نام پژوهشگر: مصطفی طالبی
مصطفی طالبی محمدرضا خاکی
مطالب زیر در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است . -1 ابتدا، پیدایش علمی بنام روانشناسی از ریشه های تاریخی آن گرفته تا تغییر و تحول این علم در زمان کنونی بررسی ذهن، انسان جایگاه ویژه ای را به حافظه انسانی اختصاص داده اند. در بخشی دیگر، حافظه و عملکرد آن در انسان از دیدگاه روانشناسی بررسی شده است . حافظه چیست ؟ حافظه بلند مدت و کوتاه و مدت چیست ؟ ... همچنین اصول چهارده گانه تقویت حافظه تشریح شده است . -2 فصل دوم، از اساسی ترین فصول این تحقیق بشمار می آید و از سه بخش زیر تشکیل می شود. در بخش اول، چگونگی متاثر شدن بزرگانی همچون استانیسلاوسکی و سایرین از کشفیات روانشناسان در زمینه حافظه مورد بررسی قرار گرفته است . انواع حافظه در بازیگر و کارگردان همچنین خلاصه ای از نشانه شناسی درام نوشته شده است . چرا که سطح وسیعی از ذهن انسان را همین نشانه ها تشکیل داده اند. در بخش دوم، فعالیتهای فردی کارگردان و بازیگر برای پرورش و تقویت حافظه خویش مورد بررسی قرار گرفته است . بهتر است که هر بازیگر و کارگردانی قبل از پرداختن به فعالیتها و تمرینات گروهی از چنین گنجینه فکری آماده ای برخوردار باشند. در بخش سوم، فعالیتهای گروهی کارگردان و بازیگر و سایر عوامل صحنه ای بررسی شده است . کارگردان، حافظه حواس بازیگران را از چه طریق و شیوه هایی تحت تاثیر قرار می دهد. همچنین در خلق حرکتهای صحنه ای بازیگران، چگونه می توان از حافظه آنها استفاده کرد. در ادامه همین بخش ، روند تاثیرگذاری متقابل دیگر عوامل صحنه ای بر حافظه بررسی می شود. عواملی نظیر (دکور و وسایل صحنه، نور، موسیقی و افکت ، لباس و گریم). هر یک از این عوامل در یک روند تاثیرگذاری متقابل حالات و حسهای مختلفی را در ما برمی انگیزنند. همچنین در انبار حافظه ما حسها و هیجانات مختلفی در رابطه باهر کدام از این عوامل ضبط و ثبت شده است . باید گروه اجرایی، بازیابی و بازیگری مجدد هر یک از آنها را برروی صحنه، بیاموزد. کارگردانی و هدایت بازیگر در جهت حفظ کردن دیالوگها در دو مرحله تمرینات دورمیزی و تمرینات عملی مورد بررسی قرار گرفته است . هدف از انجام چنین تمریناتی آنست که بازیگر با درک مفاهیم جملات و انجام یکسری فعالیتهایی که حافظه را تقویت می کند، برروی صحنه دچار فراموشی نگردد. تا اینجا همه مطالب ، در باره ضمیر خودآگاه آدمی بوده است . ولی پاره ای از اطلاعات در حافظه وجود دارند که به راحتی بازیابی نمی شوند. فروید و بخصوص یونگ ، آنرا ضمیر ناخودآگاه نامیده اند. در این قسمت نظرات فروید و یونگ و چگونگی استفاده کردن بازیگر و کارگردان از چنین ضمیر ناپیدایی در کار تئاتر بررسی شده است . همه فعالیتها در راه رسیدن به درجه ای است که ما آنرا "سوفلور ذهنی" نامیده ایم. وقتی بازیگر و کارگردانی به چنین مرحله ای می رسند، دیگر برای آنها فراموشی معنای خاصی ندارد و انبار ذهن آنها می توانند در کار تئاتر دست به خلاقیتهای چشمگیری بزنند. 3- فصل آخر تحقیق، حافظه گروه اجرایی و حافظه تماشاگر را در تقابل با همدیگر مورد بررسی قرار می دهد. اینجا هم ابتدا تاثیر حرکتهای صحنه ای، نوع بیان و دیالوگهای نمایشی بر حافظه بازیگر و چگونگی تاویل و تعبیر قرار گرفتن اینها در ذهن تماشاگر بررسی شده است . همچنین تاثیر سایر عوامل صحنه ای و چگونگی تفسیر شدن آنها در ذهن تماشاگر نقد و بررسی شده است .