نام پژوهشگر: حمید آقاعلی نژاد
وحید یوسفی حمید آقاعلی نژاد
چکیده ندارد.
مهدی بیاتی رضا قراخانلو
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر دو برنامه تمرین تناوبی شدید (hit) بر اجرای هوازی و بی هوازی مردان فعال انجام شد. 16 دانشجوی مرد فعال به طور داوطلب که به دو گروه تجربی 1 و 2 تقسیم شدند، در این پژوهش شرکت کردند. پیش و پس از تمرینات آزمودنی ها: 1)یک آزمون ورزشی فزاینده را برای تعیین vo2max و حداکثر توان در vo2max(pmax)، 2)آزمون زمان تا واماندگی با pmax(tmax)، 3)3 آزمون متناوب وینگیت با 4 دقیقه بازگشت به حالت اولیه بین هر آزمون، را اجرا کردند. همچنین میزان لاکتات خون استراحتی و در دقایق 3 و 20 بعد از آخرین وینگیت اندازه گیری شد. پروتکل تمرین تناوبی شدید گروه 1 شامل 3 الی 5 تکرار 30 ثانیه ای با شدت 250% pmax به همراه 4 دقیقه ریکاوری بین تکرارها و برنامه تمرین تناوبی شدید گروه 2 شامل 6 الی 10 تکرار 30 ثانیه ای با شدت 125% pmax به همراه 4 دقیقه ریکاوری بین تکرارها، 3 روز در هفته برای یک دوره 4 هفته ای بود. داده ها با آزمون های تی مستقل، تی زوجی، آنالیز واریانس و آزمون اندازه گیری های مکرر در سطح معناداری 05/0p< تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که پس از تمرینات در هر دو گروه vo2max،pmax ، tmax، حداکثر برون ده توان، میانگین برون ده توان و حداکثر لاکتات خون افزایش معنادار و همچنین لاکتات دوره ریکاوری به گونه ی معناداری کاهش یافت (05/0>p). هم چنین در بین دو گروه تفاوت معناداری در هیچ کدام از متغیرها مشاهده نشد. یافته های حاضر پیشنهاد می کند که یک دوره تمرینات تناوبی شدید با توجه به حجم بسیار کم آن (به طور میانگین 2 الی 4 دقیقه در هر جلسه) موجب بهبود اجرای هوازی و بی هوازی می شود. بنابراین برای افزایش اثربخشی hit در افراد فعال ضرورتی به افزایش بیش از حد شدت تمرینات نمی باشد، بلکه با تعدیل و تعادل بین دو متغیر شدت و حجم در hit می توان کارایی این نوع تمرینات را افزایش داد.
مدیحه پوربهزادی حیدر صادقی
موفقیت در اجرای فعالیت های ورزشی علاوه بر وضعیت بدنی مطلوب، نیازمند شناخت ویژگی های آنتروپومتری، ساختار و تیپ بدنی مناسب با آن رشته ی ورزشی میباشد. هدف از انجام این تحقیق ارتباط بین وضعیت تنه و برخی پارامترهای آنتروپومتریک با پارامترهای بیومکانیکی (عملکرد) بانوان تیم ملی دراگون بت قایقرانی بود. آزمودنی های این تحقیق را کلیه بیست قایقران تیم ملی دراگون بت تشکیل دادند. پارامترهای وضعیت تنه (کایفوز، لوردوز، اسکولیوز پشتی و کمری، شانه ی نابرابر)، آنتروپومتریکی (قد، وزن، شاخص توده ی بدنی، محیط مچ، محیط دو سر بازو، پهنای شانه، فاصله دو بال و تیپ بدن)، بیومکانیکی (سرعت، قدرت و توان) متغیرهای مورد مطالعه در این تحقیق را تشکیل دادند. از آمار توصیفی برای تعیین شاخص های گرایش مرکزی میانگین و انحراف معیار و از آمار استنباطی، t تک گروهی، همبستگی درون گروهی، روش تحلیل مولفه های اصلی، رگرسیون چند متغیره، تحلیل واریانس یک طرفه و مجذور خی دو، در سطح معنی داری(05/0 p?) استفاده شد. یافته ها نشان داد که اکثر قایقرانان به درصدی از ناهنجاریهای وضعیتی تنه مبتلا بودند اما مقایسه میانگین متغیرهای وضعیت تنه با گروه کنترل نشان دهنده ناهنجاری های لوردوز، اسکولیوز کمری و شانه نابرابر آنها با نرم جامعه بود، در نتیجه آنها به عارضه ی کایفوز و اسکولیوز پشتی دچار نبودند. از همبستگی و تحلیل مولفه های اصلی بین پارامترهای وضعیت تنه، آنتروپومتریکی و بیومکانیکی، جهت یافتن پارامترهای دارای هم پوشانی بالا با یکدیگر و تعیین پارامتر های اصلی قبل از ارتباط سنجی در رگرسیون استفاده شد. در ارتباط وضعیت تنه و پارامترهای بیومکانیکی نشان داده شد که بین سرعت و قدرت با پارامترهای وضعیت تنه ارتباط معنی داری وجود داشت اما بین پارامتر بیومکانیک توان و با پارامترهای وضعیت تنه بانوان قایقران ارتباط معنی داری مشاهده نشد. بین پارامتر های آنتروپومتریکی بانوان با پارامترهای بیومکانیکی قدرت و توان ارتباط معنی داری مشاهده شد اما با پارامتر بیومکانیکی سرعت ارتباط معنی داری مشاهده نشد. بین تمامی پارامترهای وضعیت تنه با پارامترهای آنتروپومتری به جزء کایفوز ارتباط معنی داری وجود داشت. از بررسی ارتباط بین تیپ بدنی قایقرانان با پارامترهای بیومکانیکی، تنها بین تیپ بدنی مزومورف و پارامتر بیومکانیکی توان، ارتباط معنی داری وجود داشت، در بررسی ارتباط بین تیپ بدنی با پارامترهای وضعیت تنه، بین عارضه لوردوز کمری با تیپ بدنی مزومورف و شانه نابرابر با تیپ بدنی اکتومورف ارتباط معنی داری وجود داشت. نتایج به دست آمده موءید وجود ارتباط بین درصدی از ناهنجاری ستون مهره ها، پارامترهای آنتروپومتری و تیپ بدن با عملکرد قایقرانان تیم ملی بود اما برای اینکه بتوان تفاسیر احتمالی در خصوص این تحقیق را به طور قطعی و روشن تر بیان نمود، پیشنهاد می شود تحقیقات بیشتری در این زمینه، خصوصا" از نوع طولی انجام گیرد.
محسن شیخلووند حمید آقاعلی نژاد
هدف پژوهش حاضر تعیین اثرات دو برنامه ی تمرین تناوبی شدید (hit) بر اجرای هوازی قایقرانان کانوپولو مرد نخبه می باشد. به این منظور 18 قایقران کانوپولوی مرد نخبه انتخاب و به سه گروه (دو گروه تجربی با دو روش تمرینی متفاوت=6، یک گروه کنترل=6) تقسیم شدند. پیش و پس از تمرین آزمودنی ها: یک آزمون فزاینده برای تعیین حداکثر اکسیژن مصرفی (vo2max)، سرعت در حداکثر اکسیژن مصرفی (vvo2max)، ضربان قلب در آستانه ی لاکتات (lthr)، ضربان قلب در vo2max (vo2max hr) و درصد vo2max در آستانه ی لاکتات (%vo2max at lt) اجرا کردند. تمرین طی 9 جلسه (سه روز در هفته برای یک دوره ی 3 هفته ای) بر روی ارگومتر کایاک انجام شد که در یک گروه (ghit-1) حجم تمرین و در گروه دیگر (ghit-2) شدت تمرین به صورت پیشرونده افزایش می یافت. پروتکل تمرینی گروه 1 (افزایش در حجم تمرین و شدت ثابت) شامل: جلسه اول 6 تکرار 60 ثانیه ای با شدت 100درصد vvo2max، سپس 3 دقیقه ریکاوری بین هر تکرار، جلسه دوم 7 تکرار، جلسه سوم 8 تکرار، جلسه چهارم و پنجم و ششم 9 تکرار، جلسه هفتم 8 تکرار، جلسه هشتم 7 تکرار و جلسه نهم 6 تکرار و پروتکل تمرینی گروه 2 (افزایش در شدت تمرین و حجم ثابت) شامل: تعداد تکرارها در تمام جلسات 6 تکرار با 3 دقیقه ریکاوری بین هر تکرار می باشد که تمرین در جلسه اول با 100درصد vvo2max، جلسه دوم با 110درصد vvo2max، جلسه سوم با 120درصد vvo2max، جلسات چهارم و پنجم و ششم با 130درصد vvo2max، جلسه هفتم با 120درصد vvo2max، جلسه هشتم با 110درصد vvo2max، جلسه نهم با 100درصد vvo2max انجام شد. داده ها با آزمون تحلیل واریانس (anova) با آزمون تعقیبی توکی برای مقایسه بین میانگین ها در سطح معناداری 05/0p< تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که پس از تمرین در هر دو گروه vo2max افزایش داشت که این افزایش فقط در گروه اول نسبت به گروه کنترل معنادار بود. همچنین vvo2max در هر دوگروه افزایش داشت که این افزایش در هر دو گروه نسبت به پیش آزمون معنادار بود. همچنین بین میانگین پس آزمون ghit-1 با میانگین پس آزمون ghit-2 و بین میانگین پس آزمون ghit-1 با میانگین پس آزمون gcon اختلاف معناداری دیده شد. ضربان قلب در حداکثر اکسیژن مصرفی (vo2max hr) در هر دو گروه افزایش داشت که این افزایش فقط در گروه دوم نسبت به گروه کنترل معنادار بود. مقادیر lthr و %vo2max at lt هم افزایش محسوسی داشتند که این افزایش از نظر آماری معنادار نشد.
سارا پارسامهر مقصود پیری
تاثیر تمرین استقامتی ،مقاومتی و موازی بر سطوح استراحتی فاکتوررشد شبه انسولینی یک و اینترلوکین 15 سرم دختران نوجوان مقدمه :تمرین بدنی متغیری است که سازگاری های هورمونی و فیزیولوژی را به وجود می آورد و بسیاری از جنبه های عملکرد ایمنی رادستخوش تغییر می سازد. این تغییر در عملکرد می تواند مثبت، منفی و یا خنثی باشد (2009david r. clemmons). برخی یافته های پژوهشی بیانگر آثار مداخله ای تمرین موازی برسازگاریهای قدرتی و استقامتی است (1999leverit) با توجه به نتایج متناقض گذشته در رابطه با تولید il – 15وigf-1 به هنگام ورزش و اهمیتی که در هنگام ورزش و پس از آن دارند و با توجه به این که تحقیقات محدودی وجود دارد که مقایسه اثر چند طرح تمرین مختلف اعم از استقامتی مقاومتی و بخصوص مــوازی را در نوجوانان مورد سنجش و اندازه گیری قرار دهد. لذا ضرورت پژوهش های بیشتر برای درک کامل نقش بیولوژیکی سایتوکاین هاوفاکتور رشد شبه انسولینی ناشی از ورزش دارای اهمیت بسزایی است . روش شناسی تحقیق: هدف از انجام این پژوهش تعیین تاثیرسه روش مختلف تمرین استقامتی، مقاومتی و موازی بر سطوح استراحتی igf-1 و il – 15 سرم دختران نوجوان بود .بدین منظور 27 دختر نوجوان از بین 150 نفر از جامعه آماری به روش تصادفی انتخاب شدند.سپس به طور تصادفی درچهار گروه استقامتی( n = 7) موازی ( n= 7 )مقاومتی( n = 7 ) و کنترل ( n = 6 ) تقسیم شدند. آزمودنی های این پژوهش دارای میانگین سن 16.925±0.409سال ، قد160.33±5.751 سانتیمتر، (kg/m2) 36.20±48. 3 bmi ،وزن53.75±8.02 (kg) بودند. برنامه های تمرین گروهها به مدت 8 هفته و سه روز تمرین در هفته بود برنامه تمرین با وزنه ، شامل تمرین دایره ای بود که فواصل استراحت بین هر ست دو دقیقه و بین هر دایره به مدت 5 دقیقه بود حرکات شامل پرس سینه، نیم اسکات ، دراز و نشست ،جلو بازو، قیچی یا لانچ و باز کردن کمر یا فیله بود. برنامه تمرین قدرتی چهار هفته اول بر اساس قدرت یک تکرار بیشینه ی آزمودنیها در پیش آزمون و برنامه تمرین قدرتی چهارهفته دوم بر اساس قدرت یک تکرار بیشینه ی آزمودنیها در میان آزمون تعیین شد(3). تمرین استقامتی به مدت 8هفته و3جلسه در هفته به شکل دویدن و حرکات ایروبیک اجرا شد شدت تمرین در هفته اول ودوم 50درصد ضربان قلب بیشیه درهفته سوم وچهارم 60درصد،هفته پنجم وششم 70درصدکه در دوهفته آخر به 80درصد ضربان قلب بیشیه رسید.مدت تمرین استقامتی درهر جلسه هفته اول 15دقیقه بود که به صورت فزاینده هر هفته 5 دقیقه بر آن افزوده شدو در هفته پایانی به چهل دقیقه در هر جلسه رسید. نمونه های خونی قبل ،وسط و در پایان اجرای برنامه تمرین گرفته شدو متغیر های il-15 و igf-1 اندازه گیری شد. کلیه عملیات آماری با استفاده از نرم افزار spss ویرایش شماره 16 انجام شد. یافته های تحقیق: نمرات اینتر لوکین 15درکلیه گروه ها افزایش داشته.در گروه کنترل، تمرینات استقامتی و تمرینات موازی میزان اینترلوکین-15 (pg/ml) بین سه اندازه گیری با یکدیگر دارای تفاوت معنی داری نمی باشد چراکه p>0.05 می باشد. اما تفاوت معنی داری در نمره اینترلوکین-15 بین سه اندازه گیری در گروه تمرینات مقاومتی وجود دارد چراکه میزان f (2, 5)= 7.794 ; p=0.029می باشد. آزمون بونفرونی نیز نشان داد که تفاوت در نمرات سه اندازه گیری در گروه مقاومتی تنها ناشی از تفاوت نمرات پیش آزمون و پس آزمون می باشد (p=0.019). درضمن روند تغییرات متغیر اینترلوکین-15 سرم در این 4 گروه با یکدیگر تفاوت معنی داری ندارد (p=0.682). در گروه کنترل و استقامتی متغیر igf-1 افزایش داشته و در گروه تمرینات مقاومتی و موازی میزان igf-1 کاهش داشته است. تفاوت معنی داری در میانگین نمره igf-1 سرم در سه مرحله ی اندازه گیری (پیش آزمون، میان آزمون و پس آزمون) وجود ندارد. چراکه میزان f = 0.551 ; p=0.584 می باشد.همچنین تفاوت معنی داری در نمره igf-1 سرم بین 4 گروه تحقیق وجود ندارد (p=0.872). . بحث ونتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که افزودن تمرین قدرتی به برنامه ی تمرین استقامتی به عنوان عامل مخل در عملکرد سیستم ایمنی افراد تمرین نکرده مطرح نیست و حتی می تواند در بهبود آن موثر و کارآمد باشد.بررسیهای مهم در پژوهشهای آینده نزدیک بایستی طوری باشد که فعالیت جسمانی موجب پاسخهای التهابی شود واین پاسخها برای مثال توسط جنسیت ، سن ، آمادگی جسمانی در حد پایه ویا رژیم غذائی تحت تاثیر قرار گیرد. واژه های کلیدی: اینترلوکین 15،فاکتوررشد شبه انسولینی یک،تمرین موازی ، تمرین مقاومتی ،تمرین استقامتی منابع .david r. clemmons role of igf-i in skeletal muscle mass maintenance. j endocr and metab. 2009 ( 20(7: 349-256. . leveritt, m.; p.j. abernethy, b.k. barry, p.a. logan (1999). “concurrent strength and endurance training: a review”. sports medicine. 28(6), 413-427.
محسن عصارزاده نوش آبادی مقصود پیری
چکیده سابقه و هدف : هدف از این پژوهش، مطالعه تاثیر 12 هفته تمرین صبحگاهی و عصرگاهی بر شاخص های التهابی خطر بیماری قلبی- عروقی مردان چاق بود. مواد و روش ها: 40 نفر از مردان چاق و غیر ورزشکار با میانگین سنی 5/2±25/22 سال و وزن 07/6±74/89 کیلوگرم به صورت تصادفی در 4 گروه 10 نفره تجربی1(تمرین صبحگاهی)،تجربی2(تمرین عصرگاهی)، کنترل1(خون گیری در صبح) وکنترل2(خونگیری در عصر) قرار گرفتند. گروه های تجربی 1و2 پروتکل تمرین هوازی را سه جلسه در هفته به مدت 12 هفته اجرا کردند در حالی که گروه های کنترل1و2 هیج برنامه تمرینی منظمی را در این مدت اجرا نکرد. متغیر های تحقیق بوسیله انالیز واریانس با اندازه گیری مکرر (anova) برای ارزیابی درون گروهی و آزمون تحلیل واریانس یک طرفه (anova) برای ارزیابی بین گروهی با در نظر گرفتن سطح معنی داری پنج درصد(5%=p) مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج: یافته های مطالعه حاضر نشان داد که تمرین هوازی صبحگاهی و عصرگاهی موجب کاهش crp، il-6 در گروه های تجربی صبحگاهی و عصرگاهی در مقایسه با گروه های کنترل می گردد همچنین مقادیر تولید شاخصهای التهابی در عصر کمتر از زمان صبح بود. همچنین نتایج حاصل از تحقیق نشان داد تمرین هوازی صبحگاهی و عصرگاهی موجب کاهش معنی دار سطوح ldl-c(03/0=p)، و افزایش معنی دار hdl-c(02/0=p)، در گروه های تجربی در مقایسه با گروه های کنترل شد در حالی که درسطوح کلسترول تام و تری گلیسرید تغییری مشاهده نشد. همچنین نتایج حاصل از این پژوهش کاهش سطوح ldl-c و افزایش hdl-c را در زمان عصر نسبت به صبح نشان داد، هرچند که این تغییرات از نظر آماری معنی دار نبود. نتیجه گیری: 12هفته تمرینات هوازی در صبح و عصر سبب کاهش شاخص های التهابی و احتمالا کاهش خطر حوادث قلبی عروقی بعدی در مردان چاق می گردد لذا با توجه به نتایج این پژوهش انجام تمرینات در عصر را می توان مناسب تر دانست.
مژگان احمدی حمید آقاعلی نژاد
هدف از پژوهش حاضر مقایسه ی تاثیر دمای محیط بر غلظت برخی از سایتوکاین ها و هورمون ها در دختران فعال بود. سطوح tnf?، il10، crp، کورتیزول و اپی نفرین سرم در 16 دانشجوی تربیت بدنی دختر سالم با میانگین ( سن 9/ 0± 25/20 سال ) ، ( kg/ml/min8/9 ± 14/42 vo2max) و ( kg/m²66/ 2 ± 11/22 bmi ) اندازه گیری شد. آزمودنی ها به طور تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند که گروه تجربی به مدت 60 دقیقه روی دوچرخه کارسنج با 75% vo2max در سه محیط با دماهای c °4 ، °18 و °33 و رطوبت 40% با فواصل زمانی یک هفته ای فعالیت کردند و هر بار بعد از فعالیت در محیطی با دمای c° 21 و رطوبت 26% به مدت دو ساعت نشستند. آزمودنی های گروه کنترل نیز در هر سه محیط هنگام کار گروه تجربی و دو ساعت پس از آن بدون هیچ فعالیتی نشستند. در هر سه آزمون خون گیری در سه مقطع پیش، بلافاصله و دو ساعت پس از پایان فعالیت از هر دو گروه به عمل آمد و نمونه های سرمی به روش الایزا مورد سنجش قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که در دماهای متفاوت محیطی فقط il10 اختلاف معناداری داشت و میانگین این متغیر در دمای°4 بیش تر بود. مستقل از دمای محیط تفاوت گروه ها در crp، کورتیزول و اپی نفرین معنادار بود که میانگین فاکتورهایcrp و کورتیزول در گروه تجربی بالاتر و برعکس اپی نفرین در گروه کنترل بزرگتر بود. مستقل از گروه، اختلاف دما در کورتیزول و اپی نفرین در مقاطع زمانی سه گانه معنادار که بزرگ ترین مقدار میانگین کورتیزول در دمای °33 و اپی نفرین در دمای°4 و در مقطع پس از فعالیت بود. میانگین crpنیز مستقل از گروه و دما در مقطع دو ساعت پس از فعالیت بیشترین میزان را داشت. به نظر می رسد دمای محیطی می تواند پاسخ های ایمنی - هورمونی افراد را تغییر دهد و به منظور اجرای بهتر، به ورزشکاران توصیه می شود که هنگام فعالیت هوازی شدید دمای محیط را مد نظر قرار دهند. واژه های کلیدی: tnf?، il10، crp، هورمون های استرس، دمای محیط
مهدیه کوشا حمید آقاعلی نژاد
هدف از این تحقیق، مقایسه اثرات بازی و فعالیت بدنی منظم بر برخی از شاخص های فیزیولوژیکی و آمادگی جسمانی و ترکیب بدنی دختران نو جوان است.جامعه آماری را دانش آموزان دختر مقاطع راهنمایی شهرستان شهریار تشکیل می دادند. که به طور تصادفی دانش آموزان روستای دهشاد ، مدرسه شهید فروزنده پور با دامنه سنی 11-13 سال انتخاب شد.آزمودنی ها به طور تصادفی به 3 گروه 10 نفری تقسیم شدند (گروه بازی، فعالیت بدنی منظم ، کنترل). گروه بازی و گروه فعالیت بدنی منظم در یک برنامه تمرین 8 هفته ای با 3 جلسه در هر هفته شرکت کردند. در این مدت گروه کنترل به فعالیت های زندگی عادی و روزمره خود مشغول بودند.قبل و پس از برنامه تمرین 8 هفته ای، vo2max (توسط آزمون شاتل ران) 0توده بدنی،bmi ، درصد چربی بدن(توسط کالیپر)، whr،استقامت عضلانی (آزمون دراز و نشست)،انعطاف پذیری (آزمون خمش به جلو) ، چابکی (آزمون دوی 9×4 متر)محاسبه شد. بعد از جمع آوری اطلاعات خام با استفاده از آمار استنباطی توسط فرمول k-s کلموگروف اسمیرنوف برای طبیعی بودن داده ها و آزمون t همبسته و تحلیل واریانس یک راهه جهت تجزیه تحلیلها استفاده شد. نتایج حاکی از این بود که vo2max، درازو نشست، خمش به جلو دختران نوجوان پس از دوره 8 هفته ای در گروه فعالیت بدنی منظم و بازی افزایش معنادار ودر گروه کنترل کاهش معنا دار داشت وتوده ی بدن ، bmi ، whr،رکورد دوی 9×4 دختران نوجوان پس از دوره 8 هفته ای در گروه فعالیت بدنی منظم و بازی کاهش معنادار ودر گروه کنترل افزایش معنادار داشت. درصد جربی بدن دختران نوجوان پس از دوره 8 هفته ای در گروه فعالیت بدنی و بازی کاهش معنادار ودر گروه کنترل افزایش داشت، اما معنادار نبود.بنابراین علارغم بی توجهی به اثر بازی بر بدن، بازی و فعالیت بدنی منظم هر دو بر بهبود عوامل آمادگی جسمانی وفیزولوژیکی و کنترل چاقی موثر است پیشنهادمی شود برای ایجاد تنوع و برانگیختگی دانش آموزان به داشتن فعالیت نیز از می توان بازی های مختلف در برنامه های آموزشی و روزانه آنها سود برد.
محمد سلیمانی فارسانی رضا قراخانلو
چکیده زمینه و هدف: اسفینگوزین-1- فسفات ( s1p) یک اسفینگولیپید بیواکتیو مشتق شده از پلاکت ها می باشد که در تکثیر، تمایز، هایپرتروفی و مقابله با مرگ برنامه ریزی شده سلول و فعال سازی سلول های ماهواره ای درگیر می باشد. هدف این تحقیق بررسی اثر 8 هفته تمرین مقاومتی بر میزان s1p عضله قلبی موش صحرایی نر نژاد ویستار می باشد. روش: 24 موش صحرایی 8 هفته ای نر نژاد ویستار (250- 190گرم) در این مطالعه استفاده شد. حیوانات بصورت دوتایی در یک محیط کنترل شده (22 درجه سانتی گراد، سیکل 12:12 خاموش و روشنایی) همراه با غذا و آب نگهداری شدند. بعد از یک هفته آشناسازی، حیوانات بصورت تصادفی به گروه کنترل (12n=) و تجربی (12n=) تقسیم شدند. نردبان مقاومتی یک متری با فاصله میله های 2 سانتی متری با شیب 85 درجه بعنوان وسیله تمرین مقاومتی و وزنه های متصل شده به دم حیوان بعنوان مقاومت استفاده شد. مقدار s1p در لایه کلروفرم بوسیله دستگاه hplc اندازه گیری شد. برای مقایسه میانگین دو گروه از آزمون t- مستقل استفاده گردید. یافته ها: تمرین مقاومتی محتوایs1p عضله قلبی (p=0/08) را در مقایسه با گروه کنترل افزایش داد که این افزایش معنا دار نبود، البته بسیارنزدیک به معنا دار بوده است. نتیجه گیری: با توجه به نقش ساختاری و عملکردی این اسفینگولیپید و از آنجا که این فاکتور بدنبال یک دوره تمرین مقاومتی تحقیق حاضر تمایل به افزایش نشان داد، شاید در پی تمرین مقاومتی با مشخصات متفاوت امکان بررسی دقیق تر نقش این فاکتور رشدی در سازگاری های عضله قلبی فراهم آید. واژگان کلیدی: عضله قلبی، اسفینگوزین-1- فسفات، hplc.
مریم بیک باباپور بناب حمید آقاعلی نژاد
مطالعه ی حاضر در راستای تعیین تأثیر جکوزی آب گرم و جکوزی آب سرد بر شاخص های doms پس از یک جلسه تمرین برونگرا در زنان ورزشکار انجام شد.روش شناسی: به این منظور تعداد 33 نفر از زنان ورزشکار (با میانگین سنی 3/1 ± 4/22 سال ، قد 2/4 ± 161 سانتی متر، توده ی بدن 75/8 ± 09/57 کیلوگرم و bmi 90/2 ± 86/21 کیلوگرم/مترمربع ) به صورت تصادفی در 3 گروه همگن 11 نفری ،تمرین + جکوزی آب گرم ، تمرین + جکوزی آب سرد و گروه کنترل .به منظور ایجاد doms آزمودنی ها 3 ست 15 تایی با فاصله استراحت یک دقیقه بین ست ها و با 70% یک تکرار بیشینه به وسیله دستگاه کشش همسترینگ انجام دادند.متغیر ck در سه نوبت پیش ، 24 و 48 ساعت پس از ورزش و متغیرهای درک درد ، دور ران ، دامنه ی حرکتی ، توان عضلانی و قدرت هم طول عضلات پشت ران در پنج نوبت پیش ، 24 ، 48 ، 72 و 96 ساعت پس از ورزش اندازه گیری شدند. یافته ها: نتایج نشان دادند، داده ها نشان می دهد که جکوزی آب گرم و سرد در کاهش کراتین کیناز به صورت معناداربود. احساس درد در گروه کنترل به طور معناداری بیشتر از سایر گروه های آزمون است.جکوزی آب گرم و سرد تاثیر معناداری در جلوگیری از افزایش اندازه ی دور ران نداشته است.کاهش دامنهی حرکتی زانو در همه ی گروه ها به صورت معناداری مشاهده شد و افزایش دامنه ی حرکتی زانو در گروه جکوزی آب سرد معنادار بود.هم چنین یافته ها نشان دادند که استفاده از جکوزی آب سرد و گرم تاثیر معناداری بر بهبود توان عضلانی نداشته است. تأثیر جکوزی پس از انجام ورزش برونگرا موجب کاهش قدرت هم طول تا 48 ساعت پس از ورزش در هر 3 گروه شده است.نتیجه گیری: جکوزی آب سرد و جکوزی آب گرم برای کاهش درد عضلانی تأخیری پس از یک جلسه ورزش برونگرا تأثیر دارد.بحث: تمرین برونگرا به طور برجسته سبب درد عضلانی تأخیری می شود، اما کاربرد جکوزی بعد از تمرین برونگرا یک اثر کاهنده مفید در میزان درد عضلانی تأخیری دارد.
رعنا کیانی قوسجین حسن دانشمندی
هدف از پژوهش حاضر، بررسی مقایسه ای نیمرخ ساختاری و آسیب های ورزشی در قایقرانان زن نخبه بود. به همین منظور45 قایقران (15 قایقران از هر یک از رشته های کایاک، کانو، روئینگ) با میانگین سنی گروه کایاک 61/1 ±20/20 سال، قد 45/4±93/171 سانتیمتر، قد نشسته 27/2±63/89 سانتیمتر، وزن 66/4 ±60/61 کیلوگرم، سابقه ورزشی 06/1±00/5 سال، گروه کانو با میانگین سنی95/1±46/20 سال، قد 4/2 ±20/168 سانتیمتر، قد نشسته 06/1 ±13/89 سال، وزن 67/2±80/58 کیلوگرم، سابقه ورزشی96/0 ±26/4 سال و گروه روئینگ با میانگین سنی58/2 ±46/21 سال، قد 47/1±20/172 سانتیمتر، قد نشسته 37/1 ±06/91 سانتیمتر، وزن60/1 ±61/57 کیلوگرم و سابقه ورزشی54/1 ±60/5 سال به عنوان آزمودنی در این تحقیق شرکت کرده اند. دراین پژوهش آسیب های ورزشکاران با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته ثبت گردید و نیمرخ ساختاری قایقرانان در متغییر های کایفوز، لوردوز، اسکولیوز پشتی، اسکولیوز کمری با استفاده از اسپاینال موس و شانه نابرابر با استفاده از صفحه شطرنجی و تست نیویورک و وضعیت کتف، زانوی ضربدری، زانوی پرانتزی با استفاده از کولیس و زاویه q با استفاده از گونیا متراصلاح شده و arm span ، قد نشسته، قد ایستاده با استفاده از مترنواری اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که شایع ترین محل آسیب به ترتیب زانو(42.33%)، کمر(28.88%)، کتف و شانه (26.66%) و مچ دست (2.22%) بود، که بیشترین آسیب زانو در رشته روئینگ و بیشترین میزان آسیب کمر در رشته کایاک مشاهده شد. نوع آسیب نیز به ترتیب اسپرین (35.33%)، ضرب دیدگی(20%)، التهاب و ورم مفاصل(20%) وکشیدگی(13.333%) می باشد. بیشتر آسیب ها در حین تمرین (88.84%) و 13.33% در هنگام مسابقه رخ داده بود. 60% از آسیب ها از نوع مزمن و 40% از نوع حاد گزارش شد. در بررسی نیمرخ ساختاری بین کایفوز، اسکولیوز پشتی و کمری، زانوی ضربدری و پرانتزی و زاویه q تفاوت معنی داری مشاهده نشد (r=0.175)(p?0.05) . بین لوردوز در رشته کایاک و کانو تفاوت معنی داری مشاهده شد (r=0.0131)(p?0.05). بین شانه نابرابر (r=0.0001)(p?0.05) و همچنین وضعیت کتف قایقرانان تفاوت معنی داری مشاهده شد .(r=0.001)(p?0.05)بین وضعیت کتف با اسکلیوز پشتی و کمری ارتباط معنی داری وجود دارد(p?0.05) (r=0.008) (r=0.043) . بین قد نشسته با کایفوز در قایقرانان ارتباط معنی داری وجود دارد (r=0.012)(p?0.05). بنابراین با توجه با نتایج بدست آمده به مربیان و ورزشکاران توصیه می شود عوامل موثر در ایجاد آسیب ها و ناهنجاری های ناشی از رشته ورزشی درگیر در آن اطلاعات لازم و کافی را کسب کرده و برنامه های پیشگیرانه را به کار گیرند.
زری گرایلی افرا حمید آقاعلی نژاد
چکیده پایان نامه (شامل خلاصه، اهداف، روش های اجرا و نتایج به دست آمده) : هدف پژوهش حاضر? مقایسه اثر سه دوره تمرین استقامتی ? مقاومتی? موازی بر 8-il ، تستوسترون و کورتیزول دختران نوجوان بود . موادوروش ها: 27 نفراز هنرجویان هنرستان معلم شهرستان پاکدشت به صورت داوطلبانه در چهار گروه استقامتی ، مقاومتی ,موازی وکنترل با میانگین سنی 33/±06/17سال، توان هوازی32/2±62/32میلی لیتر بر کیلوگرم در دقیقه? نمایه توده بدنی 48/3±36/20کیلوگرم بر متر مربع، قد 25/5±52/160سانتی متر قرار گرفتند.از همه آزمودنیها در حالت ناشتا در سه مرحله قبل از شروع تمرین?پس از چهار هفته تمرین و پس از هشت هفته تمرین خونگیری به عمل آمد. سپس گروه های آزمایشی درطی 8هفته و هر هفته 3جلسه طبق برنامه، مورد تمرین قرار گرفتند. برنامه تمرینی استقامتی شامل دویدن وحرکات ایروبیک بود که ازشدت 50 % ضربان قلب بیشینه(mhr)شروع و با شدت80درصد mhr به پایان رسید. تمرینات مقاومتی با شدت 30درصد 1rm شروع وبا 70 درصد1rm پایان یافت. تمرین موازی شامل هردونوع تمرین بود و اندازه گیری های مربوط به عوامل خونی شامل اینترلوکین-8 ،تستوسترون و کورتیزول سرم در شرایط ناشتا انجام گرفت. یافته هاو نتایج:اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تحلیل واریلنس یک طرفه(anova ) برای تعیین نتایج استفاده شد. سطح معناداری در نظر گرفته شده( 05/0p? )را برای رد یا قبول فرضیه ها درنظر گرفته شد. نتایج نشان داد که ، در گروه تمرین مقاومتی و موازی با کنترل تغییرات ایجاد شده در متغییرهای اینترلوکین-8 ،تستوسترون و کورتیزول سرم در سطح در سطح 05/0p? معنادارنبود. در صورتی که در گروه استقامتی در متغییر اینترلوکین-8 درسطح 05/0p? معنادار بوده اما در تغییر کورتیزول و تستوسترون سرم در سطح 05/0p? معنادار نبوده است. لغات کلیدی:تمرین استقامتی ، مقاومتی ، موازی، اینترلوکین -8 ، تستوسترون و کورتیزول
سمیه ولی پوری حمید آقاعلی نژاد
چکیده :در این پژوهش اثر نوع و ترتیب 8 هفته تمرینات استقامتی ،مقاومتی،استقامتی –مقاومتی و مقاومتی-استقامتی بر برخی عوامل آمادگی جسمانی و ترکیب بدنی زنان 36-18 ساله شهرستان الشتر بررسی شد که روش پژوهش از نوع نیمه تجربی با استفاده ازپیش آزمون و پس آزمون بود. درصدچربی بدن آزمودنیها با استفاده از کالیپر از سه نقطه سه سر بازو، فوق خاصره ای و چهار سر ران اندازه گیری شد و برای اندازه گیری حداکثر اکسیژن مصرفی vo2 max از آزمون 20 متری شاتل ران استفاده شد. برای اندازه گیری قدرت بیشینه ، از معادله ارزیابی یک تکرار بیشینه با تلاش زیر بیشینه استفاده شد. کل آزمودنیها 40 نفر بودند که در چهار گروه 10 نفری به صورت گروه های 1- استقامتی(e) 2-مقاومتی (r) 3- استقامتی- مقاومتی(ٍe-r) و 4- مقاومتی- استقامتی (r-e)قرار گرفتند که در طول 8 هفته به تمرینات ویژه پرداختند. در گروه استقامتی تغییرات معنی داری در وزن (sig=0/008)، whr(sig=0/004)، پرش سارجنت(sig=0/01) و شاخص توده بدن (sig= 0/009)در سطح معنی داری p?0/01 و عدم تأثیر معنی دار بر متغیرهای دیگر پژوهش است. در تمرینات استقامتی- مقاومتی (تمرینات موازی) اثر معنی دار بر متغیرهای حداکثر اکسیژن مصرفی (sig=0/003) و چابکی (sig=0/008) در سطح معنی داری p?0/01 و متغیرهای درصد چربی (sig=0/037) و پرش سارجنت (sig=0/011)در سطح معنی داری p?0/05دارد ولی بر سایر متغیرها تأثیر معنی دار دیده نشد . در تمرینات مقاومتی –استقامتی اثر معنی داری یر متغیر های حداکثر اکسیژن مصرفی (sig=0//001) و چابکی(sig=0/008) در سطح معنی داری p?0/01 و بر متغیر whr(sig=0/016) در سطح معنی داری p?0/05داردو بر سایر متغیرها تأثیر معنی داری ندارد.
خلیل رشید محمدزاده حمید آقاعلی نژاد
جامعه آماری پژوهش راکشتی گیران اول تا سوم کشور(کشتی گیران شرکت کننده در مسابقات قهرمانی آسیا2011 تایلند وقهرمانی جهان 2011 مجارستان)تشکیل می دادند که 32 کشتی گیر را شامل می شدند. با توجه به محدود بودن نفرات کل جامعه به عنوان نمونه آماری پژوهش استفاده شد. ابزارها و روش های اندازه گیری پزوهش عبارت بودند از: در ویژگی های بیوانرژیک حداکثر اکسیژن مصرفی ،توان بی هوازی پاها،توان بی هوازی دست ها درویژگی های آنتروپومتریک قد ایستاده ،قد نشسته درویژگی های زیست حرکتی سرعت ،قدرت ،استقامت عضلانی،انعطاف پذیری وچابکی اندازه گیری شد،جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده از روش آماری توصیفی شامل جداول، نمودارها، شاخص های پراکندگی و شاخص های گرایش مرکزی استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد کشتی گیران اوزان 42، 58 و 100 کیلو گرم مقدار چین پوستی بسیار بیشتری در ناحیه پا نسبت به سایرین دارند. میانگین پهنای استخوان دست همه اوزان بیشتر از 6سانتی متر است. میانگین پهنای استخوان پای همه اوزان بیشتر از 8سانتی متر است، میانگین توده بدن 68 کیلو گرم و قد ایستاده 170 سانتی متر می باشد. در بخش ویژگی های زیست حرکتی کشتی گیران نوجوان فرنگی نخبه ایران نشان می دهد کشتی گیران اوزان 85 و 100 کیلو گرم استقامت بارفیکس کمتری دارند. در آزمون عکس العمل دیداری کشتی گیران وزن 58 کیلو گرم با میانگین 415 ثانیه بهترین میزان عکس العمل دیداری و کشتی گیران وزن 50 کیلو با میانگین 516 ثانیه بدترین میزان عکس العمل دیداری را دارند. در آزمون های ویژگی های بیوانرژیک کشتی گیران نوجوان فرنگی نخبه ایران نشان می دهد در اندازه گیری توان بی هوازی- اوج دست و حداکثر اکسیژن مصرفی کشتی گیران بسیار مشابه هم بودند. اطلاعات بدست آمده از ارزیابی درصد چربی بدن نشان می دهد کشتی گیران اوزان 100 کیلو و 85 کیلو گرم بترتیب بیشترین درصد چربی را دارند. نتایج بدست آمده در پژوهش حاضر با توجه به این که نفرات حاضر در نمونه آماری پژوهش از قهرمانان جهان و آسیا در رده سنی خود هستند بعنوان یک هنجار به مربیان کشتی فرنگی پیشنهاد می گردد.
مهرنوش یادگاری حمید آقاعلی نژاد
هدف از این پژوهش،مطالعه تاثیر اثر یک وهله ورزش مقاومتی در محیط گرم بر سطوح سرمی il-6 ، تستوسترون و کورتیزول در زنان تمرین کرده می باشد و با توجه به اهداف و ماهیت پژوهش 14 نفر دانشجوی دختر تربیت بدنی و علوم ورزشی (سن: 2/1±26 سال-وزنkg 49/3±28/59-قدcm: 14/3±164/2 ) بطور تصادفی انتخاب شدند، سپس 14آزمودنی در دو جلسه ورزش مقاومتی در محیط با دمای معمولی (18درجه سلسیوس) و جلسه ورزش مقاومتی در محیط گرم (35درجه سلسیوس) با فاصله یک هفته به انجام یک وهله ورزش مقاومتی با شدت 70 درصد 1rmو به شیوه دایره ای در 3 ست با 10 تکرار و 1 دقیقه استراحت بین ست ها و 5 دقیقه استراحت بین دایره ها در هر دو جلسه پرداختند. از کلیه آزمودنی ها در هر دو جلسه، یک ساعت پیش، بلافاصله و یک ساعت پس از ورزش مقاومتی نمونه-های خونی از از ورید میانی (باسلیک) آزمودنیها به میزان 5 سی سی گرفته شد. جهت آنالیز آماری برای کلیه فاکتورهای اندازه گیری شده در این پژوهش ابتدا با استفاده از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف طبیعی بودن آنها بررسی شده و سپس با استفاده از نرم افزار آماری spss و تحلیل واریانس مکرر 3*2 داده ها مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تمرین مقاومتی در محیط گرم سبب افزایش سطوح il-6 سرمی گردید. سطوح تستوسترون سرمی در بعد از تمرین مقاومتی در هر دو محیط افزایش اندکی یافته بود اما این افزایش از نظر آماری معنادار نبود. تمرین مقاومتی در محیط گرم سبب افزایش سطوح کورتیزول سرمی گردید و محیط گرم تاثیری بر پاسخ نسبت تستوسترون به کورتیزول سرمی به فعالیت مقاومتی نداشت.
زهره ناظمی حمید آقاعلی نژاد
هدف از پژوهش حاضر اثر نوع و ترتیب تمرین موازی بر روی برخی فاکتورهای آمادگی جسمانی (توان هوازی-توان بی هوازی-چابکی-استقامت ) وترکیب بدنی دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد دامغان بود.بدین منظور آزمودنی ها بصورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند ودرچهارگروه استقامتی(10نفر)،قدرتی(10نفر)،موازی استقامتی-قدرتی(10نفر)،موازی قدرتی- استقامتی(10نفر) بصورت تصادفی قرارگرفتند. آزمودنی ها درآزمون های مقدماتی توان هوازی با آزمون دوی شاتل ران وتوان بی هوازی با آزمون پرش عمودی (سارجنت)،چابکی با آزمون دوی 9*4 واستقامت عضلانی با آزمون دراز ونشست شرکت کردند و درصد چربی زیر پوست با کالیپر اندازه گیری شد. سپس برنامه تمرینی طراحی شده برروی آزمودنی ها اجرا شد.بعداز هشت هفته آزمون های نهایی مجددا به عمل آمد. تجزیه تحلیل داده ها از طریق آزمون تحلیل واریانس( anova) ومقایسه چندگانه از میانگین هاودر صورت وجود اختلاف معنادار ازآزمون تعقیبی توکی وtوابسته با استفاده از نرم افزار spssنسخه 17در سطح معناداریp?0/05 انجام شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن بود که بعداز 8هفته تمرین استقامتی،قدرتی،موازی(استقامتی -قدرتی) موازی(قدرتی-استقامتی) تفاوت معناداری در توان هوازی بیشینه، توان بی هوازی وچابکی وترکیب بدنی دیده نشد. استقامت بین گروه های قدرتی و استقامتی تفاوت معناداری داشت؛ و در بین گروه های دیگر اختلاف معنا داری دیده نشد. واژه های کلیدی: تمرین موازی،توان هوازی،توان بی هوازی،چابکی،استقامت عضلانی،ترکیب بدنی،
سهیلا عسگرزاده مقصود پیری
بسمه تعالی دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی (این چکیده به منظور چاپ در پژوهش نامه دانشگاه تهیه شده است) نام واحد دانشگاهی: تهران مرکزی کد واحد: 101 کد شناسایی پایان نامه: 10121404911013 عنوان پایان نامه: اثر حاد و مزمن دو نوع تمرین مقاومتی تناوبی و تداومی بر ایمونوگلوبولین بزاقیa وکورتیزول بزاقی در زنان جوان فعال نام و نام خانوادگی دانشجو: سهیلا عسگرزاده شماره دانشجویی: 88083788600 رشته تحصیلی: فیزیولوژی ورزشی تاریخ شروع پایان نامه: 1/04/1391 تاریخ اتمام پایان نامه: 18/11/1391 استاد / استادان راهنما: آقای دکتر مقصود پیری استاد / استادان مشاور: آقای دکتر حمید آقاعلی نژاد آدرس و شماره تلفن: سید خندان، خیابان غفاری، کوچه لادن، پلاک 37- تلفن:09122790468 چکیده پایان نامه (شامل خلاصه، اهداف، روش های اجرا و نتایج به دست آمده) : هدف از این مطالعه بررسی اثر حاد و مزمن دو نوع تمرین مقاومتی تناوبی و تداومی بر ایمونوگلوبولین بزاقیa وکورتیزول بزاقی در زنان جوان فعال است. 21 نفر از دانشجویان غیر ورزشکار دختر سالم بطور تصادفی در سه گروه تداومی (سن13/2±28/22 سال و قد cm39/4±43/165و وزنkg 63/13±52/56 ،7=n) ، تناوبی(سن47/2±14/22سال و قد cm19/2±86/165 و وزنkg 08/8±6/59،7=n) ، کنترل(سن34/2±14/25سال و قد cm65/6±29/166و وزنkg 59/9±34/67،7=n) تقسیم شدند. برنامه ی تمرینات مقاومتی شامل 8 هفته و 3 جلسه در هفته بود و به صورت دایره ای و به دو شیوه تداومی و تناوبی با بار تمرینی یکسان طراحی شده بود. نمونه گیری قبل، بلافاصله و دو ساعت بعد از آزمون اول (48 ساعت قبل از شروع تمرینات), آزمون نهایی (48 ساعت بعد از پایان تمرینات همانند جلسه اول)، انجام شد. روش آماری با استفاده از نرم افزار spss نسخه 16 انجام شد. بر اساس یافته های پژوهش حاضر، 8 هفته تمرین مقاومتی باعث تغییر معنادار سطوح استراحتی کورتیزول بزاقی نمی شود اما باعث افزایش معنادار در سطوح استراحتی ایمونوگلوبولین بزاقی a می شود. از طرفی در مقایسه بین تمرین مقاومتی تداومی و تناوبی که مهمترین هدف پژوهش حاضر بود مشخص شد، تفاوتی در خصوص نتیجه ذکر شده حاصل از تمرینات مقاومتی، بین نوع تداومی و تناوبی آن وجود ندارد. کلمات کلیدی: ایمونوگلوبولین بزاقی a ، کورتیزول بزاقی تمرین مقاومتی تناوبی و تداومی نظر استاد راهنما برای چاپ در پژوهش نامه دانشگاه مناسب است تاریخ و امضاء: مناسب نیست
یعقوب شیری حمید آقاعلی نژاد
مقدمه: فعالیت بدنی و تمرینات ورزشی می توانند از طریق تنظیم و تعدیل نیمرخ سایتوکاینی در ریزمحیط تومور نقش حمایتی را در سرطان پستان داشته باشند. اینترلوکین 10 یک سایتوکاین ضد التهابی می باشد که نقش مهمی در پاسخ های سیتم ایمنی ایفا می کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تمرینات استقامتی بر میزان il-10 بافتی موش های ماده مبتلا به سرطان پستان بود. مواد و روش ها: بدین منظور 20 سر موش بالب سی ماده (6 تا 8 هفته ای با میانگین وزنی 5/14 گرم) خریداری و به شکل تصادفی در دو گروه کنترل و تمرین قرار گرفتند. گروه تمرین به مدت 6 هفته تمرینات استقامتی را پس از آشناسازی موش ها با محیط ورزشی و تزریق سلول های سرطانی انجام دادند (پنج جلسه درهفته، 25 دقیقه، 50% تا 75% vo2max ). پس از پیدایش تومور، هر هفته یک بار طول و عرض تومور توسط کولیس دیجیتالی اندازه گیری شد. در پایان بافت تومور موش ها برداشته و سریعاً فریز شد و در دمای70- درجه سلسیوس نگهداری شد. نمونه تومور هموژنیزه شد و سپس با روش الایزا میزان سایتوکاین il-10در نمونه ها بررسی شد. از آزمون t مستقل جهت مقایسه متغیرهای مربوط به دو گروه کنترل و تمرین استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که مقدار il-10 در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل به طور معناداری بالاتر بود (p>0.05). همچنین کاهش حجم تومور در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل مشاهده گردید. نتیجه گیری: افزایش سطوح سایتوکاین il-10 به موازات کاهش حجم تومور می باشد که نشان می دهد ورزش از طریق افزایش سطوح این سایتوکاین موجب کاهش رشد تومور می شود. رگ زایی درون تومور اساس رشد آن است، لذا افزایش سطوح il-10 که یک سایتوکاین ضد رگ زا می باشد، در گروه ورزش نسبت به گروه کنترل نشان می دهد که ورزش می تواند از رشد تومور با تعدیل نیمرخ سایتوکاینی درون ریزمحیط تومور بازداری کند.
محمد امین ساعی حمید آقاعلی نژاد
اینترلوکین17یک سایتوکاین پیش التهابی است که عمدتاً بوسیله سلول های th17 بیان می شود و بیان این سایتوکاین در ریزمحیط تومور نقش مهمی در افزایش سرعت رشد، آنژیوژنز و متاستاز سلول های سرطانی ایفا می کند. و با توجه به تاثیر تمرین استقامتی در کاهش عوامل التهابی و بهبود سرطان، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر 6 هفته تمرین استقامتی بر سطوح اینترلوکین17 در بافت تومور موش های ماده مبتلا به سرطان پستان می باشد. روش شناسی: بدین منظور 20 سر موش بالب سی ماده در دو گروه کنترل و تجربی به طور تصادفی قرار گرفتند. پس از آشناسازی با محیط و تزریق سلول های سرطانی به همه موش ها، گروه تجربی به مدت 6 هفته تمرینات استقامتی را انجام دادند. در پایان موش ها قربانی شدند و بافت تومور برداشته و سریعاً فریز شد و در دمای 70- درجه سلسیوس نگهداری شد. سپس نمونه های توموری هموژنایز شدند و سطوح سایتوکاین اینترلوکین17 با روش الایزا اندازه گیری شد. نتایج: il-17 در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل به صورت معناداری کاهش یافت. هم چنین، همبستگی معناداری بین سطوح il-17با حجم تومور مشاهده گردید. کاهش حجم تومور نیز در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل معنادار بود. نتیجه گیری: il-17 در رگ زایی، رشد و متاستاز سلول های سرطانی نقش دارد و کاهش سطوح این سایتوکاین با کاهش حجم تومور همراه است، بر اساس نتایج پژوهش حاضر، کاهش سطوح سایتوکاین های التهابی از قبیل il-17 در ریزمحیط تومور می تواند یکی از سازوکارهای احتمالی باشد که از طریق آن تمرینات استقامتی موجب کاهش رشد تومور می شوند.
آذر علی پور حمید آقاعلی نژاد
هدف انجام پژوهش حاضر، بررسی اثر حاد دو نوع تمرین مقاومتی تداومی و تناوبی بر شاخص سرمی آسیب سلولی (ast,alt,alp) و رشدی (igf-1,gh) در زنان فعال بود. آزمودنی های پژوهش حاضر را 20 نفر از زنان فعال (سن 51/2 ± 43/23 سال، قد 74/1±42/166 سانتی متر، وزن55/17±95/58 کیلوگرم) تشکیل می دادند که به طور تصادفی در دو گروه، تمرین مقاومتی تداومی، تناوبی قرار گرفتند. گروه تداومی و تناوبی به مدت هشت هفته ، هفته ای سه جلسه در شش ایستگاه (جلو ران، پشت ران،پرس پا، جلو بازو، پرس سینه، کشش زیر بغل) به تمرین پرداختند. حرکت هر ایستگاه در دو ست و یک دقیقه استراحت بین ایستگاها و دو دقیقه استراحت بین ست ها انجام شد. نمونه های خونی قبل و بلافاصله بعد از ورزش در جلسه ی اول و قبل و بلافاصله بعد از جلسه ی آخر تمرین جهت ارزیابی فعالیت های آنزیم های ast,alt,alp سرمی از طریق روش آنزیماتیک وigf-1 و gh با روش الایزا گرفته شد . جهت مقایسه ی داده های درون گروهی تغییرات حاد جلسه ی اول و آخر از روش های آماری t وابسته و بین گروهی از t مستقل استفاده شد. برای ارتباط سنجی کرولیت corelate استفاده شد. در تمام موارد سطح معنا داری p<0/05 در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد متعاقب یک جلسه ورزش مقاومتی درهر یک ازگروه ها alt افزایش داشت ولی معنا دار نبود. تفاوت بین گروهی نیز در alt وجود ندارد. ast نیز در هر دو گروه افزایش داشت ولی تنها درگروه تداومی افزایش معنادار داشت. تفاوت بین گروهی ast وجود داشت. که در گروه تداومی افزایش معنادار بود. alp در جلسه ی اول در هر دو گروه کاهش معنا دار داشت ولی تفاوت بین گروهی وجود نداشت. igf-1 متعاقب یک جلسه و یک دوره تمرین تغییر معناداری نداشت. gh متعاقب یک جلسه در هر دو گروه افزایش ولی در گروه تناوبی افزایش معنادار داشت ولی پس از 8 هفته افزایش داشت ولی کمتر از جلسه ی اول بود. تفاوت بین گروهی نیز در میزان gh و igf-1 وجود نداشت.
امین دانشفر حمید آقاعلی نژاد
مقدمه: هدف از پژوهش جاضر طراحی آزمون بی هوازی برای برآورد توان بی هوازی در بازیکنان هندبال بود.سعی شد تا با به کارگیری الگوهای حرکتی ویژه هندبال آزمونی مناسب این رشته ورزشی طراحی گردد.برای بررسی اعتبار از آزمون وینگیت 30 ثانیه که آزمون معتبری در برآورد توان بی هوازی می باشد استفاده شد و میزان همبستگی شاخص های این دو آزمون با هم مقایسه گردید. روش ها: آزمودنی ها 30 نفر از بازیکنان تیم ملی نوجوانان ایران ( سن: 17.67، قد:189.45، توده بدن:83.86، بودند. شاخص های توان میانگین، توان اوج و حداقل توان در آزمون hat و وینگیت اندازه گیری شد.از همبستگی پیرسون برای تعیین روایی و از شاخص icc برای مشخص کردن پایایی استفاده شد. نتایج: یافته ها نشان داد که بین توان اوج بدست آمده از دو آزمون همبستگی بالایی وجود دارد(=r 0.86).در بررسی پایایی آزمون hat براساس نتایج آزمون icc ، تمامی شاخص ها ی اندازه گیری شده در این آزمون از پایایی بالایی برخوردار بودند(r>0.9). در پایان به نظر می رسد، می توان از آزمون فوق برای انداره گیری توان اوج بازیکنان هندبال استفاده کرد. وازگان کلیدی: آزمون بی هوازی هندبال (hat)، توان بی هوازی، آزمون وینگیت 30 ثانیه، بازیکنان هندبال
علی اصغر قربانعلی پور مقصود پیری
هدف از این پژوهش، مطالعه ی تعیین روایی و پایایی vo2max اندازه گیری شده با آزمون yoyo و تجزیه ی گازهای تنفسی در بازیکنان فوتسال id می باشد و با توجه به اهداف و ماهیت پژوهش، 20 بازیکن فوتسال نخبه مرد id (سن 8/26، وزن:2/69 کیلوگرم، قد:8/176 سانتیمتر) انتخاب شدند. آزمودنی ها در یک جلسه پیش آزمون تست گاز آنالایزور و یک پیش آزمون و یک پس آزمون تست yoyo ir2 جهت اندازه گیری vo2max شرکت نمودند. تست ها با فاصله ی 3 روز استراحت انجام شدند. جهت آنالیز آماری برای کلیه ی فاکتورهای اندازه گیری شده در این پژوهش، ابتدا با استفاده از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف، طبیعی بودن داده ها بررسی شده و سپس با استفاده از نرم افزار آماری spss پایایی آزمون yoyo ir2 با تحلیل آلفای کورنباخ و روایی آن با استفاده از آزمون تی همبسته مورد بررسی قرار گرفته و ضریب همبستگی پیرسون نیز برای ارتباط سنجی بیت متغیرها مورد استفاده قرار گرفت. سطح معناداری 05/0 > p در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که در فوتسالیست های نخبه id آزمون yoyo ir2 دارای روایی و پایایی بالایی بوده و همچنین نتایج برآورد vo2max از آزمون yoyo با داده-های گاز آنالایزور همبستگی بالایی داشت.
نازنین ایرانی حمید آقاعلی نژاد
با توجه به کمبود پژوهش ها در زمینه تاثیر انواع تمرینات مقاومتی، هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثر حاد و مزمن دو نوع تمرین مقاومتی تداومی و تناوبی بر سطوح سدیم، پتاسیم و اسیداوریک سرم و ادرار زنان جوان فعال بود. 21 زن جوان فعال، به طور تصادفی به سه گروه تمرین تداومی، تمرین تناوبی و کنترل تقسیم شدند. دو گروه تجربی در 8 هفته تمرین مقاومتی فزاینده شرکت کردند. قبل، بلافاصله بعد و دو ساعت بعد از آزمون اول (48 ساعت قبل از شروع تمرینات) و آزمون نهایی (48 ساعت بعد از پایان تمرینات)، نمونه خونی و ادراری از آزمودنیها گرفته شد. از گروه کنترل تنها در ابتدا و انتهای دوره 8 هفته ای نمونه گیری انجام شد. جهت بررسی تغییرات متغیرهای مورد مطالعه در هر دو گروه تداومی و تناوبی، از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. جهت مقایسه بین گروه تداومی و گروه تناوبی، در مرحله قبل از فعالیت با توجه به حضور گروه کنترل، از آزمون تحلیل واریانس یک راهه مستقل و در مرحله بلافاصله بعد و دو ساعت بعد از فعالیت، از آزمون t مستقل استفاده شد. جهت اطمینان از عدم حصول تغییرات متغیرهای مورد مطالعه در گروه کنترل نیز، از آزمون t جفتی استفاده شد. بین سطوح استراحتی و سطوح در پاسخ به فعالیت ورزشی مقاومتی سدیم، پتاسیم و اسیداوریک هم سرم و هم ادرار قبل و بعد از 8 هفته تمرین، تفاوت معناداری بین دو نوع تمرین مقاومتی تداومی و تناوبی وجود نداشت (p>0.05). سطوح هم سدیم و هم پتاسیم سرم و ادرار - هر دو - در هر دو گروه تمرین مقاومتی تداومی و تناوبی، در طول دوره تمرین، به طور معنادار کاهش یافت (p<0.05). اسیداوریک سرم بدنبال تمرینات مقاومتی تداومی و تناوبی افزایش یافت، اما تنها در گروه تمرین تناوبی به طور معنادار افزایش یافت (p<0.05). اگرچه کاهش الکترولیت های ادراری می تواند ناشی از پاسخ و سازگاری هومئوستازی به تمرین باشد، اما کاهش سطوح سرمی الکترولیت ها پرسشی است که جهت پاسخ به آن، تنها راه چاره، انجام بررسی های دقیقتر و پژوهش های کنترل شده تر در آینده است. افزایش اسیداوریک هم نشان دهنده ی سازگاری مطلوب در دستگاه ضد اکسایشی بدن است. هنوز نیاز به بررسی های بیشتر می باشد.
پریسا گودرزی حمید آقاعلی نژاد
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر فعالیت هوازی در شرایط هیپوکسی بر غلظت اینترلوکین 8 و فاکتور رشد اندوتلیال عروقی در مردان جوان فعال بود. بدین منظور 10 مرد جوان فعال با میانگین سنی 56/1 5/21 سال، قد 76/1 176 سانتیمتر، توده بدن 14/3 16/76 کیلوگرم، شاخص توده بدن 91/0 6/21 کیلوگرم بر مجذور قد به متر، ضربان قلب استراحت 74/3 55/68 ضربه در دقیقه در این پژوهش شرکت کردند. شرکت کنندگان در 4 جلسه فعالیت هوازی شامل 30 دقیقه دویدن با شدت 70 درصد حداکثر ضربان قلب بیشینه در شرایط مختلف نورموکسی و هیپوکسی معادل ارتفاعات 2750، 3250 و 3750 متر بالاتر از سطح دریا به فعالیت پرداختند. قبل و بلافاصله پس از ورزش نیز به میزان 5cc خون از آنها گرفته شد. داده ها به وسیله نرم افزار spss و آزمون oneway anova در سطح معنی داری (05/0p<) تفسیر شدند. داده ها نشان می دهند در معرض ارتفاعات قرار گرفتن باعث افزایش سطوح il-8 و vegf می گردد. هم چنین نتایج تحقیق نشان می دهد بین پاسخ vegfو il-8 به یک وهله فعالیت استقامتی در محیط نورموکسی با محیط های هایپوکسیک تفاوت معنادار دارد(05/0p<). تفاوت تنها بین محیط نورموکسی با محیط هایپوکسیک 3750 متر بود. داده ها نشان می دهند بلافاصله پس از فعالیت مقدار il-8 افزایش ومیزان vegf روند کاهشی دارد. در نهایت با توجه به داده های پژوهش می توان عنوان داشت انجام فعالیت ورزشی به هنگام صعود به ارتفاعات بلند یا محیط های دارای فشار هایپوکسیک بالا محرک تولید il-8 از عضلات فعال و vegf می باشد که هر دو به صورت موضعی نقش رگ زایی در عضله دارند و نقش التهابی ندارد.
سیده فاطمه سید آقایی حمید آقاعلی نژاد
چکیده: مقدمه : تمرینات تناوبی شدید به عنوان یک رویکرد موثر در بهبود آمادگی در مدت زمان کوتاه به کار گرفته می شود. اثر این گونه تمرین ها بر سازگاری های فیزیولوژیک دختران تکواندوکار که منجر به افزایش اجرای هوازی و بی هوازی آنان می گردد تا کنون بررسی نشده است بنابراین مطالعه ی حاضر با هدف یافتن تاثیر تمرینات تناوبی شدید کوتاه مدت (hit) بر اجرای هوازی و بی هوازی تکواندوکاران نوجوان دختر انجام شد. مواد و روش ها: 9 آزمودنی با میانگین سنی بین 14 تا 18 سال به صورت داوطلب در این پژوهش شرکت کردند که به طور تصادفی در دو گروه hit1=n=5 و hit2=n=4 با نسبت کار : ریکاوری متفاوت تقسیم شدند تمرینات شامل 6 جلسه تمرین در 2 هفته هر هفته 3 جلسه انجام شد. آزمون ها به صورت پیش و پس آزمون شامل : تست 30 ثانیه ای وینگیت پا برای سنجش توان بی هوازی تست غلظت لاکتات برای سنجش حداکثر غلظت لاکتات و تست شاتل ران برای سنجش توان هوازی در آکادمی ملی المپیک انجام شد. تمرینات در هر دو گروه در حجم کل تمرین همسان سازی شده بود و فقط تفاوت در زمان انجام کار وجود داشت به این صورت که در گروه hit1 3 جلسه هفته ی اول کار با 120 درصد vo2max به مدت 60 ثانیه و ریکاوری به مدت 30 ثانیه در کل به مدت 10 دقیقه انجام شد. در هفته دوم همین شدت ها در مدت 15 دقیقه انجام شد. در گروه hit2 زمان کار 90 ثانیه با شدت 120 vo2max و 30 ثانیه ریکاوری با شدت 70 درصد به مدت 10 دقیقه انجام شد و در هفته دوم با همان شدت ها به مدت 15 دقیقه انجام شد سپس پس آزمون با همان شرایط یکسان در پیش آزمون انجام شد. از آزمون کولموگروف اسمیرنوف برای تعیین نحوه توضیح داده ها انجام شد و با تایید نرمال بودن از آزمون پارامتریک t مستقل برای تعیین تغییرات بین گروهی و t وابسته برای تغییرات درون گروهی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که اجرای پروتکل های تمرین hit بر vo2max و زمان رسیدن بر vo2max در هر 2 گروه تاثیر معناداری داشته است همچنین بین 2 گروه hit در مورد هیچ کدام از متغیر ها تفاوت معناداری دیده نشد. نتیجه گیری : با توجه به افزایش معنادار در vo2max و زمان رسیدن به vo2max در هر دو گروه به نظر می رسد زمان طولانی تری برای بهبود فاکتور های اجرای هوازی و بی هوازی لازم است.
محمود نیک سرشت حمید آقاعلی نژاد
تمرین ورزشی منظم به عنوان یک استراتژی مهم برای کاهش التهاب مزمن پذیرفته شده است. اما هنوز مشخص نشده است که چه نوع تمرینی مناسب تر است. هـدف از پژوهش حاضر مقایسـه اثر تمرین استقامتی تناوبی شدید و مقاومتی غیرخطی بر غلظت سرمی سایتوکاین ها (اینترلوکین-6، 10، 17 و 20) در مردان چاق است. آزمودنی ها ابتدا بر اساس سن و درصد چربی بدن یکسان سازی شدند و سپس به صورت تصادفی در گروه های تمرین مقاومتی غیرخطی (با میانگین سن 2/5 ± 4/40 سال، 12 نفر)، تمرین تناوبی استقامتی شدید (با میانگین سن 7/3 ± 6/39 سال، 12 نفر) و کنترل (با میانگین سن 1/4 ± 9/38 سال، 10 نفر) قرار گرفتند. نمونه ی خون از آزمودنی ها در حالت ناشتا پیش و پس از 12 هفته تمرین گرفته شد. غلظت اینترلوکین-6، 10، 17 و 20 با روش الایزا اندازه گیری شد. گروه های تمرین سه جلسه در هفته برای مدت 12 هفته تمرین اجرا کردند، در حالی که آزمودنی ها در گروه کنترل سبک زندگی غیرفعال خود را حفظ کردند. برنامه ی گروه تمرین مقاومتی غیرخطی با تاکید بر استقامت عضلانی بود که شامل تمرین با وزنه در شدت های مختلف (10 حرکت، یک نوبت ? 20 تکرار، 40 درصد یک تکراربیشینه برای هفت جلسه.، 11، 2 ? 15، 60% برای 12 جلسه.، 10، 3 ?10، 75% برای 10 جلسه.، 10، 4 ? 3، 90% برای 6 جلسه و 5، 4 ? 2، 95% برای یک جلسه). برنامه ی گروه تمرین استقامتی تناوبی شدید شامل چهار وهله ی چهار دقیقه ای دویدن بر روی نوارگردان با شدت 80 تا 90 درصد حداکثر ضربان قلب و سه دقیقه استراحت فعال بین وهله ها بود. نتایج نشان داد که پس از 12 هفته تمرین، تغییر معناداری در غلظت سرمی سایتوکاین ها در هر دو گروه تمرین در مقایسه با گروه کنترل مشاهده نشد (05/0 > p). در این مطالعه مشخص شد که غلظت اولیه سایتوکاین ها بر اساس مقادیر ارائه شده توسط شرکت سازنده کیت ها برای افراد سالم و غیرچاق نرمال بوده است. بنابراین، به نظر می رسد که تمرین ورزشی منظم پتانسیل کمتری برای ایجاد تغییرات معناداری در غلظت نرمال سایتوکاین ها دارد.
مصطفی بارانچی حمید آقاعلی نژاد
مقدمه: اینترلوکین 17 سایتوکاین پیش التهابی جدیدی می¬باشد که نقش کلیدی در روندهای التهابی و بیماری¬ها ایفا می¬کند. تغییرات سطوح این سایتوکاین می¬تواند به عنوان شاخص بیوشیمیایی مفیدی در تعیین التهاب حاد ناشی از ورزش در عضلات اسکلتی باشد. همچنین با توجه به تاثیرات متقابل سیستم¬های ایمنی و هورمونی و پاسخ¬های متفاوت بدن انسان به انواع فعالیت¬های ورزشی، هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثرات حاد سه نوع فعالیت استقامتی، مقاومتی و موازی بر غلظت سرمی اینترلوکین 17، کورتیزول و تستوسترون و نسبت تستوسترون به کورتیزول (tcr) در مردان فعال بود. مواد و روش ها: صد و سی مرد جوان سالم (3.96±22.45 سال) به صورت داوطلبانه به عنوان جامعه آماری این پژوهش، 2 ماه فعالیت ورزشی منظم با حداقل 2 جلسه در هفته را سپری کردند. لذا به عنوان افراد فعال، از این بین 20 نفر (میانگین سنی 2.66±21.69 سال، شاخص توده بدنی 1.89±21.92، درصد چربی 3.05±14.49) به عنوان نمونه آماری انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه فعالیت استقامتی (7=n)، فعالیت مقاومتی (6=n)، فعالیت موازی (7=n) تقسیم شدند. 4 روز قبل از فعالیت اصلی، 1rm افراد گروه مقاومتی و موازی اندازه گیری شد. 3 روز قبل از اجرای اصلی افراد از هر گونه فعالیت ورزشی منع شده و از 12 ساعت قبل از اولین خونگیری در روز آزمون، ناشتا بودند. پروتکل فعالیت استقامتی شامل 45 دقیقه دویدن با شدت 80-70% حداکثر ضربان قلب، فعالیت مقاومتی به شکل دایره ای شامل 3 دور، 8 ایستگاه با شدت 80% یک تکرار بیشینه در مدت 45 دقیقه و فعالیت موازی به صورت ترکیب هر دو فعالیت (ابتدا برنامه فعالیت مقاومتی و بلافاصله برنامه فعالیت استقامتی با شدت¬های مذکور و نصف حجم) صورت گرفت. قبل، بلافاصله و 1 ساعت پس از فعالیت از ورید بازویی آزمودنی ها خون گیری به عمل آمد. سنجش غلظت های سرمی اینترلوکین 17، کورتیزول و تستوسترون با روش الآیزا انجام شد. برای توصیف داده ها از آمار توصیفی و پس از بررسی نرمال بودن توزیع داده ها با استفاده از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف و همگنی واریانس ها با آزمون لیون (p>0.05)، به منظور بررسی تغییرات از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های تکراری و تحلیل واریانس یک طرفه و تعقیبی lsd و آزمون تی زوجی استفاده شد (p<0.05). یافته ها: پاسخ اینترلوکین 17، کورتیزول و tcr بلافاصله پس از فعالیت و نیز یک ساعت پس از فعالیت بین سه نوع فعالیت ورزشی استقامتی، مقاومتی و موازی تفاوت معنی داری داشت (0.05>p). همچنین پاسخ تستوسترون، در دوره استراحت (0.041=p) و یک ساعت بعد نسبت به سطوح پایه (0.042=p)، بین گروه های ورزش مقاومتی و موازی تفاوت معنی داری داشت. بحث و نتیجه¬گیری: پاسخ اینترلوکین 17، تستوسترون و کورتیزول به ورزش، به ماهیت فعالیت بستگی دارد. همچنین ترکیب فعالیت¬های مقاومتی و استقامتی (به صورت موازی) می¬تواند موجب پاسخ¬هایی متفاوت از هر دو نوع فعالیت شود و تا حدودی موجب تعدیل در پاسخ¬ها شود. همچنین با توجه به تغییرات بیشتر tcr پس از فعالیت موازی، به نظر می رسد برای دستیابی به اهداف آنابولیکی فعالیت مقاومتی، بهتر است از انجام فعالیت استقامتی متعاقب آن خودداری شود.
رویا نجفی حمید آقاعلی نژاد
هدف از پژوهش حاضر مطالعه تاثیر یک دوره تمرین استقامتی بر سطوح tnf-? سرمی و نسبت رشد حجم تومور در موش های ماده نژاد بالب/سی مبتلا به تومور سرطان پستان بود. به این منظور تعداد 32 سر موش بالب سی ماده (4 تا 5 هفته، میانگین توده بدنی 17 گرم)، از موسسه پاستور خریداری و به حیوان خانه دانشگاه منتقل شدند. پس از یک هفته آشناسازی با محیط(نور، دما و رطوبت)، موش ها به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند و یک گروه به مدت 8 هفته تمرینات استقامتی را انجام دادند و گروه دیگر به زندگی خود ادامه دادند. پس از آن همه موش ها با تزریق سلول های سرطانی وابسته به گیرنده استروژن، سرطانی شدند و پس از پیدایش تومور، نیمی از موش های تمرین کرده و نیمی از موش های تمرین نکرده تمرینات استقامتی را انجام دادند. با این توضیحات پژوهش حاضر دارای چهار گروه هشت تایی، گروه 1؛ ورزش-تومور-ورزش (ete)، گروه 2؛ ورزش-تومور-استراحت (etr)، گروه 3؛ استراحت-تومور-ورزش (rte)، گروه 4؛ استراحت-تومور-استراحت (rtr)، می باشد. این تمرینات در دو هفته اول با شدت 50 درصد vo2max شروع شد و در نهایت در هفته هشتم به 75 درصد vo2max رسید. تمرین استقامتی بعد از ایجاد تومور نیز با شدت بین 55 تا 70 درصد vo2max و به مدت 6 هفته اجراشد. بعد از اتمام تمرینات میزان tnf-? سرمی با روش الایزا اندازه گیری شد. داده ها با آزمون های کروسکال- والیس، تحلیل واریانس یک طرفه، ضریب همبستگی جزیی و پیرسون در سطح معنی داری 05/0? p تعیین و کلیه روش های آماری با استفاده از نرم افزار spss نسخه 20 تجزیه و تحلیل شد. نتایج آزمون کروسکال- والیس نشان داد که میزان tnf-? سرمی در بین گروه های پژوهش تفاوت معنی داری دارند (0001/0=p)، هم چنین در این رابطه نتایج آزمون من ویتنی با تعدیل بونفرنی نشان داد که بین گروه ورزش-تومور-ورزش با گروه ورزش-تومور-استراحت (002/0=p)، و بین گروه ورزش-تومور-ورزش با گروه استراحت-تومور-استراحت (006/0=p)، گروه ورزش-تومور-استراحت با گروه استراحت-تومور-ورزش (001/0=p) و هم چنین گروه استراحت-تومور-ورزش با گروه استراحت-تومور-استراحت (001/0=p)، تفاوت معنی دار وجود دارد. نتایج آزمون تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که نسبت رشد حجم تومور در بین گروه-های پژوهش تفاوت معنی داری دارند (0001/0=p)، هم چنین در این رابطه نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد که بین گروه ورزش-تومور-ورزش با گروه استراحت-تومور-استراحت (011/0=p)، و هم چنین بین گروه استراحت-تومور-ورزش با گروه استراحت-تومور-استراحت (003/0=p)، تفاوت معنی دار وجود دارد. نتایج آزمون ضریب همبستگی جزیی تعدیل شده با گروه و ضریب همبستگی پیرسون به تفکیک در گروه های پژوهش بین سطوح tnf-? سرمی با نسبت رشد حجم تومور ارتباط معنی داری وجود دارد (05/0? p). این نتایج بیان گر آن است که ورزش منظم استقامتی و با شدت متوسط باعث کاهش سطوح tnf-? سرمی و نسبت رشد حجم تومور می گردد و نتیجه گیری کرد که انجام فعالیت بدنی منظم به عنوان مکمل و در کنار سایر روش های درمانی در بهبود درمان تومور موثر است.
مینا مهرافسر حسن متین همایی
با توجه به کمبود پژوهش ها در زمینه تاثیر انواع تمرینات مقاومتی، هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثر حاد و مزمن دو نوع تمرین مقاومتی تداومی و تناوبی بر سطوح کورتیزول، دی هیدرواپی اندرسترون و نسبت دی هیدرواپی اندرسترون به کورتیزول بزاقی زنان جوان فعال بود. 21 آزمودنی مورد بررسی قرار گرفته در این پژوهش، به طور تصادفی به سه گروه تمرین تداومی، تمرین تناوبی و کنترل تقسیم شدند. دو گروه تجربی در 8 هفته تمرین مقاومتی فزاینده شرکت کردند. قبل، بلافاصله بعد و دو ساعت بعد از آزمون اول (48 ساعت قبل از شروع تمرینات) و آزمون نهایی (48 ساعت بعد از پایان تمرینات)، نمونه بزاق از آزمودنیها گرفته شد. گروه کنترل تنها در ابتدا و انتهای دوره 8 هفته¬ای نمونه خونی دادند. جهت بررسی تغییرات متغیرهای مورد مطالعه در هر دو گروه تداومی و تناوبی، از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. جهت مقایسه بین گروه تمرین تداومی و گروه تمرین تناوبی، در مرحله قبل از فعالیت با توجه به حضور گروه کنترل، از آزمون تحلیل واریانس یک راهه مستقل و در مرحله بلافاصله بعد و دو ساعت بعد از فعالیت، از آزمون t مستقل استفاده شد. جهت اطمینان از عدم حصول تغییرات متغیرهای مورد مطالعه در گروه کنترل، از آزمون t جفتی استفاده شد. کورتیزول، دی هیدرواپی اندرسترون و نسبت دی هیدرواپی اندرسترون به کورتیزول بزاقی در هر دو گروه تمرین تداومی و تناوبی تغییر معناداری نداشتند (p>0.05). همچنین تفاوتی بین دو گروه در هر سه متغیر مورد مطالعه وجود نداشت (p>0.05). با توجه به اینکه این تمرینات تاثیر منفی بر سازگاریهای هورمونی زنان جوان فعال نمی¬گذارد، آنها می توانند به دلخواه و با توجه به علاقه خود از تمرینات مقاومتی تداومی و تناوبی استفاده کنند. با این وجود نیاز به پژوهش های بیشتری می باشد.
مریم زیلایی بوری حمید آقاعلی نژاد
هدف از این تحقیق بررسی تاثیر همزمان تمرین مقاومتی و محیط گرم بر تولید سایتوکاین¬ها بود. 6 مرد(5± 181/55 کیلوگرم، 2±26/33سال) دو جلسه تمرین 60 دقیقه ای را با 70% 1rm در دو محیط با دمای 25(طبیعی:n ) و 35(گرم:h ) درجه سانتی¬گراد انجام دادند. نمونه¬های خونی قبل، بلافاصله و یک ساعت پس از تمرین در هر دو شرایط دمایی برای سنجش میزان پلاسمایی کورتیزول جمع آوری شد. همچنین با تحریک مونوسیت¬ها به روش lps تولید سایتوکاین¬ها تجزیه و تحلیل شد. با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه¬گیری مکرر تفاوت متغیرها مشخص شد. با تحریک مونوسیت¬ها غلظت il-6 بلافاصله افزایش (ph=0.026 pw=0.048;) و یک ساعت پس از آن (ph=0.005 pw=0.033;) به ترتیب در شرایط گرم و طبیعی کاهش یافت، در حالی است که رهایش tnf-? در شرایط گرمایی کاهش معناداری یافت (p=0.029). غلظت کورتیزول نیز بدون تغییر باقی ماند (p<0.05). این نتایج نشان می¬دهد فعالیت در محیط گرم اثرات متفاوتی بر تولید سایتوکاین¬ها دارد. ورزش در گرما سبب افزایش lps-il-6 شد در حالی که lps-tnf-? کاهش یافت با وجود اینکه کورتیزول ثابت ماند که پیشنهاد می¬دهد عاملی فراتر از کورتیزول تولید سایتوکاین¬ها را تنظیم می¬کند و همچنین عملکرد تنظیمی il-6 بر رهایش tnf-?را نشان می¬دهد. این تغییرات سایتوکاینی، کاربرد ترکیب گرما و ورزش بر برخی از درمان¬های بالینی را پیشنهاد می¬دهد.
جعفر قربانی حمید آقاعلی نژاد
هدف پژوهش بررسی نیمرخ ویژگی های پیکرسنجی، فیزیولوژیکی، زیست حرکتی و ارتباط آن با نسبت انگشت دوم به چهارم در بازیکنان نخبه فوتبال نوجوانان پسر 15 سال بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه بازیکنان حاضر در اردوی آمادگی برای مسابقات قهرمانی نوجوانان آسیا – 2013 که شامل 25 بازیکن در پست های مختلف (3 بازیکن دروازه بان، 9 بازیکن دفاع، 9 بازیکن هافبک، 4 بازیکن مهاجم) با میانگین قد 175 سانتی متر و میانگین توده ی بدن 63.2 کیلوگرم تشکیل دادند. از ویژگی های پیکری (توده ی بدن ، قد ایستاده ، مجموع شش نقطه چین پوستی ، پهنای ران ، دورساق ، شاخص توده ی بدن ، نسبت کمر به لگن ) ، از ویژگی های فیزیولوژیکی (توان بی هوازی بی اسید لاکتیک و توان هوازی ) و ویژگی های زیست حرکتی (چابکی ، انعطاف پذیری ، سرعت ، استقامت عضلانی ، قدرت تنه ، قدرت عضلانی دست اندازه گیری شد. یافته ها نشان داد بین ویژگی های پیکر سنجی (توده ی بدن ، قد ایستاده ، مجموع شش نقطه چین پوستی ، پهنای ران ، دورساق ، شاخص توده ی بدن ، نسبت کمر به لگن ) و ویژگی های فیزیولوژیکی (توان بی هوازی بی اسید لاکتیک و توان هوازی )و ویژگی های زیست حرکتی (چابکی ، انعطاف پذیری ، سرعت ، استقامت عضلانی ، قدرت تنه ، قدرت عضلانی دست چپ)ارتباط معناداری با نسبت انگشت دوم به چهارم دست راست یا دست چپ وجود ندارد و فقط بین قدرت عضلانی دست راست با نسبت انگشت دوم به چهارم دست راست ارتباط معناداری وجود دارد. بنابراین، با توجه به عدم وجود رابطه معنادار بین ویژگی های پیکر سنجی ،فیزیولوژیکی و زیست حرکتی (به استثناء قدرت دست راست) با نسبت انگشت دوم به چهارم در پژوهش حاضر در خصوص استفاده از این نسبت برای استعدادیابی بازیکنان فوتبال در این رده ی سنی باید با احتیاط عمل شود.
محمد صمدی حمید آقاعلی نژاد
زمینه و هدف: استرس اکسایشی و التهاب از پیامدهای ورزش حرفه ای است که می تواند سلامت ورزشکاران را به مخاطره بیندازد. مطالعه حاضر به منظور اثر مکمل یاری ال-کارنیتین در طول یک دوره تمرین مقاومتی بر شاخص های استرس اکسایشی و التهابی در مردان تمرین نکرده انجام گرفت. مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع کارآزمایی شاهد دار تصادفی شده بود که به شکل دوسو ناآگاه روی بیست و چهار مرد سالم غیر ورزشکار انجام گرفت. آزمودنی به طور تصادفی در دو گروه دوازده نفره ال-کارنیتین و دارونما قرار گرفتند. هر دو گروه به مدت هشت هفته، تمرین ورزشی مقاومتی یکسان انجام دادند. در طول مطالعه گروه ال-کارنیتین روزانه دو گرم مکمل ال-کارنیتین وگروه دارونما روزانه دو گرم دارونما(مالتودکسترین) مصرف کردند. اندازه گیری های پیکرسنجی، دریافت های غذایی و آزمایشات بیوشیمیایی خون شامل اندازه گیری شاخص های گلوتاتیون(gsh)، مالون دی آلدئید(mda)، سوپر اکسید دیسموتاز(sod)، کاتالاز(cat)، عامل نکروزی تومور آلفا(tnf-?) و اینترلوکین-6 (il-6) در پیش آزمون و پس آزمون انجام شد. یافته ها: در پس آزمون در گروه ال-کارنیتین، گلوتاتیون سرم به طور معناداری افزایش و مالون دی آلدئید سرم به طور معنا داری کاهش یافت هم چنین در پس آزمون میانگین این دو شاخص بین دو گروه ال-کارنیتین و دارونما تفاوت معنا داری با یکدیگر داشتند(05/0p<). فعالیت آنزیم های سوپر اکسید دیسموتاز و کاتالاز به طور معناداری در هر دو گروه ال-کارنیتین و دارونما افزایش پیدا کرد اما این افزایش در گروه ال-کارنیتین بیشتر بود(01/0 p<). مقادیر tnf-? و il-6 در پس آزمون نسبت به پیش آزمون در گروه ال-کارنیتین کاهش و در گروه دارونما افزایش یافت اما از نظر آماری معنادار نبود(05/0p?). نتیجه گیری: در این مطالعه مکمل یاری ال-کارنیتین به مقدار روزانه 2 گرم به مدت هشت هفته باعث افزایش معنادار گلوتاتیون سرم و فعالیت آنزیم های سوپراکسیداز دیسموتاز و کاتالاز و کاهش معنا دار مالون دی آلدئید سرم در افراد مورد مطالعه گردید اما tnf-? و il-6 سرم را به طور معنادار کاهش نداد بدین ترتیب مصرف ال-کارنیتین باعث ارتقای شاخص های استرس اکسایشی در افراد مورد مطالعه شد.
سارا پناهی حمید آقاعلی نژاد
آتروفی عضلانی یکی از مشکلات متداول دیابت می باشد. در چنین شرایطی، تجزیه پروتئین افزایش وسنتز آن کاهش می یابد. hsp25 یک پروتئین شوک گرمایی است که بیان آن در بسیاری از مدل های آتروفی عضلانی ناشی از بی باری کاهش یافته است، اما نقش آن در آتروفی عضلانی ناشی از بیماری های سیستمیک از جمله دیابت تاکنون مشخص نشده است. murf1 یک لیگاز یوبیکوئیتین e3 است که به عنوان یک واسطه تحلیل عضلانی در بسیاری از مدل های آتروفی عضلانی شناخته شده است و در نتیجه آتروفی بیان آن افزایش می یابد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر 4 هفته تمرین مقاومتی بر بیان پروتئین hsp25 در مدل آتروفی عضلانی ناشی از دیابت ایجاد شده توسط استرپتوزوتوسین در عضله fhl موش های صحرایی می باشد. مواد و روش ها:36 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار با میانگین توده بدن 22 ± 288 گرم به طور تصادفی به ? گروه تقسیم شدند: کنترل غیر دیابتی، تمرین غیر دیابتی، کنترل دیابتی و تمرین دیابتی. گروه های تمرینی یک برنامه تمرین مقاومتی با استفاده از نردبان (?روز در هفته، برای4 هفته) انجام دادند. بیان پروتئین hsp25 با روش western blot سنجیده شد و بیانmurf1 mrna نیز برای کنترل مسیر آتروفی درگیر با روش rt-pcr سنجیده شد. یافته ها : نتایج آزمون آنالیز واریانس دو طرفه نشان داد دیابتی کردن سبب افزایش آتروفی و افزایش بیان murf1 و از طرف دیگر باعث کاهش میزان پروتئین hsp25 گردید)05/0(p< ؛ 4 هفته تمرین مقاومتی توانست بیان murf1 در موش های دیابتی را کاهش دهد، همچنین قادر بود میزان hsp25 را در موش های دیابتی و غیر دیابتی افزایش دهد)05/0(p<. نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد 4 هفته تمرین مقاومتی می تواند به مقابله با آتروفی ناشی از دیابت در موش های دیابتی بپردازد. به نظر می رسد hsp25 از واسطه های تنظیم کننده مسیر آتروفی است که نقش مهمی در مقابله با آتروفی در شرایط دیابتی دارد، به گونه ای که افزایش مقدار آن در اثر تمرین مقاومتی سبب کاهش آتروفی و کاهش بیان murf1 می گردد. این نوع تمرین می تواند راهکار مناسبی برای درمان آتروفی در شرایط بیمارگونه دیگر که ویژگی های کاتابولیکی مشترکی با دیابت دارند نیز باشد که البته نیازمند مطالعات و بررسی های بیشتری است.
فاطمه نقی زاده دیزج حمید آقاعلی نژاد
چکیده ندارد.
اصغر توفیقی حمید آقاعلی نژاد
چکیده ندارد.
سمیه یوسفوند حمید آقاعلی نژاد
چکیده ندارد.
علی خازنی رضا قراخانلو
چکیده ندارد.
شیدا وحیدی حمید آقاعلی نژاد
چکیده ندارد.
مهدیه ملانوری شمسی حمید آقاعلی نژاد
چکیده ندارد.
سجاد ارشدی رضا قراخانلو
چکیده ندارد.
سمیه همایونی نیکو خسروی
چکیده: هدف از پژوهش حاضر اعتباریابی آزمون جدید پرش زیگزاگ تحت عنوان آزمون بی هوازی تربیت مدرس (tmat) در برآورد توان بی هوازی تکواندوکاران مرد تیم ملی بود. نمونه آماری پژوهش 8 نفر از اعضای تیم ملی تکواندو با میانگین سن(85/3±25/23 سال)، قد(73/5±75/179 سانتی متر)، وزن(79/7±79/73 کیلوگرم)، درصدچربی(44/1±19/11 درصد) و vo2max(16/6±63/53 میلی لیتر بر کیلوگرم بر دقیقه) بودند. شاخص های اوج، میانگین و حداقل توان بی هوازی و نیز شاخص خستگی آزمودنی ها با آزمون tmat و آزمون وینگیت 30 ثانیه به عنوان آزمون مرجع اندازه گیری شدند. همچنین تغییرات لاکتات خون آزمودنی ها در دو آزمون مقایسه شد. یافته ها نشان داد بین توان بی هوازی اوج به دست آمده از دو آزمون همبستگی معنادار وجود دارد (71/0 r=،05/0 p<) ولی بین میانگین و حداقل توان بی هوازی و شاخص خستگی دو آزمون همبستگی معنادار دیده نشد (به ترتیب 26/0 r=، 05/0p> ؛ 11/0 r=، 05/0 p> ؛ 22/0 r= -، 05/0p> ). بین تغییرات لاکتات خون دو آزمون، از زمان استراحت تا 5 دقیقه پس از آزمون، تفاوت معناداری وجود داشت (0/0 p=). در بررسی پایایی آزمون tmat ، نتایج آزمون icc اوج، میانگین و حداقل توان به-دست آمده از آزمون پرش زیگزاگ و همچنین شاخص خستگی در دو مرحله آزمون-آزمون مجدد، ضریب پایایی بالایی را نشان داد (به ترتیب99/0r= ، 89/0r=، 97/0r=، 78/0r=). نتیجه این که به دلیل همبستگی بالا بین توان بی هوازی اوج به دست آمده از آزمون tmat و آزمون وینگیت و با توجه به پایایی بالای آزمون tmat، می توان از آن برای برآورد توان بی هوازی اوج ورزشکاران نخبه استفاده کرد، ولی به دلیل عدم همبستگی بین شاخص های میانگین و حداقل توان بی هوازی و نیز شاخص خستگی در دو آزمون، نیاز به مطالعه روی جمعیت بیشتری از آزمودنی ها برای دست یابی به نتایج قطعی می باشد. واژگان کلیدی: آزمون بی هوازی تربیت مدرس(tmat)، آزمون وینگیت 30 ثانیه، تکواندوکار نخبه، توان بی هوازی، لاکتات.
فرزانه قنبری حمید آقاعلی نژاد
اخیرا آزمون پله بیشینه جدیدی به نام tmstبرای برآورد توان هوازی بیشنه توسط آقا علی نژاد وهمکاران(1388) از دانشگاه تربیت مدرس ،معرفی شد که حداکثر اکسیژن مصرفی (vo2max) را بر اساس تنظیم ارتفاع پله بر اساس زاویه 90 درجه زانو برآورد می کند و پایایی وروایی آن در دختران فعال 19- 29 بررسی و تایید شد. پژوهش حاضر در راستای تعیین اعتبار،روایی و پایایی این آزمون در دختران فعال رده سنی 14 تا 19 سال هنرستان های تربیت بدنی و دانشکده فنی شریعتی تهران و ارایه ی فرمول محاسباتی برآورد vo2max برای این گروه سنی انجام شد.30 آزمودنی با میانگین سن 220/1±400/17 سال، قد179/11±683/160سانتی متر، توده بدنی 190/7±243/55کیلوگرم و در صد چربی بدن855/4±700/24درصد به عنوان آزمودنی در پژوهش حاضر شرکت نمودند و آزمون tmst و نوارگردان را با تجزیه و تحلیل نفس به نفس گازهای تنفسی در نوبت های جداگانه انجام دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون، ضریب پایایی icc، tزوجی و رگرسیون خطی استفاده شد. با استفاده از رگرسیون خطی فرمول برآورد vo2max در آزمون tmst به دست آمد: vo2max(ml/kg/min) = 27/301 + 2/301 ) ریتم پایانی) + 0/051 (ضربان قلب پایانی) – 0/126 (kg وزن بدن) see=3/162 ml/kg/min یافته های پژوهش تفاوت معناداری را بین زمان رسیدن به vo2max و زمان کل دو آزمون ، ضربان قلب زمان رسیدن به vo2maxو معادل تهویه ای اکسیژن بین دو آزمون نشان نداد(p>./05). همچنین همبستگی مثبت و معناداری بین vo2max ، ضربان قلب زمان رسیدن به vo2max ، معادل تهویه ای برای اکسیژن، میزان تلاش ادراک شده و نسبت تبادل تنفسی در آزمون های tmst و نوارگردان به دست آمد(p<./05). آزمون tmst همچنین از پایایی بالایی در vo2max، ضربان قلب زمان رسیدن به vo2max، معادل تهویه ای اکسیژن ، نسبت تبادل تنفسی و ریتم نهایی ، برخوردار بود. نتیجه این که آزمون tmst آزمونی ساده و پایاست که با تجهیزات اندک vo2max را با دقت بالا برآورد می کند.
حمید آقاعلی نژاد عباس میرشفیعی
به منظور مقایسه تاثیر مصرف ویتامین e، ویتامین c و ترکیب ویتامین های c,e بر پاسخهای ایمنی سلولی و هومورال پس از یک فعالیت بدنی تا سر حد واماندگی در مردان تمرین کرده، 45 آزمودنی ورزشکار با میانگین سن 78/1 +-86/22 سال، قد 42/6+-07/174 سانتی متر، وزن 38/7+- 33/68 کیلوگرم، درصد چربی 04/2+-2/8 و حداکثر اکسیژن مصرفی 51/3+-44/47 میلی لیتر در دقیقه به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن در چهار گروه کنترل، ویتامین e، ویتامین c و ترکیب ویتامین های c,e مورد مطالعه قرار گرفتند. آزمودنیهای گروه ویتامین e ، ویتامین c ترکیب ویتامین های c,e و کنترل، روزانه و به مدت 15 روز به ترتیب 400 میلی گرم ویتامین 1000, e میلی گرم ویتامین c ، 400 میلی گرم ویتامین e به اضافه 1000 میلی گرم ویتامین c و دارونما مصرف کردند. پس از 15 روز، همه آزمودنیها آزمون بیشینه بروس روی نوار گردان را تا رسیدن به واماندگی کامل اجرا کردند سپس نمونه های خونی پیش، بلافاصله و 2 ساعت پس از فعالیت آزمودنیها برای اندازه گیری تعداد کل گلبولهای سفید خون، نوتروفیل ها ، مونوسیت ها، لنفوسیت ها، سلولهای cl6+, cd4+ نسبت به cd4+: cd8+ غلظت iga,igg, igm سرم و فعالیت بیگانه خواری نوتروفیل ها گرفته است. بلافاصله پس از فعالیت در هر چهار گروه آزمودنی، تعداد کل گلبولهای سفید، نوتروفیل ها، مونوسیت ها (به استثنای گروه کنترل) ، لنفوسیت ها، cd8+ ، غلظت igm ( به استثنای گروه ویتامین e) iga,igg و فعالیت بیگانه خواری نوتروفیل ها افزایش و نسبت cd4+:cd8+ کاهش یافت. به هنگام مقایسه میانگیهای چهار گروه، این تغییرات تنها در مورد کاهش درصد مونوسیت ها در مرحله بلافاصله پس از فعالیت در گروه کنترل نسبت به سایر گروهها معنی دار بود (05/0 p<) 2 ساعت پس از فعالیت در هر چهار گروه آزمودنی تعداد کل گلبولهای سفید، تعداد نوتروفیل ها، نسبت cd4+:cd8+ غلظت igmو فعالیت بیگانه خواری نوتروفیل ها افزایش و تعداد مونوسیت ها (به استثنای گروه کنترل)، لنفوسیت ها، cd8+ :cd4+، غلظت iga (به استثنای گروه کنترل) کاهش یافت. در طول 2 ساعت پس از فعالیت غلظت igg در گروههای کنترل و ترکیب ویتامین های c,e افزایش و در گروههای ویتامین e و ویتامین c کاهش نشان داد. در مقایسه گروهها با یکدیگر هیچیک از این تغییرات معنی دار نبود (05/0p<) که ممکن است به علت کوتاه بودن مدت فعالیت و عدم تخلیه ذخایر ویتامین e و c بدن و یا کوتاه بودن دوره مصرف ویتامین ها با مقادیر مورد استفاده در این تحقیق باشد.