نام پژوهشگر: ابوالقاسم اسماعیل پور
فرهاد صولت کتایون مزداپور
بی شک ، ادیان مانوی ومسیحی از آیینها و مذاهب دیگر تاثیرات قابل توجهی پذیرفته اند. دین عیسی از دل جهان یهودی به وجود آمده و بخش زیادی از متون مقدس مسیحی را متون یهودی تشکیل می دهند . از طرفی با نفوذ میترائسیم از شرق به اروپا و سپس ورود مسیحیت به این منطقه ، باعث شد که آیین مهرپرستی اثر زیادی در آیین مسیح بگذارد. از آنجایی که مسیحیت چند قرن بیشتر از مانویت به وجود آمده بود بالطبع این آیین مسیح بود که در آداب و مناسک و آیین روی مانویت تاثیرگذار بود نه برعکس. به جز مسیحیت ، آیین بودا و زرتشت نیز نسبت به آیین مانی سبقه تاریخی داشتند و آنها نیز مانند مسیحیت اثرگذاری مستقیم روی آیین و اصول مانویت داشتند. در واقع مانی در جایی آیین خود را عرضه کرد که ادیان گوناگون درآنجا شکل گرفته بودند و پیروانی داشتند . او با آگاهی از این موضوع برای این که بتواند دین خود را مستحکم سازد و پیروانی کسب کند تلاش کرد آیین خود را طوری پی ریزی کند که هم شامل عقاید و باورهای مد نظرش باشد و هم با به کارگیری عناصر و اصول ادعیان دیگر آن را برای پیروان آن ادیان که او سعی داشت ایشان را به سمت مانویت تشویق کند مانوس سازد تا آیین جدید را آسان تر بپذیرند. از طرف شرق تلاش می کرد تا دین خود را با بودایی وفق دهد و از سمت غرب نیز که مسیحیت در حال رشد و شکوفایی بود سعی می کرد مسیحیان را به طرف خود سوق دهد در ایران نیز که دین رسمی دولت ساسانی ، زرتشتی بود و از حمایت شدید دستگاه روحانیت زرتشتی برخوردار بود ، مردم این سرزمین را به مانویت متمایل سازد. برای این منظور او ظاهرا به هند سفر کرده و مدت زیادی نیز در قلمرو حکومت ساسانی به تبلیغ پرداخته است . وی به خوبی می دانست که اگر بتواند حمایت دستگاه حکومت ساسانی را به دست آورد به سرعت هدف خود را تحقق خواهد بخشید. به همین منظور خواستار ملاقات با شاپور اول ، پسر و جانشین اردشیر ، موسس دولت ساسانی شد و زمانی که شاه او را به حضور پذیرفت کتاب شاپورگان خود را که به زبان فارسی میانه بود و شامل چکیده تعلیمات وی بود به شاپور تقدیم کرد.. شاه نیز از او حمایت کرد و اجازه داد تا در قلمرو او به راحتی به تیلبغ بپردازد. با توجه به اینکه کیش زردشتی از زمان اردشیر، دین رسمی ایران شده بود ، روحانیون زردشتی، گسترش آیین مانوی را خطر جدی برای منافع خود می شمردند. بنابراین از همان ابتدا به مخالفت با آن پرداختند و همانطور که درپی خواهد آمد ، سرانجام پیروز شدند. هم زمان مسیحیت نیز که از ابتدای شکل گیری با مشقتها و مشکلات زیادی برای تبلیغ مواجه بود و دراین راه بسیاری از مسیحیان قربانی شده بودند در حال رشد بود اما تا زمانی که کنستانتین، امپراتور روم ،عهدنامه روم را تنظیم کرد و تبلیغ مسیحیت را در قلمرو امپراتوری روم آزاد کرد ،این کار به کندی انجام می گرفت. در حقیقت، در آن زمان دو ابرقدرت روم و ایران نقش اساسی در گسترش یا زوال ادیان بازی می کردند و مبلغان نیز از این واقعیت به خوبی آگاه بودند و سعی می کردند حمایت دولتها را بدست آورند. در حقیقت مانویت در مرز میان دو امپراتوری ایران و روم شکل گرفت و تلاش داشت، تا با تلفیق ادیان اکثریت در هر دو امپراتوری و نیز استفاده از عناصر هم خوان با دین خود که در آیینهای دیگر مثل بودایی وجود دارد ،کیش خود را جایگزین آنها نماید و مانویت را تبدیل به یک دین جهانی کند.اما در این راه با مشکلات فراوانی روبرو شد و کیشهای دیگر به ویژه مسیحیت و زردشت را به واکنش واداشت. مسیحیت که از قبل با بدعتی خطرناک به نام گنوسیسم مواجه بود حالا با یک آیین گنوسی جدید که همان مانویت بود مواجه شده بود که روز به روز در حال پیشرفت بود، چرا که مانویت بیشتر تاثیر خود را از این بدعتهای مسیحی پیش از خود که زیر نام کلی «گنوسی» بودند می گرفت. این بدعتها دارای اصول«دوبن محو» بودند. مانویت هم با باور به دو اصل نور و ظلمت خود یک کیش گنوسی محسوب می شد. در این نوشتار تلاش بر این است تا به روند مواجهه و رویارویی در آیین مانوی و مسیحی در طی قرون متمادی که در کنار هم بوده و از هم تاثیرپذیرفته و در هم تاثیر گذاشته اند و نیز همسانی ها و تقابل های آنها و نقش مهم بدعتهای دینی در این باره پرداخته شود. بدین منظور پژوهش حاضر در چهار فصل تدوین شده است : در فصل اول به کلیات موضوع شامل هدف از پژوهش ،بررسی منابع و معرفی دو دین مانی و مسیح می پردازیم، فصل دوم به جهان شاخت مانوی و مسیحی و اصول جهان بینی دو دین اختصاصی دارد چرا که بررسی و فهم آن نقش مهمی در شناخت تاثیرات و تقابل ها و همسانی دو آیین دارد. در فصل سوم آیین گنوسی یابهتر بگویم ، بدعت گنوستیسیزم بررسی می شود که از بطن جهان مسیحی پدید آمد و نقش عمده ای در پژوهش حاضر ایفا می کند. فص چهارم که مهمترین فصل و در واقع نتیجه گیری تحقیق است به همسانی و تقابل و نقش هر یک ادیان از مانوی و مسیحی در دیگری اختصاص دارد و سعی شده تا با کمک منابع موجود و جدید رویارویی مانویت و مسیحیت به تصویر کشیده شود.
زهرا امانی مجتبی منشی زاده
کتاب دینی زردشتیان اوستا نام دارد. اوستا شامل متونی است که خصوصاٌدر مراسم دینی از آنها استفاه می شودو آنرا به پنج بخش تقسیم می کنند: یسن ها، ویسپرد، وندیداد، یشتها، خرده اوستا.وندیداد بخشی از اوستاست که از 22 فرگرد تشکیل شده است.لغت وندیداد که صورت قدیم آن vi.da?va.d?taبه معنی کسی است که قانونش جدایی و دوری از دیوان است. فرگرد دوم که موضوع این پژوهش است داستان جمشید و زمستانی مرگبار است که در جهان اتفاق افتاده و قلعه ای که جمشید برای حفظ آفریدگان هرمزد ساخته است. رساله حاضر پنج بخش است. بخش اول: مقدمه. بخش دوم: متن اوستایی و زند برگرفته از نسخه دستور هوشنگ جاماسب آسانا آوانویسی متن زند طبق شیوه ی جدید، مکنزی و ترجمه ی دو متن. بخش سوم: بررسی واژگانی دو متن به صورت تطبیقی. بخش چهارم:دو واژه نامه ی مقایسه ای اوستایی- پهلوی- فارسی و پهلوی- اوستایی- فارسی. بخش پنجم: نتیجه گیری و در آخر کتابنامه به روش جدید است.هدف از انجام این پژوهش این است که وضعیت ترجمه ی این فرگرد در دوره ی میانه چگونه بوده است و زبان اوستایی که در دوره ی میانه زبانی مرده بوده تا چه میزان برای مفسر این متن قلبل فهم بوده است. واژگان کلیدی: اوستا-زند-وندیداد- جم
سیمین دخت گودرزی ابوالقاسم اسماعیل پور
نام صادق هدایت عموماً یادآور نویسنده ای است پیشرو در ادبیات داستانی با آثاری که طرفداران و مخالفان بسیاری دارد؛ از این رو تاکنون تحقیقات فراوانی پیرامون آثار داستانی و ترجمه هایش از زبان فرانسه به انجام رسیده، اما کارهای تحقیقی و ترجمه هایش از متون پهلوی کمتر مورد توجه و تحقیق قرار گرفته است. در حالی که او در این زمینه نیز پیشرو بوده و آثار زیادی برجای گذاشته که در این تحقیق علاوه بر معرفیِ کوتاه آنها، دو ترجمه از متون پهلوی در بوت? نقد و بررسی تطبیقی با ترجمه های دیگران قرار گرفته است. این دو متن پهلوی عبارتند از زند وهومن یسن با محتوایی اعتقادی مربوط به باورهای زرتشتیان دربار? پایان جهان و چگونگی پیروزی نیکی علیه بدی؛ و دیگری کارنامه اردشیر بابکان که تاریخی است آمیخته با افسانه دربار? اردشیر بابکان، بنیاد گذار سلسل? ساسانی. متن نخست پس از هدایت تنها یک بار دیگر به زبان فارسی ترجمه شد، اما کارنامه را چهار مترجم دیگر بعد از او ترجمه کردند. در بررسی کلی و پیش از قیاس سطر به سطر این ترجمه ها فرضی? ما بر این بود که هدایت در پاره ای موارد معادل گزینی های درستی انجام نداده اما ترجمه های او با متن پهلوی مطابقت زیادی دارد. در این تحقیق مشخص گردید که معادل های نادرست هدایت اغلب به دلیل تفاوت در قرائت او از واژ? پهلوی و گاه به علت عدم احاط? کامل به دستور زبان پهلوی است. در پیروی از واژه ها و نظامِ قرار گرفتن آنها در متن اصلی به گونه ای پایبند است که گاه این مطابقت ترجمه اش را از زبان امروز دور می کند. با هم? این کاستی ها هدایت درک درستی از متن دارد و دستاوردهای او به عنوان آغازگری که در زمان او پشتوانه و منابع اندکی در این رشته وجود داشته، درخور توجه و ارزشمند است.
مهدیه نوشاد ابوالقاسم اسماعیل پور
چکیده یشت ها سرودها و نیایش هایی است برای ایزدان بزرگ زرتشتی که عمدتا متعلق به دوران هند و ایرانی و پیش از زرتشت اند و پرستش آنان میان ایرانیان و هندیان باستان مرسوم بوده است، اما نگارش آن متاخر تر از گاهان است از جمله این ایزدان میتره ایزد پیمان و میثاق، خدای نور آسمانی و دارنده دشتهای فراخ است. مهر ایزد جنگ و جنگاوری است. یک سلسله شباهت همگانی در اساطیر جهان وجود دارد؛ یعنی همه اقوام کهن و باستانی جهان مثل ایران، مصر، چین، بین النهرین،هند، یونان... یک سری رویاها و احساسات مشترک داشته اند؛ مثلا همه آنها نسبت به خورشید و ماه عکس العمل نشان داده اند و برای هر دوی آنها اسطوره هایی دارند. خورشید، نماد آفرینندگی، قانون طبیعت، آتش، آگاهی، تفکر، روشنگری، عقل، بینش معنوی، پدر(معمولا ماه و زمین نماد مادر و مادینگی اند و خورشید پدر است، اما در برخی جوامع بر عکس است)،گذر زمان، حیات خورشید، در حال طلوع نماد تولد، آفرینش و روشنگری است؛ خورشید در حال غروب نمودگار مرگ است. میترا سفیدی پیش از خورشید است و بعدها او را با خورشید اشتباه گرفتند. در سنت زرتشتی این خدای بزرگ آسمانی است ، ولی پیش از زرتشت به مقام پایین تری تنزل می کند که کار داوری را انجام می دهد و در کنار ایزد رشن با ترازوی عدالت خوبیها و بدیهای مردمان را اندازه می گیرد. مهر و خورشید یکی نیستند، مهر تنها فرشته فروغ و روشنایی است. در اسطوره ای میترایی آمده است که میترا با خورشید زور آزمایی می کند اما خورشید در این نبرد می بازدو میترا پیروز می شود. دست راست خود را به سویش دراز می کند (بیعت خورشید با میترا)که در سنت زورخانه ای باقی مانده است.
مرضیه بابازاده ابوالقاسم اسماعیل پور
مانی در کیش خود از عناصری استفاده نمود تا کیش نوین او مورد توجه همگان قرار بگیرد. وی عناصری از زرتشت و بودا و مسیح را با اندیشه خود تطبیق داده و به اشاعه آن پرداخت. خاستگاه فرهنگی مانوی در بین النهرین بوده و به سبب تبار ایرانی مانی، طبعاً اسطوره ها و باور دینی- عرفانی او صبغه ی ایرانی هم گرفته است. عقاید او ثنویتی محض را می نمایاند که مانی مبشر آن بود. او برای نظام آفرینش دو اصل قائل بود که شهریار عالم نور را پدر بزرگی و فرمانروای تاریکی را اهریمن می دانست و برای این دو ازلیت قائل بود. دین زرتشتی که مانی از آن بهره گرفت مورد مقبول همگان بوده و در آن عصر از قدرت بسیار زیادی برخوردار بوده است. مانی برای داشتن دینی جهانی از هیچ تلاشی فرو گذار نبوده و برای دستیابی به اهداف خود از ادیان بزرگی چون مسیحیت و دین زرتشت و بنا بر نظر برخی از عقاید بودا برای اشاعه کیش نوین خود استفاده کرده بود. مانی به خوبی با اساطیر ایرانی آشنایی داشته و از آنها در نظام آفرینش خود بهره برده است و برای نشان دادن مهمترین عناصر کیش خود از عناصر ایرانی استفاده کرده است. او می کوشید با تغییراتی جزیی اندیشه ی خود را با عقاید و باورهای آن روزگار منطبق کند، تا فهم و درک آن برای عموم به راحتی امکان پذیر باشد. کیش مانوی را نه می توان کاملاً ایرانی و نه کاملاً مسیحی دانست. حتی با به کاربردن نام های مشابه هم نمی توان رأی به ایرانی یا مسیحی بودن کامل این کیش داد و میان آنها خط و مرزی تعیین کرد.
سمیه قیصری ابوالقاسم اسماعیل پور
در بررسی هفت گامه میترایی که جز تصاویری در محرابه از آن چیزی به جا نمانده است؛ در این رساله سعی بر آن است تا با مد نظر قرار دادن آنچه در کتاب های عرفانی بزرگانی چون مولانا راجع به کشتن گاو نفس و و آغاز شکوفایی و حیات روحانی آمده و همین طور آن چه توسط سهروری و در عرفان اشراق او آمده و گفته های حافظ راجع به مهر و دیر خرابات و مغان و ..پژوهنده در ادبیات عرفانی به جستجوی مورد شبیه به این آیین بود که در آن پیر و مرشد نقش اساسی داشته باشد و افراد با پشت سر گذاشتن هفت مرحله از یک فرد عادی به پیری مرشد برسد که هدایت کننده دیگران نیز هست؛ که بامنطق الطیر عطار و هدایت پرندگان توسط یک رهبر و طی کردن مراح کمال در هفت مرحله و بسیار شباهت های دیگر در تاثیر ریاضت بر روح و جسم سالک و مهر جو رسید.
سالار پرتوی ابوالقاسم اسماعیل پور
چکید? تمام نما: الف. موضوع و طرح مسأله ( اهمیت موضوع و هدف ): کیخسرو یکی از ایزد - پهلوانان باستانی ایران است که ویژگی های او در متون اوستایی، نوشته های پهلوی و شاهنام? فردوسی بیان شده است. چهره ای که از این شخصیّت در این متون، به ویژه در شاهنامه، ترسیم شدهپادشاهی مقتدر با ویژگیِ جنگجویانه و پهلوانانه است که در نهایت، با نگرشی عارفانه و معنوی، از جهان مادی دست می شوید تا با عروج به جهان مینویی، در پایان جهان و هنگام فرشگرد سازی، با یاری دادن به سوشیانس، آخرین منجی زرتشتی، خویشکاریِ خود را کامل کند. به همین دلیل، همانند فریدون، سیمایی پهلوانی و عرفانی در اساطیر ایران از وی ترسیم شده است. بی شک کیخسرو پس از جمشید، پادشاه افسانه ای ایران، یگانه فردی بود که فرّ را به طور کامل در اختیار داشت و به همین دلیل، در اساطیر ایران به مقام جاودانگی رسید. رفتار و کنش های وی، به ویژه در شاهنامه، نشان دهند? پادشاهی آرمانی در جهان مادی است که با پیوند اسطور? او به آخرالزمان، پادشاهیِ معنوی در پایان جهان را هم برعهده خواهد گرفت. ب. مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع و چارچوپ نظری و پرسش ها و فرضیه ها: کوشش نگارنده در گام نخست، نشان دادن دگرگونی هایِ احتمالی اسطور? کیخسرو، در گذر از متون اوستایی به پهلوی و در نهایت شاهنامه است. پس از آن سعی می شود تا با بیان کردن بحثی کامل از فرّ و فرّهمندیِ کیخسرو، انواع گوناگون فرّ، به ویژه معنایِ دقیق فرّ ناگرفتنی و ارتباط آن با جاودانگیِ کیخسرو روشن شود. در نهایت علاوه بر مقایس? اسطور? زندگیِ کیخسرو در شاهنامه، با افسان? زندگیِ کوروش که در متون تاریخیِ کهن بیان شده است، و به دست دادن دیدی تازه از این برابری، ویژگی هایِ عرفانی زندگیِ این شخصیّت، به ویژه در شاهنامه، نمایان می شود. پرسش هایِ پژوهش: 1.وجوه اشتراک و افتراق شخصیّت کیخسرو در متون اوستایی و پهلوی و شاهنامه، چیست؟ 2. آیا کیخسرو در اساطیر ایران مانند جمشید، فرّ ایزدی را به طور کامل در اختیار دارد؟ 3. کیخسرو در اساطیر ایرانی چگونه به فردی جاودانه تبدیل می شود؟ فرضیه هایِ پژوهش: فرضی? نخست آن است که شخصیّت کیخسرو در متون اوستایی و پهلوی و شاهنامه، در بسیاری از موارد مطابقت دارد و در برخی موارد دیگر دستخوش دگرگونی شده است؛ فرضی? دوم آن است که کیخسرو بنابر متون اوستایی و پهلوی و شاهنامه، نمایانگر شخصیّت شاه – موبد یا شاه – پیامبر در اساطیر ایرانی است؛ فرضی? سوم آن است که کیخسرو با به دست آوردن فرّ آسیب ناپذیر ( فرّ ناگرفتنی ) یا همان axvarvtaxvarvnah ، در اساطیر ایران به فردی جاودانه تبدیل می شود. ج. نتیجه گیری: در تاریخ اساطیری ایران، کیخسرو شخصیّتی است که ویژگی هایِ پادشاهی آرمانی و پهلوانی جنگجو و رُوحانیِ عارف مسلک را، هر سه با هم داراست. او در متون اوستایی و پهلوی، موفق شد با کشتن افراسیاب - که نمایند? نیروی اهریمن بر روی زمین بود- فرّ آسیب ناپذیر یا همان axvarvtaxvarvnah- را به دست آورد و با در اختیار داشتن این فرّ، توانست جایگاه جاودانه ای در آیین زرتشتی کسب کند. این امر سبب شد تا پادشاهی کیخسرو در گیتی به پادشاهی معنوی وی در جهان مینویی، پیوند بخورد؛ اما اسطور? کیخسرو در شاهنامه، جریان تکاملی خود را طی می کند و ویژگی های شخصیّتیِ وی، در آن جا بیشتر نمایان می شود. در شاهنامه، کیخسرو پس از کشتن افراسیاب و انجام خویشکاریِ خود در گیتی، با نگرشی عرفانی و معنوی، در اوج قدرت دست از جهان مادی شُست و از دید همگان ناپدید شد.
سارا پورشعبان پیربازاری مریم حسینی
با توجه به جایگاه و اهمیت هزار و یک شب در معرفی و شناخت شرق و فرهنگ اساطیری آن، تحلیل این اثر از منظر یکی از برجسته ترین عناصر اسطوره ای با نام پیکرگردانی و با هدف شناخت هرچه بیشتر عوامل موثر در جذابیت اثر مورد پژوهش قرار گرفت. در بررسی هزار و یکشب پس از بکار گیری همزمان 3دیدگاه روان شناختی، اسطوره ای و دینی، از آغازین حکایت آشکار گردید که پیکرگردانی به عنوان یکی از عناصر خلّاق و فراگیتیگ، تأثیر بسیار زیادی در اصلاح ذهنیت منفی شهریار نسبت به زنان داشته است. همچنین، حضور پیکرگردانی تا پایان هزار و یکمین شب به عنوان یکی از موثرترین عوامل جذابیت و خیال انگیزی حکایات شناخته شد. جامعه ی آماری در این رساله،?53 حکایت از حکایات هزار و یکشب(با احتساب حکایات فرعی) از قصه ی آغازین مجموعه- قصه ی " شهریار و برادرش شاه زمان"- تا حکایت پایانی آن- "حکایت کنیز بی نظیر"- است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که منشأ بسیاری از تغییر شکل ها و پیکرگردانی های هزار و یکشب را علاوه بر عامل جادو، باید در اعمال شیطانی همچون شرارت و حقه بازی جستجو کرد. از این منظر، پیکرگردانی های داستان های هزار و یکشب که با هدف ایجاد رعب و وحشت و ترس از نیروهای خارق العاده ی زنان و فریبکاری و اغواء صورت می گیرد، بیش از آنکه امری اهورایی باشد، وابسته به رفتارهای اهریمنی است؛ و آن دسته از پیکرگردانی ها که موجب جذّابیت داستانی می شوند، اکثراً نتایج نادلخواهی را برای فرد تغییر شکل دهنده به بار می آورند.
مهدی حق شناس فهیمه پهلوان
ارتباط اسطوره و هنرهای تجسمی، با حجم بسیار زیادی از بُن مایه های اساطیری که از طریق نقش ها باقی مانده اند به خوبی مشخص می شود. از سویی، در روایات اساطیری اگرچه زمان بسیار دیر و مکان بسیار دوردست به نظر می رسد؛ اما اسطوره به دلیل ماهیت بی زمانی، بی مکانی و بی مرگی خود، تأثیر زیادی بر هنر و طراحی معاصر داشته است. هدف این پژوهش گسترش مطالعات بصری و یافتن راه حل هایی نوین در ارتباط تصویری و طراحی گرافیک محیطی از گذر تعامل با اساطیر ایران است که به بررسی نقوش اساطیری انسان ریخت و کاربرد آن در طراحی علائم هویتی (شناسایی) می پردازد. پژوهش حاضر از دو روش توصیفی و تحلیلی و شیو? جمع آوری نمونه ها به صورت کتابخانه ای و میدانی/ مشاهده ای استفاده کرده؛ از ابزارهای رویکردهای شمایل نگاری و نشانه شناسی بهره برده است. ابتدا مفهوم انسان و نقوش انسانی در بینش اساطیری مورد بحث قرار گرفته، سپس با بررسی نقوش برجای مانده به مطالع? عناصر تصویری هر نقش می پردازد. این موارد با جست و جو در متن های متقدم نظیر اوستا و بُندهش، در پی شناخت درون مایه ها و مفاهیم پنهان موجود در نقوش، همراه گشته است. نتایج این بخش از پژوهش در یک ارتباط دو سویه با طراحی گرافیک محیطی، به تعریف علامت و انواع علائم محیطی و مطالع? سابقه علائم محیطی در ایران پرداخته و در این راستا عملکرد علامت هویتی را مورد معرفی و بحث قرار داده است. این بخش نیز با نگاهی به تعدادی از نمونه های علائم هویتی موجود در کشورهای دیگر همراه گشته تا وجوه گسترد? موضوع مورد مداقه قرار گیرد. نتایج حاصل بر آن است که مطالع? بین رشته ایِ اسطوره و طراحی گرافیک محیطی، در جهت انتقال مفاهیم انسانی جامعه موثر می باشد. بیان معنا در اسطوره و پیام رسانی در طراحی گرافیک محیطی، پیوندی نزدیک میان این دو ایجاد می کند که با ساخت زندگی –به معنای عام آن- در اسطوره و ساخت مکان توسط علائم هویتی، ارتباط میان معنا و فضای شهری را برقرار می سازد.
فاطمه مهدی زاده ابوالقاسم اسماعیل پور
چکیده امروزه بررسی اساطیر از دیدگاه علوم مختلف از جمله روانکاوی اهمیت بسزا یافته است. روانکاوی تحلیلی در جست و جوی تبیین مبانی روانی اسطوره هاست و درصدد است رابطه اسطوره با ساختار روان و ساز و کارهای دفاعی آن را تبیین کند. نیز از این رهگذر، جایگاه اسطوره را در چهارچوب کلی زندگی همگانی و مشترک یک جامعه مشخص نماید. از این رو، هدف از مطالع? اسطوره ها آشکار ساختن اندیشه ها و باورهای نهفت? درون آنهاست. اوستا نیز به عنوان مجموعه ای از اساطیر ایرانی که بخش قابل توجهی از باورها ، اندیشه ها و آرزوهای ایرانیان را در خود جای داده است، بستر مناسبی برای پژوهش های روان شناختی است. ستایش و نیایش های در خور برای ایزد بانوان اناهیتا، سپندارمذ و ایزدان آذر و واتَ نشان دهند? جایگاه والای آنان است که در سرتاسر اوستا می-توان آن را مشاهده کرد. یونگ، روانکاو شهیر سوئیسی، نیز دومین اسطوره پژوه در جهان روان شناسی است که اصطلاحات خاصی را ابداع کرد. از جمله می توان به کهن نمونه و ناخودآگاه جمعی اشاره کرد. یونگ تصاویر ذهنی جهان شمولی را که در ضمیر ناخودآگاه جمعی جای دارند را کهن نمونه نامید و اسطوره را نمودی از کهن نمونه ها می داند در این میان، مهم ترین کهن نمونه ها عبارتند از: من، کهن نمون? سایه، پیر دانا، مادر، زایش دوباره، مرگ و روح. روش تحقیق در این پژوهش تحلیل محتوایی بوده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که اناهیتا و سپندارمذ، نمود کهن نمون? مادر و واتَ نمود کهن نمون? روح است. همچنین آذر تبلور کهن نمون? پیردانا است.
بیتا مصباح علیرضا هژبری نوبری
نقوش تخیلی– ترکیبی در فلات ایران از هزاره پنجم قبل از میلاد به طورگسترده ای و بر روی انواع آثار و اشیا به جامانده به کاررفته اند. مطالعه نقوش تخیلی – ترکیبی از دیدگاه سازمان تشکیل دهنده نقوش و نیز مفاهیم مرتبط با این نقوش مهم ترین موارد مورد بررسی در پژوهش حاضر هستند. این پژوهش ضمن استفاده ازعلم نشانه شناسی مبتنی برروش شمایل شناسی اروین پانوفسکی به مطالعه سازمان تشکیل دهنده نقوش در ساختار ترکیب ها و نیز الگو شناسی آنها پرداخته است. این روش مطالعه منجر به شناسایی ساختار بیش از 219 نقشمایه تخیلی و طبقه بندی آنها در 8 گروه اصلی ترکیبات انسانی، شیر و عقاب، بز، اسب، گاو، شیر، موجودات چندگانه و دیوها شده است. طبقه بندی نقوش در 8 گروه اصلی در نهایت منجر به تشخیص و کشف ساختار اصلی دخیل در شکل گیری نقوش تخیلی در ایران گردید. بر این اساس ، چهار موجود انسان ، عقاب ، شیر و گاو موجودات اصلی در شکل گیری نقوش تخیلی به شمار می روند. علاوه بر این مطالعه مکانی نقوش تخیلی نشان می دهد که سرچشمه های ابداع نقوش در داخل فلات و نزد ساکنان بومی سرزمین ایران وجود داشته است. تاثیر اقوام همسایه ویا مهاجر تنها در شکل کلی نقشمایه موثر بوده و در برخی موارد بعضی از ترکیبات را به این مجموعه افزوده است. واژگان کلیدی: تخیلی ، شمایل شناسی، ساختارگرایی، ترکیب پایه ، ترکیب فرعی ، الگوشناسی
منصوره حسینی ابوالقاسم اسماعیل پور
رساله حاضر تحقیقی در خصوص اساطیر هند و ایران است. در این تحقیق سعی بر آن بوده است که شخصیت های اپام نپات(آناهیتا)، بهرام و هوم ایرانی با همتا های هندی آنها مقایسه شوند. اپام نپات و آناهیتا همتاهای ایرانی سرسوتی و اپام نپات هندی هستند. بهرام و ایندرا هر دو ایزدان جنگاوری ایران و هند هستند. هوم و سومه در هر دو کشور هم گیاه هستند و هم خدا. وجوه اشتراک، وجوه افتراق و تاثیراتی که این ایزدان از یکدیگر گرفته اند، در این رساله بررسی شده است.
عاطفه بهنود ابوالقاسم اسماعیل پور
کاوس یکی از پادشاهان به نام از سلسل? پادشاهیِ تاریخی - اسطوره ای کیانیان است که ویژگی های شخصیّتی وی در متون اوستایی، نوشته های پهلوی و شاهنام? فردوسی بیان شده است. چهره ای که از این شخصیّت در این متون، به ویژه شاهنامه، ترسیم شده پادشاهی متزلزل است که با اعمال نابخردان? خود همواره مشکلاتی را برای پهلوانان و مردمان ایران ایجاد می کند. نکت? مهم اسطور? کاوس در گذر از متون اوستایی به پهلوی و سپس شاهنامه، تحول عظیم شخصیّتی اوست که باعث می شود کاوس از شاهی مقتدر و فرهمند در اوستا به پادشاهی نابخرد و سست در شاهنامه تبدیل شود به گونه ای که در متون متأخر به هیچ وجه رفتار شاهی پرآوازه و فرهمند از کاوس سر نمی زند. کوشش نگارنده در گام نخست، نشان دادن دگرگونی های اسطور? کاوس در گذر از متون اوستایی به پهلوی و سپس شاهنامه است. پس از آن سعی می شود بر پای? نظری? میرچا الیاده بحث پرواز جادویی کاوس که در متون پهلوی به اختصار و در شاهنامه به تفصیل بیان شده است و همچنین دلیل بنا کردن کاخ جادویی او بر فراز کوه البرز، تفسیر شود. بررسی ها در پژوهش حاضر نشان می دهد که در تاریخ اساطیری ایران شخصیّت کاوس در متون گوناگون دچار تغییر می شود. در متون اوستایی کاوس شهریاری شکوهمند و تواناست که با بیشترین توانمندی، بر هم? سرزمین های روی زمین فرمان می راند. در جایی از اوستا او همچون مردی بلند پایه، سزاوار آفرین خوانده شده و به سانِ پادشاهی نیرومند، به وصف آمده است. در نوشته های پهلوی، همواره از کاوس به بزرگداشت یاد شده و در بدترین وصف ها، فقط اندکی خودسر و بلند پرواز به شمار آمده است؛ اما در شاهنامه منش و کنش کاوس یک سره با آنچه گفته شد ناسازگار می نماید و به خوبی آشکار است که افزایش پاره ای افسانه های بیگانه، دگرگونی هایی در وصف منش وی پدید آورده و او را به گونه ای جز آنچه در اوستا و متن های پهلوی دیده می شود، نمایانده است. بلند پروازی هایِ کاوس تا آن حد پیش رفت که او تلاش داشت تا با وسوس? دیوان، به حکومت آسمان دست پیدا کند که نه تنها در این کار نافرجام بود، پس از سقوط از آسمان، فرّ کیانی را که از پیشینیان به ارث گرفته بود، از دست داد و به هدف اصلیِ خود از این پرواز که رسیدن به مَقام جاودانگی بود، نرسید.
سحر خادم پور ابوالقاسم اسماعیل پور
چکیده ندارد.
فاطمه مولایی فرد ابوالقاسم اسماعیل پور
چکیده ندارد.
آذردخت ربیعی ابوالقاسم اسماعیل پور
چکیده ندارد.
یاسر شریفی ابوالقاسم اسماعیل پور
چکیده ندارد.
محبوبه عقیلی کتایون مزداپور
چکیده ندارد.
رضا قسیمی ابوالقاسم اسماعیل پور
چکیده ندارد.
عبدالله سهرابی دیرانلو جمشید آزادگان
چکیده ندارد.
فروغ اولاد محمد غلامرضایی
چکیده ندارد.
حمید بوشاسب کاظم دزفولیان
چکیده ندارد.
مهربد خانی زاده کتایون مزداپور
چکیده ندارد.
فرهاد نام برادرشاد ابوالقاسم اسماعیل پور
چکیده ندارد.
هدایت رفیعی ابوالقاسم اسماعیل پور
چکیده ندارد.