نام پژوهشگر: وحید ذوالاکتاف
مهسا جعفری وحید ذوالاکتاف
میزان ارتفاع پرش در بسیاری از ورزش ها از جمله والیبال، هندبال، بسکتبال، ژیمناستیک، و شیرجه دارای اهمیت است. در تحقیق حاضر، تلاش بر این است که از طریق بررسی رابطه پیش پرش با ارتفاع پرش گامی در جهت افزایش دانش با هدف بهبود روش های تمرینی پرش جفت برداشته شود. بررسی اثر 6 هفته تمرین با ارتفاع های مختلف پیش¬پرش بر میزان پیشرفت در پرش عمودی جفت¬پا و اینکه بهترین ارتفاع پیش¬پرش جهت تمرین و مسابقه والیبال چه مقدار می¬باشد. هدف فرعی: تعیین میزان ارتفاع اضافه پرش، هنگام پیش¬پرش از روی موانع کوتاه (10، 20، و 30 سانتیمتری)، در والیبالیست¬های مبتدی و ماهر دختر و پسر. در پروژه اصلی، 35 دختر و 42 پسر دانشجوی 19 تا 25 ساله شرکت نمودند. از هر جنسیت، آزمودنی ها به روش تصادفی جفت شده در 4 گروه تمرینی بدون مانع، مانع 10، مانع 20، و مانع 30 سانتیمتری قرار گرفتند و به مدت 6 هفته در برنامه های تمرینی خاص خود شرکت نمودند. میزان پرش توسط آزمون های پرش سارجنت استاندارد و اصلاح شده پیش و پس از دوره¬ی آموزشی اندازه¬گیری شد. تحلیل¬های آماری از طریق آنووای یک¬سویه و آنووا برای داده¬های مکرر انجام شد. در پروژه فرعی، 30 والیبالیست دختر (شامل 15 والیبالیست ماهر و 15 والیبالیست مبتدی) و 25 والیبالیست پسر (شامل 10 والیبالیست ماهر و 15والیبالیست مبتدی) شرکت نمودند. برای اندازه¬گیری میزان اضافه پرش آزمودنی¬ها، صفحه¬ای مدرج در پشت مانع بر روی دیوار نصب و پرش¬ها توسط دوربین فیلم¬برداری ضبط گردید. سپس با استفاده از نرم¬افزار کوئینتیک فیلم¬ها با سرعت آهسته بازنمایش داده شدند و میزان اضافه پرش آزمودنی¬ها از روی موانع 10، 20، و 30 سانتیمتری ثبت گردید. داده های این پروژه توسط آنوا برای داده های مکرر تحلیل آماری شد. پمیانگین (±انحراف معیار) وزن و قد برای پسران در برابر دختران به ترتیب (22/1±) 3/67 در برابر (96/0±) 8/55 کیلوگرم و (93/0±) 177 در برابر (71/0±) 163 سانتیمتر به دست آمد. نسبت به پیش¬آزمون، هر دو گروه دختر و پسر در پس¬آزمون پرش سارجنت پیشرفت غیرمعنادار داشته¬اند (05/0≤p). همچنین نشان داده شد که پرش با پیش¬پرش به طور کلی بهتر از پرش درجاست. با این وجود، بین پیش¬پرش¬های 10، 20، و 30 سانتیمتری تفاوت معناداری وجود نداشت. از این یافته نتیجه گرفته شد که پیش¬پرش 10 سانتیمتری اولویت دارد، چون نیاز به انرژی کمتری دارد. بخصوص در مسابقات که قرار است فرد صدها پرش پی¬در¬پی داشته باشد، پیش¬پرش از روی مانع 10 سانتیمتری باعث خستگی کمتر وی خواهد شد. پروژه فرعی: نتایج نشان داد که در هر دو گروه دختر و پسر، مقدار اضافه پرش از روی موانع 10، 20، و 30 سانتیمتری مشابه بود (05/0≤p). در مجموع، اضافه پرش برای دختران مبتدی و ماهر به ترتیب (5±)21 و (4±)15 سانتیمتر (05/0≥p)، و برای پسران مبتدی و ماهر به ترتیب (5±)23 و (4±)15 سانتیمتر بود (05/0≥p). در هر دو جنسیت، مهارت اسپک گروه های تجربی (با مانع) بیشتر از گروه کنترل پیشرفت نمود. این پیشرفت فراتر از میزان پیشرفت محدودی بود که در ارتفاع پرش صورت پذیرفته بود. دلیل احتمالی آن است که تمرینات با مانع باعث شده¬اند تا بازیکنان عادت نمایند از درصد بالاتری از ظرفیت پرش خود در حین بازی استفاده کنند. از یافته¬های فرعی می توان 3 نتیجه گرفت: 1) برای هر فرد خاص، انجام مهارت پیش¬پرش جفت از روی موانع 10 تا 30 سانتیمتری تقریباً مشابه است و اضافه پرش های او در پرش¬ های کوتاه یکسان می ماند. 2) بالا رفتن سطح مهارت موجب هماهنگی بیشتر توانایی های بصری و حرکتی شده و اضافه پرش و در نتیجه هزینه انرژی پرش کمتر می شود. 3) از این نظر تفاوتی میان دختران و پسران وجود ندارد. در تبیین یافته های فوق باید توجه داشت که ترس از برخورد با مانع موجب اضافه پرش می شود. تمرین موجب بهبود مهارت (هماهنگی بهتر بین حرکات پا با گیرنده های بصری) و در نتیجه کاهش اضافه پرش می شود. به مربیان توصیه می شود در تمرینات از کوتاه ترین موانع استفاده نمایند، چرا که افراد به طور ناخودآگاه حداقل حدود 15 تا 20 سانتیمتر پیش¬پرش خواهند داشت.
زهرا مهدوی جعفری رضا مهدوی نژاد
85 درصد از آسیب های لیگامنتی مچ پا، اسپرین جانبی می باشد.این آسیب شایع ترین آسیب در بسکتبال است. هدف تحقیق حاضر مقایسه قدرت، دامنه حرکتی ، تعادل ایستا و میزان آسیب قبلی مچ پای اتکا بین دو گروه آسیب دیده و آسیب ندیده و شیوع اسپرین جانبی مچ پا در پای اتکا و غیر اتکای ورزشکاران آسیب دیده بود. آزمودنی های این تحقیق 113بسکتبالیست دختر شرکت کننده در مسابقات دسته یک دانشگاهی سال1387با میانگین سن2±22 سال، قد6±166 سانتیمترو وزن 9/5±61کیلوگرم بودند. برای اندازه گیری قدرت در حرکات دورسی فلکشن، پلانتارفلکشن، اورژن واینورژن از هند هلد دینامومتر(power track commander ii) استفاده شد. جهت نرمال کردن داده های مربوط به قدرت، قدرت نسبی(اندازه مطلق قدرت تقسیم بر وزن بدن آزمودنی) در تمام حرکات محاسبه شد. برای اندازه گیری دامنه حرکتی از گونیامتر یونیورسال و تعادل از آزمون تعادلی ایستادن لک لک در دو حالت چشم باز و چشم بسته استفاده گردید.سایر اطلاعات مورد نیاز از طریق مصاحبه به دست آمدو برای ثبت آسیب ها، پرسش نامه ثبت آسیب توسط پزشک مسابقات در محل مسابقات تکمیل می شد. براساس وقوع اسپرین جانبی مچ پا ، افراد به دوگروه آسیب دیده و آسیب ندیده تقسیم شدند. جهت مقایسه عوامل قدرت، دامنه حرکتی و تعادل از آزمونt مستقل و برای مقایسه میزان آسیب قبلی و شیوع آسیب بین پای اتکا وغیر اتکا از آزمون مجذور خی و آزمون دقیق فیشردر سطح0/05≥ p استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که افراد آسیب دیده به طور معناداری میزان اسپرین قبلی بیشتری در پای اتکا نسبت به افراد آسیب ندیده داشتند(0/05 ≥p). قدرت اورژن و نسبت قدرت دورسی فلکشن به پلانتارفلکشن نیز در افراد آسیب دیده به طور معناداری کمتر از افراد آسیب ندیده بود(0/05 ≥p). در گروه آسیب دیده تمامی اسپرین های جانبی در پای اتکای افراد اتفاق افتاد. در مورد قدرت دورسی فلکشن، پلانتارفلکشن ، اینورژن ، نسبت قدرت اورژن به اینورژن ، دامنه حرکتی در تمام حرکات و تعادل درحالت چشم باز و چشم بسته تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد(05/0 ≥p). با توجه به یافته های تحقیق حاضر می توان گفت که احتمالاً دختران بسکتبالیست دانشگاهی در اثر عواملی مانند آسیب قبلی و توانبخشی ناکافی بعد از آن، ضعف عضلات اورتور و عدم تعادل عضلانی در عضلات دورسی فلکسور و پلانتار فلکسور بیشتر از سایر عوامل در معرض اسپرین جانبی مچ پا هستند که مربیان و ورزشکاران باید برای پیشگیری و کاهش اسپرین جانبی مچ پا به این عوامل توجه لازم را داشته باشند.
شیرین داورپناه جزی وحید ذوالاکتاف
موفقیت در بسیاری از ورزش ها، به خصوص ورزش های توپی، به توانایی پرش در جهات مختلف بستگی دارد. در بسیاری از متون تخصصی، تمرینات پلایومتریک به عنوان بهترین روش برای توسعه توان انفجاری معرفی شده است. مشکل موجود در این زمینه، عدم وجود دستورالعمل های کمی دقیق برای تعیین شدت تمرینات پلایومتریک است. وجود این دستورالعمل ها نه تنها پیشرفت تمرینی را بهینه می کند، بلکه احتمال آسیب ورزشکار را نیز بسیار کاهش می دهد.هدف پژوهش حاضر تعیین ارتفاع مناسب مانع برای ده پرش متوالی جفت پا در تمرینات پلایومتریک می باشد. نمونه شامل 78 داوطلب دانشجو بود. این تعداد شامل 45 دختر (با میانگین قد 05/0 ± 65/1 سانتیمتر و وزن 4/6 ± 0/56 کیلوگرم) و 36 پسر (با میانگین قد 06/0 ± 77/1 سانتیمتر و وزن 3/7 ± 8/68 کیلوگرم) بود. آزمودنی ها دو آزمون پرش ارتفاع از روی مانع با نام های "پرش جفت بیشینه یک تکرار (1rmj)" و "پرش جفت بیشینه ده تکرار متوالی (10rmj)" را اجرا کردند. این آزمون ها در دو جلسه جداگانه به فاصله زمانی حداقل 48 ساعت به انجام رسیدند. با توجه به میزان افت ارتفاع پرش ده تکرار نسبت به پرش یک تکرار، تحلیل آماری نشان داد که سه گروه از افراد به نام گروه 15 سانتیمتر و کمتر، گروه 20 تا 25 سانتیمتر، و گروه 30 سانتیمتر و بیشتر وجود داشتند. ضرایب همبستگی بین ویژگی های آنتروپومتریک و دیگر اندازه گیری ها در این پژوهش نشان داد که بهترین همبستگی بین ارتفاع پرش یک تکرار و پرش ده تکرار وجود دارد. همچنین مشخص شد که در 59 درصد موارد می توان به درستی ارتفاع پرش ده تکرار را از روی ارتفاع پرش یک تکرار پیش بینی کرد. علاوه بر این، معادله ای برای پیش بینی ارتفاع مناسب 10rmj از روی 1rmj به دست آمد. طبق یافته های این پژوهش، میزان افت ارتفاع در پرش ده تکرار نسبت به پرش یک تکرار بین 10 تا 35 سانتیمتر در افراد مختلف متغیر است. بهترین پیش بینی کننده میزان افت در "ده پرش متوالی"، همان "پرش بیشینه یک تکرار" است. به طوری که هر چه ارتفاع پرش یک تکرار بیشتر باشد، مقدار افت ارتفاع در پرش ده تکرار نیز بیشتر خواهد بود. به هر حال، متغیرهای دیگری نیز ممکن است در این میان دخیل باشند. در این پژوهش نشان داده شد که هیچ ارتباطی بین اندازه های آنتروپومتریک و ارتفاع پرش وجود ندارد. احتمال دارد تکنیک پرش که تعیین کننده میزان انرژی مصرفی در هر پرش است، در این بین اهمیت داشته باشد. با توجه به الگوی برآمده از پژوهش حاضر، احتمالا می توان برای وهله های تمرینی با تعداد پرش های متفاوت از 10تکرار نیز اقدام به تعیین ارتفاع مانع نمود.
محسن شرافت وحید ذوالاکتاف
چکیده هدف:هدف از این تحقیق مقایسه حس وضعیت مفصل زانو بین فوتبالیست ها، والیبالیست ها و غیر ورزشکاران بود. روش: 30 والیبالیست با میانگین سنی (9/1±5/22)، وزن (6/9±3/82)، قد (2/6±7/187) و 30 غیر ورزشکار با میانگین سنی (4/2±5/22)، وزن (6/9±8/71)، میانگین قدی(2/5±5/175) و 30 فوتبالیست با میانگین سنی (92/1±22)، میانگین وزن (4/8±8/68) و میانگین قد (2/4±5/175) به عنوان نمونه در 3 گروه انتخاب شدند. بازسازی زاویه به دو صورت فعال و غیر فعال با دستگاه بایودکس سیستم 3 اجرا و اندازه گیری شد. داده های اندازه گیری شده توسط روش تحلیل واریانس یک سویه جهت مشخص شدن سطح معناداری بررسی شد. نتایج: یافته های این تحقیق نشان داد که میانگین خطای مطلق بازسازی زاویه در بازیکنان والیبال در هر دو نوع بازسازی فعال و غیر فعال کمتر از دو گروه دیگر تحقیق بود ولی از لحاظ آماری تنها در باز سازی فعال زاویه از گروه فوتبالیست برتری داشتند. بحث: بازیکنان والیبال در مقایسه با دو گروه دیگر تحقیق از درک حس موقعیت برتری در مفصل زانو برخوردار بودند. این مسئله می تواند به این دلیل باشد که والیبالیست ها بیشتر در معرض فعالیت های پرشی و جهشی چه در میدان مسابقه و چه در حین تمرین قرار دارند که باعث می شود وزن زیادی را در هنگام فرود متوجه زانو ها سازد و این امر سبب می شود که دوک های عضلانی و اندام های وتری گلژی کشیده شده و حساسیت آنها افزایش یابد. نتیجه گیری: فعالیت های پرشی می تواند در بهبود حس وضعیتی مفاصلی که وزن را متحمل می شوند موثر باشند. کلید واژه ها: گیرنده های حسی، حس موقعیت مفصل زانو، بازسازی زاویه ای، ورزشکار، غیر ورزشکار.
ابراهیم خسروی غلامعلی قاسمی
از اندازه گیری پارامترهای آیزوکینتیکی عضلات پس از بازسازی acl به طور گسترده برای ارزیابی وضعیت داینامیک زانو و کنترل پیشرفت در فرآیند بازتوانی استفاده می شود . هدف از پژوهش حاضر مقایسه حداکثر گشتاور نسبی عضلات چهارسر و همسترینگ و حس عمقی مفصل زانو در ورزشکاران نخبه دارای جراحی بازسازی acl و ورزشکاران نخبه سالم بود. بدین منظور از 30 ورزشکار نخبه در قالب دو گروه ورزشکار نخبه دارای جراحی بازسازی acl و ورزشکار نخبه سالم در پژوهش استفاده شد. گروه آسیب دیده شامل 15 بازیکن دارای جراحی بازسازی acl توسط پیوند همسترینگ (8 فوتبالیست، 7 هندبالیست)، (سن 58/3 ±86/23 ، قدcm 7/6 ±4/180 ، وزنkg 02/1 ±4/76 ) و گروه کنترل شامل 15 بازیکن نخبه سالم (7 هندبالیست، 8 فوتبالیست)، (سن 1/3 ±06/23 ، قد cm8/7 ±4/184 ، وزن kg1/1 ±2/85 ) بود که از نظر پای برتر و غیر برتر و رشته ورزشی با گروه آسیب دیده همتا شده بودند. به طور میانگین 9/19 ماه از زمان جراحی بازسازی آزمودنی ها تا زمان شرکت در آزمون سپری شده بود. تمامی آزمودنی ها از دامنه حرکتی کامل و بدون درد در زمان انجام آزمون برخوردار بودند. حداکثر گشتاور آیزوکینتیک عضلات چهارسر و همسترینگ و همچنین خطای بازسازی فعال زاویه توسط داینامومتر آیزوکینتیک بایودکس سیستم 3 اندازه گیری شد. قبل از انجام آزمون هر آزمودنی 5 دقیقه گرم کردن بر روی دوچرخه کارسنج را انجام می داد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک سویه استفاده شد. همچنین، سطح معناداری 05/0p< در نظر گرفته شد. بر اساس یافته های این پژوهش بین حداکثر گشتاور نسبی عضلات چهارسر و همسترینگ در پای جراحی شده نسبت به پای سالم خود فرد و پای همتا شده گروه کنترل تفاوت معناداری مشاهده نشد. پای جراحی شده به طور معنی داری از حداکثر گشتاور مطلق کمتری نسبت به پای همتا شده گروه کنترل برخوردار بود . حس وضعیت مفصل زانو در پای جراحی شده نسبت به پای سالم خود فرد و پای همتا شده گروه کنترل تفاوت معناداری را نشان نداد. پای جراحی شده نیز نسبت به پای سالم و پای همتا شده گروه کنترل نسبت h/q بزرگتری را نشان داد که از نظر آماری معنی دار نبود. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که در تفسیر یافته ها مقادیر نسبی و مطلق آیزوکینتیک نتایج متفاوتی را به دنبال دارد. به نظر می رسد حس عمقی زانو ویژگی چند وجهی است و فقط به اطلاعات حاصله از گیرنده های مکانیکی لیگامان ها محدود نمی شود. همچنین احتمال اینکه عصب گیری مجدد در لیگامان پیوندی و تمرینات دوره بازتوانی توانسته باشد این نقص را جبران کند وجود دارد.
فرشته کاظمی وحید ذوالاکتاف
چکیده پیش زمینه و هدف: هر رشته ورزشی آسیب های خاص خود را به همراه دارد که تا حدودی برخواسته از ماهیت و شرایط آن رشته هستند. اقداماتی را می توان جهت کاهش آسیب ها انجام داد، اما اجتناب کامل از آنها تا حدودی غیر ممکن است. به گمان برخی افراد، ورزش های ایروبیک و ایروبیک استپ فاقد آسیب هستند. ولی بر خلاف این تصور، این ورزش-ها مستثنی نیستند و آنها نیز ممکن است منجر به آسیب های خاص خودشان شوند. در این تحقیق، ماهیت و میزان شیوع آسیب های جسمانی ورزشکاران ایرانی رشته های ایروبیک و ایروبیک استپ مورد مطالعه قرار گرفته است. روش شناسی: تحقیق یک پیمایش بود که با استقاده از مصاحبه ساختارمند با استفاده از پرسشنامه استاندارد آسیب-شناسی ورزش ایروبیک انجام گرفت. این پرسشنامه برای اندازه گیری ماهیت و میزان آسیب های ورزشکاران نخبه این ورزش تولید و بکار رفته است. جامعه آماری تحقیق عبارت بودند از تمامی ورزشکاران ایروبیک و ایروبیک استپ شرکت کننده در مسابقات لیگ های برتر، دسته یک، دسته دو، و دسته سه کشور در سال 1388. در نتیجه، حجم جامعه تحقیق در هر رشته حدود 200 نفر و روی هم رفته حدود 400 ورزشکار بود. نمونه گیری به صورت خوشه ای در دسترس انجام شد. از میان جامعه آماری، 122 نفر (82 نفر ایروبیک استپ و 40 نفر ایروبیک) انتخاب شدند. نتایج: آمار بدست آمده در مورد ماهیت و میزان شیوع آسیب در دو ورزش ایروبیک و ایروبیک استپ آن قدر مشابه بود که اساسا می توان این دو ورزش را یکی به حساب آورد. از بین ورزشکاران ایروبیک و ایروبیک استپ 66 درصد آنان در طول یک سال اخیر از یک تا سه آسیب جدی (نیازمند مراقبت پزشکی) رنج برده بودند. تعداد آسیب ورزش های ایروبیک و ایروبیک استپ تحقیق حاضر برابر 97/0 آسیب در هر 1000 ساعت تمرین بود. بیشترین میزان آسیب دیدگی به ترتیب در زانو (28%)، مچ پا (25%)، ساق پا (19%)، و کمر (15%) بود. این نواحی اکثرا از آسیب های مزمن (44%)، اسپرین (20%)، استرین (14%)، و اسپاسم عضلانی (10%) رنج می بردند. از بین حرکات متنوع این دو ورزش ، پرش ها و جابجایی ها (به ترتیب 36 و 21 درصد) بیشترین سهم را در ایجاد آسیب داشته اند. بحث و نتیجه گیری: در حال حاضر، میزان آسیب قهرمانان ایروبیک و ایروبیک استپ پایین و قابل قبول است، ولی احتمالا با افزایش سطح مسابقات و فشار تمرین بالا می رود. کمبودهای تمرینی مشهود فعلی عبارت بودند از: اضافه وزن، بیش تمرینی یا پرکاری اندام، تکنیک اشتباه، نامناسب بودن زمین، کفش و استپ، برنامه اشتباه تمرینی، ،گرم نکردن کافی، و عدم توجه به آمادگی جسمانی ورزشکار. در صورت فراهم نمودن تمهیدات جهت مقابله با این کمبودها می توان با آسودگی و ایمنی بیشتر نسبت به توسعه این ورزش های نوپا در کشور اقدام نمود. مطالعه مقدماتی حاضر یک آگاهی و شناخت کلی در مورد میزان شیوع و ماهیت آسیب ورزشکاران ایروبیک و ایروبیک استپ ایجاد نمود که نیاز به تداوم و تکمیل دارد. واژه های کلیدی: آسیب ورزشی، ورزش ایروبیک، و ورزش ایروبیک استپ.
شادی معافی وحید ذوالاکتاف
چکیده زمینه: مشکلات بسیاری مانع مشارکت برخی از بیماران قلبی در برنامه های معمول بازتوانی ورزشی بیمارستانی است. بازتوانی ورزشی خانگی ممکن است افق جدیدی را فراروی این بیماران بگشاید. هدف پژوهش عبارت بود از تعیین میزان پایبندی بیماران به یک دوره بازتوانی ورزشی خانگی و بررسی میزان تأثیر آن بر کیفیت زندگی، خودباوری و ظرفیت عملکردی بلافاصله پس از عمل های بایپس (cabg) و آنژیوپلاستی (pci). روش: نمونه گیری به صورت در دسترس هدفمند و بر اساس معیارهای شمول و حذف انجام شد. 18 بیمارcabg (3 زن و 15 مرد) و40 بیمار pci (12 زن و 28 مرد) دارای ریسک کم تا متوسط از یک بیمارستان قلب داوطلب شرکت در تحقیق شدند. برنامه بازتوانی ورزشی خانگی بلافاصله پس از ترخیص بیمار از بیمارستان شروع و برای 8 هفته ادامه داشت. در پایان تحقیق، 17 نفر درگروه تجربی و 16 نفر در گروه شاهد باقی ماندند. کیفیت زندگی و خودباوری بیماران توسط پرسشنامه، ظرفیت عملکردی آنها توسط آزمون 6 دقیقه، و میزان پایبندی آنان با استفاده از فرم ثبت تمرینات ارزیابی شد. با توجه به وجود پیش و پس آزمون، از آنوا برای اندازه های تکراری جهت تحلیل آماری استفاده شد. نتایج: نرخ افت از برنامه 43 درصد بود. هم قبل و هم بعد از برنامه بازتوانی ورزشی، کیفیت زندگی، خودباوری و ظرفیت عملکردی گروه تجربی بهتر از گروه شاهد بود (05/0p<). در انتهای برنامه، بیماران هر دو گروه در زمینه کیفیت زندگی، خودباوری و ظرفیت عملکردی پیشرفت نشان دادند (05/0p<). شیب پیشرفت گروه تجربی در کیفیت زندگی، خودباوری و ظرفیت عملکردی بیشتر بود، ولی به دلیل غیر معنادار بودن تفاوت شیب ها نمی توان وجود تعامل بین عامل نوبت آزمون و متغییرهای وابسته را تایید نمود. بحث و نتیجه گیری: در این تحقیق، متغییرهای وابسته در هر دو گروه تجربی و شاهد پیشرفت معنادار و قابل ملاحظه ای داشت. در گروه شاهد، دلیل اصلی پیشرفت احتمالا خونرسانی بهتر عروق کرونر به دلیل عمل موفق و متعاقب آن حجم ضربه ای بهتر و مدیریت خوب ریسک فاکتورها توسط تیم بازتوانی می باشد. در گروه تجربی، بازتوانی ورزشی احتمالا با تقویت سیستم های تنفسی، عروقی، و عضلانی اثرات فوق را تشدید نموده است. در مجموع، می توان نتجه گرفت که بازتوانی ورزشی خانگی بلافاصله پس از عمل های بایپس و آنژیوپلاستی یک مداخله مقرون به صرفه اقتصادی است که می تواند با تشدید اثر دو نوع عمل بایپس و آنژیوپلاستی کیفیت زندگی، خودباوری و ظرفیت عملکردی را بطور چشم-گیری بهبود بخشد. این نوع بازتوانی می تواند خلا ناشی از محدودیت خدمات بازتوانی در کشور را پر کند. با این وجود، برای افزایش نرخ مشارکت و کاهش نرخ افت این برنامه ها هنوز نیاز به فرهنگ سازی دارد. واژه های کلیدی: بازتوانی ورزشی قلبی خانگی، پایبندی، کیفیت زندگی، خودباوری ، ظرفیت عملکردی.
محمدرضا باتوانی سید محمد مرندی
تحلیل تکنیکی– تاکتیکی فعالیت رقابت کنندگان یکی از روش های توسعه ورزش مدرن کاراته است. هدف از تحقیق حاضر تحلیل تکنیکی- تاکتیکی کسب امتیازات مردان نخبه کاراته ی جهان بود. آزمودنی های تحقیق شامل 14 کومیته کای مرد حاضر در فینال مسابقات قهرمانی جهان در تمپر فنلاند در سال 2006 میلادی بودند. اعمال امتیازی از طریق 3 روش پایه ی امتیازگیری(حمله، حمله در حمله، و ضدحمله)، و تکنیک های امتیازگیری موجود در کومیته، و منطبق با قوانین داوری مورد تحلیل قرار گرفتند. جهت تحلیل دقیق هر مسابقه، فیلم ضبط شده آن به دفعات توسط نرم افزار کوئینتیک به صورت آهسته و حتی تصویر به تصویر مورد بازنگری قرار گرفت. برای ثبت اطلاعات از فرم مخصوصی استفاده شد که به تایید 2 متخصص سنجش و 15 مربی تیم ملی رسیده بود. نتایج این تحقیق نشان داد که اجرای تکنیک های امتیازی در حمله(6/61%) بطور معناداری از ضدحمله(6/19%) و حمله در حمله(6/18%) بیشتر بود. تکنیک های ترکیبی(7/36%)، گیاکوزوکی جودان(1/18%)، و گیاکوزوکی چودان(7/7%) بطور معناداری(000/0=،p 984/292= ) بیشتر از سایر تکنیک ها بکار برده شدند، ضمن آنکه گیاکوزوکی چودان موفق ترین(33%) و کیزامی زوکی(6/0ثانیه)، سریع ترین تکنیک ها بودند. میانگین زمان کلی اجرای تکنیک 3/15 ثانیه بود. ناحیه ی صورت (66%) رایج ترین ناحیه مورد هجوم و دست(5/69%)، رایج ترین عضو بکارگیری شده بدن در اجرای تکنیک بودند. اجرای تکنیک در فشار بینابین (9/35%)، بعنوان بیشترین نوع فشار غالب؛ مرکز تاتامی(7/57%)، بعنوان مهم ترین محدوده ی حرکتی اجرای تکنیک؛ فاصله ی متوسط(39%)، بعنوان شایع ترین نوع فاصله از حریف؛ یوری آشی فوروارد(47%) رایج ترین روش نزدیک شدن به حریف؛ گارد میانی باز(7/36%) و گارد میانی بسته (2/29%)به ترتیب رایج ترین گارد حمله و دفاع بودند. یافته های این تحقیق می تواند در طراحی و برنامه ریزی تمرینات آماده سازی کاراته کاران لحاظ شده و نقش اساسی در موفقیت آینده آن ها داشته باشد. واژگان کلیدی: کاراته، کومیته، تکنیک، تاکتیک، مسابقات جهانی.
فاطمه فاضل نجف آبادی وحید ذوالاکتاف
چکیده مقدمه: در حال حاضر، بین اعتقادات و باورهای عمومی جامعه و رهیافت های علمی پیرامون انجام ورزش و فعالیت بدنی در ایام بارداری ناسازگاری های اساسی وجود دارد. در این تحقیق، اثر یک برنامه ورزشی شامل فعالیت های سبک هوازی به همراه تمرینات کششی و مقاومتی بر آمادگی عضلانی، کیفیت زندگی، و نوع زایمان زنان باردار سالم مطالعه شد. روش مطالعه: مطالعه نیمه تجربی و دارای پیش و پس آزمون بود. نمونه گیری از نوع در دسترس هدفمند و مشتمل بر 50 زن باردار سالم بود که دوره سه ماهه دوم بارداری خود را می گذراندند. گروه شاهد (30 نفر) از مشارکت جویانی انتخاب شد که تمایل به انجام ورزش نداشتند، ولی رضایت دادند در پیش و پس آزمون شرکت نمایند. گروه تجربی (20 نفر) در برنامه تمرینی به مدت 8 هفته، هر هفته سه جلسه، و هر جلسه حدود 45 دقیقه فعالیت های سبک هوازی وتمرینات کششی-مقاومتی شرکت نمودند. یافته ها: افت آزمودنی در گروه شاهد 40% (12 نفر) و در گروه تجربی 25% (5 نفر) بود. تحلیل واریانس برای داده های تکراری نشان داد که استقامت و انعطاف عضلانی و حیطه های سلامت جسمانی، روانی، و محیطی کیفیت زندگی گروه های تحقیق دارای تعامل است. به این معنا که عوامل فوق در گروه تجربی به طور معناداری پیشرفت داشتند، اما در گروه شاهد این شاخص ها بدون تغییر ماندند یا کاهش معناداری را نشان دادند (05/0?p). از گروه های تجربی و شاهد به ترتیب43 و 24 درصد زایمان طبیعی داشتند (05/0? p). نتیجه گیری: طبق یافته های پژوهش، ورزش موجب بهبود شاخص های انعطاف پذیری مفصل هیپ، استقامت عضلات شکم، و کیفیت زندگی شد. این عوامل در تسهیل بارداری و وضع حمل بسیار موثر هستند و بهبود آنها می تواند کمک موثری به خانم های باردار و جنین آنها باشد. در عمل نیز میزان سزارین گروه ورزش به طور معناداری کاهش داشت. توصیه می شود از برنامه ورزشی به کار رفته برای سه ماهه دوم حاملگی جهت تسهیل بارداری و زایمان استفاده شود. واژه های کلیدی: بارداری، آمادگی عضلانی، کیفیت زندگی، نوع زایمان، برنامه تمرینی.
عذرا سادات اعتصامی وحید ذوالاکتاف
زمینه: استئوآرتریت زانو چندین عارضه به همراه دارد. ورزش به مثابه تیغی دو لبه است که می تواند هم اثر مطلوب و هم اثر نامطلوب بر مبتلایان به این بیماری داشته باشد. با توجه به خصوصیات فیزیکی آب، به نظر می رسد که تمرین درمانی در آب احتمال اثربخشی مثبت ورزش بر عوارض استئوآرتریت زانو را افزایش دهد. بر این اساس، هدف از این تحقیق بررسی اثربخشی یک دوره تمرین درمانی در آب روی زنان مبتلا به استئوآرتریت زانو می باشد. روش: به این منظور 30 بیمار مبتلا به استئوآرتریت زانو با دامنه سنی 40-74 سال پس از امضای فرم رضایت آگاهانه به طور داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند. بیماران توسط روش تصادفی ساده در دو گروه تجربی (گروه های آغاز با تمرین و آغاز با استراحت) قرار گرفتند. روش تحقیق از نوع معادل سازی متقابل بود تا تاثیر بی تمرینی و قطع تمرین نیز بررسی گردد. عملکرد شرکت کنندگان در سه مرحله پیش، میان، و پس آزمون اندازه گیری شد. درهشت هفته اول، گروه اول دوره بی تمرینی و گروه دوم دوره تمرین خود را داشتند. درهشت هفته دوم وضعیت تمرینی گروه ها معکوس شد. بنابراین برنامه تمرینی هردو گروه معادل، ولی دوره بندی تمرین آنها معکوس بود. برنامه تمرینی مشتمل بر 3 جلسه یک ساعتی تمرین در هفته بود. آزمون های به کار رفته عبارت بودند از: پرسشنامه koos، آزمون قدرت ایزوکنیتیک و ایزومتریک در حرکات فلکشن و اکستنشن مفصل، آزمون دامنه حرکتی مفصل زانو، آزمون بازسازی زاویه ای فعال زانو (عملکرد حس عمقی)، و آزمون عملکردی برخیز و برو. تحلیل آماری از طریق آنوای اندازه های مکرر و توسط نرم افزار spss نسخه 16 انجام شد. نتایج: نتایج کلی در هردو گروه مشابه و موید یکدیگر بود. در گروه آغاز با استراحت، هشت هفته بی تمرینی با عدم تغییر تمامی متغیرهای وابسته همراه بود (000/0=p). در هر دو گروه، هشت هفته تمرین درمانی در آب پیشرفت متغیرهای وابسته را به همراه داشت (000/0=p). در گروه آغاز با تمرین، هشت هفته قطع تمرین پسرفت همه متغیرها را به همراه داشت (000/0=p). بحث و نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر دلالت بر آن داشت که حتی بدون هیچ گونه راهکار درمانی دیگر، تمرین درمانی درآب موجب تقویت عوامل عملکردی و روانی?اجتماعی زنان مبتلا به استئوآرتریت زانو شده و کاهش عوارض ناشی از بیماری می شود. در نقطه مقابل، قطع تمرین نیز موجب تضعیف عوامل مورد اندازه گیری شد. در کل، با توجه به فواید چند جانبه جسمانی، روانی، و اجتماعی حاصل از روش آب درمانی بکار رفته در مطالعه، می توان آن را به عنوان روشی ارزشمند برای کمک به این بیماران در نظر گرفت.
سمیه طهماسبی غلامعلی قاسمی
چکیده زمینه: بیماری ms یکی از شایع ترین بیماری های مزمن سیستم اعصاب مرکزی است. یکی از شاخص های موفقیت مداخلات درمانی و مراقبتی در بیماری های مزمن، بهبود کیفیت زندگی است. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر 8 هفته ماساژ درمانی بر کیفیت زندگی، خستگی و برخی شاخص های جسمانی و فیزیولوژیکی زنان مبتلا به ms انجام گرفت. روش: در این پژوهش نیمه تجربی، 20 نفر از زنان مبتلا به ms مراجعه کننده به انجمن ms اصفهان به روش در دسترس هدفمند انتخاب شدند. آنها به صورت تصادفی زوج شده در 2 گروه کنترل (10نفر) و تجربی (10نفر) قرار گرفتند. شرط ورود به مطالعه ابتلا به ms عودکننده_فروکش کننده با edss کمتر از 5/3بود. پس از یک جلسه توجیهی و گرفتن رضایت نامه، از آزمودنی ها پیش آزمون به عمل آمد. برنامه ماساژ درمانی منطبق بر روش بیریکوف به مدت 2ماه، 2 جلسه در هفته، و هر جلسه به مدت 30 دقیقه انجام گرفت. در پایان دوره، پس آزمون اجرا شد. موارد آزمونی به این قرار بود: پرسشنامه کیفیت زندگی qol-54، پرسشنامه خستگی اصلاح شده (mfis)، دامنه حرکتی و انعطاف پذیری و ضربان قلب. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس برای داده های تکراری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: کیفیت زندگی در بیماران دارای تاثیرات درون گروهی معنادار بود (002/0=p و 86/12=(18و1)f). به این معنا که گروه تجربی دارای پیشرفت بیشتر و گروه کنترل دارای پیشرفت کمتری بود. خستگی، دامنه حرکتی، انعطاف پذیری و ضربان قلب در بیماران دارای تعامل معنادار بود (000/0p? و 46/11?(18و1)f). به این معنا که گروه تجربی دارای پیشرفت و گروه کنترل دارای پسرفت بود (05/0p?). بحث و نتیجه گیری: به دلیل فوایدی مانند تاثیراتی فیزیولوژیکی و تاثیرات روانی مانند کاهش اضطراب و استرس و ... که برای ماساژ درمانی به اثبات رسیده، طراحی و بکارگیری برنامه ماساژ درمانی به نظر می رسد بر کیفیت زندگی خستگی، دامنه حرکتی، انعطاف پذیری و ضربان قلب بیماران ms می تواند موثر باشد. این مداخله غیر تهاجمی، کم هزینه و مکمل مداخلات طبی می تواند مورد توجه مراکز حمایت کننده بیماران msقرار گرفته و بکار رود. واژه های کلیدی: ماساژ درمانی، کیفیت زندگی، خستگی، شاخص های جسمانی و فیزیولوژیکی ، ms.
محبوبه حق پرست ابراهیم افشار
هدف از پژوهش حاضر بررسی نظرات کتابفروشان در مورد راه اندازی و ایجاد سیستم آنلاین خرده فروشی کتاب در ایران است. روش به کاررفته در این پژوهش، نظرسنجی به شیوه کیفی است که یکی از روش های تحلیل کیفی است. ابزار گردآوری اطلاعات، مشاهده توسط مصاحبه نیمه ساختارمند( نیمه باز) است. جامعه پژوهش، کلیه کتابفروشی ها در سراسر کشور است ولی نمونه مورد بررسی به دلیل وسعت کار 22 کتابفروشی از دو شهرستان شیراز و اصفهان است. روش تحلیل پاسخ های مصاحبه ها، تحلیل به روش کدگذاری محوری انجام شده است. پس از تحلیل پاسخ ها، مشاهده شد که 21 نفر از کتابفروشان با بیان مساله رقابت، به عنوان مانع اصلی در ایجاد و راه اندازی سیستم آنلاین تمایلی به راه اندازی این سیستم ندارند. از دیگر موانع ذکرشده توسط مطلعان می توان هزینه بر بودن راه اندازی چنین سیستمی، نبود حامی مالی و اتحادیه یا سرپرست مشخص، مشکلات اقتصادی موجود در اقتصاد کتاب و مشکلات سیستم های آنلاین و اینترنتی حاکم موجود در کشور دانست، هرچند 11 نفر از همین افراد ایجاد چنین سیستمی را مفید دانستند، که آن نیز به دلایلی نظیر هدایت مشتری و صرفه جویی در زمان جستجوی کتاب هم برای مشتری و هم فروشنده اشاره کرد. در نهایت با توجه به نظرات کتابفروشان در مورد ایجاد و راه اندازی سیستم آنلاین فروش کتاب، با وجود تمایل کتابفروشی ها به فروش بهتر و سود بیشتر، درصورت مهیا شدن زیرساخت های فرهنگی، وجود حامی و سرپرست برای راه اندازی سیستم آنلاین فروش کتاب و تامین هزینه های احتمالی، و اثبات کارآیی سیستم آنلاین و امنیت آن در آینده این سیستم می تواند راه اندازی شود اما در حال حاضر به دلیل عدم اطمینان نسبت به وضعیت اقتصادی و آنچه رقابت می نامند این سیستم قابل راه اندازی نیست.
تقی اسدی وحید ذوالاکتاف
زمینه: بر اساس گزارش های جهانی، برای حدود 10 تا 15 درصد از کودکان و نوجوانان، ورزش موجب بروز آسم می-شود. این مشکل با نام آسم ورزشی شناخته شده است. برای این افراد، ورزش مضر نیست، بلکه نیازی غیر قابل انکار و در حد سایر افراد جامعه است. بهرحال، افراد مبتلا برای ورزش نیاز به رعایت تمهیدات خاصی هستند که بی توجهی به آنها ممکن است مانع از ورزش آنها شود. در ایران، در مورد سبک های تشخیصی آسم ورزشی و میزان شیوع آن در مدارس مطالعات کمی وجود دارد. در کشورهای پیشرفته صنعتی مشکل آسم ورزشی چنان کنترل شده که در حدود 10 درصد از قهرمانان المپیک آنها مبتلا به آسم ورزشی هستند. هدف: در این تحقیق، برای مدارس یک شهر خوش آب و هوای کشور، میزان شیوع آسم و آسم ناشی از ورزش با روش-های مختلف تشخیصی آزمایشگاهی و میدانی مطالعه و مقایسه شده است. روش: مطالعه از نوع گذشته نگر و اکتشافی است. در بهار 1389، کل دانش آموزان شهر بویین و میاندشت مشتمل بر 2015 نفر بودند. به روش خوشه ای تصادفی، تعداد 133 دانش آموز پسر و 153 دانش آموز دختر از پایه های تحصیلی چهارم ابتدایی، اول و سوم راهنمایی، و دوم و چهارم دبیرستان انتخاب شدند. در گام یک تحقیق، مبتلایان احتمالی به آسم توسط پرسشنام? issac شناسایی شدند. در گام دو، مبتلایان احتمالی به آسم و آسم ناشی از ورزش توسط اسپیرومتری شناسایی شدند. در گام سه، مبتلایان احتمالی به آسم ناشی از ورزش توسط پیک فلومتری شناسایی شدند. به این منظور، در یک جلسه ورزشی سه اقدام انجام گرفت: 1. انجام آزمون پیک فلومتری، 2. انجام یک فعالیت ورزشی استاندارد، و 3. انجام مجدد پیک فلومتری 10 و 15 دقیقه پس از پایان فعالیت ورزشی. فعالیت ورزشی شامل 10 دقیقه گرم کردن و 8 تا 10 دقیقه دویدن با ریتم آزمون شاتل ران بود. در مطالعه تعقیبی، 9 نفر از افرادی که مبتلا به آسم ناشی از ورزش بودند موافقت نمودند تا پس از مصرف داروی استنشاقی کرومولین سدیم مجدداً آزمون های مراحل دو و سه از آنها بعمل آید. نتایج: در دختران و پسران، متوسط قد و وزن به ترتیب برابر (10±156 در مقابل 17±161سانتیمتر) و (9/10±8/46 در مقابل 5/15±2/49 کیلوگرم) بود. میزان شیوع آسم، بر اساس پرسشنامه ایساک بیش تخمینی منطقی، و بر اساس اسپیرومتری بیش تخمینی غیر منطقی داشت. بر اساس پیک فلومتری، میزان شیوع آسم ناشی از ورزش در دختران 15 و در پسران 9 درصد بود. داروی استنشاقی کرومولین سدیم موجب بهبود عملکرد ورزشی مبتلایان به آسم ناشی از ورزش شد. بحث و نتیجه گیری: بیش تخمینی تشخیصی غیر منطقی اسپیرومتری، احتمالا نشان دهنده عدم تناسب معیارهای اروپایی برای جامعه ایرانی است. داه های ما نشان داد که fev1 و fvc دانش آموزان دختر و پسر ایرانی احتمالا 20 درصد کمتر از از آلمانی ها است. در پسران، شیوع آسم ورزشی در حد پایین نرخ جهانی یعنی 9 درصد بود. احتمالا خوش آب و هوا بودن منطقه و فراهم بودن شرایط فعالیت بدنی (در محیط تحصیلی و کارهای کشاورزی) برای پسران آمار را خوب نموده است. در دختران، شیوع آسم ورزشی در حد بالای نرخ جهانی یعنی 15 درصد بود. دلیل احتمالی آن است که در منطقه تحقیق امکانات ورزشی مدارس دخترانه بسیار محدود بود و آنها در جامعه نیز امکان انجام ورزش نداشتند. پیشنهاد می شود طی دو مرحله اقدام به شناسایی افراد در معرض خطر آسم ورزشی شود: غربال اولیه توسط پرسشنامه و یا پیک فلومتری در مدرسه، و سپس ارجاع افراد مشکوک به یک مرکز تخصص تنفسی کودکان و نوجوانان برای تشخیص نهایی. کلید واژه ها: آسم ناشی از ورزش، آسم، اسپیرومتری، پیک فلومتری، پرسشنامه ایساک، دانش آموز.
عتیه کریم زاده فینی وحید ذوالاکتاف
چکیده 1 : مقایسه اثر زانوبند پالمبو و تمرین درمانی بر عوامل جسمانی در زنان مبتلا به انحراف خارجی کشکک زمینه: انحراف خارجی کششک به درد جلوی زانو منجرمی شود. چنانچه این مشکل درمان نشود، ممکن است به نیمه دررفتگی، دررفتگی کامل، کندرومالاشی، استئوآرتریت و یا بدشکلی مفصلی بیانجامد. دو فاکتور اصلی ایجاد کننده انحراف خارجی کشکک زانو، شلی مفصلی و عدم تعادل عضلانی می باشد. به نظر می رسد علت بی تعادلی عضلانی سفتی یا ضعف عضلات باشد. بعضی محققان دلیل اصلی این بیماری را سفتی عضلات اطراف مفصل زانو، بویژه عضله چهارسر رانی و همسترینگ گزارش کرده اند. در حالیکه برخی دیگر از محققان دلیل اصلی را ضعف عضله پهن داخلی می دانند. پیشنهاد شده که زانوبند پالمبو می تواند انحراف خارجی کشکک را کنترل کند. در این بخش از مطالعه، هدف ما مقایسه باز اثرات تمرین درمانی و استفاده از زانوبند (پالمبو) بر عوارض و علایم فیزیکی انحراف خارجی کشکک بود . همچنین اثر این دو مداخله بر قدرت ، انعطاف پذیری عضلانی و حس عمقی مفصل زانو نیز اندازه گیری شده است. روش: به این منظور، 22 زن جوان (18 تا 35) که از انحرا ف خارجی کشکک رنج می بردند مورد مطالعه قرار گرفتند. گروه تمرین درمانی شامل 12 نفر بود. برنامه تمرینی به مدت 8 هفته ادامه داشت و هر هفته شامل 5 جلسه بود. گروه زانوبند نیز دارای 10 مشارکت جو بود که زانوبند پالمبو را حین انجام فعالیت به مدت 8 هفته استفاده کردند. هر دو گروه دارو های معمول خود را مصرف می کردند. برای اندازه گیری عوارض از آزمون های کلارک، کامپرشن، و کریپتاسیون استفاده شد. برای اندازه گیری انعطاف پذیری از ازمون های slr، فلکشن اکتیو زانو ،و بشین و برس استفاده شد. قدرت عضلانی نیز بوسیله آزمون های قدرت ایزومتریک فلکشن و قدرت ایزومتریک اکستنشن اندازه گیری شد. برای اندازه گیری حس حرکت، خطای بازسازی فعال زاویه زانو اندازه گیری شد. اندازه گیری های حس حرکت و قدرت عضلانی توسط سیستم بایودکس 3 بعمل آمد. تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار spss ویرایش16 و با تکنیک آنوا برای داده های تکراری صورت گرفت. نتایج: در تمامی اندازه گیری های مربوط به انعطلف پذیری، هر دو گروه تمرین درمانی و زانوبند پیشرفت معنادار نشان دادند (0.024p? و 5.99? 1،20f). در قدرت خم شدن و باز شدن زانو تعامل معنادار به سود گروه تمرین درمانی مشاهده شد (0.019 p? و6.564 ?20،1f). همچنین در حس عمقی زانو تعامل معنادار به سود گروه زانوبند دیده شد(0.011 p? و7944)?20،1f(). بحث و نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که هر دو نوع درمان با زانوبند و با ورزش می تواند در کاهش عوارض انحراف خارجی موفقیت آمیز عمل کند. تمرین درمانی اثرات بیشتری روی قدرت عضلانی داشته است، در حالیکه زانوبند روی بهبود حس عمقی موثرتر بوده است. احتمالا، بهبود انعطاف پذیری و قدرت، فشار روی مفصل کشککی – رانی را کاهش داده و به این ترتیب باعث از بین رفتن عوارض شده است. همچنین ممکن است اثرات ضد درد زانوبند به بیمار اجازه فعالیتهای فیزیکی بیشتری بدهد که این نهایتا باعث می شود اثراتی مشابه تمرین درمانی برای زانوبند نیز ملاحظه شود. کلید واژه ها: انحراف خارجی کشکک، زانوبندپالمبو، عوارض انحراف خارجی کشکک، تمرین درمانی. چکیده 2 :: مقایسه اثر برنامه تمرینی و زانوبند پالمبو بر علایم، عملکرد و کیفیت زندگی زنان مبتلا به انحراف خارجی کشکک زمینه: مشکل انحراف خارجی کشکک در اثر تمایل کشکک به سمت خارج حین خم و راست شدن زانو ایجاد می شود. ترکیبی از عوامل مختلف منجر به انحراف خارجی کشکک می شود. این عوامل معمولا عبارتند از: کم عمقی ناودان تروکله آ، پتلای کوچک ومسسطح، سفتی یا شلی عضلات و تاندون های نواحی زانو، مچ ویا ران، آسیب غضروفی و پرکاری مفصلی. پیشنهاد شده است که همانند افزایش ثبات کشکک با تقویت و انعطاف پذیری عضلات، بوسیله زانوبند پالمبو نیز می توان به کشکک ثبات داد. پرسشنامه پیامد صدمات و آستئوآرتریت زانو(koos) سنجه ای پایا و روا برای ارزیابی افراد مبتلا به انحراف خارجی کشکک است. این پرسشنامه شامل 5 خورده مقیاس ( درد، علایم، دشواری فعالیتهای روزانه، دشواری فعالیتهای ورزشی و کیفیت زندگی) است. در این بخش از مطالعه با استفاده از koos، اثرات یک پروتکل ورزشی و زانوبند پالمبو بر علایم ، عملکرد و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به انحراف خارجی کشکک مورد مطالعه قرار گرفت. روش: این یک مطالعه نیمه تجربی بر روی 22 زن داوطلب (35-18) بود که از انحراف خارجی کشکک رنج می بردند. گروه تمرین درمانی شامل 12 نفر بود که می توانستند در 5 جلسه تمرینی در هر هفته و به مدت 8 هفته شرکت کنند. گروه زانوبند شامل 10 نفر بود که پذیرفته بودنده بودند زانوبند پالمبو را هنگام انجام فعالیت و به مدت 8 هفته بپوشند. هر دو گروه داروهای معمول خود را مصرف می کردند. به منظور ارزیابی تاثیر تمرین درمانی و زانوبند، افراد قبل و بعد از دوره درمان پرسشنامه koos را پر نمودند. تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار spss ویرایش 16 و با تکنیک آنوا برای داده های تکراری صورت گرفت. نتایج: در هر 5 خورده مقیاس koos هر دو گروه تمرین درمانی و زانوبند بهبود معناداری را نشان دادند (0.001p? و 46.09? (20و1) f)، اما تعامل معناداری بین دو گروه مشاهده نشد. بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که هر دو نوع درمان زانوبند و ورزش، زمانی که با داروهای معمول استفاده شوند، اثرات مثبت مشابهی روی کیفیت زندگی بیماران دارند. احتمالا تمرینات بکار رفته فشار روی مفصل کشککی رانی را کاهش داده و به این ترتیب باعث حذف علایم شده است. زانوبند نیز توانسته با فیکس کردن کشکک در کپسول مفصلی علایم را حذف کند. این موضوع احتمالا باعث فعالیت فیزیکی بیشتر فرد شده و نهایتا اثراتی مشابه تمرین درمانی داشته است. عاقلانه است که پیشنهاد شود که یک درمان چند بعدی مکمل شامل برنامه تمرینی و زانوبند برای مبتلایان به انحراف خارجی کشکک تجویز شود. کلید واژه ها: انحراف خارجی کشکک، زانوبند پالمبو، پرسشنامه koos ، تمرین درمانی.
داود لطفی سدهی غلام علی قاسمی
چکیده هدف از اجرای این تحقیق مطالعه میزان شیوع آسیب های والیبالیست های حاضر در لیگ برتر ایران توسط روش تحلیل ویدئویی می باشد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی – تحلیلی می باشد. آزمودنی های پژوهش حاضر را تعدادی از بازیکان والیبال لیگ برتر ایران تشکیل می دهند که فیلم های مسابقات آنهامورد مشاهده قرار گرفته است. بدین منظور 45 فیلم از سری مسابقات لیگ برتر والیبال سال 1388 انتخاب و از طریق تجزیه و تحلیل ویدیویی مورد مطالعه قرار گرفت که طی آن تعداد 20 آسیب مشاهده شد. این آسیب ها بر اساس نواحی مختلف زمین، گیم های مختلف مسابقه، مناطق مختلف بدن، مهارتهای مختلف بازی و شرایط میزبانی تیم ها ثبت گردید . بیشترین آسیب در یک سوم جلویی به تعداد18 (90%) آسیب رخ داد. بیشترین آسیب در گیم های اول 8 (40%) و پنجم9(45%) بازی در بین گیم های پنجگانه بازی بود. دربین نواحی مختلف بدن، بالا تنه با 16(80%) آسیب و پایین تنه با 4(20%) آسیب به ترتیب دارای بیشترین و کمترین آسیب دیدگی بودند. در بین مهارت های سه گانه والیبال، بیشترین آسیب به تعداد 12(60%) هنگام دفاع روی تور اتفاق افتاده است. در نهایت با توجه به شرایط میزبانی، تیم های میهمان با 12 (60%) نسبت به تیم های میزبان با 8(40%) آسیب از شانس آسیب دیدگی بیشتری برخوردار بود. بازیکنان، مربیان و دست اندرکاران تیم های والیبال می توانند از این اطلاعات در جهت اتخاذ روشها و ملاحظات تمرینی، تا حدودی از وقوع آسیب ها جلوگیری نمایند. واژه های کلیدی: آسیب های ورزشی، والیبال ، تحلیل ویدئویی.
حسین اکبرنژاد کلایی غلامعلی قاسمی
چکیده اختلالات عضلانی ـ اسکلتی مرتبط با کار عمده ترین عامل از دست رفتن زمان کار، افزایش هزینه ها و آسیب های انسانی نیروی کار به شمار می رود و یکی از بزرگترین معضلات بهداشت حرفه ای در کشور های صنعتی است. هدف از تحقیق حاضر، بررسی شیوع اختلالات عضلانی - اسکلتی مرتبط با کارکشاورزان برنج کار شهرستان بابل و تأثیر 8 هفته تمرینات اصلاحی منتخب بر آنها بود. بدین منظور از پرسشنامه نوردیک برای مطالعه شیوع اختلالات عضلانی - اسکلتی مرتبط با کار استفاده شد. پرسشنامه نوردیک در بین 258 نفر از برنج کاران توزیع گردید و از این بین تعداد 34 نفر که دارای اختلالات عضلانی ـ اسکلتی بودند شناسایی و به عنوان نمونه های تحقیق در برنامه منتخب اصلاحی و مداخلات ارگونومی به مدت 8 هفته شرکت کردند. نتایج این تحقیق نشان داد که میزان شیوع اختلالات عضلانی - اسکلتی در 12 ماه گذشته در ناحیه کمر 8/57 درصد، مچ دست 49.5 درصد، پا و قوزک پا 36.8 درصد، زانو 32.9 درصد، آرنج 29.9 درصد، نواحی پشت 20.2 درصد ، باسن ـ ران 20.2 درصد، شانه 12.4 درصد و گردن 12 درصد بود، در مراحل بعدی قرار گرفتند. به دنبال 8 هفته تمرینات اصلاحی و مداخلات ارگونومی میزان اختلالات کمر، شانه، گردن و دست ومچ بهبودی معنی داری مشاهده شد( 05/0 p<)، به طوری که در نواحی گردن، کمر، شانه و مچ دست افراد، درد کاهش یافت. از یافته های تحقیق می توان نتیجه گیری کرد که میزان شیوع اختلالات عضلانی- اسکلتی در برنج کاران مورد مطالعه نسبتا بالا بود، علاوه بر این بالا بودن سطح ریسک خطر، نشانه آسیب زا بودن شرایط و محیط کار در شالیزار بود، که اقدامات اصلاحی اعمال شده در برنج کاران موجب کاهش اختلالات عضلانی- اسکلتی شد. بنابراین اصلاح تکنیک جا به جا کردن کیسه های شالی و بهبود شرایط بلند کردن و در صورت امکان استفاده از وسایل پیشرفته مکانیکی جهت انجام این امور جهت کاهش آسیب های وارده توصیه می شود.
پروین پذیرا وحید ذوالاکتاف
پیشینه: در حال حاضر، اندازه گیری زوایای مفاصل بدن معمولا توسط گونیامتر مکانیکی دو بازویی انجام می شود. دقت این ابزار 1 درجه و پایایی آزمون ـ آزمون مجدد آن حدود 90/0 گزارش شده است. در عمل، مهمترین محدودیت این وسیله تعیین دقیق محل محور و امتداد بازوهای ثابت و متحرک آن بر روی بدن می باشد. بنابراین، می توان سه منبع احتمالی خطا برای این ابزار در نظر گرفت. شیب سنج الکتریکی ابزاری تک بازویی و بی نیاز از محور است. بنابراین، منابع احتمالی خطا در آن به یک کاهش یافته است. در این مطالعه، ضمن طراحی و ساخت یک شیب سنج الکتریکی با همکاری گروه الکترونیک، بررسی می شود که آیا شیب سنج الکتریکی تک بازویی خصوصیات روان سنجی بهتری از گونیامتر مکانیکی دارد یا نه؟ روش: روایی اولیه شیب سنج الکتریکی توسط مقایسه عملکرد آن با یک معیار مکانیکی و روایی نهایی آن با یک معیار مثلثاتی انجام گرفت. معیار مثلثاتی دقیق ترین روش اندازه گیری زاویه است. عینیت و پایایی توسط محاسبه آلفای کرونباخ برای اندازه های تولیدی در سه نوبت آزمون سه آزمونگر محاسبه شد. اندازه گیری ها بر روی 30 زاویه متغییر در "خمش ران با زانوی کشیده" و 20 زاویه متغییر در "دورش شانه با آرنج کشیده" انجام شد. سه آزمونگر هر کدام به طور جداگانه هر زاویه واحد را سه بار با فاصله حدود دو ساعت اندازه گرفتند. اندازه گیری ها یک بار با شیب سنج الکتریکی و یک بار با گونیامتر مکانیکی انجام شد. جهت مقایسه ثبات اندازه های ابزار سنتی و ابزار جدید، اندازه گیری های فوق توسط آنوای سه سویه مقایسه گردید. نتایج: بر اساس هر دو معیار مکانیکی و مثلثاتی، برای شیب سنج الکتریکی ضریب روایی برابر 000/1 و میزان خطا کمتر از یک درجه بود. برای شیب سنج الکتریکی، عینیت 999/0 و پایایی از 974/0 تا 993/0 بود، در حالیکه برای گونیامتر مکانیکی عینیت از 802/0 تا 966/0 و پایایی از 760/0 تا 961/0 بود. برای آزمون خمش ران با زانوی کشیده، اختلاف بین آزمونگرها با شیب سنج الکتریکی 74/1و با گونیامتر مکانیکی 33/16 درجه بود (05/0>p). برای آزمون دورش شانه با آرنج کشیده، اختلاف بین آزمونگرها با شیب سنج الکتریکی و گونیامتر مکانیکی به ترتیب برابر 35/0 و40/4 درجه بود (05/0>p). بحث و نتیجه گیری: در این تحقیق مشخص شد که عینیت و پایایی شیب سنج الکتریکی بهتر از گونیامتر مکانیکی و در حد عالی است. خطای اندازه های شیب سنج الکتریکی برای زوایای فیزیکی کمتر از یک درجه و برای زوایای بدنی کمتر از 2 درجه بود. در حالی که خطای گونیامتر مکانیکی برای سنجش زوایای انسانی به 16 درجه (8 برابر) می رسید. این داده ها قویا از جایگزین سازی شیب سنج الکتریکی حمایت می کند. یافته فرعی تحقیق حاصر آن است که در روان سنجی ابزارها، ضرایب بالای عینیت و پایایی می تواند فریبنده باشد و علاوه بر آنها باید به میزان بزرگی خطای اندازه گیری نیز توجه داشت. کلیدوا ژه ها: شیب سنج الکتریکی، خصوصیات روان سنجی، زوایه مفصل.
مصطفی سنجری دهاقانی غلامعلی قاسمی
چکیده: پیش زمینه: پرفشارخونی مهم ترین بیماری قابل کنترل، از بیماری های قلبی- عروقی است. کاهش فعالیت های جسمی (کم تحرکی) و پرفشارخونی هر دو از عوامل خطر در بیماری های قلبی و عروقی می باشند. این پژوهش با هدف مطالعه تاثیر انجام 8 هفته ماساژدرمانی و تمرین هوازی بر فشارخون، ضربان قلب و کیفیت زندگی مبتلایان به پرفشارخونی انجام گردید. روش شناسی: در این پژوهش نیمه تجربی 24 بیمار مرد مبتلا به پرفشارخونی (فشارخون ?90/140، سن 3/4±1/54 سال، قد 06/4±174 سانتی متر، وزن 13/3 ±6/79 کیلوگرم و شاخص توده بدنی (bmi) 46/1 ±21/26 متر مربع/کیلوگرم) در این مطالعه شرکت کردند که به صورت در دسترس در دو گروه تجربی، گروه 1 (ماساژ درمانی شامل 12 نفر) و گروه 2 (تمرین هوازی شامل 12 نفر ) بر اساس فشارخون سیستولی همتاسازی شدند. پس از یک جلسه آشنایی بیماران با طرح و گرفتن رضایت نامه، ماساژدرمانی و تمرین هوازی در 16 جلسه بروی بیماران انجام گرفت. فشارخون و ضربان قلب آزمودنی ها توسط فشارسنج دیجیتالی در 16 جلسه تمرین و هر جلسه یک پیش آزمون و یک پس آزمون وکیفیت زندگی آزمودنی ها در چهار بعد (جسمانی، روانشناختی، اجتماعی و محیطی) در 3 نوبت (هفته اول، چهارم و هشتم) اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از آنوای سه سویه استفاده شد. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که فشارخون متوسط، فشارخون سیستولی و دیاستولی در پس آزمون به طور معناداری در هر دو گروه ماساژ درمانی و تمرین هوازی کمتر از پیش آزمون است یعنی هر دو نوع مداخله موجب کاهش فشارخون متوسط، سیستولی و دیاستولی شده اند(05/0?p). اگر چه کاهش ضربان قلب استراحت بین دو گروه در طی 8 هفته معنادار نبود، ولی در گروه ماساژدرمانی در هر جلسه بین ضربان قلب کاهش معناداری وجود داشت.(05/0?p). در رابطه با کیفیت زندگی نشان داد که هر دو گروه در حیطه های جسمانی، روانشناختی، اجتماعی و محیطی دارای تعامل است. به این معنا که عوامل فوق در هر دو گروه به طور معناداری پیشرفت داشتند( 05/0?p). نتیجه گیری: یافته های این پژوهش آشکار ساخت که ماساژ درمانی و تمرین هوازی به مدت 8 هفته یک روش بسیار کار آمد در جهت بهبود فشارخون سیستولی، دیاستولی، متوسط شریانی و کیفیت زندگی بیماران پرفشارخونی باشد. بنابراین برای کنترل این بیماری، ممکن است استفاده از ماساژدرمانی با روش های دیگر نتایج مطلوب تری داشته باشد. واژگان کلیدی: پرفشارخونی، ماساژدرمانی ، تمرین هوازی، ضربان قلب ، کیفیت زندگی
محمد صادقی دهنوی حسین مجتهدی
اهداف پژوهش حاضر طراحی و ساخت ابزار جدید اندازه گیری حجم بدن به منظور استفاده در برآورد چگالی بدن و ارزیابی اعتبار و پایایی این روش با استفاده از روش معیار توزین زیر آب بود. تعداد 37 نفر از دانشجویان پسر دانشگاه اصفهان 18 الی 38 سال( با میانگین سن 7/25 سال با انحراف معیار 82/3±، قد 5/176 سانتیمتر با انحراف معیار 75/4±، وزن 60/70 کیلوگرم با انحراف معیار 8/9±، شاخص توده بدن 63/22 کیلوگرم بر متر مربع با انحراف معیار 72/2±) که بصورت تصادفی انتخاب شده و فرم رضایت نامه و پرسشنامه سوابق پزشکی_ورزشی را تکمیل کردند، در این پژوهش شرکت کردند. چگالی بدن از طریق نسبت جرم بدن به حجم بدن و حجم بدن با استفاده از یک مخزن از جنس شیشه با قطر 20 میلی متر و با مناطق درجه بندی شده بدست آمد و همبستگی روش حجم سنجی با حجم سنجی از طریق آزمون معیار وزن کشی زیر آب 99/0=r به دست آمد. ضریب پایایی ابزار جدید 99/0 بدست آمد. حجم باقیمانده ریوی از طریق معادله محاسبه شد. اندازه گیری های بدن سنجی شامل قد(سانتیمتر) و وزن(کیلوگرم) و شاخص توده بدن(کیلوگرم بر متر مربع) انجام شد.نتایج نشان داد که می توان از روش حجم سنجی به عنوان آزمون معیار برای اعتبار یابی روش های ساده تر مانند چین پوستی و ابعاد بدن استفاده کرد. واژه های کلیدی: چگالی بدن، توزین زیر آب، درصد چربی، حجم سنجی
محمد مشهدی غلامعلی قاسمی
برنامه های حرکتی و ورزشی متناسب با ویژگی های ساختاری و روانشناختی انسان به وبژه در دوران کودکی و نوجوانی، ضمن تامین سلامت جسم و روان، فرد را برای زندگی بهتر در محیط اجتماعی مهیا می سازد. افراد کم توان ذهنی از جمله افرادی هستند که به علت شرائط ذهنی و روانی ویژه ای که دارند، غالبا نسبت به افراد سالم بی تحرک تر بوده و فعالیت بدنی کم تری دارند. هدف از پژوهش حاضر مطالعه تاثیر 8 هفته تمرینات منتخب بر فاکتورهای آمادگی جسمانی و وضعیت بدنی کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر بود. در این پژوهش نیمه تجربی، تعداد 30 دانش آموز نوجوان کم توان ذهنی (با میانگین سن 1.21 ± 16.9، میانگین بهره هوشی5.07±62.84، میانگین قد 0.09± 1.72 متر و میانگین وزن16.76±63.4 کیلوگرم) به صورت داوطلبانه و با کسب اجازه از والدین شرکت کردند. ابتدا در مرحله پیش آزمون، فاکتورهای آمادگی جسمانی مرتبط با سلامتی و وضعیت بدنی آنها ارزیابی شد، سپس آزمودنی ها بر اساس بهره هوشی رتبه بندی شده و به روش تصادفی جفت شده در دو گروه تجربی (15 نفر) و کنترل ( 15 نفر) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه تجربی به مدت 8 هفته، هفته ای سه جلسه و هر جلسه به مدت 60 دقیقه تمرینات بدنی منتخب را انجام دادند. در این مدت آزمودنی های گروه کنترل فعالیت بدنی و ورزشی خاصی (حتی برنامه درسی تربیت بدنی) را نداشتند. پس از 8 هفته و در مرحله پس آزمون فاکتورهای آمادگی جسمانی و وضعیت بدنی آزمودنی های دو گروه اندازه گیری شد. پس از جمع آوری داده ها برای هر یک از هشت آزمون تحقیق، یک anova برای اندازه های تکرار شده به عمل آمد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که آمادگی قلبی عروقی، قدرت و استقامت عضلانی، انعطاف پذیری، ترکیب بدنی، همچنین زاویه کیفوز و لوردوز آزمودنی های گروه تجربی با انجام 8 هفته تمرینات منتخب به طور معناداری بهبود داشتند (05/0p?). با توجه به یافته های فوق پیشنهاد می شود که از برنامه های تمرین ورزشی و فعالیت بدنی، برای حفظ و بهبود آمادگی جسمانی و وضعیت بدن افراد کم توان ذهنی که در معرض یک زندگی بی تحرک قرار دارند، استفاده شود.
حامد ارغوانی غلامعلی قاسمی
چکیده: هدف از پژوهش حاضر تعیین روایی و پایایی روش ابداعی(موج اولتراسوند) در مقایسه با روش x-ray (مرجع) و مقایسه آن با روش های غیر تهاجمی اسپاینال ماوس و خط کش منعطف برای اندازه گیری زاویه قوس کمری می باشد. برای تعیین روایی دستگاه تعداد 31 نفر (سن 79/2 ± 33/25سال، قد43/3 ±33/177سانتی متر، وزن 67/7 ±52/72 کیلوگرم ) و برای تعیین پایایی دستگاه تعداد 20 نفر( سن 44/1 ± 02/27سال، قد64/3 ±8/174سانتی متر، وزن 72/6 ±32/81کیلوگرم) از افراد مرد در دسترس شهر بیرجند به صورت داوطلبی در این مطالعه شرکت کردند. پس از ساخت دستگاه و تعیین دقت آن، زاویه قوس کمری 31 آزمودنی با روش های رادیوگرافی، خط کش منعطف، اسپاینال ماوس و روش پیشنهادی اندازه گیری شد. زاویه قوس کمری 20 آزمودنی توسط سه آزمونگر در سه نوبت با فاصله حداقل 2 ساعت با روش پیشنهادی اندازه گیری شد. برای تعیین میزان روایی دستگاه از ضریب همبستگی پیرسون و برای مقایسه روش پیشنهادی با دو روش رقیب از آزمون تحلیل واریانس(اندازه گیری مکرر) و برای تعیین میزان پایایی روش پیشنهادی از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که اولا دقت دستگاه در جابجایی افقی(mm 99/0±43/1)، جابجایی عمودی(mm 84/0±09/1) و اندازه گیری زاویه کمان(93/0 ± 16/1 درجه) و در حد بالایی می باشد. میزان همبستگی روش پیشنهادی، خط کش منعطف و اسپاینال ماوس با روش مرجع معنادار و به ترتیب 95/0، 92/0و 90/0 به دست آمد( 05/0?p ). نتایج تحلیل آماری نشان داد روش پیشنهادی نسبت به دو روش رقیب در مقایسه با روش مرجع در اندازه گیری زاویه قوس کمری به طور معنادار خطای کمتری نسبت به دو دستگاه اسپاینال ماوس و خط کش منعطف دارد(05/0p?) و میزان خطای خط کش منعطف از اسپاینال ماوس کمتر بوده ولی اختلاف معناداری بین آن ها مشاهده نشد(05/0?p ). همچنین پایایی درون گروهی و برون گروهی روش پیشنهادی982/0و 955/0 به دست آمد(05/0p?). بر اساس نتایج تحقیق و با توجه به روایی و پایایی بالا و خطای کمتر روش پیشنهادی نسبت به دو روش رقیب می توان از آن برای اندازه گیری زاویه قوس کمری در کنار سایر روش های غیر تهاجمی استفاده کرد. واژگان کلیدی: روایی و پایایی، ایکس ری، خط کش منعطف، اسپاینال ماوس، موج اولتراسوند و قوس کمری.
مرتضی صادقی غلامعلی قاسمی
پیش زمینه: آسم یکی از شایع ترین اختلالات دستگاه تنفسی می باشد. تمرینات ورزشی یکی از اجزاء اساسی و مهم بازتوانی بیماران ریوی می باشند. شواهد علمیمبتنی بر کاربرد ورزش های هوازی در بیماران آسمی وجو دارد.اخیرا پیش بینی شده است که تمرینات ریباند تراپی حتی با نتایج بهتری می تواند همراه باشد. این تحقیق با هدف بررسی و مقایسه تأثیر دو روش تمرینی ریباند تراپی و تمرینات هوازی روی بیماران مبتلا به آسم صورت گرفته است. روش شناسی: در این پژوهش نیمه تجربی، نمونه ها شامل 30 بیمار مرد مبتلا به آسم بودند که همگی از یک مرکز درمانی انتخاب شدند (سن 8/4±2/34 سال، قد 1/7±1/171 سانتی متر، وزن 1/7 ±8/75 کیلوگرم و سابقه بیماری19/1±76/2 سال) . پس از امضای فرم رضایت نامه بیماران به صورت دلخواه در سه گروه کنترل، ریباند و هوازی قرار گرفتند. تمرینات به صورت مداوم طی 8 هفته و هر هفته سه جلسه 15 تا 30 دقیقه ای انجام گرفت. شاخص های اسپیرومتری(fev1، fvc و fev1%) به وسیله دستگاه اسپیرومتری ، ظرفیت هوازی توسط آزمون بروس تعدیل شده ، سطح اندوتلین پلاسما با خون گیری و به روش elisa ، کیفیت زندگی توسط پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران مبتلا به آسم (aqlq)و علائم بالینی توسط پرسشنامه علائم بالینی اندازه گیری شد. متغیر های تحقیق طی دو نوبت قبل و بعد از برنامه تمرینی اندازه گیری شدند.در درمان دارویی بیماران تغییری ایجاد نگردید. جهت تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس برای داده های تکراری در سطح معناداری 05/0>p استفاده شد. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد تغییرات درون گروهی در تمامی متغیرها معنادار بود (05/0?p).همچنین این یافته ها نشان داد که گروه ها در تمامی متغیرها به جز علائم بالینی دارای تعامل معنادار دار هستند (05/0?p)، بدین معنا که هر دو نوع برنامه تمرینی در بهبود متغیرهای مذکر تاثیر گذار بوده است.تمرینات ریباند تراپی بهبود بیشتری را در متغیرهای تحقیق از خود نشان داد. از دیگر نتایج حاصله عدم معناداری تفاوت های بین گروهی طی دو نوبت آزمون گیری در همه متغیرهای تحقیق به جز fvc و علائم بالینی بود.(05/0<p) نتیجه گیری: تمرینات منظم باعث تقویت عضلات تنفسی و بهبود تنفس سلولی می شود.که به طور همزمان باعث بهبودی در سیستم های عضلانی، تنفسی و قلبی عروقی می شود. به نظر می رسد تاثیر تمرینات ریباندتراپی مطلوب تر باشد. یافته ها نشان می دهد تمرینات ریباند تراپی می تواند به عنوان روش مکمل مفیدی در کاهش برخی مشکلات بیماران مبتلا به آسم معرفی و مورد استفاده قرار گیرد.
معصومه حیدری وحید ذوالاکتاف
چکیده هدف: هدف از این مطالعه ، بررسی قابلیت نسخه فارسی آزمونهای شمارش، سخن گفتن، و نفس عمیق جهت اندازه گیری شدت تمرین هوازی بود. روش شناسی تحقیق: نمونه شامل 57 نفر دانشجوی داوطلب زن بود که به سه گروه 19نفری دانشجویان عادی، تربیت بدنی، و قهرمان با vo2max نسبی به ترتیب برابر 3±29، 4±32، و 4±37 میلی لیتر تعلق داشتند. پس از پر کردن فرم رضایت آگاهانه، آزمودنی ها طی دو مرحله با فاصله متوسط 6±9 روز در دو آزمون هوازی آزمایشگاهی وامانده ساز شرکت کردند. آزمودنی با سرعت 5 کیلومتر در ساعت روی تردمیل شروع به راه رفتن می-کرد و سرعت تردمیل هر سه دقیقه یک کیلومتر اضافه می شد تا فرد به مرحله واماندگی برسد. در آزمون دوم، vo2 توسط دستگاه تحلیل گازی گاشرون بطور مستقیم اندازه گیری می شد. پیش از آغاز آزمون، آزمونگر آزمون ها را آموزش می داد. آموزش ها شامل نفس گیری عمیق در حین ورزش، شمارش هر عدد در یک ثانیه (از یک هزار و یک به بالا) ، بیان هر کلمه 4 تا 5 سیلابی در یک ثانیه، و حرکت بر روی تردمیل بود. در جلسه اول، آزمون های شمارش، نفس عمیق، و سخن گفتن انجام شد. در جلسه دوم فقط آزمون نفس عمیق انجام شد. داده ها توسط نرم افزار spss تحلیل آماری شدند. یافته ها: در مرحله بی هوازی، میانگین آزمون های vo2max، ضربان، شمارش، نفس عمیق، و سخن گفتن به ترتیب برابر 5±33 میلی لیتر، 7±193 مرتبه، 1±4 شماره ممتد، 4±17 نفس عمیق در 30 ثانیه، و 2±22 کلمه در 30 ثانیه بود. در آستانه بی هوازی، میانگین آزمون های فوق به ترتیب برابر بود با 6±26 میلی لیتر، 10±177 مرتبه، 2±5 شماره ممتد، 3±14 نفس عمیق در 30 ثانیه، و 2±25 کلمه در 30 ثانیه. در آزمونهای شمارش، سخن گفتن، و نفس عمیق بین سه گروه هوازی تحقیق تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: در این مطالعه مشخص شد که رابطه آزمون های شمارش، نفس عمیق، و سخن گفتن با فشار کار یک رابطه خطی معکوس است. محققین نتیجه گرفتند که برای تخمین آستانه بی هوازی آزمون شمارش بر آزمون های سخن گفتن و نفس عمیق ارجحیت دارد. در 95 درصد افراد، شمارش زیر 5 به معنای ورود به آستانه بی هوازی است.
الهام رفیعی اشیانی وحید ذوالاکتاف
اهداف: در پژوهش حاضر، مشکلات تنفسی و حجم های ریوی دانش آموزان دختر 11 تا 17 ساله در سه منطقه استان اصفهان از حیث میزان آلودگی هوا مقایسه شد. هدف فرعی تحقیق نیز آزمایش عملکرد چهار آزمون مختلف میدانی برای شناسایی مشکلات تنفسی دانش آموران بود. روش: مطالعه از نوع علی پس رویدادی بود. جامعه آماری شامل حدود 350000 دانش آموز 11 تا 17 ساله دختر استان اصفهان بود که در سال 1390 مشغول تحصیل بودند. نمونه شامل 360 دانش آموز بود که به صورت تصادفی لایه ای خوشه ای از پایه های پنجم ابتدایی، دوم راهنمایی، اول و سوم دبیرستان انتخاب شدند. آزمودنی ها با دستگاه های پیک فلومتری، copd، و آزمون شاتل ران همراه با پرسشنامه ایساک مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج: میانگین قد و وزن آزمودنی های تحقیق به ترتیب برابر3/10±158 سانتیمتر و 5/9±49 کیلوگرم بود. یافته های تحقیق نشان داد که در مناطق آلوده تر هوایی، میزان fev1 و fev1% پایین تر و نرخ مبتلایان به آسم بالاتر بود. میزان آسم بر اساس پرسشنامه ایساک در مناطق آلوده، نیمه آلوده و غیرآلوده به ترتیب برابر 18، 11 و 7 درصد بود (002/0p= و 14/16= (4)x2). همچنین میزان آسم بر اساس آزمون copd در مناطق آلوده، نیمه آلوده و غیرآلوده به ترتیب برابر 49، 34 و 15 درصد بود (000/0 =p و 9/31= (4)x2). اجرای آزمون هوازی شاتل ران نیز در مناطق آلوده، نیمه آلوده و پاک به ترتیب برابر 14، 17 و 22 دور و دارای تفاوت معنادار بود (000/0=p و 36/29 = (359و2)f). در مجموع، 90% از دانش آموزان آزمون شاتل ران را تنها تا سطح 4 به انجام رساندند که به طور چشمگیری پایین تر از نرخ جهانی است. دانش آموران دختر تا 11 سالگی به اوج ظرفیت تنفسی (fev1) و اجرای هوازی (آزمون شاتل ران) رسیدند. بعد از 11 سالگی، شاخص ها اندازه گیری شده یا ثابت ماندند یا شروع به کاهش تدریجی نمودند. بحث و نتیجه گیری: تحقیق حاضر سه یافته مهم را در مورد دانش اموزان دختر اصفهانی نشان داد: 1) ظرفیت های تنفسی و هوازی آنها به طور کلی کمتر از استاندارد های جهانی است، 2) در مناطق آلوده تر هوایی ظرفیت های تنفسی و هوازی آنها بدتر هم می شود، و 3) شیوع آسم در مناطق آلوده تر هوایی 2 تا 3 برابر نرخ جهانی است. تحقیقات بیشتری نیاز است تا مشخص شود این آمار وخیم را تا چه حد می توان با کنترل آلودگی هوا و سبک زندگی غیر فعال بهبود داد. در ضمن این تحقیق، راهنمایی های لازم جهت ارزیابی ظرفیت های تنفسی و هوازی دانش آموزان با استفاده از پرسشنامه ایساک، پیک فلومتر، دستگاه copd و آزمون شاتل ران نشان داده شده است. واژگان کلیدی: آلودگی هوا، پرسشنامه ی ایساک، پیک فلومتری، آزمون شاتل ران، fev1، آسم ورزشی.
مجتبی بابایی وحید ذوالاکتاف
چکیده زمینه و اهداف: در این پژوهش، مفاهیمی مانند تله هلث، تله مدیسین، و تله اکسرسایز معرفی شده و به وضعیت کاربری آنها در جهان صنعتی اشاره می شود. هدف آن است که با توجه به امکاناتی که تکنولوژی مخابراتی در اختیار گذاشته است؛ برای بخشی از بیماران که به هر دلیل امکان مراجعه حضوری ندارند، خدمات بهداشتی و سلامتی همچنان با کیفیت بالا در دسترس باشد. تمرکز تحقیق حاضر بر فراهم سازی شرایط تله اکسرسایز برای کمردرد مزمن غیر اختصاصی است. به این منظور صحت عمل مدل طراحی شده در گردآوری داده ها، تحلیل آنها، و تولید نمودار برای تک تک آزمودنی ها و مجموعه آنها بررسی خواهد گردید. روش: پس از مطالعه سایت های مشابه در آمریکا و کانادا، مدل اینترنتی تله اکسرسایز منطبق بر شرایط بومی ایران طراحی گردید. در این مدل، هیچ ضرورتی برای ملاقات حضوری وجود ندارد و اطلاعات بیمار توسط پرسشنامه های استاندارد اُسوستری، کیفیت زندگی و نوردیک جمع آوری می گردد. این اطلاعات بلافاصله تحلیل آماری شده و وضعیت بیمار ارزشیابی می گردد. بر اساس ارزشیابی صورت گرفته به بیمار توصیه های لازم ورزشی صورت می پذیرد و برنامه ای مناسب در اختیار او قرار می گیرد. سپس توسط برنامه از قبل تعریف شده وب سایت به بیمار یادآوری می شود که برنامه ورزشی خود را انجام و اطلاعات مربوط را وارد نماید. هر هفته یک بار پرسشنامه ها دوباره پر شده و روند بهبود بیمار زیر نظر گرفته شده و در برنامه پیشنهادی تغییرات مورد نیاز انجام می گیرد. این روال تا جایی که بیمار به سر حد سلامتی قابل دسترس برسد ادامه می یابد. مدل فوق برای 30 بیمار با سابقه یک ساله کمردرد مزمن غیر اختصاصی آزمایش شد. به این صورت که اطلاعات اولیه آنها به صورت واقعی اخذ و وارد مدل گردید، سپس به طور فرضی آنها به سه گروه دارای پیشرفت، دارای پسرفت، و دارای پیشرفت موجی تقسیم شده و اطلاعات فرضی برای هشت جلسه آزمون پیاپی وارد مدل گردید. نتایج: نمودارهای تولیدی مدل اینترنتی، چه برای تک تک آزمودنی ها و چه برای مجموعه آنها، کاملا منطبق بر نمودارهای تولیدی روش دستی در محیط اکسل بود و از این حیث صحت عمل مدل مورد تأیید قرار گرفت. بحث و نتیجه گیری: تله اکسرسایز در کشور ما مفهمومی نا آشنا و نا مأنوس است. تحقیق حاضر از این حیث یک تحقیق پیشگام به حساب می آید و زمینه را برای توسعه فناوری تله اکسرسایز برای بهبود کمردرد مزمن غیر اختصاصی فراهم می کند. تحقیق حاضر گامی موفق در ارایه مدل اولیه است. برای تکمیل اقدام پژوهشی حاضر نیاز است که مدل ایجاد شده در عمل نیز بر روی بیماران آزمایش شده و اشکالات احتمالی آن اصلاح گردد. واژگان کلیدی: تله- اکسرسایز، کمردرد مزمن غیر اختصاصی، کیفیت زندگی، توانایی عملکردی
راضیه اسدی آقبلاغی غلامعلی قاسمی
تاثیر ماساژ درمانی بر روی بعضی شاخص های جسمانی و روانی در زنان مبتلا به میگرن تاریخ دفاع : 14/4/91 پیش زمینه: میگرن یکی از انواع سردرد می باشد که عوارض عصبی، مشکلات سیستم اعصاب خودکار و اختلالات روحی روانی را به همراه دارد. این بیماری یکی از ناتوان کننده ترین بیماری های عصبی است. به منظور بررسی میزان اثربخشی درمان های میگرن سنجش های کیفی چون کیفیت زندگی، اضطراب، افسردگی ، استرس و خودکفایی در برابر درد را مطرح می کنیم. هدف از تحقیق حاضر مطالعه تاثیر انجام 8 هفته ماساژ بر بر شاخص های جسمانی و روانی بیماران مبتلا به میگرن می باشد. روش شناسی: در این پژوهش 24 نفر(14نفر گروه کنترل و 10 نفر گروه آزمون) از بین زنان مبتلا به بیماری میگرن انتخاب و به صورت تصادفی در 2 گروه کنترل (15نفر) و آزمون (15نفر) همتاسازی شدند. ماساژ درمانی سه جلسه در هفته، هر جلسه 45 دقیقه و به مدت دوماه بر روی بیماران انجام گرفت. میزان کورتیزول بزاقی توسط آزمایش های الایزه ، اضطراب، افسردگی و استرس، خودکفایی در برابر درد و کیفیت زندگی بیماران قبل و بعد از اجرای ماساژ درمانی توسط مقیاس اضطراب، افسردگی و استرس (dass) ، پرسشنامه خودکفایی در برابر دردو پرسشنامه hit-6 مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس برای داده های تکراری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. سطح معناداری نیز 05/0p? در نظر گرفته شد. یافته ها: از بین متغیرهای تحقیق اضطراب(045/0=p و504/4= (22و1)f) و کیفیت زندگی معنادار (000/0=p 907/1712=(22و1)f)داشته اند. . این مسئله بیانگر آن است که گروه آزمون بهبود داشته اند اما گروه کنترل بهبود زیادی نداشته اند. دیگر متغیرها با وجود بهبودی که نشان دادند، تغییرات معناداری نداشتند. به این معنا که میزان بهبود در گروه آزمون معنادار نبوده است. نتیجه گیری: طبق یافته ها گروه کنترل در اندازه گیری ها بهبودی نداشته است و یا تغییرات کم بوده است. اگرچه تغییرات در 2 مورد از اندازه گیری ها معنادار بوده است و در 4 مورد معنادار نبوده است. ولی این امکان وجود دارد که با افزایش طول دوره درمان و تعداد آزمودنی ها، این تغییرات معنادار باشد. در کل چنین می توان نتیجه گیری کرد که ماساژ درمانی تاثیرات مثبتی بر اضطراب و کیفیت زندگی بیماران دارد و احتمالا میزاان افسردگی، استرس، خودکفایی در برابر درد و کورتیزول بزاقی را بهبود می بخشد. طراحی و بکارگیری برنامه ماساژ درمانی می تواند بر ابعاد جسمانی و روانی موثر باشد. این مداخله غیر تهاجمی، کم هزینه و مکمل مداخلات طبی می تواند مورد توجه مراکز حمایت کننده بیماران میگرنی قرار گرفته و بکار رود. واژگان کلیدی:ماساژ درمانی، اضطراب، افسردگی، استرس، کورتیزول بزاقی، میگرن
نسرین زندی مشهدی حمید صالحی
در پژوهش حاضر جنبه هایی از فرایند تصمیم ورزشکاران برای ادامه دادن یا ترک ورزش بررسی شده است. هدف اصلی از انجام این تحقیق ارزیابی ویژگی های روان سنجی (پایایی و تحلیل عاملی) نسخه فارسی فهرست دلایل تصمیم به بازنشستگی ورزشکاران (p-ardi) در ورزشکاران ایرانی بود. فرناندز و همکاران (2006) این ابزار را بر اساس چارچوب عوامل وادار کننده (push)، و ضد آن (anti-push)، عوامل ترغیب کننده (pull) و ضد آن (anti-pull) پیشنهاد کرده اند. برای انجام تحقیق، از 243 ورزشکار ایرانی (81 درصد مرد، با میانگین سن 19/25 سال) خواستیم p-ardi را تکمیل نمایند. ساختار عاملی پرسشنامه توسط تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی مورد ارزیابی قرار گرفت. همسانی درونی گویه های پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ تعیین شد. علاوه بر این، در راستای بررسی روایی سازه، ارتباط بین دو ویژگی جمعیت شناسی (جنسیت، سن) و دو متغیر مرتبط با ورزش (ورزش انفرادی و گروهی؛ سابقه پرداختن به ورزش) بررسی شد. تحلیل عاملی اکتشافی به روش مولفه های اصلی نشان داد نسخه 36 گویه ای p-arid با ساختاری چهار عاملی در کل 02/65 درصد از واریانس داده ها را تبیین می کند. نتایج نشان داد آلفای کرونباخ برای هر یک از عامل ها بیش از معیار 7/0 است. نتایج در کل نشان داد ابزار مورد نظر روایی و پایایی درونی مناسبی دارد و تایید می کند که فرایند تصمیم به بازنشستگی پیچیده و چند وجهی است. در مجموع نشان دادیم p-ardi ابزاری روا و پایا برای ارزیابی الگوی دلایلی است که باعث می شود ورزشکاران ایرانی تصمیم بگیرند به فعالیت خود در صحنه ورزش قهرمانی ادامه دهند یا اقدام به کناره گیری کنند. واژگان کلیدی: بازنشستگی ورزشی، تصمیم گیری، روان سنجی، ورزش قهرمانی.
یحیی مصطفایی وحید ذوالاکتاف
چکیده مهمترین فعالیت قابل اجرا برای افراد دچار آسیب نخاعی با فلج اندام تحتانی ویلچررانی می باشد. با توجه به تکنیک های همگام و ناهمگام ویلچررانی، هدف اصلی این پژوهش تعیین تاثیر تکنیک های همگام و ناهمگام ویلچررانی بر برخی از ویژگی های عملکردی و روانشناختی در آسیب دیدگان نخاعی پاراپلژی پس از 13 هفته آموزش و تمرین بود. که عبارتند از، تاثیر تکنیک های همگام و ناهمگام بر دقت وسرعت ویلچررانی، قدرت دست، شاخص های اسپیرومتری، دامنه حرکتی شانه و تنه، مقیاس های ذهنی rpe و efi و شاخص های کیفیت زندگی. روش شناسی:تحقیق حاضر نیمه تجربی (دارای دو گروه پیشو پس آزمون) بود. آزمودنی ها 28 نفر (19 مرد و 9 زن)که به صورت تصادفی جفت شده (بر اساس پیش آزمون 8 دقیقه ویلچررانی همگام) در دو گروه تمرین همگام و تمرین ناهمگام قرار گرفتند. نمونه ها پس از پر کردن فرم رضایت نامه و پرسشنامه اطلاعات فردی و ورزشی در این تحقیق شرکت کردند . برنامه تمرینی دو گروه به مدت 3 ماه بود که شامل سه جلسه 45 دقیقه ای در هفته می شد. تنها تفاوت تمرینی دو گروه به نوع ویلچررانی (همگام و ناهمگام) مربوط می شد. داده ها توسط تحلیل واریانس برای داده های تکراری بررسی آماری شدند. این تحقیق در سطح معناداری (p?0/.5) صورت گرفت. یافته ها: 1. دقت، سرعت و استقامت ویلچررانی: مقایسه تغییرات نشان داد که هر دو گروه در طی تحقیق پیشرفت معناداری در این سه متغییر وابسته داشتند (p?0/.5). تغییرات تعاملی سه گروه نیز به نفع ویلچررانی ناهمگام معنادار (p?0/.5) بود و نشان می داد که پیشرفت آنها در طی مطالعه بیشتر بوده است. تفاوت بین گروهی در دقت و سرعت معنادار و در استقامت غیر معنادار بود. به این صورت که در دقت و سرعت از ابتدا تا انتهای تحقیق گروه ویلچررانی همگام برتری داشت. ولی در استقامت در طی 3 ماه برتری اولیه گروه همگام از بین رفت و حتی گروه ناهمگام پیشی گرفت. نتایج مقیاس rpe در سرعت نشان داد که از نظر آزمودنی ها ویلچررانی سرعت همگام آسانتر از ویلچررانی ناهمگام است (p?0/05). هر دو گروه طی تمرینات از نظر rpe پیشرفت مشابهی داشتند (p?0/05). نتایج مقیاس rpe در استقامت نشان داد که از نظر آزمودنی ها در ابتدا ویلچررانی استقامت همگام و در پایان ویلچررانی استقامت ناهمگام آسانتر بود (p?0/05). 2. شاخص های fvc و fev1 اسپیرومتری: در این دو شاخص هر دو گروه طی مطالعه پیشرفت معنادار داشتند، ولی پیشرفت در گروه ویلچررانی ناهمگام بیشتر بود (p?0/05). 3. قدرت واستقامت عضلانی دست ها: در این دو شاخص هر دو گروه طی مطالعه به طور مشابهی پیشرفت معنادار داشتند (p?0/05). 4. دامنه حرکتی مفاصل شانه و تنه: در مجموع 10 شاخص انعطاف پذیری مورد بررسی قرار گرفت. در هر 10 شاخص هردو گروه پیشرفت معناداری نشان دادند(p?0/05). ولی در 4 شاخص خم کردن شانه، دور کردن شانه،نزدیک کردن شانه و چرخش تنه. گروه ویلچررانی ناهمگام پیشرفت بهتری داشت(p?0/05). 5. شاخص های کیفیت زندگی: در مجموع 10 شاخص کیفیت زندگی مورد بررسی قرار گرفت. در هر 10 شاخص هر دو گروه پیشرفت معنادار نشان دادند (p?0/05). در دو شاخص محدودیت روانی و سلامت روانی گروه ویلچررانی ناهمگام پیشرفت بیشتری نشان داد (p?0/05). 6. خودباوری و توانایی رویارویی با مشکلات آسیب نخاعی: در این دو شاخص هر دو گروه طی مطالعه پیشرفت معنادار داشتند، ولی پیشرفت در گروه ویلچررانی ناهمگام بیشتر بود(p?0/05). 7. شاخص های احساسات ناشی از ورزش: در مجمو 5 شاخص اندازه گیری شد. در هر شاخص هر دو گروه پیشرفت معناداری نشان دادند (p?0/05). نتیجه گیری: در این مطالعه دو گروه تجربی وجود داشت که تمرینات سه ماهه آنها از هر نظر مشابه و فقط از حیث ویلچررانی استقامت که حدود یک سوم برنامه را شامل می شد متفاوت بود. نتایج کلی حاکی از آن بود که هر دو برنامه تمرینی توانسته بودند در شاخص های جسمانی (دقت، سرعت، استقامت ویلچررانی، شاخص های fvc و fev1، قدرت، استقامت و انعطاف پذیری مفاصل) پیشرفت ایجاد کنند. آزمودنی ها همچین به طور ذهنی در شاخص های rpe، efi، خودباوری و کیفیت زندگی نیز پیشرفت کردند. به هر حال، در شاخص های استقامتی پیشرفت گروه ناهمگام بطور معناداری بیشتر بود. افراد بطور طبیعی در مسافت های کوتاه متمایل به ویلچررانی همگام هستند. نتایج تحقیق حاضر از گنجاندن برنامه استقامتی ویلچررانی ناهمگام در برنامه تمرینی آسیب دیدگان نخاعی حمایت می کند.
مریم اعظمی وحید ذوالاکتاف
مقدمه: دوی زیگزاگ یکی از مهارت های پرکاربرد و پراهمیت در بسیاری از رشته های ورزشی توپی از جمله هندبال، بسکتبال و فوتبال می باشد. اجرای صحیح این تکنیک علاوه بر این که ضامن موفقیت می باشد، از بسیاری از آسیب های حاد و مزمن ناشی از تکنیک غلط در هنگام فرود نیز جلوگیری می کند. هدف از این تحقیق اصلاح تکنیک فرود در دوی زیگزاگ و بررسی میزان تغییر در اوج نیرو و زمان اوج در اثر اصلاح تکنیک بود. تغییرات در نمرات دو مقیاس ذهنی میزان تلاش درک شده (borg scale) و درد (vas scale) نیز در کنار دو متغیر وابسته اصلی بررسی شد. روش مطالعه: آزمون های عینی توسط دستگاه سنجش فشار پا انجام شد. این دستگاه قادر است که میزان اوج نیرو و زمان اوج نیرو را هنگام فرود پا ثبت نماید. برای اطمینان از یکسان بودن طول گام، مسیر حرکت برای تمامی آزمودنی ها استاندارد شد. همچنین در هر وضعیت حرکتی آزمودنی 6 بار مسیر را تمرین می کرد تا در آن به ثبات حرکتی در ریتم گام برسد. سپس 3 بار رکوردهای آن وضعیت برای او ثبت می گردید و نمره میانه به عنوان نمره وضعیت محسوب می گردید. این روند برای سه وضعیت فرود عادی، فرود روی پنجه و فرود روی پنجه پس از تصویرسازی ذهنی تکرار گردید. در هر وضعیت علاوه بر رکودهای اوج نیرو و زمان اوج، میزان نرخ بارگذاری، نمرات "میزان تلاش درک شده" و "مقیاس بصری درد" نیز اندازه گیری شدند. با توجه به آنکه طول گام مسیر دختران و پسران متفاوت بود، نمرات دو جنس با یکدیگر مقایسه نشدند، ولی مقایسه نمرات دو گروه ماهر و غیرماهر در طی سه نوبت آزمون انجام شد. بنابراین، برای تحلیل آماری از تحلیل واریانس برای داده های تکرار شده استفاده شد. یافته ها: در هر سه نوبت آزمون، اوج نیروی گروه ماهر کمتر از گروه غیرماهر بود. از طرف دیگر، در هر دو گروه ماهر و غیرماهر، آموزش و اصلاح مهارت موجب کاهش اوج نیرو گردید. زمان اوج نیز در دو گروه ماهر و غیرماهر با آموزش و اصلاح مهارت افزایش یافت. میزان تلاش درک شده و مقیاس بصری درد نیز با اصلاح مهارت در هر دو گروه ماهر و غیرماهر کاهش یافتند. نتیجه گیری: طبق یافته های پژوهش، اصلاح تکنیک دوی زیگزاگ منجر به کاهش نیروی اوج و افزایش زمان اوج در اندام تحتانی شده و می توان از آن به عنوان یک برنامه پیشگیری از آسیب اندام تحتانی و به ویژه آسیب aclنام برد. توصیه می شود مربیان و ورزشکاران برای پیشگیری و کاهش آسیب های اندام تحتانی به ویژه زانو و مچ پا در تمرینات ورزشی و مسابقات به این عوامل توجه کافی داشته باشند.
جمشید بنایی بروجنی حسن متین همایی
در سالهای اخیر عارضه چاقی در سراسر دنیا و در تمام رده های سنی رشد فزاینده داشته است(wu et al,2002 ؛ del rio et al,2004). نتایج مطالعات نشان می دهند، چاقی از طرق افزایش شاخصهای التهابی( tnf-? و il-6) و ترشح ادیپو کاینها یی مثل ویسفاتین باعث بروز بیماری های مختلف مثل اترواسکلروزیز ، نارسائی قلبی، مقاومت انسولینی، دیابت نوع 2، امراض متابولیکی و ... می شود.(barbara et al, 2010 ؛ maximilian et al, 2009 ؛ stofkova et al, 2010). کاهش وزن و تمرینات ورزشی به عنوان دو ابزار اصلی مبارزه با چاقی و عوارض ناشی از آن مورد پذیرش همگان قرار گرفته است. نتایج اکثر مطالعات نشان می دهند، کاهش وزن باعث کاهش شاخصهای التهابی ناشی از چاقی می شود (bastard et al,2000a ؛ bastard et al, 2000b ؛ heilbronn et al,2001 ؛ xydakis et al, 2004)، همچنین بعضی از یافته ها تاثیر رژیم غذایی همراه با برنامه ورزشی برکاهش مضاعف سطوح پلاسمایی بعضی از شاخصهای التهابی را تایید می کنند(you et al, 2004). در مطالعات انجام شده مر بوط به ویسفاتین هنوز تاثیر کاهش وزن بر سطح ویسفاتین پلاسما روشن نیست (haider et al, 2006b ؛ huffman et al,2006 ؛ de luis et al,2008 ؛ de luis et al, 2010 ؛ ). از طرفی مطالعات بسیار محدودی تاثیر تمرینات ورزشی بر سطح ویسفاتین پلاسمایی را مورد مطالعه قرار داده اند و نتایج ضد و نقیضی گزارش کرده اند(choi et al, 2007 ؛ seo et al, 2011 ؛ seo et al, 2007). در اکثر مطالعات فوق از تمرینات هوازی تداومی با شدت کم تا متوسط و حجم زیاد استفاده شده است، در حالی که تمرینات تناوبی شدید و کم حجم به دلیل صرف وقت کمتر می توانند جایگزین مناسبی برای این نوع تمرینات باشد. برای مقایسه تاثیر تمرینات هوازی تداومی و تمرینات تناوبی شدید بر il-6، tnf-?، ویسفاتین و ترکیب بدن طی روند کاهش وزن 34 مرد 42- 25ساله دارای شاخص توده بدن بین 28 تا 32 (کیلوگرم بر متر مربع) را در غالب سه گروه بدون تمرین(رژیم غذایی بدون برنامه تمرینی،10 = n)، تمرین تداومی( تمرین هوازی تداومی همراه با رژیم غذایی،12 = n) وتمرین تناوبی (تمرین تناوبی شدید همراه با رژیم غذایی،12 = n) بمدت 12 هفته در برنامه کاهش وزن قرار دادیم. آزمون های مربوط به توان هوازی (vo2peak )، ترکیب بدن و فاکتورهای خونی (il-6، tnf-?، ویسفاتین) طی دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون از کلیه آزمودنیها به عمل آمد. اندازه گیری vo2peakآزمودنیها از روش مستقیم و با استفاده از دستگاه تجزیه تحلیل گازهای تنفسی و ترد میل آزمایشگاهی انجام شد. ترکیب بدن آزمودنیها نیز از طریق تکنیک dexa اندازه گیری شد. نمونه خونی آزمودنیها برای ارزیابی سطوح پلاسمایی il-6، tnf-?، ویسفاتین با استفاده از کیت های معتبر و به روش الایزا مورد بررسی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از آزمون t همبسته و تحلیل کوواریانس همراه با آزمون تعقیبی بن فرونی استفاده شد. نتایج تحقیق نشانگر آن بود که توده بدن در هر سه گروه بدون تمرین (3/5%)، تمربن تناوبی(9/7%) و تمرین تداومی(2/6%) کاهش معنی دار نشان داد. میزان کاهش وزن در گروه تمرین تناوبی نسبت به گروه بدون تمرین به طور معنی دار بیشتر بود، در حالی که بین گروه تمرین تداومی و بدون تمرین یا تمرین تناوبی تفاوت معنی داری مشاهده نشد. به همراه کاهش وزن در گروههای سه گانه توده چربی بدن و توده چربی شکمی نیز در هر سه گروه کاهش معنی دار نشان داد. میزان کاهش توده چربی بدن در گروه تمرین تناوبی به طور معنی داری بیشتر از گروه تمرین تداومی و یا بدون تمرین، و در گروه تمرین تداومی بیشتر از گروه بدون تمرین بود. میزان کاهش توده چربی شکمی نیز در گروه تمرین تناوبی به طور معنی داری بیشتر از گروه بدون تمرین بود، و بین گروه تمرین تناوبی و تداومی همچنین بین گروه تمرین تداومی و بدون تمرین تفاوت معنی داری وجود نداشت. توده عضلانی بدن در گروه بدون تمرین و تمرین تداومی کاهش معنی دار نشان داد، در حالی که در گروه تمرین تناوبی با وجود کاهش وزن بیشتر، کاهش معنی داری در توده عضلانی بدن مشاهده نشد. سهم توده عضلانی در میزان کاهش وزن بدن در گروه های سه گانه شامل 42% در گروه بدون تمرین، 5% در گروه تمرین تناوبی و 25% در گروه تمرین تداومی بود. سطح پلاسمایی tnf-? و il-6 در گروه های تمرین تناوبی و تداومی با کاهش معنی دار همراه بود ند، در حالی که در گروه بدون تمرین بدون تغییر باقی ماندند. میزان کاهش سطح tnf-? پلاسما در گروه تمرین تناوبی نسبت به گروه بدون تمرین و تمرین تداومی و در گروه تمرین تداومی نسبت به گروه بدون تمرین به صورت معنی دار بیشتر بود. همچنین میزان کاهش سطح il-6 در گروه تمرین تناوبی و تمرین تداومی از گروه بدون تمرین بیشتر بود در حالی که بین گروه تداومی و تناوبی تفاوت معنی داری مشاهده نشد. سطح ویسفاتین پلاسمایی در گروه بدون تمرین تغییر معنی دار نکرد، در حالی که گروه تمرین تناوبی و تداومی کاهش معنی دار نشان دادند. همچنین میزان کاهش سطح ویسفاتین پلاسما در گروه تمرین تناوبی و تداومی تفاوت معنی دار نداشت. در مجموع می توان گفت اضافه کردن یک برنامه ورزشی مناسب به برنامه کاهش وزن با کاهش موثر تر وزن بدن، تغییرات مناسب تر تر کیب بدن و کاهش موثر تر آدیپو کاینهای وابسته به چاقی همراه است. علاوه بر آن استفاده از تمرینات تناوبی پر شدت و کم حجم به جای تمرینات هوازی تداومی کم شدت و پر حجم با وجود صرف زمان کم تر، ضمن کاهش سطح فاکتورهای التهابی در افراد چاق، در حفظ توده عضلانی و تسریع کاهش توده چربی طی روند کاهش وزن به صورت موثر تر عمل می کند.
مرضیه روحی وحید ذوالاکتاف
زمینه و اهداف: میزان کمردرد بارداری در جوامع مختلف بین 20 تا80 درصد گزارش شده است. این نوع کمر درد معمولا ناشی از کاهش انعطاف و یا ضعف استقامت عضلانی است و به احتمال زیاد با توانبخشی ورزشی بهبود می یابد. در این تحقیق، اثر یک برنامه ورزشی ویژه بر آمادگی عضلانی و ناتوانی های ناشی از کمردرد بارداری مورد بررسی قرار گرفت. روش: مطالعه نیمه تجربی و دارای پیش و پس آزمون بود. نمونه شامل 45 زن سالم از سه ماهه دوم بارداری بود که به صورت دسترس هدفمند انتخاب شدند. گروه شاهد (28 نفر) مشارکت جویانی بودند که تمایل و یا فرصت شرکت در برنامه تمرینی نداشتند، ولی رضایت دادند در پیش و پس آزمون شرکت نمایند. برنامه تمرینی گروه تجربی (20 نفر) به مدت 8 هفته (هر هفته دو جلسه در کلاس و دو جلسه در منزل) ادامه داشت. زمان مفید هر جلسه کلاسی 60 دقیقه بود که به ترتیب شامل 10 دقیقه حرکات ایروبیک، 40 دقیقه تمرینات انعطاف و استقامت عضلانی مخصوص کمر درد بارداری، و 10 دقیقه سرد کردن و مدیتیشن بود. در منزل، راهپیمایی جایگزین حرکات ایروبیک شده و تمرینات انعطاف، استقامت، و سرد کردن مشابه کلاس بود. داده ها توسط آنوا برای داده های تکرار شده تحلیل شد. نتایج: افت آزمودنی در گروه شاهد 43% (دوازده نفر) و در گروه تجربی 35% (هفت نفر) بود. تحلیل آماری نشان داد که در طول جلسات تمرینی اولا تمرینات خسته کننده نبوده اند (0.08p? و 2.07?(18و3)f). ثانیا تمرینات بر انگیزاننده سه نوع احساس حیات بخشی، آرامش، و درگیری مثبت بوده اند (0.02p? و 4.08?(18و3)f). در 3 عامل انعطاف و 2 عامل استقامت عضلانی گروه های تحقیق دارای تعامل معنادار بودند (0.001p? و 22.44?(27و1)f). به این معنا که عوامل فوق در گروه تجربی به طور معناداری پیشرفت داشتند، اما در گروه شاهد این شاخص ها بدون تغییر ماندند یا کاهش داشتند. تغییرات توان هوازی نیز از الگوی فوق پیروی می کرد، ولی تعامل بدست آمده معنادار نبود (27/0=p 28/1= (27و1)f). بحث و نتیجه گیری: برنامه ورزشی پژوهش حاضر در کوتاه مدت اثرات روانی اجتماعی مثبت داشت و در دراز مدت نیز با افزایش انعطاف مفصل کمر و لگن، و بهبود استقامت عضلات کمر و شکم همراه بود. این عوامل در کاهش شدت کمر درد موثر بودند و بهبود آنها در عمل توانست میزان ناتوانی ناشی از کمر درد بارداری را به طور معناداری کاهش دهد. در مجموع، استفاده از برنامه ورزشی به کار رفته در سه ماهه دوم حاملگی جهت کاهش و پیشگیری از کمردرد قابل توصیه است.
پری ناز صباغ وحید ذوالاکتاف
چکیده: مقدمه: پرش جفت عمودی یکی از مهارت های پرکاربرد در بسیاری از ورزش های انفرادی و تیمی است. تکنیک صحیح در اجرای پرش جفت علاوه بر این که ضامن موفقیت می باشد، از بسیاری از آسیب های حاد و مزمن ناشی از تکنیک غلط در هنگام فرود نیز جلوگیری می کند. در این تحقیق، تاثیر اصلاح تکنیک فرود در پرش جفت عمودی بر عوامل خطرزای آسیب اندام تحتانی مطالعه شد. عوامل خطرزای مورد مطالعه عبارت بودند از معیارهای عینی اوج نیرو، زمان اوج، و نرخ بارگذاری و معیارهای ذهنی "میزان تلاش درک شده" و "مقیاس بصری درد". روش مطالعه: تحقیق از نوع نیمه تجربی 2×3 و دارای طرح سری های زمانی منقطع بود؛ یعنی 2 گروه ماهر و غیر ماهر در 3 وضعیت آزمون شرکت کردند. در هر گروه 5 دختر و 5 پسر جوان و فاقد هرگونه آسیب وجود داشت. ملاک مهارت حداقل 6 ماه سابقه ورزش منظم در ورزش های تیمی بود. آزمون های عینی در سه وضعیت توسط دستگاه فوت اسکن انجام شد. در وضعیت اول "پرش معمول"، در وضعیت دوم "پرش روی پنچه"، و در وضعیت سوم "پرش روی پنچه پس از تصویر سازی ذهنی" انجام شد. برای اطمینان از یکسان بودن ارتفاع پرش، مسیر حرکت و ریتم پرش برای تمامی آزمودنی ها استاندارد شد. در هر وضعیت آزمون، 3 بار رکوردهای آزمودنی ثبت می گردید و نمره میانه به عنوان نمره او محسوب می-گردید. در پایان هر آزمون، نمرات "میزان تلاش درک شده" و "مقیاس بصری درد" نیز اندازه گیری شدند. داده ها توسط آنوای دو سویه (2×3) برای اندازه های تکرار شده تحلیل آماری شد. عامل بین گروهی تحقیق سطح مهارت و عامل درون گروهی سه وضعیت آزمون پرش جفت عمودی بود. یافته ها: برای هر پنج عامل خطرزای آسیب نتایج مشابه بود و یکدیگر را تایید می کردند. برای مثال، نرخ بارگذاری در گروه ماهر کمتر از گروه غیر ماهر بود (1/1=ef، 001/0 ?p). از طرف دیگر، در هر دو گروه ماهر و غیرماهر، آموزش و اصلاح مهارت موجب کاهش نرخ بارگذاری گردید (7/13=ef، 001/0 ?p). نتیجه گیری: طبق یافته های پژوهش، اصلاح تکنیک پرش جفت عمودی منجر به کاهش اثر عوامل خطرزای مورد مطالعه شد. بنابراین، احتمالا می توان از اصلاح تکنیک فرود پرش برای پیشگیری از آسیب اندام تحتانی استفاده کرد. واژه های کلیدی: پرش جفت عمودی ، فرود، اصلاح تکنیک، تصویرسازی
مینا فرودی غلامعلی قاسمی
مقدمه و اهداف: فرود مهارتی است که در بسیاری از ورزش¬های انفرادی و تیمی به¬کار می¬رود. فرود صحیح نه تنها منجر به ارتقاء اجرا می¬گردد، بلکه از آسیب¬های ناشی از نیروی واکنش زمین می¬کاهد. هدف از این تحقیق اصلاح تکنیک فرود در فرود از سکو بود تا بتوان میزان اثر اصلاح تکنیک را بر سه ریسک فاکتور آسیب اندام تحتانی (اوج نیرو، زمان اوج و نرخ بارگذاری) بررسی نمود. علاوه بر سه متغیر عینی فوق، اثر اصلاح تکنیک بر نمرات دو متغیر ذهنی نیز بررسی شد. این متغیرها عبارت بودند از مقیاس تلاش درک شده بورگ (rpe) و مقیاس بصری درد (v as) . روش مطالعه: آزمودنی¬ها شامل10 دختر و 10 پسر بود. آزمون¬های عینی توسط دستگاه فوت اسکن انجام شد. این دستگاه قادر است که میزان اوج نیرو و زمان اوج را هنگام فرود پا ثبت نماید. ارتفاع سکوی پرش برای تمام آزمودنی¬ها 40 سانتیمتر بود. برای اطمینان از صفر بودن سرعت اولیه، آزمودنی¬ها بجای پرش، خود را از سکو بر روی صفحه فوت اسکن رها می¬کردند. پرش از سکو در دو وضعیت فرود آزاد و فرود اصلاح شده (بر روی پنجه همراه با خم شدن زانو و تنه) انجام شد. در هر وضعیت علاوه بر رکودهای اوج نیرو و زمان اوج، نمرات rpeو vas نیز اندازه¬گیری شدند. از تقسیم اوج نیرو بر زمان اوج، نمره نرخ بارگذاری محاسبه گردید. در هر وضعیت، رکوردها 6 بار ثبت گردید و نمره میانه به عنوان نمره فرد محسوب شد. تحقیق دارای دو متغیر مستقل جنسیت و وضعیت پرش بود. بنابراین، برای تحلیل آماری از تحلیل واریانس برای داده¬های تکراری استفاده شد. یافته¬ها: در هر دو گروه، آموزش و اصلاح مهارت موجب کاهش اوج نیرو گردید. زمان اوج نیز در دو گروه با آموزش و اصلاح مهارت افزایش یافت. نرخ بارگذاری نیز در هر دو گروه کاهش یافت. میزان تلاش درک شده و مقیاس بصری درد نیز با اصلاح مهارت در هر دو کاهش یافتند. نتیجه گیری: طبق یافته¬های پژوهش، اصلاح تکنیک فرود منجر به کاهش نیروی اوج و افزایش زمان اوج و در نهایت کاهش نرخ از(94/521 ±)76/748 به (19/49±)14/119 در کل آزمودنی ها شده و می¬توان از آن به عنوان یک برنامه پیشگیری از آسیب اندام تحتانی و به ویژه آسیب aclنام برد. توصیه می¬شود مربیان و ورزشکاران برای پیشگیری و کاهش آسیب¬های اندام تحتانی به ویژه زانو و مچ پا در تمرینات ورزشی و مسابقات به این عوامل توجه کافی داشته باشند.
فراس محمد مرندی
چکیده ندارد.
زینب رافعی بروجنی وحید ذوالاکتاف
چکیده ندارد.
زهرا طلایی اردکانی وحید ذوالاکتاف
چکیده ندارد.
مجید رنجبر محمدسلطان حسینی
چکیده ندارد.
فهیمه حاجی غیاثیان وحید ذوالاکتاف
چکیده ندارد.
ناهید مروی وحید ذوالاکتاف
چکیده ندارد.
مجتبی توتونی احمد طباییان
چکیده ندارد.
وحید ذوالاکتاف حجت الله نیکبخت
تحقیق حاضر سعی دارد تا با روشن نمودن بعضی از اختصاصات فیزیکی بدن کشتی گیران به این سوال پاسخ دهد که" آیا بین فیزیک بدن کشتی گیران و توفق آنها رابطه ای وجود دارد یا نه؟ همچنین سوالات دیگر مورد بحث اینست که: 1 - آیا بین رشته های کشتی آزاد، کشتی فرنگی و ژیمناستیک تفاوت معنی داری در فاکتورهای مورد مطالعه به چشم می خورد ؟ 2 - آیا بین مجموع دو نوع کشتی و ژیمناستیک در فاکتورهای مورد مطالعه تفاوت معنی داری وجود دارد؟ 3 - آیا در فاکتورهای مزبور بین وزنهای متفاوت استاندارد کشتی تفاوت وجود دارد؟ 4 - آیا بین کشتی گیران قهرمان ایران با سایر قهرمانان کشتی تفاوت وجود دارد؟
حسن غلامی فرزاد کاظم
هدف ویژه در پژوهش حاضر، بررسی همبستگی میان برآوردهای vo2 max مطابق برنامه های astrand,storer-davis و روشهای مختلف ymca و همچنین بررسی معناداری اختلاف مشاهده میانگینهای برنامه های اشاره شده می باشد.طراحی و ساخت دستگاه الکترونیکی که شامل برنامه بیشینه storer-davis و برنامه زیربیشینه ymca باشد، یکی دیگر از اهداف پژوهش است.