نام پژوهشگر: نصرالله پورمحمدی املشی
برومند سورنی نصرالله پورمحمدی املشی
حکومت صفوی اگر چه تداعی کننده قبایل قزلباش است اما در گستره جغرافیائی این حکومت اقوام و قبایل گوناگونی سکونت داشتند که هر کدام با توجه به اوضاع و احوال زمان و وضعیت داخلی خود در پیشبرد سیاست های صفویان نقش فعالی بازی کردند که از جمله آنها می توان به کُردها اشاره نمود. رساله حاضر به بررسی نقش قبایل کُرد از روی کارآمدن شاه اسماعیل اول تا ابتدای حکومت شاه عباس اول می پردازد. در دوره صفویه علاوه بر قبایل قزلباش، سایر اقوام و قبایل از جمله کُردها در حوادث و رویدادها کنش و نقش فعالی ایفا نمودند. قبایل کُرد با توجه به جغرافیای زیستی و ژئواستراتژیکی که داشتند از دو جنبه خارجی و داخلی همواره مورد توجه دو حکومت ایران و عثمانی بودند و در مناسبات این دو قدرت نقش حساس و تأثیرگذاری بازی می کردند زیرا با توجه به اینکه در مناطق مرزی دو امپراطوری قرار داشتند، خواه ناخواه در منازعات و درگیری های دو امپراطوری نقش داشتند؛ علاوه بر جنگ های خارجی کُردها در کشمکش ها و درگیری های داخلی حکومت صفوی حضور قابل توجهی داشتند و در راستای تثبیت و تداوم حکومت مذکور فعالیت ها و تلاش های قابل تحسینی از خود نشان دادند هدف از انجام این پژوهش، بررسی کنش و نقش قبایل کُرد در رویداد ها و تحولات سیاسی حکومت صفوی در مقطع زمانی قدرت گیری شاه اسماعیل اول تا ابتدای سلطنت شاه عباس اول می باشد. دوره ای که در میان صفویه پژوهان به دوره تشکیل و تثبیت حکومت صفوی شهره دارد و در این راستا قبایل کُرد در کنار سایر اقوام و قبایل موجود، فعالیت و اقدامات بسیار ارزشمندی انجام دادند. بطور کلی کارکرد اصلی این پایان نامه، تبیین و تحلیل عمق و دامنه کنش و واکنش قبایل کُرد در تغییر و تحولات سیاسی داخلی و خارجی حکومت صفوی از ابتدای شاه اسماعیل اول تا آغاز به تاج و تخت نشستن شاه عباس اول است.
بابک زیلاب پور نصرالله پورمحمدی املشی
رساله حاضر به بررسی روابط مذهبی-سیاسی خاندان صفوی با حاکمان وقت ایران و آناطولی می پردازد. در این رساله سعی شده است با شرح وقایع زندگانی هر یک از مرشدان هشت گانه صفوی قبل از تشکیل حکومت، چگونگی ارتباط شان با امرا و سلاطین ایران و آسیای صغیر مشخص گردد. در این بررسی دو بعد مذهبی و سیاسی مناسبات شیوخ صفوی با صاحبان قدرت و بالعکس به تصویر کشیده شده است. خاندان صفوی با دارا بودن دو امتیاز برجسته، یعنی قدرت معنوی و مادی خود که از زمان جد بزرگوارشان شیخ صفی الدین اردبیلی بدست آمده بود، توانستند در روابط دویست ساله خود با حاکمان وقت از آن سود جویند. چهار مرشد نخستین صفوی یعنی شیخ صفی الدین، شیخ صدرالدین، خواجه علی و شیخ ابراهیم در ارتباط خود با حاکمان ایران و آناطولی روابط دوستانه ای داشتند اما از زمان مرشدی جنید روابط خصمانه ای میان شیوخ صفوی با صاحبان قدرت بوجود آمد. برای روشن سازی مناسبات شیوخ صفوی با قدرت مندان به مسائل مختلفی هم چون ترسیم اوضاع سیاسی ـ مذهبی ایران و آناطولی، جنبش های صوفیانه و ایلات و عشایر مورد بررسی قرار گرفته است، تا از این طریق بتوان علل و چگونگی روابط را مشخص نمود. به طور کلی رساله حاضر ترسیم روابط مرشدان صفوی با حکومت های کوچک و بزرگ دو سرزمین ایران و آسیای صغیر بر پایه ی منابع موجود آن دوره است که نویسنده نهایت تلاش خود را برای ارائه ی تصویری مطلوب از این موضوع کرده است. کلید واژه ها: ایران، آناطولی، تصوف، مرشدان صفوی.
فاطمه حاجیانی نصرالله پورمحمدی املشی
رساله حاضر با عنوان بررسی نقش مقام خلفایی در شکل گیری حکومت صفوی و سیر آن تا دوره شاه عباس اول، تلاشی است جهت کنکاش در علل و عوامل بنیادین ظهور صفویه، حکومتی که توانست پس از نه قرن هویت ملی و مرکزیت سیاسی را برای ایران به ارمغان آورد. از آنجا که حکومت صفویه برخاسته از طریقت وجریان تصوف بود، نقش مقام خلفایی به عنوان یکی از ارکان پویایی و پیشرفت طریقت صفویه حائز اهمیت بسزایی است. در این پژوهش سعی شده تا سیر طریقت از دوره شیخ صفی تا تشکیل کامل دولت صفویه با تکیه بر نقش مقام خلفایی مورد بحث و تحلیل قرار گیرد و نقش و وظایف این مقام در تکامل طریقت وتبدیل آن به نهضت وسپس حکومت بررسی شود. از سوی دیگر رسالت دیگری که این پژوهش دنبال می کند، بررسی نقش وجایگاه این مقام پس از تشکیل حکومت صفوی است، مقامی که در جریان پیشرفت طریقت وظایفش از تبلیغ آیین طریقت، جمع آوری نذورات تا ساماندهی مریدان و پیوند آنها به حرکتهای سیاسی مرشدکامل و فرماندهی نظامی در جنگ ها متغیر بود. پس از تشکیل حکومت صفوی توسط شاه اسماعیل این مقام همچنان در نگاه حکام و دولتمردان صفوی از جایگاهی ویژه برخوردار بود، بطوریکه حکام صفوی جهت تثبیت قدرت خود در مرزهای کشور وبرقراری آرامش در قلمرو خود برتوانمندی-های خلفا تکیه داشتند. این مقام درطول دوره صفویه از ماهیت سیاسی مذهبی توامان برخوردار بود، البته بسته به شرایط سیاسی و مذهبی حاکم بر کشور همواره نقش وماهیت متفاوتی از خود نشان داد. بطوریکه در مرحله ای با توجه به حضور مقتدرانه حکام صفوی و از سوی دیگرحضور فعال علمای شیعه ابعاد سیاسی و مذهبی این مقام تحت تاثیر قرار گرفت وخلفا به حاشیه قدرت رانده شدند، ولی به محض تلاطم قدرت در عرصه سیاست و از سوی دیگر با تقویت جریان تصوف، نقش و تاثیر آنها در تحولات سیاسی افزایش یافت.
فاطمه صمیمی چوکامی نصرالله پورمحمدی املشی
چکیده سرزمین گیلان منطقه ای سرسبز در شمال ایران که تکیه بر کوههای البرز زده و آبهای دریای خزر به پایش می ریزد، برای نخستین بار در دوره حکومت صفویه ضمیمه حکومت مرکزی شد که این امر را می توان نقطه عطفی در تاریخ گیلان دانست. شاه عباس اول توانست از اختلاف بین حاکمان محلی گیلان که در نقاط مختلف به حکمرانی مشغول بودند استفاده کند و به استقلال گیلان برای همیشه پایان دهد،او برای دست یابی به ابریشم گیلان که شهرت جهانی داشت و توجه تمام کشورهایی اروپایی را به خود جلب کرده بود گیلان را ملک خاصه و شخصی خود اعلام کرد و حاکمان قدرتمند محلی گیلان را توانست به شدت تضعیف کند، مردم گیلان بارها برای بدست آوردن استقلال از دست رفته خود ومبارزه با افزایش فشار مالیاتی و بیرون کردن قزلباشان کوشیدند اما این امر هیچ گاه میسر نشد. تاریخ گیلان از زمان سقوط خان احمد خان گیلانی آخرین حکمران قدرتمند محلی گیلان، شامل قیام های مردمی زیادی است که به نتیجه ای نینجامید و در نهایت روی کار آمدن پادشاهان ضعیف صفوی که منجر به اشغال گیلان توسط افغان ها روس ها شد که در این زمان نیز باز هم مردم سلحشور گیلان به نبردهای خود علیه متجاوزین روس پرداختند. در این رساله سعی شده است اوضاع سیاسی واقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی گیلان در طی این دوره زمانی بررسی شود.
سمیه انصاری نصرالله پورمحمدی املشی
چکیده یکی از ادوار مهم تاریخ ایران، حکومت شیعه مذهب صفویه است. شاهان صفویه از همان ابتدا در صدد ایجاد بنیان های استوار و تشکیلات منظمی برای حکومت خویش بودند که از جمله مهمترین آن ها عبارت است از: تشیع دوازده امامی، تکیه بر قزلباشان و در مراحل بعدی، استفاده از اقلیت-های دیگر همچون ارامنه، چرکس ها و گرجیان. سابقه ی روابط ایران و گرجستان به دوران باستان باز می گردد و گرجستان همواره یکی از مطامع سیاسی، مذهبی، استراتژیکی ایران بوده است ولی ارتباط و نفوذ فوق العاده ی حکومت های ایرانی در گرجستان به عصر صفویه باز می گردد که با حملات مکرر شاهان صفویه به گرجستان و الحاق گرجستان شرقی به ایران بود که برای حفظ آن از دست رقیبانی نظیر عثمانی و روسیه همواره اقدامات سیاسی – نظامی مهمی را به عمل آوردند. حکومت صفوی از حملات خود به گرجستان منافع کثیری را دنبال می کرد از جمله ی آن بهره برداری از منابع اقتصادی، ورود تعداد کثیری اسرای گرجی به ایران و اسکان دادن آنان در شهرهای مختلف بود. مردمان گرجی به دلیل داشتن نبوغ نظامی و سیاسی خیلی زود در دربار صفویه صاحب جایگاه و منصب گشتند. شاهان صفویه از این افراد به عنوان «نیروی سوم» در تشکیلات نظامی- سیاسی و در تقابل با قدرت و نفوذ قزلباشان و ایرانیان استفاده نمودند. گرجیان نیز بتدریج مناصبی همانند قوللر آقاسی، سپهسالاری، داروغه و غیره را کسب نمودند. حتی با پیوندهای خانوادگی و پذیرش اسلام توانستند مصدر جریانات و حوادث کثیری در ایران عصر صفوی شوند. افرادی همچون الله وردیخان، امامقلی خان، گرگین خان و ...از این گروه می باشند. گرجیان اگرچه در ابتدا با تابعیت از شاهان صفویه و کاردانی خویش منشأ خدمات کثیری در راستای اهداف شاهان صفویه و اعتلای ایران گشتند ولی در اواخر دوران صفویه با استفاده از ضعف حکومت و به دلیل عدم داشتن حس ملی و دینی نسبت به خاک این مرز و بوم زمینه ساز سقوط قندهار و در نهایت سقوط صفویه گردیدند. کلید واژه: صفویان، گرجیان، شاه عباس، جایگاه و نقش سیاسی- نظامی گرجیان، سقوط صفویه
راضیه همتی گشتاسب نصرالله پورمحمدی املشی
چکیده یکی از ادوار مهم در تاریخ ایران، دوره ی صفویه است. که بر اساس بنیان های ایدئولوژیکی و قبیله ای شکل گرفته بود. عنصر قبیله ای که در دوران متقدم صفوی رکن مهم تشکیلات حکومت صفویه را به خود اختصاص داده بود، اغلب متشکل از قزلباشانی بود که منشأ و علل گرایش آن ها به شیوخ صفویه را باید در ناحیه ی آناتولی جستجو نمود . نفوذ آن ها در ابتدای حکومت صفوی با واگذاری عناوین سیاسی و تصدی حاکمیت ایالات ایران مشخص می شد. پژوهش حاضر در پی بررسی «عملکرد سیاسی نظامی قزلباش ها در فارس از ابتدای دوره ی صفویه تا پایان این حکومت» است. دوره ی مورد بحث از لحاظ فراز و نشیب های سیاسی حایز اهمیت است و می توان آن را به چهار دوره ی تشکیل، تثبیت، اقتدار و ضعف حاکمیت صفوی تقسیم کرد. و به تبع آن نفوذ و اقتدار سیاسی نظامی قزلباش ها را تبیین نمود. در دوره ی اول و دوم، قزلباش ها در رأس تشکیلات سیاسی و نظامی قرار گرفتند و در دوره ی بعد که دوره ی اقتدار صفویه بود نفوذ سیاسی آن ها کاهش یافت. حاکمیت فارس که متشکل از عناصر قزلباش بود، نیز از این توالی زمانی مستثنی نبود از این رو، بنا بر سیاست های شاه عباس اول از حاکمیت خلع و نیروی جدیدی جایگزین آن ها شد و تا زمان تسخیر فارس توسط افغان ها در سال 1137 هـ ق. در حاشیه قرار گرفتند. در این پژوهش نقش قزلباش های ساکن در منطقه ی فارس در پیشبرد اهداف صفویه در این ناحیه و عملکرد آن ها در قبال دولت مرکزی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصله از این پژوهش به این صورت است که ذوالقدرها در دوران تشکیل و تثبیت حکومت صفوی اقتدار این حکومت را در این ناحیه تحکیم کردند؛ اما قدرت طلبی قبیله ای و مخالفت با دولت مرکزی باعث شد که در دوره ی حاکمیت شاه عباس ریاست این ناحیه به عناصر گرجی واگذار شود. با این حال اگرچه حضور آن ها در فارس کم رنگ شد اما به کلی از میان نرفت و آن ها همچنان حاکمیت برخی از نواحی فارس را تا دوره های بعد در دست داشتند. کلید واژه: ترک، ترکمن، صفویه، قزلباشان، ذوالقدر، فارس
زهرا علی آبادی نصرالله پورمحمدی املشی
سرزمین خراسان مهمترین ایالت مرزی در شرق قلمرو صفویان محسوب می شد . این منطقه به واسطه ی موقعیت مرزی همواره تحت فشار همسایگان بویژه ازبکان قرارداشت .وجود قبر امام هشتم (ع)وسکونت تعدادی از شاهان صفوی درایام کودکی یا نوجوانی درهرات موجب می شد که شاهان صفوی به این ایالت توجه خاصی نمایند . شهر سبزواردر شمال شرق ایالت خراسان بین قومس و نیشابور واقع می شد. هنگام شکل گیری حکومت صفوی توده ی مردم شهرهای شیعه مذهب آن دوره ازجمله سبزوار از دولت صفوی ورویکردهای سیاسی ونظامی آن استقبال کردند. مردم این منطقه تجربه تشکیل دولت «شیعه اثنی عشری » سربداران را در این شهر داشتند که با ناکامی مواجه شده بود.آنان اقدامات شاه اسماعیل را جامه عمل پوشانیدن به تلاشهای علی موید سربداری می دانستند . سبزوار به عنوان اولین شهر خراسان بعد از قومس قرار داشت. این شهر درتهاجمات مکرر ازبکان به خراسان که تا سبزوار ادامه داشت؛ همواره مورد هجوم آنان قرار می گرفت .این امر موجب می شد که شاهان صفوی لشکر کشی های متعددی جهت قلع وقمع ازبکان به این ناحیه انجام دهند بطوریکه سپاهیان صفوی به سبزوار به عنوان یک شهر حمایتی جهت مقابله با ازبکان نگاه می کردند . سبزواردردوره صفویه بعد از هرات ومشهدسومین خاستگاه علم وفرهنگ در خراسان بشمار می آمد این موقعیت بویژه در دوره شاه عباس اول بواسطه کاسته شدن از رونق هرات واهمیت مشهد فزونی یافت. در دوره صفویه سبزوار از رونق تجاری، اقتصادی قابل توجهی برخوردار بود. این امر تا حد زیادی به توسعه شبکه راهها در این دوره مربوط می شد . درمسیر راههای شرق کشور که ازسبزوار می گذشت شبکه منظمی از کاروانسراها ایجاد شد که تا ثیر زیادی بر رفاه مسافرین وتجار و در نتیجه رونق تجارت داشت. این روند تا زمان شاه عباس ادامه داشت. درزمان جانشینان وی خراسان بارها مورد هجوم ازبکان قرار گرفت اما آنان هرگز موفق نشدند تا سبزوار پیش روی نمایند. آخرین پادشاه صفوی برای حفظ تاج و تخت خود حاضر شد خراسان را به افاغنه بسپارد .
ندا سنبلی نصرالله پورمحمدی املشی
چکیده خلیج فارس یکی از شاهراه های مهم آبی جهان به شمار می رودکه همواره از موقعیت استراتژیکی خاصی برخوردار بوده است. این راه آبی در دوره صفویه، با تسلط ترکان عثمانی بر راه های ارتباطی شرق و غرب، اهمیت روزافزونی پیدا نمود. مسدود شدن معابر آسیای صغیر، اروپاییان را برانگیخت که از راه های دیگری با سرزمین های شرقی ارتباط برقرار کنند. این امر با دور زدن دماغه امید نیک در سال 1488م. توسط بارتلمی دیاز تحقق یافت. راه یابی اروپاییان به اقیانوس هند، و نزدیک شدن آنها به خلیج فارس راه نفوذ آنان را در این منطقه هموار کرد. ورود کشورهای اروپایی به این منطقه و صدور اجازه ی ایجاد تجارت خانه در سواحل و بنادر ایرانی، توسط شاه قدرتمند ایران یعنی شاه عباس، سبب تسلط یافتن آنها در این منطقه، پس از شاه عباس اول گردید. عدم نظارت کافی چانشینان شاه عباس اول و هر چه بیشتر شدن رقابت بین کمپانی های حاضر در منطقه، از یک سو زمینه ی کاهش تسلط حکومت بر منطقه تجاری خلیج فارس و نفوذ هر چه بیشتر فعالیت های اقتصادی این کمپانی ها را فراهم نمود. از سوی دیگر نیز سبب شورش های گسترده ی اعراب سواحل جنوبی خلیج فارس را سبب گردید. پژوهش حاضر بر آن است تا تحولات سیاسی- اقتصادی خلیج فارس در دوره ی افول صفویه را مورد بررسی قرار دهد،که شامل رقابت های موجود میان کمپانی های هند شرقی هلند، انگلیس و تا حدودی فرانسه بود. قدرت گیری و تجاوزات اعراب مسقط به سواحل خلیج فارس موجبات عدم امنیت بنادر و مسیرهای اقتصادی و آشفتگی مناسبات تجاری را به همراه داشت. کلید واژه: خلیج فارس، صفویه، افول، کمپانی های هند شرقی، شاه سلیمان، شاه سلطان حسین
سید قربان جعفرنژاد باقرعلی عادلفر
تاسیس دولت صفوی یکی از مهمترین رویدادهای تاریخی قرن دهم .ق به حساب می آید که دستاوردهای مهمی برای ایران و خصوصاً مازندران به دنبال داشته است. یکی از این دستاوردها ، تشکیل دولت متمرکز و یکپارچه است که باعث مطرح شدن ایران در سطح منطقه شد. از سوی دیگر در همین زمان خاندانهای متعددی در مازندران حکمرانی می کردند و پادشاهان صفوی سعی در برکناری این خاندانها داشتند و این امر مهم تا دوره ی پادشاهی عباس اول به درازا کشید. او توانست ضمن سرکوبی حکام استقلال طلب، مازندران را به صورت ایالت خاصه در آورد. از این زمان تا پایان حکومت صفویان، این منطقه به صورت وزیرنشین اداره می شد و با سقوط اصفهان توسط افغانها، به عنوان یک ایالت بیگلر بیگی نشین درآمد . در این دوره دو مسئله سبب توجه بیشتر مازندران و به تبع آن پیشرفت چشمگیر در این منطقه شد. یکی انتخاب مازندران به عنوان پایتخت دوم از سوی شاه عباس اول و جانشینان او و مسافرتهای پی درپی پادشاهان صفوی به این مناطق ، دوم : اختلاف شدید اروپائیان و ایرانیان با عثمانی ها که مسیر جدیدی برای بازرگانی میان آنها به وجود آمد و آن مسیر جاده ی شمالی بود که اروپائیان از طریق روسیه به دریای مازندران و شهرهای شمالی داد و ستد می نمودند. دریای مازندران که تا این دوره اهمیتی در تجارت بین المللی نداشت، به یکباره مورد توجه دولتمردان ایرانی قرار گرفت و کشور روسیه که به امپراطوری بزرگی تبدیل شد، در ابتدا مناسبات حسنه ای با ایران برقرار نمود ولی پس از مدتی با مشاهده ی ضعف فرمانروایان ایرانی در اواخر حکومت صفوی، تجاوزات خود را به ایران آغاز نمود. مازندران با روی کار آمدن افغانها پایگاه مهمی برای طهماسب و دیگر بازماندگان صفویه که جهت احیاء مجدد قدرت صفوی تلاش می کردند، قرار گرفت و ایل قاجار نقش موثری جهت یاری رساندن به طهماسب دوم ایفا نمود. و همین رویداد پله ترقی این طایفه را فراهم کرد. واژگان کلیدی : مازندران ، صفویه ، روسیه ، دریای مازندران ، ابریشم
عباس آزموده باقرعلی عادلفر
با تاسیس سلسله صفوی شاهان این سلسله به پاس قدرشناسی از حمایتهای بی دریغ گیلانیها از اسماعیل و نهضتش ، مبادرت به انتصاب آنها در پستهای مهم سیاسی نمودند. نکته جالب توجه اینکه گستره نفوذ سیاسی گیلانیها در همین زمان در دربار گورکانیان هند هم دیده می شود . سرانجام از اواسط عمر سلسله صفوی با سیاست تمرکز قدرت این شاهان و سرکوب حکومت های محلی شاهد قیامهای مردمی گیلانیها برای مبارزه با استثمار مالیاتی کارگزاران صفوی می باشیم.
کلثوم قدیری لشکاجانی نصرالله پورمحمدی املشی
دریای خزر بزرگترین دریاچه جهان است. این دریاچه در دوره قاجار مهمترین عامل ارتباط کشورهای شرق با غرب بشمار میرفت. اروپاییان بویژه روسها از آن برای گسترش ارتباط با ایران و دیگر کشورهای شرق بهره میبردند. روسیه که از دوره صفویه برای دستیابی اهداف سیاسی، نظامی و اقتصادی نفوذ بر ایران را شروع کرده بود، در دوره قاجار بر ایران مسلط شد. روسها علاوه بر دریای خزر بر سواحل غربی، جنوبی و شرقی آن نیز دست یافتند. اگرچه تمام این سواحل مدنظر روسها بود اما نفوذ در سواحل جنوبی اهمیت ویژهای برای آنان داشت. در میان ولایات جنوبی دریای خزر، گیلان علاوه بر بنادر و لنگرگاههای مناسب و داشتن کالاها و محصولات کشاورزی، از سویی بخاطر نزدیکی به بنادر روسیه و از سوی دیگر بخاطر نزدیکی به تهران، جایگاه خاصی داشت. گیلان از دوره صفویه تا پایان قاجاریه شاهد گسترش مناسبات سیاسی، نظامی و روابط اقتصادی بین دو کشور بود. سلطهطلبی روسها و ضعف دربار قاجار باعث شد تا روابط برابری بین دو کشور برقرار نباشد. هدف روسها از این حضور، تسلط بر دریای خزر و ایران، رقابت با انگلستان، راهیابی به هندوستان، دستیابی بر منافع اقتصادی و کسب امتیازات متعدد ارضی و اقتصادی بود. برایناساس برای رسیدن به خواستههای خود از اهرمهای سیاسی، هجومهای نظامی و انعقاد عهدنامهها بهره میبرد. دریای خزر و بنادر گیلان که در مسیر این نوع روابط قرار گرفته بود، اهمیت ویژه استراتژیکی یافت. روسها بتدریج از طریق روابط سیاسی، هجومهای نظامی و قراردادهای اقتصادی بر منطقه مسلط شدند. این کشور جهت رسیدن به اهداف خود، مراکز تمدنی جدیدی را در گیلان تأسیس نمود. از مهمترین این نوع اقدامات، احداث راه بود که باعث گسترش مسافرتها از ایران به روسیه و غرب و بالعکس شد. اگرچه حضور و نفوذ روسها در گیلان، صدمات جبرانناپذیری بر جای گذاشت اما این رفتوآمدها، اثراتی در ابعاد اجتماعی و فرهنگی نیز داشت زیرا سبب گردید این منطقه زودتر از بسیاری از نواحی دیگر ایران با دنیای جدید آشنا شود. بدین ترتیب زمینه تحولات متعددی در ابعاد مختلف فراهم گردید. به عبارت دیگر، ایجاد مراکز اجتماعی و فرهنگی باعث ارتقاء افکار اهالی منطقه شد و در تحولات اواخر دوره قاجار نقش مهمی بازی کرد. از پیامدهای مهم آن میتوان به حضور گسترده گیلانیان در نهضت مشروطه و نهضت جنگل اشاره کرد.
علیه جوانمردی نصرالله پورمحمدی املشی
یکی از پدیده های اجتماعی و فرهنگی که در قرن دوم هجری قمری به وجود آمد تصوف بود که به مرور زمان به شاخه های مختلف تقسیم و فرقه های زیادی از آن منشعب شد، از جمله این فرقه ها طریقت های قادریه و نقشبندیه بودند. رشد و تکوین قادریه به عنوان یکی از نخستین طریقت های صوفیانه، از قرن ششم تا اوایل قرن دهم هجری قمری به طول انجامید و نفوذ و گسترش آن در کردستان به قرن دوازدهم هجری قمری بر می گردد. خاستگاه نقشبندیه، ماوراءالنهر و خراسان بود که از این مراکز به سایر مناطق از جمله کردستان نفوذ پیدا کرد. در کردستان قادریه توسط اسماعیل قازانقایی و نقشبندیه توسط مولانا خالد شهرزوری نفوذ و گسترش پیدا نمود. چرایی و چگونگی گسترش و تعمیق نفوذ طریقت های تصوف در مناطق کردنشین مسئله محوری این پژوهش است. طریقت های تصوف در مناطق کردنشین نفوذ عمیق داشته به طوریکه در بیشتر زمینه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی موثر بودند. مشایخ و بزرگان این طریقت ها در کردستان به ویژه نقشبندیه، به واسطه ی حمایت و پشتیبانی مردم از آنها و همچنین با حذف حکومت های محلی، در راستای افزایش نفوذ و اعتبار سیاسی و اجتماعی خود در عرصه های گوناگون اقدامات بسیاری انجام دادند تا آن جایی که برخی مشایخ و پیروان آنها علیه نظام سیاسی شورش نمودند از جمله شورش شیخ عبیدالله از شیوخ نقشبندی علیه ناصرالدین شاه و دولت ایران. نفوذ سیاسی رهبران طریقت ها به ویژه طریقت نقشبندیه در دوران قاجار و به خصوص از زمان مشروطه و پس از آن افزایش یافت تا جایی که در حوادث مشروطه نقش داشته و در ماجرای شورش سالارالدوله از او حمایت نمودند و با وقوع جنگ جهانی اول فرمان جهاد در مقابل روس وانگلیس صادر کردند و با جذب مریدان و پیروان و تشویق آنها به جنگ نقش موثری داشتند. به طور کلی طریقت های کردستان در دوره ی مورد پژوهش (قاجاریه) به بیشترین میزان فعالیت سیاسی و اجتماعی در جامعه دست یافتند.
حسین شریفی هشجین نصرالله پورمحمدی املشی
منطقه ¬¬¬¬ی آذربایجان در تکوین اندیشه های روشنفکری و انقلابی پیش از مشروطه و هم چنین در پیروزی انقلاب مشروطه نقش تاریخی داشته است . تبریز مهم ترین شهر آذربایجان محسوب می شد که مقر ولیعهد قاجار بود ؛ بعد از تبریز ، اردبیل مهم ترین شهر آذربایجان به حساب می آمد و در انقلاب مشروطه هم سهم به سزایی داشت و مجاورت اردبیل به تبریز و رشت در تحولات آن تاثیر داشته است . مهم ترین اتفاقی که در اردبیل در اوایل مشروطه و قبل از دوران استبداد صغیر روی داد ، تشکیل انجمن ولایتی بود . انجمن ایالتی تبریز که از مهم ترین انجمن های دوران مشروطه بود از یکی از روحانیون اردبیل به نام آقا میرزا علی اکبر درخواست کرد تا انجمن ولایتی تشکیل دهد و او اقدام به این کار نمود . پس از مدت اندکی که از مشروطه گذشت محمد علی شاه کودتایی انجام داد که منجر به دوران استبداد صغیر در ایران گردید و در این دوره محمد علی شاه به طور مطلق و مستبدانه فرمانروایی می کرد ؛ او حاکمانی را که برای ایالات و ولایات تعیین می نمود از ظالم ترین افراد انتخاب می کرد و در اردبیل هم مستبدین و مخالفان مشروطه تنی چند از مشروطه طلبان را به قتل رساندند و دوران سختی بر مردم اردبیل گذشت . انتشار روزنامه در اردبیل ، رونق چندانی نداشت و نسبت به شهرهای بزرگ دیگر اردبیل دوران کم فروغی داشته است ولی این تعداد کم روزنامه هم در آگاهی مردم بی تاثیر نبوده است . از مسایل مهم دیگر این دوران ، تحرکات مرزی بین دولت روسیه و طوایف شاهسون در اردبیل بود که در این زمان به اوج خود رسید و منجر به دخالت های زیاد دولت روسیه و تحریک شاهسون ها توسط آن ها در اردبیل شد . از حوادث مهمی که بعد از دوران استبداد صغیر روی داد ، می توان به آمدن ستارخان به اردبیل و محاصره و غارت اردبیل به وسیله ی روس ها اشاره کرد . سیاست های اشتباه حکومت مرکزی در ایالت و ولایات کشور از جمله اردبیل باعث تضعیف مشروطه گردید و اردبیل از رهگذر دخالت های روسیه متحمل آسیب های زیادی گردید . واژگان کلیدی : اردبیل ، انقلاب مشروطه ، انجمن ولایتی ، استبداد صغیر ، دولت روسیه ، طوایف شاهسون
داود محمدی کلیان محمد حسن رازنهان
دولت زندیه، از زمره دولتهای مستعجلی بود که پس از جنگ قدرت بین رقبای مختلف، در ایران پدید آمد. در طول زمامداری زمامداران آن به غیر از منازعات خانوادگی-که دائماً در جریان بود- قبایل و سرداران و والیان متخاصم تا زوال سلسله مزبور با حکامش کشمکش داشتند. بنابراین مناطق تحت نفوذ زندیه تمامی ایران تحت تسلط اسلافشان یعنی صفویه و افشاریه (دوره نادرشاه) را در بر نمی گرفت. اگرچه زندیان بر تمامی ایران تسلط نداشتند، ولی دولتهای اروپایی هلند و انگلیس و فرانسه، در برقراری ارتباط با زندیه در قبال معاهدات تجاری و گاه نظامی با هم به رقابت می پرداختند. از دیگر موارد قابل ملاحظه در این دوره می توان به مطامع دو دولت همسایه روسیه و عثمانی، اشاره کرد.
مرضیه خدادادی ذکرالله محمدی
دوره ی تیموری را از جنبه های توسعه ی علم و فرهنگ و هنر می توان دوره ای درخشان دانست به ویژه در عرصه ی علم و فرهنگ و هنرهای وابسته به آن آثار و مراکز علمی فراوانی خلق شد و نوآوری هایی صورت گرفت که موجب اعتلای علم و فرهنگ شد. تیمور فردی سنگدل و سفاک بود اما به سبب کشورگشایی های خود به سرزمین های دیگر، دستور می داد اهل حرفه و هنرها را از بین اسرا جنگی جدا سازند و آنها را به مراکز مهم حکومتی خود به ویژه سمرقند می فرستاد. چنانکه در ساخت مسجد بی بی خانم در سمرقند از بنّایان و سنگتراشان و هنرمندان هندی و آذربایجانی و سایر سرزمین ها استفاده شد. این پدیده از یک سو باعث گسترش معماری شد و از سوی دیگر برخی از تجربه های محلی گسترش یافتند. الغ بیگ فرزند شاهرخ و نوه امیر تیمور گورکانی، یکی از برجسته ترین چهره های تاریخ ایران به شمار می رود که به فرمانروایی منطقه ماوراءالنهر و سمرقند رسید. دوران فرمانروایی او بر سمرقند، دوره اوج اقتدار و شکوفایی علم و فرهنگ و هنر در سمرقند بود . وی به مدت 40 سال بر این منطقه فرمانروایی کرد و با تلاش ها و حمایت های الغ بیگ سمرقند قطب علم و فرهنگ در جهان اسلام شد که به واسطه آن معماری به شکوه و عظمتی قابل توجه و هنر های خطاطی ، نقاشی و موسیقی به پیشرفت های زیادی رسید و همچنین در عرصه های علوم محض به ویژه ریاضیات و نجوم فعالیت های زیادی انجام گرفت.
محمد طاریمرادی باقرعلی عادلفر
چکیده ندارد.
رقیه فراهانی فرد نصرالله پورمحمدی املشی
چکیده ندارد.
زهرا منزه حسین آبادیان
از زمان ناصرالدین شاه، ایران به علت نفوذ و دخالت بیش از اندازه ی روس و انگلیس، به سیاست قدرت سوم روی آورد. اما این برنامه به علت ضعف دول مذکور هیچ گاه نتوانست آن چنان که باید و شاید به مرحله ی اجرا در آید. در زمان رضاشاه این سیاست با جدیت بیشتری دنبال شد؛ اما افراط و تمرکز بر یک کشور، دولت و ملت ایران را بسیار متضرر ساخت. رضاشاه با روی آوردن به سیاست قدرت سوم در پرتو افزایش روابط با آلمان، بیش از نیمی از تجارت خارجی کشور را به آلمان سپرد. در این راستا برنامه ی صنعتی شدن ایران از سویی و از سوی دیگر نیاز آلمان به مواد خام ایران بیش از پیش بر شتاب حادثه افزود. در این رساله، بررسی روابط سیاسی تجاری ایران و آلمان در دوره ی رضاشاه از رویکرد اهمیت موقعیت استرتژیک و منابع نفتی اش مورد بررسی قرار می گیرد.