بازار قدمتی به درازای تاریخ تمدن دارد، پایه های تمدن بر تقسیم کار در جامعه های نخستین نهاده و تقسیم کار نیز پیامد داد و ستد کالا، در آغازی ترین شکل آن است . جامعه های نخستین هر چه ساده ترند، بازار (مفهوم و مناسبات بازرگانی)، ساده تر است ، با پیچیده تر شدن جامعه ها، داد و ستد نیز پیچیده می شود و هر چه ارتباط میان جامعه ها فزونی یابد، دامنه کار بازار نیز گسترده تر می شود. بیهوده نیست که بازار در مفهوم امروزی خود، پدیده ایست جهانی که بخش بسیار بزرگی از روابط جامعه ها و ملت ها را سامان می دهد و در پیچیده ترین وضعیت تاریخی خود به سر می برد. در پی دگرگونی هایی که در شهرها پدید آمده و کم و بیش همه می دانیم، جایگاه بازار نیز در شهرهای کنونی دگرگوی شده است در شهر کهن، بازار اصلی شالوده نظام دهنده ای بود که پیوستگی پاره های شهری و حفظ شکل و هدایت رشد شهر را در دست داشت اما دگرگونی های پرشتاب ، پیوستگی های جزوه های شهر را به هم، از بین برد حتی از بافت کهنی که آن در بر می گرفت نیز گسسته می شد. در برخوردهایی که در پی باززنده سازی بازارها هستند دو روی کرد را می بینیم: نخست رسیدگی به کالبد بازارها با این اندیشه که بهبود کالبدی و درمان فرسودگی و نارسایی های کالبدی پدیدآورنده زندگی تازه خواهد شد و دوم، برخورد جامعه و جست و جوی ریشه های ناتوانی و نابسامانی بازار در اقتصادی و سیاسی و مدیریتی و ... و پیگیری روندی هماهنگ و کارآ که بتواند هم فضای معنایی بازار و بازرگانی و هم فضای کالبدی آن را سامان دهد و به هم بپیوندد. دیدگاه نخست بازار را تنها کالبدی می داند که به ان خاطر سالیانی که بر آن گذشته و گرامی و گران بها به شمار می آید و در این گرامی داشتن، تا بدانجا پیش می رود که حتی بهسازی کالبدی را نیز تنها در چهارچوب شکلهای گذشته روا می داند، و سالم سازی بازار را تنها در گرو این شیوه بهسازی می داند. دستاورد چنین برخوردی، منزوی شدن بازار و بدبین شدن به هردگرگونی است که پدیده ای تازه را در پی دارد. و سرانجام جدایی این بازار با شهری که پیوسته در دگرگونی است چنان گسترده می شود که رونق و زندگی بازار رفته رفته کاهش یافته، کارکرد نقش آن به شکل دیگری در بازار (در کنار خیابان) واگذار می شود. این پایان نامه به مرمت بازار شیشه گرخانه تبریز پرداخته است .