نام پژوهشگر: حسن گل مرادی آدینه وند

تعیین گزینه های بهینه کشت و دام برای عشایر اسکان یافته مطالعه موردی دشت بکان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید بهشتی - دانشکده علوم 1378
  حسن گل مرادی آدینه وند   کاظم صدر

سیاست تلفیق زراعت و دامپروری به منظور ایجاد تنوع و تکثر درآمدی، از سیاست های اجرایی وزارت جهاد (سازمان امور عشایر)، در طرح های اسکان خانوارهای عشایر کوچنده کشور به شمار می رود. به همین منظور، استفاده از پتانسیل های آب و خاک ، جهت انجام فعالیت های زراعی و کشت محصولات مورد نیاز بخش دامپروری توصیه شده است . یکی از کانون های توسعه که برای اسکان حدود 500 خانوار در نظر گرفته شده و عملیات اجرایی آن در سال 1372 آغاز گردیده است ، دشت بکان واقع در استان فارس می باشد. در این منطقه اراضی تقریبا همگنی در قطعات 90 هکتار به همراه سایر امکانات زارعی به خانوارهای عشایری در قالب گروه های مشاع 9 نفره، به منظور تلفیق زراعت و دامپروری واگذار شده است . در این مطالعه با استفاده از اطلاعات پرسشنامه ای از بهره برداران منطقه (81 عضو 9 گروه مشاع 9 نفره و 9 خانوار روستایی در محدوده طرح)، بهره بردار نماینده (representative) را طراحی نموده و با استفاده از برنامه ریزی خطی تولید بهینه و روش (modelling to generate alternative)m.g.a سایر گزینه های بهینه تولید در بخش زراعت و بخش تلفیق زراعت و دامپروری، به دست آورده ایم. در این مطالعه به روش ویژه ای با تعریف فعالیت های مناسب و به دست آوردن ضرائب فنی برای آن فعالیت ها، بخش دامداری را با بخش زراعت تلفیق نموده و مدل برنامه ریزی برای تلفیق آنها طراحی نموده ایم. نتایج مطالعه حاکی از آن است که کمیاب ترین عوامل تولید برای مشاع نماینده در بخش زراعت به ترتیب عبارتند از: سرمایه در گردش ، آب در دوره تیر و مرداد و نیروی کار در فروردین و اردیبهشت . بنابراین به منظور افزایش درآمد در این زمینه ها باید سرمایه گذاری کرد. اندازه بهینه زمین در صورت وجود قیود خود مصرفی محصولات مورد نیاز خانوارها 38/1 هکتار و در صورت عدم وجود این قیود 30/50 هکتار می باشد. در الگوهای بهینه، تنوع کشت کمتر دیده می شود: دلیل آن همسان نبودن درآمد خالص محصولات عمده در منطقه و رقابت آنها در بکارگیری عوامل کمیاب تولید از قبیل سرمایه در گردش ، آب و نیروی همچنین شرایط منطقه یعنی سرمای زودرس و زمستان طولانی می باشد. کشت بهینه برای منطقهء مورد مطالعه، کاشت محصولات لوبیا (9/3 هکتار)، نخود (18/7 هکتار)، گندم دیم و سایر حبوبات به اندازهء خود مصرفی است . سایر گزینه های بهینه که با استفاده از روش m.g.a به دست آمده است ، حاکی از آن دارد که در سطوح بالای j (سطح قابل اغماض) کشت چغندر نیز به الگوی کشت بالا اضافه می گردد. مقایسه نتایج حاصل از مدل بهینه با واقعیت حاکی از آن است که امکان افزایش درآمد خالص با رعایت الگوی کشت مذکور بدون افزایش هزینه امکان پذیر است .