نام پژوهشگر: امید قهرمان
امید قهرمان فریده پورگیو
ابهام یکی از عناصر لا ینفک داستان مدرن به شمار می رود، و همیشه از آن به عنوان معیار "ادبی بودن" و "برجستگی" داستان مدرن یاد می شود. در آثار جیمز جویس ابهام و عدم قطعیت به دشواری متن محدود نمی شود، بلکه از آن فراتر رفته و به مرحله ای رمزآلود وارد می شود. به این معنی که جویس مفهوم درونمایه ای داستان هایش را بر اساس جملات و عبارات ناتمام، شخصیت های همتا مانند مداوم، و تقابل همیشگی نور و تاریکی بنا می کند. این گونه ابهام و تردید، که به نوعی امضای روایی جویس نیز به شمار می رود، را می توان "نومونیک" نامید. جویس عبارت "نومون" را از هندسه اقلیدس وام گرفته است. اگر از یک گوشه متوازی الاضلاع، یک متوازی الاضلاع کوچک برداشته شود به آن "نومون" گفته می شود. در دنیای داستانی جویس، "نومون" ها از یک سو به نقصان و شکست، و از سوی دیگر به چرخه ابدی حضور و غیبت اشاره می کنند. اما شیوه رویارویی جویس با "نومون" شیوه ای صرفاً منفعل و تاییدگر نیست. جویس به شکلی منحصر به فرد از شرایط رمزآلودی که "نومون" ها به وجود می آورند در خدمت خلاقیت هنری خود استفاده می کند تا بر نیروهای تغییر ماهیت دهنده ای که در جامعه منجر به نقص جسمی، روحی، روانی، و معنوی می شوند غلبه کند. از این رو، فقط به خاطر دشواری زبانی و متنی نیست که داستان های جویس مبهم و اسرارآمیز به نظر می رسند، بلکه "نومون" های گوناگون موجود در داستان ها به این ابهام دامن می زنند. این تحقیق سعی بر این دارد تا با مطالعه دقیق درونمایه رمزآلود "نومونیک" جویسی در دوبلینی ها، تصویر هنرمند در جوانی، و نمایشنامه تبعیدی ها به خواندن عمیق تر آثار جویس کمک کند.
محمدرضا کشاورزی فریده پورگیو
این تحقیق ویژگی استمرار شخصیتها در آثار جمیز جویس را روشن می سازد. این مطالعه این حقیقت را مورد بررسی قرار می دهد که در دوبلین، محل تکراری وقایع جویس ، شخصیتهایی هستند که به طور مدوام حضور دارند. این جنبه از استمرار نمی تواند تصادفی یا بدون اهمیت تلقی شده از آنجایی که در و نمایه های متداوم نیز در تمامی آثار خویش به چشم می خورند. برخی از شخصیتها با همان اسامی خودشان دوباره ظاهر می شوند، برخی یادآوری دیگر شخصیتها هستند، از برخی به طور مستمر یاد شده و به آنها اشاره می شود، برخی تغییر هویت و ماهیت می دهند، و برخی دیگر، همچنانکه تکرار می شوند، بدل به اسطوره و کهن الگو می شوند. استمرار شخصیتهای جویس ، از آنجایی که او تحت تاثیر زیاد فلسفه ویکو مبنی بر تاریخ به عنوان مجموعه ای از دوره های مکرر بود، می تواند نشانه ای از برخوردها و تکرار ابدی باشد که بوسیله چرخه های تکراری تاریخ به ارمغان آورده می شوند. این استمرار، همچنان، خضور مداوم سرخوردگی و بی عزمی است که زندگی دوبلین را تحت سیطره خویش درآورده اند. شخصیتهای جویس ، در ظهور چند باره شان، بر این حقیقت تاکید می ورزند که آثار جویس به هم مربوطند، هر یک دیگری را تکمیل می کند، آنها بخشهایی از یک کلیت هستند که وحدتی ساختاری شکل می دهند. دوبلینی ها بعنوان مقدمه ای بر اولیس می باشد، در حالیکه هر دو در خدمت نقطه اوجی هستند که در بیداری فینیگان به ظهور می رسد. استمرار، چه از لحاظ دورنمایه ها و چه از لحاظ شخصیتها، عاملی حتمی و اساسی جویس می باشد.