نام پژوهشگر: جعفر زمانی
جعفر زمانی محمود حکمت نیا
معاملات سفهی، معاملاتی است که شأنیت آن را دارد که از سفیه صادر شود ولی معامله کننده، سفیه نیست، بلکه در کمال آگاهی، عقل و اراده و بدون هر گونه اضطرار، چنین معامله یی منعقد می کند. مثال روشن این گونه معاملات عدم توازن فاحش بین عوضین است، بدون آن که تدلیس یا غبن و یا اشتباهی در موضوع معامله صورت پذیرفته باشد. البته سوای این مثال روشن، معاملات سفهی مصادیق و فروعاتی دارد که شناخت آن مستلزم، شناخت ماهیت این گونه معاملات و نحوه ی تشخیص آن است. معاملات سفهی فقط ناظر به عقود مغابنه یی نبوده و این گونه معاملات، در کلیه عقود و حتی شروط و ایقاعات، دیده می شود. بهترین معیار جهت تشخیص این گونه معاملات بررسی غرض از انجام معامله است. عدم وجود غرض عقلایی در انجام هر معامله یی، آن معامله را سفهی می کند. برای تشخیص وجود یا عدم وجود غرض عقلایی باید به عرف مراجعه کرد. وضعیت حقوقی این معاملات مورد اختلاف فقهای امامیه و حقوقدانان ایران است. برخی معتقد به صحت و برخی معتقد به بطلان این معاملات هستند و هر یک از دو طرف ادله یی برای نظریه خود ارایه داده که مورد انتقاد طرف دیگر قرار گرفته است. در این رساله فرضیه بر آن است که آن دسته از معاملات سفهی که دارای ارکان اساسی صحت معاملات است، با توجه به ادل? برخی از فقهای امامیه و در نظم حقوقی کنونی ایران، صحیح است.
جعفر زمانی عبدالعلی قوام
وجود بحران در هر کشوری گرچه ریشه در اختلافات فرهنگی - اجتماعی و یا سیاسی - اقتصادی آن دارد اما نباید نقش عوامل خارجی در تشدید و ادامه آنرا، نادیده گرفت . بحران افغانستان، مصداق بارز این مدعاست . قبل از اشغال این کشور توسط اتحاد جماهیر شوروی در سال 1979، دخالتهای آن در شئونات داخلی افغانستان، موجب جابجائی قدرت و حکومت در بین عناصر کمونیست می شد. در این مرحله نظام بین الملل عکس العمل زیادی به آن نشان نمی داد اما با ورود نیروهای شوروی به خاک افغانستان، این کشور میدان بازیها و استراتژیهای مبارزه با کمونیست شده و کشور پاکستان بعنوان مجری این استراتژیها جایگاه ویژه ای یافت . از این به بعد مسئله افغانستان از حالت منطقه ای خارج شده و ابعاد بین المللی به خود گرفت . پس از خروج شوروی، پاکستان که تامین امنیت ملی، تمامیت ارضی و منافع خود را در گرو چگونگی حل و فصل بحران می دید، بیشترین اهتمام خود را به کار بست تا حکومت آینده افغانستان را دست نشانده خویش نماید. بدست آوردن متحد جدید در مسئله کشمیر، روشن نشدن شعله اختلافات مرزی و به خطر افتادن تمامیت ارضی کاهش فشار پشتو نژادان ساکن در قلمرو پاکستان، بهره برداری از منابع معدنی و اقتصادی افغانستان و دسترسی به آسیای میانه و بهره برداری از منافع سیاسی و اقتصادی آن، از جمله اهدافی هستند که پاکستان بدنبال آن می باشد. با توجه به نفوذ گسترده پاکستان بین مبارزین افغانی، ابزار نظامی کارآمدترین دستاویز پاکستان برای دستیابی به اهداف فوق بشمار می رود. البته در این راه ابزارهای دیپلماسی، اقتصادی و فرهنگی - تبلیغاتی از نظر دور نمانده و در هنگام مقتضی استفاده می شود. تشکیل دولت موقت مجاهدین پس از سقوط نجیب الله و سپس ایجاد گروه طالبان و تقویت آن، از مصادیق فعالیت گسترده پاکستان جهت بدست آوردن جایگاه مطمئن در افغانستان می باشد. نتایج تحقیق حاکی از آن است اقدامات پاکستان با توجه به اصطکاک منافع با سایر کشورهای همسایه و منطقه و همچنین وجود اختلافات مذهبی، قومی، نژادی و ... در داخل افغانستان، موجب تداوم بحران تا حال حاضر شده و دستیابی به یک راه حل سیاسی را غیرممکن ساخته است و به نظر می رسد با توجه به موفقیت های چشمگیر جناحهای طرفدار پاکستان در افغانستان و حمایت متحدان غربی و منطقه ای پاکستان از آنان، اتخاذ سیاستهای مقابله جویانه با طالبان از سوی جمهوری اسلامی ایران، کارائی خود را از دست داده و بایستی ضمن در نظر گرفتن منافع ملی، نسبت به حل و فصل بحران با همکاری پاکستان و سایر کشورهای ذینفع، اقدام جدی صورت گیرد. در این خصوص پیشنهاداتی در قسمت نتیجه گیری آمده است .