نام پژوهشگر: ابوطالب ایرانمهر
علی غریب نژاد ابوطالب ایرانمهر
چکیده شبکه های مجازی اجتماعی به یک بخش جدا ناپذیر از زندگی بشر تبدیل شده است.در نتیجه دانش آموزان زمان بیشتری را روی این شبکه های اجتماعی می گذرانند.به گونه ای که این قشر از جامعه یکی از بزرگترین گروه استفاده کننده از نرم افزار فوق در نظر گرفته می شوند. آنها می توانند از طریق شبکه های فوق حتی با دورترین نقاط عالم نیز ارتباط برقرار کنند از طرفی این شبکه ها می توانند در سراسر جهان موثر بوده و جنبه های مختلفی از زندگی فردی واجتماعی را تحت تاثیر قرار می دهند. تحقیق حاضر تحت عنوان تاثیر مدل سازی معلم بر کاربرد خودآگاهانه دانش آموزان از شبکه های اجتماعی مجازی برای آموزش کتاب پراسپکت 1و2 به بررسی شیوه های یادگیری دانش آموزان ، تعامل وهمکاری آنها در این شبکه ها وارتباط بین آن دو می پردازد و همچنین چگونگی استفاده معلمان از شبکه های مجازی وایبر در جهت ارتقای اموزشی را مورد مطالعه قرار می دهد. در این پژوهش ، قابلیت استفاده از مدل های مختلف در شبکه های مجازی به عنوان یک وسیله کمک اموزشی از راه دور به جای آموزش سنتی چهره به چهره مورد تحلیل قرار گرفته است .در این مطالعه دانش آموزان به گزوه های کنترل و ازمایش تقسیم شده اند در گروه کنترل 40 دانش آموز در دو کلاس 1و2 قرار گرفته اند .در گروه آزمایش نیز 40 دانش آموز در دو گروه کلاسی 1و2 قرار گرفته شده اند. پرسشنامه هایی از دانش اموزان گروه آزمایش و 20 نفر از دبیرانی که در دوره متوسطه تدریس می کردند جمع اوری شد .در این تحقیق که چگونه این مدل های متفاوت در شبکه های اجتماعی ( نظرات ، سخنرانی ،موسیقی ، گفتگو، نمایش ونقش بازی و خلاصه کردن متن ) با موفقیت دانش آموزان در ارتباط است قابل بررسی بود.. نتایج به دست آمده بیانگر این است که استفاده از این شبکه ها بطور قابل توجهی روی تعامل و مشارکت دانش آموزان تاثیر می گذارد. نتیجه این بررسی حاکی از این است که از این شبکه ها به عنوان یک ابزار آموزشی برای کمک به دانش آموزان به منظور تعامل و همکاری استفاده می شود و توصیه می شود که مدارس با آغوشی باز استفاده از این شبکه ها را برای فرایند آموزش وتدریس بپذیرند.از این نتایج انتظار می رود با کمک رسانی به معلمان جهت برنامه ریزی دقیق در استفاده از این مدل ها ی مختلف در شبکه های اجتماعی مجازی موجب افزایش دانش و یادگیری دانش آموزان شود. واژه های کلیدی: مدل سازی معلم ، شبکه های اجتماعی مجازی ، آموزش خود راهبر ( خود خواسته ) ، دانش آموزان دبیرستانی
ابوطالب ایرانمهر حسین وثوقی
هدف این رساله تحقیق در مورد یافتن ارتباط بین واحدهای درک مطلب (از قبیل پروسه واژگانی، پروسه ساختاری و پروسه تفسیر معنایی) از طریق تست کلوز چهار چوابی در بین دانشجویان سال آخر رشته زبان انگلیسی میباشد. در مرحله اول از 150 دانشجو (80 مونث و 70 مذکر) از بین دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاههای علامه طباطبائی، دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه آزاد اسلامی واحد شمال تست نلسون (450 دی) گرفته شد. هدف از امتحان فوق انتخاب نفراتی بود که از لحاظ مهارت زبان انگلیسی تقریبا یکسان بوده و در حد پیشرفته باشند. از میان دانشجویان فوق الذکر 120 دانشجو انتخاب و به دو گروه 60 نفری تصادفی و آزمایشی تقسیم شدند. در مرحله بعد ابتدا از هر دو گروه امتحان تافل بعمل آمد که البته فاقد بخش درک شنوایی بود. در این تحقیق از امتحان تافل به عنوان ابزار استاندارد در محاسبه همبستگی با تست کلوز استفاده شد. بلافاصله پس از امتحان تافل به هر دو گروه تست کلو.ز چهار جوابی به همراه پاسخنامه مربوطه داده شد با این تفاوت که تست کلوز گروه آزمایشی دارای عنوان و تست کلوز گروه تصادفی فاقد عنوان بود. سپس اوراق تست کلوز و پاسخنامه های آن جمع آوری شده و از دانشجویان خواسته تا آنچه را از درک مطلب کلوز به یاد می آورند را در چند سطر کوتاه و به زبان فارسی در اوراقی که از قبیل توزیع شده بود بنویسند. پس از ارزشیابی تک تک پاسخنامه ها، نمرات خام جهت تایید و یا رد فرضیات صفر بکار گرفته شدند. برای اثبات فرضیه صفر اول از نمرات تست کلوز و تافل برررسی فاکتوری بعمل آمد و در نتیجه اثبات گردید درک مطلب در ذهن دانشجویان به صورت پروسه های مجزا عمل مینماید. بدین صورت که در ابتدا پروسه واژگانی کلمات کتن را در ذهن خواننده فعال نموده و سپس پروسه ساختاری کلمات را در ساختارهای مناسب قرار داده و در نهایت پروسه تفسیر معانی از متن مورد نظر یک مفهوم کلی و منطقی بدست م ی آورد. برای فرضیه صفر دوم از نتایج دو تست کلوز و با استفاده از جدول تی مشاهده شد که مقدار t3.60 از میزان بخرانی 2.069 بزرگتر بوده و اثبات گردید که تست کلوز دارای عنوان نسبت به تست کلوز مشابه بدون عنوان از اعتبار بالاتری برخوردار است .