نام پژوهشگر: افسانه افضلی
افسانه افضلی مرجان کوچکی رفسنجانی
در عصر حاضر شرکت ها برای کسب موفقیت در عرصه ی رقابت و بالطبع دستیابی به سود بیشتر و کسب رضایت مشتری، توجه بیشتری به مدیریت زنجیره ی تأمین دارند. در این بین، انتخاب تأمین کننده یک مسئله ی اساسی در زنجیره ی تأمین می باشد که نقش بسیار مهمی در جهت ارتقاء و یا رکود یک شرکت دارد. به همان اندازه که انتخاب تأمین کنندگان مناسب، در تقلیل هزینه ها موثر است و باعث افزایش قدرت رقابت شرکت ها می شود، انتخاب تأمین کنندگان نامناسب نیز می تواند باعث تنزل موقعیت مالی و عملیاتی شرکت ها شود. به طورکلی، در صحنه ی رقابت امروزی، تولید محصولاتی با کیفیت بالا و هزینه ی کم، بدون تأمین کنندگانی مناسب و رضایت بخش امکان پذیر نمی باشد. موفقیت یک زنجیره ی تأمین به شدت وابسته به انتخاب تأمین کنندگان خوب است. با توجه به اهمیت موضوع، در پایان نامه ی پیشرو، برای حل مسئله ی انتخاب تأمین کننده رویکرد برنامه ریزی چندهدفه ی فازی به همراه تصمیم گیری گروهی ارائه شده است. در ابتدا با تعریف متغیرهای زبانی به صورت "اعداد فازی شهودی بازه ای مقدار" و تصمیم گیری گروهی، هر کدام از اهداف و محدودیت های مسئله به کمک روش تاپسیس، رتبه دهی می شوند، سپس با تعریف توابع عضویت اهداف و محدودیت تأمین کنندگان و استفاده از رتبه های بدست آمده از مرحله ی قبل، مسئله ی انتخاب تأمین کننده به مدل خطی چندهدفه فازی تبدیل می شود و کمیت های سفارش بهینه هر تأمین کننده مشخص می شود. مدل مذکور، اولین مدل حاصل از ترکیب روش تاپسیس با ورودی های فازی شهودی بازه ای مقدار و برنامه ریزی خطی چندهدفه ی فازی برای انتخاب تأمین کننده می باشد. مدل فوق به وسیله ی نرم افزارهای لینگو و متلب پیاده سازی شده است و با طرح سناریوهایی روند کاری مدل تشریح شده است.
افسانه افضلی نوراله میرغفاری
چکیده افزایش جمعیت، توسعه صنعت و رشد کمی و کیفی کالاهای مصرفی موجب افزایش میزان پسماندهای تولیدی شده است. در دهه-های اخیر با پیشرفت فناوری مدیریت جامع مواد زاید جامد شهری، از روش¬هایی نظیر بازیافت، تیمار بیولوژیکی، تیمار حرارتی و دفن بهداشتی استفاده شده است. اگر ترکیبی از فناوری¬ها و سیاست¬های کاهش تولید مواد زاید استفاده شود، وجود مکان مناسب برای دفن بهداشتی در سیستم مدیریت مواد زاید جامد ضروری است. دفن در زمین به عنوان معمول¬ترین روش دفع پسماندهای شهری در اغلب مناطق دنیا محسوب می شود. انتخاب محل مناسب جهت دفن مواد زاید جامد می¬تواند از اثرات نامطلوب اکولوژیکی و اجتماعی- اقتصادی جلوگیری کند. مکان¬یابی محل دفن نیازمند تجزیه و تحلیل داده¬های مکانی، قوانین و معیارهای قابل قبول است. در این ارتباط، سامانه اطلاعات جغرافیایی و روش ارزیابی چند معیاره می¬توانند به عنوان ابزاری کارامد برای مدیریت و به¬کارگیری لایه¬های اطلاعاتی مختلف در مرحله مکان¬یابی مورد استفاده قرار گیرند. محل فعلی دفن پسماندهای شهری نجف¬آباد به دلیل توسعه شهر و مجاورت با دانشگاه آزاد با محدودیت¬هایی مواجه شده است. هدف از این پژوهش تعیین مکان مناسب دفن مواد زاید شهری شهرستان نجف¬آباد با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی است. بدین منظور سه دسته معیارهای فیزیکی، زیست¬محیطی و اجتماعی- اقتصادی برای مکان یابی محل دفن مورد ارزیابی قرار گرفتند. هرکدام از این معیارها تحت عنوان لایه¬های اطلاعاتی مختلف مانند نقشه¬های شیب، منابع آب سطحی و زیر زمینی، کاربری اراضی، مناطق مسکونی، اراضی کشاورزی، خطوط انتقال نیرو و آب، چاه¬ها و چشمه¬ها، گسل¬ها، نفوذپذیری آب، منطقه حفاظت¬شده قمیشلو، صنایع، دشت¬های سیلابی، فاصله از شهر و مراکز تولید، راه¬های ارتباطی و قابلیت¬دید از جاده¬ها و مناطق مسکونی تهیه شدند. سپس این لایه¬ها با استفاده از دو روش استادندارد¬سازی از طریق منطق بولین و فازی مورد بررسی قرار گرفتند. وزن¬دهی لایه¬های اطلاعاتی به دست آمده از روش استانداردسازی فازی با استفاده از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی انجام گرفت. روی¬هم¬گذاری نقشه¬های حاصل از منطق بولین نشان داد که کل این منطقه برای استقرار محل دفن نامناسب می¬باشد. با روی¬هم¬گذاری نقشه¬های حاصل از منطق فازی تنها دو منطقه با در نظر گرفتن حداقل مساحت مورد نیاز محل دفن برای 20 سال با مساحت¬های 56 و 248 هکتار مناسب تشخیص داده شدند. با این وجود، این دو محل نیز به دلیل نزدیکی به شهرستان تیران، از تناسب لازم برای د¬ر نظر گرفتن محل دفن پسماندهای شهری نجف آباد برخوردار نیستند. بنابراین، به نظر می¬رسد که به دلیل محدودیت¬های زیاد در نجف¬آباد، امکان استقرار محل دفن مشترک پسماندهای شهری شهرهای مجاور مورد بررسی قرار گیرد.
افسانه افضلی مهرداد فهیمی
هدف از این پروژه، بررسی شیوه های بازنمایی معنا و گزینش روشی مناسب برای به کارگیری در سامانه درک متنی به نام دنا 2 گسترش یافته سامانه دیگری به نام دنا 1 است که از روش وابستگی مفهومی برای بازنمایی دانش موجود در جمله های زبان فارسی استفاده می کند. درسامانه های درک زبان طبیعی، نتیجه برآمده از واکافت ساختواژی و نحوی به عنوان ورودی در اختیار واکا و معنایی قرار می گیرد. این پیمانه با گزینه یک زبان باز نمایی معنا و یا به کارگیری الگوریتم پردازش معنایی، دانش موجود در جمله ها را در قالب این زبان بازنمایی ارائه می کند تا استتاج گر بتواند اطلاعات مورد نیاز را از این شبکه دانش بازنمایی کند. در این پروژه پس از بررسی چند شیوه بازنمایی معنا، یکی از آنها به نام گراف مفهومی برای پیاده سازی در سامانه دنا 2 برگزیده شده است . گراف مفهومی شیوه ای منطق بنیاد است که از آغاز برای به کارگیری در سامانه ها پردازش زبان طبیعی به وجود آمده است به همین دلیل ساختارهایی برای بیان مفهوم های زبان طبیعی دارد. همچنین به دلیل استفاده از ساختاری به نام مجموعه کانون و نیز دستورهای ساخت کانون توانایی های لازم برای بیان مفهوم های زبان طبیعی را داراست و از انعطاف پذیری بالایی برخوردار است .