نام پژوهشگر: مجید سرآبادانی

تقریر و تحلیل انتقادی ادراک عقلی از نظر ابن سینا، ابن رشد فخررازی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1378
  مجید سرآبادانی   رضا اکبریان

کیفیت حصول ادراکات عقلی و نحوه واقع نمایی آنها از موضوعات مهم در فلسفه و کلام است . در این باره نظریات متفاوتی از سوی فلاسفه و متکلمان ارائه شده است . ابن سینا، فیلسوف بزرگ مشائی در جهان اسلام، پیدایش ادراکات حسی و خیالی مبتنی می کند و مطالعه صور ادراکی جزئی را به منظور حصول استعداد نفس در اتصال با عقل فعال امری ضروری می داند. او قائل به مراتب چهارگانه هیولانی، بالملکه، بالفعل و مستفاد برای نفس ناطقه است . از نظر او وصل به مرتبه عقل مستفاد، که همان مرتبه دریافت معقولات و مطالعه بالفعل و مستفاد با عقل فعال است . ابن سینا عقل فعال را حافظ و مفیض صور عقلی می داند. او اتحاد عقل را با معقولات و با عقل فعال انکار می کند و عقل فعال را در آخرین مرتبه از سلسله عقول خارج از نفس قرار می دهد. از آنجا که عقل فعال افاضه کننده صور نوعیه نیز هست لذا می تواند صور عقلیه مطابق با واقع و نفس الامر را بر نفس ناطقه افاضه نماید. از نظر ابن سینا خطای در اندیشه از هزنی های قوه متخیله حاصل می شود و با استفاده از موازین منطقی می توان به شناخت صحیح دست یافت . ابن رشد، شارح معروف ارسطو نیز حصول ادراکات عقلی را متوقف بر ادراکات حسی و خیالی می داند. او صور ادراکی را به معانی کلی و معانی شخصی تقسیم می کند و ادراک شخصی را شامل ادراکات حسی و خیالی می داند. از نظر ابن رشد، ادراک عقلی توسط نفس ناطقه که عقل نامیده می شود تحقق می یابد و بر ادراک معانی عام مجرد از هیولی اطلاق می گردد. او در پیدایش ادراکات عقلی بر وجود عقل فعال تاکید می کند. از نظر ابن رشد عقل فعال فقط محرک عقل هیولانی است که با معقول ساختن صور ادراکی خیالی، موجب به فعلیت رسیدن عقل هیولانی می شود. او اشاره ای به این مطلب ندارد که عقل فعال، حافظ صور عقلی است . ابن رشد به پیروی از ارسطو، نفس را به صورت منطبع در ماده می داند، از این رو قول به حدوث و فنای آن را می پذیرد، لیکن براساس تقیدات شرعی خود، این عقیده را می پذیرد که نفس ، امری باقی است . فخررازی، متکلم بزرگ اشعری، اگر چه همانند ابن سینا و ابن رشد نفس را در ابتدای خلقت آن فاقد هر گونه ادراک و معرفتی معرفی می کند لیکن از دو جهت به مخالفت با ایشان برمی خیزد، جهت اول اینکه او علم و ادراک را حالتی اضافه نفس با اشیا حاصل می شود و تحقق آن مشروط به حصول صورت ادراکی در نفس است . جهت دوم اینکه از نظر او، نفس از راه تفکر و استنتاجهای منطقی به تکثیر معلومات می پردازد و در کسب معلومات ، نیازی به عقل فعال وجود ندارد. فخررازی قوای مختلف حس و خیال را آلات و شرایط حصول معرفت می داند. از نظر او ادراکات مختلف حسی، خیالی، وهمی و عقلی، انواع مختلف ادراک اند نه مراتب مختلف تجرید. قوای عامله و عالمه و مراتب چهارگانه عقل نیز از نظر فخزرازی به منزله استعداد نفس در تدبیر بدن و دریافت علوم تلقی می شوند.