نام پژوهشگر: فرهاد ساسانی
مولود شریعت زاده فریده حق بین
پایان نامه حاضر، پژوهشی در زمینه نحو زبان علمی فارسی است که با استفاده از مبانی دستور نظام-مند نقش گرای هلیدی به بررسی قابلیت های زبان فارسی در ه:تعبیر معنادار تجربیات بشر در زمینه علم شیمی، در دو پیکره گفتاری و نوشتاری می پردازد. این پژوهش با توجه به اندک بودن مطالعات موجود پیرامون نحو زبان علم با مفهوم مورد نظر در این پایان نامه، یعنی بررسی نقش زبان در انتقال معانی علمی به صورت سازگار و استعاری، انجام گرفته است. هدف از انجام این پژوهش در درجه اول رسیدن به پاسخی مناسب برای این پرسش است که، پیکره های گفتاری و نوشتاری زبان علمی فارسی چگونه واقعیات جهان را در قالب شش فرایند مطرح شده در فرانقش اندیشگانی هلیدی طبقه بندی کرده و به دو صورت سازگار و استعاری ارائه می-دهند، و در درجه بعد، آیا تفاوتی نیز میان دو پیکره مورد بررسی در میزان استفاده از بیان استعاری، که به-وسیله به کارگیری ساخت استعاره دستوری محقق می شود وجود دارد و یا خیر؟ به منظور بررسی جنبه های مذکور ابتدا هجده مبحث از سه کتاب شیمی سال های دوم و سوم دبیرستان و دوره پیش دانشگاهی انتخاب شده و چگونگی بیان این مباحث توسط مولفان کتاب های شیمی و دبیران در کلاس های درسی شیمی، به عنوان داده های پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند. پس از بررسی داده ها، نتایج حاصل، در سه بخش "پرکاربردترین فرایند در هر دو پیکره"، "پرکاربردترین فرایند در ساخت استعاره دستوری" و "میزان کاربرد استعاره دستوری در دو پیکره گفتاری و نوشتاری" تنظیم شدند. در پایان با استناد به این بخش ها مشخص گردید که، فرایند مادی پرکاربردترین فرایند در زبان علمی شیمی است و پیکره نوشتاری نیز تمایل بیشتری در استفاده از پدیده استعاره دستوری نسبت به پیکره مادی از خود نشان می دهد.
ندا ابطحی فریده حق بین
در این پایان نامه به بررسی صورت و نقش مقولات فعلی از جمله زمان و نمود در ترجمه فارسی رمان های آمریکایی به زبان انگلیسی بومی پرداخته شده است. هدف تعیین میزان انطباق و برابری تعداد تقسیمات برش های زمانی و به کارگیری مکانیزم های مطلوب جهت پر کردن خلاءهای موجود بین دو زبان در ترجمه می باشد. جامعه ی نمونه ی ما براساس تهیه ی مجموعه ای از جمله های شامل 1250 فعل در وجه خبری که به طور تصادفی در سه رمان امریکایی با انواع مختلف زمان و نمود و ترجمه معادل آن به فارسی انتخاب شده، بوده است. چارچوب نظری مورد استفاده، نظریه ی زبان شناسی مقابله ای و نظریه ترجمه ی ادبی است.متغیرهای مورد پژوهش عبارت اند از: بررسی تطابق و عدم تطابق ها با در نظر داشتن ویژگی های صوری و نقشی زمان و نمود در دو زبان است. داده های این پژوهش پس از تجزیه و تحلیل و سامان دهی در جدول های مخصوص پردازش گردیده و نتایج حاصله با استفاده از جدول ها و نمودارها به نمایش درآمده است. پس از تحلیل مقابله ای، شباهت ها و تفاوت های میان تقسیمات زمانی فعل ها در دو زبان انگلیسی و فارسی معلوم گردید که: مقولات فعلی فارسی و انگلیسی بر هم منطبق نیستند و صورت مقوله ی فعلی زمان دستوری در این دو زبان تا حدی مشابه یکدیگر است اما در تلفیق با نمود متفاوت از یکدیگرند که این نتیجه به دلیل وجود نمود تلفیقی (کامل و استمراری) است که مقوله نمود انگلیسی را متنوع تر از فارسی می کند، ولی در مورد زمان تقریباٌ در یک سطح اند. عوامل بافتی (بافت زبانی و فرازبانی) در بازیابی مفاهیم و نقش هایی که صورت معادل ندارند، مددرسان زبان گیرنده اند.
یاسمن نبوی فرهاد ساسانی
رسانه های هر کشور نقش زیادی در معرفی برخی هویت ها به عنوان غیرخودی یا دشمن به مخاطبان خود دارند. یکی از قلمروهای مناسب برای بررسی غیریت سازی، زبانِ رسانه ها است. در این تحقیق از طریق بررسی متن سرمقاله های کیهان، روزنامه متعلق به جناح اصول گرا، به مطالعه غیریت سازی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پرداخته شده است. چارچوب نظری تحقیق زبان شناسی سازگانی نقش گرا و به طور خاص مبتنی بر فرانقش اندیشگانی است. بر پایه این چارچوب، تلاش شده است ایدئولوژی های رمزگذاری شده درمتن سرمقاله های روزنامه کیهان طی ریاست جمهوری خاتمی با تحلیل واژه ها و عبارت ها و نیز حوزه های معنایی مختلف مورد تحلیل قرار گیرد. به این ترتیب با بررسی چگونگی بازنمایی گروه های خودی و غیرخودی در متن ها، مواردی مانند ویژگی های کلی این دو قطب، برجسته سازی ها و همچنین نقطه عطف جداسازی قطب ها از یک دیگر مشخص شده است. در نتیجه گیری حاصل از این تحقیق موارد منسوب به گروه خودی مشخص شده که عبارت است از مفاهیمی چون فقر و سختی، هوشمندی و ذکاوت، قدرت و توانایی و غیره. نکات برجسته گروه غیرخودی نیز شامل ثروت، نافهمی و توهم، ضعف و ناتوانی و غیره است. برجسته سازی عبارت ها و واژه ها نیز به گونه ای است که نکات مثبت مربوط به گروه خودی و نکات منفی گروه غیرخودی برجسته می شود و نقاط ضعف مربوط به خودی ها و موارد مثبت مربوط به غیرخودی ها و همچنین روی دادهای غیردلخواه به حاشیه برده شده یا انکار می گردد. ضمن تعیین نقطه عطفِ غیریت سازی این نتیجه به دست آمد که اقتضای شرایط مختلف و هدف هایی که با توجه به هر موقعیت دنبال می شود، در جابه جایی مرزهای قلمرو خودی، موثر است.
لیلا جوانمرد فرهاد ساسانی
این پایان نامه با عنوان «نقش فرایند تلفیق مفهومی درروند شکل گیری اصطلاح های فارسی خودمانی جوانان» به بررسی اصطلاح های عامیانه جوانان در فارسی از منظری شناختی می پردازد. در واقع هدف اصلی آن است که نقش فرایند تلفیق مفهومی در روند شکل گیری اصطلاح های فارسی خودمانی جوانان بررسی شود. بدین منظور 54 اصطلاح عامیانه از کتاب مردم شناسی اصطلاحات خودمانی نوشته محمود اکرامی و بر اساس تقسیم بندی خاص او بررسی شده است. این پژوهش، پیکره ای، به روش کتابخانه ای صورت گرفته است و برای گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای شامل کتاب ها، پایان نامه ها و مقاله ها استفاده شده است. چارچوب تحلیل این پژوهش زبان شناسی شناختی و بر اساس نظریه تلفیق مفهومی فوکونیه و ترنر (2002) است. یافته های پژوهش حاضر، موید آن است که در زبان فارسی اصطلاح های عامیانه خودمانی جوانان، از نظر ساختاری به دو گروه تلفیق های ساده و چند گانه تقسیم می شوند. از نظر نوع شبکه یک پارچه سازی برخی از اصطلاح ها، تلفیق دومنظر و برخی دیگر، تلفیق تک منظر بودند و تنها یک نمونه از تلفیق آینه ای در این پژوهش وجود داشت. ولی هیچ یک از اصطلاح ها، تلفیق بسیط نبودند. از نظر ساختاری در زبان فارسی، تلفیق های ساده نسبت به تلفیق های چندگانه بسامد وقوع بیش تری دارند و از نظر نوع شبکه یک پارچه سازی، تلفیق های دو منظر نسبت به تلفیق های تک منظر بسامد و تلفیق های تک منظر نسبت به تلفیق های آینه ای بسامد وقوع بیش تری داشتند. بدین ترتیب، یافته های این پژوهش نشان می دهد که در زبان فارسی بیش تر اصطلاح های عامیانه خودمانی جوانان از نظر ساختاری، جزء تلفیق های ساده و از نظر نوع شبکه یک پارچه سازی، جزء تلفیق های دو منظر اند. پایان نامه حاضر برای اولین بار اصطلاح های عامیانه فارسی را بر اساس نظریه تلفیق بررسی می کند.
مریم ذوالفقارروشن فرهاد ساسانی
گفتمان هسته ای ایران در چند سال اخیر یکی از چالش برانگیزترین گفتمان های مطرح شده در عرصه ی بین المللی بوده است، به گونه ای که کم تر محفل سیاسی بوده است که در آن سخنی از فعالیت های هسته ای ایران به میان نیامده باشد. نظر به این که گفتمان هسته ای ایران به لحاظ سیاسی از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گرفته است، جای خالی پژوهش هایی که این گفتمان را با رویکردی کاملاً زبانی مورد بررسی قرار دهند محسوس است. این پژوهش بر آن است تا با مقایسه ی گفتمان هسته ای ایران به روایت رئیس جمهورهای ایران و ایالات متحده دریابد که مرزبندی بین خود و دیگری در گفتمان ایشان چگونه بروز می یابد و نیز بازنمایی ایشان از فعالیت های هسته ای ایران چگونه است. بدین منظور چارچوب به کارگرفته شده در پژوهش حاضر تلفیقی از نظام گذرایی هلیدی و مربع ایدئولوژیک ون دایک است. در این پژوهش متن مصاحبه های مربوط به دوره ی اول ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد و جورج دبلیو بوش در چارچوب فوق مورد تحلیل گفتمانی قرار داده شد و پس از تعیین دایره ی خود و دیگری در گفتمان ایشان مشخص شد که در بازنمایی مسئله ی هسته ای ایران به روایت این دو رئیس-جمهور، در گفتمان رئیس جمهوری ایران بیش تر بر نکات مثبت خود و در گفتمان رئیس-جمهوری امریکا بیش تر بر نکات منفی دیگری تأکید شده است. هم چنین در گفتمان رئیس-جمهوری ایران بیش تر فرآیندهای رابطه ای و در گفتمان رئیس جمهوری امریکا بیش تر فرآیندهای مادی به کار برده شده است.
مژده پهلوان شیلگانی یدالله پرمون
پایان نامه حاضر به دو بخش نظری و کاربردی تقسیم می شود. بخش اول ازیک سو شامل زبان شناسی اجتماعی است که مطالب مربوط به مطالعه زبان در ارتباط با تاثیر عوامل اجتماعی بر متغیرهای زبانی و هم چنین واژه شناسی که شامل فرایندهای متداول و غیرمتداول واژه سازی در زبان فارسی می باشد و از سوی دیگر معرفی نظریات زبان شناسان و زبان شناسان اجتماعی است. در بخش دوم که حاصل کار میدانی پژوهش است، 60 گویش ور در رده های سنی 20-45 سال انتخاب شده اند. نمونه مورد بررسی، پرسش نامه ای متشکل از 104 واژه از چهار فرایند اختصارسازی، کوته سازی، سرواژه سازی و آمیزش است که گویش ور براساس انتخاب میزان پذیرش واژه، دلایل پذیرش یا عدم پذیرش آن را نیز از میان دلایل پیشنهادی پرسش گر انتخاب می کند. پس از جمع آوری داده های به دست آمده از پرسش نامه ها و تحلیل های آماری، بررسی های زبان شناختی و تاثیر عوامل اجتماعی در انتخاب میزان پذیرش یک واژه نشان داده است که به طور کلی، همه ی گویش وران با فرایند کوتاه کردن واژه ها موافقند به شرطی که واژه از دو ویژگی عمده ی شفافیت معنایی و خوش آهنگی برخوردار باشد.
مریم کفایی فنایی پور فرهاد ساسانی
ریشه مفهوم بینامتنیت و ارجاع های برون متنی در آثار ادبی و بلاغی قدیم قابل ردیابی است. اما زایش آن به صورت زمینه ای مستقل در بررسی متن های ادبی و سپس هنری پدیده ای به نسبت نوظهور در مطالعه زبان و هنر نیمه دوم قرن بیستم است. پرداختن به محتوا در کنار صورت و اهمیت دادن به عناصری که خارج از اثر به فرایند معناسازی کمک می کنند توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده و به نظریه پردازی های متعددی انجامیده است. که دیدگاه های دو تن از این پژوهش گران یعنی باختین و کریستوا مبنای بسیاری از پژوهش ها قرار گرفته است. آن چه از دیدگاه های باختین و کریستوا برمی آید تاکیدی است که آن ها بر حیات فرهنگی، اجتماعی و ایدئولوژیک آفریننده و مخاطب متن و نیز بستر تاریخی خود متن دارند که همگی بر دریافت معنا تاثیرگذارند و در پی آن معنای متن را از حالت بسته خارج و در شبکه ای از روابط و معانی گسترده قرار می دهند. بر این مبنا نگاره های مرقوم سلطان محمد تبریزی مورد بررسی واقع شده است تا در خلال این بررسی نشان داده شود که متن ها هرگز خنثا نیستند بلکه منعکس کننده ارزش ها و اوضاع دائما متغیر اجتماعی اند. بدین منظور، در فصل چهارم نگاره های او بررسی می شود. سرانجام آن چه از انواع ارجاع های برون متنی به دست آمد در فصل نهایی در پنج طبقه دسته بندی شد که شامل ارجاع به ویژگی های عام نگارگری ایرانی؛ ارجاع به ویژگی مکتبها و نگارگران هم عصر سلطان محمد؛ ارجاع به شعر یا داستان مربوط به نگاره؛ ارجاع به اوضاع سیاسی، اجتماعی زمانه و نیز خلاقیت فردی سلطان محمد می باشد. شایان ذکر است که در این میان بیش ترین سهم ارجاع، متعلق به شعر یا داستان مربوط به نگاره است.
مریم عمارتی فرهاد ساسانی
این پژوهش گفته های متهمان پرونده های دادگاه های جنایی شهر تهران را بررسی می کند. این بررسی بر اساس رویکرد زبان شناسی قضایی و نظریه ی اولسون (2004) در مورد مقوله های روایت صادقانه ی متهمان به انجام رسیده است. به این منظور گفته های 6 متهم پرونده های 3 قتل که دو پرونده مختومه و یک پرونده در جریان می باشد انتخاب شد. ارزش گذاری جمله ها بر اساس گفته های دیگر شاهدان پرونده، گواه پزشکی قانونی، گزارش صحنه ی جرم انجام شد. نتیجه ها نشان داد که بسیاری ازمعیارهای اولسون در بررسی گفته های متهمان فارسی زبان کاربرد دارد. اما رأی نهایی دادگاه با میزان تناقض گویی های متهم رابطه ای ندارد. نگارنده در این پژوهش به معیارهای جدید در بررسی گفته های متهمان فارسی زبان دست یافت. این معیارها عبارت است از: 1- تأکید 2- بی ثباتی ساختار تجربی بند و 3- سوگند.
زهرا کشاورز قاسمی مهدی فرهانی منفرد
چکیده تحقیق حاضر تلاش می کند تا با بررسی متون تاریخی دوره تیموریان، گفتمان های مسلط دو دوره تاریخی خاص از سال771 تا 853، یعنی دوران حکومت تیمور و دوره پس از مرگ تیمور تا مرگ الغ بیک را شناسایی کند. در ابتدا با انتخاب 3 متن تاریخی از هر دو دوره مورد بررسی، به گزینش یک گزارش سیاسی و یک گزارش فرهنگی در هر متون دست زده و با استفاده از ابزرارهای زبان شناختی، به تحلیل متون تاریخی پرداختیم. در متون دوره اول یعنی دوره حکومت تیمور، گفتمان جنگ محور شناسایی شد. و در دوره دوم نیز با توجه به همزمانی حکومت دو شاهزاده تیموری یعنی شاهرخ و الغ بیک، گفتمان فرهنگ محور شناسایی گردید. بافت اجتماعی و روحیه و شخصیت و اهداف شاهان تیموری در هر دو دوره تأثیر مستقیمی در ایجاد این گفتمان داشته است. تیمور با داشتن روحیه نظامی گری و خشن به منظور کشورگشایی به حکومت می پرداخت و این بافت اجتماعی که از طرف تیمور صورت می گرفت در مورخان آن عصر موثر افتاد و در نوشته هایشان گفتمان جنگ محور شکل گرفت. در دوره دوم نیز، شاهرخ و الغ بیک با داشتن روحیه آرام و لطیف و فرهنگی به منظور کشورداری به حکومت می پرداختند و این بافت اجتماعی از طرف این دو شاهزاده در مورخان دوران آنها نیز تاثیر گذاشت و در نوشته هایشان گفتمان فرهنگ محور به عنوان گفتمان موجود شکل گرفت. کلید واژه ها : تیموریان، تیمور، شاهرخ، الغ بیک، تحلیل گفتمان
آزاده منصوبی شهین نعمت زاده
پایان نامه حاضر به بررسی استعاره های درد در زبان فارسی از دیدگاه زبان شناسی شناختی می پردازد. در زبان شناسی شناختی استعاره نقش مهمی در نظام شناختی بشر دارد و دیگر منحصر به حوزه ادبیات نیست. به طوری که بسیاری از بنیادی ترین مفاهیم در نظام مفهومی ما معمولا از طریق مفاهیم استعاری درک می شود. کوکسس(kovecses)(2002)معتقد است استعاره نه تنها در زبان برای بیان احساسات نفوذ کرده،بلکه نقشی مهم در درک جنبه های بیشتری از مفهوم سازی احساس و تجربه احساسی دارد. درد نیز یکی از مفاهیم انتزاعی و احساسی است که برای بیان آن چاره ای جز استفاده از مفاهیم ملموس تر و عینی تر نیست. داده های این پژوهش مشتمل بر 87 جمله است که از خلال گفتار سخن گویان فارسی زبان هنگام درد و از نمونه های در دسترس انتخاب شده است. نتایج و یافته های پژوهش نشان می دهد فارسی زبانان در بیان درد از حوزه های مبدا مختلفی استفاده می کنند که منجر به ساخت استعاره هایی چون «درد ویرانی/ دگرگونی ابزاری است»، «درد صدای یک جانور است» و ... می شود.
نسترن یزدانی فرهاد ساسانی
در این پایان نامه با موضوع”بررسی عوامل موثر بر بروز سوء تعبیر“ به بررسی سازوکار سوء تعبیر و شناخت عوامل موثر بر بروز آن پرداخته می شود. در این پژوهش شصت و یک گفت وگوی روزمره که در آن ها سوء تعبیر رخ داده، مورد مطالعه قرار گرفته است. دستیابی به الگویی مناسب برای بررسی و تحلیل داده ها بخشی از پژوهش حاضر را تشکیل می دهد. برای بررسی، از الگویی ترکیبی بهره برده شده و در تحلیل گفت وگوها از مفاهیمی چون پیش فهم، فضای ذهنی، پیوستگی، کنش های کلامی، اصل همکاری و معنای ضمنی استفاده شده است. در این الگو چنین فرض شد که بروز سوءتعبیر به دلیل نداشتن دسترسی شنونده به فضای ذهنی گوینده است. در این جا فضای ذهنی عبارت است از: کلیتی که که در ذهن هریک از گفت و گوکنندگان در مقطع های زمانی مشخص وجود دارد. پس از بررسی، پیش فهم، بافت متنی و بافت موقعیتی به عنوان عامل های اصلی موثر بر بروز سوءتعبیر معرفی شده اند. با تحلیل داده ها مشخص شد پیش فهم پربسامدترین عامل در بروز سوء تعبیر است، به نحوی که بسیاری از عوامل در رایطی که میان گفت وگوکنندگان پیش فهم مشترکی وجود ندارد، موجب بروز سوء تعبیر می شود. سایر عوامل موثر بر بروز سوتعبیر عبارت اند از ابهام، عدم درک معنای ضمنی، تفاوت کانون توجه، تفاوت خبر تازه و کهنه از نظر گوینده و شنونده، درک واژه زیر شمول به جای واژه شامل، عدم درک معنای اصطلاحی، اشتراک واژه و شباهت آوایی.
سیده مهسا اعظمی نژاد شهین نعمت زاده
پایان نامه حاضر در چارچوب معنی شناسی شناختی به بررسی اصطلاح های زبان فارسی پرداخته است. هدف این پژوهش، تجزیه وتحلیل برخی از اصطلاح های زبان فارسی بوده، که در آن ها پدیده های طبیعی مانند «آب، آتش، باد و خاک» با مفهومی استعاری به کار رفته اند و چگونگی عملکرد طرحواره های تصوری در ارتباط با این اصطلاح ها، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. بدین منظور 71 اصطلاح از کتاب امثال و حکم دهخدا بررسی شده است. این پژوهش به روش کتابخانه ای صورت گرفته و برای گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای شامل کتاب ها، پایان نامه ها و مقاله ها استفاده شده است. چارچوب تحلیل این پژوهش در حوزه معنی شناسی شناختی، براساس نظریه طرحواره ای ایوانز و گرین(2005) بوده است. یافته های پژوهش موید آن است که:1- طرحواره های تصوری برخاسته از چندین حس ادراکی- تجربی می باشند، لذا نمی توان مرز مشخصی بین این طرحواره ها قایل شد.2- طرحواره های تصوری را باید در مقولات کلان تجسمی- ذهنی جستجو نمود که از آن ها می توان طرحواره های جزئی تری را استنباط کرد.3- تجربه های جسمانی در حوزه مبدأ مبنای درک و بیان اصطلاح های استعاری در حوزه انتزاعی(مقصد) می باشد و می تواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد.4- طرحواره های تصوری نقش حائز اهمیتی در کارکرد اقتصادی ذهن و ایجاد الگوهای ذهنی تعمیم یافته دارند. واژه های کلیدی: زبان شناسی شناختی، معنی شناسی شناختی، طرحواره های تصوری، استعاره، اصطلاح.
مرجان فردوسی نسرین فقیه ملک مرزبان
چکیده در تحلیل انتقادی گفتمان، فرض بر این است که زبان آن آیینه ی شفافی نیست که حقایق را به تمامی بازمی نمایاند، بلکه تحت تأثیر عوامل متعدد بیرونی و درونی، حقایق را معوج و تحریف شده نمایش می دهد و این تحریف و چگونگی رخداد آن نشان از اعمال قدرت آشکار و نهانِ نهادهای اجتماعی و تاریخی دارد. بنابراین عمده ترین هدف تحلیل انتقادی گفتمان، کشف راهبردها و ابزارهای گفتمان مداری است که منجر به ایجاد سلطه و نابرابری در جامعه و تبلور این نابرابری در زبان می شود. این پژوهش تلاشی است برای شناخت گفتمان های طبیعی شده و نیز بررسی نابرابری های اجتماعی از خلال متن گلستان. برای این منظور از نظریه های مایکل هلیدی جهت تحلیل متن و نورمن فرکلاف جهت تبیین ابعاد اجتماعی و چگونگی پیوند آن با متن استفاده شد. از میان ابزارهای پیشنهادی جهت تحلیل متن، فرانقش اندیشگانی با تمرکز بر فرآیندها و نام گذاری ها انتخاب شد. هم-چنین با تکیه بر نظرات فرکلاف، متن مورد نظر در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین، بررسی و از این رهگذر پیوند میان متن و جامعه بازنمایی شد. آن چه از بررسی و تحلیل حاصل شد ناظر بر تعریف دو گفتمان اصلی تحت عنوان گفتمان حکومتی و گفتمان معنوی است. با تبیین نقش و جایگاه مشارکان هر یک از این گفتمان ها، نهایتاً به این نتیجه دست یافتیم که گفتمان غالب گلستان، گفتمان معنوی است و از میان مشارکان آن، خداوند بر فضای گلستان برتری مطلق دارد. واژه های کلیدی: تحلیل انتقادی گفتمان، نورمن فرکلاف، مایکل هلیدی، فرانقش اندیشگانی، قدرت، ایدئولوژی، گلستان سعدی.
مریم رفتاری فرهاد ساسانی
پایان نامه حاضر به بررسی روابط معنایی و با هم آیی در نوشتار دانش آموزان مقطع های تحصیلی دوم تا پنجم ابتدایی پرداخته است. هدف این پژوهش بررسی گستردگی کاربرد روابط معنایی در مقطع های تحصیلی مذکور می باشد.چارچوب تحلیلی این پژوهش، چارچوب ارائه شده توسط لوبنر (2002)می باشد. از میان روابط معنایی که لوبنر به آن ها می پردازد، هم معنایی، تقابل معنایی و شمول معنایی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در زمینه ی باهم آیی نیز از میان زبان شناسانی که آن را مورد مطالعه قرار داده اند، چارچوب نظری ارائه شده توسط هالیدی و حسن(1976)، مبنای این پژوهش قرار داده شده است. یافته های پژوهش موید آن است که دانش آموزان در تمام مقطع های تحصیلی موردنظر از انواع روابط معنایی ( هم-معنایی، تقابل معنایی و شمول معنایی) و با هم آیی استفاده می کنند.با بالاتر رفتن مقطع تحصیلی میزان استفاده از این نوع روابط افزایش می یابد. رابطه ی محسوسی میان مقطع تحصیلی و میزان استفاده از انواع هم معنایی دیده نشد، ولی در مورد کاربرد انواع تقابل معنایی، تنوع استفاده درمقطع های تحصیلی چهارم و پنجم بیشتر است.
نگار شریعت پناهی فریده حقبین
پایاننامه حاضر به بررسی تغییرات نحوی در ترجمه از انگلیسی به فارسی در چارچوب نظریه ایکس-تیره میپردازد. هدف این پژوهش بررسی نوع و میزان تغییرات نحوی است که در فرافکنهای بیشینه، میانه و هسته هر یک از گروههای ip، cp، vp، dp و np در فرآیند ترجمه رخ میدهد. جامعهآماری این پایاننامه متشکل از 150 جمله انگلیسی و ترجمه فارسی آنهاست که از طریق نمونهگیری اتفاقی از 5 کتاب داستانی و 5 کتاب غیرداستانی انتخاب شدهاند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که مترجمان تاحد ممکن با وفاداری به ساختار اصلی به ترجمه میپردازند. این مسئله در کتابهای غیر داستانی پررنگتر است و کمترین میزان تغییر در این دسته از کتابها مشاهده شده است. از سوی دیگر در ساختارهای گروهی، بیشترین تغییر در dp و کمترین تغییر در vp مشاهده شده است. از نظر فراوانی تغییر در هریک از فرافکنها نیز هسته بیشترین میزان تغییر و فرافکن بیشینه کمترین تغییر را شامل شدهاند. با توجه به این یافتهها به نظر میرسد که مترجمان به دلیل توجه به انتقال معنا، تغییری در ساختار گزارهای و سطوحی که به انتقال معنا میپردازند ایجاد نمیکنند و به همین دلیل گرههای واژگانی ( vp و np ) کمترین و گرههای نقشی ( cp ، ip و dp ) بیشترین میزان تغییر را شامل میشوند. به طور کلی سلسله مراتب تغییر در مقولات مختلف به صورت vp<cp<np<ip<dp است.
سمیه نوزاد فلکدهی فرهاد ساسانی
دیدگاه به عنوان یک عنصر شناختی، نقش مهمی در بیان تجربه ها و مفهوم سازی های افراد دارد و به همین دلیل به تکرار مورد مطالعه و بحث زبان شناسان شناختی قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عنصر دیدگاه در زبان فارسی و مطالعه چگونگی کارکرد آن در سفرنامه ها انجام گرفته است. در این پژوهش مفهوم دیدگاه در زبان شناسی شناختی معرفی می شود و پس از معرفی و بررسی فاکتورهای مربوط به آن از نظر رونالد لنگاکر (1987)، این فاکتورها در دو سفرنامه حج از دو دوره تاریخی متفاوت سنجیده می شود. بررسی های متنی پژوهش حاضر، یافته های جدیدی در مورد زبان فارسی ارائه می کند و تفاوت دو سفرنامه را، هم به لحاظ ویژگی های نگارشی متن و هم به لحاظ فاکتورهای دیدگاهی، در دو دوره قاجار و معاصر به نمایش می گذارد.
زهرا یحیوی شهلا بختیاری
چکیده: در سال سی و پنج هجری پس از بروز اعتراض های مردمی علیه عثمان، معاویه تلاش خود را برای بهره برداری هر چه بیشتر از این اوضاع نمود. سرانجام پس ازکشته شدن عثمان، زمینه و فرصت مناسب برای طرح خواسته های معاویه فراهم آمد. معاویه با بهره گیری از مظلوم کشته شدن عثمان و ادعای خون خواهی وی که در ابتدا توسط اصحاب جمل مطرح شد و نیز طرح وجود رابطه خویشاوندی خود با عثمان، تبلیغات گسترده ای را در این زمینه آغاز نمود. پرسشی که در این باب مطرح می شود این است که معاویه چگونه توانست با بهره گیری از سنت های جاهلی در گفتمان مظلوم کشته شدن عثمان برای خود ایجاد مشروعیت نماید؟ و پاسخی که به عنوان فرضیه به این پرسش داده شده عبارت است از اینکه معاویه با وارد کردن سنت های جاهلی چون «ثار»، «عصبه» و «عصبیت» در بحث خون خواهی عثمان توانست گفتمان مظلومیت او را به وجود آورده و برای خود ایجاد مشروعیت نماید. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی می باشد. بر اساس این تحقیق مشخص گردید که معاویه پس از کشته شدن عثمان با طرح ادعای مظلوم کشته شدن او، خون خواهی وی و معرفی خود به عنوان ولی دم عثمان، تلاش نمود تا به وسیله ی احیاء سنت های جاهلی «ثار»، «عصبه» و «عصبیت» و ارائه ی آنها در قالبی جدید، گفتمان مظلومیت عثمان را پایه گذاری نموده و از این طریق به قدرت دست یابد.
حنیف رحیمی پردنجانی مرضیه پیراوی ونک
با استفاده از نظریات باختین و هابرماس، این پژوهش سعی داشت با یکسان سازی و تبدیل انواع مختلف حکومت و مکاتب نقاشی دوره ی قاجار در ایران و اروپا، به دو نوع حکومت یا نقاشی «تک صدا» و یا «چند صدا»، امکان تطبیق و مقایسه ی آن دو را فراهم سازد و پاسخی منطقی به پرسش هایی از این دست دهد که آیا بین نوع حکومت و نوع نقاشی همزمان با آن نسبتی وجود دارد؟ اگر هست، این نسبت چگونه است؟ همچنین آیا بین تحوّلات اجتماعی (انقلاب) و نوع نقاشی ارتباطی وجود دارد؟ پژوهش حاضر، در پی پاسخ به سوالات مطروحه، سعی در برقراری نسبتی میان فلسفه ی سیاسی و هنر داشت و همچنین ضمن نگاهی نو به تاریخ نقاشی قاجار و فرانسه، تلاش داشت زمینه ای برای درک و تبیین ارتباط سیاست و هنر در زمان کنونی برقرار سازد. در این راستا فرض شد که «صدا»های موجود در آثار نقاشی با نوع حکومت، رابطه ای مستقیم دارد؛ یعنی حکومتِ «تک صدا»، نقاشی «تک صدا» و حکومتِ «چندصدا»، نقاشی «چندصدا» به دنبال دارد. همچنین در پی تحولات سیاسی ـ اجتماعی، با افزایش صداهای مردم در حکومت، صداهای موجود در نقاشی ها افزایش می یابد. روش این پژوهش از نظر هدف توسعه ای و از نظر روش، تاریخی است و در تجزیه و تحلیل از روش باختین بهره جسته است و در نهایت با توجه به پیکره ی مطالعاتی خود این نتایج حاصل شد که حکومت تک صدا، نقاشی تک صدا در پی دارد اما، با قاطعیت نمی توان گفت که حکومت چندصدا، نقاشی چندصدا به دنبال دارد. همچنین در پی تحوّلات اجتماعی، تقریباً عکس فرض پژوهش حاصل شد؛ یعنی با افزایش صداهای مردم در حکومت، نقاشی تمایل به تک-صدایی دارد.
سیده زهره افتابی فرهاد ساسانی
واژه سازی، آفرینش واژه های جدید است. هر زبان در هر زمان به تولید واژه های جدید برای برطرف کردن نیاز ارتباطی و بیان مفاهیم تازه نیازمند است. واژه سازی به روش های مختلفی صورت می گیرد. در این رابطه رویکردهای متفاوتی وجود دارد. یکی از رویکردهای رایج، دیدگاه صرف واژگانی قوی است که در آن واژه سازی کاملا? به واژگان و حوزه صرف سپرده شده و امکان تولید واژه را در حوزه نحو مردود می داند. آن چه در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته، امکان ساخت و ایجاد واحدهای واژگانی شده پس از بخش نحو یا به عبارتی واژه-سازی پسانحوی در زبان فارسی است. در بررسی زبان فارسی معیار معاصر ایرانی، مشخص شد که علاوه بر شیوه-های واژه سازی صرفی، شیوه های دیگر غیرصرفی و پسانحوی نیز در تولید واژه نقش دارند که از آن جمله می توان به تغییر تکیه (در واژه هایی مانند نچسب، نسوز و نترس) و تبدیل (تغییر مقوله واژه بدون تغییر در شکل ظاهری آن) اشاره کرد. نوع دیگری از واحدهای واژگانی-شده را نیز می توان یافت که درون داد آن ساختاری جمله-ای دارد، اما نقش یک واژه را ایفا می کند و در حالی -که به ظاهر شبیه ساخت های نحوی است اما ویژگی های واژگانی دارد. به همین ترتیب مشخص شد در بسیاری از موارد، واحدهای واژگانی متشکل از گروه های نحوی اند. در این پژوهش به طبقه بندی و بررسی چگونگی تولید و ساختار این نوع واژه ها که از گفتار و مکالمه های روزمره مردم تهران، وبلاگ ها، مصاحبه های تلویزیونی، رسانه های گروهی و نیز نوشتار ویرایش نشده مانند خاطرات و بروزنگاشت ها به دست آمده، پرداخته شده است. از جمله این انواع می توان به موارد زیر اشاره کرد: 1) واحدهای واژگانی پسانحوی با درون داد گروه حرف اضافه-ای، مانند ازکارافتاده، ازخودبی خود و درراه مانده؛ 2) واحدهای واژگانی پسانحوی با درون داد گروه اسمی (ترکیب اضافی)، مانند شال گردن و دستمال سفره؛ 3) واحدهای واژگانی پسانحوی عطفی با درون داد گروه اسمی، مانند بی دروپیکر، بی دست وپا؛ و غیره اشاره کرد (که طبقه بندی کامل و شرح آن در فصل چهارم ارائه شده است). از این گذشته، از آن جا که همواره در صرفی یا نحوی بودن فعل های انضمامی بحث و اختلاف نظر وجود دارد، گزاره مرکب و فعل انضمامی نیز با نگاهی پیوستاری مورد مطالعه قرار گرفته و نشان داده می شود که فعل انضمامی نیز ساختی پسانحوی دارد.
هما اسدی فرهاد ساسانی
گفتمان مجموعه ای از نشانه هاست که به صورت فراگیر به شکل دهی رفتارهای فردی و اجتماعی جامعه می پردازد. در هر نظم گفتمانی مجموعه ای از قوانین و قراردادها وضع می-شود که به ساختاربندی اصول گفتمانی می پردازد. کنش گران اجتماعی با هدف های ایدئولوژیک مدنظر خود اقدام به واردکردن نشانه ها در چارچوب گفتمانی خود می کنند و این جاست که زبان به عنوان بخش مهم سازنده گفتمان وارد عرصه می شود و به صورت نرم-افزاری به تثبیت معناهای مدنظر کنش گران می پردازد. محمد رضا پهلوی نیز با استفاده از سازوکارهای زبانی در سطح روابط بین الملل، واقعیات سیاسی را بازنمایی می کند و متناسب با سیر تحولات سیاسی و اجتماعی و فضای حاکم دوران خود به تثبیت نشانه ها در چارچوب گفتمان سیاست خارجی خود می پردازد. در یک چارچوب گفتمانی، محوری ترین نشانه در مرکز قرار گرفته و سایر عناصر در پیوند با آن قرار می گیرند. نشانه های تشکیل دهنده چارچوب همواره با واژه های مثبت توصیف می شود و مفاهیم غیردل خواه از آن ها به حاشیه رانده می شود. این پژوهش نیز در همین راستا توجه خود را معطوف به چگونگی کارکرد برجسته سازی و حاشیه رانی در گفتمان سیاست خارجی شاه ساخته و از این طریق هم هویت های "خودی" و "دیگری" و هم نشانه های هژمونیک شده و غالب در گفتمان شاه را مشخص می کند. در این پژوهش مشخص شده است قطب بندی هویتی در گفتمان شاه دوگانه نبوده بلکه به صورت پیوستاری بوده که دارای قطب های میانی نیز است. آمریکا، سازمان ملل متحد و ملت های جهان هویت های ثابت خودی در این پیوستار بوده در حالی که محمد مصدق، جمال عبدالناصر، کمونیسم، حزب توده و استعمار (بدون اشاره به نام کشور خاصی) هویت های ثابت دیگری هستند. شوروی و اسرائیل نیز قطب های بینابین این پیوستار هستند. هم چنین پنج دوره تاریخی بر اساس ویژگی های غالب گفتمانی برای گفتمان شاه به این شرح تعیین شده است: دوره یکم: 1324-1320، دوره دوم: 1332-1325، دوره سوم: 1344-1333، دوره چهارم: 1352-1345 و دوره پنجم: 1356-1353. پس از آن برای هر دوره یک چارچوب گفتمانی تعیین شده است. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان می دهد که شرایط و رویدادهای حساس تاریخی در هر برهه زمانی افزون بر این که هویت های خودی و دیگری را در قلمرو غیریت سازی گفتمان شاه جا به جا می کند منجر به جا به جایی نشانه ها و تغییر چارچوب گفتمانی شاه نیز می شود.
کوثر اولیایی فرهاد ساسانی
جنگ ایران و عراق یکی از رخ دادهای مهم در تاریخ کشور ماست که زندگی همه افراد را در زمان وقوع و پس از آن تحت تأثیر قرار داده است. از این رو تحقیق و تفحص در متن های کلامی و غیرکلامی جنگ می تواند تأثیر این واقعه بر مردم و دیدگاه آنان به جنگ را هویدا سازد. در بررسی گفتمان جنگ، خاطرات خودنوشته به سبب بی واسطگی و دست نخوردگی نسبی اهمیت ویژه ای دارند. پژوهش حاضر به بررسی بازتاب جنگ هشت ساله در خاطرات زنان ایرانی می پردازد. داده های این پژوهش از کتاب های خاطرات خودنوشته زنان درباره جنگ عراق و ایران انتخاب شده است. به این منظور متن دو کتاب یک شنبه آخر و کفش-های سرگردان بر اساس الگوی شناختی ای که جورج لیکاف در تحلیل مسائل سیاسی و اجتماعی به کار برده، تجزیه و تحلیل شده است. با بهره گیری از الگوی یادشده، سناریو های به کاررفته در جنگ عراق و ایران و استعاره های موجود درباره این جنگ، از کتاب ها شناسایی شده است. در نهایت، با توجه به استعاره های به دست آمده، دیدگاه زنان درباره کنشی به نام جنگ عراق و ایران و کنشگران زن و مرد حاضر در جنگ در این پژوهش تحلیل و تبیین شده است. این پژوهش نشان می دهد، اولاً، زنان در خاطرات خود بیش تر به مسائل معنوی و عاطفی در جنگ توجه نشان داده اند. ثانیا،ً از حیث حضور در جنگ، تفاوتی میان زن یا مردبودن قائل نبوده اند و خود را تا حدی کنشگری فعال دیده اند. ثالثاً، به نظر می رسد از این جهت که هر دو نویسنده در بیمارستان پشت جبهه خدمت کرده اند، بیش تر به ایثار رزمندگان مرد توجه نشان داده اند و به کنشگری و رزم آوری مردان چندان نپرداخته اند.
صبا فرخ عراقی فرهاد ساسانی
پژوهش حاضر با عنوان بررسی سازوکار معناپردازی در بسته بندی کا لاها به مطا لعه فرآیندهای معناپردازی هم چون استعاره می پردازد و نیز تبلور فرآیندهای اندیشگانی، بینامتنی و فردی را بررسی می کند. برچسب کالا به عنوان یک متن چندلایه به شیوه های گوناگون سعی در برقراری ارتباط و انتقال پیام دارد و آن چه مهم است شیوه برقراری ارتباط میان مخاطب (مصرف کننده) و برچسب کالا به عنوان شناسنامه محصول است. شاید اگر معنای مورد نظر یک برچسب را پیامی بدانیم استعاره می تواند مجرایی باشد که در بستر طرحواره های فرهنگی و پیوندهای بینامتنی موفق به انتقال معنا می شود. داده های این پایان نامه، تصویر 60 کالای پرمصرف با دو عنوان کلی مواد خوراکی و مواد شوینده است که بر دو محور اصلی ارتباط شیوه های متفاوت در بسته بندی کالا و استعاره سازی بررسی شده اند. بسته بندی کالا شامل دو شیوه دیداری و کلامی است و از ارتباط این دو شیوه با یکدیگر فرانقش متنی بازنمایی می شود. فرانقش بینافردی حاصل ارتباط تصویر برچسب کالا با مخاطب است و فرانقش اندیشگانی در عناصر تصویر و کلام، از طریق استعاره سازی و پیوندهای بینامتنی بازنمایی می شود. در نهایت آن چه منجر به دریافت پیام یک تصویر تبلیغی می شود ایجاد پیوند بینامتنی است که ارتباط متن با بافت بیرون است. ونیز استعاره از فرآیندهای فعال در حوزه تبلیغات و برچسب کالاهاست چون به اختصار کمک شایانی می کند. برچسب کالا در مقام یک متن واحد معناست، خواه این متن تصویری، نوشتاری و یا تعامل هر دو شیوه باشد؛ در هر حال بستری است برای معناپردازی یک مفهوم و انتقال آن که نقطه عطف معنا و لنگری برای پیام محسوب می شود.
سارا نظردنیوی مریم حسینی
گفتار هر فرد به شکلی اجتناب ناپذیر، ارائه دهنده باورها، ارزش ها و جهان بینی هایی است که به صورت نهفته در زبان فرد جای می-گیرد و افراد ناخواسته آن چه را که می اندیشند بر زبان خود جاری می سازند؛ استفاده از این خاصیت زبانی، این امکان را برای ما فراهم می سازد که با بررسی زبان فیلم، به ایدئولوژی ذهنی سازندگان آن دست پیدا کنیم. به همین منظور ما در این پژوهش، دو فیلم نامه آژانس شیشه ای و ارتفاع پست، ساخته ابراهیم حاتمی کیا، نویسنده و کارگردان معاصر را از منظر نشانه شناسی اجتماعی مورد تحلیل قرار دادیم و متوجه شدیم، زندگی در فضای دو قطبی سال های 1376-1380 بر ذهن او بی تأثیر نبوده است. ما برای این کار از دو ابزار فرانقش اندیشگانی (در دستور نظام مند هلیدی) و قطب بندی خود و دیگری (بر اساس مربع ایدئولوژیک ون-دایک) استفاده کردیم. سپس بعد از قطب بندی شخصیت های درون فیلم نامه، دریافتیم که در فیلم نامه آژانس شیشه ای، قطب1 (شخصیت اول و همراهانش) بر ضلع "برجسته سازی نکات مثبت خود" بیش از ضلع های دیگر مربع ایدئولوژیک تکیه کرده است و این تکیه را با استفاده از فرآیند مادی نشان داده است. اما قطب مقابل بر "برجسته سازی نکات منفی دیگری" تکیه کرده و برای این کار از فرآیند رابطه ای بهره برده است. اما در فیلم نامه ارتفاع پست، قطب1 (شخصیت اول و همراهانش) از دو ضلع "برجسته-سازی نکات منفی دیگری" و "به حاشیه رانی نکات منفی خود" به یک اندازه استفاده کرده است، ولی قطب مقابل، همانند فیلم-نامه قبلی تکیه خود را بر ضلع "برجسته سازی نکات منفی دیگری" قرار داده است. همچنین در این فیلم نامه هر دو گروه از فرآیند مادی بیش از دیگر فرآیندها استفاده کرده اند
مرجان رضایی فرهاد ساسانی
چکیده این پایان نامه در پی مطالعه ی تأثیر جنسیت شاعر بر انتخاب واژه ها و عبارت هایی است که در شعرهای ایشان به کاررفته است. به این منظور، با عنایت به فرانقش اندیشگانی زبان ,واژه های به کاررفته در شعر چهارشاعر برجسته ی معاصر (احمد شاملو، سهراب سپهری، فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی) بررسی شد تا میزان استفاده ی آن ها از فرایندها(مادی, ذهنی,رابطه ای, رفتاری, وجودی و کلامی) وحوزه های معنایی خاص مشخص گردد. هم چنین بهطور خاص واژه های جنسیت گرا در شعر آن ها بررسی شد. به دلیل مرگ فروغ فرخزاد و سهراب سپهری شعرهای این شاعران تا سال 57 بررسی شدهاست. با مقایسه ی فعل های امر و منفی و پس از آن بررسی فرایندهای به کاررفته، مشخص شد تفاوت چشم گیری بین مردان و زنان وجود ندارد. در آخر دوازده حوزه ی معنایی در اسم های موجود در پیکره ی شعری طبقه بندی و از نظر جنسیت شاعران و فراوانی آن ها در شعرشان بررسی شد. در این بخش نیز تفاوت اندکی میان کاربرد حوزه های معنایی عینی و ذهنی مشاهده گردید. از جمله تفاوت های موجود می توان به این موارد اشاره کرد که زنان از اسم هایی که در حوزه های معنایی «شراب و می» و «عشق و دوستی» طبقه بندی می شوند بیش تر استفاده کرده اند,در حالی که مردان از اسم هایی که در حوزه های معنایی «جانوران» و «مکان ها» قرار می گیرند بیش تر استفاده کرده اند. البته از نظر آماری این تفاوت هابسیارناچیز است.
عاطفه مصلحی جویباری فریده حق بین
هرچیزی که گفته می شود یا نوشته می شود، با یک نگاه ایدئولوژیک تولید شده است. در واقع زبان دائما انعکاس دهنده ی ایدئولوژی و تفکر گوینده یا نویسنده است و تمام چیزهایی که می-گوییم یا می نویسیم درون ساختار زبانی خود دربردارنده ی باورها و نوعی نگاه ایدئولوژیک خاص است. رسانه ها و بخصوص مطبوعات از این خاصیت زبان برای تولید و القای ایدئولوژی مورد نظر خود روی افراد جامعه استفاده می نمایند. اما این انتقال و القای ایدئولوژی در لایه های زیرین زبان و به صورت پنهان صورت می گیرد. از همین روی بررسی ساختار زبانی متن هایی که در مطبوعات چاپ می شوند می تواند ایدئولوژی هایی که در پس جملات خوش ساخت زبان مطبوعات قرار دارد را برای خوانندگان آشکار سازد. در این پژوهش با استفاده از فرانقش متنی نظریه ی نقش گرای هلیدی و مدل بازنمایی کنش گران اجتماعی ون لیوون به بررسی آغازگر بندهای متون اجتماعی روزنامه های شرق و همشهری پرداخته شد. نتایج به دست آمده از بررسی ها نشان گر آن است که در متون اجتماعی روزنامه ها بند های مرکب بیش از بند های ساده کاربرد دارند و ترکیب آغازگرهای متنی+ تجربی بیش از سایر امکانات ترکیب آغازگرهاست. از دیگر دست آوردهای پژوهش این است که از میان مولفه های گفتمان مدار مدل بازنمایی کنش گران اجتماعی ون لیوون، مولفه طبقه بندی و نام دهی بیش ترین بسامد را دارا هستند. واژه های کلیدی: فرانقش متنی، مولفه های گفتمان مدار، بازنمایی کنش گران اجتماعی، شرق، همشهری
نازنین فیروزی فرهاد ساسانی
چکیده بررسی معنای واژه ها و رابطه های معنایی میان آن ها اهمیت ویژه ای دارد. مطالعه ی هم معنایی به عنوان یکی از مهم ترین رابطه های معنایی در عین حال که از ارزش ویژه ای برخوردار است، به دلیل انتزاعی بودن معنی و عدم ارائه ی تعریفی دقیق از هم معنایی، دارای پیچیدگی های خاصی نیز است. چنین به نظر می رسد که واژه ها و عبارت های هم معنا، دارای معنی شناختی مشابهی هستند و یک حوزه ی معنایی را بین خود تقسیم می کنند و از هر یک از آن ها می توان در بافت های متفاوتی استفاده کرد. هر یک از اندیشمندان تعریفی از هم معنایی ارائه داده اند و یا آن را دسته بندی کرده اند. هم چنین عده ای نیز به محدودیت های هم معنایی اشاره کرده اند، و تقریبا همه ی آن ها هم معنایی مطلق را رد کرده اند. در این پژوهش در این پژوهش پس از تحلیل10 متن که هر یک حدود 100 واژه است و به صورت اتفاقی انتخاب شده است، واژ های هم معنی در بافت های مختلف بررسی شد و مشخص شد عوامل مختلفی مانع جانشینی دو واژه ی هم معنی در یک بافت مشخص می شود، که در این میان عناصر هم-نشین نقش قابل توجهی دارد و با محدود کردن حوزه ی معنایی واژه ها، می تواند مانع از هم معنی بودن آن ها با دیگر واژه ها شود. در واقع بافت واژه که شامل واژه های هم نشین آن واژه است، عامل اصلی در تعیین هم معنایی واژه هاست. اما نمی توان الگوی منسجمی برای این مسئله ارائه داد و تنها می توان مواردی را که در بیشتر داده ها تکرار شد را به صورت فهرستی هنگام جایگزینی واژه های هم معنا در واژه نامه ها در یک متن، مد نظر قرار داد. کلیدواژه ها: هم معنایی، عناصر هم نشین، محدودیت های هم نشینی، بافت
راضیه جعفری فرهاد ساسانی
متن رادیویی شامل لایه های مختلفی است که هرکدام نقش خاصی در تولید معنا دارند، این لایه-ها (کلام ، موسیقی، افکت و عوامل زبرزنجیری) ، به دو دسته زبانی و غیرزبانی تقسیم می شوند و در تاثیر متقابلی که برهم می گذارند معناسازی می کنند. هدف این تحقیق شناخت هرچه بیشتر ساز و کار عملکرد معناسازی در متن رادیو و تأمل و تأثیر متقابل لایه های مختلف آن است. این تحقیق از نوع کیفی است و به دو روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است و برای گردآوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای بهره گرفته ایم و در این راستا، برنامه «جوانی دربست» از شبکه رادیویی جوان که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده است، مورد تجزیه و تحلیل نشانه شناسانه قرار گرفته است. آن چه از انجام این تحقیق حاصل شد به این شرح است: لایه های متن رادیویی، در تعامل با یکدیگر معناسازی می کنند، گاه ترکیب همه لایه ها وگاه ترکیب بعضی ازآنها معناراشکل می دهد . لایه کلامی با به کارگیری واژه های خاص تولید معنا می کند، ایجاد گسست می کند، پیوندهای بینا متنی را شکل می دهد و موقعیت اجتماعی افراد رامشخص می کند. لایه موسیقی ایجاد گسست بین خرده متن ها را به عهده دارد، پایان خرده متن را اعلام می کند وموقعیت مکانی وزمانی رامشخص می کند. لایه زبرزنجیری شروع وپایان خرده متن را مشخص می کند، آغاز و پایان پاره گفتارها رامشخص می کند، یک پاره گفتار رابه واحدهای اطلاعاتی مناسب تقسیم می کند و برای تاکید بر نکته های خاص بکار می رود, همچنین درمیان لایه های متنی معناساز، لایه معناساز غالب کلام است ومعنا درلایه های زبانی بامعنا در لایه غیرزبانی متفاوت است. به غیر از لایه های اصلی متن، لایه های فرعی همچون زمان پخش برنامه، عنوان برنامه، گونه و یا قالب برنامه رادیویی، عوامل برنامه ساز، بیانگر رادیویی و مخاطب برنامه نیز در شکل گیری معنای متن نقش دارند.
معصومه ملکیان فرهاد ساسانی
در آثار کلاسیک مربوط به زبان، استعاره به عنوان ابزار زیبایی آفرینی تنها محدود به ادبیات و بویژه شعر بود. ظهور زبان شناسی شناختی و بویژه نظریه ی استعاره ی مفهومی جورج لیکاف دریچه ی نوینی به روی مطالعه ی استعاره گشود. امروزه بررسی استعاره در حوزه های مختلف زبان توجه بسیاری را به خود جلب کرده است و بی تردید احساس یکی از مهم ترین این حوزه هاست. احساس پدیده ای انتزاعی است که به واسطه ی نگاشتی استعاری میان قلمرویی مبدأ و قلمرویی مقصد مفهوم سازی می شود. کوچش در کتاب استعاره، 13 قلمرو را به عنوان قلمروهای مبدأ رایج در فرآیند استعاره سازی در زبان انگلیسی مشخص کرده است. این پژوهش به بررسی استعاره ی احساس در گفتار روزمره ی مردم شهر تهران در چارچوبی شناختی می پردازد. نتایج تحلیل بر روی 307 عبارت نشان می دهد که پرکاربردترین قلمروهای مبدأ برای مفهوم سازی احساس در زبان فارسی به ترتیب عبارت است از: ویرانی، بیماری و مرگ برای غم، وضعیت روحی و جسمی خوب و پروازکردن / بالارفتن برای شادی، رفتار / واکنش حیوانی و خرابی دستگاه به میزان مساوی و همین طور آتش / گرما برای خشم، لرزیدن، ازحرکت ایستادن، رنگ پریدگی، رفتار حیوانی، بیماری و جابه جایی قلب به میزان مساوی برای ترس و مالکیت و کالای باارزش برای عشق. نتیجه ی تحلیل ها نشان می دهد که مجاز مبنا و زمینه ساز شکل گیری غالب استعاره ها در زبان فارسی است. یکی دیگر از نتایج این پژوهش فرهنگی بودن کاربرد برخی از قلمروهای مبدأ است. از این رو، قلمروهای مبدأ آلودگی / نجاست، مرگ، ماده ی مخدر و موجود ماوراءطبیعی به عنوان قلمروهای مبدأ فرهنگی به این مجموعه اضافه شد.
نجمه خدری فرهاد ساسانی
مسئله ی تعیین گونه های فعل و بررسی رفتار معنایی و نحوی آن ها در زبان فارسی، همواره از سوی دستورنویسان و زبان شناسان مطرح بوده است، اما به نظر می رسد هنوز هم ناگفته های بسیاری درباره ی فعل ها وجود دارد. از این رو، در پژوهش حاضر با تقسیم فعل ها به دو دسته ی ساده و گروهی سعی شده است سازوکار تغییر ساختار گذرایی در فعل های گروهی فارسی که زایایی بسیار بالایی دارند بر پایه ی مدل گذرایی هلیدی و دیدگاه ساسانی درباره ی فعل گروهی بررسی شود. به این ترتیب، پس از گردآوری شماری از فعل های گروهی به کاررفته در گفتار روزمره و دسته بندی آن ها بر اساس فرآیندهای مادی، ذهنی، رابطه ای، رفتاری، کلامی و وجودی، تغییرات گذرایی در این گونه فعل ها تجزیه و تحلیل شده است. در این پژوهش نشان داده شده است چنان چه تغییری در ساختار گذرایی فعل های گروهی فارسی رخ دهد، این تغییر به وسیله ی تغییر سازه ی فعلی فعل گروهی صورت می گیرد. همچنین، امکان تغییر میزان گذرایی در فعل های گروهی نشان دهنده ی پیوستاری بودن ساختار گذرایی در این گونه فعل ها است. با این وجود، فعل های گروهی ای نیز دیده می شود که تغییر سازه ی فعلی در آن ها تغییر گذرایی در پی ندارد. اگر تغییر سازه ی فعلی در فعل گروهی تغییر گذرایی ایجاد کند، فرآیند فعل گروهی تغییر می کند و در برخی موارد نیز بدون تغییر باقی می ماند. در این میان، می توان به مواردی اشاره کرد که در آن به وجود آمدن تغییر گذرایی به دلیل تغییر سازه ی فعلی فعل گروهی منجر به تغییر فرآیند فعل گروهی و تبدیل آن به فرآیندی قابل پیش بینی خواهد شد.
فاطمه فولادی فرهاد ساسانی
عنوان: بررسی سیر دگرگونی بازنمایی زبانی مذهب در آثار محسن مخملباف نام و نام خانوادگی: فاطمه فولادی رشته ی تحصیلی: زبان شناسی همگانی استاد راهنما: دکتر فرهاد ساسانی استاد مشاور: دکتر فریده حق بین تاریخ دفاع: 27/6/1391 چکیده: هر متن می تواند بیان گر افکار و نگرش نویسنده اش باشد؛ نویسنده ای که برخواسته از جامعه است، پس متن ها می توانند افکار و عقاید موجود در جامعه را بازنمایی کنند. مذهب اهمیت ویژه ای در زندگی و فرهنگ ایرانیان دارد، پس بدون شک بازتاب آن را می توان در آثار نویسندگان و هنرمندان جامعه مشاهده کرد. با تحولات سیاسی-اجتماعی جامعه ی ایران در سال های بعد از انقلاب اسلامی، شاهد تغییراتی در باورها و عقاید قشرهای مختلف جامعه هستیم که انعکاس آن را می توان در آثار نویسندگان و هنرمندان به عنوان عضوی از این اجتماع ملاحظه کرد. به نظر می رسد دگرگونی های یادشده در آثار محسن مخملباف بروز آشکارتری دارد. پس در این پژوهش به بررسی سیر دگرگونی بازنمایی زبانی مذهب در 41 نمایش نامه و فیلم نامه از آثار او می پردازیم تا تغییر نگرش مذهبی نویسنده به عنوان عضوی فرهنگی از جامعه ی ایران در طول سال های بعد از انقلاب مشخص شود. فرانقش اندیشگانی و نام گذاری هلیدی، غیریت سازی، مربع ایدئولوژیک ون دایک، چندصدایی و بینامتنیت باختین و ارزش های واژگانی فرکلاف، نظریه ها و ابزارهای تحلیلی ای هستند که ما را در رسیدن به این منظور یاری رساندند. با توجه به تغییر نگرش نویسنده، موضوع آثار و قطب های موجود در آن ها، نمایش نامه ها و فیلم نامه ها را در 9 دوره جای دادیم و سپس به تحلیل آن ها پرداختیم. مخملباف در دوره های ابتدایی، به تبیین مبانی دینی و بویژه اسلام می پردازد و به اسلام در برابر کمونیسم و غرب برتری می بخشد. سپس به مسئله ی فقر و نابسامانی های سیاسی-اجتماعی ایران بعد از انقلاب می رسد. اولین بار در سال 1368 است که عشق وارد آثار مخملباف می شود و درست از همین دوره است که او به تدریج از جانب داری از قطبی خاص فاصله می گیرد و به سمت چندصدایی می رود. کم کم مذهب جنبه ی فرعی پیدا می کند تا جایی که او دیگر هیچ تأکیدی بر دین داری و دین اسلام ندارد و به امور اخلاقی اشاره می کند. بعد از آن، مخملباف با کمی فاصله گرفتن از دین، یک جنبه ی انحرافی آن یعنی تعصب را نکوهش می کند. در پایان، او به فلسفه ی عشق و زندگی می رسد. شخصیت های این دوره، در وجود خدا شک دارند و شاید از دریچه ی تجربه های معنوی جدید در جست وجوی حقیقت اند. واژگان کلیدی: مذهب، باور، نام گذاری، فرانقش اندیشگانی، مربع ایدئولوزیک، چندصدایی، محسن مخملباف
متین نهاوندی غفارکندی فرهاد ساسانی
این پژوهش بسامد استفاده از صورتک ها را در متن های چندشیوه ی سایبرنتیک مانند ایمیل بررسی می کند. پژوهش در دو مرحله انجام می شود. مرحله ی نخست با نظرخواهی از 59 کاربر ایمیل، بسامد استفاده از صورتک ها را مورد بررسی قرار می دهد. این نظرخواهی از طریق ایمیل انجام می گیرد. در مرحله ی دوم، سه گروه 30 نفره از کاربران ایمیل شرکت می کنند. در این مرحله حضور صورتک ها در متن پیام از طریق پرسش نامه ها مورد مطالعه قرار می گیرد تا نقش معنایی صورتک ها در ایمیل و همچنین حضور صورتک ها در تسریع و تسهیل انتقال احساس بررسی شود. نتایج به دست آمده از نظرخواهی نشان می دهد کاربران ایمیل صورتک شادی را بیش از سایر صورتک ها به کار می برند. بر اساس نتایج پژوهش کاربران ایمیل حضور صورتک ها را در متن پیام برای انتقال معنا موثر می دانند. نتایج همچنین نشان می دهد آن ها حضور صورتک ها را در انتقال احساسات مفید ارزیابی می کنند.
مریم قهرمانی فرزان سجودی
تحقیق حاضر به بررسی هم زمانی تاثیر قدرت و ایدئولوژی در فرایند تولید و دریافت دو فیلم اقتباسی سارا (1371) و پری (1373) از کارنامه ی سینمایی داریوش مهرجویی می پردازد؛ هر دو اثر که در اینجا عنوان پسامتن را برخود دارند در ارتباط با پیشامتنهای خود مورد بحث و تحلیل قرار گرفته اند؛ این پیشامتنها عبارتند از نمایشنامه خانه ی عروسک ([1879]1943) اثر هنریک ایبسن، داستان کوتاه یک روز خوش برای موز ماهی ([1948]1981) و رمان فرنی و زوئی ([1961]1964) هر دو اثر جروم دیوید سلینجر. تحلیل این آثار بر مبنای چارچوب پیشنهادی تحقیق حاضر انجام شده است. فرایند ترجمه از نگاه تحقیق حاضر کرداری بینامتنی و بیناگفتمانی در نظر گرفته شده است و محصول ترجمه نیز ساخت بینامتنی و بیناگفتمانی. مطالعه در این تحقیق در دو سطح کلان و خرد انجام گرفته است. سطح کلان به بررسی شرایط و عوامل دخیل در تولید و دریافت متون پرداخته و سطح خرد به بررسی رمزگان نهفته در متن تمرکز داشته است. چارچوب نظری تحقیق بر مبنای مباحث تحلیل انتقادی گفتمان و تئوری بینامتنیت در مفهوم کریستوایی آن بناشده است. متن در این تحقیق نه یک محصول ایستای زبانی آماده برای مصرف که محصولی نشانه ای و پویا در نظر گرفته شده است؛ متون درگیر در فرایند ترجمه نیز در تحقیق حاضر نه با عنوان سنتی "متن مبدا" و "متن مقصد" بلکه با عنوان تازه ی "پیشامتن" و "پسامتن" مورد بررسی قرار گرفته اند. این تحقیق در سطح کلان خود به نقش ستارگان سینمایی در دریافت پسامتن تمرکز دارد همچنین در این سطح به نقش و تاثیر ایدئولوژی غالب مقصد در تولید پسامتن تاکیده شده است. در سطح خرد نیز تحقیق حاضر به بررسی ملاحظات ایدئولوژیکی می پردازد که در فرایند شکل گیری شخصیتهای پسامتن از بطن شخصیتهای پیشامتن دخیل بوده اند. نتایج و یافته های تحقیق نیز تحت سه عنوان اصلی مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند: روابط قدرت دخیل در دریافت پسامتن؛ تاثیر ایدئولوژی غالب بر فرایند تولید پسامتن؛ و از شخصتهای پیشامتن تا شخصیتهای پسامتن.
مریم امامی شوشتری سهیلا صلاحی مقدم
شاهنامه فردوسی به یقین اولین منظومه شعر پارسی است که در آن مبانی فکری و فرهنگی ایرانیان در عین جامعیت اسطوره ای – تاریخی اش با زبانی فاخر بیان شده است. فردوسی به عنوان روایت گر قرون اولیه نضج زمینه های جدید فرهنگی در فلات ایران، به خوبی از عهده بازنمایی اندیشه ها و دغدغه های قومی که در تاریخ خود بیش از هر چیز خاطره سلطه و تسلیم را دارند برآمده است. اثر او با استفاده از روایت های منظوم اسطوره ای و تاریخی در حقیقت به بازخوانی این تحولات در حوزه اندیشه جمعی ایرانی می پردازد. ازین رو یکی از چشمگیرترین موضوعات شاهنامه دیالکتیک ایرانی و غیر ایرانی بودن است. دیالکتیکی که گویی در اکثر موارد به تضاد در روش ها می انجامد اما در کل بخشی از جبر تاریخی هر سلطه و تسلیمی را نیز باز می تاباند. در کشاکش همین تقسیم بندی ساده جغرافیایی است که ما با تعریفی که فردوسی از "ایرانی" بیان می کند آشنا می شویم و مگر نه این است که هر تعریفی برای "معرفت" شدن نیاز به یک "دیگری" خارج از خود دارد؟ "دیگری" در شاهنامه "انیرانی" است. در اکثر مقابله های شاهنامه "انیرانی" در شمایل "آنتی تز" ظاهر می شود و این هنرمندی فردوسی است که مسئله "هویت ایرانی" را تنها در حد یک نظریه فکری نمی بیند بلکه بسیار واقع گرایانه نتایج همسو شدن و یا مقابله ایرانی و "دیگری" را بررسی می کند و اینگونه راه را برای درک بهتر فرهنگ ایران باز می کند. بخش پهلوانی شاهنامه از یک سو به علت معرفی "نماد" جوانمردی ایرانی -رستم- و از سوی دیگر استغنای آن از تنگناهای روایت واقعیات تاریخی محل مناسبی است تا ویژگی های "ایرانی" و "انیرانی" درآن بررسی شود. ظهور و افول رستم در شاهنامه خود شاهنامه ای است که دوره ی یک رویش و ریزش درونی را در کل روایات شاهنامه بیان می کند. بررسی ویژگی های این جریان جز با بررسی هویت افراد ایرانی و مقابلین غیر ایرانی از نظر فردوسی ممکن نخواهد بود. نبود ثبت تاریخی و آزادی شاعر برای بیان ما فی الضمیرش که از نوشته های اساطیری به او رسیده و درک ناخوداگاه فردوسی از آنچه قرار است روایت کند دست منتقدین را برای توجه به اصل متن باز تر می سازد . برای تحلیل زبان در بخش پهلوانی شاهنامه می توان شکلی هرمی را در نظر بگیریم که در قاعده ی آن متن اثر، جایگاه "دیگری" در متن، تحلیل گفتمان براساس روابط قدرت و تحلیل متن براساس زبانشناسی نقش گرا در رابطه با هم برآیندی خواهند داشت که همان تعیین موقعیت "ایرانی" در شاهنامه است. "دیگری" از نظر جایگاه مفهومی در حقیقت مرزهای "خودی" را تعیین می کند. بنابراین توضیح هرآنچه نیستیم به آنچه که هستیم ختم خواهد شد. در تحلیل گفتمان - چنانکه شرح داده خواهد شد - با نظام های گوناگونی به بررسی متون نشانه دار (اعم از نوشته، فیلم، هنرهای تجسمی و...) می پردازد. در پژوهش پیش رو گفتمان ایرانی- انیرانی براساس روش لاکلائو و موف بررسی خواهد شد و برای بسط زبان شناختی این تحلیل از روش نقش گرای هلیدی واز بعضی آرای وندایک نیز بهره مند خواهیم شد. انتخاب لاکلائو و موف ازین روست که در نظام تحلیل گفتمان نوسوسیالیستی به تحلیل گر امکان بیشتری برای کاوش در زمینه ی وقوع گفتمان (در اینجا متون منتخب شاهنامه) داده می شود. خلاف نظریه فوکو در تحلیل گفتمان از نظر لاکلائو این "حکم" نیست که برساخت هر گفتمانی براساس آن است بلکه "سوژه" در معنای لکانی آن محوریت دارد و همچنین روابط دال ها براساس نظریات دریدا و پساساختارگرایان تعریف می شود. همچنین در نظریات لاکلائو جایگاه دیگری محل التقای مفصل بندی های درون گفتمان را تعیین می کند. به عنوان چهارمین عامل برساخت مفهوم ایرانی از دستور نقش گرای هلیدی و بررسی فرانقش اندیشگانی که با رویکرد گفتمانی مورد استفاده در تحلیل متن همخوانی دارد استفاده می کنیم. زبانشناسی نقش گرا که شاخص ترین چهره آن زبان شناس معاصر مایکل هلیدی است بر آن است تا زبان را نه به مثابه یک ساختار از پیش تعیین شده ژنتیکی بلکه یک نظام معانی به همراه صورت های زبانی بداندکه از طریق آن صورت ها، معنا تشخیص داده می شود. با این رویکرد که دیگرانی چون لیچ، تامپسون، هریس و هویی در زمینه های دیگر آنرا بسط دادند نقش های زبانی در سه تفسیر به کار می رود : 1. در تفسیر متون 2.در تفسیر نظام 3.در تفسیر ساخت های عناصر زبانی در دستور زبان نظام مند نقش گرای هلیدی "بافت کاربردی" خاستگاه مفهوم است و بر این اساس هر واحد گفتاری و یا نوشتاری سه معنای اندیشگانی یا بینافردی و یا متنی را داراست. هلیدی و پیروان او در تحلیل متن قائل به این امر هستند که هر عنصری در زبان با ارجاع به نقش آن در نظام کلی زبان تعریف و تبیین می شود و بنابراین دستور نقش گرا همه واحد های زبان را عضوی می داند که در قالب و شکل دهی نقش ها دخالت دارند و در ارتباط با یکدیگر تفسیر می شوند . با رویکرد نقش گرا در تحلیل اشعار ما از یک سو به بافت کاربردی متن که بی شک بر ساختار معنایی اثر تاثیر می گذارد بی توجه نمی شویم و از سوی دیگر از آنجا که مبنای تحلیل، نظام زبان و نحو اثر است گرفتار تفسیر به رای نیز نخواهیم شد. این پژوهش برآن است تا ویژگی "ایرانی " و "انیرانی" را در بخش پهلوانی شاهنامه با توجه به بافت فرهنگی و زبان اثر استخراج نماید تا ازین طریق نقبی به اندیشه ساکنان قدیم این مرز و بوم زده شود شاید برای گفتمان امروز ما معنای روشن تری از "ایرانی بودن" ارائه گردد.
وحیده کریمی آزیتا افراشی
پایان نامه حاضر به بررسی استعاره های درد در گویش کردی کلهریِ ایلام از دیدگاه زبان شناسی شناختی می پردازد. از منظر زبان شناسی شناختی، استعاره جایگاه مهمی در نظام شناختی و مفهوم سازی ذهنی بشر دارد و فقط منحصر به حوزه ادبیات نیست. به طوری که بسیاری از بنیادی ترین مفاهیم در نظام مفهومی ذهنی بشر از طریق فرایند شکل گیری استعاره مفهومی درک می شود. کووچش (2002) معتقد است استعاره نه تنها در زبان برای بیان عواطف به کار می رود، بلکه نقشی مهم در درک جنبه های پیچیده تر مفهوم سازی عواطف و تجربه های عاطفی دارد. درد نیز یکی از مفاهیم انتزاعی و عاطفی است که برای بیان آن چاره ای جز استفاده از مفاهیم ملموس و عینی نیست. داده های این پژوهش مشتمل بر 150 جمله حاوی استعاره مفهومی است که از خلال گفتار گویشوران کردی کلهری ایلام هنگام بیان درد انتخاب شده است. نتایج و یافته های این پژوهش نشان می دهد، گویشوران در بیان درد از حوزه های مبدأ مختلفی استفاده می کنند که منجر به ساخت استعاره هایی چون درد ویرانی/ دگرگونی است، درد صدا است و ... می شود. پر بسامدترین حوزه مبدأ در ساخت های استعاری ویرانی/ دگرگونی و کم بسامدترین حوزه مبدأ در ساخت های استعاری نور و رنگ بوده است.
پروانه محبی تبار نسرین فقیه ملک مرزبان
هدف این پژوهش تحلیل چگونگی بازنمایی گفتمان دفاع مقدس در اشعار قیصر امین پور و روش آن، تحلیل انتقادی گفتمان است. برای تحلیل چگونگی ارتباط متن شعر دفاع مقدس، با گفتمان این دوره، از ابزارهای معرفی شده در فرانقش اندیشگانی، که یکی از بخش های دستور نقش گرای هلیدی است؛ استفاده می شود. برای تحلیل چرایی ارتباط زبان شعر دفاع مقدس، با گفتمان این دوره، روش تحلیل متن از نظر فرکلاف انتخاب شده است. برای این منظور، از طریق بینامتنیّت، مولفه های گفتمان این دوره، از صحیفه ی امام خمینی استخراج شده و بازتاب آن، در اشعار قیصر امین پور بازنمایی شده است. علت انتخاب اشعار امین پور، فعالیت او در نهادهای اجتماعی این دوره است که به نوعی در انتقال گفتمان این دوره از سطح کلان به سطح خرد موثر بوده اند. ایدئولوژی گفتمان دفاع مقدس، در شعر امین پور، به صورت تلویحی بازتاب گسترده ای دارد. فرآیند نام گذاری برای مضامین دفاع مقدس، با نگاهی عاشقانه و عارفانه صورت گرفته و باعث نوعی طبیعی شدگی گشته است. در طبیعی شدگی، بازنمودهای ایدئولوژیک، اندک اندک به صورت غیر ایدئولوژیک مطرح می شود. در این نام گذاری ها، امین پور، ابتدا از مفاهیم سنتی و ادبی آغاز کرده و در طول دوره ی دفاع، مضامین عارفانه و عاشقانه را وارد زبان شعر نموده است. در واپسین اشعار او، نوعی نگاه واقع گرایانه و فلسفی شکل می گیرد.
منا ساترابی فرهاد ساسانی
چکیده ندارد.
فاطمه رستمی مهدی فرهانی منفرد
دوره ی تیموری دوره ی تقابل دو نهاد امارت و وزارت است .در یک سو گفتمان وزارت محور به نمایندگی وزرا و طرفداران آن حضور داشته و در جبهه مقابل گفتمان امارت محور با محوریت امرا و حامیان خود هدایت گر جریان های سیاسی و اجتماعی عصر تیموری بوده اند. تا پیش از آن نمایندگان گفتمان وزارت محور با دو شاخص خرد ملک داری و هنرنویسندگی در معرفی این گفتمان موفق تر از نمایندگان گفتمان امارت محور عمل کرده اند. در منابع دوره ی اسلامی هرگاه از شاخص خرد ملک داری و هنر نویسندگی وزیران یاد شده، جنبه ی مثبت آن مدنظر قرار گرفته است. با روی کار آمدن تیموریان تحول گفتمانی در نهاد امارت و وزارت صورت گرفت، به گونه ای که حیطه ی محدود ه ی عملکرد نمایندگان گفتمان امارت -محور تنها به شاخص نظامی گری خلاصه نشد، بلکه نفوذ نمایندگان این گفتمان به حیطه ی شاخص خرد ملک داری و هنر نویسندگی نیز سرایت کرد. علاوه بر آن مجموعه ای از آثار خلق و نوشته شدند که انگاره هایشان در جهت حمایت از جریان گفتمان امارت محور پیش می رفت. رساله ی حاضر بر آن است تا ابزار زبانشناختی و مدل بازنمایی ون لیوون به این پرسش پاسخ دهد که علل اصلی تحول گفتمانی نهاد امارت و وزارت در منابع دوره ی تیموری چیست؟ بدین منظور متون منتخب دو دوره ی ابتدایی(تیمور و شاهرخ)و دوره ی پایانی(سلطان حسین بایقرا) باروش واکاوی مولفه های گفتمان مدار در متون دوره ی تیموری مورد ارزیابی قرار گرفته و سپس در سطح تبیین به علل و عوامل آن توجه شده است.
مریم راهی فرهاد ساسانی
پژوهش حاضر به بررسیِ میزانِ فراوانیِ وندهای زبانِ فارسی در گویه های مختلف و طبقه بندیِ آن ها از این منظر می پردازد. برای این منظور، ابتدا متن هایی از گونه های مختلفِ نوشتارِ فارسیِ معاصر مربوط به سال های 1380 تا 1392 جمع آوری و ده گویه ی مختلف از آن ها به ترتیب از رسمی ترین تا غیررسمی ترین گویه شاملِ نامه ی اداری، متنِ علمی، سرمقاله، داستان، خاطرات، وبلاگ، نامه ی شخصی، ایمیل، پیامک و چت انتخاب شد. میزانِ فراوانیِ وندهای فارسی پس از مطالعه و بررسیِ آن ها در گویه ها به دست آمد و در جدول و نمودارهای جداگانه ارائه شد. نتایجِ کلّیِ پژوهش نشان می دهد وندهای مطابقه ی فعلی بیش ترین فراوانیِ وندهای تصریفی و وندهای اشتقاقیِ /-i/ و /-e/ بیش ترین فراوانیِ وندهای اشتقاقی را به خود اختصاص می دهند. در میانِ گویه ها، چت از بیش ترین فراوانی در وندهای تصریفی و متنِ علمی از بیش ترین فراوانی در وندهای اشتقاقی برخوردارند. در گویه های کم تر رسمی و غیررسمی وندهای اشتقاقیِ کم تر و در گویه های رسمی تر، وندهای اشتقاقیِ بیش تری به کار می رود.
مریم علی پور فرهاد ساسانی
هر چیزی که گفته یا نوشته می شود دارای بار ایدئولوژیک است. در واقع تمام چیزهایی که گفته یا نوشته می شود درون ساختار زبانی خود دربردارنده ی باورها و نگاه ایدئولوژیک خاص گوینده یا نویسنده ی آن است. اما این انتقال و القای ایدئولوژی گاه به صورت پنهان و در لایه های زیرین زبان صورت می گیرد و تنها به کمک ابزارهای زبان شناختی و تحلیل انتقادی گفتمان است که می توان برای آشکارسازی آن ها اقدام نمود. قانون اساسی نیز به عنوان قانون مادر در هر نظام و کشور دربرگیرنده ی تفکر و ایدئولوژی تدوین گران آن و تحت تأثیر بافت فرهنگی و اجتماعی نشأت گرفته از آن است. در این پژوهش با استفاده ازدستورنقش-گرای نظام مند هلیدی و مدل بازنمایی کنش گران اجتماعی ون لیوون به بررسی و مقایسه ی گفتمان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و قانون اساسی مشروطه پرداخته شده است.بررسی و تحلیل محورهای کانونی استخراج شده از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و قانون اساسی مشروطه و متمم آن که شامل حکومت و زیرشاخه های مربوط به آن (مانند جمهوری اسلامی، سلطنت، ولایت فقیه، پادشاه و غیره)، زنان، خانواده، حقوق ملت، نظارت، اقتصاد، مالکیت، اقلیت ها، شوراها و قانون اساسی بود، نشان داد که در هر دو قانون اساسی محورهایی مرکزی وجود دارد که تمامی اصول حول آن شکل گرفته اند. این محورها در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اسلام، رهبر و ملت و در قانون اساسی مشروطه و متمم آن مجلس، سلطنت، پادشاهو ملتاست.در قسمت دوم تحلیل داده ها، نتایج نشان داد که فرآیند مادی و پس از آن فرآیند رابطه ای هم در قانون اساسی جمهوری اسلامی و هم در قانون اساسی مشروطه و متمم آن از بالاترین میزان وقوع برخورداراند. کم ترین بسامد هم در هر دو قانون متعلق به فرآیند ذهنی است.بررسی آغازگرها در قسمت سوم از تحلیل داده ها حاکی از آن بود که هم در قانون اساسی جمهوری اسلامی و هم در قانون اساسی مشروطه و متمم آن تعداد آغازگرهای ساده بیش تر از آغازگرهای چندگانه است. هم در قانون اساسی جمهوری اسلامی و هم در قانون اساسی مشروطه و متمم آن قانون آغازگر تجربی و پس از آن آغازگر متنی از بالاترین میزان توزیع برخورداراند. کم ترین میزان وقوع در دو قانون مزبور مربوط به آغازگر بینافردی است. به علاوه در هر دو قانون ترکیب آغازگرهای متنی +تجربی بیش از سایر امکانات ترکیب دیده می شود. از دیگر دستاوردهای این پژوهش این است که دو کارگزاری که بیش ترین وقوع را در جایگاه آغازگر داشته اند، در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، رییس جمهور و در قانون اساسی مشروطه، پادشاه است.
عطیه جوادی راد فرهاد ساسانی
در این پژوهش با یک رویکرد عملی، متن های ادبی با نمونه های ساده شده ی آن مقایسه شده است تا در نتیجه ی آن چگونگی تغییرات متن ادبی در روند ساده سازی های گوناگون مشخص گردد. به این منظور متن کهن کلیله و دمنه به عنوان تنها متن اصلی منبع قرار گرفت به این علت که از یک سو طبق نظر صاحب نظرها جز نثرهای فنی و مصنوع زبان فارسی محسوب می شود، و از سوی دیگر از جمله متن هایی است که با توجه به محتوای قصه قصه بودنش بسیار مورد ساده نویسی قرار گرفته است. در این بررسی تغییرها در چهار سطح صرف و نحو و واژگان و متن طبقه بندی شد، و از ورای تفاوت های صرفی و نحوی و واژگانی و متنی موجود بین متن اصلی و نمونه های ساده شده ی آن؛ الگویی عملی ای که ساده سازان برای ساده سازی متن های خود استفاده کرده بودند، مشخص گردید. در پایان با توجه به بررسی ها و مقایسه های انجام گرفته سه نوع رویکرد به سازوکار ساده سازی متن های ادبی کهن فارسی مشاهده شد: 1-گرایش به وفاداری به محتوا و صورت متن اصلی 2-گرایش به وفاداری به محتوا و دست کاری در صورت متن اصلی 3-گرایش به دست کاری در محتوا و صورت متن اصلی. این پژوهش بر آن نبود که مشخص کند کدام یک از این رویکردها و یا الگوها خوب است یا نه؟ و نگارنده تنها می تواند ادعا کند که این ها الگوی های رایج در جریان ساده سازی متن ادبی کلیله و دمنه هستند. بی شک برای ارزشیابی می توان به پژوهشی میدانی بر اساس این نمونه های ساده شده دست زد.
المیرا اسماعیل پور فرهاد ساسانی
پایان نامه ی حاضر به بررسی ویژگی های زبانی اختلال دوقطبی در نامه های صادق هدایت و تأثیر اختلال دوقطبی می پردازد. پژوهش حاضر سعی بر آن دارد تا ثابت کند که آیا بر اساس علم زبان شناسی و از طریق بررسی زبانی می توان به اختلال دوقطبی افراد به طور خاص صادق هدایت پی برد یا نه. پژوهش می تواند با بررسی معیارهای زبانی اختلال دوقطبی در زمینه ی مطالعات بالینی گام موثری بر دارد. به نظر می رسد که شناخت و زبان همسو با یکدیگرند و هیچ کدام غلبه بر دیگری ندارد. همچنین بر اساس فرانقش اندیشگانی، زبان بازتاب اندیشه ی آدمی است و تجربه ی انسان را تفسیر می کند. در این پژوهش، از نامه های صادق هدایت به شهیدنورایی استفاده شده است. مخاطب شخصی ثابت انتخاب شده است تا عوامل تأثیرگذار به حداقل برسد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از حوزه های معنایی و همچنین تغییرات موضوعی و گام متن نامه ها به منظور سنجش فشردگی و تنکی کلام استفاده شده است. نتایج پس از بررسی زبانی هر نامه حاکی از آن است که با استفاده از معیارهای زبانی بیان شده می توان دوره های اختلال دوقطبی مانند دوره ی هیپومانیا، افسردگی، عادی و آمیخته را تشخیص داد. نتایج این پژوهش هم راستا با دستاوردهای روان پزشکی است و البته معیارهای معنایی دیگری مانند تحقیر و تمسخر نیز به علم روان پزشکی معرفی شده است که هر دوی آن ها همسو با تعاریف این علم نیز است. یکی از دستاوردهای این پژوهش وجود دوره ی آمیخته در دوره هایی از اختلال دوقطبی است که صادق هدایت آن را تجربه کرده است. همچنین ویژگی های معنایی، میزان تغییرات موضوعی و گام در این دوره نیز مورد مطالعه قرار گرفته است. در این پژوهش مقایسه ای با کار فدایی (2009) انجام شده است. نتایج بیان گر آن است که در بررسی دوره های اختلال دوقطبی بر اساس نامه ها که با فاصله ی زمانی کم تری نسبت به آثار صادق هدایت است، دید بهتری را می تواند از ویژگی های اختلال دوقطبی در صادق هدایت به ما بدهد. همچنین مطالعه ی زمانی نامه ها ویژگی های دوره های اختلال دوقطبی مانند هیپومانیا که با فشار کلام همراه است و یا دوره ی افسردگی که با فقر کلام همراه است را در فواصل زمانی به خوبی نشان داده است.
مهرناز ثقفی زهره نفیسی
هدف از این مطالعه پیدا کردن تفاوت احتمالی قابل ملاحظه در کاربرد و ادراک استراتژی های بی ادبی از قبیل بی ادبی مثبت، بی ادبی منفی، طعنه زدن، و رفتار غیرکلامی در بین فارسی زبانان و انگلیسی زبانان آمریکایی بود. همچنین، بررسی پدیده انتقال عملی در مقوله ادراک و عملکرد بی ادبی در بین زبان آموزان ایرانی با سطح زبان انگلیسی بالای متوسط در نظر گرفته شد. علاوه بر این، الگوی پاسخ و اولویت های هر یک از گروه ها مشخص و نمایان گردید. به جهت تحقق اهداف پژوهش، 42 نفر آمریکایی، 54 نفر فارسی زبانان، و 138 زبان آموزان ایرانی در این مطالعه شرکت کردند. شرکت کنندگان در رده سنی 18-30 و شامل دانشجویان از هر دو جنس مذکر و مونث بودند. برای جمع آوری داده، پرسشنامه بی ادبی توسط محقق ساخته شد. یک مطالعه آزمایشی انجام گرفت و بر اساس آلفای کرونباخ اعتبار پرسشنامه 0.82 برآورد شد. هر دو گروه انگلیسی زبانان آمریکایی و زبان آموزان ایران به تکمیل پرسشنامه انگلیسی پرداختند. این در حالی بود که نسخه ترجمه فارسی بازگردانده شده پرسشنامه بی ادبی در بین زبان آموزان ایرانی و فارسی زبانان توزیع گشت. از آنجایی که هیچ رفتار عملیاتی در این پژوهش صورت نپذیرفت، طرح پژوهش پس رویدادی بود. یافته های این مطالعه نشان داد که تمام چهار استراتژی های بی ادبی توسط همه گروه ها مورد استفاده قرار گرفت، اما هر گروه الگوی خاص خود و سلسله مراتبی متفاوت در استفاده از استراتژی های بی ادبی شکل دادند. تفاوت گروه ها در استفاده از بی ادبی مثبت به طور قابل توجهی متمایز نبود اما از سوی دیگر، استفاده آنها از سه استراتژی دیگر از نظر آماری معنی دار بود. جالب توجه است که عملکرد هر یک از گروه ها در مقایسه با انگلیسی زبانان آمریکایی حاکی از تنوع آماری قابل توجهی در استفاده از بی ادبی منفی، رفتار غیرکلامی، و طعنه زدن بود. ولیکن چنین اختلاف عملکردی بین زبان آموزان ایرانی و فارسی زبانان مشاهده نشد. همچنین، می توان بر اساس داده های جمع آوری شده از زبان آموزان ادعا کرد که انتقال عملی در کاربرد استراتژی های بی ادبی در بین ایشان مشاهده شد. به علاوه، نتایج گزارش شده از درک بی ادبی انگلیسی زبانان آمریکایی ها، فارسی زبانان، و زبان آموزان ایرانی حاکی از تفاوت قابل ملاحظه ای نبود.
سمیه جغتایی بتول مشکین فام
عنوان پایان نامه پیوندهای انسجام بخش در سوره محمد (ص) با توجه به رویکرد هالیدی ورقیه حسن (1976م) است. این 2 زبان شناس به بررسی پیوندهای انسجام بخش، در کتابی به نام انسجام در انگلیسی پرداخته اند. انسجام از دیدگاه هالیدی ورقیه حسن رابطه ای معنا شناسی است و زمانی رخ می دهد که تعبیر واحدهای درون متن وابسته به واحدهای دیگر باشد. بدین معنا که این واحدها بدون بازگشت به دیگری قابل درک نمی باشد. این دو زبان شناس به پنج گونه از پیوندهای انسجام بخش اشاره کرده اند، که شامل موارد زیر است:. 1- ارجاع 2- جایگزینی 3- حذف 4- پیوندنما 5- انسجام واژگانی پژوهشگر سعی دارد در این پژوهش به بررسی این پیوندهای انسجام بخش در سوره محمّد (ص) بپردازد تا کشف شود این ها چگونه باعث انسجام سوره شده اند و اینکه آیا این پیوندها به بیان محورهای سوره کمک کرده اند یا خیر؟ سوره حضرت محمد (ص) سوره مدنی ست غیر از آیه «13».در مورد موضوعاتی که این سوره بررسی میکند مفسران دیدگاه های مختلفی دارند، از جمله: بعضی ها مانند سید قطب اشاره به این قضیه دارند که موضوع اصلی سوره، جنگ است. اما بعضی از مفسرین مانند علامه طباطبای تأکید بر این دارند که این سوره وصف دو گروه کافران ومومنان است. وهمچنین به مسائل جنگ پرداخته است. اما پژوهشگر این نظر را دارد که موضوع اصلی سوره «محمد (ص) » است، زیرا سوره اشاره ای ست به پیامبر با التفات وخطاب قرار دادنش، وهمچنین توصیفی از رفتارهای کافران ومومنان با پیامبر (ص) است. و همچنین سوره دو موضوع فرعی را نیز بررسی می کند که این دو موضوع پیرامون موضوع اصلی می چرخد، وآن دو:کافران به محمد (ص) ومومنان به محمد (ص) است. وسوره وصف ویژگی های این دو گروه و پاداش و کیفر آن ها در دنیا وقیامت است. پیوندهای انسجام بخش در سوره محمد (ص): پیوندهای انسجام بخش در سوره حضرت محمد عبارتند از: ارجاع، جایگزینی، حذف، پیوند نماها، انسجام واژگانی . 1-ارجاع: در این سوره از طریق سه عنصر(ضمائر، اسم های اشاره، و ابزارهای مقایسه ای) به انسجام سوره می پردازد. تمام ضمیرهای به کار گرفته شده در سوره ارجاعشان از نوع ارجاع درون متنی پس رو است. غیر از یک ضمیر که ارجاعش درون متنی پیش رو است. همه اشاره های به کار رفته شده ارجاعشان ارجاع پس رو است. ابزارهای مقایسه ای در دو آیه ارجاعشان پس رو است، و در یک مورد ارجاعش پیش رو است. 2-جایگزینی :جایگزینی در این سوره در جایگزینی عبارتی نمود پیدا میکند. 3-حذف: حذف در سوره حضرت محمد (ص) به حذف اسمی و عبارتی تقسیم می شود. 4-پیوند نماها:پیوند نماها درسوره حضرت محمد (ص) در پیوند نمای افزایشی، تقابلی، زمانی، علی نمود پیدا می کند. 5-انسجام واژگانی: انسجام واژگانی در سوره به تکرار وهم ایی تقسیم میشود.
نیوشا صدر فرهاد ساسانی
سانسور موضوعی است که ممکن است هر فرهنگی به نوعی آن را تجربه کرده باشد. تاریخ معاصر ایران نیز نشانگر اِعمال سانسور در عرصه های مختلف است، و هنرمندان عرصه¬های متفاوت نیز همواره با آن دست به گریبان بوده اند. با وجود این، و باز به علت وجود سانسور، کم تر پژوهشگر ایرانی به سراغ چنین موضوعی رفته است و معدود کارهای انجام شده نیز در زمینه¬ی خود سانسور است نه راه کارهای هنرمندان برای عبور از آن. اهمیت پژوهش درآن است که تا پیش از موج نو، سینمای ایران تنها فیلم هایی بی مایه و سطحی تولید می کرد و موج نو آغاز سینمای جدی و متفاوت ایران محسوب می¬شود که از آن پس تاثیرات آن را در تاریخ سینمای ایران، از نظر فرم و ساختار و نیز از نظر راه های عبور از سانسور شاهدیم. در این پژوهش با توجه به شرایط سیاسی خاص پیش از موج نو در سینمای ایران و ایجاد فضایی تازه با وقوع انقلاب سفید، نه فیلم از سه دوره ی مختلف موج نو، یعنی سه اثر متعلق به پیش از موج نو، سه اثر پرچم¬دار موج نو و در انتها نیز، سه اثر از بدنه ی موج نو برای تحلیل و یافتن راه¬های فیلم سازان برای گریز از سانسور انتخاب شد که فاصله ی زمانی بین سال های 1343 تا 1353 را در بر می گیرد. پس از بررسی لایه های مختلف فیلم، از کلام گرفته تا تصویر و موسیقی و جلوه های صوتی، مشخص شد به دلیل تنوع سبک فیلم ها و موضوع های مختلف، از ابزارها و راه کارهای متنوع و متفاوت کلامی و تصویری برای گذر از سانسور بهره برده شده است. مهم ترین این ابزارها و راه کارها عبارت اند از استعاره و مجاز، پیدایی و ناپیدایی سوژه، اسطوره زدایی و بازتقسیم و بازتعریف.
سیما جعفری نسترن یزدانی
در دو دهة اخیر موسیقی رپ جایگاه خود را به عنوان یک شیوة گفتمانی ترغیبی بسیار قوی در جوامع تثبیت کرده است. در ایران، موسیقی رپ به عنوان بخشی از “موسیقی زیرزمینی” شناخته می شود. “موسیقی زیرزمینی” در ایران، به فعالیت آن دسته از گروه های موسیقی اطلاق می شود که از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی موفق به دریافت مجوز پخش و برگزاری کنسرت رسمی نمی شوند. موسیقی زیرزمینی در ایران را می توان بر اساس محتوا به دو نوع بزمی و اجتماعی تقسیم کرد. نوع بزمی در بطن خود توصیف های مرتبط به روابط دوستی زنان و مردان را داراست و عموماً جنبۀ سرگرمی دارد، و نوع اجتماعی به مسائلی می پردازد که عمدتاً از نگاه جامعه جدی به شمار می آید. با توجه وجه پررنگ اعتراضی موسیقی زیرزمینی و بویژه موسیقی رپ، این پژوهش، در جست وجوی شیوۀ بازنمایی مسئلۀ تبعیض، تمرکز خود را بر بخش اجتماعی موسیقی زیرزمینی ایران در سبک رپ قرار داده است. پس از انجام دو نظرسنجی در فضای اینترنت، سه تن از محبوب ترین خوانندگان موسیقی زیرزمینی با ترتیب یاس، شاهین نجفی و هیچکس انتخاب شدند، و در مجموع 25 ترانه از این سه رپ خوان که تا سال 1390 پیرامون مسئلۀ تبعیض خوانده شده بود، به عنوان دادۀ پژوهش استخراج شد. تحلیل داده های این پژوهش در سه مرحله صورت گرفت. نخست، بازیابی مؤلفه های اصلی تبعیض در ترانه های موسیقی زیرزمینی اجتماعی؛ دوم، بازیابی ابزار و عوامل دخیل در شکل گیری هر یک از مؤلفه ها؛ و سوم، تحلیل داده ها حول محور مؤلفه های تبعیض. نتایج تحلیل ها نشان داد، بازنمایی مسئلۀ تبعیض در موسیقی زیرزمینی اجتماعی ایران را می توان در پرداخت به سه مولفۀ اصلیِ “بهره مند” (تبعیض گر و منتفع)، “نابهره مند”، و “واکنش”، و دو مؤلفۀ فرعیِ “علت” و “پیامد” شناسایی کرد. در ترانه های زیرزمینی اجتماعی، نابهره مند عمدتاً با ارجاع توصیفی به شرایطش، تبعیض گر غالباً با ارجاع توصیفی به اعمالش، و منتفع نیز عمدتاً با ارجاع توصیفی به شرایطش بازنمایی می شود. واکنش های سه رپ خوان در پیوستاری از “همدردی با نابهره مند” تا “اعتراض به تبعیض گر” جای می گیرند. مؤلفۀ “علت” غالباً در ارجاع های توصیفی به عمل تبعیض گر و مؤلفۀ “پیامد” معمولاً در ارجاع های توصیفی به شرایط نابهره مند محدود می شود. علاوه بر این “اختلاف طبقاتی” و “نقض حقوق اجتماعی افراد” و “نقض آزادی زنان” به عنوان موضوع های اصلی تبعیض در ترانه های موسیقی زیرزمینی شناخته شدند.
مریم نیکی فرهاد ساسانی
افراد یک جامعه در زندگی روزمره پیوسته در ارتباطند و در خلال این ارتباطات، که بخش اعظم آن ها را می توان کلامی دانست، ممکن است پس از برخی رخدادها دچار تغییر نگرش یا تغییر روحیه شوند. سهم زبان در این میان چشم گیر به نظر می رسد، اگرچه اغلب به زبان به عنوان انتقال دهند? اطلاعات نگاه می شود. از این رو، در این پژوهش تلاش می شود به بررسی عوامل زبانی موثر در تغییر نگرش و حالت افراد در حین گفت وگو پرداخته شود؛ خواه این عوامل درون متنی باشند، خواه برون متنی. در این پژوهش، چهل ودو گفت وگوی روزمره مطالعه شده است. در این گفت وگوها، در یکی از دو طرف گفت وگو یا هر دو تغییر حالت یا نگرشی مشاهده شده است. پس از مطالعه و تحلیل گفت وگوها و بررسی مقایسه ای آن ها، عوامل موثر در تغییر حالت یا نگرش مشخص شده و الگویی برای این تغییر نگرش ارائه شده است. در تحلیل گفت وگوها از مفاهیمی چون پیش فهم و پیامدش انتظار، کنش های کلامی، کنش های در گفته و باگفته، رخداد کلامی و نقش های زبان بهره گرفته شده است. پس از مطالعه و بررسی، انتظار و کنش کلامی به کاررفته در گفت وگو به عنوان مهم ترین عوامل موثر در تغییر نگرش معرفی شده اند. در الگوی نهایی، کنش های کلامی به دو دسته کنش های تقویت کننده و کنش های برهم زننده تقسیم شده اند که در کنار انتظاری که فرد اثرپذیر از گفت وگو دارد، موجب تغییر نگرش فرد می گردند. سایر عوامل موثر در تغییر نگرش وجه جمله، واژه خاص و لحن فرد اثرگذار شناسایی شده اند.
عارفه نظام آبادی فریبا قطره
پژوهش حاضر به بررسی، توصیف و طبقه بندی ساختاری و معنایی صفت های چندجزئی در فارسی معیار می پردازد. برای این منظور 240 داده که از میان مکالمه های روزمره، برنامه های صداوسیما، وبلاگ ها، وبگاه ها و شبکه های اجتماعی گردآوری شده است مورد بررسی قرار گرفت و داده ها در سه دسته کلی صفت های با درون داد صرفی، صفت های با درون داد نحوی و صفت های دوگانه طبقه بندی شد. پس از بررسی مشخص شد صفت های چندجزئی با درون داد صرفی یا حاصل ترکیب عطفی اند، یا در ساختشان وند واژه به کار رفته است و یا دارای صفتی مرکب اند. صفت های چندجزئی با درون داد نحوی هم بر اساس بود یا نبود سازه ی نحوی فعل (در قالب ستاک گذشته، حال یا امر) به دو دسته ی «صفت های با درون داد بند» و «صفت های در قالب بند با فعل محذوف» تقسیم شدند. در بررسی های معنایی نیز انواع فرآیندهای موجود در بندها بر اساس دستور نقش گرای سازگانی هلیدی مورد تحلیل قرار گرفت. نتیجه ی حاصل از این پژوهش نشان می¬دهد که صفت های چندجزئی در قالب الگوهایی ساخته می شوند که برخی از زایایی بالا برخوردارند مانند «دست به...» که برای ساختن صفت های چندجزئی بدون فعل بسیار زایا عمل می کند.
آتوسا رفیعی نژاد فرهاد ساسانی
شرایط اجتماعی و فرهنگی تأثیر فراوانی بر نگرش افراد از جمله کودکان دارد. زبان در این میان، عمده ترین بازتابنده این نگرش است و نوشتار فرصت بیش تری برای ثبت این نگرش می دهد. برای این منظور، آرزو می تواند به خوبی نمایانگر نگرش افراد باشد. از این روی، در پژوهش حاضر تلاش شده است به تحلیل و مقایسه آرزوهای نوشته شده در انشای کودکان بازمانده از تحصیل و کودکان مدرسه های عادی آموزش و پرورش پرداخته شود. این پژوهش با تکیه بر سه متغیر «موقعیت اجتماعی»، «جنسیت» و «ملیت» و با هدف یافتن تفاوت های ساختاری و معنایی انشای کودکان انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش در مجموع 330 انشاست که از کودکان 11 تا 14 سال دختر و پسر مدرسه های عادی آموزش و پرورش و کودکان بازمانده از تحصیل (که تعدادی افغان تبارند) مدرسه های انجمن های مردم نهاد، جمع آوری شده است. بر این اساس، نخست در تحلیل ساختاری انشاها نوع جمله های بیان آرزو در سه دسته اصلی قرار گرفت. پرکاربردترین ساختار، جمله مرکب ناهمپایه با فعل «آرزو دارم» است. سپس الگوی چینش متن هر انشا بررسی شد و مشخص شد که سه گام اصلی و هفده گام فرعی در انشاها وجود دارد اما میزان فراوانی این گام ها در انشای گروه های مختلف کودکان، متفاوت بوده است. در ادامه بر پایه نظریه قاب معنایی فیلمور، واژه های به کار رفته در انشاها در هفده قاب معنایی بررسی و مقایسه شده است. این بررسی حاکی از آن است که پرکاربرد ترین قاب ها، شغل، تحصیل، مالکیت، خانواده و معنویات و اخلاق بوده است. در بررسی معنایی، میزان کاربرد قاب ها و واژه های به کار رفته در آن ها در انشای گروه های کودکان، تفاوت های قابل توجهی را نشان داده است.
سمیرا ونکی فریبا قطره
در این پژوهش به تجزیه و تحلیل فرایندهای ساخت واژه در مطبوعات سیاسی پرداخته می شود. در تحقیق حاضر بر اساس آرای بوی(2007) فرایندهای ساخت واژه به دو گروه فرایندهای واژه سازی و واژه آفرینی تقسیم بندی می شود که مهم ترین فرایندهای واژه سازی شامل ترکیب و اشتقاق است. سرواژه سازی، کوتاه سازی و آمیزش نیز در طبقه ی فرایندهای واژه آفرینی قرار می گیرند. با توجه به تعداد زیاد واژه های قرضی در مطبوعات سیاسی، به پدیده ی وام گیری نیز پرداخته می شود. در این پژوهش بر اساس داده های موجود مشاهده شد که علاوه بر فرایندهای فوق، فرایند بسیار زایای اشتقاق ترکیب و هم چنین واژه سازی پسانحوی نیز در امر ساخت واژه نقش دارند بنابراین، این دو فرایند به گروه اول فرایندهای ساختِ واژه افزوده می شوند. بررسی ها و شواهد آماری بیانگر آن است که فرایند اشتقاق ترکیب، اشتقاق و ترکیب پرکاربردترین فرایندهای ساختِ واژه محسوب می شوند.
نسیم نوری فرهاد ساسانی
تبلیغات، بویژه تبلیغات تلویزیونی به دلیل برخورداری از مخاطب گسترده، می تواند در شکل-گیری، تقویت و گسترش نگرش هایی خاص در اجتماع نقشی تعیین کننده داشته باشد. یکی از این نگرش ها، نگاه به جنسیت و بازنمایی متفاوت نقش های مرتبط با هر جنس است که می تواند به تبعیض جنسیتی دامن زند یا باعث رفع آن شود. این پژوهش با استفاده از نشانه-شناسی اجتماعی کرس و فان لیوون و بهره گیری از تحلیل محتوای کمی و کیفی به بررسی چگونگی بازنمایی جنسیت در تبلیغات تلویزیونی می پردازد. بدین منظور، جامعه آماری بالغ بر 110 آگهیِ پخش شده از شبکه سوم صداوسیما جمهوری اسلامی ایران در اردیبهشت ماه سال 1393 در نظر گرفته شده که از این میان، تعداد 49 آگهی که جنسیت در آن ها نمود داشته به عنوان نمونه آماری انتخاب شده است. در مرحله بعد، آگهی های منتخب مورد توصیف قرار گرفته، گفت و گوی میان شخصیت ها پیاده سازی شده و آگهی ها بر اساس شاخص های متفاوت در الگوی پیشنهادی این پژوهش قرار داده شده و تحلیل شده اند.
طاهره جولانی فرهاد ساسانی
چکیده ندارد.
الهام فرخی راد فریده حق بین
چکیده ندارد.
اکبر شیرینی داود مدنی
چکیده ندارد.
سوده غفاری فرهاد ساسانی
چکیده ندارد.
مهرناز گیگاسری فرهاد ساسانی
بررسی یک متن بدون در نظر گرفتن متون پیشین و همزمان با آن به معنای توجه به بخش زبان شناختیِ زبان بدون در نظر گرفتن بافت فرهنگی، بافت تاریخی، اجتماع و مخاطب است که هر یک در قالب متن های پیشین و همزمان می توانند متن را دوباره و دوباره بیافرینند. موضوع ارتباط متن با متونِ از پیش موجود که به روش های مختلف در طول تاریخ زبان شناسی (و مطالعات ادبی) آمده است، امروزه تحت نام "بینامتنیت" به عنوان موضوعی قابل بررسی در مطالعات زبان شناختی و تحلیل گفتمان مطرح است و میخائیل باختین و ژولیا کریستوا سردمداران آفرینش این مفهوم در دنیای غرب محسوب می شوند. باختین و کریستوا و همرأیان آن ها با کنار گذاشتن مفهوم دال ثابت توانسته اند به این مفهوم برسند که متون همواره در حال فرایند و تغییرند و هرگز تنها به یک مفهوم یا متن ثابت اشاره نمی کنند. در پژوهشی که در پیش روست با بهره گیری از مفاهیم مطرح شده توسط این دو نظریه پرداز و دیگر پژوهشگران متأثر از آن ها به بررسی متون رادیویی پرداختیم و تلاش کردیم با مطالعه موردی ده قسمت از متن برنامه رادیویی "جوانی آزاد" انواع ارجاعات بینامتنی موجود در متون رادیویی را شناسایی و در یک طبقه بندی پیشنهادی دسته بندی نماییم. انواع ارجاعات به دست آمده شامل ارجاعات آشکار یا پنهان، ارجاعات طرحواره ای یا ساده و ارجاعات ماندگار یا گذراست. گروه اول خود به زیرشاخه های ارجاعات آشکار، پنهان و نیمه آشکار-نیمه پنهان (پیوستاری) تقسیم می شوند. گروه دوم شامل ارجاعات بینامتنی طرحواره ای و ساده هستند و دسته سوم به ارجاعاتی با ماندگاری کوتاه مدت، بلندمدت، گذرا و ماندگار قابل تفکیک بوده است. دست آخر به بررسی آماری این طبقه بندی ها پرداخته ایم که نتیجه آن نشان می دهد در میان دسته اول، ارجاعات پنهان بیشترین میزان ارجاعات را به خود اختصاص داده اند؛ در میان گروه دوم ارجاعات گذرا بیشترین سهم را داشته اند و نهایتاً در دسته سوم سهمِ بیشتر از آنِ ارجاعات ساده بوده است. به طور کلی نتایج بررسی ها این فرضیه ها را که در متون رادیویی انواع ارجاعات بینامتنی قابل تشخیص است و این ارجاعات قابل طبقه بندی در دسته های مختلف است را تأیید و آن ها را از نظر کمی بررسی می کند.