراض والدین به کار معلم تربیت بدنی ، گردیده است . البته خود آزمون در اینجا مورد ارزیابی و تحقیق قرار نگرفته ، بلکه هدف نگرش سنجی و بررسی آزمون قوای جسمانی می باشد. محقق سعی دارد با بررسی نگرش ها و عقاید دانش آموزان ، مشکلات اجرایی آزمون را شناسایی و با معرفی آنها، اامیدوار باشد تا دست اندرکاران برنامه های آموزشی تربیت بدنی در نحوه ارزیابی این درس تجدید نظر کرده و در نتیجه شیوه های ارزیابی کار دانش آموزان را بهبود بخشد.
قاسم رحیمی مهدی نمازی زاده
هدف از این تحقیق بررسی تاثیر حرکت دست برتر بطور همزمان با دست غیربرتر در بهبود اجرای حرکت دست غیربرتر می باشد.
علیرضا زمانی محمدکاظم واعظ موسوی
هدف تحقیق حاضر، پژوهش در مورد مقایسه انواع بازخورد بیرونی ( آگاهی از اجرا و آگاهی از نتیجه)با توجه به سه روش ارائه بازخورد (بازخورد مطلق، خلاصه ای و دامنه ای ) بر یادگیری یک مهارت پرتابی است .
علیرضا جهانمردی محمدکاظم واعظ موسوی
هدف این رساله ، پژوهش در مورد مقایسه دو روش ارائه بازخورد یعنی بازخورد دامنه ای و بازخورد میانگین با توجه به تغییرات تواتر بازخورد ( ارائه بازخورد پس از اجراهای سوم ، پنجم و دهم) بر یادگیری یک مهارت پرتابی یعنی پرتاب اوت در فوتبال است.