نام پژوهشگر: علی پورولی
علی پورولی مهدی مشکوه الدینی
در رساله حاضر به بررسی ساخت مجهول پرداخته می شود. در بخش اول سعی بر این است که تعاریف ارائه شده به توسط برخی از متخصصین امر آموزش زبان شناسان مورد بحث و بررسی قرار گیرد و به جنبه های قوت و ضعف آن پرداخته شود و سپس ساخت مجهول بر پایه نظریه گشتاری و گشتارهای مجهول ساز پرداخته خواهد شد. در بخش دوم به بررسی ساخت مجهول در زبانهای انگلیسی، فارسی، ترک و فرانسه پرداخته شده است و سعی شده است که قاعده مجهول ساز در هر یک از این زبانها و چگونگی اعمال آنها در ساخت مجهول مورد بررسی قرار گیرد. و روشهای مجهول در این زبانها مورد مطالعه قرار گرفته و به مقایسه قاعده های مجهول ساز موجود در این زبانها پرداخته شده است تا موارد مشترک و به عبارت دیگر گشتارهای مجهول ساز مشترک در میان این زبانها مشخص شود. هدف این رساله عنوان نمودن ساخت مجهول به عنوان یک همگانی نسبی زبانی است . خانم سیویرسکا (siewierska) معتقد است که همگانی های زبان را می توان به دو گروه تقسیم کرد. همگانی های مطلق و همگانی های نسبی، و در این رساله ساخت مجهول به عنوان یک همگانی نسبی زبان مطرح می شود. چون بالقوه می تواند در تمام زبانها وجود داشته باشد ولی بالفعل در اکثریت زبانهای اصلی یافت می شود که در فصل آخر در نتیجه گیریها به این موارد همگانی اشاره خواهد شد. در فصل سوم به روش شناختی مجهول پرداخته شده است و ساخت مجهول در ابعاد مختلف بررسی شده و مواردی که در آن قاعده جابه جایی به تنهایی کارساز نبوده و به قاعده های دیگری به نام ارتقاء نیاز است ، پرداخته شده است . در این فصل به مواردی که جمله ها و اسم مفعول فعل نقش صفت مفعولی را دارد پرداخته شده است و اینکه چگونه و بر اساس چه معیارهایی می توان اسم مفعول را که در ساخت مجهول واقع می شود و صفت مفعولی را که به همراه فعل "be" می آید ولی نقش صفت را داشته و جمله از نظر ساخت صوری معلوم بوده ولی نظر معنایی مجهول می باشد مورد بررسی قرار می گیرد. در فصل آخر به بررسی نتایج حاصل از مقایسه مجهول در زبانهای انگلیسی، فارسی، ترکی و فرانسه پرداخته می شود. با این مقایسه به این نتیجه می رسیم که قاعده های حذف ، افزایش و بازآرایی در ساخت مجهول جزء همگانیهای زبانها می باشد که بر پایه نظریه گشتاری چامسکی و بر اساس نظریات او در کتاب "دستور جهانی چامسکی" نیز قاعده های حذف و افزایش ، و جابه جایی گروههای اسمی معادل جزء همگانیهای زبانی می باشد. سپس ملاحظه می نمائیم که در مجهول واقع نمی شوند متوجه می شویم که قاعده های ترکیب پذیری از حساسیت خاصی در گشتارهای مجهول ساز برخوردار می باشد و در نهایت نقش محدودیتهای هم آیی و معنا در ساخت مجهول در این زبانها مطرح می شود.