نام پژوهشگر: مهرداد ناصری شبانکار
مهرداد ناصری شبانکار ژیلا سجادی
از آنجا که برنامه ریزی روستایی تعیین یک طرح مشخص و یک الگوی صریح، جهت توسعه و شکوفایی زندگی روستایی با پیش بینی و آینده گری مسائل خاص اجتماعی و اقتصادی جهت توسعه است . بدون شک این برنامه ریزی نمی تواند بدون توجه به امکانات مادی و انسانی موجود صورت گیرد. بنابراین هدف اساسی در برنامه ریزی و روستایی ایجاد شرایطی است که بتوان از امکانات موجود حداکثر استفاده را برده و در کوتاه ترین مدت ممکن به هدف تعیین شده که همانا رشد و توسعه در زندگی روستایی است رسید. در حال حاضر یکی از اهداف برنامه ریزی روستایی در جهت نیل به رشد و توسعه، برنامه ریزی جمعیتی، هم به مفهوم کنترل رشد جمعیت و هم به مفهوم پیشگیری از روستاگریزی است . کنترل جمعیت به یک مفهوم کلی موقعی در یک جامعه مطرح می شود که توانهای محیطی، اقتصادی، اجتماعی جامعه نتواند بنحوی مطلوب نیازهای جمعیت را برآورد نماید، یعنی جمعیتی بیش از توان محیطی در ناحیه ای متراکم گردیده باشد. وقتی بحث ازدیاد جمعیت است هدف تعداد جمعیت نیست ، بلکه بحث بر عدم توازن بین امکانات زیست و جمعیت می باشد. همچنین بحث بر کنترل جمعیت آنست که جمعیت متناسب با مکانهای جغرافیایی باشد تا تراکم حد بحرانی (critical limitation) بوجود نیاید که برای رسیدن به این هدف تئوریها و نظریه های جمعیتی و جغرافیایی (مکانی-فضایی) مطرح شود. در این راستا و با توجه به تئوریها و نظریه های جغرافیایی به جرات می توان اذعان نمود که عامل فاصله فیزیکی از مراکز کنترل و تنظیم خانواده روستایی به عنوان یک پارامتر جغرافیایی به همراه فاکتورهای مهمی نظیر سهولت دسترسی و فرصتهای مداخله کننده قادرند، نقش مهمی را در جهت گسترش و یا کاهش حوزه نفوذ این مراکز ایفا نمایند و در نتیجه باعث موفقیت و یا عدم موفقیت سیاستهای جمعیتی شوند. با توجه به وضع موجود یکی از دلایل مهاجرت از روستاها به شهرها به شهرها می تواند بالا بودن میزان سطح باروری و متعاقبا بالا بود نرخ رشد جمعیت و در نتیجه عدم تطابق جمعیت با امکانات موجود در روستاها باشد که این مهم در نهایت منجر به تراکم حد بحرانی، مهاجر فرستی و خالی شدن روستاها از نیروی جوان و فعال گردیده و بدین ترتیب رشد و توسعه روستایی کاملا بی مفهوم جلوه می کند. با توجه به جوان بودن ساختار سنی جمعیت منطقه مورد مطالعه و با توجه به مهاجر فرستی منطقه در بعدی وسیع بررسی حوزه نفوذ مراکز کنترل و تنظیم خانواده به همراه بررسی متغیرهای اقتصادی-اجتماعی در رابطه با سطح باروری بسیار ضروری می نمود. لذا با توجه به موارد فوق به این نتیجه رسیدیم که علاوه بر چگونگی توزیع فضایی شبکه عرضه (مکانگزینی بهینه مراکز خانه بهداشت) الگوها و تفاوتهای مکانی باروری را نیز در رابطه با آن جهت ارائه مناسبتر خدمات و اجرای موفقیت آمیز برنامه های کنترل جمعیت و تنظیم خانواده می بایست مورد توجه جدی قرار داد.